بخشی از مقاله

کار اموزی مجموعه دولتي گاوداري هنرستان شهيد بهشتي


.عنوان نام محل:
محل كارآموزي مجموعه دولتي گاوداري هنرستان شهيد بهشتي ميباشد.
2.موقعيت محل:
اين گاوداري واقع در منطقه صفادشت شهرستان شهريار ميباشد. هواي منطقه در زمستان و پاييز بسيار سرد بوده و در بهار و تابستان از هوايي معتدل برخوردار ميباشد،‌از طرفي چون نژاد هلشتاين به سرما عادت دارد از اين رو در اين گاوداري اين نژاد پرورش مي يابد. ميزان بارش سالانه كم بوده و منطقه داراي آب و هواي سرد خشك ميباشد. وزش باد بسيار زياد بوده به طوري كه در ايران به عنوان شهر باد معروف ميباشد، ضمن اين كه وزش باد زياد است جهتش نيز مختلف بوده و تقريباً‌از تمام جهات باد مي وزد. البته ساختمان ها طوري ساخته شده كه جهت غالب وزش باد را پوشش ميدهد. جهت ساخت جايگاه ها شمال شرقي به جنوب غربي ميباشد كه اين امكان را ايجاد ميكند تا در فصول سرد استفاده كامل را از نور

آفتاب برد. آب تاميني براي مجموعه آب چاه ميباشد، اين آب از نظر شاخص T.D.S يا مواد جامد محلول در آب بسيار سنگين ميباشد. اين مجموعه در زميني پست و هموار بنا شده است كه نسبت به زمين هاي اطراف نيز هم سطح ميباشد. اين مجموعه به جاده عبوري و شهر فاصله نزديكي دارد و با مناطق پر جمعيت فاصله كوتاهي دارد. در مجاورت اين گاوداري كارخانه هاي توليدي متعددي وجود دارد. محل مجموعه از نظر پوشش گياهي بسيار ضعيف بوده و به دليل سنگلاخ و شن زاري زمين داراي فرو رفت آب به طور گسترده ميباشد.
3.بازار مصرف:


اين گاوداري داراي دو نوع توليد ميباشد يا به عبارت ديگر دو منظوره ميباشد:
1-گوساله هاي نر پرواري: در اين مجموعه پس از به دنيا آمدن گوساله هاي نر اقدام به پرورش و پروار نمودن آنها مي كنند، يا در صورت ديگر گوساله پس از رسيدن به سن 6 ماهگي و ابتداي دوره پروار بندي به مجموعه هاي خصوصي فروخته مي‌شود.


2-گوساله هاي ماده: اين گوساله ها پس از به دنيا آمدن پرورش مي يابند و پس از رسيدن به سن و وزن مناسب جايگزين گاوهاي شيري پير ميشوند. شير توليدي به قيمت ليتري 390 تومان به يكي از ايستگاه هاي جمع آوري شير شركت پگاه فروخته مي شود.
3-توليد كود و كود مايع: اين گاوداري دو نوع كود توليد ميكند كه هر دو به مصارف كشاورزي و تغذيه زمين ميرسد.
1.كود خشك 2-كود مايع: كه حاصل از شستشوي جايگاه ها همراه با كود به دست مي آيد.


4.تحليل وضعيت محل: يكي از مزيت هاي بزرگ مجموعه نزديك بودن آن به مناطق پر جمعيت و بازار مصرف عالي ميباشد،‌از سويي رشد جمعيت و منطقه مسكوني در اطراف گاوداري ميتواند براي آينده اين مجموعه بسيار مشكل آفرين باشد. كمبود بارش هاي سالانه باعث ميشود تا آب هاي زيرزميني كاهش يافته و از طرفي به دليل تامين آب از چاه و آب هاي

زيرزميني در آينده با كمبود آب مواجه ميشوند. وجود كارخانه هاي متعدد در اطراف اين گاوداري ميتواند به صورت غير مستقيم ضرر بزرگي را وارد كند، به اين صورت كه: اين كارخانجات داراي پسماندها و مواد شيميايي دور ريختني ميباشند كه آنها را در چاه هايي كه حفر كرده اند دفن ميكنند، اين كار باعث ميشود تا اين مواد به آبهاي زيرزميني وارد شود و آنها را غير قابل مصرف كند. اين مجموعه از گاوداري هاي بسيار قديمي منطقه ميباشد و تلاش نكردن براي تقويت پوشش گياهي بسيار تعجب آور است، پوشش گياهي آن هم در منطقه باد خيز ميتواند بسيار مفيد باشد و به عنوان يك بادشكن ميتواند عمل كند.


5. مشخصات واحد: اين گاوداري در زميني به مساحت تقريبي يك هكتار بنا شده است. سيستم جايگاه از نوع باز ميباشد ولي در قسمت هايي مثل گوساله داني از درب كشويي و محيط بسته استفاده شده است. اين گاوداري داراي 160 راس دام به قرار سني زير ميباشد: 1-تعداد 54 راس گاو شيري دوشا، 2-تعداد 38 راس تليسه و آبستن سبك 3-تعداد 7 راس گاو خشك و آبستن سنگين 4-تعداد 11 راس گوساله 6-3 ماهه 5-تعداد 25 راس گوساله نر پرواري 6-تعداد 25 راس گوساله شير خوار زير سه ماه


در اين مجموعه شبانه روز دو نوبت دو شش انجام ميشود، يكي از دو شش ها ساعت 5 صبح و ديگري در ساعت 5 بعد از ظهر انجام ميشود. دستگاه شير دوشي به كار رفته در اين مجموعه از مارك هاي بسيار قديمي به نام آلفالوال ميباشد. جايگاه به كار رفته در سالن شيردوشي استخوان ماهي ميباشد كه در يك زمان تعداد 14 گاو را در خود جاي ميدهد، ظرفيت دوشش دستگاه در يك زمان 7 راس ميباشد. كف سالن شيردوشي از سيمان پوشيده شده و ديوارها از كف تا ارتفاع 5/2 متري از كاشي پوشيده شده است. اطاق شير مانند بقيه مراكز داراي وسايلي از قبيل: بيدون شير، سطل هاي مخصوص براي دادن شير و آب به گوساله ها و يخچال هاي شير سرد كن؛ دو يخچال به ظرفيت هاي 1 و 5/1 تني وجود

داشت. در كنار سالن شيردوشي جايگاه گوساله هاي شيرخوار قرار دارد،‌ اين جايگاه به سه قسمت تقسيم شده است. قسمت داخلي در مكان مسقف جايگاه گوساله هاي شيرخوار زير 3 هفته ميباشد و دو قسمت جلو گوساله هاي بالاي 3 هفته تا 3 ماه قرار گرفته اند. در كنار اين دو جايگاه گوساله هاي 6-3 ماهه قرار گرفته اند. و آخر سر نيز زايشگاه ها تعبيه شده اند. دو سيلوي زيرزميني در اين گاوداري وجود دارد كه ظرفيت يكي 350 تن و ديگري 500 تن ميباشد. هانگار علوفه و انبار كنسانتره در كنار هم بنا شده اند كه هر دو داراي سقف شيرواني بدون زاويه ميباشند و از كف تا زير سقف از سيمان پوشيده شده اند، البته يك انبار نگهداري مواد اوليه كنسانتره ديگر نيز وجود دارد. در سمتي ديگر از سالن شيردوشي جايگاه دو قسمتي گاوهاي نر و اتاق مديريت و اطاق داروها قرار دارد. در قسمت جلويي جايگاه سه قسمتي گاوهاي شيري، گاوهاي خشك و تليسه ها قرار دارد. وجود يك دستگاه تراكتور، آسياب ميكسر، موتور برق مجموعه را تا حدودي مجهز كرده است.


6.اقدامات انجام شده در همه بخش ها:
شروع كار معمولي و روزانه گاوداري از ساعت 5 صبح بود، به اين صورت كه: در اين زمان شروع به دوشش گاوها ميشد پس از شيردوشي سالن و دستگاه شيردوشي به طور كامل شستشو ميشد، در هنگام شيردوشي و قبل از دوشش فقط به شستشوي سر پستانك ها بسنده ميشد. پس از انجام عمليات شيردوشي شروع به تغذيه گوساله هاي شيرخوار با شير، داخل سطل هاي مخصوص ميشد. در اين زمان كه ساعت 30/6 بود كه شيفت كارگران عوض ميشد. ساعت 30/7 شيفت جديد با تحويل شير كار خود را آغاز ميكرد، سپس نوبت به رسيدن تغذيه دام ها بود كه ابتدا به كل آنها خوراك كنستانتره به اندازه ذكر شده مي كردند: 1-گاوهاي شيري 400kg 2-گاوهاي خشك 100kg 3-تليسه ها 100 kg 4-گاوهاي نر 150-100kg 5-گوساله هاي 6-3 ماهه 40 kg 6-گوساله هاي شيرخوار 20 kg


* مقدار كنسانتره درج شده براي دو وعده در صبح و عصر ميباشد، البته به جز تليسه ها كه فقط در صبح تغذيه ميشدند.
*مقدار متغير كنسانتره براي گاوهاي نر به دليل فروش و كشتار تعدادي از آنها ميباشد.


پس از تغذيه توسط كنسانتره كمي زمان به دام ها داده ميشد تا كاملاً مواد متراكم را مصرف كنند و پس از ‌آن به تغذيه دام ها توسط يونجه پرداخته ميشد؛ اين وقفه بسيار مهم است زيرا مصرف سريع علوفه پس از كنسانتره باعث ماندن كنسانتره در كف آخور شده و پرت اين ماده را به وجود مي آورد،‌البته بعضي اوقات نيز سهل انگاري ميشد.
مقدار تقريبي مصرف يونجه به قرار زير ميباشد: 1-گاوهاي شيري 20 پرس يونجه 2-گاوهاي خشك 2 پرس يونجه 3-تليسه ها 4 پرس يونجه 4-گوساله هاي 6-3 ماهه 5/1 پرس يونجه 5-گاوهاي نر 6-2 پرس يونجه 6-گوساله هاي شيرخوار 1 پرس يونجه


*مقدار مصرف ذكر شده فقط براي يك وعده غذايي ميباشد.
*براي تليسه ها از مخلوط يونجه به علاوه 4 پرس كلش استفاده مي شد.(گاهي بجاي كلش ، علف باغ داده مي شد).
*ميانگين وزن پرس هاي يونجه 25 kg ميباشد.


پس از تغذيه دام ها كارگران كمي استراحت كرده سپس مشغول پاك كردن: باكس هاي انفرادي، جايگاه گوساله هاي زير 3 ماه و جايگاه گوساله هاي 6-3 مي شدند و كود حاصله را به محل جمع آوري كود مي بردند. پس از خالي كردن بستر باكس هاي انفرادي گاهي شعله افكني شده و پس از آن بستر كلش ريخته ميشد. به مدت 12 ساعت بعد در ساعت 5 بعد از ظهر تمام اين كارها به جز پاك كردن جايگاه ها تكرار مي شد، اين تمام كار ثابت اين گاوداري بود كارهايي كه بايد همه روزه انجام ميشد. شير نوبت بعد از ظهر در يخچال باقي مانده به همراه شيردوششي صبح به مسئول برنده شير تحويل داده ميشد. برخي از كارها در چنين مكان هايي فصلي ميباشد، در چنين فصلي گاوداران مشغول انبار كردن يونجه ميباشند. هر چند روز يكبار يونجه از شهر همدان تخليه شده و در هانگار علوفه ذخيره ميشد. برخي از كارها هفتگي انجام ميشد، مانند: تخليه كود از جايگاه گاوهاي شيري، تليسه ها، خشك، نر به تهيه كنسانتره.


7.تحليل صحيح يا نا صحيح بودن امكانات: حتي در بهترين گاوداري ها نيز ميتوان مشكلاتي را پيدا كرد زيرا هيچ زمان بازده كار 100 درصد نميباشد. اين گاوداري به دليل قديمي ساز بودنش نيز بسيار مشكل داشته و بسيار از امكانات آن كه در زمان خودش بهترين بوده حالا ديگر بنا به علم روز منسوخ شده است. براي بيان بهتر مشكلات بخش به بخش آنها را مورد بحث قرار ميدهم:


1-هانگار علوفه: سقف جايگاه به صورت شيرواني بدون زاويه ميباشد، چنين سقفي براي چنين محيطي كارايي ندارد، به دليل وزش باد در تمام جهات حال اگر اين باد همراه با بارش نزولات آسماني همراه باشد به طور حتم قسمت اعظم علوفه هاي هانگار را از بين مي برد. جايگاه از سه سمت كاملاً بسته ميباشد و تنها ضلع شرقي آن ميباشد كه تماماً باز است، در صورتي كه چنين جايگاهي پسنديده نيست،‌زيرا در هنگام انبار كردن يونجه ها به طور حتم داراي رطوبت ميباشند و جريان نداشتن باد باعث كپك زدگي هاي فراواني ميشود. از طرفي

باز بودن كامل يك ضلع بدون مانع فيزيكي شايد از نظر انبار كردن يونجه ها سهولتي را به وجود بياورد، اما در اصل باعث چند مشكل عمده ميشود: ابتدا اين كه باعث ورود موجوداتي از قبيل: سگ، گربه، پرندگان و غيره ميشود كه ميتوانند به راحتي در انتقال بيماري كمك نمايند و در هنگام باد و بارش باعث آب گرفتگي يا خاك گرفتگي يونجه ها شده كه يا علوفه كپك مي زند و يا از خوشخوراكي آن كم ميشود. اگر علوفه كپك بزند و در اثر سهل انگاري كارگران به مصرف برسد باعث به وجود آمدن بيماري هاي مختلفي از قبيل: مشكلات گوارشي، سقط جنين، اسهال و غيره ميشود. خاك گرفتگي مشكلات فراواني را ايجاد ميكند، همان طور كه مي دانيم بسياري از بيماري ها و هاگ ها از طريق خاك به خوراك به بدن دام راه پيدا ميكنند.


2. انبار ساخت و نگهداري مواد متراكم:
اين جايگاه در امتداد طولي هانگار علوفه ميباشد و بخش ورودي و خروجي آن داراي درب ميباشد اين مساله از نظر جلوگيري رفت و آمد موجودات بسيار مهم بوده ولي وجود فاصله هاي خالي بين درب و ديوار باز هم مشكل آفرين ميباشد. اين جايگاه به سه قسمت تقسيم شده كه يك قسمت آسياب ميكسر قرار دارد و در قسمت هاي ديگر مواد اوليه نگهداري ميشود،‌رها كردن اين مواد به صورت آزاد بر روي زمين باعث ميشود كه موجودات ارزش غذايي اين مواد را كاهش دهند. اين مطلب درست است كه كف و ديوارها سيماني ميباشند اما گذشت زمان باعث شده كه سوراخ هاي فراواني به وجود آيد و جايگاه زندگي بسياري از موجودات شود، در ضمن محل تجمع كود مايع نزديك اين جايگاه ميباشد كه ميتواند در رطوبتي كه به سطح جايگاه ميرساند،‌بسيار موثر باشد. اين رطوبت باعث از بين رفتن مواد اوليه ميشود. اين مجموعه يك انبار مواد اوليه ديگر نيز دارد، اين جايگاه بدون درب بوده و ديوارها و كف بسيار از بين رفته ميباشد كه ميتواند جايگاه زندگي بسياري از موجودات بيماري زا باشد.


3.محل جمع آوري كود و كود مايع: جمع آوري كود مايع بسيار فكر ايده آلي ميباشد اما نگهداري اين دو محصول در كنار انبار دان و هانگار يونجه از نظر انتقال بيماري ميتواند بسيار زيان آور باشد. از طرفي بخش نگهداري كود نزديك زايشگاه ميباشد كه همان مشكلات پيش مي آيد. در مواقع باد و رها كردن آزادانه كود بر روي زمين در هواي آزاد هواي آلوده را شامل ميشود كه هم براي دام ها مخصوصاً‌ گوساله ها مشكل آفرين ميشود و هم اين كه سيستم تنفسي كارگران را مختل ميكند.


4.ساختمان سيلوهاي زيرزميني: اين مكان ها تقريباً از نيمه هاي شهريور ماه پر ميشوند تا در صورت درست انبار شدن در اوايل آبان ماه مورد استفاده قرار گيرند. وجود سوراخ هاي فراوان در كل جايگاه و وصل نبودن مسير كف جايگاه به راه فاضلاب باعث كپك زدگي و حبس اكسيژن در اين سوراخ ها ميشود و همانطور كه مي دانيم اكسيژن عمل تخمير مطلوب را از بين مي برد و كپك زدگي زياد ميشود. طول بيش از حد و شيب زياد هر يك از سيلوها خود نيز مشكل تخمير و استفاده مجدد را دو چندان ميكند. شيب زياد در برداشت سيلو در ماههاي

سرد سال بسيار مشكل بوده و يخ زدگي سطح مشكل را بيشتر ميكند. چاله اي كه كف سيلوها حفر شده بسيار كوچك ميباشد كه جوابگوي اين حجم از سيلو نميباشد. برآمدگي ها دور تا دور جايگاه بسيار مناسب ميباشد چون اجازه ورود آب هاي روان را به داخل سيلو نميدهد، اما مدخل ورودي داراي برآمدگي نبوده و آب هاي روان از آن قسمت وارد سيلو ميشوند.
5.زايشگاه: اين مجموعه داراي دو زايشگاه فعال ميباشد كه محيط مسقف m¬¬215 و بهار بند آنها m26 ميباشد. اندازه هاي به كار رفته در جايگاه ميتوان گفت كه استاندارد ميباشد ولي تعداد از زايشگاه ها با تعداد گاوها همخواني نداشته و جوابگوي زايش گاوداري نميباشد. البته در اين گاوداري آن هم درست كنار اين زايشگاه ها يك محيط كاملاً بسته وجود دارد

كه در داخل به سه قسمت 2×2 تقسيم شده است كه قبلاً به عنوان زايشگاه از آن استفاده ميشد و داراي نقايص فراواني ميباشد، از جمله آنها ميتوان به موارد زير اشاره كرد: اولين عامل محدود كننده كوچكي بيش از حد باكس ها بود، گاو در حال زايش نياز به مكاني دارد كه بتواند در آن راحت باشد، در حالت زايمان گاو به اندازه كافي دچار استرس ميباشد و تنگي جا خود استرس را بيشتر ميكند. دومين نقص تهويه و نور ناكافي ميباشد كه در زايمان بسيار موثر ميباشد،‌حتي زايشگاه هاي فعال نيز داراي مشكل ميباشند، جايگاه داراي سوراخ هاي فراواني بر روي ديوار و كف ميباشد كه خود منبع عوامل بيماري زا و فرصت طلب ميباشد. از تمام اين موارد ذكر شده كه بگذريم كمبود زايشگاه بسيار مشكل آفرين ميباشد مخصوصاً براي چنين گاوداري كه از هورمون ها براي همزمان سازي فحلي استفاده ميشود.


به عنوان مثال در دوره كارآموزي من به اين صورت اتفاق افتاد كه: تعداد 30 راس گاو در انتظار زايش داشتيم، حال با فرض اين كه روزي 3 گاو زايش كنند يك گاو علاوه بر امكانات موجود ميباشد كه مجبور است در جايگاه گاو هاي خشك زايمان كند كه اين عمل باعث خيلي از مشكلات ميشود از قبيل: گوساله پس از زايش با بستر كودي جايگاه تماس برقرار ميكند

همانطور كه مي دانيم ميكروب هايي از قبيل E.coli و سالمونلا در بستر فراوان بوده و باعث بيماري اسهال در گوساله ميشود، از طرفي رحم و پستان مادر كه در حال زايمان ميباشد نيز مستعد بيماري و عفونت ميشود. حال 2 راس از گاوها در زايشگاه زايمان مي كنند و حداقل بايد 3-2 روز هر گاو زايش كرده در زايشگاه تحت مراقبت باشد در صورتي كه در اين موقعيت

نميتوان گاو را از زمان پيش از زايمان تا پس از زايمان يعني 24 ساعت نگهداري كرد كه رفتن گاو به ميان گله خود نيز خطرناك ميباشد رعايت بهداشت زايشگاه از قبيل: جمع آوري بستر كلش، شعله افكني مجدد و پهن كردن يك بستر جديد بسيار مشكل بوده و بارها سهل انگاري در رعايت كردن اين موارد مشاهده شده است.


بنابراين زايش يك گاو بر روي بستر يك گاو ديگر همان محدوديت هايي را به وجود مي آورد كه گاو در جايگاه گاوهاي خشك زايش ميكند. در چنين مواردي انتقال بيماري از گاوي به گاو ديگر يا از گوساله اي به گوساله ديگر حتمي ميباشد. مشكل جدي و پرتنش كه در علم امروز ثابت شده است در دور بودن زايشگاه ها از جايگاه گاوهاي خشك ميباشد،‌ اين فاصله و انتقال گاو آبستن سنگين باعث بروز مشكلات متعددي ميشود، مهمترين مشكل ايجاد برگشتگي گوساله در رحم، سخت زايي و افزايش احتمال مرگ گوساله، مادر و يا هر دو مي شود. طبق تحقيقات جديد هنگامي كه گاوي زايش ميكند مخصوصاً در گاوداري هاي صنعتي بلافاصله پس از ليسيدن بدن گوساله توسط مادرش او را جدا كرده و به باكس هاي انفرادي براي

مراقبت بيشتر ميبرند،‌اما گفته ميشود كه گاو مادر و گوساله اش بايد با هم ارتباط دور را دوري داشته باشند. اين امر به رشد گوساله و تقويت مادرش بسيار كمك ميكند كه اين مورد نيز در اين گاوداري رعايت نشده است، اين مساله بسيار حائز اهميت بوده كه دلايل متفاوتي دارد، از قبيل: احساس آرامش و امنيت را در دو طرف ارضا ميكند،‌به شير دهي بهتر مادر و رشد بهتر گوساله نيز كمك ميكند. وجود سقف بدون زاويه در اين قسمت مناسب ميباشد زيرا سمت بالاي سقف در بهار بند بوده و در مواقع بارش، آب حاصله به سمت سرازيري پشت جايگاه ميرود،‌اين ويژگي باعث ميشود كه آب اضافي از سمت سقف به داخل بهاربند وارد نشود و در فصل هاي سرد سال دچار يخ زدگي نشود، اما نبود درب كشويي بين بهاربند و قسمت مسقف آن هم در فصول سرد سال ميتواند باعث بروز مشكل شود.


6.جايگاه گوساله هاي 6- 3ماهه: اين جايگاه در امتداد طولي زايشگاه قرار گرفته است. گوساله هاي نر و ماده پس از شيرگيري به اين جايگاه وارد ميشوند. ابعاد قسمت مسقف m2 7×5 ميباشد و قسمت بهاربند m25×4 ميباشد. قسمت مسقف با جايگاه گوساله هاي شيرخوار با درب نيمه كاره در ارتباط است، اين ارتباط ميتواند به ضرر هر دو طرف مخصوصاً گوساله هاي شير خوار تمام شود به اين صورت كه خيلي از بيماري ها هستند كه از طريق هواي استنشاقي انتقال پيدا ميكنند. دقيقاً وسط قسمت مسقف مسير فاضلابي وجود دارد كه پر از لجن بوده و هيچ نرده يا محافظ فلزي روي آن قرار نگرفته است، بنابراين جايگاه مسقف را نصف كرده و تراكم را به وجود آورده است،‌زيرا گوساله ها به طرف ديگر نميروند. بين

قسمت مسقف و بهاربند درب كشويي وجود نداشته و در فصول سرما با بيماري هاي مختلف روبرو ميشوند. بهاربند اين جايگاه به بهاربند جايگاه گوساله هاي شيرخوار بالاي 3 هفته متصل ميباشد. از مشكلات بزرگي كه ميتواند به طور حتم به انتقال بيماري ها كمك كند وجود آبشخور مشترك بين هر دو جايگاه ميباشد. قسمت آخور از لحاظ اندازه رعايت شده ولي در قسمت نرده اش وجود دو رديف ميله افقي و رشد گوساله باعث شده تا به گردن گوساله ها در هنگام تغذيه فشار وارد شده و در بعضي از گوساله ها آبسه را مشاهده كنيم،‌در ضمن محدوديت ديگر نبود سايبان روي آخور ميباشد، اين محدوديت مشكل را فراوان ميكند به اين صورت كه: در فصول گرما تابش آفتاب باعث داغ شدن نرده ها شده و از تغذيه گوساله ها

جلوگيري ميكند و يا استرس زيادي را وارد ميكند. در فصول سرما آب حاصل از بارش داخل آخورها پر ميشود و از نظر تغذيه كردن گوساله ها باز هم مشكل آفرين ميباشد. از كف بهاربند مسير فاضلاب رد ميشود كه به وسيله يك دريچه چهار گوش به بهاربند راه دارد،‌نرده فلزي روي آن به دليل عدم درست خالي نكردن كود گرفته كه اگر اقدام به تخليه نشود و ادامه يابد مسير فاضلاب به طور حتم بسته ميشود.


7.جايگاه گوساله هاي3 هفته الي 3 ماهه: اين جايگاه شامل دو قسمت ميباشد، به اين ترتيب كه: گوساله ها پس از گذشت سه هفته از تولد شان به يكي از جايگاه ها وارد ميشوند كه در اين جا پس از گذشت زماني كه رشد جسمي بيشتري كردند به جايگاه بعدي مي روند. هر دو مرحله از سه هفتگي تا سه ماهگي انجام ميشود. هر دو جايگاه در قسمت مسقف با باكس هاي گوساله در ارتباط است، جايگاه گوساله هاي درشت تر و نزديك به گوساله هاي سه ماهه د اراي دو آخور ميباشند آخور در قسمت بهاربند سايبان ندارد كه در

مواقع سرما ميتوان از آخور داخل استفاده كرد. در قسمت مسير فاضلاب باز هم دريچه اي با نرده فلزي وجود دارد كه كود روي آن را پوشانده و مشكل آفرين ميشود. در جايگاه گوساله هاي ريزتر فقط در قسمت مسقف است كه آخور غذا و آبشخور وجود دارد. وجود آبشخور در قسمت مسقف اشتباه ميباشد زيرا به بالا رفتن رطوبت بستر كمك كرده و در شبها مزاحم خواب گوساله ها ميشود. همچنين فاصله نرده ها در آخور اين جايگاه باعث ميشود گوساله ها بتوانند به راحتي از ميان آنها خارج شوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید