بخشی از مقاله

سیر تحول خط ایران

پیشگفتار:

دیرزمانی است که مردم جهان به اهمیت پیدایش خط والفبای آن پی برده، خواسته اندبدانند،کی وکجاوچگونه اختراع شده است.ولی باوجودتحقیقات وآراء مختلف این بحث هنوزبه مرتبه قطعیت نرسیده وتحقیقات همچنان ادامه دارد.

باشگفتی مشاهده می کنیم علیرغم دگرگونی ورشدوتحولات خط درطول تاریخ بازهم امروزدرزندگی روزمره ازانواع سیاق های موجوددرطول تاریخ خط،استفاده  می شود. سرزمین پهناورایران نیزکه ازدوران باستان مصرتمدن های گوناگون ونقطه تلاقی فرهنگ های مختلف ودرنتیجه جایگاه زبانهای مختلف منسوب به شاخه های مستعدوباخطوط متنوع بوده است،ازاین قاعده مستثنی نیست،لیکن تحقیقات وپژوهشهای ما دراین زمینه بسیارناقص ومختصراست وکفاف سطح معاصراین علم را نمی دهد از این روجای پژوهش که حاوی تاریخچه خطوط اسلامی می باشد، همواره خالی بوده است.

گردآوری این تحقیق انگیزه هایی چون جلوگیری ازفراموشی وازمیان رفتن زحمات هنرمندان پیشین، دردسترس نبودن کتب وتحقیقات برای بهره جویی هنرجویان وعلاقه مندان وآگاه شدن اساتیدودانشجویان و علاقه شخصی به پیدایش وسیه  تحول خط می باشد و اینکه بدانیم منشأخط نوشتاری امروزه ازکجاست.

 

 

 

مقدمه:

در روایت است که پیامبر(ص) فرمودند:«نخستین خط خداقلم بود و بفرمود تا همه بودنیهارا به رستاخیز بنویسند.»بدین ترتیب،نوشتن دارای منشأ الهی است.

سرنوشت انسان از همان روز ازل نوشته شده و تغییرناپذیری اش درحدیث پیامبر(ص) بیان شده است آنجاکه می فرماید:«قدرفع القلم».

نعمت داشتن "زبان واندیشه"وبه دنبال این دو،دستیابی انسان به«خط وکتابت» بارزترین ویژگی برتری انسان نسبت به سایرموجودات است.خط ونوشته را شاید بتوان مهمترین اختراع بشر در طول تاریخ دانست چراکه نوشته ها، مجرای انتقال اطلاعات،ثبت وضبط تاریخ هستند. 

درمیان ملل متمدنه،خط منحصراًوسیله ی نمایش وضبط و تفهیم مقاصد و افکار است و استثناء ذوق لطیف ایرانی توانسته است ازآن، مانندسایرآثارصنایع ظریفه نیزاستفاده کند و اینک قرنهاست که خط ایرانی یکی ازمظاهرهنری ظریف ملی میباشد. ابن خلدون محقق تونسی تعریف جامع وکاملی ازخط نموده است. او     می نویسد: خط عبارتست ازنشانه هاواشکالی از حروف که این شکلها کلمات شنیدنی رانشان میدهد و دلالت برنیات درونی انسان دارد. بنابراین خط نسبت به کلمات یانشانه های لغوی درمرتبه دوم قرارداردواین فن ازهنرهای شریف است.

قبل ازظهوراسلام زبان وخط ایرانی،پهلوی بودوکتب علمی،سیاسی وادبی باآن نوشته می شدوفقط کتابهای دینی به خط اوستایی نگاشته می شد.ولی پس ازظهوراسلام،شهرهای ایران یکی پس ازدیگری خط عربی را (که دراوایل اسلام خط کوفی بود)اقتباس کردند و ازآن پس ایرانیان به خط کوفی وسپس به خط نسخ    می نوشتند. دراین رهگذرزبان فارسی نیز با برخی ازلغات عربی درآمیخت،درنتیجه زبانی موسوم به فارسی دری به وجودآمد.

قابل ذکراست که این دگرگونی به دلیل وسعت خاک ایران،درهمه جابه یک گونه ویک زمان صورت نگرفت.

چنانکه دربرخی ازنقاط ایران نظیرناحیه ی طبرستان که تعصب ویژه ای نسبت به حفظ شعایرملی خویش داشتند،درقرن دوم وسوم هجری نیزحتی ازخط پهلوی استفاده میکردند.بزرگترین سنداین دوران سکه های اسپهدان طبرستان است.آنها خط پهلوی را برروی سکه های خودضرب میکردند. آثاردیگری نیز وجود داردکه بیانگر استفاده ازخط پهلوی درقرن چهارم ه.ق است.مثل کتیبه های برجهای لاجیم و رسکت  در مازندران که به خط پهلوی می باشد.

این نکته مسلم است که خط ازآغازپیدایش خوددرطی قرون واعصاربتدریج تحولات ودگرگونی های پیاپی دیده وراهای صعب ودشوارپیموده تابصورتهای کنونی درآمده است واین موضوع بستگی به تحولات وپیچ وخمهای تاریخ بشری واحتیاجات ورویدادهای مهم داشته است،ازقبیل تأسیس تمدنها،روی کارآمدن سلسله ها و انقراض سلسله های دیگر، مهاجرتهای اقوام،روابط بین آنها و ظهورادیان کتب مقدسه.

 

 

محققان، سیرتکاملی خط رابه صورت زیرتقسیم بندی کرده اند:

  • خط تصویری

2- خط صوتی یامفهوم نگار  

   3- خط هجایی یاسیلابی  

4-  خط الفبایی  

دراین تحقیق به بررسی چگونگی پیدایش خط درایران خواهیم پرداخت.

  

سیر تحول خط ایران

ازمطالعه کتب ومقالات راجع به تاریخ الفباوچگونگی پیدایش حروف مسلم شده است که همه خطوط حرفی جهان ازیک اصل مشترک بوجودآمده است.ازاختلاف نظر بسیارمیان محققان مشاهده می شودکه صاحبان نظریه های مختلف گروهی طرفداراصل آریایی وسومری،عده ای جانبداراصل مصری،جمعی قائل به اصل سامی وبابلی،وبعضی تابع نظریه های دیگروبالأخره برخی طرفدارمأخذالهی ووحی شده اند.

پیچیدگی وابهامآغاز اختراع یکی ازنویسندگان دائرت المعارف بریتانیا راواداشته است که این حقیقت رااظهارنمایند:

400سال است که دانشمندان جهان برکشف این مهم فرهنگی همت گمارده اندولی هنوز ازحقیقت دورمانده اندوچون مانمی توانیم ازروی تاریخ صحیح وحدس تاریخی،تاریخ دقیق ظهورالفباراتعیین نمایدپس ناچاربایدبه موجب مدارک صحیح که ازکتب آسمانی استفاده می شوداعتراف نماییم که این موضوع ازاختراعات بشری نبوده وازالهامات آسمانی بوده است که بوسیله پیامبران به مردم تعلیم داده شده است.[1]

اسحاق تیلوردرسال 1883میلادی دوجلدکتاب مفصل درباره ی الفبانوشت که ازحیث جمع آوری خطوط جهان وترتیب جدولهاقابل توجه وهمیشه مورداستفاده است وچون اکثرمباحث کتاب باحدسهاواحتمالات برگزارشده خودمؤلف آنرا«حدس درخشان»خوانده واین اولین کتاب برای تاریخ پیدایش الفباست.

تیلوراصرار به کشانیدن تاریخ خط به اقوام بیلبک[2] داشته است.

هردوت  منشأالفباراسرزمین پارس کناره ی خایج فارس می داند.دسته ای اختراع الفبارابه پیامبرایرانی زرتشت نسبت داده اندوبه قطع ویقین گوندکه پیدایش الفبا از خاورزمین بوده، درحدود  5 تا  6 هزار سال قبل از میلاد و تقریباً در یک زمان علائم نگارش درمصروبین النهرین ودره ی سندقدم به عرصه ی وجودگذارده است.

درسال 1927میلادی وادل استادسابق دانشگاه لندن کتاب خودرابنام«اصل آریایی الفبا»منتشرکردواین کتاب کاملاًمخالف حدسیات اسحاق تیلوروهم مسلمان اوست. وادل دراین کتاب کوشیده است ثابت کندکه الفبا از روی خط سومریهاکه بنابه دلایل او قومی آریایی بوده اندگرفته شده است.[3]

تااوایل قرن 19اهل تحقیق رانگان چنان بودکه اصل وریشه ی خطهاازسه خط برخاسته است وآن سه:خط چینی،خط هندی وخط سامی است ومعتقدبودندکه خطقدیم مصری(هیریوغلف)وخط میخی ازاصلی دیگراست که اززبانهای قدیم محفوظ مانده است.ولی بعدهابه این عقیده گرویدندکه تمام خطهاازروی خط فنقی(کنعانیان)گرفته وساخته شده وتنهاخط مصری وچینی باقی مانده خط نگاری قدیم است.

عقیده دیگرنیز پیداشد که گفته خط فنیقی ازخط مصری که به تدریج ازصورت نگاری ونقشی خارج شده بوداستخراج وصورت الفبایی بدان داده شد.

عقیده دیگر می گویدکه خط فنیقی مأخذ ازخودمیخی است که آنرااصلاح کرده وبصورت الفبایی درآورده اندوهرکس درعقیده خودمتوسل به قرائن وشباهت حروف ومرجحات دیگر می شودوآنچه مسلم است آن است که خط فنیقی قدیمی ترین وسهل ترین خطهای الفبایی دنیای قدیم بوده، خط عبر، شریانی، نبطی، عربی، مسند، آرامی، پهلوی، یونانی، لاتین، سنسکریت، سغدی، ایغوری، حبشی و سایر خطهای موجود دنیا غیر از چینی از آن خط عاریت و تقلید شده است و اینکه آن خط ازچه خطی گرفته شده وآیااصل آن ازخط میخی  یا سومری است،تردیداست.[4]

 جدیدترین مقاله ای که راجع به اصل خطوط جهان بنظررسیده مقاله ای است که دو سه سال پیش درآخرین چاپ دایره المعارف آمریکا به طبع رسیده است.نویسنده مطلع وتوانای این مقاله مثل بسیاری ازدانشمندان دیگرازنظریه اسحاق تیلور طرفداری کرده ونظریات وحدسیلت مخالفان را با اختصار ذکر و روی هم رفته رد کرده است، ولی ازروی لکال الضاف و اطلاع تصریح کرده که بررسی این موضوع مهم تاکنون صورت لکال به خودنگرفته و باید درآینده راجع به این قسمت ازتاریخ تمدن جهان بررسی دقیق کردتاحقیقت روشن گردد.[5]

مردم ایرانی که ازسرزمین«ایرانَ ویجَ»بیرون رانده وبرای پیداکردن چراگاه وخورش به سوی خوارزم وایران رهسپارشدند.آن قوم نه خطی داشتندونه دارای کتابی وشریعتی بودندوبه جزپرستش قوای طبیعی وستارگان کیشی نداشتندواز این رودارای تربیت شهرنشینی که خط سرآمدآن است نبودند.دیگرمی بینیم که خطهای پذیرفته شده این اقوام نیزخطهای ملل سامی بوده است یعنی همان خطی که سایربرادران آریایی ماچون هند،یونان،روم،ژرمان وسایر شاخه های نژاد سفید آنرا تقلیدکردند.[6]

اشتغال به کارهای کشاورزی وکوه گردی آنهارابی نیازازاین داشته بودکه چون مردمان تاجرپیشه وسوداگرسایرکشورهای قدیمه شرق فکراختراع واقتباس خط برآیند.بنابراین بدو ورودبه هرسرزمینی فاقدخط بودندلیکن به هرجا که را میافتند یا از ساکنین بومی یا ازهمسایگان فراگرفتند.[7]

همانطورکه کشورهای باستانی ازقبیل یونان،چین،مصربرای پیذایش خط خودافسانه هایی دارنددرتواریخ قدیمه همچنین اسطوره های ایران،پیدایش خط رابه تهمورث برادرجمشیدوپادشاه پیشدادی نسبت می دهند.درتاریخ ملعبی که ترجمه ای است ازتاریخ طبری نیزبه این موضوع اشاره شده ودرفارسنامه ابن بلخی ومجعل التواریخ وشاهنامه فردوسی نیز این داستان آمده است.[8]

این افسانه چنین است که چون این پادشاه کشوردیوان رامسخرنمودآنهارادرحبس وبندخودمقیدساخت وآنان ازتهمورث امان خواستندودرازاگفتندسی جوررسم الخط رایادخواهیم داد.تهمورث آنها را زنهار داد وآنها خط نوشتن وچند هنر دیگر را تهمورث آموختند.[9]

بالحجله آنچه ازمنابع صحیح وقراین روشن ،ثابت وشواهدحسی بدست می آید آن است که ایرانیان(مادی ها)درطول مدتی که یوغ بندگی ورعیتی ملل مختلف سامی(آشور)رابه گردن داشتند،به خط آشوری که خط میخی است آشنا شدند و سپس که گردن از قید ذلت و بندگی آنان برتافتند ودولتی مستقل از خود برقرار ساختن خط میخی راتکمیل کردندوازاین رو می بینیم که دربدرتشکیل دولت هخامنشی این خط مانندخط ملی مورد استعمال پادشاهان بزرگ چون کورش، داریوش، خشایارشاه،و....است ودرسنگها، مهرها، فلزها، گل پارها، دیگرکتیبه ها و نوشته های آن را بکار بردند.

سپس نیزخبرداریم که خط دیگری که آن هم ازخطهای مردم سامی است، مورد استعمال ایرانیان قرارگرفته به خط پهلوی مشهورگردید.[10]

ازساکنین قدیم و بومی ایران قبل از ورود آریا هاقدیمی ترین آثارخطی که البته بطور اشکال و نقاشی درایران مرکزی دیده شده فقط روی لوحه خشتی و مهرهایی است که ضمن اشیاء طبقه چهارم تپه سیلک کاشان پیدشده.تاریخ این اثرراکاوش کنندگان تپه سیلک(هیئت علمی فرانسوی درسال1934 م)مربوط به اوایل هزاره سوم پیش ازمیلاد(3000تا2800 ق.م)می دانندواین

بعداززمانی است که آن خط موردهجوم ایلامی هاقرارگرفته وشهررابه کلی سوزانده بودندومی رساندکه دراین تاریخ خطی بصورت اشکال رایج گردیده که شایدپس ازمراجعت ایلامی ها ومتروک ماندن تپه نام برده خط نیزفراموش شده باشد:زیراتازمان هخامنشیان ضمن کاوشهایی که تااین تاریخ درنقاط مختلف ایران به عمل آمده جز این علائم اثردیگری که معرف خط باشدیافت نشده است.

[1] - (نقل ازمجله مهرشماره5سال42)

[2] -بیبلوس نام قدیمی قریه ای است در شمال بیروت که اکنون به نام جبیل معروف است.

[3] -اطلس خط صفحه 29و30و31

[4] -بر گرفته از اینترنت

[5] اطلس خط صفحه 31

[6] -بر گرفته از اینترنت

[7] -پیدایش و سیر تحول هنر خط صفحه 11

[8] -اشنایی با میراث فرهنگی و هنری ایران صفحه 31

[9] -پیدایش و سیر تحول هنر خط صفحه 13

[10] بر گرفته از اینترنت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید