بخشی از مقاله

دين گريزي گروهي از جوانان – بويژه طيفي که زاد و پرورش يافته دوران انقلاب است – بايد حکومت ، دست اند رکاران تعليم و تربيت ، رسانه ها و خانواده ها و مخصوصا عالمان دين را به تفکر عميق و چاره انديشي دقيق وادار کند. دين گريزي علت نيست بلکه معلول است و فقط معلول تهاجم فرهنگي و يا هوا و هوس جوانان نيست ، بلکه علل ناقصه گونه گوني دارد تا علل اين معلول واقع بينانه ، شجاعانه و يا درد مندانه يافت و مرتفع نگردد معلول همچنان باقي خواهد ماند و مانند بيماري تمام اعضاي جامعه را خواهد گرفت و آن را افسرده و رنجور خواهد نمود .
اينک به برخي از اين علل اشاره مي کنيم :
1- نبودن الگوي عملي در امر دين داري
2- بيان غير معقول برخي از مفاهيم ديني
3- نبودن عدالت اجتماعي در توزيع قدرت ، ثروت ها و خزاين ها
4- عدم توجه به نياز هاي اساسي و اصيل جوان همانند همسر ، شغل، مسکن
5- افتادن تعارض و تضاد بين برخي از نياز هاي آغازين نسل جوان و مسايل ديني ( تقابل حق و تکليف)
6- بازيچه شدن دين در دست برخي از سياستمداران براي منافع شخصي و يا گروهي
7- عدم برنامه ريز ي فرهنگي براي نسل جوان
8- تهاجم برنامه ريزي شده دشمن هاي داخلي و خارجي جهت انحراف نسل جوان
هيچ متفکر و سياست مداري نبايد در اهميت و جايگاه و نقش جوانمان در پويايي و تداوم حيات اجتماعي يک ملت و خود ترديد راه دهد . تلاش و تکاپو ي فکري و عملي نسل جوان مي تواند معجزه آفرين باشد .
چنانچه در دوران انقلاب و 8 سال دفاع مقدس ملت ايران شاهد آن بوديم و برعکس رخوت و انحراف نسل جوان مي تواند پايه هاي يک تمدن کهن و جامعه ديرپاي فرهنگي ، اقتصادي ، سياسي و ديني را فرو ريزد .بر متفکران دين و حکومت لازم است که بگونه اي شايسته و پايسته براي هدايت و رهبري نسل جوان برنامه ريزي کنند و علل تنحراف و دين گريزي و موانع رشد او را مرتفع سازند.
وظيفه و مسئوليت هدايت نسل جوان مسئوليتي عمومي است؛زيرا« کلکم راع و کلم مسئول عن رعيته »البته هر کس يا گروهي بايد در حد توان و تخصص خود گام در اين راه بگذارد ؛ولي پيش از همه اين مسئوليت متوجه عالمان ديني و حکومت ديني است زيرا اينانند که سمت رهبري دين داران از جمله نسل جوان را برعهده گرفته اند، جامعه چشم به راه عالمان و رهبران دين دار ، دردمند ، آگاه شجاع و وابسته اي است که پيامبر وار به رهبري و هدايت نسل جوان بپردازند .
در اين قسمت مي خواهيم که از ديدگاه آيت ا.. مرتضي مطهري –به عنوان عالم ديني- درباره جوان آگاه شويم.
جوان مورد خطاب شهيد مطهري
جوان را مي توان به دو گونه تقسيم کرد :
نخست طبقهاي که داراي تن خواص و حالات روحي و رواني،اخساسات و نياز هاي مخصوص است.
دوم طبقه اي که به خاطر تحصيلات و آشنايي با انديشه هاي جديد، و داراي سئولات تازه است. و حاضر نيست چون بسياري از افارد نسل گذشته بدون دليل عقلي و منطقي همه چيز را بپذيرد او م يخواهد در سرنوشت سياسي ، فرهنگي و اقتصادي جامعه خود شريک باشد و از حقوق فردي و اجتماعي خود دفاع کند.
نسل جوان بنا به هر دو طريق در نياز هاي آغازين روحي ، جسمي و اجتماعي مشترک است و در معرض انواع انحرافات فکري ، جنسي ، ديني و.. قرار دارد ، به همين جهت به رهبري ديني نيازمند است .
رهبري ديني نسل جوان به ويژه انديشه جوان هم از اهميت بسياري برخوردار است وهم ازظرافت و دقت فوق العاده اي را مي طلبد .
زيرا به فرموده امام خميني (ره) : « سرنوشت يک کشور و يک ملت و يک نظام بعد از توده هاي مردم در دست ظبقه تحصيل کرده است به همين خاطر هدف بزرگ استعمار به دست گرفتن مراکز اين قشر است »
مرحوم مطهري از جمله انديشمندان مطهري بود که بيشترين تلتش خود را صرف رهبري نسل جوان نمود زيرا معتقد بود « فکر اين نسل جوان از نظر مذهبي آنچنان که بايد راهنمايي نشده است »
حيات علمي ايشان حاکي از تلاش خالصانه براي رهبري انديشه نسل جوان – بنا به تعريف دوم – است.
« وقتي که مي گوييم نسل جوان مقصود طبقه اي است که در اثر تحصيلات و آشنايي با تمدن جديد داراي طرز تفکر مخصوص است »
زيرا ايشان نيز معتقد بود که :اگر فکري براي ادراه اين نسل نشود آينده به کلي از بين خواهد رفت ، حساسيت و درد مندي استاد مطهري در خصوص نسل جوان هنوز نيز قابل ستايش است و مي تواند بقرزاي ديگران سر مشق و راهگشا باشد ، زيرا هنوز اهميت رهبري نسل جوان مشخص نشده است.
چگونگي برخورد با نسل جوان :
از مسايل ديني رهبري نسل جوان نحوه برخورد با اين نسل است . نحوه برخورد با نسل جوان بايد بر اساس واقع بيني منطقي و ظريف باشد و بايد از هر گونه افراط و تفريط در اين راه خودداري شود . زيرا افراط و تفريط وعدم واقع بيني و غير منطقي بودن در رابطه با نياز ها سئوالات و احساسات جوان يا موجب غرور و خود فريبي و با مخاطب طغيان و سر خوردگي او مي شود که هر دو مضر است. بايد اولا نقاط قوت او را به رسميت شناخت و به آن ها احترام گذاشت و نقاط به نحئ ذرست به او تذکر داد و در صدد رفع آن بر آمد و ثانيا به شوالات و نياز هاي معقول او پاسخ معقول داد.
حضرت امام (ره)در مورد برخورد با اين نسل به علما مي فرمايد:
«امروز که بسياري از جوانان و انذي شمندان در فضاي آزاد اسلامي کشورمان احساس مي کنند مي توانند انديشه هاي خود را در مخلوقات و مسايل مختلف اسلامي بيان دارند ، با روي گشاده و آغوش باز حرف هاي آن را بشنويد و اگر بي راهه مي روند با بياني آکنده از جهت و درستس و راه درست را نشان دهيد وبايد به اين نکته توجه شود که نمي شود عواطف و احساسات معنوي و عرفاني آنان را ناديده گرفت وفورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاي انان زد و همه را به يک ره بر وادي شک انداخت به جاي پرخاش و کنار زدن آنها با پدري و الفت با آنان برخورد نمود .
به اين امر چندئان توجه نشده است به همين خاطر عده اي در برخورد با نسل جوان بسيار غير منطقي و خشن عمل مي کنند و اين نسل را هوا پرست، شهوت ران ، خام ، مغرور و داراي هزار عيب مي دانند .
استاد مطهري در مورد اين گونه برخورد ها مي فرمايند :« روش يکه ما در تعامل اين نسل پيش گرفته ايم روش دهن کجي ، انتقاد حرف و حديث است ، درست نيست ؟».
در تعادل دسته گروهي ديگر هستند که همه خواسته ها و نياز هاي جوان را بر حق مي دانند زيرا معتقدند که اين نسل داراي هوش و آرمان هاي عالي و بدون عيب و نقص است براي رهبري انسان از جمله جوانان ابتدا بايد او را شناخت زيرا در يک سلسله حول رفتار انسان حکومت مي کند و اگر انسان بخواهد بر انسان مديريت داشته باشد و وي را رهبري کند جز از راه شناخت قوانين و روالي که بر قوانين بشر حاکم است ميسر نيست به همين جهت مرحوم مطهري مي فرمود :« ابتدا بايد نسل جوان را بشناسيم ، نسل جوان ما مزايا و عيب هايي دارد زيرا اين نسل يک نوع ادراکات و احساساتي دارد که در گذشته نيود و از اين جهت بايد به او حق داد در عين حال يک انحراف فکري و اخلاقي دارد ، بايد آنها را نيز شناخت و چاره کرد ، چاره کردن اين انحرافات ، بدون در نظر گرفتن مزايا و بدون احترام گذاشتن به آنها ميسر نيست . اگر بخواهيم به اين امور بي اعتنا باشيم محال است که بتوانيم جلوي انحرافات فکري و اخلاقي نسل آينده را بگيريم.»
آسيب شناسي و درمان
يکي از موارد ضروري شناخت درد ها و دغدغه هاي فکري جوان است ، درد هاي يکه رخ او را زرد و تن او را رنجور مي کند . بايد دانست که اين درد ها هميشه نشانه بيماري نيست بلکه نشانه بيداري نيز هست .
حسرت و زاري که در بيماري است
وقت بيماري هم از بيداري است
هر که او را بيدار تر پر درد تر
هر که او را هشيار تر رخ زرد تر
پس از شناسايي درد بايد به درمان آن پرداخت و ردهنگام درمان بايد برخورد مناسب و منطقي داشت .
زيرا عدم بر خورد منطقي و درست با نسل جوان را به انحرافات گوناگون از جمله انحرافات فکري مي کشاند و ممکن است آنها را به ذامن مکاتب و انذيشه هاي الحاوي سوق دهد . مرحوم مطهري يکي از علل گرايش نسل جوان به مکاتب الحادي چه در مسيحيت و چه در جامعه اسلامي را اولا پاسخ غير منطقي و غير معقول به نياز ها و سئولات اين نسل جوان و ثانيا برخورد هاي از قبيل

تکفير و تنفيق با اين نسل مي داند به همين خاطر معتقد است که بايد به جد از تکفير و تنفيق اين نسل دوري گزيد و تلاش کرد تا سئولات ديني و نياز ها ي اساسي اين نسل پاسخ هاي معقول منطقي و حقيقي بيابد:« فکر اساسي اين است که ما درد عقلي اين نسل را بشناسيم بدون شناخت درد اين نسل هرگونه اقدامي بي مورد است پس از شناخت درد بايد به فکر درمان و چاره بود اتفاقا ديگران از راه شناختن آرمان ها و درد هاي اين نسل و پاسخ درست به انها آنها را منحرف کردند ، مانندمکتب ماترياليسم در ايران .»


مرحوم مطهري زايش سئولات جديد و نياز هاي تازه را نشانه انحراف و انحطاط و زاييده هوس ها و شهوت هاي نسل جوان نمي شمارد بلکه آن را نشانه رشد و حيات يک جامعه و ملت مي داند . البته به شرط آنکه عالمان دين به وظيفه خود در پاسخ گويي و رفع نياز هاي خود به خوبي عمل مي کند شايد به همين دليل مرحوم مطهري خود يک انديشه و متفکري را تکفير و تنفيق فرار نداد ،بلکه همواره آنها را به مناظره و مباحثه دعوت مي کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید