بخشی از مقاله

معصیت و گناه

فصل اول
معنای گناه
گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر کاری که برخلاف فرمان خداوند باشد گناه محسوب می شود.

تقسیم بندی گناهان در روایات
روایات متعددی از ائمه(ع) به ما رسیده که بیانگر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره است و درکتاب اصول کافی یک باب تحت عنوان« باب الکبائر» به این موضوع اختصاص یافته که دارای 24 حدیث است. در روایت اول و دوم این باب تصریح شده که گناهان کبیره، گناهانی را گویند که خداوند دوزخ و آتش و جهنم را بر آنها مقرر نموده است.


در بعضی ازاین روایات( روایت سوم و هفتم) هفت گناه به عنوان گناه کبیره، و در برخی از روایات( روایت 24)نوزده گناه به عنوان گناهان کبیره، شمرده شده است.
گرچه گناهان چون مخالفت فرمان خدای بزرگ است سنگین و بزرگ می باشد ولی این موضوع منافات ندارد که بعضی از گناهان نسبت به خود و آثاری که دارد، بزرگتر از برخی دیگر باشد، و به گناهان بزرگ و کوچک تقسیم گردد.

میزان و معیار شناخت گناهان کبیره از صغیره
در اینکه معیار در شناخت گناهان کبیره از صغیره چیست بین علما و گفتگو و اختلاف فراوان شده که در مجموع 5 معیار را بیان کرده اند:
1- هر گناهی که خداوند در قرآن برای آن وعده عذاب داده باشد.
2- هر گناهی که شارع مقدس، برای آن حد تعیین کرده، مانند شرابخواری یا زنا و دزدی و مانند آن که تازیانه و کشتن و سنگسار از حدود آنها است و درقرآن به آن هشدار داده است.
3- هر گناهی که بیانگر بی اعتنایی به دین است.


4- هر گناهی که حرمت و بزرگ بودنش با دلیل قاطع ثابت شده است.
5- هر گناهی که در قرآن و سنت انجام دهنده آن، شدیداً تهدید شده است.


گناهان کبیره از دیدگاه امام خمینی
درکتاب تحریر الوسیله امام خمینی( قدس سره) در مورد معیار گناهان گبیره چنین آمده است:
1- گناهانی که درمورد آنها در قرآن یا روایات اسلامی و عده ی آتش دوزخ داده شده باشد.
2- از طرف شرع به شدت از آن نهی شده است.
3- دلیل، دلالت دارد که آن گناه بزرگتر از بعضی از گناهان کبیره است.
4- عقل حکم کند که فلان گناه، گناه کبیره است.
5- درذهن مسلمین پای بند به دستورات الهی چنین تثبیت شده که فلان گناه از گناهان بزرگ است از طرف پیامبر(ص) یا امامان(ع) در خصوص گناهی تصریح شده که از گناهان کبیره است.

گناهان کلیدی
همانگونه که پیری و ضعف زمینه هجوم کسالت و بیماریهای گوناگون می گردد گاهی عیب و یا گناهی زمینه و کلید انواع گناهان می شود :
1- حسادت، انسان را بها نواع گناهان مانند کارشکنی، تهمت، دورغ، سوء قصدها و ... وادار می کند امام صادق(ع) فرمود:
« ان الحسد یاکل الایمان کها تاکل النار الحطب»


« همانگونه که آتش هیزم را می بلعد حسادت ایمان را می بلعد».
انسان حسود هر تلاشی که رقیب خود را بشکند دست می زند.
2- بخل و حرص: بخل سبب ندادن زکات، و خمس وترک انفاق می شود بعلاوه مردم از بخیل ناراحتند و همین موجب بدگویی ها و سوءظن ها می گردد.
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
« البخل جامع لمساوی العیوب و هو زمام یقاد به الی کل سوء»
« بخل جامع گجرد آورنده همه بدیها است و افساری است که همه بدیها را به سوی خود می کشاند.»
حرص نیز سبب گناهانی مانند: کم فروشی، احتکار، گران فروشی، رشوه خواری، تملق و انواع بی تقوایی ها می شود.
3-دروغ، انسان با دورغ گناه خود را توجیه می کند و زیر پوشش توجیه های دروغین صدها گناه دیگر بروز می کن امام حسن(ع) فرمود:
« جعلت الخبائث کلها فی بیت و جعل مفتاحها الکذب»
« تمام زشتی ها در اتاقی قرارداده شده و کلید آن دورغ است.»
4- خشم و بداخلقی، عیبی است که سبب فحش، غیبت ودشمن تراشی و انواع زشتی ها می شود امام حسن عسکری(ع) فرمود :
« الغضب مفتاح کل شر»
«خشم( بی کنترل) کلید هر بدی است

».
عیوب و گناهان دیگری نیز وجود دارد که زمینه ساز گناهان دیگر می شوند، مانند بدگمانی، حرام خواری، شراب خواری، ستیزه جویی، ترس، تکبر، و .... که برای رعایت اختصار از شرح بیشتر خودداری شد.

زمینه های پیدایش گناه
درـ« گناه شناسی» از موضوعات بسیار مهم شناخت« زمنیه گناه» است؛ چنانکه گفته اند:» قابلیت قابل اصل مهم برای تهذیب نفوس است.
کسی که می خواهد گناه نکند حتماً باید به زمینه های گناه توجه کند، وقتی آنها را شناخت به پیشگیری و درمان آنان بپردازد.


کمبود ویتامین ها در بدن انسان را آماده پذیرش میکرب ها می کند ویا بیماری را پرورش و گسترش میدهد پس باید ا ین کمبودها جبران گردد تا زمنیه پذیزش و همچون زمینه پرورش بیماریها از بین برود. بنابراین باید« زمینه شناس و زمینه زدا» باشیم. مثلاً اگر در منزل چاه فاضلابی زمینه ساز انواع پشه ها می باشد سمپاشی بیهوده است باید چاه را پر کرد.
1- زمینه های فرهنگی و تربیتی گناه
1-1 جهل و حماقت
جهل و حماقیت زمینه گناه را به انسان بوجود می آورد و او را به سوی گناه می کشاند جهل به خدا، جهل به هدف از آفرینش، جهل به قوانین خلقت؛ جهل به زشتی گناه و آثار آن.
« قالوا یا موسی إجعل لنا الها کما لهم الهة قال إنکم قوم تجهلون»


« بنی اسرائیل به موسی گفتند:» برای ما معبودی(از بت) قرار بده چنانکه(آنها بت پرستان) معبودانی( ازبت) دارد. موسی گفت: شما جمعیتی جاهل و نادان هستید.
از زیان حضرت لوط(ع) خطاب به قومش می خوانیم:
« انکم لتاتون الرجال شهوة من دون النساء بل انتم قوم تجهلون»
« آیا شما بجای زنان، به سراغ مردان از روی شهوت می روید؟ شما قومی جاهل هستید.»
2-1- قوانین و سنتهای غلط بشری

تو قانون کامل و اجرای آن قانون زندگی کند قانونی که تمام ویژگی های ساختار انسان را مورد توجه دقیق قرار داده و آنچه را که موجب تکامل بشر و باعث رستگاری و نجات او از انحراف و کژراهه ها است تأمین نماید. چنین قانونی جز قانون الهی نخواهد بود.چرا که خداوند آفریدگار انسان و به تمام خصوصیات روحی و جسمی او آگاه می باشد و می داند که چه قانون و برنامه ای انسان را رستگار می سازد. روی این اساس نتیجه می گیریم که قوانین غلط بشری یکی از عوامل و زمینه های فرهنگی گناه است چرا که این قوانی بجای آنکه نجات بخش باشد

گمراه کننده است.
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید:
« انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع یخاف فیها کتاب الله»
« همواره پیدایش فتنه ها پیروی از هوس های آلوده و احکام و قوانین مجعول و اختراعی( مانند قوانین بشری) است احکامی که باکتاب خدا مخالفت دارد.».


3-1- التقاط و تحریف
یکی از عوامل فرهنگی زمینه ساز گناه مسأله التقاط و تحریف قانون الهی است التقاط و تحریف عبارت از آن است که قانون الهی را تغییر داده و دستکاری کنند مقداری از قوانین بشری در داخل آن کرده و معجونی از قانون بشری درست کنند
( که سر از بدعت و دین سازی بیرون می آورد) و آن را به عنوان قانون خدا معرفی نمایند.
حفظ قانون و گناه بدعت
در اسلام، حفظ حریم قانون بسیار مورد توجه و تأکید قرار گرفته و قانون شکنی و التقاط و بدعت گذاری که تجاوز از حریم قانون است شدیداً نهی و منع شده است هنا آنجا که بدعت گذار در اسلام محکوم به اعدام است و تفاوتی ندارد که چیزی بر قانون اسلام بیفزاید و یا جیزی را بکاهد، حلالی را حرام کند یا به عکس.


یکی از نکات لطیف و جالبی که در قرآآن وروایات اسلامی در راستای حفظ حریم و قانو دیده می شود داستان حضرت ایوب(ع) می باشد که به انواع مصایب گرفتار شد ودر برابر همه فشارها و رنج و صبر و استقامت کرددر یک مورد نسبت به همسرش ناراحت شد .( گویا همسرش بدنبال انجام کاری رفت و دیر به خانه بازگشت وایوب که از بیماری رنج می برد سخت ناراحت گردید) و چنین

سوگند یاد کرد که هرگاه قدرت پیدا کند یکصد ضربه یا کمتر به او بزن و اورا تنبیه کند اما بعد از بهبودی می خواست به پاس وفاداری و خدماتش ا و را ببخشید ولی مسأله سوگند و نام خدا و حریم قانون الهی در میان بود.


4-1- گفتار و کتب ضاله
یکی از زمینه های فرهنگی گناه و انحراف کتب گمراه کننده و یا وسایل تبلیغاتی گمراه کننده می باشد. و لذا در اسلام خواندن« کتب ضاله» و یا گوش دادن به سخنان گمراه کننده حرام است.
توضیح اینکه: همانگونه که جسم انسانها از نظر قدرت و توان مختلف است مثلاً بعضی قدرت تحمل دویست کیلو بار را دارند و بعضی حتی تحمل پنج کیلو بار را ندارند فکر انسانها نیر تفاوت دارد بعضی

توان حل یک مسأله ساده ی ریاضی را ندارند و بعضی همچون کامپیوتر نیروند مشکل تری مسأله ریاضی را درچند لحظه حل می کنند. مطالعه ی کتابهای گمراه کننده برا ی دانشمدان که توان فکری و قدرت تحقیق و بررسی دارند اشکال ندارد چرا که آنها با مطالعه و تحقیق حق و باطل را از همدیگر تشخیص می دهند.


6-1 شخصیت گرایی
یکی دیگر از زمینه های فرهنگی گناه شخصیت گرایی است. روشن است که انسان در زندگی نیاز به الگو دارد و الگو باید یک انسان کامل باشد تا به پیروزی از آن بتواند به اهداف عالی انسانی نایل گردد.
همیشه وجودالگوها و سرمشق های بزرگ در زندگی انسان وسیله مؤثری بلای تربیت آنها بوده است و انسان طبعاً الگوگرا است و در تمام ابعاد زندگی می خواهد شخصی را الگوی خود سازد و بدنبال او حرکت کند ولی اگر فرهنگ صحیحی در جامعه نباشد الگوهای کاذب، جایگزین الگوهای صحیح شده، و دراین رهگذر ضربات سنگینی به انسانیت وارد می گردد.


در قرآن با تعبیر« اسوة حسنة» ک به معنی تأسی و پیروی از نیک است از الگوی صحیح یاد شده و این تعبیر سه بار در قرآن آمده است. و در این سه مورد پیامبر اسلام(ص) و ابراهیم خلیل(ع) بعنوان اسوه ی حسنه معرفی شده اند.
باید کاملاً توجه داشت که الگوهای کاذب و شخصیت های مصنوعی و تراشیده، یکی از بلاهای بزرگ و زمینه های فساد و گناه است و باید دراین راستا با کمال دقت و احتیاط گام برداشت.
7-1 – کتمان حق


کتمان حق کتمان علم و کتمان هر گونه ارزشی یکی دیگر ازعوامل فرهنگی زمینه ساز گناه است که موجب انحراف و برچیده شدن حق و ارزش ها در جامعه می شود لذا قرآن شدیداً از آن نهی کرده است:
« ولا تلسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون».
« و حق را با باطل نیامیزید و حقایق را با اینکه می دانید کتمان نکنید.»
2- زمینه های خانوادگی گناه


یکی دیگر از زمینه ها که نقش به سزایی برای سوق دادن انسان به سوی گناه دارد زمینه های بد خانوادگی است. چنانکه زمینه های نیک خانوادگی اثر بسیار خوبی دراجتناب از گناه خواهد داشت.
آئین اسلام که یک آئین جامع و سازنده است برای اینکه زمینه های خانوادگی براساس درست پی ریزی شود و در نتیجه ثمرات آن نیز درست و سالم باشد از همان آغاز دستورهایی داده که اگر بطور دقیق رعایت شود قطعاً نتایج درخشانی خواهد داشت.


1-2 قانون وراثت:
امروزه بر همگان روشن است و از نظر علمی دینی از مسلمات است که همانگونه که فرزندان درشئون جسمی ا زپدر و مادر ارث می برنددر امور معنوی و حالات روحی نیز ارث می برند.
مثلاً پدر و مادری که شجاع، پاکدامن، با اراده و متدین هستند نقش بسیار در انتقال این صفات به فرزندان خود دارند.
و به عکس اگر ترسو،ناپاک، سست اراده و بی بندوبار باشند مسلماً زمینه ساز این صفات در فرزندان خود خواهند شد برای توضیح بیشتر به ذکر یک آیه و چند روایت می پردازیم:
1- درقرآ می خوانیم که از حضرت نوح(ع) در مورد قوم گهنکارخود چنین نفرین کرد:
« پروردگارا! احدی از آنان را روی زمین زنده مگذار، چرا که آنها را زنده بگذاری بندگانت راگمراه می کنند و جز نسلی فاجر و کافر بوجود نمی آورند.»


این آیه اشاره به قانون وراثت می کند که پدر و مادر ناپاک موجب ایجاد فرزند ناپاک خواهند شد.
2- در زیارت امام حسین(ع) و بعضی اززیارت های دیگر خطاب به امامان(ع) می خوانیم:
« أشهد انک کنت نوراً فی الأصاب الشامخة والأرحام المطهرة لم تنجسک الجاهلی, بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمات ثیابها »


« گواهی میدهم که تو نوری بودی در پشت های بلند مرتبه و در رحم های پاک دوران جاهلی بوسیله پلیدی هایش تو را آلوده نساخت و تیره گی های جامه هایشان را بر تن تو نکرد.
این عبارت معروف در زیارت نامه ها اشاره به طهارت و پاکی پدرانا و مادران امامان معصوم(ع) دارد که آنها از هر نظر پاک بودند و قداست و پاکی را به ارث برده اند.

انتخاب همسر شجاع
پس از شهادت فاطمه ی زهرا(ع) امیرمؤمنان(ع) تصمیم گرفت ازدواج کند برادرش عقیل در نسب شناسی معروف بود خانواده ها و قبایل را خوب می شناخت علی(ع) موضوع تصمیم ازدواج خود را با عقیل در میان گذاشت و به او فرمود: می خواهم بانویی را برای من پیدا کنی و از او خواستگاری نمایی که از خاندان شجاع و شیردل باشدو. عقیل عرض کرد: چنین زنی را برای چه می خواهی؟
علی(ع) فرمود: برای اینکه دارایی فرزند شجاع و دلیر گردد.


عقیل گفت: چنین زنی در میان قبیله بنی کلاب وجود دارد و او فاطمه( ام البنین)دختر حزام بن خالدبن ربیعه است.
عقیل از ام البنینن خواستگاری کرد و حضرت علی(ع) با او ازدواج نمود و از او فرزند رشید و قهرمای بوجود آمدند که در کربلا به شهادت رسیدند، یکی از آنها حضرت عباس، قمر بنی هاشم(ع) می باشد این فرزندان، شجاعت و ... را از دو جانب( پدر و مادر) به ارث برده اند.

2-2- ازدواج
ازدواج و تشکیل خانوااده یکی از اصول و ضرورتهای اجتماعی است که در دین اسلام سفارش بسیار به آن شده است.
و نیز در اسلام سفارش مؤکد شده که در انتخاب همسر اموری را رعایت کند. همسر خوب زمینه ساز خوبی برای فرزندان نیک است و به عکس از زن آلوده توقع داشتن فرزند نیک نیست و باید دانست که یکی از زمینه های انحراف و گناه از زنان ناصالح هستند. که چنین زمینه ها را برای فرزندان خود پی ریزی می کنند در این راستا به این روایات توجه کنید:


1- پیامبر(ص) در اجتماعی برای مردم چنین فرموده اند:
« ایها الناس ایاکم و خضراء الدمن قیل یا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال: المراة الحسناء فی منبت السوء»
« ای مردم! از سبزیهایی که از زمینه های کثیف می روید،دوری کنید شخصی پرسید آن سبزیها چیست؟ فرمود: زن زیبایی که از خاندان بد بوجود می آید.»
2- شخصی به حضور رسول خدا(ص) آمد و در مورد ازدواج به مشورت پرداخت رسول خدا(ص) به او فرمود:
«أنکح و علیک بذات الدین»
« ازدواج کن و بر تو باد که با بانوی متدین ازدواج کنی.»
3-2- تربیت فرزند
یکی ازدستورالعمل های مهم اسلام تربیت فرزند براساس برنامه های صحیح است و به عکس عدم تربیت و یا تربیت ناصحیح یکی از زمینه های پیدایش انحراف و گناه در فرزند می باشد در اسلام به این مر مهم بسیار توجه و سفارش شده است.


همانگونه که اگر باغبانی نهالی در زمین بکارد لازم است در تربیت آن بکوشد و عوامل پرورش آن را فراهم کند و از هرگونه عوامل آسیب رسان جلوگیری نماید تا آن نهال در ختی پرثمر گردد پدر و مادر نیز باید در تربیت فرزند کوشا باشند که کوتاهی در این راستا مساوی با سقوط فرزند و انحراف و نابسامانی او خواهد شد.


تحقیر زمینه ساز گناه
از راههای مهم تربیت و هدایت، شخصیت دادن به افراد مخصوصاً به کودکان است بنابراین یکی از اموری که در مسأله تربیت فرزند قطعاً مورد توجه قرار می گیرد مسأله تحقیر و ایجاد خودکم بینی است.
پدر و مادر و مربیان باید به کودک احترام بگذارند و غرور او را سرکوب ننمایند و به عبارت دیگر ار هر موضوعی که عقده حقارت و خودکم بینی درکودک ایجاد می کند دوری نمایند و در بزرگسالان نیز مسأله چنین است باید احترام کافی به مردم گذارد تا احساس کمبود و حقارت ننمایند وگرنه سر از عقده ی حقارت بیرون آورده و منشاء انحرافات و گناهان خواهد شد.


3- زمینه های اقتصادی گناه
گاهی امور اقتصادی زمینه گناه میشود که این زمینه ها بر دو گونه اند:
1- سرمایه و ثروت
2- فقر و تهیدستی
3- گاهی انسان ازبی پولی طغیان می کند و گاهی بر اثر ثروت زیاد و بادآورده طغیان می نماید.
آیات و روایات در این باره بسیار است، که چند نمونه ذکر خواهد شد. ولی در آغاز باید توجه داشت سخن ما این است که سرمایه و ثروت گاهی زمینه ساز فساد و گناه می شود نه اینکه دلیل فساد و گناه باشد آنگونه که کمونیست ها می گویند و فرق است بین زمینه و علت به عبارت روشن تر سرمایه علت گناه نیست بلکه در مواردی انسان را متمایل و مشتاق گناه می کند.
4- زمینه های اجتماعی گناه


1-4- محیط فاسد
بدون تردید یکی از زمینه های گناه محیط فاسد و ناپاک است همانگونه که مکان زباله های محل موجب پیدایش و رشد میکروب است.
محیط از نظر کیفی و کمی دارای اقسامی است مانند: محیط مدرسه، محیط خانه، محیط اداره، محیط روستا، محیط شهر، محیط دانشگاه، محیط حوزه ی علمیه، محیط بیمارستان، محیط مجلس، و.....
هجرت از محیط ناپاک
یکی از موضوعات جالبی که در اسلام وجود دارد هجرت و دوری از محیط فاسد است. در آنجا که فساد همه جای محیط را فرا گرفته و انسان نه تنها می تواند آن محیط را عوض کند، بلکه دین خودش درخطر شدید محیط قرار می گیرد در چنین مواردی برای حفظ دین باید از محیط های ناپاک دوری نمود و هجرت کرد. و به مکانهای دیگر که زمینه ی پیدایش دینی فراهم تر است رفت و به گسترش دین پرداخت.


اما اگر همین افراد درمحیط فاسد بمانند و تحت تأثیر آن قرار گیرند هر گز نمی توانند گناه خود را به محیط نسبت دهند.
چنانکه در قرآن به چنین افرادی اخطار شده و جایگاه دوزخ برای آنها اعلام شده است.
در تاریخ آمده؛ عده ای از مسلمانان که در مکه سکونت داشتنند بخاطر خانه و اموالشان با پیامبر(ص) و مسلمین به سوی مدینه هجرت نکردند و نیز برای حفظ خانه و اموالشان در صفوف مشرکان در جنگ بدر شرکت کردند و بدست مسلمین کشته شدند.


کمک به گناه و ظلم
یکی از زمینه های اجتماعی که باعث گسترش گناه می گردد اعانت در ظلم است چرا که کمک به ظالم و گنهکار در جهت گناهش او را نیرومند تر و گستاخ تر می نماید و همین اساس گسترش گناه و پیدایش گناهان دیگر خواهد شد مثلاً بی حجابی یکی از گناهان اجتماعی است که اگر افراد دیگر کمک به موضوع بی حجابی کنند، هرگونه کمک باشد باعث گسترش آن شده و به صورت عادی در همه جا رخنه خواهد کرد، خود این گناه نیز باعث کمک به گناهان دیگر است.
2-4- رهبران گمراه


رهبران گمراه و زمامداران نالایق یکی از عوامل زمینه ساز اجتماعی گناه هسند چنانکه مجریان غیر متعهد یا فاسد زمینه گناه را مساعد می کنند.
« و اذا اردنا أن نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنا ها تدمیراً»
« و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم نخست اوامر خود را بر مترفین( ثروتمندا مست شهوت و غرور) بیان می داریم. پ


این آیه بیانگر آن است که منشاء غالب مفاسد اجتماعی سرمایه داران مغرور و از خود بی خبر هستند که زمام امور اجتماع را بدست می گیرند و دیگران را استعمار و استثمار می نمایند و مردم از آنها پیروی کرده و جامعه به فساد و تباهی کشیده می شود و به دنبال آن عذاب الهی آنها را فرا خواهد گرفت.

3-4- همنیشن و دوست بد
یکی از زمینه های اجتماعی گناه همنشین و دوست بد است. چنانکه همنشین و دوست خوب عامل مهمی برای سوق دادن فرد و جامعه به سوی کار های نیک است.
به هر حال از نظر علمی و عملی و تجریه ثابت شه که انسان از ناحیه دوست و معاشر تحت تأثیر قرار می گیرد و دوست و معاشر بد عامل ویرانگری برای نابودی شخصیت انسان است چنانکه دوست وهمنشین خوب عامل سازنده ی شخصیت انسان می باشد.


انسانهای بد پسر نوح(ع) را نیز به سوی گناه می کشانند و خاندان نبوت او را از او می ربایند ولی سک اصحاب کهف براثر مصاحبت چند روز با جوانان یا ایمان و خوش قلب و پاکبازی چون اصحاب کهف خوی نیک آدمیت پیدا می کند.
4-4- محرومیت های اجتماعی
یکی از زمینه های اجتماعی گناه، محرومیت ها و وازدگی های اجتماعی است. افرادی که کارهایشان برای خدا و برپایه اخلاص نیست، و تعریف و تکذیب جامعه معیار خوشبختی و بدبختی آنها است چنین افرادی اگر از جامعه خود مطرود و وازده گردند عقده حقارت و احساس خودکم بینی می کنند، و همین عقده در آنها کینه عداوت بوجود می آورد و در نتیجه به سوی گناهان گوناگون سوق داده می شوند.


و باید آنها علل وازدگی خود را بررسی کنند که چه بوده و جبران کنند تا آب رفته به جوی خود بازگردد ولی پایه اصلی اصلاح این است که کارهایمان را براساس اخلاص تنظیم نمائیم.
1-5- شخصیت وعزت انسان
انسان در جهن هستی گل سرسبد موجودات است خداوند هیچ موجودی را برتر از انسان نیافریده است انسان از نظر جسم دارای امتیازات فراوانی است که هر یک از دیگری جالبتر می باشد واز نظر روح دارای استعدادها و توانائیهای فراوان است.


انسان دارای دو کرامت است:
1- کرامت ذاتی که در آیه فوق مورد توجه قرار گرفته، و انسان از این نظر برهمه موجودات و بر فرشتگان برتری دارد، و به عبارت دیگر انسان از این جهت دارای زمینه و استعدادی است که هیچ موجودی این امتیاز را ندارد.
2- کرامت اکتسابی که بستگی به تقوی و اعمال نیک انسان دارد چنانکه در آیه 13 سوره حجرات می خوانیم:
« إن اکرمکم عند الله اتقاکم»
« قطعاً گرامی ترین شما در پیشگاه خدا پرهیز کارترین شما می باشد.
قداست و برتری انسان در سطحی است که خداوند به فرشتگان فرمان داد تا بخاطر آدم سجده کنند یعنی خدا را سجده ی شکر نمایند که او چنین موجود برتری آفریده است.
2-5- تحقیر شخصیت انسان
اگر انسان شخصیت خود را بشناسد هرگز شخصیت عظیم خود را در راههای انحرافی و پست نابود نمی نماید چنانکه یک سکه طلا را با یک کلوخ عوض نمی کند.
امام سجاد(ع) فرمودند:
« من کرمت علیه نفسه هانت علیه الدنیا»
« کسی که نفس خود را گرامی دارد امور مادی دنیا درنظرش بی ارزش گردد».
ازاین عبارت استفاده می شود که سرکوب نمودن شخصیت انسان زمینه ی دنیاپرستی و گرایش به امور پست و انحرافی است ولی حفظ شخصیت و توجه به آن انسان را اسیر پستی ها نمی نماید.
احساس کمبود و عقده حقارت که براثر تحقیر و ناآگاهی به شخصیت انسان ایجاد می شود بطور طبیعی انسان را به سوی گناهان و هرگونه کارهای پست سوق میدهد.


فصل سوم
شناخت مرزهای گناه
یکی از مسایل بسیار مهم در راستای گناه شناسی، شناخت مرزهای گناه است. به عبارت روشن تر مرز بین بعضی از صفات نیک اخلاقی با صفات بد اخلاقی که منشاء گناه می شوند بسیار باریک است و افرادی بر اثر عدم شناخت مرزهای گناه و ثواب، ناخودآگاه با قصد قربت گناهی را به عنوان کار پسندیده و نیک انجام می دهند و یا به عکس کار خوبی را به خیال اینکه کار زشت است ترک می کنند.
زهد و ترک دنیا
از دیدگاه اسلام زهد و پارسایی صفت بسیار نیک و شایسته و ترک دنیا مذموم و ناپسنداست.
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید:
« طوبی للزاهدین فی الدنیا الراغبین فی الآخرة»
« خوشا به حال زاهدان در دنیا و مشتاقان به آخرت».
از طرفی در فرهنگ اسلام، ترک دنیا و پشت پا زدن به امور دنیا ، نه تنها صفت نیک نیست بلکه ناشایست است

.
تر جیح اهم بر مهم
گرچه انجام هر گناهی چه کوچک و چه بزرگ جایز نیست اما گاهی امری پیش می آید که مصلحت آن از مفسده ی گناه بیشتر است که در این موارد به حکم عقل و شرع باید بخاطر« اهم»،« مهم» را ترک نمود.
مثلاً سوگند دروغ از گناهان کبیره است ولی اگرنجات جان مسلمانی ازدست ستمگری به آن بستگی داشته باشد چنین سوگندی نه تنها گناه نیست بلکه واجب است.
یا مثلاً دروغگوی حرام است ولی طبق احادث در سه مورد جایز می باشد. امام صادق(ع) می فرماید:


از هر دروغ در روزی« روز قیامت» بازخواست می شود جز در سه مورد: فردی که درجنگ با دشمنان دین نیرنگ( دروغ) زند که گناهی بر او نیست. و شخصی که میان دو نفر سازش دهد با یکی بگونه ای برخورد کند و سخن بگوید که با دیگری به گونه ی دیگر ملاقات نماید و منظورش اصلاح بین آن دو باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید