بخشی از مقاله

مديريت بازاريابي صنعتي

اين مطالعه چهارچوب طرح هاي تلفيقي آموزش سازماني را در رفتار سازماني خريدار توسعه مي دهد0در اين مطالعه فعاليت هاي ارتباطي و روابط ميان واحدهاي استراتژيك تجاري كه در فرايند خريد مشاركت دارند مورد توجه قرار مي گيرند0حمايت علمي براي روابط پيشنهاد شده بر اساس رشته اي از مطالعات صورت گرفته كه اين مطالعات بر اساس مصاحبه با مديران 10واحد استراتژيك تجاري يك سازمان خدمات جهاني مي باشد0بر اساس اين مطالعات چندين معني ضمني ارائه شده است0


مقدمه
كريس- تحليل گر پژوهش بازاريابي كه به تازگي در سازمان استخدام شده بود- براي دفتر كار خود نياز به كامپيوتر و چاپگر داشت0به همين دليل سفارش خريد يك سيستم را به بخش خريد سازمان ارائه داد0بعد از گذشت 2هفته كامپيوتر خريداري شد اما خريداري چاپگر را به زماني موكول كردند كه تقاضاي خريد چاپگر به حدي برسد كه بتوانند تخفيف عمده اي را دريافت نمايند و پس از گذشت 6هفته چاپگر به كريس تحويل داده شد0بخش خريد تخفيف قابل ملاحظه اي را بابت سفارش چاپگر دريافت كرد0اما بخش خريد ضرر بهره وري كريس را در خلال اين 6هفته در نظر نگرفت0


مشكلي كه كريس با آن دست به گريبان بود در اكثر سازمان ها وجود دارد0معمولا در زمان ارزيابي اهميت فاكتور هاي هزينه در برابر كل چرخه زماني فرايند ، فرهنگ خريد داده هاي مصرف كنندگان را در نظر نمي گيرند0از ديد گاه بخش خريد چرخه زماني فرايند به قدري نا محسوس است كه اندازه گيري آن غير ممكن است0در كاهش چرخه خريد هيچ گونه ارزش و سود واقعي وجود ندارد0با اين وجود همان طور كه در اين مثال ساده نشان داده شد،در خريد كالاها و خدمات چيزهايي فراتر از هزينه وجود دارد0


در اينجا سؤالاتي مطرح مي گردد كه برخي از اين سؤالات عبارتند از :1) در چه زماني فاكتورهاي هزينه مهم تر از كل چرخه زمان مي باشد0 2)چه موقع ادغام سفارش هاي ويزه خريد در يك روش كاملا عملي امكان پذ يراست؟ براي پاسخ به اين سؤالات در اين مطالعه آموزش سازماني به عنوان كليد موفقيت در چرخه سازماني سريع محيط خريد در نظر گرفته شود0در سازمان هاي آموزشي بدون در نظر گرفتن وظايف افراد، موقعيت ها و توصيف شغلي آنها از نظرات و راه حل هاي همه

استفاده مي شود0سازمان از دانش فزاينده كل زنجيره ارزشي خود و منابع داخلي و خارجي آن استفاده مي كند تا در سازگاري با بازار و خريدار باشد0در اين باره آموزش سازماني به عنوان ابزاري در نظر گرفته مي شود كه به واسطه آن سازمان استراتژيك و اصول كلي مشترك خود را به

واحدهاي استراتژيك تجاري سازمان انتقال مي دهد0همچنين آموزش سازماني به عنوان فرايندي در نظر گرفته مي شود كه به واسطه آن سازمان به فعاليت خود ادامه مي دهد0يك سازمان آموزشي "در ايجاد ،كسب و انتقال دانش و در توصيف رفتار سازمان به منظور انعكاس دانش و بينش هاي جديد كارآمد است0"
سازمان آموزشي محرك بازار به عنوان گسترش مديريت كيفي كل و برنامه ريزي و اجراي مجد د تجارت در نظر گرفته مي شود0مديريت كيفي كل باعث شكل گيري سازماني كارآمد تر مي شود و برنامه ريزي و اجراي مجد د تجارت نيز به طور شگرفي ساختار سازمان را تغيير مي دهد0آموزش سازماني مفهومي تكميلي است كه باعث سهولت تغييرات در تمام سطوح چرخه زماني سريع محيط بازاريابي جهاني فعلي مي شود0اساسا سازگاري با آموزش بدان معنا است كه افراد سازمان روش هاي قد يمي تفكر درباره جزئيات را كنار گذاشته و ديد گاه گسترده تري درباره نحوه عملكرد سازمان اتخاذ نموده و پس از اتخاذ يك استراتژي در جهت نيل به آن با يكديگر همكاري نمايند0
هدف اين مطالعه عبارتند از توسعه الگويي ذهني در رابطه با هويت آموزش گروهي و پردازش اطلاعات بازار و ايجاد شرايطي كه باعث سازگاري مصرف كننده،كاهش چرخه زمان ودتعهد در فرايند خريد گردد0در اين مطالعه روابط و فعاليت هاي ميان واحدهاي استراتژيك تجاري در فرايند خريد مورد توجه قرار مي گيرد0با گسترش مجموعه اي تلفيقي از طرح هاي موجود در فرايند ساخت اين الگوي ذهني و تعيين روابط ميان ابعاد اين ساختار مي توان بر دانش تاثير گذاشت0


حمايت علمي براي روابط پيشنهاد شده بر اساس رشته اي از مطالعات صورت مي گيرد كه در رابطه با هويت آموزش گروهي ،پردازش اطلاعات بازار و نتايج فرايند خريد مي باشد0اين مطالعات بر اساس مصاحبه با مديران 10واحد استراتژيك تجاري يك شركت سهامي مي باشد كه اين شركت مالك 500 شركت آمريكايي است كه اين شركت ها از نظر ميزان فروش در صدر قرار دارند0اين شركت از نوشته هاي تجاري به عنوان ساختار آموزش ياد مي كند0در مصاحبه اي كه از واحدهاي

استراتژيك تجاري به عمل آمد به فعاليت ها و روابط موجود در فرايند خريد پرداخته شد0هر مصاحبه يك ساعت به طوت انجاميد و بر اساس ساختاري استاندارد موانع كلي موجود در فرايند خريد و روابط خاص موجود در الگوي ذهني را مورد بررسي قرار داد و از هر واحد استراتزيك تجاري 1تا 7 مدير و2 تا 3 مصاحبه كننده را در بر مي گرفت0در اين مطالعه از 30مدير مصاحبه به عمل آمد0
جي0توماس0ام0هالت(فارغ التحصيل دكترا از دانشگاه ممفيس) استاد يار بازاريابي


و تجارت چند مليتي در دانشگاه ايالت فلوريدا و انجمن تحقيق مركز خبر فدرال درباره
تحقيق چرخه زماني در دانشگاه ممفيس مي باشد0
ارنست0ال0نيكولز0جي0ار (فارغ التحصيل دكترا از دانشگاه ايالت ميشيگان )استاد-
يار مديريت كاربردي و معاون رئيس مركز خبر فدرال درباره تحقيق چرخه زماني در
دانشگاه ممفيس است0
فرايند خريد اين سازمان نيز مانند 500 شركت آمريكايي كه از نظر ميزان فروش در صدر قرار دارند شامل فعاليت ها و مباحثي است كه مشتمل بر اكتساب كالا ها و خدمات از يك دستفروش داخلي است0در فرايند خريد 4 فاكتور اصلي وجود دارد : واحدهاي استراتزيك تجاري مصرف كننده هاي مختلف ، بخش تامين بودجه، بخش حقوقي و بخش خريد0 بخش خريد به عنوان پيشگام و

تسهيل كننده فرايند در نظر گرفته مي شود در حالي كه بخش هاي حقوقي و تامين بودجه نقش حمايتي و پشتيباني را بر عهده دارد0در واقع اين سه "بخش كنترل" نقش ارزش افزوده را ايفا مي كند0واحد استراتژيك تجاري مصرف كننده عبارتند از افرادي كه نيازمند كالا و خدمات از دستفروش خارجي هستند0اين مصرف كننده ها در فرايند خريد تحت عنوان مصرف كننده هاي داخلي شناخته مي شوند0
موضوع هاي خاص كه در اين مطالعه مورد ملاحظه قرار گرفته عبارتند از :1) مشكلات و حوزه ه

اي كلي ارتقاي فرايند خريد 2)هويت آموزش گروهي به عنوان چهار چوبي براي غلبه به اين موانع0در پايان اين متن معاني ضمني نظري و مديريتي استنتاج شده از اين مطالعه ارائه شده است0
موانع كلي موجود در فرايند خريد


بر اساس رشته اي از مطالعات در مسير ارتقاي فرايند خريد چندين مانع و حوزه كلي وجود دارد0اين مطالعات بر اساس مباحث فردي و گروهي با مصرف كنندگان مي باشد0برخي از اين مشكلات به طور خلاصه در ذ يل بيان شده است0
1) عد م درك فعاليت ها و مراحل مورد نياز براي تكميل فرايند خريد0برخي از مصرف كننده ها از انجام بعضي از مراحل خريد كالا يا خدمات آگاهي ندارند0
2) مصرف كنندگان دائمي و غير دائمي در "ديوان سالاري" فرايند خريد دچار عجز و ناتواني مي شوند0
3) برخي از مصرف كننده ها در شناسايي "فرد رابط " در بخش خريد دچار مشكل مي شوند0براي هر يك از مصرف كنندگان رابط ويزه خريدي در نظر گرفته مي شود كه مسئوليت هدايت مصرف كننده را در فرايند خريد بر عهده دارد0مصرف كنندگان غير دائمي در شناسايي فرد رابط دچار بيشترين

مشكل مي شوند اما برخي از مصرف كننده هاي غير دائمي نيز از رابط خريد شان اطلاعي ندارند0
4) مصرف كنندگان به منظور ايجاد ارزش افزوده در فرايند از بخش هاي تامين بودجه و خريد آگاهي پيدا كرده اند0آنها بر اين باور بودند كه اين بخش هابه جاي توجه به نقش ارزش افزوده در فرايند قواعد و مقررات مختلف را مورد توجه قرار مي دهد0


5) با توجه به زماني كه يك مصرف كننده براي تخصيص به اموزش بخشهاي تامين بودجه حقوقي و خريد در اختيار داشت چندين موضوع اهميت پيدا مي كرد 0در صورتي كه اين بخش ها در سرتاسرمراحل مهم فرايند خريد ارائه نمي شد اين مسئله مصداق پيدا مي كرد0از ديدگاه مصرف كنندگان دايمي اين موضوع به عنوان مانع اصلي در فرايند خريد محسوب مي شد0
6) وقتي بتوان بخش هاي فرايند خريد را به شيوه اي مشابه اجرا كرداين بخش ها در يك روش متوالي قابل اجرا مي باشد به عنوان مثال اكثر خريدهاي عمده تر بايد به تائيد حداقل 4مد يرمختلف

برسد0ساختار فرايند خريد خواستار امضاهايي است كه بايد طبق اصول خاصي انجام شود0در اكثر مواقع مصرف كننده بايد فرم هاي خاصي را پر كرده و سپس انها را امضا كند0بخش خريد اين تقاضاها را مورد بررسي قرار داده وپس از امضاانها را به بخش تامين بودجه و بخش حقوقي مي فرستد0با اين وجود برخي از مصرف كنند گان ترجيح مي دهند كه در خواست خود را به طور مستقيم به بخش تامين بود جه بفرستند0


7) مصرف كنند گان بر اين باورند كه حوزه برنامه ريزي مالي و زمان فراوري بلند مد ت براي تجهيزات عمده در ساختار فعلي فرايند خريد لحاظ شده است0به عنوان مثال زمان فراوري بيش از يك سال باعث تلاش ها در زمان تكميل فرايند خريد مي گردد0
8) در بخش خريد تخصص فني وجود ندارد0مصرف كنند گان بر اين باورند كه نمايند گان خريد براي تصدي همه مشاغل خريد وتامين كالاها و خد مات مورد نيازمصرف كنند گان از دانش كافي برخوردار نيستند وهمين موضوع باعث طولا ني شد ن چرخه خريد مي گردد0يكي از استدلا ل هايي كه در زمينه اين باور مطرح ميشود عبارتند ازپيشرفت شغلي خريداران در بخش خريد0


9) مصرف كنند گان دائمي نشان داد ند كه گاهي اوقات زمان زيادي صرف فعاليت هاي هماهنگ كننده با فرد رابط خريد ميشود0اين مصرف كنند گان معتقد ند كه رابطه ميان مصرف كنند گان دائمي و كارمندان خريد را در صورتي مي توان بهبود بخشيد كه هر يك از مصرف كنند گان در بخش خود داراي يك رابط خريد باشند0
10) مصرف كنند گان بر اين باورند كه در زمان مورد نياز براي بخشهاي مختلف فرايند تناقض زيادي به چشم مي خورد0در واقع اين زمان از خريدي به خريد ديگر فرق مي كند0اگر چه گاهي اوقات اين زمان بيش از ميزان مورد نياز مي باشد خصوصا در موقعيت هاي خريد وپيچيده تر0برخي از اين مشكلات از اين حقيقت ناشي مي شود كه براي تنظيم ارزيابي چرخه هاي زماني مختلف در فرايند خريد هيچ گونه سيستم اندازه گيري د قيقي وجود ندارد0همچنين مصرف كنند گان و كارمندان كنترل درك روشني از كل چرخه زماني مورد نياز براي فرايند خريد در موقعيتهاي مختلف خريد ندارند0


11) مصرف كنند گان بر اين باورند كه در زمان حضور بخش هاي تامين بود جه و خريد انها كنترلي بر فرايند خريد ندارند0مصرف كنند گان اطلاع دارند كه بخش هاي خريد و تامين بود جه بايد وظايف خود را در فرايند انجام دهند اما انها معتقد ند كه نظر مصرف كننده به عنوان خريدار نهايي فرايند خريد لحاظ نمي شود0
12) مصرف كنند گان بر اين باورند كه بخش خريد در خريداري كالاهاي ملموس (مادي) به نحو مطلوب عمل مي نمايداما در خريداري خد مات به طور توانمند عمل نمي كند0در واقع براي خريداري خد مات معيار ارزشيابي د قيقي وجود ندارد و همين موضوع منجر به چرخه افزايش يافته خريد مي شود


13) مصرف كنند گان معتقد ند كه معمولا بخش خريد به طور دائمي بر اساس پايين ترين قيمت عمل مي نمايند وبراي درك فوايد بالقوه يك كالا يا خدمت به كالا يا خدمت ديگر زمان دشواري را در پيش دارند0مثالي را كه مي توان در اين جا بيان كرد خريد نرم افزاركامپيوتري براي كريس است كه در اغاز اين مقاله ذكر شد0در واقع بخش خريد براي درك تفاوت هاي ميان نرم افزارهاي مختلف پردازشگر كلمه زمان دشواري را پشت سر گذاشت0از د يد گاه كريس يك مجموعه پردازشگر كلمه400دلاري ارزش و بهره وري بيشتري داشت چون اين نرم افزار شامل يك بخش گرافيكي نيز بود اما از د يد گاه بخش خريد اين مجموعه 400دلاري در مقايسه با ساير مجموعه هاي نرم افزاري صرفا 200دلار افزايش قيمت داشت0
به طور خلاصه بر اساس اين مطالعات چندين مانع عمده در فرايند خريد شناسايي شد0مي توان اين موانع را بد ين ترتيب طبقه بندي نمود:1) زمان مورد نياز براي كالاها و خدمات 2) مصرف كنند گان دانش مورد نياز براي شروع و تكميل فرايند را ندارند3) به طور كلي مصرف كنند گان با ساختار فرايند خريد راضي نمي شوند0در اين مطالعه مفاهيم هويت اموزش گروهي و پردازش اطلاعات بازار به عنوان ابزاري در نظر گرفته مي شود واين موانع را بر طرف مي نمايد0


چارچوب و طرح هاي ذهني
چارچوبي كه در تصوير 1براي شناسايي اموزش گروهي ارائه شده است بر اساس چندين جريان نظري است0از جمله نظريه اموزش سازماني ، سازگاري بازار و پردازش اطلاعات، سازگاري خريدار، نظريه شبكه اطلاعات، چرخه زماني و تعهد روابط0 اين مفهوم عبارتند از اين كه "هويت اموزش گروهي" واحد استراتژيك تجاري در ايجاد و اشاعه اطلاعات بازار درباره فرايند ويژه خريد به عنوان "محرك"عمل مي نمايد0تنظيم اين اطلاعات در حفظ سازگاري خريدار، كارايي چرخه زماني و تعهد به فرايند خريد حائز اهميت است0


پردازش اطلاعات بازار
به منظور نشان دادن قابل تعميم بودن اين ساختار به فرايندهاي خريد، الگوي ارائه شده در تصوير 1 ذهني ميشود0اين الگو در مركز دو بعد از ابعاد پردازش اطلاعات بازار قرار گرفته است0اين ابعاد عبارتند ازايجاد دانش( اگهداد) و اشاعه ان0 بر اساس گفته هاي كهلي و جاوراسكي اين دو بعد از نظر تئوري بخشي از سازگاري بازار مي باشد0اسلا ترو نارور نيز اين دو بعد را به عنوان نقش سازگاري اموزش واحدهاي استراتژيك تجاري در نظر گرفته اند0ايجاد دانش بازار عبارتند از گرداوري و ارزيابي نيازها / ارجحيت هاي خريدار و نيروهايي كه توسعه و بهسازي اين نيازها را تحت تاثير قرار مي دهند" اشاعه دانش بازار عبا

رتند ازفرايند و دامنه مباد له اطلاعات بازار در يك سازمان مشخص"
اسلا تر و نارور اظهار مي كنند كه سازگاري بازار با مضمون پردازش اموزش سازماني مطابقت دارد" سازگاري بازار عبارتند از ايجاد اگهداد بازار كه در رابطه با نيازهاي فعلي و اينده سازمان واشاعه اگهداد در همه بخش ها مي باشد"0علاوه بر اين اسلاتر و نارور معتقد ند كه توسعه دانش در زمينه اموزش سازماني شامل كسب اطلاعات ،اشاعه اطلاعات و تفاسير مشترك مي باشد0 مباحث نارور و اسلاتر مشابه مباحث كهلي و جاوراسكي است اگر چه انها نيز گسترش و

 

مشاركت در اطلاعات را درباره رقبا در نظر گرفته اند0 نارور و اسلا تر سازگاري بازار را به عنوان فرهنگي در نظر مي گيرند كه اين فرهنگ در شكل گيري ان دسته از هنجارهاي رفتاري موثر است كه باعث ايجاد ارزش برتر براي واحدهاي استراتژيك تجاري در فرايندهاي خريد مي شود0همچنين جاوراسكي و كهلي دريافتند كه هر قدر مديران تاكيد بيشتري بر سازگاري بازار و اتخاذ چنين بينش مشتركي ( يعني شناسايي اموزش گروهي) داشته باشند ميزان ايجاد و اشاعه اگهداد بازار در سازمان بيشتر خواهد بود0


هويت اموزش گروهي
هويت اموزش گروهي عبارتند از ساختاري چند بعدي كه مشتمل بر رشته ها، زيرساخت ها، مهارتها، عناصر، فرايندها يا يك فهرست بازبيني است0اين ويژگي ها شامل اموزش سازماني در 4 فرايند فرعي ( زير فرايند)اموز مي باشد0اين فرايندهاي فرعي عبارتند از1) اقتباس و تنظيم2) مشاركت در فرضيه3)ايجاد يك مبناي علمي4) تاثيرات متداول تجربه0هر يك از فرايندهاي فرعي اموزش در2 سطح ادراكي رخ مي دهد سطوح اموزش تك حلقه يا دو حلقه0بر اساس اظهارات سنج اموزش سازماني به عن

وان درجاتي از اشكارسازي و محد ود يت موجود در فرايند خريد محسوب مي شود0
اشكارسازي زماني در فرايند خريد به وجود مي ايد كه مد يران واحد هاي استراتژيك تجاري در ارتباط با يكديگر دچار شك و ترديد ميشوند0در چنين شرايطي مي توان اشكارسازي را به عنوان "حالت ارتباط

عملكرد فرآيند خريد پردازش اطلاعات بازار هويت آموزش گروهي


تصوير 1- الگوي ذهني سازمان آموزش سازماني رفتار خريدار

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید