بخشی از مقاله

طلاق به معناي جدا شدن دو زوج و بريده شدن پيوند دو نفر يا به تعبير ديگر فروپاشي زندگي مشترك است. طلاق كلمه‌اي است كه از آن عرش خداوند به لرزه درمي‌آيد و خانواده‌اي فرو مي پاشد و جامعه و نسل آينده در خطر قرار مي گيرند. طلاق موضوع مهمي است كه در همه اديان به نوعي به آن نگريسته‌اند كه به طور بسيار خلاصه به آن اشاره مي‌شود:

دين بودا
به نظر مي‌رسد در آيين بودا زن آلودگي مي‌باشد اما در منطق اخلاقي ازدواج محترم است و با همين دليل فرد را از زنا باز مي‌دارد و حفظ حرمت همسر را بر مرد واجب است و طلاق را رد مي‌كند و ازدواج را يك رسم ديني ‌مي‌داند و آن را قابل باطل شدن نمي‌داند.

زرتشت
در دين زرتشت تعدد زوجات رواج نيست و به گرفتن يك زن فرمان داده شده است و مرد حق ندارد بيش از يك زن داشته باشد. به موجب تعاليم زرتشت زن و شوهر ملزم هستند كه تا پايان عمر با هم زندگي كنند و نسبت به يكديگر وفادار بمانند و چنين زوجيني نه تنها در دنيا به يكديگر تعلق دارند بلكه در آخرت نيز به هم ملحق مي‌شوندو متعلق به يكديگرند. در آيين زرتشت تحقق طلاق را منوط به رأي دادگاه كرده يعني بر اساس تعاليم،زوجين تا منتهاي درجه مي‌كوشند كه رشته ازدواجشان گسسته‌ نشود و به طلاق ‌نيانجامد.

يهود
در دين يهود ازدواج عامل جدايي زن از خانواده است. ربودن دختران و کنيزان نوعي ازدواج محسوب مي‌شود. اصل ازدواج بر مبناي خريد دختر است که قيمت او به عنوان مهريه پرداخت مي‌شود. رضايت پدر شرط اصلي ازدواج است. اگرچه رضايت دختر در نظر گرفته مي‌شود. زن در خانه مطيع شوهر است و عبادات او وابسته به اجازة شوهر است و طلاق را نيز رد مي‌کنند چون زن وابسته به پدر يا شوهر است.

مسيحيت
در مذهب مسيح زن و مرد به منزله يک تن مي‌باشند که از پدر و مادر جدا شده به يکديگر مي‌پيوندند. بنابراين جدايي و انتزاع اين دو امکان پذير نيست و هيچ‌يک حق ندارد ديگري را رها کند.مسيحيان معتقدند که زن از لحاظ خلقت موخر از مرد است و از مرد منتزع شده و لذا عرض و تابع مرد است.

مکتب اسلام
به همان اندازه که پيمان زناشويي و تشکيل خانواده در قوانين مترقي اسلام مورد تأکيد و سفارش قرار گرفته و به گونه‌هاي مختلف مسلمانان را به امر ازدواج تشويق نموده‌است، فروپاشي آن را امري ناپسند، و مبغوض دانسته و جز در موارد ضروري آن را نيکو نمي‌داند به طوري که کلمه طلاق منفورترين حلالهاست و مورد نفرت خدا و انبياء و ائمه است که به يک نمونة آن اشاره مي‌شود.


حضرت امام جعفر صادق (ع) از حضرت رسول اکرم (ص) چنين نقل مي‌فرمايند: »هيچ امري نزد خداوند محبوب‌تر از اين نيست که خانواده‌اي با ازدواج بر پا استوار گردد و هيچ چيزي مبغوض‌ تر از اين نيست که خانواده‌اي در اسلام با طلاق و جدايي بر هم خورده و منحل گردد.
اسلام مي‌خواهد که جوانان تشکيل زندگي بدهند و از ثمرات و نتايج آن که حفظ و بقاء نسل انسان و ارضاء غرايز جنسي و تربيت فرزندان لايق و برومند و تحويل آن به جامعه است، بهره‌مند گردند. لذا شرايطي بسيار سهل و آسان براي تحقق آن پيشنهاد نموده است. و جدا خواستار آنست که زوجين قبل از ازدواج تمام خصوصيات همسر آينده خود را مطالعه نموده و آگاهانه و از روي بصيرت کامل شريک زندگي خود را انتخاب نمايند. از اين رو در مذهب اسلام شرايط سخت و مشکلي براي طلاق گرديده‌است.

عوامل مهم فروپاشي زندگي مشترك خانوادگي


دلايل احتمالي از هم گسيختگي زناشويي از طريق طلاق تقريبا بيشمارند چرا كه پيوند زناشويي دو شخصيت منحصر به فرد با دو زمينه متفاوت در زير يك سقف گرد هم مي‌آيند، شايد بتوان اينگونه عنوان نمود كه چشم‌داشتهاي بيش از حد يك طرف زناشويي از طرف ديگر از مهمترين دليل طلاق است كه به اشكال گوناگون در زندگي افراد خودنمايي مي‌كند. بسياري از عوامل طلاق به قبل از ازدواج و برخي ديگر به بعد از ازدواج برمي‌گردد كه در اين گزارش سعي گرديده به برخي از عوامل قبل و بعد از ازدواج اشاره شود.

ازدواج‌هاي تحميلي
به طور كلي دو روش اصلي براي انتخاب همسر وجود دارد، نخستين روش معمولا بر پايه گزينش آزادانه دو طرف زناشويي و عشق و علاقه آنها استوار است. و روش دوم مبتني است به قول و قراري كه خانواده داماد و عروس مي‌گذارند، در اين روش حق ازدواج با والدين زوجين است و عروس و داماد نقش در انتخاب همسر خود ندارند. روش اول روشي است كه در بيشتر جوامع صنعتي و شهري امروزي رواج دارد و روش دوم بيشتر در جوامع سنتي و روستايي معمول است.


تجربه نشان داده است اگر نامزدهاي زناشويي براي همديگر جاذبه نداشته باشند در زندگي با مشكل مواجه بشوند و در ازدواج‌هايي كه دختر و يا پسر حق انتخاب نداشته باشند ازدواج موفقي نخواهند داشت شايد بعضي از خوانندگان تصور كنند مگر مي‌شود دختر و يا پسري نقشي در انتخاب همسر خود نداشته باشند كه در جواب بايد گفت متأسفانه هنوز در بعضي از خانواده‌ها تعصبات خشك و باورهاي غلط مذهبي حاكم است كه بايد والدين تصميم بگيرند و آنان هستند كه مي‌توانند خوب و بد را تشخيص دهند. در بعضي از پرونده‌هاي خانوادگي ملاحظه مي‌شود دختر هيچ‌گونه اختياري در انتخاب همسرش نداشته است و حتي به او اجازه نداده‌اند قبل از عقد

همديگر را ببينند دختري همچون مرواريد اشك مي‌ريخت و نقل مي‌كرد مرا از خواب بيدار كرده سر سفره عقد نشاندند و بله را از من گرفتند. اين زندگي براي من كابوس است شما را به خدا مرا از اين كابوس نجات دهيد. ملاحظه مي‌كنيد خانواده كه محل آرامش و آسايش است چطور به يك كابوس تبديل مي‌شود؟ چه كسي مقصر است، چه كسي پاسخگو است ، انتخاب همسر كه از حقوق اوليه افراد است چگونه از فرزند سلب مي‌شود ، چطور به دختر و يا پسر اجازه مي‌دهيم رنگ لباس خود را انتخاب كند ولي به او اجازه انتخاب همسر را نمي‌دهيم.
تجربه نشان مي‌دهد ازدواج‌هاي تحميلي مخصوص خانواده‌هاي بي‌سواد و يا كم‌سواد است و يكي از علتهاي مهم طلاق است.
نكته ديگر مربوط به ازدواج‌هاي نارس و فاميلي است كه در بعضي از مواقع و در بعضي از مناطق ايران اتفاق مي‌افتد، شايد خوانندگان باور نكنند در عصر امروز هم در بعضي از خانواده‌هاي روستايي و عشايري ازدواج‌هاي صورت مي‌گيرد كه طرفين در دوران نوزادي و يا كودكي به سر مي‌برند و عقد آنان توسط والدينشان صورت مي‌گيرد بنده در يكي از مناطق ايران خود شاهد بوده‌ام.عروس خانم در قنداق و داماد در حياط منزل در حال بازي كردن بوده و در اتاق والدين مشغول اداي عقد صيغه

آنان بوده‌اند.
ازدواج‌هاي فاميلي كه در مناطق مختلف ايران باب است نمونه ديگري از ازدواج‌هاي نحميلي است، اينكه گفته شود عقد پسرعمو و دخترعمو توسط ملائكه در آسمانها بسته شده است .و آنان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند از نظر شرعي و اجتماعي صحيح نبوده و چنانچه مبناي ازدواج آنان بر اساس علاقه و عشق طرفين نباشد، زندگي موفقي نخواهند داشت و كارشناسان آن را پيشنهاد نمي‌كنند ولي چنانچه طرفين از لحاظ ژنتيكي مشكلي نداشته باشند و از هر جهت

همديگر را مي‌پسندند نه تنها آن را منع نمي‌كنند بلكه آنان را به ازدواج و تشكيل خانواده نيز تشويق مي‌نمايند.

عدم شناخت كافي طرفين نسبت به هم و بررسي‌هاي لازم قبل از ازدواج
در قسمت قبل بيشتر به مشكلات و مسائل ازدواج‌هاي تحميلي و اجباري اشاره نموديم، در اين قسمت سعي داريم به مشكلات ازدواج‌هايي بپردازيم كه صرفا خود تصميم گرفته‌اند و به نظرات والدين و بزرگترها توجه نداشته و يا به تعبير ديگر در ازدواج با بزرگترها مشورت ننموده‌اند.
داشتن عشق شهوتي و فاقد منطق
به واسطه آزمايشات مختلف تفاوتهاي ابراز عشق در دو جنس مرد و زن مشخص گرديده است. براي مثال مشخص شده است كه زنان در عشق به دوستي و منافع مشترك بيشتر بها مي‌دهند و بيشتر از مردها از حسادت رنج برده و وابستگي بيشتري به فرد مقابل خود پيدا مي‌كنند. يكي از علل مهم طلاق اين است كه افراد بدون اينكه شناخت كافي و لازم نسبت به همديگر داشته

باشند آنرا به لحاظ عشق به زيبايي و ظاهر فيزيكي به هم علاقمند شده و بدون درنظرگرفتن ساير ملاكها و نظر بزرگان با هم ازدواج نموده‌اند و پس از مدتي كه شعله‌هاي عشق آنان فروكش مي‌كند و آن جذابيت و كشش‌هاي شديد خود را از دست مي‌دهند. تفاوت‌هاي فرهنگي، طبقاتي، اخلاقي، اعتقادي و .... آنان نمايان مي‌شود و در نهايت باعث جدايي اينگونه زوجها مي‌انجامد، چرا كه در ازدواج آنان منطق حاكم نبوده است و تصميمات آنان عقلاني نبوده و عشقي كه جنبه

احساسي و رمانتيكي داشته باشد، ناپايدار است و زودگذر است آنچه قابل تذكر و يادآوري است اينكه در عشق‌هاي شهواني و تفنني رابطه درازمدت بعيد به نظر مي‌رسد و جوانان بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه هميشه شعله‌هاي عشق شعله‌ور نيست. اما اگر عشق طرفين مبتني بر پيوند مشترك باشد، عشقي كه بر پايه وحدت و همكاري باشد و هدف آن دستيابي به اهداف و منافع مشترك باشد و طرفين نگران اين موضوع مي‌باشند كه آيا فرد مقابلشان در آينده پدر يا مادر خوبي براي فرزندانشان خواهد شد؟ پايدار و بادوام خواهد بود و در يك جمله مي‌توان گفت ازدواج‌هايي كه بر اساس عشق منطقي صورت گرفته است، ازدواج‌هاي موفق و كم‌خطر است. لذا توصيه مي‌شود به نظرات بزرگترها كه معمولا عقلاني‌تر از نظرات كوچكترهاست توجه شود.
اعتياد
انسان هميشه به دنبال پديده‌هاي تازه مي‌گردد و ذاتا كنجكاو است و اين ويژگي انساني، اساس و پايه تكامل و پيشرفت انسان را تشكيل مي‌دهد. اين كنجكاوي و حس جستجوگر انسان اگر در بعد مثبت است باعث ترقي و كمال او است و اگر در بعد منفي است، موجب انحطاط و نابودي اوست. تمامي رفتارهاي غيراخلاقي، غيرانساني، ناهنجاري‌ها و كجرويها و انحرافات ناشي محص

ول چنين تمايل و گرايشي در انسان است. اعتياد يكي از خطرناكترين اين راههاست. جاذبه‌هاي كاذب و دروغين ناشي از مصرف مواد مخدر باعث گرديده تعداد زيادي از جوانان معصوم و ساده و در عين حال سالم اين مرز و بوم به اين درد خانمانسوز مبتلا گردند. فشاري كه از نظر روحي به هر يك از طرفين در مورد معتادبودن طرف مقابل وارد مي‌شود يكي از عوامل بسيار مهم در افزايش طلاق در جامعه فعلي ماست. ديگر خسته شده‌ام، ديگر طاقت ندارم، ديگر صبرم تمام شده است، نمونه‌ گفته‌هاي دختر معصومي است كه شوهرش مبتلا به مواد مخدر است و دادخواست طلاق او در شوراي حل اختلاف مطرح شده بود. اعتياد و وابسته بودن هر يك از زوجين چه مرد و چه زن و

اثرات عاطفي و رفتاري كه بر رفتارها و برخوردهاي فرد معتاد مي‌گذارد و فشاري كه از نظر روحي بر فرد مقابل گذاشته مي‌شود. عملا كانون مهر و محبت را به كانون بي‌مهري، بي‌اعتيادي، بي‌رغبتي مبدل و در نهايت بذر تنفر، در آشيانه آنان رشد نموده و آن را ويران مي‌كند.

کمرنگ شدن قباحت طلاق
از آنجا که زن و مرد از لحاظ روحی و روانی با یکدیگر تفاوت دارند و تعارض در زندگی زناشویی یک امر طبیعی است و از طرف دیگر با این فکر که قرار است زن و شوهر تا پایان عمر با هم زندگی کنند نیاکان ما ضرب المثل هایی در فرهنگ ایرانی وارد نموده اند. «دختران با لباس سفید به خانه بخت می روند و با کفن از آن خارج می شوند» یکی از این ضرب المثل هایی که هنوز در گوش ها طنین انداز است، اما کمتر به آن توجه می شود. وقتی ماه عسل پایان می پذیرد و شور و هیجان ماههای اولیه زناشویی سپری می شود مسائل خانوادگی و حاشیه ای نظیر فرزنددارشدن، خرید خانه و ماشین، تهیه خوراک و نوع غذا و.... مطرح می گردد و با گذشت زمان، تعارض طبیعی به تعارض غیرطبیعی تبدیل می شود و به دنبال آن نارضایتی و رنجش و عدم هماهنگی به وجود می

آید و اگر برخورد عقلانی با اینگونه پدیده ها صورت نگیرد، تعارض معمولی به تعارض شدید تبدیل و منجر به جدایی می شود و یا در اکثر مواثع با وجود تعارض و تنش زندگی ادامه می یابد که آرامش و آسایش که لازمه زندگی است در آن مشاهده نمی شود. آنچه در این قسمت قابل تذکر و توجه است، پذیرش ساده طلاق از طرف دختران و عدم توجه به عواقب آن است. بی جهت نبوده است که در گذشته در تابلوی سردر تمام محضرهای رسمی کشور، واژه طلاق به رنگ قرمز و واژه ازدواج به رنگ سبز درج می شده است. و متأسفانه نگاه جوانان و خانواده های امروزی به پدیده طلاق نگاه گذشته نیست و قداست قبلی خود را از دست داده است دختران به راحتی جمله مهرم حلال و جونم آزاد را به زبان جاری می کنند و بنده بنا بر تجربه چند ساله خود در امور حل و فصل مسائل خانوادگی به خانواده ها و خصوصا دختران سفارش می کنم به موضوع طلاق و عواقب آن تأمل و تعمق بیشتری داشته باشند.

سوءظن
یکی دیگر از عوامل بسیار مهم در افزایش طلاق بدبینی شوهر به زن است و این مورد به طور قابل توجهی در میان بعضی از زوجین رو به فزونی است بر اساس مطالعه و در بررسی تعدادی از پرونده ها چند گروه بیشتر از دیگران دچار سوءظن می شوند.
1- آن دسته از زوجینی که قبل از ازدواج با هم رابطه غیررسمی داشته اند و بعد از ازدواج به زعم اینکه ممکن است این رابطه با دیگری برقرار شود موجبات سخت گیری های بی مورد و سوءظن های بی اساس را فراهم می نماید. به طور مثال دختری در شورای حل اختلاف اظهار می داشت مرا از نشستن در کنار دائی و عمومنع می کند به هیچ عنوان نمی گذارد آرایش کنم، اگر تلفن منزل زنگ بزند حق برداشتن گوشی را ندارم و ....
2- گروه دیگری که مبتلا به این بیماری می شوند، زوجینی هستند که تفاوت سنی زیادی با هم دارند و هر دو به علت اختلاف سنی نمی توانند درک متقابل داشته باشند، مثلا شوهرانی را که از نظر سنی با زنام خود تفاوت زیادی دارند نمی توانند به احساسات ظریف زنان خود به خصوص امور جنسی توجه داشته باشند و این اختلاف سنی موجبات سخت گیری های زیاد و در نهایت سوءظن های بی مورد را رفاهم می نماید. و این محدودیت های بی مورد زمینه را برای اختلافات شدید

فراهم می نماید و علی الخصوص زنانی که دارای احساسات ظریفی باشند در مقابل این سخت گیری ها تحمل نمی کنند و اعتماد و علاقه شان نسبت به شوهرانشان کاسته می شود و زمینه های جدایی و طلاق را فراهم می نمایند. متأسفانه در عصر امروز نیز شاهد هستیم دختران جوان و کم سن و سال در آغاز زندگی تسلیم پیشنهادهای بی مورد خانواده ها یا ازدواج های تعصبی

فامیلی می شوند و پس از گذشت چند سال به بی تناسبی ازدواجشان پی می برند و عموما اینگونه ازدواج ها تحت تأثیر مسائل احساسی یا بر اثر توصیه های پدر و مادر به خاطر مصلحت های مالی و یا کاری بدون در نظرگرفتن واقعیت های زندگی و شخصیت های اجتماعی طرفین صورت گرفته است و معمولا زندگی زناشویی اینگونه خانواده ها متزلزل بوده و همزیستی آنها را در معرض فروپاشی قرار می دهد.
3- ناتوانی جنسی یکی دیگر از عوامل مهم سوءظن مردان نسبت به همسران خود است که متأسفانه این بیماری در میان تعدادی از زوجین رواج دارد و یکی از عوامل مهم ایجاد تنش در زندگی است لذا توصیه می شود اولا اینگونه مردان به پزشک متخصص مراجعه نمایند چرا که بخش عمده این بیماری قابل درمان است و غرور بیجا و یا تعصب نباید مانع مراجعه فرد جهت معالجه شود ثانیا همسران اینگونه مردان باید رعایت موارد حساس برانگیز را بکنند، به تعبیر دیگر خود را در معرض سوءظن قرار ندهند مثلا از پوشیدن لباس تنگ در مقابل محارم خود نیز امتناع ورزند، از آرایش و معطرنمودن خود در محافل رسمی و خویشاوندی که سوءظن را در همسرتان افزایش می دهد نظیر برادرشوهر، شوهر خواهر و ... حتی المقدور خودداری نمایید.


دخالت های بی مورد پدر و مادر و افراد فامیل
شاید یکی از شایع و رایج ترین عوامل موثر در ایجاد اختلاف زندگی زناشویی جوانان دخالت های بی جا و بی مورد اقوام خصوصا مادران و خواهران زوجین در زندگی خصوصی زن و شوهر است که تأثیر ویژه ای بر تصمیم آنان دارد.


توقعات بی جا و سنتی که والدین داماد و مخصوصا مادر شوهر از عروس و والدین عروس دارند باعث می شود بین زن و شوهر مشاجره و اختلاف به وجود آید. بعضی از پسران گمان می کنند تمام خواسته های پدر و مادر آنان بحق و منطقی است و تسلیم خواسته های والدین خود می شوند و به حق و حقوق قانونی همسران خود توجه نمی کنند و خودشان را با تمام نظریات والدین خود وفق می دهند و این یکسونگری تبعات منفی را به دنبال خواهد داشت.
تجربه نشان داده است خوب گوش دادن به عقاید والدین می تواند بسیار مفید باشد ولی ضرورتی ندارد خودتان را با تمام نظریات آنان تطبیق دهید و می شود با حفظ احترام والدین و با مشورت با آنان خود تصمیم بگیرند که به صلاح همه باشد.


والدیه هم باید توجه داشته باشند عروس و داماد آنان از نسل جدید بوده و خواسته های آنها با خواسته های او یکی نیست به تعبیری دیگر نیاز آنان نیاز او نیست و نیاز او نیاز آنان نیست به همین جهت شناخت دامنه و نوع نیاز همدیگر لازم و ضروری است و اگر اینچنین باشد نه تنها اختلاف و مشاجره ای بین والدین و عروس و داماد به وجود نمی آید بلکه محبت و علاقه بین آنان افزون می شود. پس شایسته این است که زوجین جوان بنشینند و درباره مسائل و مشکلات موجود با والدین خود صحبت و مشورت کنند و بدانند که صحبت والدین می تواند در رفع مشکلات و مسائل خانوادگی آنان بسیار کمک کند.

 


دادن وعده های دروغین قبل از ازدواج
یکی دیگر از عواملی که موجب اختلاف در زندگی زناشویی می شود وعده هایی است که غالبا پسران قبل از ازدواج برای دختران مورد نظر خود ترسیم می کنند و بعد از ازدواج با 180درجه تغییر با آن مواجه می شوند. چرا که معمولا پسران در سن جوانی تفکرات آرمانی را دنبال می کنند و کمتر در فضای واقعی به سر می برنند و بعد از اینکه زندگی مشترک آنان شروع می شود به تدریج از دنیای آرمانی خارج و به دنیای واقعی نزدیک می شوند و احساس می کنند قادر نیستند به

تعهدات و وعده های قبلی خود جامه عمل بپوشانند و از طرف دیگر شعله های عشق آنان نیز فروکش کرده و در نتیجه درگیری های لفظی و بگومگوهای آنان آغاز می شود و زندگی رویایی آنان با مشکل مواجه می شود.
گاهی اوقات در رسیدگی به پرونده های خانوادگی مشاهده می شود پسر برای اینکه به دختر مورد نظر خود برسد به دروغ خود را مهندس، دکتر و یا دانشجو معرفی می کند و بعد از اینکه دختر به دروغ بودن ادعاها و وعده های همسر خود پی می برد و با عدم حصول به وعده های داده شده مواجه می شود زندگی زناشویی را به طرف ناسازگاری و در نهایت جدایی سوق می دهد.


میزان تحصیلات زوجین
از آنجا که میزان تحصیلات از عوامل مهم تشکیل دهنده شخصیت و به خصوص در ایران تعیین کننده وجهه اجتماعی افراد و اشخاص است یکی از عوامل تأثیرگذار در افزایش یا کاهش طلاق است. افرادی که با هم ازدواج می کنند ممکن است از نظر میزان تحصیلات دارای یکی از حالات زیر باشند:
الف) مرد دارای تحصیلات لیسانس به بالاست ولی زن دارای مدرک دیپلم است.
ب) میزان تحصیلات مرد و زن همسطح و یکسان است.
ج) زن دارای مدرک تحصیلی لیسانس به بالاست و لی مرد از تحصیلات کمتری برخوردار است.
د) مرد دارای تحصیلات دانشگاهی است و زن دارای مدرک نهضت سوادآموزی است.
بر اساس تجربیات به دست آمده خانواده هایی که مرد آن دارای مدرک تحصیلی لیسانس به بالا و زن آن دارای مدرک دیپلم است و یا میزان تحصیلات مرد و زن برابر است کمتر با مشکل مواجه می شوند و غالبا زندگی زناشویی زوجینی که زن دارای تحصیلات عالی باشد و مرد از تحصیلات کمتری برخوردار باشد و یا مرد دارای تحصیلات عالی باشد و زن بیسواد باشد مواجه با ناسازگاری و در

برخی موارد از هم پاشیده می شود. زنی که دارای تحصیلات عالی است از نظر تفاهم با مردی که تحصیلات پایینی دارد تفاهم ندارد، ادبیاتش، سخن گفتنش، لباس پوشیدنش، دنیادیدنش با او فرق می کند. زن در محافل و مجالس زمانی که شوهرش صحبت می کند و احتمالا بیشتر کلمات را غلط تلفظ می کند و یا حرکات ناموزون و ناخوشایندی را مطرح می کند، احساس حقارت و ناراحتی می نماید و معمولا بعد از مهمانیها زندگی برای هر دو تلخ خواهد شد. در حالت دیگر نیز چنانچه مرد دارای تحصیلات دانشگاهی و عالی باشد و زن بیسواد و یا کم سواد باشد همان وضعیت برای مرد وجود دارد اما نه به شدت حالت اول. نکته ای که خوانندگان گرامی باید به آن توجه نما

یند این است که برای هر یک از موارد ذکرشده استثناهایی وجود دارد.

تفاوتهاي فرهنگي زوجين
يكي ديگر از عواملي كه مي‌تواند نقش بسزايي در فروپاشي خانواده‌ها داشته باشد، تفاوتهاي فرهنگي طرفين است. از آنجا كه فرهنگ يك مقوله پيچيده اجتماعي است ابعاد مختلفي دارد كه به برخي از آنان اشاره مي‌شود.
اعتقادات ديني و مذهبي در ازدواج نقش مهمي دارد، دختر و پسري كه با اعتقادات ديني متفاوت ازدواج مي‌نمايند پس از فروكش‌كردن احساسات پرشور جواني، در زمينه‌هاي مختلف اختلاف پيدا خواهند كرد. اين اختلافات مي‌تواند در زمينه انجام فرايض و مراسم ديني، اختلاف در تعليم و تربيت فرزندان و .... خودنمايي كند، دختري طي دادخواستي در شوراي حل اختلاف اظهار مي‌داشت من ديگر طاقت زندگي با اين مرد را ندارم، ديگر صبرم تمام شده است، ديگر نمي‌توانم تحمل نمايم وقتي علت را جويا شديم گفت همسرم هيچ يك از فرايض شرعي را انجام نمي‌دهد، نماز نمي‌خواند، روزه نمي‌گيرد حتي ...... و من ديگر قادر نيستم با چنين مردي زندگي كنم؟
لباس پوشيدن و آراستن ظاهر افراد از يك فرهنگ به فرهنگ ديگر متفاوت است در ازدواج نحوه لباس پوشيدن و آرايش كردن خانمها بسيار حائز اهميت است چنانچه يك زن مؤمن محجبه با يك مرد بي‌بند و بار و بي‌اعتقاد به اصول و ارزشهاي اسلامي ازدواج نمايد زندگي براي او زجرآور خواهد بود و برعكس چنانچه يك زن بي‌حجاب و بدحجاب با مرد متدين ازدواج نمايد زندگي براي هر دو آنان سخت و دشوار خواهد بود.


زبان و مليت و همچنين باورها و ارزشهاي اجتماعي از جمله عوامل فرهنگي هستند كه ريشه در اعماق شخصيت افراد دارد، زن و شوهري كه در زمينه‌هاي مختلف فرهنگي هماهنگي و شخصيت نداشته باشند در طول زمان با مشكلاتي مواجه مي‌شوند لذا شايسته است افراد در انتخاب همسر خود به مسائل فرهنگي توجه خاصي داشته باشند.

پايين‌بودن سن زوجين
در بررسي تعدادي از پرونده‌ها مشاهده گرديد اختلاف بعضي از زوجين روي مسائل جزئي و حاشيه‌اي است، به تعبير ديگر آنان مشكل اساسي نداشتند فقط مشكل آنان كم سن و سال بودن و جدي‌نگرفتن زندگي بود و اگر مرد و زن در سنين غيرمتعارف ازدواج نمايند ناسازگاريهايشان بعد از اطغاي شهوت بيشتر مي‌شود به ويژه در بين دختراني كه در سنين بسيار پايين ازدواج مي‌نمايند. براي مثال دختري در شوراي حل اختلاف بسيار مضطرب و پريشان حال بود و مدام گريه مي‌كرد و اظهار مي‌نمود شوهرم مرا دوست ندارد وقتي علت را از او جويا شديم او در جواب گفت: همسرم پفك به تنهايي مي‌خورد و به من نمي‌دهد، او فقط به خودش فكر مي‌كند و .......


اين گونه برخوردهايشان از ناپختگي زوجين است و معمولا پس از گذشت چند سال از زندگي مشتركشان مسائل و مشكلات آنان كم‌رنگتر مي‌شود.

چند توصيه به زوجين
در بخشهاي قبلي به برخي از عوامل مهمي كه در فروپاشي و ناسازگاري زندگي زناشويي نقش داشتند اشاره گرديد در اين قسمت بنا بر تجربيات شخصي و همچنين ديدگاههاي علما و انديشمندان حوزه خانواده نكاتي جهت افزايش نشاط و شادي و كاهش ناملايمات در زندگي مشترك زناشويي به اختصار جهت خوانندگان گرامي عنوان مي‌شود كه اميدوارم مورد استفاده تمام خانواده‌هاي به خصوص زوجين جوان قرار گيرد.
چند توصيه و دستورالعمل جهت خانمها
چه ازدواج درست انجام گرفته باشد چه نادرست براي آنكه زندگي مشترك زناشويي از آسايش و آرامش لازم برخوردار باشد، زن بايد نسبت به شوهر خود نكاتي را به شرح ذيل رعايت نمايد.
1- در مقابل شوهر خود زياد لجبازي و اصرار به عقيده و نظر خود نكنيد.
2- هيچ گاه شوهر خود را در مقابل ديگران كوچك و تحقير نكنيد و از تعريف و ستايش بيش از حد بستگان خود در مقابل آنان پرهيز نماييد چرا كه غرور مرد شكسته مي‌شود.
3- چنانچه كمكي از ناحيه پدر و مادر و يا بستگان به شوهرتان شده، هرگز آنها را به رخ او نكشيد
4- به وابستگان نزديك شوهر خود به ويژه مادر و خواهر شوهرتان بيش از خويشاوندان ديگر احترام بگذاريد.
5- از مردام ديگر اعم از فاميل و غيرفاميل نزد شوهرتان تعريف و تمجيد نكنيد و سخن هيچ مردي را به شوهر خود ترجيح ندهيد
6- شوهر خود را در معاشرت با اقو

امش به خصوص والدين نزديك او محدود نكنيد و در معاشرت و رفت و آمد به منازل بستگان شوهر خود پيش‌قدم شويد
7- براي انجام درخواست‌هاي خود با شوهرتان با حالت آمرانه و دستوري برخورد نكنيد و در معاشرت و رفت وآمد به امكانات مالي و مادي شوهر خود را در نظر بگيريد و او را تحت فشار قرار ندهيد.
8- خود را براي شوهرتان آرايش نماييد، بهترين لباسها را در مقابل وي بپوشيد، سعي كنيد با تغيير در آرايش و پوشش خود جاذبه‌هاي جديدي ايجاد كنيد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید