بخشی از مقاله

مقدمه
يونان از كهن ترين سرزمينهاي مسكوني و متمدن جهان بوده و آثار تمدن در آن به دهها قرن پيش از ميلاد باز مي گردد. تمدن قديمي آن به تمدن مينوسي معروف است و مركز آن جزيره كرت بود. يوناينان باستان از دو نژاد اصلي بودند، يكي خود يونانيان، ديگر اقوام دوري، اقليتهايي نيز وجود داشته اند. يونانيها جزاير مجاور آن و در بخشي از پلوبونز (پلوپونيسوس ) و نقاط ديگر مي زيستند.

نخستين بار افلاطون (427 - 347 ق. م) در رساله تيمانوس و رساله كربتاس درباره شهر آتلانتيس سخن گفته است كه 9 هزار سال قبل از ميلاد مي زيسته اند و تمدني افسانه اي و الهي داشته اند و تمام اروپا را تا مرز ايتاليا و تمام آفريقا را تا دروازه هاي مصر گشودند . لكن جاه طلبي حكام و ساكنان اين تمدن باعث اختلافات داخي و ضعف آن شد و در نتيجه در نبر با آتن شكست خوردند و سپس طغيان دربا و زلزله توأمان آن را در قعر دريا فرود برو.


يونان، سرزمين اقوام ايوني [2] است كه نخستين فلسفه مدون بشري به آنها نسبت داده مي شود. فيلسوفان بزرگي چون طالس و آنا كسيمندر و انا كيسمينس در آن ممنطقه مي زسته اند، آنان اقوام بسيار با استعدادي بوده اند مثلاً اشعار هومرگ از قديمي ترين آثار باقيمانده بشري است مربوط به همين اقوام مي باشد.
دو كتاب «ايلياد» و «اودوسيا» را انجيل يونانيان مي نامند قبل از سقراط و افلاطون نيز فيلسوفان بزرگ ديگري نيز در يونان پرورش يافته اند (از قبيل دموكريتوس، فيثاغورث). يكي از آنان شخصي است به نام «آنا كساگوراس» كه براي اولين بار نظريه عناصر اربعه را مطرح ساخت . اين فيلسوف اصالتاً ايراني است كه به همراه سپاه ايران به يونان رفته است.


در يونان قديم سه دولت شهر (پوليس) وجود داشته كه يكي از آنها آتن است و با توجه به تعدد جزاير در يونان ، اين كشور از اين دولت شهرها تشكيل مي شده است.[3]
شايان ذكر است كه اروپائي ها يونان را پدر خود مي دانند اخيرا نيز اتحاديه اروپا شهر تسالونيكي يونان را به عنوان پايتخت فرهنگي اروپا انتخاب كرده است. لذا آنان در ستايش يونان مبالعه و افراط مي كنند و تلاش دارند كه تمدنهايي از قبيل تمدن ايران هند و سوريه را ناديده بگيرند و به سادگي از كنار آن بگذرند. از حدود ده قرن پيش از ميلاد در نقاط مختلف يونان اجتماعات و كشور شهرهاي

مستقل و منفردي بوجود آمدند كه يونانيان خود آ‹ها را پوليس مي ناميدند و هر يك از اين نواحي به نحوي با يكديگر مرتبط بودند. ساليان اوج تشكيل اين نواحي 100 تا 80 قبل از ميالد بود و صدها كشور شهر بوجود آمدند، مهمترين اين شكور شهرها سرزمين آتيك بود. در سال 683 پيش از ميلاد پادشاهي موروثي در آتن لغو حكومتي شبيه به جمهوري در آن برقرار گشت ولي جمهوري ديكتاتوري و پادشاهان انفرادي تا سال 510 به حكومت ادامه دادند.
اسپارت در قرن هفتم قبل از ميلاد مركز ادبيات بود ولي از حدود سال 600 پيش از ميلاد ببعد نظاميگري بر آن مستولي شد دولت اسپارت را دو پادشاه اداه مي كرد. كشور شهر تب كه از حدود 100 سال پيش از ميلاد مسكوني شد بخش عمده اي را در تاريخ باستان يونان بر عهده داشته است. آتن در آغاز قرن پنجم پيش از ميلاد مقتدرترين دولت يونان بود و در سال 510 پيش از ميلاد داراي حكومت دموكراسي شد.


در طي قرون پنجم و چهارم پيش از ميلاد يكسري جنگهاي خونين و عظيم ميان خود كشور شهرها با يكديگر و تمام آنها با ايران در گرفت. در سال 338 پيش از ميلاد فيليپ دوم پادشاه ناحيه مقدونيه بر سراسر يونان دست يافت و سپس يك حكومت فدرال از ايالت يونان بوجود آمد. پس از وي پسرش اسكندر كبير به حكومت رسيد. اسكندر فتوحات فراواني بدست آورد و قلمرو حكومتي خود را چندين برابر كرد. قلمرو اسكندر از شرق تا رود سند گسترده بود ولي پس از او جنگ ميان جانشينان وي

 

به تجزيه اين امپراطوري روم گرديد و پس از تجزيه دولت روم، در قرن چهارم ميلادي يونان جزء اصلي روم شرقي (بيزانس) شد. امپراطوري بيزانس تا اواسط قرن پانزدهم ميلادي دوام آورد و 80 امپراطور در طي 1058 سال بر آن حكومت راندند . اولين حاكم بيزانسي آركادوي نام داشت . در دو سال اول حكومت وي (96-395) يونان مورد تهاجم بيگانگان واقع شد ولي اين هجومها بجايي نرسيد. در زمان حكومت كنستانس دوم (68- 641) قسمتهايي از يونان مورد هجوم مسلمانان واقع شد.


تعدادي از مهمترين امپراطوران بيزانسي (با تاريخ حكومت ) عبارت بودند از : تئودوسيوس دوم (50- 408) ، يوسني يانوس اول 615- 527) ، هراكليوس اول (41- 610) ، گنستانتين پنجم (75- 740) باسيليوس دوم (1025- 976) ، آلكسوس اول (1118- 1081) ، مانوئل اول (80- 1143) ، يوحناي سوم (54- 1222) ، آندرونيكوس دوم (1328- 1282) ، مانول دوم (1425- 1391)، آخرين امپراطور كه كنسانتين يازدهم (53- 1448) نام داشت . با اين حال قلمرو آخرين امپراطوران بيزانس تنها شامل مقدار كوچكي از يونان بود كه وحدت سياسي نداشت و خاك آن عمدتا ًدر دست دول مقتدر منطقه بود (از جمله دولت هاي ايتاليايي) .


با اضمحلال و انحلال امپراطوري بيزانس در اواسط قرن پانزدهم، به تدريج تا پايان همان قرن تمام بونان فعلي بتصرف عثمانيان در آمد تسلط تركها بر يونان تا قرن نوزدهم ادامه يافت. در دوره حكومت عثماني سه شورش بزرگ و شانزده شورش محلي در يونان براه افتاد. خونين ترين شورشها در سال 1770 روي داد (هنگام جنگهاي روس و عثماني ) و مهين پرستان يوناني كه موقعيت را مناسب ديدند كشور مستقلي را در جنوب كشور سازمان دادند اما همينكه جنگها پايان يافت

، تركها دوباره بر كليه نقاط مسلط شدند و كشتارهاي دسته جمعي يونانيها آغاز گرديد . با تضعيف تدريجي امپراطوري عثماني، مقدمات شورشهاي استقلال طلبان بر عليه عثمانيها فراهم گشت و شخصي بنان ريكاس فرائيوس رهبري انقلاب را بر عهده گرفت. وي در سال 1796 بدست قواي عثماني دستگير و دو سال بعد اعدام شد. پس از آن تا بيست و پنج سال پيوسته بر شدت مبارزه مردم يونان عليه اشغالگران افزوده شد كه در اين ميان دو عامل مؤثر بود، يكي حوادثي كه در

كشورهاي ديگر مي گذاشت و ديگري تسلط يونانيان در سازمانهاي افتادي امپراطوري عثماني.
از ماه مارس 1821 ميلادي مبارزه نهاي ملت يونان بر عليه تركان آغاز شد كه در اوايل عمدتاًٌ بصورت جنگهاي پارتيزاني بود. ولي اين مبارزه بدون كمك هاي مستقيم و غير مستقيم قدرتهاي اروپايي راه بجايي نداشت. در طي جنگهايي كه در سالهاي 27- 826 درگرفت قواي عثماني در آبها و خشكي هاي يونان متحمل تلفات و خسارات سختي شدند تا سرانجام در سال 18209 با انعقاد پيمان

آدريانويل و با مداخله دولتهاي مقتدر اروپايي اين جنگها بنفع يونان پايان يافت. و به اين كشور وعده خودمختاري داده شد روسيه، فرانسه و انگلستان سرانجام با اعمال نفوذ در سال 1832 ميلادي استقلال كامل يونان را از عثماني گرفتند و در اين سرزمين حكومت پادشاهي مستقر ساختند. آنان اوتوي اول پسر لوئي اول شاه باواربا (در جنوب آلمان غربي فعلي ) را در سن هفده سالگي به پادشاهي يونان انتخاب كردند. وي كمي بعد، روش استبدادي در پيش گرفت، ولي كودتاي نظامي سال 1843 ميلادي او را وادار به پذيرفتن قانون اساسي و برقراري پارلمان آزاد كرد.


اوتو در سال 1862 از سلطنت يونان خلع شد و بعد از خلع او مجمع ملي يونان در سال بعد ژرژر (جورج) اول (پر كريستيان نهم پادشاه دانمارك) را به سلطنت يونان انتخاب كرد وي در همانسال قانون اساسي آزاديخواهانه اي مقرر كرد. در دوره حكومت او وسعت يونان از سمت جنوب و شرق افزايش يافت . در مجموع يونان طي سالهاي اوليه پس از استقلال تا اوايل قرن بيستم همواره دچار جنگ و كشمكش با همسايگانش (بخصو ص عثماني ) و درگيريهاي داخلي بود و دراين مدت هدف سياست ملي بونان آزاد سازي بقه يونانيان از قيد اسارت بيگانگان (پان هلنيسم) بود. در سال 1908 ميلادي كرت جزئي از يونان گرديد. در سال 1909 الئوتريوس و نيزلوس در صحنه اسيت يونان به عنوان نخست وزير ظاهر شد و تا هنگام مرگش نيز به عنوان مؤثرترين شخصيت سياسي يونان

باقي ماند . چند سال طول نكشيد كه وي كشور متحد و نوين بنياد گذاشت و ارتش منظمي پديد آورد در سالهاي 13_ 1912 يونان تحت رهبري ونيز لوس همراه تا صربستان و بلغارستان عليه دولت عثماني وارد جنگ شد . (جنگهاي بالكان ) و توانست نواحي فراواني را در سمت شرق و درياي اژه بچنگ آورد. اين جنگ ها به مقدار زيادي نفع يونان تمام شد نواحي متصرفي بلغار ستان نيز بدست يونان افتاد .در سال 1913 ميلادي ژرژ اول در شهر سالونيك ( تسا لونيكي ) بقتل رسيد و فرزندش كنسانتين اول تخت پا دشاهي يونا ن جلوس كرد . كمي بعد چنگ جهاني اول بروز نمود. در آ غاز جنگ جهاني اول يونان داراي دو سياست بود، يكي سياست بيطرفي كه شاه متمايل بدان بود و

 

ديگري سياست ورود د ر صف متفقين كه ونيز لوسر (نخست وزير ) به آن اصرار داشت . سر انجام يونان در صف متفقين وارد جنگ جهاني اول شد و كنستانتين تحت فشار نظامي سال 1918 پايان پذيرفت . و يونان در كنفرانسهاي صلح توانست حق تملك سر زمين هاي وسيعي را در اروپا و قسمتهايي از آسياي صغير كه تا آن موقع جزئي از عثماني بود، بدست آورد. جمهوريخواهان ترك بعداً يونانيان را از آسياي صغير بيرون راندند. پس از مرگ الكساندر درسال 1920 ، كنسانتين مجدداً به سلطنت يونان فراخوانده شد. پس از آن كنسانتين با آنكه متفين حمايت خود را از يونان قطع كرده بودند به جنگ با تركيه ادامه داد، اما پس از پيروزي تركها درازمير مجدداً خلع و تبعدي شد و پسر ارشدش ژرژ دوم به سلطنت رسيد (1922) . در سال 1923 ژرژ دوم بر اثر فشار مخالفان جمهوريخواه كشور را ترك كرده و در سال 1924 اعلان جمهوري شد. پس از ياده سال، چون حكومت جمهوري نتوانست خواسته هاي مردم برآورده نمايد، در سال 1935 يك كودتاي نظامي

صورت گرفت و كودتاچيان شاه را از كشور بازگرداندند. پس از بازگشت شاه، در اقصي نقاط كشور، قيامهائي عليه سلطنت طلبان مركزي در گرفت كه قواي نظامي آنان را بشدت سركوب كردند. ژرژ كمي بعد قانون اساسي را لغو و دولت ديكتاتوري ژنرال متاكساس را حاكم كرد. در سال 1939 جنگ جهاني دوم در اروپا آغاز شد. در 29 اكتبر 1940 ايالياي متحد به يونان هجوم برد ولي به آلباني عقب رانده شد. آلمان نازي براي تكميل استيلاي خود بر بالكان، در آوريل 1941 به يونان و يوگسلاوي حمله برد ولي نيروهاي كمكي انگليس، استراليا و زلاندنو به ياري يونان شتافتند. با سقوط يوگسلاوي توسط، آلمان، مرز يونان از آن سو نيز مورد تهاجم آلمانها واقع شد و سرانجام

 

 

در ماه مه، آلمان نازي بر نواحي عمده يونان دست يافت و شاه نيز به خارج گريخت. يك ماه بعد چتر بازان آلماني جزيره كرت را گرفتند. تلفات يونانيان در جنگ جهاني دوم بالغ بر 500.000 تن بود و واحدها تبعيدي ارتش يونان بيشتر در مصر و ساير جبهه هاي آفريقا دوشادوش متفقين مي جنگيدند. سرانجام در ماه اكتبر سال 1044 نيروهاي بريتانيايي وارد يونان شدند و بتدريج كشور را از وجود آلمانها پاك كردند، هر چند كه بارتيزانهاي يوناني در اين پيروزي نقش بزرگي بعهده داشتن. با پايان جنگ جهاني دوم، جنگ داخلي يونان براه افتاد. شاه به كشور بازگشت و پارتيزانهاي كمونيست خواستار بدست گرفتن قدرت گرديدند. روابط با دول صنعتي غرب رو به گسترش نهاد و پس از ژرژ دوم برادرش پل اول پادشاه يونان شد. جنگ داخلي با كمونيستها در زمان او نيز ادامه يافت تا اينكه كمونيستها در سال 1950 ميلادي مقهور قواي دولتي شدند. بدين ترتيب خطر استقرار حكومت كمونيستي در يونان پايان پذيرفت.
در طي سالهاي 52- 1946 ميلادي يونان خيط توسط دولتهاي ائتلافي كوتاه مدت متعددي اداره شد تا اينكه در سال 1952 آلكساندر پاپاگوس به نخست وزيري يونان رسيد و دولت نسبتاً مستقلي را بنيان نهاد. پاپاگوس در سال 1955 درگذشت و كنستانتين كاراماتليس جانشين وي گرديد. در طي دو دهه پس از پايان جنگ جهاني دوم صنايع و همچنين وضع اقتصادي يونان به كمك

 

كشورهاي غربي توسعه يافت. كارامانليس در سال 1963 بدنبال اختلاف نظرهايي كه با شاه پل اول بروز كرد مجبور به كنار، گيري و ترك كشور شد و به فرانسه رفت . در سال 1964 ژرژ (جورج ) با پاندرئو دولت جديد يونان را كه تمايلات ضد آمريكايي داشتند ، تشكيل داد. در سال 1965 كنستانتين دوم پسر او به سلطنت يونان رسيد ووي از همان آغاز سلطنتي مواجه با منازعات يونان و تركيه بر سر قبرس شد. پس از آن بحران هاي ممتدي در دولت و پارلمان يونان پديد آمد.

 


كنستانتين در ژوئيه 1966 پاپاندرئو را كه خواهان تسلط بر ارتش بود بر كنار ساخت. پس از آن كابينه هاي مختلفي كه روي كار آمدند با مخالفتهاي مجلس، كه حزب طرفدار پاپاندرئو در آن اقليت نيرومندي را تشكيل مي داد، مواجه شدند و از اينرو بحران سياسي سراسر كشور را فرا گرفت

 

. اغتشاشات سياسي همچنان ادامه يافت تا در آوريل 1967 يك كودتاي نظامي به اين وضعيت خاتمه داد. اين كودتا به كودتاي سرهنگان معروف شد موجب گرديد تا قدرت بدست نظاميان بيفتد.
رهبري كودتا را سرهنگ ژرژ پاپادوپولوس برعهده داشت كه با عنوان نخست وزير قدرت را در دست گرفت. در دسامبر 1967 كنستانتي دوم كوشيد تا با نام برقراري شد قانون اساسي عليه حكومت نظاميها كودتا و قيام كند اما موفقيتي نيافت و خانواده اش به خارج از كشور گريخت و به شهر رم پايتخت ايتاليا رفت. پاپالوس در سال 1973 با اعلام انقراض حكومت سلطنتي در يونان خود مقام جمهوري را در دست گرفت و به ديكتاتوري ادامه داد ولي در همانسال بر كودتاي نظامي به حكومتش پايان داده شد. ژرنرال گيزيكيس بعنوان جمهور و يوآنيدس بعنوان نخست وزير بقدرت رسيدند. برگزاري انتخابات نيز به بعد موكول شد . سال 1974 اختلاف يونان با تركيه آشكار تر شد، كه علت اصلي آن جمهوري رسيد. در همين سال بدنبال حمله تركيه به قبرس، جنگهايي ميان يونان و تركيه در قبرس در گرفت.
در سال 1974 بدنبال برگزري يك همه پرسي، انقراض كامل حكومت سلطنتي اعلام شد. در سال 1978 يونان و آلباني قرارداد تجاري مهمي را متعقد ساختند.
در پنمم ماه مي 1980 كنستانتين كارامانليس 73 ساله برياست جمهوري برگزيده شد. سالهاي 1979تا 1981 سالهاي بحران اقتصادي در يونان بود و اعتصابات بزرگي در كشور در گرفت. در سال 1980 راليس به نخست وزيري يونان رسيد و در انتخابات عمومي 1981 آندرئاس پاپاندرئو فرزند ژرژ پاپاندئو نخست وزير سابق يونان پيروز شد و به نخست وزيري رسيد، وي سياست مستقلي را در برابر آمريكا در پيش گرفت و بهمين خاطر اختلافاتي بين او و كاراماتليس بروز كرد. در ماههاي اوليه

 

حكومت از موضوع جمع آوري پايگاههاي نظامي ناتوان از يونان و خروج اين كشور از آن سازمان پيش آمد. در سال 1981 يونان بعنوان فقيرترين كشور ، عضو بازار مشترك اروپا شد. در حال حاضر يونان داراي وضع اقتصادي متوسطي در اروپا است. يونان از كهن ترين سرزمينهاي مسكوني و متمون جهان بوده و آثار تمدن در آن به دهها قرن پيش از ميلاد باز مي گردد. تمدن قديمي آن به تمدن مينوسي معروف است و مركز آن جزيره كرت بود. يونانيان باستان از دو نژاد اصلي بودند، يكي خود يوناينان و ديگر اقدام دوري .
اقليتهايي نيز وجود داشته اند. يونانيها جزاير مجاور آن و در بخشي از پلوبونز (پلوپونيسوس) و نقاط ديگر مي زيستند. از حدود ده قرن پيش از ميلاد در نقاط مختلف يونان اجتماعات و كشور شهرهاي مستقل و متفردي بوجود آمدند كه يونانيان خود آنها را پوليس مي ناميدند و هر يك از اين نواحي به نحوي با يكديگر مرتبط بودند. ساليان اوج تشكيل اين نواحي 100 تا 80 قبل از ميلاد بود صدها كشور شهر بوجود آمدند. مهمترين اين كشور شهرها آتن، اسپارت و تب بودند. آغاز تاريخ آتن با افسانه ها آميخته است:. اين شكور شهر در آغاز قرن هفتم قبل از ميلاد مشتمل بر سرزمين آتيك بود. در سال 683 پيش از ميلاد پادشاهي موروثي در آتن لغو و حكومتي شبيه به جمهوري در آن برقرار گشت ولي جمهوري ديكتارتوري و پادشاهان انفرادي تا سال 510 به حكومت ادامه دادند. اسپارت در قرن هفتم قبل از ميلاد مركز ادبيات يونان بود ولي از حدود سال 600 پيش از ميلاد ببعد نظاميگري بر آن مستولي شد دولت اسپارت را دو پادشاه اداره مي كردند. كشور شهر تب كه از حدود 1000 سال پيش از ميلاد مسكوني شد بخش عمده اي را در تاريخ باستان يونان بر عهده داشته است. آتن در آغاز قرن پنجم پيش از ميلاد داراي حومت دموكراسي شد. در طي قرون پنجم و چهارم پيش از ميلاد يكسري جنگهاي خونين و عظيم ماين خود كشور شهرها با يكديگر و تمام آنها با ايران در گرفت. در سال 338 پيش از ميلاد فيليپ دوم پادشاه ناحيه مقدونيه بر سراسر يونان دست يافت و سپس يك حكومت فدرال از ايالت يونان بوجود آمد. پس از وي پسرش اسكندر كبير به حكومت رسيد. اسكندر فتوحات فراواني بدست آورد و قلمرو حكومتي خود را چندين برابر كرد. . قلمرو اسكندر از شرق تا رود سند گسترده بود ولي پس از او جنگ ميان جانشينان وي به تجزيه اين امپراطوري روم گرديد و پس از تجزيه دولت روم، در قرن چهارم ميلادي يونان جزء اصلي روم شرقي (بيزانس) شد. امپراطوري بيزانس تا اواسط قرن پانزدهم ميلادي دوام آورد و 80 امپراطور در طي 1058 سال بر آن حكومت راندند . اولين حاكم بيزانسي آركادوي نام داشت . در دو سال اول حكومت وي (96-395) يونان مورد تهاجم بيگانگان واقع شد ولي اين هجومها بجايي نرسيد. در زمان حكومت كنستانس دوم (68- 641) قسمتهايي از يونان مورد هجوم مسلمانان واقع شد. تعدادي از مهمترين امپراطوران بيزانسي (با تاريخ حكومت ) عبارت بودند از :


تئودوسيوس دوم (50- 408) ، يوسني يانوس اول 615- 527)
هراكليوس اول (41- 610) ، گنستانتين پنجم (75- 740)
باسيليوس دوم (1025- 976) ، آلكسوس اول (1118- 1081)
مانوئل اول (80- 1143) ، يوحناي سوم (54- 1222)
آندرونيكوس دوم (1328- 1282) ، مانول دوم (1425- 1391)


كنسانتين يازدهم (53- 1448) آخرين امپراطور.
با اين حال قلمرو آخرين امپراطوران بيزانس تنها شامل مقدار كوچكي از يونان بود كه وحدت سياسي نداشت و خاك آن عمدتا ًدر دست دول مقتدر منطقه بود (از جمله دولت هاي ايتاليايي) . با اضمحلال و انحلال امپراطوري بيزانس در اواسط قرن پانزدهم، به تدريج تا پايان همان قرن تمام بونان فعلي بتصرف عثمانيان در آمد تسلط تركها بر يونان تا قرن نوزدهم ادامه يافت. در دوره حكومت عثماني سه شورش بزرگ و شانزده شورش محلي در يونان براه افتاد. خونين ترين شورشها در سال 1770 روي داد (هنگام جنگهاي روس و عثماني ) و مهين پرستان يوناني كه موقعيت را مناسب ديدند كشور مستقلي را در جنوب كشور سازمان دادند اما همينكه جنگها پايان يافت ، تركها دوباره بر كليه نقاط مسلط شدند و كشتارهاي دسته جمعي يونانيها آغاز گرديد . با تضعيف تدريجي امپراطوري عثماني، مقدمات شورشهاي استقلال طلبان بر عليه عثمانيها فراهم گشت و شخصي بنان ريكاس فرائيوس رهبري انقلاب را بر عهده گرفت.
وي در سال 1796 بدست قواي عثماني دستگير و دو سال بعد اعدام شد. پس از آن تا بيست و پنج سال پيوسته بر شدت مبارزه مردم يونان عليه اشغالگران افزوده شد كه در اين ميان دو عامل مؤثر بود، يكي حوادثي كه در كشورهاي ديگر مي گذاشت و ديگري تسلط يونانيان در سازمانهاي افتادي امپراطوري عثماني.
از ماه مارس 1821 ميلادي مبارزه نهاي ملت يونان بر عليه تركان آغاز شد كه در اوايل عمدتاًٌ بصورت جنگهاي پارتيزاني بود. ولي اين مبارزه بدون كمك هاي مستقيم و غير مستقيم قدرتهاي اروپايي راه بجايي نداشت. در طي جنگهايي كه در سالهاي 27- 826 درگرفت قواي عثماني در آبها و خشكي هاي يونان متحمل تلفات و خسارات سختي شدند تا سرانجام در سال 18209 با انعقاد پيمان آدريانويل و با مداخله دولتهاي مقتدر اروپايي اين جنگها بنفع يونان پايان يافت. و به اين كشور وعده خودمختاري داده شد روسيه، فرانسه و انگلستان سرانجام با اعمال نفوذ در سال 1832 ميلادي

استقلال كامل يونان را از عثماني گرفتند و در اين سرزمين حكومت پادشاهي مستقر ساختند. آنان اوتوي اول پسر لوئي اول شاه باواربا (در جنوب آلمان غربي فعلي ) را در سن هفده سالگي به پادشاهي يونان انتخاب كردند. وي كمي بعد، روش استبدادي در پيش گرفت، ولي كودتاي نظامي سال 1843 ميلادي او را وادار به پذيرفتن قانون اساسي و برقراري پارلمان آزاد كرد. اوتو در سال 1862 از سلطنت يونان خلع شد و بعد از خلع او مجمع ملي يونان در سال بعد ژرژر (جورج) اول (پر كريستيان نهم پادشاه دانمارك) را به سلطنت يونان انتخاب كرد وي در همانسال قانون اساسي آزاديخواهانه اي مقرر كرد. در دوره حكومت او وسعت يونان از سمت جنوب و شرق افزايش يافت

 

.
در مجموع يونان طي سالهاي اوليه پس از استقلال تا اوايل قرن بيستم همواره دچار جنگ و كشمكش با همسايگانش (بخصو ص عثماني ) و درگيريهاي داخلي بود و دراين مدت هدف سياست ملي بونان آزاد سازي بقه يونانيان از قيد اسارت بيگانگان (پان هلنيسم) بود. در سال 1908 ميلادي كرت جزئي از يونان گرديد. در سال 1909 الئوتريوس و نيزلوس در صحنه اسيت يونان به عنوان نخست وزير ظاهر شد و تا هنگام مرگش نيز به عنوان مؤثرترين شخصيت سياسي يونان باقي ماند . چند سال طول نكشيد كه وي كشور متحد و نوين بنياد گذاشت و ارتش منظمي پديد آورد.
در سالهاي 13_ 1912 يونان تحت رهبري ونيز لوس همراه تا صربستان و بلغارستان عليه دولت عثماني وارد جنگ شد . (جنگهاي بالكان ) و توانست نواحي فراواني را در سمت شرق و درياي اژه بچنگ آورد. اين جنگ ها به مقدار زيادي نفع يونان تمام شد نواحي متصرفي بلغار ستان نيز بدست يونان افتاد .
در سال 1913 ميلادي ژرژ اول در شهر سالونيك ( تسا لونيكي ) بقتل رسيد و فرزندش كنسانتين اول تخت پا دشاهي يونا ن جلوس كرد . كمي بعد چنگ جهاني اول بروز نمود. در آ غاز جنگ جهاني اول يونان داراي دو سياست بود، يكي سياست بيطرفي كه شاه متمايل بدان بود و ديگري سياست ورود د ر صف متفقين كه ونيز لوسر (نخست وزير ) به آن اصرار داشت

. سر انجام يونان در صف متفقين وارد جنگ جهاني اول شد و كنستانتين تحت فشار نظامي سال 1918 پايان پذيرفت . و يونان در كنفرانسهاي صلح توانست حق تملك سر زمين هاي وسيعي را در اروپا و قسمتهايي از آسياي صغير كه تا آن موقع جزئي از عثماني بود، بدست آورد. جمهوريخواهان ترك بعداً يونانيان را از آسياي صغير بيرون راندند.
پس از مرگ الكساندر درسال 1920 ، كنسانتين مجدداً به سلطنت يونان فراخوانده شد. پس از آن كنسانتين با آنكه متفين حمايت خود را از يونان قطع كرده بودند به جنگ با تركيه ادامه داد، اما پس از پيروزي تركها درازمير مجدداً خلع و تبعدي شد و پسر ارشدش ژرژ دوم به سلطنت رسيد (1922) .


در سال 1923 ژرژ دوم بر اثر فشار مخالفان جمهوريخواه كشور را ترك كرده و در سال 1924 اعلان جمهوري شد. پس از ياده سال، چون حكومت جمهوري نتوانست خواسته هاي مردم برآورده نمايد، در سال 1935 يك كودتاي نظامي صورت گرفت و كودتاچيان شاه را از كشور بازگرداندند. پس از بازگشت شاه، در اقصي نقاط كشور، قيامهائي عليه سلطنت طلبان مركزي در گرفت كه قواي نظامي آنان را بشدت سركوب كردند. ژرژ كمي بعد قانون اساسي را لغو و دولت ديكتاتوري ژنرال متاكساس را حاكم كرد.


در سال 1939 جنگ جهاني دوم در اروپا آغاز شد. در 29 اكتبر 1940 ايالياي متحد به يونان هجوم برد ولي به آلباني عقب رانده شد. آلمان نازي براي تكميل استيلاي خود بر بالكان، در آوريل 1941 به يونان و يوگسلاوي حمله برد ولي نيروهاي كمكي انگليس، استراليا و زلاندنو به ياري يونان شتافتند. با سقوط يوگسلاوي توسط، آلمان، مرز يونان از آن سو نيز مورد تهاجم آلمانها واقع شد و سرانجام در ماه مه، آلمان نازي بر نواحي عمده يونان دست يافت و شاه نيز به خارج گريخت.

يك ماه بعد چتر بازان آلماني جزيره كرت را گرفتند. تلفات يونانيان در جنگ جهاني دوم بالغ بر 500.000 تن بود و واحدها تبعيدي ارتش يونان بيشتر در مصر و ساير جبهه هاي آفريقا دوشادوش متفقين مي جنگيدند. سرانجام در ماه اكتبر سال 1044 نيروهاي بريتانيايي وارد يونان شدند و بتدريج كشور را از وجود آلمانها پاك كردند، هر چند كه بارتيزانهاي يوناني در اين پيروزي نقش بزرگي بعهده داشتن. با پايان جنگ جهاني دوم، جنگ داخلي يونان براه افتاد. شاه به كشور بازگشت و پارتيزانهاي كمونيست خواستار بدست گرفتن قدرت گرديدند.


روابط با دول صنعتي غرب رو به گسترش نهاد و پس از ژرژ دوم برادرش پل اول پادشاه يونان شد. جنگ داخلي با كمونيستها در زمان او نيز ادامه يافت تا اينكه كمونيستها در سال 1950 ميلادي مقهور قواي دولتي شدند. بدين ترتيب خطر استقرار حكومت كمونيستي در يونان پايان پذيرفت.
طي سالهاي 52- 1946 ميلادي يونان خيط توسط دولتهاي ائتلافي كوتاه مدت متعددي اداره شد تا اينكه در سال 1952 آلكساندر پاپاگوس به نخست وزيري يونان رسيد و دولت نسبتاً مستقلي را

بنيان نهاد. پاپاگوس در سال 1955 درگذشت و كنستانتين كاراماتليس جانشين وي گرديد. در طي دو دهه پس از پايان جنگ جهاني دوم صنايع و همچنين وضع اقتصادي يونان به كمك كشورهاي غربي توسعه يافت. كارامانليس در سال 1963 بدنبال اختلاف نظرهايي كه با شاه پل اول بروز كرد مجبور به كنار، گيري و ترك كشور شد و به فرانسه رفت . در سال 1964 ژرژ (جورج ) با پاندرئو دولت جديد يونان را كه تمايلات ضد آمريكايي داشتند ، تشكيل داد.
در سال 1965 كنستانتين دوم پسر او به سلطنت يونان رسيد ووي

از همان آغاز سلطنتي مواجه با منازعات يونان و تركيه بر سر قبرس شد. پس از آن بحران هاي ممتدي در دولت و پارلمان يونان پديد آمد.


كنستانتين در ژوئيه 1966 پاپاندرئو را كه خواهان تسلط بر ارتش بود بر كنار ساخت. پس از آن كابينه هاي مختلفي كه روي كار آمدند با مخالفتهاي مجلس، كه حزب طرفدار پاپاندرئو در آن اقليت نيرومندي را تشكيل مي داد، مواجه شدند و از اينرو بحران سياسي سراسر كشور را فرا گرفت. اغتشاشات سياسي همچنان ادامه يافت تا در آوريل 1967 يك كودتاي نظامي به اين وضعيت خاتمه داد. اين كودتا به كودتاي سرهنگان معروف شد موجب گرديد تا قدرت بدست نظاميان بيفتد.


رهبري كودتا را سرهنگ ژرژ پاپادوپولوس برعهده داشت كه با عنوان نخست وزير قدرت را در دست گرفت. در دسامبر 1967 كنستانتي دوم كوشيد تا با نام برقراري شد قانون اساسي عليه حكومت نظاميها كودتا و قيام كند اما موفقيتي نيافت و خانواده اش به خارج از كشور گريخت و به شهر رم پايتخت ايتاليا رفت. پاپالوس در سال 1973 با اعلام انقراض حكومت سلطنتي در يونان خود مقام جمهوري را در دست گرفت و به ديكتاتوري ادامه داد ولي در همانسال بر كودتاي نظامي به

حكومتش پايان داده شد. ژرنرال گيزيكيس بعنوان جمهور و يوآنيدس بعنوان نخست وزير بقدرت رسيدند. برگزاري انتخابات نيز به بعد موكول شد . سال 1974 اختلاف يونان با تركيه آشكار تر شد، كه علت اصلي آن جمهوري رسيد.
در همين سال بدنبال حمله تركيه به قبرس، جنگهايي ميان يونان و تركيه در قبرس در گرفت. در سال 1974 بدنبال برگزري يك همه پرسي، انقراض كامل حكومت سلطنتي اعلام شد. در سال 1978 يونان و آلباني قرارداد تجاري مهمي را متعقد ساختند. در پنجم ماه مي 1980 كنستانتين كارامانليس 73 ساله برياست جمهوري برگزيده شد. سالهاي 1979تا 1981 سالهاي بحران

اقتصادي در يونان بود و اعتصابات بزرگي در كشور در گرفت. در سال 1980 راليس به نخست وزيري يونان رسيد و در انتخابات عمومي 1981 آندرئاس پاپاندرئو فرزند ژرژ پاپاندئو نخست وزير سابق يونان پيروز شد و به نخست وزيري رسيد، وي سياست مستقلي را در برابر آمريكا در پيش گرفت و بهمين خاطر اختلافاتي بين او و كاراماتليس بروز كرد. در ماههاي اوليه حكومت از موضوع جمع آوري پايگاههاي نظامي ناتوان از يونان و خروج اين كشور از آن سازمان پيش آمد. در سال 1981 يونان بعنوان فقيرترين كشور ، عضو بازار مشترك اروپا شد. در حال حاضر يونان داراي وضع اقتصادي متوسطي در اروپا است.


ملاحظات جغرافيايي
يونان شبه جزيره اي است كوهستاني كه دره هايش آب مورد نياز آن را تأمين مي كنند . يونان از 3087 جزيره تشكيل شده است كه 169 جزيره آن مسكوني است و يك جزيزه نيز در اختيار نيروهاي نظامي آمريكايي قراردارد . مساحت يونان 608/132 كيلومتر مربع است كه تقريبا 10% مساحت ايران و اندكي كمتر از مساحت پرتغال است اما سواحل آن طولاني تر از سواحل اسپانيا است. اين كشور در جنوب شرقي آسيا قرار دارد و از طريق خشكي 203 كيلومتر با تركيه و 245 كيلومتر با يوگسلاوي سابق و 474 كيلومتر با بلغارستان 246 كيلومتر با آلباني مرز مشترك دارد و تقريباً تمام اين كشورها در حال حاضر دچار نوعي بحران و تنش هستند كه آثار فرهگني آن و در جامعه يونان نيز كم و بيش مي توان مشاهده كرد.


يونان با 994 ، 132 كيلومتر مربع وسعت (نتودمين كشور جهان ) در نيمكرده شمالي، نيمكره شرقي، در جنوب شرقي قاره اروپا، در كنار درياهاي اژه، مديترانه و ايوني (يونان) و در همسايگي كشورهاي يوگسلاوي و بلغارستان در شمالع آلباني در شمال غربي و تركيه در شمال شرقي واقع شده است. يونان كشوري كوهستاني بوده و پيندوس و رودوب مهمترين رشته كوههاي آن است. جلگه ها عمدتاً در نواحي مرزي تركيه، كرانه هاي شمالي درياي اژه، شمال كشور و اطراف رودهاي بزرگ واقع دشه است. مهمترين رودهاي آن عبارتند از: آلياكمون، پينيوس، واردارع آخلوئوس نسترن

(مستا)، آلفيوس وستريمون (ستروما). يونان داراي بيش از 3000 هزار جزيره است كه مهمترينشان عبارتند از كرت، اوبا (ائوبوبا9، رودوس (رودس)، كركيرا (كورفو)، كفالينيا، زاكينتوس ، تاسوس لسبوس، خيوس، وليمنوس.

 


آب و هواي آن معتدل و مرطوب پرباران است. بلندترين نقطه يونان قله المپ (المپوس) با 917 ،2 متر ارتفاع و جزيره هاي كرت 331، 8 كيلومتر مربع)، اوبا (655، 3) ، لسبوس (631، 1 ) و رودوس (4040، 1 كيلومتر مربع) وسيعترين جزيره هاي آن مي باشد.
مناطق شهري
آتن با 000/0000/4 نفر جمعيت
تسالونيكي كه دانشگاه نسبتا معتبري دارد و پايتخت فرهنگي اتحاديه اروپا شناخته مي شود.
پاترا
ايراكليون
آب و هوا
خصوصيات آب و هواي يونان، مديترانه اي است كه منطقه به منطقه بسيار متفاوت است. تابستان يونان تقريبا در تمام مناطق گرم و خشك است، ميانگين درجه هوا در ماه ژانويه در آتن 6/9 درجه سانتيگراد و در ماه ژوئيه 6/27 درجه سانتيگراد است. پائيز يونان طولاني و ملايم است اما بارانهاي كوتاه مرتب مي بارد. ميانگين باران در آتن 3/394 ميليمتر مي باشد و ميانگين روزهاي باراني ساليانه 106 روز است.


ملاحظات سياسي
حكومت اين كشور جمهوري بوده و رئيس جمهور كنستانتين كارامانليس و نخست وزير دفاع آندرئاس پاپاندرئو مي باشد. قوه مقننه از يك مجلس قانونگذاري با 300 عضو تشكيل يافته است. قانون اساسي موجود در سال 1975 تدوين شده و بر اساس آخرين تقسيمات كشوري، يونان از 53 ولايت تشكيل گرديده كه زير نظر فرماندار منتصب دولت مركزي اداره شد همفعاليت احزاب در يونان نسبتاً آزاد بوده و احزاب مهم عبارتند از: جنبش سوسياليستي پان يوناني، حزب دموكراسي جديد،

حزب كمونيست (هوادار شوري) ، حزب ترقيخواه، اتحاد چپ (پيرو احزاب كمونيست اروپايي) و اتحاد دموكراتيك مركزي، روز ملي يونان بيست و پنجم مارس است و در سال 1945 به عضويت سازمان ملل در آمده و علاوه بر آن در سازمانهاي ناتو- اواسي دي- اسه- فائو- گات- ياآآ- بانك جهاني - ايكائو- آيدا- ايفك - ايلو - ايمكو ايمف- ايتو- يونسكو- يويو- وهو- ومو- جامعه اروپا- شوراي اروپا عضويت دارد.


قوه مقننه
نظام پارلماني يونان بر اساس نظام قانون اساسي ان است و اعضا هئيت دولت بايد از اعتماد پارلمان برخوردار باشند در غير اين صورت دولت استعفاء خواهد داد. نمايندگان و بوسيله راي مستقيم انتخاب مي شوند و اگر پارلمان در خلال چهار سال منحل گردد انتخابات ديگري برگزار خواهد شد. شركت در انتخابات اجباري است و رأي به احزاب (و نه به افراد) داده مي شود . و لذا نمي توان با كانديداي دو حزب رأي داد. شمارش آراء بسيار مشكل است و و هر حزب كه داراي

اكثريت آراء باشد مي تواند تشكيل دولت دهد. مذاكرات مجلس مستقيماً از تلويزيون پخش مي شود. پارلمان يونان مركب از يك مجلس با 300 نمايند براي يك دوره چهار ساله است كه با آراء مخفي و آزاد انتخاب مي گردند. 288 تن از نمايندگان از طريق حوزه هاي انتخاباتي به مجلس راه يافته و 12 تن ديگر از طريق كليه آراء رأي دهندگان انتخاب مي شوند.
طبق قانون انتخابات ، احزاب بزرگ در مقايسه آراء بدست آمده، نمايندگان بيشتري خواهند داشت و اين به ضرر احزاب كوچكتر است. [4] و هر حزبي كه نتواند 3% كل آراء را بدست آورد نمي تواند

نماينده اي در پارلمان داشته باشد. با تشكيل دولت حزبي تمام اعضا هيئت دولت تعويض مي شوند به استثناء شهرداري كه مستقيما توسط آراء مردم انتخاب مي شود و در حال حاضر (1998) كه دولت در اختيار حزب پاسوك است شهر دار آتن از حزب نيودموكراسي انتخاب شده است. [5] روساي كميسيونهاي مجلس نيز از حزب حاكم ولي معاون آنها از حزب دوم برگزيده مي شوند آراء سفيد بخ حزبي كه اكثريت آراءرا بياورد تعلق مي گيرد. در انتخابات افراد بالاي هيجده سال شركت مي كنند و هر كس نيز بايد در محل تولد خود رأي بدهد و بدين منظور دولت تسهيلات اياب و ذهاب مربوطه را فراهم مي كند. رئيس دولت حق انحلال مجلس را دارد و در صورت استعفاء رئيس جمهور، دولت نيز بايد مجددا از مجلس راي اعتماد بگيرد.


قوه قضائيه
در يونان اجراي عدالت توسط دادگاههاي مستقل انجامي مي شود و اين دادگاهها از قضات حرفه اي كه دائما به كار قضات مشغول هستند برخوردار مي باشند. و وظايف و حدود اختيارات آنان در قانون اساسي پيش بيني شده و آنها در خلال انجام وظيفه منحصرا از قانون اساسي پيروي مي كنند.
قوه مجريه
رئيس جمهور مقاوم تشريفاتي است و قدرت در اختيار نخست وزير است هر 4 سال يكبار انتخابات عمومي صورت مي پذيرد و رئيس هر حزبي كه اكثريت آراء را بدست آورد به عنوان نخست وزير معرفي مي گردد. نخست وزير رئيس جمهور را به مجلس معرفي مي كند و انتخاب وي در مرحله اول نياز به 200 رأي دارد و در غير اينصورت به مرحله دوم كشيده خواهد شد كه نياز به 187 رأي خواهد دشات. مدت رياست تجمهوري يونان 5 سال مي باشد.
شايان توجه است كه از سال 1994 كرسي نمايندگان مسلمان را در يونان به اين بهانه كه جمعيت مسلمانان حدود 2% است واحزابي كمتر از 3% كل آراء را داشته باشند مجاز به تصدي كرسي نمايندگي نيستند از پارلمان يونان حذف كردند و اين امر نوعي دشمني با اسلام تلقي مي گردد.
احزاب سياسي

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید