بخشی از مقاله

قرآن كريم نوشته چه كسي است

با توجه به حقايق تاريخي زمان نزول قرآن، سه منبع براي قرآن مي توان برشمرد: 1- اعراب، 2- محمد(ص)، 3- خداوند. درباره منبع اول بررسي خواهيم كرد كه آيا نويسنده قرآن مي توانسته عرب زبان نباشد يا نه و بعد بررسي خواهيم كرد كه آيا غير از محمد(ص) كسي ديگر مي توانسته مدعي قرآن باشد؟ منبع دوم محمد(ص) است كه بررسي آن مشكل‌تر از قبلي است و گسترده‌تر در موردش خواهيم گفت و پس از نتيجه‌گيري سراغ منبع سوم خواهيم رفت. با بررسي اين سه منبع مشخص خواهد شد كه نمي‌توان هيچ منبع ديگري را به اين جمع افزود.


در دوره‌اي كه قرآن نازل شد زبان عربي از نظر فصاحت، وسعت، دامنه لغات و ارزش شعري در اوج خودش بود و در مقايسه با قرآن هيچ شاعر كلاسيك عرب (هنگامي كه قرآن نازل شد) نتوانسته از لحاظ گستردگي و فصاحت متني مانند آن به زبان عربي بياورد. تنها يك عرب زبان مي‌توانسته قرآن را نوشته باشد كه از سبك، لغت، فصاحت و شيوه‌هاي بيان به نحو احسن مطلع باشد و با كل شبه جزيره عربستان در تماس بوده و حتي از اوضاع مردم كره زمين نيز مطلع باشد.


در قرن هفتم ميلادي كه قرآن نازل شد، زبان عربي از نظر بلاغت و فصاحت به اوج خود رسيد كه در طول تاريخ عرب بي‌سابقه بوده است ولي با به اوج رسيدن زبان عربي و وجود بهترين نويسندگان و شاعران، بازهم غيرممكن بود كه هيچ عرب زباني اينقدر آگاهيهاي گوناگون داشته باشد و بتواند كتابي به وسعت قرآن بياورد.

1- اعراب قرآن را نوشته‌اند؟
آموزه‌هاي قرآن دقيقاً برخلاف فرهنگ، مذهب و بتهاي اعراب مشركي است كه هم عصر با نزول قرآن زندگي مي كردند. قرآن پرستش و عبادت بتها را محكوم مي كند، قرآن مقام زنان را بالا مي برد ولي اعراب با زنان مثل حيوان رفتار مي كردند. اعراب جرات نداشتند چيزي برخلاف مهمترين اعتقادات خود كه پرستش بتها بود بنويسند. ولي قرآن نه تنها برعليه بتها بود، بلكه برخلاف مهمترين عادات اجتماعي (غيبت، تهمت و…) حكم مي دهد. مثلاً اعراب يكديگر را با اسامي

مستعاري چون ابوجهل (پدر نادانيها) مي ناميدند. قرآن ربا و سود پول را محكوم مي كند، در حاليكه اعراب سودهاي كلاني از تجارت، وام و قرضها به جيب مي زدند. اعراب بسيار افراطي شراب مي‌نوشيدند ولي قرآن نوشيدن الكل و مشروب را حرام مي داند، در حاليكه برخي اعراب زبردست‌ترين قماربازان بودند، قرآن قمار و قماربازي را نفي مي كند. اگر اعراب نويسنده قرآن بودند، آيا ممكن بود برخلاف عرف اجتماعي و اعتقادات مذهبي‌شان اين همه مطلب بيان كنند؟ و آيا از عواقب آن نمي‌ترسيدند؟
شايد اين موضوع به ذهن بيايد كه گروهي از اعراب قدرتمند با نظريات و تفكرات گوناگون تصميم گرفتند قرآن را بنويسيند؛ كه البته پاسخ اين هم «منفي» است، زيرا هرگاه كسي كتابي مي‌نويسد، نام خود را برآن مي‌نهد و آن را شرح و توضيح مي‌دهد، و در طول تاريخ تنها محمد(ص) ادعا كرده كه قرآن را آورده و تنها او بوده كه مجهولات قرآن را توضيح داده است. حضرت محمد(ص) تنها عرب‌زباني بود كه براي اولين بار قرآن را تبليغ كرد و دشمني قدرتمندان عرب را به جان خريد. هر مورخ مسلمان يا غيرمسلماني قبول دارد كه از ميان اعراب، تنها محمد(ص) مي‌توانسته قرآن را شرح دهد و اوست كه براي اولين بار قرآن را تبليغ كرده است. پس بايد اينگونه نتيجه بگيريم كه قرآن نوشته محمد(ص) است؟

2- محمد(ص) قرآن را نوشته؟
اول اينكه او بي سواد بود. چگونه فردي بي‌سواد مي توانسته متني غني، شاعرانه‌و معنوي بنويسد كه كل عربستان را تكان دهد؟ محمد(ص) كه هرگز مدرسه نرفته بود، معلمي نداشت، چگونه مي تواند از تمامي علوم،‌نجوم، دريانوردي، جغرافيا، پزشكي و… كه در قرآن وجود دارد، مطلع باشد؟
هنگام نزول قرآن، زبان عربي در اوج فصاحت و شاعرپروري بود، قرآن آمد و بهترين شعراي عرب را به مبارزه طلبيد، محمد(ص) بي‌سواد مي توانسته چنين متون كامل و بي‌عيب و نقصي بياورد كه حتي مترقي‌تر از بهترين اشعار در دوره خودش باشد؟ آنگونه كه هر عرب زباني از زيبايي، فصاحت و بلاغت زبان قرآن اظهار عجز كند؟


دوم اينكه محمد(ص) كمك و همراهي قدرتمند براي اظهارات خود نداشت و به كدام دليل منطقي چنين كاري كند كه تمامي جامعه عرب با او دشمن شوند؟ چرا چيزهايي بنويسد كه برخلاف اعتقادات تمامي مردم جامعه است تا مجبور باشد نه تنها از دوستان و خويشاوندان كه حتي از ثروت خود نيز چشم بپوشد!
سوم اينكه قرآن در دوره‌اي بيست و سه ساله نوشته شده، آيا براي نويسنده‌اي ممكن است سبك ادبي همانند قرآن را براي 23 سال حفظ كند؟ سخنان محمد(ص) در عباراتي كه به «احاديث» مشهور است، حفظ شده. اگر ما احاديث را با متن قرآن مقايسه كنيم، تفاوت بين آنها مشخص خواهد شد، زيرا هنگامي كه پيامبر در جمع سخن مي گفت شيوه سخن او بايد براي مردم قابل درك مي بود. سوالي پيش مي‌ايد: «قرآن نوشته محمد(ص) است يا وحي؟» شايد بتوانيم پاسخ را در سوره آل عمران 42:3 بيابيم: «و اذ قالت الملائكه يا مريم ان الله اصطفيك و طهـّرك و صطفيك علي نساء العالمين» (فرشتگان گفتند: «اي مريم! خداوند تو را برگزيد، پاك گردانيد و بر زنان جهان برتري داد.»)

منبع اين پيام
«اي مريم! خداوند تو را برگزيد و بر زنان جهان برتري داد» چنين توصيفي از حضرت مريم حتي در كتاب مقدس نيز يافت نمي‌شود. بياييم موقتاً بپذيريم كه قرآن نوشته محمد(ص) است؛ آيا در عرب بودن محمد(ص) مي توان ترديد داشت؟ آيا عاقلانه است او كه فصاحت زبانش، قلب و ذهن شنوندگان را تسخير مي‌كرد؛ نه مادرش، نه همسرش، نه دخترش و نه هيچ زن عربي، بلكه يك زن بيگانه را به عنوان زني شايسته برگزيند؟! چه كسي مي‌تواند آن را توضيح دهد؟ براي هر مردي

مادر، همسر و يا دخترش نسبت به ديگر زنان برتر هستند. پس چرا محمد(ص) به زني بيگانه افتخار مي كند. زني از قوم يهود، اقوامي كه اعراب را به چشم حقارت نگاه مي كنند، مي دانيد چرا؟

سارا و هاجر
يهوديان اين نژادپرستي نادرست را از كتاب مقدس، تورات، كسب مي‌كنند كه مي‌نويسد: پدرشان ابراهيم، دو همسر داشت به نام سارا و هاجر؛ و ادعا مي كنند كه آنها نسل ابراهيم از همسر اصلي او هستند و اعراب از نسل كنيز او هاجر؛ و اعراب از نژاد پست هستند. چرا محمد(ص) (اگر قرآن را نوشته است) زني يهودي را مايه افتخار خود مي داند؟ پاسخ به اين سوال آسان است. زيرا مريم را او انتخاب نكرده و او حق نداشت نسبت به ميل و خواسته‌اش سخن بگويد و اين يعني وحي؛ «و ماينطق عن الهوي، ان هوالا وحي يوحي» (و هرگز به هواي نفس سخن نمي‌گويد، اين نيست جز آنچه بر او وحي مي‌شود) (سوره 4:53-3).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید