بخشی از مقاله

مقايسه سلامت روان كارمندان زن و مرد در پارس خودرو

چكيده
پژوهش حاضر به بررسي مقايسه بين سلامت روان زنان و مردان كارمند ايران خودرو مي¬پردازد در اين پژوهش از نمونه 80 نفري از زن و مرد كارمند ايران خودرو انتخاب شده است و براي سنجش سلامت روان كارمندان از پرسشنامه GHQ-28 استفاده شده داده¬هاي استخراج شده در اين پژوهش از روش آمار استنباطي بررسي گرديد و از طريق آزمون مان ويتني يو محاسبه گرديد.
نتايج اين آزمون حاصل از آن است كه بين سلامت روان زنان و مردان كارمند شركت ايران خودرو تفاوت معنادار وجود دارد.


همچنين مي¬توان گفت كه در هر يك از خرده آزمونها نتايج به صورت زير است كه بين علايم جسماني در زنان و مردان تفاوت معني دار وجود دارد. و در علايم اضطرابي در زنان و مردان تفاوت معنادار مشاهده نمي¬شود همچنين در علايم كاركرد اجتماعي و علايم افسردگي هم دربين زنان و مردان تفاوت معنادار وجود ندارد.


لذا مي¬توان نتيجه گرفت كه سلامت رواني زنان نسبت به مردان بيشتر در معرض خطر است و دركل مي¬توان اظهار داشت كه نتايج بدست آمده از اين پژوهش و پژوهشهاي قبلي احتمال قابليت تعميم اين نتايج به جامعه بزرگتر زياد است و احتمالاً مي¬تواند مورد استفاده پژوهشگران قرار بگيرد.

فصل اول :


طرح تحقيق

مقدمه:
بدون شك سلامت افراد جامعه از اهميت به سزايي بر خورداراست . جوامع انساني بدون حفظ سلامت نمي-توانند بقاء واستمرار خود را حفظ كنند. و همان گونه كه سلامت روان را به عنوان يكي از حيطه¬هاي علوم پزشكي داراي اهميت است .حفظ سلامت جسماني افراد بدان وابسته است.بهداشت و سلامت رواني فرد مورد توجه خاص متخصصين و دست اندكاران قرار گرفته است.(شهيدي ، حميديه، 1381 )


تلاش شتاب زده براي صنعتي شدن و گسترش سريع شهر نشيني و زندگي ماشيني كه لازمه آن قبول شيوه¬هاي نوين براي زندگي است . اثر معكوس بر سلامت گذاشته و مسائل تازه¬اي ر ابه وجود آورده است. اوضاع اجتماعي، اقتصادي، سياسي، و فرهنگي نا به سامان جهان بار مشكلات اجتماعي و محيطي و رواني واكنشهاي بيمار گونه بسياري در افراد و جوامع و به وجود آورده است كه خود سبب وخيم تر شدن اوضاع و نامساعدتر شدن شرايط محيط زيست شده است.


گذشته نشان داده است كه بسياري از بيماريهاي شايع غير واگير و بيماريهاي رواني در كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه زاييده عواملي هستند كه خود انسان آنها را خلق و گرفتار آن شده است. بنابراين چنين عواملي قابل پيشگيري و درمان هستند پيشگيري از بيماريها و برنامه هاي بهداشتي بايد از روز تولد شروع شود تا از پيدايش ناتوانيهاي جسمي و رواني كه سد را ه انسان براي رسيدن به يك زندگي سالم و موفق است جلوگيري كند.(ميلاني فر، 1376)
علم سلامت روان فرآيند هميشگي است كه از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه مي¬يابد اين علم با

چهار هدف شكوفايي توان بالقوه ، درمان اختلاهاي رواني و حفظ تداوم بهداشت رواني در اشخاص سالم شرايطي را به وجود مي¬آورد (گنجي، 1383 )
بخش عظيمي اززندگي هر انسانی صرف كار و فعاليت كه بسيار مهم

است .فعاليت كاري از نظر سلامت رواني شخص فعاليت مهم به حساب مي¬آيد كار وسيله¬اي است كه براي فرد استقلال مي¬آورد و رشد و عزت نفس او را مساعد مي¬كند.(گنجي، 1383)
سلامت رواني از جمله مفاهيمي است كه امروزه در بحث هاي روان شناسي از اهميت ويژه¬اي بر خوردار است و دايره شمول موضوعات آن هر روز فراگيرتر مي¬شود. سلامت رواني درسه حوزه كاربردي در روان شناسي يعني پيشگيري، تشخيص، درمان اختلالات رواني مطرح است از بين مفاهيم موجود در سلامت رواني دو موضوع فشار رواني و مقابله اهميت ويژه¬اي دارد(ميلاني فر، 1376)
معيار اصلي قضاوت درباره سلامت رواني تشخيص اين است كه او بتواند با محيط خود مبادت هماه+نگ داشته باشد . انسان سالم اين توانايي را دارد كه به طور دايم به دنبال رفع نيازهاي خود برود و در محيط به جستجو بپردازد و براي نيل به اين هدف دو عنصر حياتي نيازدارد:(شخص، محيط) اگر خود شخص را كنار بگذاريم هر چه در اطراف باقي مي¬ماند محيط محسوب خواهد شد جاي ترديد نيست كه هر دو عامل مي¬تواند سلامت رواني كاركنان اثر مثبت يا منفي داشته باشد.(گنجي ، 1383)
درجهاني كه هم اكنون به سوي صنعتي شدن هر چه بيشتر گام بر مي¬دارد سالم زيستن در دنياري علم و تكنولوژي از اهميت ويژه¬اي بر خوردار است امروزه شعار انسان سالم در محيط كار سالم سر لوحه بسياري از صنايع قرار گرفته است(www.uswer.ir )
سلامت رواني را حالت سازگاري نسبتاً خوب احساس بهزيستي و شكوفايي توان و استعدادهاي شخص تعريف كرده¬اند اين اصطلاح عموماً براي كسي به كار مي¬رود كه در سطح بالايي از سازگاري و انطباق رفتاري و عاطفي عمل كند نه كسي كه صرفاً بيمار نيست از سويي علم سلامت روان شاخه¬اي از علم بهداشت است كه با پيشگيري از اختلال هاي رواني و حفظ شيوه¬هاي بهينه زندگي سر و كار دارد(شهيدي، حميديه، 1381)

بيان مسئله:
از آن جايي كه مديران و كارمندان مراكز صنعتي و اداري در عصر با آشفتگي ها وتنش

هاي رواني مختلف درمحيط كار روبه رو هستند و اين آشفتگي ها باعث بروز مشكلات در محيط كار مي¬شود اين متغير يعني سلامت روان در ميان زنا ن و مردان متفاوت است لذا دراين تحقيق سعي بر اين است كه مشخص گردد آيا سلامت روان كارمندان زن و مرد در شركت ايران خودرو متفاوت است يا خير؟
يعني اينكه جنسيت نقشي در تفاوت سلامت رواني كاركنان دارد اگر اين تفاوت وجود دارد به چه صورت خود را نشان مي¬دهد.

هدف پژوهش:
در پژوهش حاضر سعي شده كه بررسي شود كه سلامت روان زنان و مردان كارمند ايران خودرو متفاوت است.

ضرورت پژوهش:
با توجه به اينكه تعداد زيادي از افراد جامعه را كارگران و كارمنداني صنعتي تشكيل مي¬دهند لذا توجه به مقوله سلامت روان امري است مهم. چون بسياري از افراد غير متخصص به كارگران و كارمنداني كه دچار آشفتگي روحي مي¬شوند بر چسب بيمار رواني بودن مي¬زنند و آگاهي و تخصص لازم ر ادر تعريف اين بر چسب ندارند.
با توجه به اين مقوله كه هدف اصلي مقوله سلامت روان درمان مسائل رواني و حفظ سلامت رواني به منظور ايجاد يك محيط فردي و اجتماعي سالم و مناسب است . لذا در اين پژوهش سعي شده با مطالعه مقوله سلامت روان در زنان و مردان و اينكه سلامت روان در زنان و مردان چگونه تظاهر پيدا مي¬كند مشخص مي¬شود كه آيا متغير جنسيت و در عوامل مرتبط با آن همچون فرهنگ جامعه در سلامت رواني در كاركنان ايران خودرو باعث ايجاد تفاوت در سلامت رواني آنها شده يانه.

سوال پژوهش :


آيا سلامت روان در كارمندان(زن و مرد ) در ايران خودرو تفاوت وجود دارد؟
فرضیه اصلی پژوهش: بین سلامت روان کارمندان (زن ومرد) در ايران خودرو تفاوت وجود دارد.


فرضیه فرعی پژوهش
بين علائم افسردگي كارمندان (زن و مرد ) در ايران خودرو تفاوت وجود دارد.
بين علائم جسماني كارمندان (زن و مرد ) در ايران خودرو تفاوت وجود دارد.
بين علائم اضطرابي كارمندان(زن و مرد ) در ايران خودرو تفاوت وجود دارد.
بين علائم كاركرد اجتماعي كارمندان(زن و مرد )¬ در ايران خودرو تفاوت وجود دارد.
متغي مستقل:زن و مرد
متغير وابسته: سلامت رواني

تعريف مفهومي:
سازمان جهاني بهداشت سلامت رواني را چنين تعريف مي¬كند:سلامت رواني در درون مفهوم كلي سلامت جاي مي¬گيرد و سلامت يعني توانايي كامل براي ايفاء نقش هاي اجتماعي و رواني و جسماني (گنجي، 1383)

تعريف عملياتي:
نمره¬اي كه كاركنان از پاسخگويي به پرسشنامه GHQ-28 كسب كرده¬اند.


فصل دوم
ادبيات و پيشينه تحقيق

تاريخچه سلامت روان:
درحقيقت روان پزشكي را مي¬توان قديميترين حرفه و تازه ترين علم بشمار آورد. قديميترين چون بيماريهاي رواني از قديم وجود داشته و بقراط در 377تا 460 سال قبل از ميلاد عقيده داشت كه بيماران رواني را بايد مانند بيماران جسمي درمان كرد.
تازه ترين علم براي اينكه از 1930 بعد از تشكيل اولين كنگره بين الملي سلامت رواني بود كه روان پزشكي به صورت جزيي ازعلوم پزشكي شد و سازمانهاي روان پزشكي و مراكز درمان در كشور يكي بعد از ديگري فعاليت خود را شروع كردند.
از اسناد و مدارك موجود چنين استنباط مي¬شود كه تا اواخر قرن هجدهم و همزمان با انقلاب كبير فرانسه از تاريخچه سلامت رواني اطلاعات كافي در دسترس نيست.
اولين روان پزشك به نام جان ويير كه در سال 1515 در آلمان به دنيا آمد علاقمشت كه امروزه اهميت زيادي درباره تاريخچه روان پزشكي دارد. اولين پزشك در كشور انگلستان ويليام بتي در سال 1753 بود. به طور خلاصه در اوايل قرن 19 اصطلاح روان پزشكي دركشورهاي اروپايي به جاي ديوانگي بنا نهاده شد.
درسال 1895 انيستوي روان پزشكي در بيمارستان نيويورك تحقيقات درباره مسائل روان پزشكي را شروع كرد. و درسال 1902 آدولف مايرروان پزشك سوئيسي جزء پزشكان اين انيستو شد.
در سال 1908 كميته وابسته به سلامت رواني كه پس از يكسال تبديل به انجمن شد. درسال 1930 اولين كنگره بين المللي سلامت روان با شركت نمايندگان پنجاه كشور در واشنگتن تشكيل شد و مسائل رواني كشورها از قبيل تأسيس بيمارستان ها، مراكز درماني و ... را مورد مطالعه قرار گرفت.
در سومين كنگره بين المللي سلامت روان در سال 1948 كه در لندن تشكيل شد اساس فدراسيون جهاني سلامت رواني بنيان گذاري شد و درهمان سال اين فدراسيون به عضويت رسمي سازمان يونسكو در آمد.(ميلاني فر، 1376)

تاريخچه سلامت رواني در ايران:
اگر چه از تاريخچه سلامت رواني در ايران اطلاعات كافي در دسترس نيست . در سال 1267 شمسي دارالشفايي دريزد به فرمان خواجه شمس الدين محمد صاحب ديواني در باغي بزرگ بنا شد اين بيمارستان داراي بخشهايي براي بيماران رواني بود. تا سال 1293 به علت جنگ داخلي و هجوم قبايل بيگانه پيشرفت سلامت رواني انجام نگرفت.
درسال 1297 نگهداري و سرپرستي بيماران رواني و جلوگيري از حوادث ناگوار به شهرباني واگذار شد ودرسال 1300 درزمان صدارت سيد ضياءالدين طباطبايي مديريت و اداره دارالمجانين از شهرباني به شهرداري منتقل شد. درسال 1310 اولين متخصص اعصاب و روان در بيمارستان مشغول به كار گرديد.
درسال 1319 ساختمان جديد دانشكده پزشكي توسط پرفسور ابرلين تأسيس و با ايجاد كرسي بيماريهاي رواني و تدريس بيماريهاي رواني در دانشكده پزشكي تهران، تدريس روان پزشكي در دانشسراي عالي اجرا گذاشته شد. درسال 1325 بيمارستان روزبه جهت بيماران رواني اختصاص يافت در سال 1336 برنامه سلامت رواني از راديو آغازشد. در سال 1338 اداره بهداشت رواني در وزارت بهداري تشكيل شد و در سال 1343 اولين مركز بهداشت و سلامت رواني در تهران تأسيس شد در ارديبهشت سال 1357 پس از انحلال سازمان توان بخشي فعاليت بهداشتي و درماني اين سازمان به سازمانهاي بهداري منطقه تهران و فعاليت اموزشي آن به انيستوي روان پزشكي تهران واگذار شد.


بنا بر گزارش وزارت بهداشت در سال (1376) درمان و آموزش پزشكي در حال حاضر 200 مركز روان پزشكي در ايران فعاليت دارد. تعداد پزشكان ايران حدود 24000 نفرمي¬باشد ازبين آنها فقط 385 نفر روان پزشك هستند و با توجه به كل جمعيت ايران براي هر يك ميليون نفر 5 تا 6 روان پزشك داريم به همين علت 85 درصد بيمارا ن رواني به پزشكان غير رواني پزشك مراجعه مي¬كنندحدود بيست بيمارستان عمومي داراي بخش روان پزشكي هستند تعداد تخت هاي بيمارستاني در كشور 89000 مي¬باشد كه تعداد 5850 از آنها به بيماران رواني اختصاص دارد0 (ميلاني فر ، 1376)

تعريف سلامت رواني:
سازمان جهاني بهداشت ، بهداشت رواني را چنين تعريف مي¬كند: سلامت رواني دردرون مفهوم كلي سلامت جاي مي¬گيرد و سلامت رواني يعني توانايي كامل براي ايفا نقشهاي اجتماعي، رواني، جسماني (گنجي ، 1383)
تعريف انجمن بهداشت رواني كانادا: انجمن بهداشت رواني كانادا دريك ديد جامع سلامت رواني را در سه قسمت(نگرش هاي مربوط به خود، نگرشهاي مربوط به ديگران ، نگرش مربوط به زندگي )تعريف مي¬كند.
و از نظر اين انجمن سلامت رواني يعني توانايي سازگاري با ديدگاههاي خود، ديگران و رويارويي با مشكلات روزمره زندگي (www.elib.hbi.ir )
در واقع سلامت رواني فرايندي است كه از طريق ان و با استفاده از راه كارهاي مناسب به حفظ و نگهداري آنچه با ارزش است مي¬پردازيم (شهيدي وحيديه، 1381)


سلامت رواني توصيف كننده يك توازن در خور بين افراد گروه اجتماعي و محيط بزرگتر پيرامون آنها اين سه مولفه تركيب مي¬شود براي بالابردن هماهنگي رواني و اجتماعي ، حس بهتر بودن، خودشكوفايي و تسلط محيطي (www.centary.health.com )
تعريف گينزبرگ درمورد سلامت رواني عبارت است از تسلط و مهارت در ارتباط صحيح با محيط به خصوص در سه فضا مهم زندگي عشق ، كار ، تفريح اين شخص و همكارانش براي توضيح بيشتر مي¬گويند استعداد ادامه كار.داشتن خانواده. ايجاد محيط خانوادگي خرسند .فرد را از مسائلي كه با قانون درگيري دارد. لذت بردن از زندگي و استفاده صحيح از فرصتهاي ملاك تعادل و سلامت روان است (ميلاني، 1376)
درسال 1948 كميسيون مقدماتي سومين كنگره جهاني بهداشت رواني براي سلامت رواني يك تعريف دو قسمتي ارائه داده است:
1. سلامت رواني حالتي است كه از نظر جسمي،رواني، عاطفي در حدي كه با سلامت رواني ديگران انطباق داشته باشد براي فرد مطلوبترين رشد را ممكن مي-سازد.
2. جامعه خوب جامعه¬اي است كه براي اعضاء خود چنين رشدي فراهم مي¬آورد و در عين حال رشد خود را تضمين مي¬كند و نسبت به ساير جوامع بردباري نشان مي¬دهد(گنجي، 1384) درفرهنگ جامع روان شناسي و روان پزشكي در تعريف سلامت عمومي و يا سلامت رواني آمده است علم و كار حفظ سلامت و كفايت رواني مطلوب سازي رفتارهاي شخصي و اجتماعي به منظور استفاده مثبت از تواناييها و استعدادهاي فكري و پيشگيري و درمان اختلالات رواني (پور افكاري، 1376) سلامت روان عبارت است از قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران تغير و اصلاح فردي و اجتماعي و حل تضادها وتمايلات شخصي به طور منطقي ، عادلانه و مناسب را گويند (ميلاني فر، 1374)
سلامت رواني به نحوه تفكر و عمل شخص بستگي دارد به طور كلي كسي كه از سلامت رواني برخوردار است نسبت به زندگي نگرش مثبت دارد و آماده بر خورد با مشكلات زندگي است و در مورد خود و ديگران احساس خوبي دارد و محيط كار روابطشان مسوليت پذير مي¬باشند زيرا وقتي ازسلامت رواني بر خوردار باشيم انتظار بهترين چيزها را در زندگي داريم. (www.tici.inof/default.com )

 

مفهوم سلامت رواني:
سلامت رواني مفهومي است در كنار ابعاد جسمي و رواني به گونه اي كه در مفهوم عام سلامت سازمان جهاني بهداشت مورد توجه قرار گرفته است . جنبه اجتماعي سلامت رواني را با محور قراردادن مورد بررسي قرار مي¬دهد نخستين نقد پژوهشي به مفهوم سلامت رواني در بررسي (بلوك و برسلو) در ايالت كاليفرنياي آمريكا مشاهده شد آنها اول بار در سال 1972 به تعريف و ساختن شاخص سلامت اجتماعي پرداختند و آن را مترادف با (درجه عملكرد اعضاء جامعه) مي¬دانستندآنان تلاش كردند تا با طرح پرسشها گوناگون در ابعاد جسمي و رواني و اجتماعي سلامت فرد به ميزان فعاليت و عملكرد فرد در جامعه برسند به اين ترتيب اولين گامهاي عملي در

اين زمينه بر اساس نگرشهاي پژوهشي مدارانه و مبتني بر مطالعات ميداني آغاز مي¬شوداين مفهوم را چند سال بعد (دونالد) و همكارانش در سال 1978 مطرح كردند و استدلال آن اين بود كه سلامت امري فراتر از گزارش علايم بيماري،قابليت كاركردي فرد است . كه رفاه و آسايش فردي امري متمايز از سلامت جسمي و رواني است بر اساس برداشت آنان سلامت اجتماعي در حقيقت هم بخشي ازاركان وضع جسمي محسوب مي¬شود و هم مي¬تواند تابعي از آن باشد البته بايد اشاره كنيم در همان دوره واژه ديگري نيز گاه به صورت مترادف با واژه سلامت كم وبيش با همان محتوا به كار مي¬رفت و آن اصطلاحي بود كه اول بار در مطالعات مربوط به بيمه در آمريكا استفاده قرارگرفت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید