بخشی از مقاله
ارتباطات اجتماعی در گردشگری
دکتر اميد شيوا- کارشناس ارشد سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري توسعه صنعت توريسم اگر از مهمترين عناصر مورد توجه در سياستگذاريهاي کشورها در قرن حاضر نباشد، بيشک يکي از پراهميتترين آنها است. اين توسعه مستلزم مهيا شدن محيطي مناسب براي رشد است. ايجاد اين محيط مناسب در گرو ايجاد فرهنگ گردشگري و به دنبال آن مناسبترين نوع آن يعني گردشگري فرهنگي است. همانگونه که پروفسور جعفري در بحث توسعه گردشگري راه حل و تنها مسير مستقيم نيل به اين هدف را ايجاد فرهنگ گردشگري بين کشورها ميداند، کمک به ايجاد هر چه بيشتر، مناسبتر و موثرتر اين فرهنگ ميتواند کشورها را به سوي توسعه
گردشگري خود سوق دهد. و اما لازمه ايجاد اين فرهنگ، ايجاد ارتباطات اجتماعي است. اينکه اين ارتباطات اجتماعي در گرو عملکرد، توجه و گسترش چه بخشها و عواملي است، موضوع بحث، تحقيق و ارائه نويسندگان اين مقاله است. در اين بحث سعي بر آن شده است که جدا از لزوم ايجاد ارتباط اجتماعي و تاثير آن بر ايجاد فرهنگ گردشگري در سطح جهاني و در نتيجه گسترش صنعت گردشگري، عوامل تسهيل کننده و تاثيرگذار بر اين برخوردها نيز مورد بررسي و مطالعه و بحث قرار گيرد. ارتباطات اجتماعي در صنعت گردشگري بررسي نظريات جهانگردي پس از دهه 60 و 70 ميلادي در زمينههاي ارتباط صنعت گردشگري با مقولههاي فرهنگ- جامعه و اقتصاد بيانگر اين واقعيت است که در توسعه صنعت جهانگردي در هر منطقه و هر کشور، در نظر گرفتن حلقههاي
ارتباطي آن يعني فرهنگ، اقتصاد و جامعه ضروري است، لذا ايجاد ارتباط و اينکه کداميک از سه راس مثلث فرهنگ، جامعه و اقتصاد در جهت دادن به پيشرفت گردشگري موثرند و يا بهتر بگوييم صنعت گردشگري به واسطه کمک رساني کداميک بهتر و وسيعتر ميتواند پيشرفت کند، ضروري به نظر ميرسد. وضعيت جوامع صنعتي و يا غيرصنعتي پس از جنگ دوم جهاني و دگرگوني اجتماعي و اقتصادي و در پي آن تغيير و تحولات نظامهاي سياسي در کشورهاي فوق اين واقعيت را در پي
دارد که فرهنگ و اقتصاد را در جامعه نميتوان ناديده گرفت و در حقيقت جامعه با فرهنگ و اقتصاد ضعيف زمينه پيشرفت مناسبي در صنعت گردشگري ندارد. همانطور که ناولز، دايانيتز و الرجي (رج ص 67) يادآور ميشوند ارتباط پيوستهاي بين تمايلات اجتماعي و پيشرفت کشورها وجود دارد. از سوي ديگر اين مطلب که جوامع تنها با پيشرفتهاي فرهنگي و تاريخي خود گام در جهت توسعه صنعت گردشگري برداشته و در اين راه پيروز خواهند شد فرضيهاي کامل براي پيشرفت صنعت جهانگردي نيست. صنعت جهانگردي داراي پيش زمينهها و پيش فرضيههاي متعددي است که يکي از اين پيش فرضها احساس نياز فرهنگي به توسعه گردشگري است. اين پيش نياز فرهنگي در ارتباط فرهنگي با ساير جوامع به چشم ميخورد در اين بين شايد بهترين نظر تئوري پروفسور جعفري باشد که فرهنگ جهانگردي را پيش توسعه گردشگري ميداند. مطابق با اين نظريه، در اثر تعامل فرهنگي بين جامعه ميزبان و ميهمان و از ادغام دو فرهنگ، فرهنگ جديدي به وجود ميآيد که نام آن فرهنگ گردشگري است. اما اين نظريه خود ميتواند پيش فرضي باشد مبني بر اين که
چگونه جوامع ميتوانند فرهنگهاي بومي را به يکديگر نزديک کنند يا ارتباط و اثرگذاري جوامع چگونه انجام ميشود. 1-فرهنگ و صنعت گردشگري: گرچه تعاريفي که در مورد صنعت گردشگري توسط سازمانهاي مرتبط و صاحب نظران ارائه شده است جهانگردي را صرفا يک پديده اقتصادي به شمار آورده و تمام سازوکارهاي مرتبط به آن را جهت رونق اقتصادي جوامعي است که جهانگردي در آنها رشد کرده است، ولي ميتوان از ديگاه فرهنگي، گردشگري را مفهومي عام و فرضيهاي کلي دانست که قبل از به ثمر نشستن و تولد در کشورهاي پيشرفته نياز به ايجاد يک بستر فرهنگي مناسب دارد. به عبارت ديگر تا زمانيکه تفکر حاکم بر جامعه مبني بر توسعه گردشگري براساس ساز و کارهاي فرهنگي موجود در آن جامعه باشد جهانگردي به راحتي ميتواند جايگاه خود را بيابد. همانگونه که وودز (1984، 1997) مدعي است فرايندي پيشرو وجود دارد که روابط بين گردشگري و شناسههاي فرهنگي را ايجاد ميکند و اين فرايند توسط کشورها و مناطق در محدوده زمينه گستردهتر دهکده جهاني صورت ميگيرد. چشماندازهاي بديع، آثار تاريخي، ميراث جوامع پيشين، رفتارهاي فراموش نشدني و صنايعدستي، نمادهاي هويت فرهنگي و محصولات قابل عرضه در اين بازارند. نشانههايي که برنز و هلدن و ديگر نظريه پردازان به وضوح مطرح ميکنند، ويژگي کشورهايي است که داراي جاذبههايي فرهنگي، مانند مردمي خندان، رنگارنگ و يا ساده زيست
هستند، اينان به خصوص کشورهاي غربي را تاييد ميکنند و از تايوان و سنگاپور و ساير کشورهاي آسيايي که داراي حس تازگي و شادابياند به عنوان کشورهاي در حال توسعه در گردشگري نام ميبرند. آنچه بيش از همه توجه را به خود جلب ميکند برداشت اين دو از وضعيت بازار گردشگري اين کشورهاست و آنها را به عنوان کشورهايي که بيشترين تاثير را از جاذبههاي فرهنگي خود بردهاند، مطرح ميکند. انديشههاي اجتماعي در جوامع ميزبان بر اين باور است که بسياري از قابليتهاي فرهنگي و مدني در پهنه گستره تاريخ و فرهنگ کشور ميتواند و يا بايد به خارجيان و يا جهانگردان عرضه شود. اين عرضه به هدف توسعه فرهنگي و شناساندن فرهنگ و تمدن صورت ميپذيرد در اين باره موانع و مشکلات فراواني نيز روياروي اين انديشه وجود دارد. ديدگاهها و نظرهايي که معتقدند که محصولات فرهنگي و به طور کلي نهادهاي فرهنگي را بايد حفظ کرد و به هيچ عنوان آنها را نبايد در معرض ديد و تماشاي انسانهاي ديگر قرار داد. در اين باره مشتاقان تماشا و يا دريافت نمادهاي فرهنگي که از ساير کشورها وارد ميشوند نيز خود را آماده دريافت ميکنند و چه از بعد رواني و چه از بعد اجتماعي ساز و کارهاي لازم را ايجاد ميکنند در اين ميان تاثير فکري و ذهني دو جامعه بر روي يکديگر جالب توجه است. دو جامعه فرستنده و دريافتکننده به نوعي فرهنگ و يا خرده فرهنگها دست مييابند که طرفين درک مشترکي از آن دارند. اين فرهنگ و يا خرده فرهنگها در اصل بسته به محدوده جغرافيايي سياسي نيستند و لزوما جنبه زبانشناختي و يا طبيعي ندارند. اما چگونه اين اتفاق ميافتد؟ اگر بخواهيم سوال خود را بهتر و دقيقتر مطرح کنيم، بايد بگوييم چگونه ميتوان راهکارهاي مناسب را جهت نزديک کردن و تماس اين دو جامعه ايجاد کرد؟ و يا راههاي نزديک کردن و تلاقي اين دو جامعه چگونه ميتواند باشد؟ اينگ
ونه استنباط ميشود که جهانگردي نياز به يک زير ساخت فرهنگي دارد، زيرا که فرهنگ برخوردهاي مردم از طريق روابط اجتماعي و دستسازهاي قابل مشاهدهاند و در اين ميان دو خصوصيت ديگر نيز قابل بررسي است: يکي، منابع تجاري به عنوان يک جاذبه و ديگري، تاثيرات برداشت شده توسط بازديدکنندگان در اين مورد نظريههاي ارتباط فرهنگي جامعههاي ميزبان و ميهمان که قبلا در مقدمه به آنها اشاره شد ميتواند راه گشاي اين مفهوم باشد. مطمئنا از طريق تعاملات فرهنگي و گفتمان، برخوردهاي بيشتري بين ملتها صورت گرفته و تمايل بيشتري به سمت ارتباطات بيشتر که در نهايت به گسترش گردشگري ختم ميشود، پديد ميآيد. تا زمانيکه تمامي آحاد جامعه مفهوم گردشگري را حس نکنند و آن را در قالب تعاريف فرهنگي نگنجانند و يا به عبارت ديگر احساس نياز فرهنگي ايجاد نشود، کاربرد اقتصادي نميتوان براي آن در نظر گرفت. براين اساس، فرهنگ هر جامعه بستر مناسبي جهت رشد و تکامل گردشگري است و گردشگري ايجاد شده ميتواند بر مبناي فرهنگ رايج در جامعه تعريف شود: مثال: فرهنگ رايج بين کشورهاي حوزه مديترانه شمالي و فرهنگ موجود در بين حوزه جنوبي مديترانه آنقدر با هم متفاوت است که اين امر تاثير بسزايي در نحوه ورود گردشگران و ارائه خدمات به آنها داشته است. هنگاميکه به برخي تئوريها و اصول رايج در صنعت مهماننوازي و هتلداري نگاه ميکنيم در مييابيم که تاثير اين فرهنگها و شکلگيري بسياري از اين اصول و قواعد مهماننوازي چگونه است. به عبارتي ديگر خرده فرهنگ، تعيين کننده نوع و سطح گردشگري در کشور است. بنابر ادعاهاي برنز و هلدن (74.ص.1995( روابط اقتصاد
ي و سياسي بين ملتها و مناطق به طرز فزايندهاي محصول نوع روابط فرهنگي است که باعث ميشود نحوهاي از هنجارها بين تعدادي از کشورها با جهت گيري به سمت همگوني فرهنگي گسترده شود. اگر چه جهانگردي در قالب کلي در برگيرنده تمامي فعاليتها و زمينههاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است و آن را بر اساس تعاريفي که ارائه شده است دانش چند منظوره مينامند، ولي ميتوان اصليترين رکن و راس هرم را فرهنگ دانست. اين فرهنگ گذشته از آنکه هدف از توسعه گردشگري را تعيين ميکند اقتصاد حاکم بر آن را نيز مشخص ميکند. در نتيجه نميتوان در توسعه گردشگري و يا سازوکارهاي آن فرهنگ را ناديده گرفت. 2-عوامل اجتماعي به شرايطي اطلاق ميشود که در يک جامعه باعث ايجاد انگيزه براي ارتباطات اجتماعي و يا تعامل با جوامع ديگر ميشود. اين عوامل در سه سطح مشاهده ميشود: الف) سطح بنيادي و زيرين ب) سطح متوسط و مياني ج) سطوح بالاي جامعه -عوامل موثر در ارتباط اجتماعي در صنعت گردشگري: 1-حکومتها نقش حکومتها در ايجاد برخوردهاي اجتماعي متاثر از سياستهايي است که حکومتها و به دنبال آن دولتها در برنامههاي خود ترسيم ميکنند. حکومتهايي که سعي در ايجاد ارتباطات اجتماعي بين دو جامعه و يا چند جامعه همگون و يا ناهمگون باشند مسلما موفقيتي کامل در ايجاد توسعه اقتصادي و فرهنگي خواهند داشت. 2-اطلاعات آنچه در وحله نخست باعث ايجاد ارتباط اجتماعي بين جوامع ميشود اطلاعاتي است که در صورت نياز، به افراد دو جامعه ارائه ميشود. اين اطلاعات آن دسته از اطلاعات جامعه ميهمان و ميزبان را در برميگيرد که در تلاقي و برخورد به منظور ارائه تصويري شفاف و روشن از فرهنگ و آداب و رسوم مورد نياز طرفين است. 3-آموزش تاثيرگذارترين و مهمترين ابزار ارائه فرهنگ و رکن اساسي در توسعه پايدار گردشگري آموزش است. آموزش در گردشگري را ميتوان آسانترين شيوه دسترسي به اطلاعات مورد نياز جهت ارتباط بر قرار کردن دانست. 4-سازمانهاي محلي منظور از اين سازمانها بنگاههاي کوچک و بزرگ دولتي، نيمه دولتي و خصوصي است که به طور مستقيم و يا غير مستقيم به ايجاد سفر و يا بازديد به ساير جوامع کمک ميکند. تور اپراتورها، آژانسهاي
مسافرتي و ايرلاينها از آن جمله اند.
ارتباط گردشگری با امنیت سیاست و اقتصاد جامعه
جامعه شناسي گردشگري
گردشگري، محيط، فرهنگ، هنر، سبك زندگي، ارتباطات، اعتقادات، سياست، اقتصاد و نوع توسعه را در يك جامعه تحتتأثير قرار ميدهد و از اينرو قابل مطالعه است.
گردشگري در سطح كلان و خرد، باعث تغيير در اقتصاد، اجتماع و نگرش سياسي جوامع ميشود.
رسانهها به نقش اقتصادي گردشگري اشارات فراواني ميكنند و آن را در رتبههاي بالاي درآمدزايي جاي ميدهند.از طرفي به تعداد كساني كه از طريق صنايع وابسته به گردشگري امرار معاش ميكنند، روز به روز افزوده ميشود.گردشگري بهعنوان يك پديده اجتماعي در سطح بينالمللي مطرح است، تا جاييكه ساختار اجتماعي، معيارهاي اخلاقي و هنجارهاي عرفي را تغيير ميدهد.مسائل سياسي هم با گردشگري در ارتباط هستند و كوچكترين حركت سياسي بر كميت و كيفيت گردشگران اثر ميگذارد.
بهدليل رابطه متقابلي كه ميان جوامع و صنعت گردشگري وجود دارد، بررسي علمي و تحقيق ميداني با عنوان شناخت جامعهشناسي گردشگري مورد نياز است.
امروزه انواع مختلف گردشگري شكل گرفتهاند كه نمومههايي از آن را با عناوين گردشگري فرهنگي، طبيعتگردي، ماجراجويي، روستايي، مذهبي و عرفاني، درماني، ورزشي، رويدادها و حتي با عنواني شبيه به گردشگري سياه كه به ديدار از خسارات ناشي از جنگها و بلاياي طبيعي
ميپردازد، ميشناسيم.
بنابراين مشاهده ميكنيم كه اين فعاليت يا صنعت بر زواياي مختلف زندگي اجتماعي تأثير ميگذارد و همچنين تأثير ميپذيرد.
از طرفي گردشگري معادلات اقتصادي كشورها را به گونهاي خاص تغيير داده است. كشورهايي كه تا چند سال پيش، آنها را بهعنوان كشورهاي در حال توسعه يا توسعه نيافته ميشناختيم، بر اساس همين صنعت جايگاه خود را در اذهان مردم، سياستمداران و اقتصاد دانان دنيا تغيير دادهاند و اكنون به ابزارهايي دست يافتهاند و راهكارهاي توسعه را در اختيار دارند.
روزگاري سفر كردن يك پديده لوكس به شمار ميرفت ولي اكنون ديگر در زمره يك «حق» مطرح است.همين موضوع به تنهايي از لحاظ روانشناسي فردي و جامعه شناسي جهاني قابليت مورد بررسي و تحليل واقع شدن را دارد.
اينكه مردم به چه انگيزهاي سفر ميكنند، كدام مكان را بهعنوان مقصد انتخاب ميكنند، سفر چه اثري بر آنان دارد، مسافران چه اثري را روي جامعه ميزبان و محيط ميگذارند و... همه در زمره مطالعات جامعهشناسي يا روانشناسي گردشگري جاي ميگيرند. در ايران، گردشگري هنوز در اندازهاي كه بتواند اثرات فراوان بر افراد و كل جامعه بگذارد، رونق نگرفته است. بنابراين ميتوان همزمان با تلاش براي رونق گردشگري در كشور، اثرات مثبت و منفي اجتماعي، فرهنگي و سياسي را در سطح جامعه مورد بررسي قرار داد.
جامعهشناسي گردشگري اثرات گردشگري بر جامعه و بالعكس را تنها پس از ورود گردشگران بررسي نميكند، بلكه چگونگي آماده شدن جامعه براي پذيرش گردشگر هم از مواردي است كه در اين مقوله ميگنجد.جامعه براي پذيرش گردشگر بايد مراحلي را طي كند كه باز هم به فرهنگ، رابطههاي اجتماعي(در سطح دولت و مردم)، هنجارها، امنيت و... بستگي دارد.
بهطور مثال، گردشگري از آن موضوعاتي است كه ارتباط ارگانيك ميان سازمانها و نهادهاي مختلف را نياز دارد. سازمان ميراث فرهنگي، سازمان حفاظت از محيطزيست، نيرويانتظامي، صنعت بيم
ه، بانكداري، شهرداري، وزارت امور خارجه و... بايد در نهايت همكاري با هم در پيشبرد گردشگري در يك كشور عمل كنند.
در اين رابطه بايد بگوييم كه اگر واقعبين باشيم، متوجه ميشويم در كشور ما رابطه ميان ارگانهاي مختلف در حد مطلوبي نيست. در كشور ما نيروي انتظامي براي برخورد با گردشگران منشور رفتاري ندارد. سازمان حفاظت محيطزيست براي مجوز ورود به سايتهاي تحت نظارتش گاهي سليقهاي و لحظهاي عمل ميكند.وزارت امور خارجه سياست روشن و مدوني براي جذب گردشگر ارائه نداده است و...
مسائل بالا را از اين جهت مطرح كرديم تا به اين موضوع برسيم: رابطههاي اداري هم ـ در جامعهاي كه قرار است ميزبان گردشگران باشد ـ بايد به تعريف درستي برسند.
آمادگي جامعه براي پذيرش گردشگر هنگامي صورت ميگيرد كه مسئولان و مديران، علاوه بر توجه به زيرساختهاي سختافزاري گردشگري در رابطه با آگاهي جامعه بهعنوان زيرساخت نرمافزاري نيز بهطور همزمان و موازي بياندشند.
قوانين سازمانها و وزارتخانهها بايد در جهت همكاريهاي بين سازماني و به سمت رونق گردشگري اصلاح شوند، آموزشهاي رفتاري در ميان جامعه بايد از طريق رسانهها آموزش داده شود، نيروهاي حفاظتي و انتظامي بايد براي برخورد با مشكلات احتمالي روشهاي نويني را بياموزند، وزارت امورخارجه بايد با اسلوبهاي جديد ترغيب و تشويق گردشگران آشنا شود و...
به اين طريق جامعه منتظر ورود گردشگران براي يك تغيير ناگهاني نميماند، بلكه از قبل به آمادگي نسبي ميرسد و در نتيجه تأثيرات منفي گردشگري كاهش مييابد.
اين موضوع اهميت دارد كه اگر ما جامعهمان را براي برخورد با گردشگري آماده نسازيم، آسيبهاي غيرقابل جبراني بر پيكره فرهنگي و طبيعي جامعه وارد خواهد شد.
ارتباط امنیت و گردشگری
صنعت جهانگردی در سطح جهانی برای بیش از 200 میلیون تن شغل ایجاد کرده و حدود 11 در
صد از کل اشتغال جهانی را به خود اختصاص داده است. بدیهی است که با توسعه این صنعت به خصوص با پیش بینی هایی که WTO تا 2010 و 2020 انجام داده، آمارهای یاد شده نیز افزایش خواهند یافت و در این میان توریست های موجود در سبد جهانی عاید کشورهایی خواهد شد که بسترهای لازم از جمله امنیت و خدمات را در بهترین شکل موجود آماده کرده اند.
اکنون گردشگری به عنوان یک صنعت درآمدزا و رونق دهنده چرخ های اقتصادی کشور، نقش مهمی در ارتباط بین ملل و اقوام در جهان دارد. از همه مهم تر اینکه جهانگردان قرار است برای ایران سفیرانی باشند تا کشور ما و امنیت موجود در آن را همانطور که هست در عرصه بین الملل توصیف کنند. شاید از این رو باشد که گردشگران پس از سفر، تصویر ایران را با آنچه در روز اول در ذهن داشتند مغایر می دانند. اگر امنیت را به عنوان اساسی ترین و مهم ترین رکن توسعه گردشگری معرفی کنیم، سخنی گزاف نگفته ایم. چون دوام و پایداری این صنعت با وجود امنیت کامل میسر خواهد بود.
بنابراین، یکی از عوامل مهم توسعه گردشگری در کشور امنیت است. به عبارت دیگر، یکی از شاخص های امنیت، توسعه گردشگری در کشور است که می تواند در قالب های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تجلی پیدا کند.
همین طور وجود صنعت گردشگری در یک منطقه و تردد گردشگران در یک مقصد موجب به وجود آمدن امنیت می شود اما این قضیه همیشه صادق نیست، چون در برخی مواقع وجود پدیده گردشگری و رفت و آمد گردشگران باعث ناامنی شده است. با این وجود صنعت گردشگری و مقوله امنیت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. یعنی اگر امنیت نباشد، صنعت گردشگری نیز عرض اندام نخواهد کرد. امنیت در معنای گسترده یکی از مهم ترین مسائلی است که در میزان تقاضای گردشگران خارجی برای سفر به ایران و هر کشور دیگر تاثیر گذار است. به این ترتیب امنیت داخلی و ملی شاخص ترین عامل گسترش گردشگری در هر کشوری است که می خواهد خود را با مشخصات کشورهای پیشرو در امر توریسم تطبیق دهد. اکنون کارشناسان گردشگری بر این باورند که رابطه امنیت ملی و گردشگری باید موردتوجه قرار گیرد به طوری که تعریف جدیدی از امنیت ملی در سایه حضور گردشگران خارجی و شناخت واقعیت های داخلی و انتقال آنها به خارج یک ابزار ضروری و لازم است. نقش و تاثیر صنعت جهانگردی در ترسیم امنیت ملی یک کشور چنان است که اکثریت کشورهای توسعه یافته با وجود دارابودن منابع کلان اقتصادی و درآمد، ترجیح می دهند روی صنعت توریسم متمرکز شوند. حضور مستقیم بازدیدکنندگان و گردشگران در یک کشور علاوه بر توسعه اقتصادی و تبادلات فرهنگی، آن کشور را به عنوان یک قطب امن گردشگری به جهانیان معرفی می کند. همچنین کارشناسان بر این باورند که رشد و توسعه اقتصادی پدیده ای کاملاً امنیت محور بوده و یکی از بخش های اقتصادی که در صورت عدم وجود امنیت به شدت آسیب می بیند، صنعت گردشگری است. همچنین توسعه صنعت گردشگری در هر کشور نشان از ثبات امنیت ملی در آن کشور است و توسعه امنیت ملی در کشورهای مختلف موجب رشد خارق العاده صنعت گردشگری در دهه های اخیر است و گردشگران هیچ گاه در مناطق آسیب زده و ناامن حاضر نمی شوند و طبیعی است که قبل از برنامه ریزی برای آغاز یک مسافرت، تلاش می کنند تا اطلاعات کافی
خصوص امنیت و ایمنی منطقه مقصد را به دست آورند و موفقیت در جذب گردشگران و شرکت های بزرگ و تور گردانی جهان، ثبات و ضریب امنیت ملی را افزایش می دهد. رابطه بین گردشگری و امنیت ملی، دوسویه است. در صورتی که گردشگر بیشتری جذب شود به همان نسبت تصویر مثبت تری از ایران در مجامع بین المللی ایجاد می شود. امنیت در معنای گسترده یکی از مهم ترین مسائلی است که در میزان تقاضای گردشگران خارجی برای سفر به ایران تاثیر گذار است. جهانگردان به کشورهایی سفر می کنند که مخاطرات امنیتی در آن احساس نکنند و روبه رو شدن کشورها با موج گردشگران این موضوع را القاء می کند که امنیت در آن منطقه وجود دارد.
امنیت داخلی گردشگری در ایران
کشور ما در وضعیت مناسبی به سر می برد. هر چند که در این زمینه گاه مواردی به چشم می خورند که خود در بعضی مواقع بخش امنیت داخلی ما را زیر سوال می برد. شاید این موارد ناچیز و اندک باشند اما در بخش امنیت کوچک ترین مسائل نیز باید بررسی و ریشه یابی شوند و با ارائه راهکارهای مناسب و اعمال آنها این موارد به نقطه صفر برسند. مواردی همچون گروگانگیری یک توریست ژاپنی در سیستان و بلوچستان، کشته شدن یک جهانگرد فرانسوی در اصفهان، آشوب اشرار در سیستان و بلوچستان و گروگانگیری تعدادی از سربازان نیروی انتظامی و به شهادت رسیدن تعدادی از آنها، ماجرای بم و به شهادت رسیدن تعدادی از هموطنان مان توسط اشرار، شرارت های گروه پ ک ک در مرز ترکیه و عراق و غیره.... اما در ابعاد کوچک تر نیز می توان به وجود موتورسوران در بافت های تاریخی و اماکن تاریخی که گاهی برای جهانگردان مشکلاتی را ایجاد می کنند همچنین کیف قاپی و به سرقت بردن اشیاء باارزش جهانگردان و بی انصافی در فروش اشیاء عتیقه به جهانگردان اشاره داشت. اما با توجه به اجرای طرح امنیت اجتماعی توسط ماموران نیروی انتظامی و ساماندهی اراذل و اوباش در سطح شهر و ایجاد سایه امنیت و آرامش بر سطح شهرها و معابر و راه های کشور به نظر می رسد این اقدامات کشور را در سایه امن و آرامی قرار داده است. اما با توجه به آنچه که گفته شد پیرامون امنیت و نقش آن در توسعه صنعت گردشگری در بعد امنیت بین الملل و امنیت داخلی و شناسایی مشکلات و موانع آن راهکارهای زیر پیشنهاد می شود:
- تربیت نیروی انسانی کارآمد و آشنا به زبان های بین المللی
- تربیت پلیس گردشگری
- برگزاری همایش ها و سمینارهای مختلف در جهت توسعه و ارتقای امنیت
-آشنایی راهنمایان تور با مسائل امنیتی
- - برقراری امنیت در سایت های گردشگری به خصوص در زمینه تورهای طبیعت گردی و کویرنوردی
- - تامین امنیت برای گردشگران در ساعت های خلوت و کم تردد در بافت های تاریخی
- - برخورد جدی با افرادی که به شکل غیرمجاز به راهنمایی جهانگردان می پردازند
- -به همراه داشتن جی پی اس توسط راهنمایان تور در زمینه تورهای کویرنوردی
- - هماهنگی و برقراری تعامل دوجانبه بین دفاتر مسافرتی و گردشگری یا راهنمایان تور و نیروی انتظامی در ارتباط با برگزاری تورهای گردشگری به خصوص کویرنوردی و طبیعت گردی.
- امنیت در گردشگری بین الملل
- اما آنچه که مسلم است کشورهای استعمارگر که خواهان عدم پیشرفت و استقلال ایران هستند به روش های مختلف و به ابزار های مختلف سعی بر برهم زدن اوضاع داخلی کشور و تغییر دیدگاه ها و ذهنیت های سایر کشور ها نسبت به ایران را دارند و در این راستا از هر روش و ابزاری مضایقه نمی کنند و با انجام تبلیغات گسترده ای سعی در ناآرام جلوه دادن کشور ایران و اینکه مردمان ایران تروریست هستند را دارند اما واقعیت خلاف این است و کشور ایران کشوری است با درصد امنیت و آرامش بالا و دارای حکومت و مردمانی صلح طلب. در این راستا و در جهت خنثی کردن تبلیغات گسترده دشمنان می توان:
- - با ایجاد شبکه های ماهواره ای و انجام تبلیغات کشور، موقعیت و جو حاکم بر کشور را به نحواحسن به سایر ملل معرفی کرد.
- - ارائه راهکارهایی برای از بین بردن مشکلات دیپلماتیک جهانی.
- - برگزاری نمایشگاه ها و همایش های اختصاصی در سطح بین المللی جهت شناساندن ظرفیت های گردشگری کشور ایران و شرکت فعال در نمایشگاه های بین المللی خارج از کشور.
- - تشویق مردم، سازمان ها و ایرانیان خارج از کشور به سرمایه گذاری در زمینه گردشگری و حذف تمامی ریسک ها و نااطمینانی ها در این زمینه.
- استفاده از تجربیات دیگر کشورها به ویژه کشورهای موفق در حوزه گردشگری.
- *راهنمای تور
گردشگری و توسعه جامعه
گردشگری عاملی برای کاهش فقر در جامعه
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ توسعه گردشگري پايدار و فقرزدايي در سالهاي اخير، با شدت بيشتري مورد توجه دولتها و سازمانهاي بينالمللي و منطقهاي قرار گرفته است.
"حسن الماسي"، رييس سابق پژوهشکده گردشگري گفت:« ساليان زيادي است که برنامههاي مختلفي از قبيل برگزاري همايش ها، سمينارها، کنفرانس ها، صدور بيانه ها، تهيه و تدوين راهبردها، تهيه و تدوين طرحها و اجراي آن از سوي سازمان ملل و سازمانهاي وابسته به آن ازجمله اسکاپ، يونپ و سازمان جهاني جهانگردي تدارک شده است.
وي افزود:« امروزه همه عقيده دارند گردشگري، حداقل 6 حوزه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي، روابط بين الملل و زيست محيطي را غني مي کند. بنابراين گردشگري به لحاظ اثرگذاري، عامل مهم و موثري ميتواند در توسعه جوامع باشد.
الماسي با بيان اينكه در اول هزاره سوم توسعه نيافتگي، بيماري و فقر مهم ترين چالش جامعه بين المللي است، تصريح كرد:« در اين جهان مملو از ثروت و منابع، هنوز چهار ميليارد نفر در فقر زندگي ميکنند که دو ميليارد نفر آن با درآمدي کمتر از يک دلاردر روز تن خسته خود را در بستر رها
ميکنند. برحسب شعارسازمان جهاني جهانگردي درسال 2003 ،گردشگري نيروي محرکه براي فقرزدايي، اشتغال زايي و توازن اجتماعي است. آنها چاره ودرمان اين فقر و عدم توازن اجتماعي را در توسعه پايدارگردشگري ميدانند که بايستي ضمن توسعه و مديريت منابع گردشگري درجهت افزايش منافع گردشگري براي ساکنان جوامع ميزبان نقش فزاينده و فعالي را به عهده بگيرد.