می خواری و شادی در جشن سده

می خواری و شادی در جشن سده :
یکی دیگر از کارهایی که در اکثر اعیاد و جشن ها از جمله در جشن سده انجام می گرفت می خوردن بوده که فرخی نیز در ابیاتی به این رسم اشاره کرده است :
جشن سده ست از بهر جشن سده شادی کن و اندیشه از دل بکن
می خور ز دست لعبتی حورزاد چون زاد سروی پر گل و یاسمن
ماهی به کش درکش چو سیمین ستون جامی به کف برنه چو زرین لگن

( دیوان ، ص 317 ، ب ( 6377 – 6375

در مدح سلطان مسعود:
امر کن تا بدر کاخ تو از عود کنند آتشی چون گل و بگمار به بستان بگماز

(دیوان ، ص 204 ، ب ( 4077
جشن سده در مجلس آراسته ی تو با شادی چون زیر همی سازد با بم
جشن سده را رسم نگهداشتی ای شاه آتش به تخش بردی از خانه چارم
چون آتش سوزنده بیفروز دو آتش آن یک رخ ساقی و دگر جام دمادم
می خور که ترا زیبد می خوردن و شادی       می خوردن تو مدحت و آن دگران دم

( دیوان ، ص 239 ، ب ( 4762 -4759

فرخــی سیستانی  همچنــین در لابــه لای ایــن ابیــات بــه معشــوقه بــازی و شــادی در ایــن جشــن اشــاره کــرده اســت » ســده چیســت؟ آن روز اســت از بهمــن مــاه و آن دهــم روز بــود و انــدر شــبش کــه میــان روز دهــم و روز یــازدهم، آتــش هــا زننــد بــه گــز و بــادام و گــرد بــر گــرد آن شراب خورند و لهو و شادی کنند...)«بیرونی، نقل از: رجبی، 1387،ص ( 268

»در ایـن روز مــردم بـا فــراهم آوردن هیــزم فـراوان در میــان دشــت هـای فــراخ و کنـار نیــایش گــاه هـا ســده را جشــن مـی گرفتنــد . پــس در کنــار شــعله هــای آتــش ، پادشــاه و نــدیمان بــه بــاده گســاری و ســرور مــی پرداختنــد. مــردم در کنــار شــراره هــای رقصــان آتــش شادمانی میکردند.« (آخته،( 85/12/1

نتیجه گیری

فرخــی در ضــمن قصــایدش بارهــا بــه جشــن هــای ملــی از قبیــل نــوروز ، مهرگــان ، ســده ، بهمنجنــه و آداب خاصــی کــه در ایــن جشــن هــا رایــج بــوده از قبیــل: تکلفــات و تشــریفات برپــایی ایــن مراســم، شــعر خــوانی درحضــور ســلطان، بارعــام در نــوروز، آتــش افــروزی در ســده و ... اشــاره کــرده اســت بیشــترین جشــنی کــه شــاعر تحــت تــأثیر آن قــرار گرفتــه و از آن یــاد کــرده اســت جشــن نــوروز و پس از آن جشن مهرگان می باشد.

دیگـــر ســـخن اینکـــه ســـادگی وروان بـــودن بیـــان فرخـــی باعـــث مـــی شـــود کـــه خوانـــدن و درک اشـــعارش بـــرای عمـــوم مـــردم قابـــل فهـــم باشـــد و از ایـــن رو آداب و رســـوم بیـــان شـــده در ضـــمن قصـــایدش مـــی توانـــد حفـــظ شـــود و قـــرن هـــا بـــاقی بماند.