بخشی از مقاله


پروژه راهسازی

مقدمه :
در زمانهاي گذشته براي تعيين مسير از يك رشته روابط كلي استفاده مي شده است و عواملي مانند نزديكترين راه بين آباداني و شهرها و راههاي مال رو ملاك تعيين مسير نهايي قرار ميگرفت . ولي امروز به علت فراواني وسايط نقليه ،‏ نه تنها عوامل ايمني در پيچ و شيب و سرعت و راحتي عبور از راهها ملاك قرار مي گيرد بلكه عوامل ديگري از قبيل تاثير راه در صنايع و كشاورزي منطقه ‏، تجارت و افزايش قيمت زمين هاي مسكوني بايد مورد توجه قرار گيرد .


راههاي اوليه بشر از ناهمواريهاي زمين پيروي ميكرد .اولين پديده بشر در گسترش راهسازي و در زمينه ترابري،ساخت چرخ بود . پس از چرخ بشر درشكه ، گاري و كجاوه را ساخت . براي اين ابزار جابجايي ، راه ها به صورت سنگفرش ساخته شد .
همزمان با گسترش صنايع خودروسازي ، جاده سنگفرش پاسخگوي نياز آنروز نبود . مهندسين آسفالت را روي جاده ها ريختند که بهترين سطح تماس با لاستيک چرخ خودرو بود و تا به امروز جايگزيني ديگر يافته نشده است .

فصل اول:
طراحي پلان مسير
پس از بررسي نقشه توپوگرافي منطقه، با داشتن نقطه ابتدا و انتهاي مسير بايستي بين اين دو نقطه مسيري را طراحي نموده كه براي طراحي اين مسير بايد چندين پارامتر را در نظر گرفت از جمله: كوتاهي مسير، عبور از نقاطي خاص، مينيمم كردن حجم خاكبرداري و خاكريزي، عبور مسير از منطقه آفتابي و…

طراحي مسير اصلي:
در طرح مسير اصلي، با بررسي نقشه توپوگرافي و نقاط ابتدا و انتهاي مسير (تعيين شده توسط استاد)، در اين پروژه مناسب ترین مسير به عنوان مسير اصلي انتخاب گرديد. پس از تعيين مسير با توجه به عرض‌هاي داده شده يعني عرض هر خط 3.65 متر، عرض رفوژ مياني 7.3متر و عرض شانه‌ها هر كدام 3 متر و همين طور چهار خط رفت و برگشت، مسير را بر روي نقشه پياده مي‌كنيم. به منظور طراحي اين راه، كه بخشی از آن در قوس افقي قرار دارد، بايد شعاع گردش قوس در حد مجاز آيين‌نامه باشد. طبق آيين‌نامه طرح هندسي راه حداقل شعاع قوس از رابطه زير تعيين مي‌شود:
V =100 ; f = 0.1 ; e = -2%

که در این پروژه شعاع قوس افقی 1191.86 در نظر گرفته شده است.


كه در اين رابطه:
V : سرعت طرح بر حسب كيلومتر بر ساعت
e : شيب عرضي كه 2 درصد در نظر گرفته مي‌شود.
f : ضريب اصطكاك جانبي سطح جاده با لاستيك اتومبيل كه بستگي زيادي به سرعت و وضعيت لاستيك وسيله نقليه و سطح روسازي برحسب اين كه خشك، خيس، صاف، زبر و يا اينكه يخ‌زده باشد، دارد مقادیر Vc و f از جداول زیر بدست می آید:

سرعت طراحي V برحسب كيلومتر بر ساعت 40 60 80 100 120


سرعت Vc برحسب كيلومتر بر ساعت 75 85 95 110 130

سرعت طراحي V برحسب كيلومتر بر ساعت 40 60 80 100 120
ضريب اصطكاك جانبي f 0.25 0.16 0.13 0.11 0.10

طراحي مسير فرعي:
براي طرح مسير فرعي با توجه به اينكه محدوديتي تعيين نشده است، در اين پروژه مسير فرعي را به صورت مسيري مستقيم در قسمتی از مسير اصلي و عمود بر آن طرح مي‌كنيم. سپس با توجه به عرض‌هاي داده شده و وجود دو خط رفت و برگشت و بدون رفوژ مياني، مسير را بر روي نقشه پياده مي‌كنيم.

طراحي لوپ (گردراهه):
در محل تقاطع مسير اصلي و فرعي كه تقاطعي غيرهمسطح از نوع برگ شبدري است به منظور تامين حركت‌هاي گردش به چپ راههايي طرح مي‌شود كه به گردراهه (لوپ) معروف هستند. به منظور طراحي اين راه، كه تماماً در قوس افقي قرار دارد، بايد شعاع گردش قوس در حد مجاز آيين‌نامه باشد.
طبق آيين‌نامه طرح هندسي راه حداقل شعاع قوس از رابطه زير تعيين مي‌شود:
V = 60 ; f = 0.14 ; e =5%

كه در اين رابطه:
V : سرعت طرح بر حسب كيلومتر بر ساعت
e : شيب عرضي (دور) كه حداكثر 5 درصد در نظر گرفته مي‌شود
f : ضريب اصطكاك جانبي سطح جاده با لاستيك اتومبيل که از جدول فوق بدست آمده است.
با توجه به حداقل شعاع بدست آمده ما براي طرح لوپ (گردراهه) از شعاع 202.49m استفاده كرديم كه با زاويه 6:60 نسبت به مسيرفرعی خارج و با همين زاويه به مسير اصلی وارد مي‌شود.

 


طراحي رمپ (شيبراهه):
در محل تقاطع غيرهمسطح به منطور تامين حركتهاي راست گرد راههايي طرح مي‌شود كه به رمپ (شيبراهه) معروف هستند.
V = 60 ; f = 0.12 ; e = 2%

با توجه به حداقل شعاع بدست آمده ما براي طرح رمپ (شيبراهه) از یک قوس به شعاع 496.66m استفاده كرديم كه اين مسير با زاويه 6:60 از م

سير اصلی خارج و با همين زاويه به مسيرفرعی وارد مي‌شود.

فصل دوم :
برداشت اطلاعات ارتفاعي مسير
پس از پياده كردن پلان مسير بر روي نقشه به منظور رسم پروفيلهاي طولي و عرضي مسير، بايد مقاطعي را بر روي مسير مشخص كنيم. به اين منظور در نقاط تلاقي مسيرها با خطوط تراز نقشه توپوگرافي مقاطعي زده شد، كه به اين ترتيب در مسير اصلي 36، مسير فرعي 19 لوپ 17، رمپ 10 مقطع انتخاب گرديد.
با توجه به اينكه خط پروژه بر روي پروفيل‌هاي طولي زمين طبيعي بر روي محور راه ترسيم مي‌شود لذا برداشت ارتفاع محور راه زمين طبيعي در هر مقطع لازم است. همچنين به اين دليل كه پس از تكميل جداول پروفيلي طولي بايستي پروفيل‌هاي عرضي هم ترسيم شوند، لذا در هر مقطع براي زمين طبيعي به بيش از يك نقطه داراي مشخصه ارتفاعي نياز است. براي اين كار در هر مقطع عرضي سه نقطه را، شامل محور راه، منتهي عليه سمت راست و چپ مسير، مد نظر قرار داده و ارتفاع اين نقاط را از روي نقشه توپوگرافي برداشت كرديم.
اين اطلاعات مطابق جداول ارائه شده در صفحات بعدي است:


اطلاعا ت ارتفاعی مسیر اصلی
شماره مقطع فاصله تا ایستگاه بعدی تراز منتهی الیه سمت چپ تراز محور تراز منتهی الیه سمت راست
1 40 1076.2 1076.6 1076.8
2 40 1074 1074.4 1074.9
3 40 1071 1072.6 1073.5
4 40 1071.2 1071.76 1071.7
5 40 1070.3 1070.5 1070.2
6 40 1068.3 1069 1068.7
7 40 1067.3 1068 1067.5
8 40 1065.3 1066 1066.4
9 50 1063.4 1063.76 1065.1


10 40 1061.2 1061.76 1062.7
11 40 1059.4 1060 1060.5
12 40 1056.9 1058 1058.4
13 40 1055.2 1055.76 1056.9
14 40 1052.0 1054.4 1055.7
15 40 1051 1052.4 1053.4
16 40 1049.4 1050 1051.6
17 40 1048.1 1048.58 1049.3


18 40 1045.9 1046.28 1046.8
19 40 1044.3 1044.34 1045.2
20 40 1042 1043.22 1043.1
21 40 1041 1041.5 1041.3


22 40 1042.1 1039.38 1037.9
23 40 1046.2 1045.5 1044


24 40 1043.8 1043.5 1043
25 40 1041.3 1041 1040.5


27 40 1036.7 1036.2 1035.2
28 40 1032.9 1033 1032.4
29 40 1034.4 1030.44 1029
30 50 1028 1027.76 1028
31 40 1026.3 1025 1026.4
32 40 1027 1024.8 1023
33 40 1027 1025 1023.5
34 40 1025.8 1024.8 1023
35 36 1023.2 1022.76 1021.8
36 0 1021.1 1020.72 1019.8


اطلاعا ت ارتفاعی مسیر فرعی


شماره مقطع فاصله تا ایستگاه بعدی تراز منتهی الیه سمت چپ تراز محور تراز منتهی الیه سمت راست
1 40 1043.4 1043 1042.5
2 40 1043.1 1042.60 1042.2
3 40 1042 1041.2 1040.8
4 40 1041.8 1041.4 1040.7
5 40 1041.6 1041 1040.4
6 40 1040 1039.6 1039.3
7 40 1039.9 1039.4 1038.9


8 40 1039.5 1039 1038.5
9 40 1038.3 1038 1037.8
10 40 1038 1038 1038
11 40 1042.8 1042.4 1042
12 52 1042.6 1042.2 1

041.8
13 160 1041.2 1040.8 10

 


14 40 1047.6 1046.4 1

047.4
15 40 1047.6 1047.4 1047.3
16 40 1046.4 1046 1045.6
17 40 1046.9 1046.4 1045.9
18 40 1046.9 1046.6 1046.3
19 0 1047.7 1047.4 1047

اطلاعا ت ارتفاعی مسیر لوپ
شماره مقطع فاصله تا ایستگاه بعدی تراز منتهی الیه سمت چپ تراز محور تراز منتهی الیه سمت راست
1 34 1046.4 1044.5 1045.7
2 28 1046.4 1045.78 1045.6
3 13 1046.7 1046.28 1045.8
4 93 1047 1046.46 1045.9
5 40 1047.2 1046.56 1046.4
6 80 1045.7 1045.4 1045.3
7 160 1041 1041 1041
8 80 1034.8 1034 1034
9 80 1029.6 1030 1031.4
10 80 1027.9 1028.1 1028
11 78 1028 1028.5 1028.6


12 76 1030.9 1031 1031.1
13 56 1027.9 1028.06 1028.8
14 14 1031.3 1031.18 1031.2
15 27 1032 1032.12 1032.2


16 45 1034 1034.62 1034
17 0 1039.2 1039.2 1039.2

اطلاعا ت ارتفاعی مسیررمپ
شماره مقطع فاصله تا ایستگاه بعدی تراز منتهی الیه سمت چپ تراز محور تراز منتهی الیه سمت راست
1 80 1058.7 1058.5 1058.5
4 80 1053 1053.5 1053.2
5 80 1048.3 1048.3 1048.5
6 80 1040 1040.3 1040.3
7 80 1040.8 1041 1041.3
8 80 1040.7 1041.2 1041.6
9 40 1041.4 1041.8 1042.2


فصل سوم:

 


پروفيلهاي طولي
با داشتن ارتفاع نظير محور راه بر روي زمين طبيعي مي‌توان پروفيل طولي زمين را در امتداد محور راه در محيطي مانند Autocad ترسيم نمود. پس از ترسيم زمين طبيعي بايستي براساس ضوابطي خاص خط پروژه‌اي را براي مسير طراحي نماييم كه نعدادي از اين ضوابط در زير آمده‌اند:
1ـ بايد از شيب‌هاي طولاني اجتناب كرد.
2ـ شيب پروفيل طولي نبايد از حد مجاز يعني %6 تجاوز نمايد.
3ـ بين محل‌هاي خاكبرداري و خاكريز بايد تا حدودي تعادل برقرار نمود.
4ـ بايد محل‌هاي زيرگذر و يا روگذر به دقت تعيين گردند.
5ـ در نقاطي كه زمين طبيعي تغيير شيب مي‌دهد، در صورتي كه قدر مطلق اختلاف دو شيب از 0.5 درصد بيشتر باشد نياز به طراحي قوس جهت ارتباط دو شيب داريم. اين قوسها به قوسهاي قائم (سهمي) معروف هستند كه رعايت ضوابط آيين نامه‌اي در مورد طرح آنها الزامي است. طبق آيين‌نامه طرح هندسي راه اولين ضابطه در طرح قوسهاي قائم حداقل طول سهمي است كه از رابطه زير بدست مي‌آيد:

كه در اين رابطه:
A : اختلاف شيب طرفين قوس و به صورت زير محاسبه مي‌شود:
A = g2 – g1
g1 : شيب اوليه
g2 : شيب ثانويه
K : تابع سرعت طراحي مي‌باشد و مقدارش از جدول زير بدست مي‌آيد:
سرعت طرح
(كيلومتر در ساعت) 50 60 70 80 90 100 110
حداقل مقدار K به متر براي قوس محدب 31

45 62 80 124 185 230
حداقل مقدار K به متر براي قوس مقعر 37 4558 70 38 110 135

دومين رابطه‌اي كه در مورد قوسهاي قائم مطرح مي‌شود رابطه سهمي قوس است كه براي پيدا كردن ارتفاعات روي قوس استفاده مي‌شود و به


yx : ارتفاعي ايستگاهي كه به فاصله x از ابتداي قوس قرار دارد.
yBVC : ارتفاع ايستگاه BVC يعني ابتداي قوس
به كمك اين رابطه تمامي ارتفاعات روي سهمي را تا نقطه EVC يعني انتهاي قوس، مي‌توان بدست آورد.
در پروفيل طولي محور افقي بيانگر مقاطع و فاصله آنها همان مقياس پلان يعني و محور عمودي بيانگر ارتفاعات با 10 برابر مقياس طولي يعني مي‌باشند.

طراحي تقاطع غيرهمسطح (پل) در پروفيل طولي:
براي تامين ارتفاع لازم بين زيرگذر و روگذر پل ابتدا بايستي مسير روگذر را انتخاب نماييم. در اين پروژه با توجه به شكل سطح زمين در پروفيل‌هاي طولي، مسير فرعي را به عنوان روگذر و مسير اصلي را به عنوان زیرگذر انتخاب كرديم.

پروفيل طولي مسير اصلي:
پس از ترسيم پروفيل طولي زمين در امتداد محور راه، به منظور تعيين خط پروژه با توجه به اينكه دو انتهاي مسير بايد به زمين طبيعي ختم شود، يعني در ابتدا و انتهاي مسير ارتفاع محور راه بر روي زمين طبيعي و سطح جاده بايد يكسان باشد، و همين طور به منظور تبعيت حداكثر از شيب طبيعي‌ زمين دو خط با شيبهاي -4.1% و -3.67% تعيين گرديد. حال با توجه به اينكه اختلاف دو شيب از %0.5 کمتر است ومقدار آن برابر 0.43% است براي ارتباط اين دو خط به يكديگر به طراحي قوس قائم نیازی نیست.

پروفيل طولي مسير فرعي:
پس از ترسيم پروفيل طولي زمين در امتداد محور راه، به منظور تعيين خط پروژه با توجه به اينكه دو انتهاي مسير بايد به زمين طبيعي ختم شود، همين طور تبعيت حداكثر از شيب طبيعي زمين و تامين ارتفاع روگذر در محل تقاطع دو خط با ش

يبهاي1.48% و 1.5%- تعيين گرديد. حال با توجه به اينكه اختلاف دو شيب از %0.5 بيشتر(2.98%) است.قوس قائمی به صورت زیر طراحی می گردد:
V =

 


ابتدای قوس (BVC) در فاصله بین ایستگاه های 12 و 13 دارای مختصات زیر میباشد:

بنابراين با توجه به طول L = 134.1 m و داشتن شيبها معادله سهمي قوس به شكل زير بدست مي‌آيد:


انتهای قوس (EVC) دارای مختصات زیر میباشد:

EVC
پروفيل طولي لوپ:
پس از ترسيم پروفيل طولي زمين در امتداد محور راه، به منظور تعيين خط پروژه با توجه به اينكه ابتداي لوپ از مسير فرعی خارج مي‌شود بايد داراي ارتفاع 1046.0m باشد(بر اساس پروفیل طولی مسیر فرعی) و انتهاي لوپ كه به مسير اصلی وارد مي‌شود بايد داراي ارتفاع 1038.0m باشد (بر اساس پروفیل طولی مسیر اصلی).شیب ابتدای لوپ بر اساس شیب محل تقاطع آن با مسیر فرعی -1.5% وشیب انتهای لوپ بر اساس شیب محل تقاطع آن با مسیر اصلی 3.67% است که با توجه به اینکه اختلاف این دو شیب از 0.5% بیشتر می باشد میبایست قوس قائمی به صورت زیر طراحی کرد:

g1 = -1.5% g2 = 3.67% V = 60 K = 45
A = 3.67+1.5 =5.5%
= 5.5 45 = 247.5 m
EVC BVC

پروفيل طولي رمپ:
پس از ترسيم پروفيل طولي زمين در امتداد محور راه، به منظور تعيين خط پروژه با توجه به اينكه ابتداي رمپ از مسيراصلی خارج مي‌شود بايد داراي ارتفاع 1057.96m باشد(بر اساس پروفیل طولی مسیر اصلی) و انتهاي رمپ كه به مسير فرعی وارد مي‌شود بايد داراي ارتفاع 1044.24m باشد(بر اساس پروفیل طولی مسیر فرعی) . شیب ابتدای رمپ بر اساس شیب محل تقاطع آن با مسیر اصلی -4.1% وشیب انتهای رمپ بر اساس شیب محل تقاطع آن با مسیر فرعی -1.4% است که با توجه به اینکه اختلاف این دو شیب از

 

0.5% بیشتر می باشد میبایست قوس قائمی به صورت زیر طراحی کرد:

g1 = -4.1% ; g2 = -1.4% , A = 2.7 ; V = 60 ; K = 45
= 2.7 45 = 121.5m
EVC BVC

دور (بربلندي)
ـ در خارج از قوسهاي افقي و در مسير مستقيم شيب عرضي برابر با –2% و در شانه‌هاي مسير شيب عرضي برابر با –5% است.
ـ نحوه تامين بر بلندي براساس سه حالت شكل 5 – 5 آيين نامه انتخاب شده است كه در مسير فرعي به علت عدم وجود قوس افقي بربلندي موجود نمي‌باشد ولي در مسيرهاي يك خطه لوپ و رمپ و مسیر اصلی بربلندي به حالت زير تغيير مي‌كند: ابتدا سطح مسير همراه با شاخه خارجي نسبت به لبه سطح مسير و شانه داخلي گردش مي‌كند. البته طبق آيين‌نامه طرح هندسي راهها (نشريه 161) حداكثر اختلاف شيب عرضي در مسير %7 مي‌باشد. از اين‌رو تا زماني كه اختلاف شيب عرضي سطح مسير و شانه خارجي كمتر از %7 باشد سطح مسير و شانه خارجي با هم دوران مي‌كنند و از زماني كه اختلاف بيش از %7 گردد شانه خارجي نسبت به سطح مسير شروع به دوران مي‌كند و تا دور كامل هم به چرخش خود ادامه مي‌دهد. زماني كه شيب عرضي مسير به شيب عرضي شانه داخلي يعني %-5 رسد كل مسير اعم از شانه داخلي، خارجي و سطح مسير سواره‌رو نسبت به ابتداي شانه داخلي مي‌چرخند.
ـ طول سرشكن بر بلندي بايد به صورتي تامين گردد كه آن در خود قوس افقي و آن در قسمت مستقيم ابتدا يا انتهاي قدس افقي درج گردد


فصل چهارم:
طراحي روسازي راه
با توجه به اينكه در مقاطع عرضي بايد ضخامت روسازي نيز نشان داده شود بنابراين قبل از بررسي مقاطع عرضي به طرح روسازي راه مي‌پردازيم.
در اين پروژه روسازي راه به روش نظري ـ تجربي انستيتو آسفالت (روش جديد) طراحي مي‌شود. در اين روش هدف دو چيز است:
1ـ محدود كردن حداكثر تغيير شكل نسبي فشاري قائم در بستر روسازي
2ـ محدود كردن حداكثر تغيير شكل نسبي كششي افقي در زير لايه آسفالتي
.كه در اين روش براي تعيين ضخامت لايه‌هاي روسازي از نمودارهاي 12 – 9 تا 21 – 9 (صفحات 427 تا 436) كتاب روسازي راه تاليف اميرمحمد طباطبايي استفاده مي‌كنيم.
در اين پروژه ما از نمودار 12–9 صفحه 427 يعني روسازي‌هاي تماماً آسفالتي استفاده مي‌كنيم. در اين نمودار براي تعيين ضخامت روسازي تماماً آسفالتي به دو پارامتر تعداد محور ساده 8.2 تني هم ارز (EAL) و ضريب بر جهندگي خاك بستر (Mr) احتياج داريم.
تعداد محور ساده 8.2 تني هم ارز با توجه به اينكه گروه دو نفري است برابر 5×106است ضريب بر جهندگي خاك بستر (Mr) نيز 100 برابر CBR خاك

 

بستر است كه با توجه به اينكه CBR خاك بستر برابر2.5 است بنابراين Mr = 250 مي‌شود. پس با توجه به اين دو پارامتر ضخامت روسازي تمام آسفالته 35cm بدست می آید که در این پروژه برابر 40cmدر نظر گرفته می شود.
برای شانه ها ضخامت روسازی برابر نصف ضخامت روسازی یعنی20cm در نظر گرفته می شود.
فصل پنجم:
« طرح هيدروليكي »
طرح هيدروليكي يك كانال، شامل تعيين ظرفيت هيدروليكي براي هدايت دبي سيلاب و تعيين نوع پوشش كانال براي جلوگيري از فرسايش آن است. ظرفيت هيدروليكي يك كانال باز به ابعاد، شكل، شيب طولي، پوشش و زبري آن بستگي دارد.
براي بدست آوردن سطح مقطع كانال طبق بند 2 – 3 – 9 – 9 آيين‌نامه طرح هندسي راهها از رابطه زير استفاده مي‌شود:

Q : دبي طرح (دبي تخليه)
V : سرعت متوسط جريان
A : مساحت سطح مقطع جريان
محاسبه دبي سيلاب طرح (Q) :


طبق بند 7 – 9 آيين نامه طرح هندسي راهها Q از رابطه زير بدست مي‌آيد:
Q = 0.28 CIA
C : ضريب رواناب سطحي كه با توجه به جدول 2 – 9 در صفحه 3 – 9 آيين‌نامه طرح هندسي راهها بدست مي‌آيد و طبق اين جدول داريم:

 0.08 اراضي نسبتاً هموار : ضريب پستي و بلندي و اراضي
 0.06 اراضي لوم ماسه‌اي : ضريب جنس اراضي
 0.12 اراضي لخت : ضريب پوشش گياهي اراضي
 0.08 ميزان گودال‌هاي سطحي كم : ضريب ميزان چاله در حوزه
C = 0.34
I : متوسط شدت بارندگي با دوره‌هاي بازگشت متفاوت برحسب ميليمتر در ساعت كه در اين پروژه I = 1 فرض شده است.
A : مساحت حوزه آبريز برحسب كيلومتر مربع كه در اين پروژه A = 1.3 Km2 فرض شده است.
بنابراين براي دبي طرح داريم:
Q = 0.28 0.34 1.3 1 = 0.143
محاسبه سرعت متوسط جريان (V) :
طبق جدول 6 – 9 صفحه 16 – 9 آيين‌نامه طرح هندسي راهها سرعت مجاز كانال پوشش نشده با توجه به نوع مصالح مقطع خاكبرداري يعني سوم ماسه‌اي 0.8 متر بر ثانيه انتخاب شده حال با توجه به پارامترهاي بدست آمده داريم:

بنابراين در اين پروژه از كانال‌هاي مستطيلي با مقطع 40cm 40cm و بدون پوشش استفاده مي‌كنيم.

فصل ششم:
« مقاطع عرضي »
نيمرخ عرضي، نشان دهنده ابعاد، شيب عرضي سواره‌رو، شانه‌ها و ميانه راه (در صررت وجود ميانه)، شيب عرضي شيرواني خاكبرداري يا خاكريزي و موقعيت آبروهاي جانبي و ميانه (در صورت وجود ميانه) است.
1ـ سواره‌رو: سواره‌رو، قسمتي از سطح ن

هايي روسازي راه است كه براي حركت و عبور وسايل نقليه به كار مي‌رود. عرض سواره‌رو براي مسيرهاي مختلف اين پروژه به شرح زير است:
مسير اصلي 29.2 متر در مجموع دو جهت
مسير فرعي 7.3 متر در مجموع دو جهت
لوپ، رمپ 3.65 متر


شيب عرضي سواره‌رو در قسمتهاي مستقيم %2 است.
2ـ شانه‌ها: شانه بخشي از كف راه است كه در طرفين سواره‌رو قرار مي‌گيرد و براي توقف اضطراري خودروها به كار مي‌رود. شانه بايد همكف سواره‌رو يا حداكثر 1.5 سانتيمتر از آن پايين‌تر باشد .
عرض شانه راه براي طرفين راه در اين پروژه3 متر و شيب عرضي شانه‌ها %5 است.
3ـ نهر جانبي (جوي كناري): آب حاصل از بارش بر سواره‌رو و شانه، در امتداد خط بزرگترين شيب كف راه جريان مي‌يابد و پس از رسيدن به لبه خارجي اين كف، لازم است تخليه و از راه دور شود. كه در خاكبرداري‌ها نياز به جوي كناري دارد كه طبق محاسبات فصل پيش از جوي مستطيل40cm 40cm و بدون پوشش استفاده شده است.
4ـ شيرواني: در لبه خارجي شانه نيمرخ عرضي با شيب، به زمين طبيعي مي‌پيوندد كه چنانچه راه در خاكبرداري باشد پس از جوي كناري آغاز مي‌شود.
در اين پروژه شيب شيرواني‌ها 1 : 1 در نظر گرفته شده است.
5ـ ميانه: حد فاصل لبه‌هاي داخلي سواره‌رو جهت رفت و برگشت يك راه جدا شده، ميانه ناميده مي‌شود. در اين پروژه فقط در مسير اصلي ميانه‌اي به عرض7.3 متر وجود دارد.
حال با توجه به مطالب گفته شده در بالا توسط نرم افزار AutoCAD مقاطع عرضي رسم شده كه در صفحات بعد ملاحظه مي‌فرماييد:


فصل هفتم:
محاسبه احجام عمليات خاكي
براي محاسبه احجام خاكبرداري و خاكريزي با توجه به مقاطع عرضي ترسيم شده، در هر مقطع سطح خاكبرداري و يا خاكريزي محاسبه و در جدولي درج گرديد. با توجه به معلوم بودن فاصله دو مقطع عرضي متوالي براي محاسبه حجم عمليات خاكي سطح متوسط را بين دو مقطع محاسبه نموده و در فاصله بين آن دو ضرب مي‌كنيم. تمامي اين مراحل در جداولي تنظيم و گردآوري گرديد كه در صفحات بعدي ملاحظه مي‌نماييد:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید