بخشی از مقاله

مالیات ارزش افزوده


مالیات ارزش افزوده
با توجه به جو و قوانین جهانی حالا نوبت ایران است که برای دست یابی به مزایای مالیات ارزش افزوده هر چه سریع تر این نظام مالیاتی را طراحی و اجراء نماید
تاریخچه
در سال های پس از جنگ دوم جهانی فردی آلمانی به نام قو ـ زیمنس جهت ایجاد درآمد برای دولت و نیز بازسازی کشور طرح مالیات ارزش افزوده را ارائه داد. اما این فرانسه بود که به عنوان اولین کشور، موفق گردید در 1954 این نظام مالیاتی را به صورت کامل به اجرا در آورد و تا مرحله ای خرده فروشی بسط دهد.


به موازات اجرای این طرح در فرانسه، دیگر کشورهای عضو جامعه ی اروپا از فوائد این نظام مالیاتی آگاهی یافتند تا بدانجا که یکی از شرط های پیوستن به بازار مشترک اروپا را داشتن نظام مالیات ارزش افزوده در کشور داوطلب عضویت دانستند. لذا این نظام مالیاتی، ریشه و خاستگاه اروپایی است. به هر جهت پیرو این فعل و انفعالات کشورهای متعدد اروپایی یکی پس از دیگری به راه اندازی این نظام مالیاتی پرداختند در دهه های 1960 و 1970 کشورهای زیادی از اروپا به این نظام مالیاتی روی آوردند. از آن جمله هستند؛ دانمارک 1967، آلمان غربی 1968، لوکزامبورگ 1970، بلژیک 1971، ایرلند 1972، ایتالیا 1973 و انگلستان 1973.
البته کشورهای دیگر قاره ها نیز این نظام مالیاتی را راه اندازی نموده اند.و از این میان برزیل، اروگوئه، مکزیک، آرژانتین، شیلی، ساحل عاج، آمریکا،، استرالیا، الجزایر، مغرب، و تونس را می توان نام برد.
ناگفته پیدا است که در این زمینه موفقیت کشورها با هم متفاوت است. و بعضاً در اجرای طرح مالیات ارزش افزوده حتی با شکست مواجه گردیده اند. سابقه ی مالیات ارزش افزوده در کشورهای آسیایی به حدود 30 سال قبل و به اقدامات مسولین کشور کره باز می گردد. در آسیا کره به عنوان پیشرو این نظام مالیاتی، در 1977 توانست این مالیات را راه اندازی نمایند. بعد از آن، کشورهایی هم چون اندونزی 1985، تایوان 1986، فیلیپین 1988، تایلند و فیجی به این نظام روی آوردند.
به هر جهت هم اینک بیش از 70 کشور جهان دارای نظام مالیات ارزش افزوده با کارایی های متفاوت هستند. به این تعداد و کیفیت اجرای آن نیز سال به سال افزوده می گردد. با توجه به جو و قوانین جهانی حالا نوبت کشورمان رسیده است تا برای دستیابی به مزایای مالیات ارزش افزوده، که متعاقباً پاره ای از آنها عرضه خواهد شد، این نظام مالیاتی را سریعاً طراحی و اجرا نماید.

نمایشگر 1 ـ مثالی از ارزش افزوده


الف ـ1: ارزش افزوده ی پنبه چینی

پرداخت ها دریافت ها
شرح مبلغ شرح مبلغ
مواد اولیه
دستمزد
اجاره
هزینه استهلاک
سود صفر


4000
2000
1000
3000 فروش پنبه 10000
جمع 10000 جمع 10000


ب ـ1: ارزش افزوده ی نخ ریسی
پرداخت ها دریافت ها
شرح مبلغ شرح مبلغ
مواد اولیه (پنبه)
دستمزد
اجاره
هزینه استهلاک
سود 10000
5000

 


3000
2000
5000 فروش پنبه 25000
جمع 25000 جمع 25000


ج ـ1: ارزش افزوده ی پارچه بافی

پرداخت ها دریافت ها
شرح مبلغ شرح مبلغ
خرید مواد اولیه (پنبه)
دستمزد
اجاره
هزینه استهلاک
سود 25000
5000
3000
2000

 


10000 فروش پنبه 35000
جمع 35000 جمع 35000

تعاریف
مالیات ارزش افزوده نوعی مالیات غیر مستقیم مصرف «مالا هزینه» است که به طور غیر انباشته به کلیه ی مراحل تولید و توزیع خصوصی کالا و خدمات تعلق می گیرد. به عبارت دیگر مالیات ارزش افزوده مالیاتی است که از تفاوت ارزش کالا و خدمات در مقاطع مبادله ی تا مصرف نهایی وضع می شود و توسط فروشنده ی هر مرحله محاسبه و با به حساب دولت واریز می گردد.
شناخت
برای تبیین این که اساساً از نقطه نظر مالیات ارزش افزوده ب

ه چه چیزی ارزش افزوده گفته می شود به مثال زیر توجه فرمایید.
فرض کنید که در قسمتی از صحنه ی اقتصادی سه بخش به صورت زنجیره ای و یکی پس از دیگری به شکل کاملاً ساده ای زیر قرار گرفته اند:
پنبه چینی نخ ریسی پارچه بافی
و نیز تولید کننده ی پنبه به ازای هر 10 کیلو پنبه از قرار هر کیلو 1000 واحد پولی جمعاً معادل 10000 واحد پولی دریافت نموده است و لذا صورت

داده و ساده ای مانتد نمایشگر الف ـ 1 خواهد داشت.
گفتنی است که تولید هر مرحله به مثابه مواد اولیه ی مرحله بعدی است و مواد دیگری افزوده نمی شود. صرفاً اقلام هزینه شامل دستمزد، اجاره و استهلاک می باشد.
در بخش نخ ربسی واضح است که فروش پنبه ی مرحله ی قبل به عنوان مواد اولیه ی مرحله ی نخ ریسی است. با فرض این که مواد دیگری وجود ندارد و محصول این مرحله به قیمت 25000 واحد پولی فروخته می شود صورت و ستاده ی این مرحله به شکل نمایشگر ب ـ 1 است.


به همین قیاس در مرحله ی آخر با فرض فروش پارچه به قیمت 45000 واحد پولی توان جدول داده و ستاده ی بخش پارچه بافی را به شکل نمایشگر ج ـ 1 است.
خوب اگر در شرایط اقتصادی مثال ما از شما پرسیده می شود که به کدام بخش از هر مرحله باید مالیات بار شود احتمالاًٌ دو پاسخ وجود خواهد داشت: 1) سود: یعنی هر مرحله باید مالیاتی متناسب با سود کسب شده اش بپردازد. 2) فروش (مصرف) : یعنی هر مرحله باید متنا

سب خودنمایی می کند.


نمایشگر 2 ـ مقایسه مالیات فروش و مالیات ارزش افزوده
الف ـ 2: مالیات فروش (روش انباشته یا آبشاری)
فروشنده خریدار قیمت فروش مالیات 10% حجم پرداختی
خریدار مالیات
پنبه چینی نخ ریسی 10000 1000 11000 1000
نخ ریسی پارچه بافی 25000 2500 27500 3500
پارچه بافی مصرف کننده نهایی 45000 4500 49500 8000
جمع کل
مالیات 12500

 


ب ـ 2: مالیات ارزش افزوده
فروشنده خریدار قیمت فروش مالیات 10% حجم پرداخت خریدار مالیات
پنبه چینی نخ ریسی 10000 1000 ــــــ 1000
نخ ریسی پارچه بافی 25000 2500 1000 1500
پارچه بافی مصرف کننده 45000 4500 2500 2000
جمع کل
مالیات 4500



خودنمایی می کند و معلوم می سازد که اشتباهی در کار است، چه این که زنجیره ای قبل و بعد از آن مودی با تسلیم اظهار نامه معلوم ساخته اند که میزان داده و ستاده چقدر بوده است و این اطلاعات از طریق یک شبکه ی مجهز رایانه ای قابل ردیابی است. بنابراین به راحتی می توان به اشتباه پی برد.


علاوه بر نکته ی اخیر، اطلاعات مکتسبه از کنترل متقابل قطعاً در قالب اطلاعیه به حوزه های مالیاتی اعلام می گردد و می تواند قرینه ای بر صحت و سلامتی دفاتر و اسناد مودی یا نادرست و بیماری آن باشد.
3ـ سهولت کنترل و حسابرسی
با توجه به فرم بندی اخذ این مالیات در شکل کامل و نهایی خود و با توجه به توضیحات بند 2، علی الخصوص اگر نظام تک نرخی رواج داشته باشد رسیدگی و حسابرسی مالیاتی مودیان در این روش بسیار آسان است و کمی توان با نیروی انسانی کم تر و کیفیت بالاتری تعداد بیش تری از اسناد و مدارک مودیان را رسیدگی نمود.


4ـ تراز پرداخت ها
مالیات ارزش افزوده یکی از ابزارهای کارآمد برای تشویق صادرات و ایجاد تراز پرداخت های بازرگانی است. بدین وسیله با اعمال نرخهای مالیاتی صفر یا حتی معافیت های مقرر، می توان صادرات را تشویق کرد و این بخش را تهییج نمود. سایر مالیات ها این انعطاف پذیری را ندارد. بدین مفهوم که با اعمال نرخ مالیاتی صفر می توان از صادر کننده مالیات نگرفت یا حتی یا اعمال معافیت می توان مالیات های گرفته شد در مراحل قبل را به وی به عنوان بستانکاری برگرداند تا انگیزه ی مضاعفی برای صادرات به وجود آید.
5ـ تحول در نظام مالیاتی
اساساً بسط و ترویج مالیات ارزش افزوده از مصرف کننده به خودی خود تحول نظام مالیاتی تلقی می شود. حال آنکه خود این مالیات بر سایر مالیات ها به خصوص مالیتات فروش و مالیات درآمد تأثیر مستقیم دارد. بنابراین منشا تحول مضاعف در نظام مالیاتی خواهد بود.

6ـ تغییر الگوی مصرف


از آنجا که النهایه مالیات ارزش افزوده از مصرف کننده ی نهایی گرفته می شود لذا این نوع مالیات می تواند ابزاری جهت سمت و سو دادن به الگوی مصرف آحاد جامعه باشد که به واسطه ی آن می توان بخشی از مصرف را با بالا بردن نرخ مالیات تحریم نمود یا بخش دیگری مثل صادرات را با اعمال نرخ صفر یا معافیت تشویق کرد.
7ـ خنثی بودن یا بی تفاوتی
هنگام مالیات ستانی مستقیم احتمال اعمال نظر کار

شناسی ماموران مالیاتی، تفسیر قانون، اعمال معافیت های مختلف حتی خارج از قانون مالیات های مستقیم و امثالهم وجود دارد. از طرف دیگر در مالیات های مستقیم، مخصوصاً مالیات فروش، معمولاً گروهی از کالا ها مشمول مالیات می شوند. اما مالیات ارزش افزوده فراگیرتر است و جای اعمال نظر، تفسیر قانون، استثنا، معافیت و هر گونه شک و شبهه دیگر را از بین می برد.
8ـ سهولت در ورود به قراردادهای بین المللی
گاهی یکی از شرط های ورود به قراردادهای جهانی داش

تن نظام مالیات ارزش افزوده است. از آن جمله جامعه ی اروپا را می توان نام برد.
مالیات ارزش افزوده
احتمال دارد که کشورمان قصد حضور در صحنه های اقتصادی و بازرگانی جهانی را داشته باشد که پیش شرط آن ها داشتن نظام مالیات ارزش افزوده است.و در این صورت نیاز به ایحاد و راه اندازی این نظام مالیاتی بیش تر احساس خواهد شد. اصولاً داشتن این نظامی مالیاتی می تواند مزیتی محسوب گردد.


9ـ ایجاد فرهنگ مالیاتی
هدف از اجرای مالیات ارزش افزوده ایجاد تمکین داوطلبانه است. نیل به این هدف با ایجاد امکان منطقی و معقولی در رابطه با شناسایی و جریمه ی افرادی که تمکین نکرده اند، محقق خواهد شد. برای تمکین داوطلبانه هیج عاملی موثر تر از فرهنگ مالیاتی نیست متاسفانه این نکته ای است که کل نظام مالیاتی به شکل غامضی با آن دست به گریبان است. به عبارت دیگر تا وقتی فقر فرهنگ مالیاتی وجود دارد نمی توان انتظار داشت به راحتی مودیان مالیاتی اظهار نامه تسلیم نمایند و مالیات حقه ی دولت را بر اساس واقعیت بپردازند. از طرف دیگر تا وقتی که ساز و کار

کنترلی دقیقی برای ردیابی مودیان مالیاتی وجود ندارد نمی توان با مودیان خاطی برخورد کرد. بنابراین مالیات ارزش افزوده حلال این مشکل است. زیرا هم مودیان را یکی پس از دیگری مکلف به تسلیم اظهار نامه و دفاتر و ایجاد و مدارک می کند و هم امکان ردیابی مودیان را به راحتی به دست می دهد. از طرف دیگر در بطن خود به مرور زمان منادی فرهنگ مالیاتی خواهد بود که در

آن صورت مشکلات سایر مالیات ها نیز خود به خود تا سطح قابل توجهی حل خواهد شد.
در واقع می توان گفت که یکی از اهداف بلند مدت و میان مدت وزارت اقتصادی و دارایی و سازمان امور مالیاتی کشور باید مالیات ارزش افزوده باشد تا بدان واسطه بتوانند فرهنگ مالیاتی را نهادینه نمایند.
10 ـ شفاف سازی
با ایجاد مالیات ارزش افزوده طبیعتاً در جامعه نیز فاتکتورهایی مطابق با فرم تأیید شده قانونی رواج خواهد یافت و متعاقباً ماحصل دفاتر خرید و فروش در اظهار نامه ابراز خواهد شد. این خود باعث بسط نظام خود اظهاری و بیان واقعیت، «حداقل به علت ترس از این که دیگری واقعیت را عنوان کرد.»، خواهد شد. در همین جا مهم ترین اثر مالیات ارزش افزوده نمایان خواهد شد و قطعاً بیش ترین اثر را بر اقتصاد و آحاد جامعه، فارغ از بحث مالیات، خواهد گذاشت. آن این که با ابزار واقعیت اولاً تمام بده و بستان ها معلوم خواهد شد و کسی جرات فعالیت زیرزمینی و برخورداری از رانت را حداقل به راحتی نخواهد داشت و ثانیاً دولت به عنوان ناظر، تمام فعل و انفعالات مبادله ای جامعه را مستقیماً و به وضوح و نظارت خواهد کرد و طبیعتاً سیاست گذاری ها هم با چشم و گوش باز تری صورت خواهد گرفت. لذا هم صحیح تر خواهد بود هم اینکه کسی از آحاد جامعه نمی تواند از آن تخطی کند و در صورت تخطی به راحتی قابل پیگیری خواهد بود. بنابراین تورم و گرانی قیمت ها فی نفسه مهار می شود و به کنترل در می آید. دولت و ابتکار عمل را دست خواهد گرفت و البته فایده ی این ابزار برای کل جامعه است.
معایب


1ـ آثار مالیاتی ارزش افزوده در ارزش سطح قیمت ها
2ـ آثار نزولی مالیات ارزش افزوده
3ـ صعوبت های اجرایی مالیات مبتنی بر ارزش افزوده
روش های اخذ مالیات ارزش افزوده
شاید بتوان گفت مالیات ارزش افزوده بیش ترین وابستگی را به نظام خود اظهاری مالیات ها دارد. لذا فرهنگ مالیاتی در آن بسیار مؤثر می باشد لذا باید شکلی جهت ایجاد این نظام رایج گردد که در نهایت سادگی و سهولت مودیان مالیاتی هم از آن آگاهی یابند و هم بتوانند به آن عمل نمایند.
اصولاً در دنیا چهار روش جهت محاسبه مالیات ارزش افزوده مطرح است که عبارتند از:
1ـ نرخ مالیات × دستمزد + نرخ مالیات × سود+0000
در این روش نرخ مالیاتی در تک تک درون داده ها ضرب می شود و در پایان با جمع تمام این ارقام میزان مالیات ارزش افزوده محاسبه می شود. این روش هم زمان بر است و هم بعضاً امکان محاسبه ی دقیق میزان دستمزد یا سود و امثالهم خیلی عملی نیست.
2ـ نرخ مالیات × (دستمزد + سود + 0000)
این روش همان روش اول است با این تفاوت که دورن داده ها ابتدائاً جمع می شود و سپس مالیات ارزش افزوده یا اعمال نرخ محاسبه می شود. محاسبه ی مالیات طبق این روش ب همان دلیل عدم امکان ندارد این روش و روش اول صرفا در این مقاله برای تفهیم مطلب آمده است. ولی در دنیای واقع محاسبه ی آن جنبه ی عملی ندارد.


3ـ نرخ مالیات × (خروجی ها ـ ورودی ها)
این همان روش دومی است که قبلاً برای محاسبه ی مالیات ارزش افزوده گفته شده در واقع با اعمال نرخ به تفاوت داده و ستاده محاسبه می شود و در عمل تنها آن این است که مودی حین محاسبه ی سمت چپ معادله امکان سردرگمی برایش وجود دارد. این روش به مراتب ازدو روش اول اجرایی تر است.
4ـ نرخ مالیات × خروجی ها (فروش) ـ نرخ مالیاتی × ورودی ها (خرید)


این روش فارغ از هر محاسبه ی دیگری مالیات ارزش افزوده ی مالیاتی را برای هر فروش و خر یدی، «داده و ستاده» با اعمال ضرایب مالیاتی محاسبه می نماید. تجربه ثابت کرده است که این روش بهترین روش است. بنابراین ملاحظه می شود که در سطح جهان عموم کشورها این روش برای طراحی فرم اظهار نامه، دفاتر خرید و فروش و فاکتورهای خود استفاده می نمایند.


پیداست که در پایان هر دوره ای که اظهار نامه تسلیم می شود در واقع مودی مالیاتی مجموع خرید و فروش های خود را باید اعلام نماید. بنابراین برای جمع آوری خرید ها و فروش های هر دوره باید چیزی که مثلا تحت عنوان دفاتر خرید فروش تحریر یابد. در هر دوره این دفاتر باید بر اساس فاکتورهای رسمی تأیید شده که مالیات ارزش افزوده را به خوبی می توان در آن ها محاسبه نمود

به تحریر در آید. گفتنی است که دوره های تسلیم اظهار نامه ی کلیات ارزش افزوده می تواند بر اساس ملاحظات مالیاتی و امکانات دو ماهه، فصلی یا حتی شش ماهه باشد.
نکته انتهایی این قسمت فرم اظهارنامه است که در واقع در آن با مواد مصرفی بخشی از پرداختی خود را به دولت به عنوان مالیات مصرف (خرده فروش) retail Sales tax پرداخت نماید.
به هر حال پاسخ اول، مالیات مستقیم و پاسخ دوم، مالیات غیر مستقیم و هر دو متمایز از مالیات

ارزش افزوده است. به عبارت دیگر در خصوص مالیات ارزش افزوده می توان با کمی تیزبینی متوجه شد که در بخش پرداخت ها غیر از مواد اولیه که خارج از موسسه تأمین گردیده (داده) سایر اقلام شامل دستمزد، اجاره، هزینه ی استهلاک و سود، از داخل موسسه تامین گردیده است. (درون داد). لذا در بحث مالیات ارزش افزوده کانون توجه صرفاً معطوف به این اقلام است و برآن بار می گردد. بنابراین ارزش افزوده ی بخش پنبه چینی معادل 10000=1000+2000+4000 واحد پولی
و بخش نخ ریسی معادل 15000=5000+2000+3000+5000 واحد پولی


و بخش پارچه بافی معادل 20000=10000+2000+3000+5000
واحد پولی خواهد بود که با نرخ مالیاتی 10%، مالیات آنها به ترتیب 1000، 1500 و 2000 واحد پولی خواهد داشت.
به هر حال به جای جمع کردن اقلام درون داد، راه دیگر برای محاسبه ی ارزش افزوده، محاسبه ی تفاضل داده و ستاده است. به بیان دیگر اگر داده ای موسسه مواد خریداری شده و ستاده اش فروش کالای باشد طبیعتاً تفاوت آنها همان اقلام درون داد خواهد بود. بنابراین ارزش افزوده در مرحله ی پنبه چینی برابر با 10000=0ـ10000، در مرحله ی نخ ریسی معادل 15000=10000ـ

25000 در مرحله ی پارچه بافی برابر با 20000=25000ـ 45000 است که با نرخ مالیاتی 10%، مالیات آنها به ترتیب 1000، 1500، 2000، خواهد شد. این مالیات ها دقیقاً معادل ارقام محاسبه شده طبق روش درون داد می باشد.
البته روش های محاسبه ی مالیات ارزش افزوده متعاقباً عرضه شد. اما نکته ی مهم این است که این نوع مالیات نه تنها مالیات سود نیست بلکه سود بنگاه نیز یکی از اقلام است. بنابراین از این

حیث متمایز با مالیات سود (عملکرد) است. توضیح این که مالیات عملکرد تنها بر سود یک دوره ی مالی وضع می گردد در حالی که مالیات ارزش افزوده بر هر معامله ای بار می شود. از طرف دیگر به رغم شباهت مالیات ارزش افزوده با مالیات فروش همان گونه که متعاقباً عرضه خواهد شد اولی صرفاً به تفاوت داده و ستاده بنگاه بار می شود، در حالی که دومی صرفاً بر ارزش معامله وضع می گردد. تفاوتی اساسی بین این دو وجود دارد. علاوه بر اینها دو تمایز عمده ای مالیات فروش و مالیات ارزش افزوده بحث انباشتگی و غیر انباشتگی این دو مالیات است. اصطلاحاً به مالیات فروش مالیات آبشاری نیز گفته می شود. بدین معنی که چون مالیات فروش صرفاً به قیمت فروش (فارغ از هر گونه محاسبه ی دیگری) بار می شود لذا بارها از ماخذ مالیات پرداختی مراحل قبل از مبنای مالیات کسر می گردد و به مراتب مالیات متعادل تری که در پایان دقیقاً متناسب با قیمت خرده فروشی است حاصل می گردد و طبعاً افزایش قیمت متناسب تری را ایجاد می نماید. برای مثال مالیات فروش و مالیات ارزش افزوده ی مثال ما در نمایشگر 2 محاسبه شده است (نرخ مالیات 10% فرض است).
همان گونه که نمایشگر 2 نشان می دهد در نهایت تفاوت روش اول و دوم چیزی معادل 8000 واحد (8000 =4500 ـ 12500) است که نشان می دهد مالیات طبق روش فروش در حدود سه برابر روش ارزش افزوده است. این نمونه ای از انباشت است.


حال با گذر از سطح خرده فروشی به سطح کلان می توان دریافت مجموع ارزش های افزوده ی یک جامعه برابر خواهد بود با ارزش کلیة معاملات منهای معاملات واسطه ای پیش از آنها با کمی دقت متوجه می شویم که مجموع ارزش های افزوده ی جامعه عبارت است از همه ی مبالغی که تحت عناوینی نظیر حقوق نیروی کار، بهره پول، اجاره ی محل و استهلاک اموال، پرداخت می شود به علاوه ی مجموع سودهای افراد و بنگاه ها. همین عوامل در مجموع چیزی را به وجود می آورند که در اقتصاد به آن تولید ناخالص ملی گفته می شود. پس ارزش افزوده از سویی برابر است با مجموع معاملات پس از کسر معاملات واسطه ای، و از سوی دیگر مساوی است با تولید ناخالص ملی. با توجه به این برابری ها می توان فرمول زیر را به عنوان کرد.


ارزش افزوده = کل معاملات ـ معاملات واسطه ای= قیمت فروش نهایی= تولید ناخالص ملی= هزینه «حقوق + بهره + اجاره + ... استهلاک+ سود» اگر مثل نرخ مالیاتی 10% از تولید ناخالص ملی را به خزانه ای دولت واریز نمود.
محاسن و علل اخذ مالیات ارزش افزوده به قدری متنوع و حتی فرابخشی و وسیع (خارج از نظام مالیاتی) است که ادعای فهرستی جامع و مانع از آنها به نظر غیر معمول می رسد. مع هذا موردی لازم و مهم به قرار زیر است.
1ـ درآمد دولت
واقعیا امر این است که دولت ها مگر به علت درآمد زایی تمایلی به اخذ مالیات ندارند و اگر این بخش وجود نداشت شیاد دولت ها از سایر خواص مالیات صرف نظر می کردند و به صور دیگری دست به اقداماتی می زدند. مالیات ارزش افزوده نیز از این قاعده مستثنی نیست. نکته ی مهم، بحث لزوم و سهولت در محاسبه کارایی درآمد زایی این مالیات است. با کمی تعمق و با عنایت به مطالب بالا می توان گفت که با کسر کل معافیت آستانه (متعاقباً توضیح داده خواهد شد) از کل

تولید ناخالصی ملی و با وضع نرخ مالیاتی (فرض بر آن است که یک نرخ وجود دارد) بر ما حصل آن می توان کل مالیات ارزش افزوده ی یک کشور در یک دوره مالی را به دست آورد. به سادگی با مقایسه این رقم با رقم واقعی وصولی نظام مالیاتی می توان به کسری وصولی پی برد و کارایی نقایص آن را به لحاظ کمی برآورد نمود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید