بخشی از مقاله

چکیده

همانطور که از مفهوم پویایی بر می آید، این ویژگی نشان دهنده ی تحرک چه از لحاظ معنوی و چه فیزیکی در اجسام است. معماران با خلاقیت در به کارگیری خطوط و ویژگی هایی که حرکت را در ساختمان القا می کنند موجب پدید آمدن سبکی به نام معماری پویا شده اند که اکنون مورد توجه بسیاری از طراحان است. وظیفه ی فرم های پویا در ساختمان نشان دادن نیروها، نمایش دادن مسیرها و در نهایت جذاب کردن ساختمان است.

در آفرینش آن نیروهای پنهانی درونی یا خارجی مانند متحرک ها، نیروهای محیطی مثل باد، خورشید و هم چنین چشم اندازها موثرند. ساختمانی که متقارن و دارای تناسبات متعارف باشد پویایی را کمتر القا می کند تا ساختمانی که دارای فرم های بی قاعده و نامنظم است. در این مقاله ضمن بررسی معنی و مفهوم حرکت و تعریف فرم به بررسی فرم گرایی و عوامل حرکت در معماری نیز پرداخته شده است.

مقدمه

از میان تمام ویژگی هایی که اجسام دارند حرکت با ویژگی های دیگر متفاوت است. طبق تعاریف فیزیکی، حرکت زمانی اتفاق می افتد که جسمی از نقطه ای به نقطه ی دیگر برود یعنی جا به جا شود. اما در هنر حرکت تعریفی فراتر از این دارد. حرکت را می توان پرواز خیال و احساس انسان از دنیای مادی به دنیای خیال نامید. حرکت می تواند به سه شکل فیزیکی، بصری و خیالی باشد.

حرکت فیزیکی کاملا مادی است و جا به جایی در آن رخ می دهد که در این حالت بعد چهارم یعنی زمان نیز معنی پیدا می کند. حرکت بصری، حرکت چشم هاست که از یک نقطه به نقطه ی دیگر می رود و حرکت خیالی حرکتی ذهنی است که روح انسان را از تن جدا می کند و خیالاتی را به ذهن می آورد.

بعضی بر این باورند که مکان منتهی الیه حرکت است و در نهایت حرکت، سکون و آرامش در مکانی مشخص در انتظار جسم است و محل پایان حرکت را می سازد. طراحان سعی در افزودن مفهوم و معنی حرکت به معماری دارند تا به بنا معنا دهند. هدف و منظور خود را از آن طریق بیان کنند و یا به بهبود فضای شهر کمک کنند. حرکت در معماری از مقوله های جذابی است که توسط طراحان زیادی مورد توجه بوده است که می تواند برای اهداف مختلفی انجام شود. در ادامه ی بحث به بررسی مفهوم حرکت و عوامل حرکت و همچنین حرکت در آثار معماری پرداخته خواهد شد.

تعریف حرکت

لغت نامه دهخدا - - 1377 در تعریف حرکت می نویسد: حرکت یعنی جنبش، جنبیدن، مقابل سکون، آرام و آرمیدن. سید جرجانی می گوید حرکت اشتغال چیزی است پس از چیزی. همچنین می گوید حرکت خروج از قوه است به فعل بر سبیل تدریج. رفتن و ذهاب، عمل و کار. در این لغت نامه همچنین اقسامی برای حرکت ذکر شده است که برخی از آن ها عبارتند از: حرکت اهتزازی - حرکت نوسانی - ، حرکت دودی - شبیه حرکت دود در فضا - ، حرکت دوری - هر جزئی از اجزای متحرک از جای خود به جای دیگر رود ولیکن کل متحرک در جای خود باقی بماند - ، حرکت ذاتی - حرکتی که عروض آن در ذات جسم است، در مقابل حرکت عرضی - ، حرکت عرضی - حرکتی که عروض آن بر جسم به واسطه ی عروض اوست بر جسم دیگر، مانند فرد نشسته در کشتی دی حال حرکت - یک جسم مادی در معنای محدود بهره ای از یک امتداد است. حرکت، تغییر مکان این جسم از محلی به محل دیگر است. حرکت نیاز به شکل ندارد بلکه خصوصیتی از شی متحرک است - دیباج و سلطانزاده، 1377 - . پس می توان گفت مفهوم حرکت می تواند امری کاملا ملموس و عینی و یا محسوس و ذهنی باشد.

مفهوم حرکت

تنشی که یک خط مایل ایجاد می کند یکی از موجبات ادراک عمق است. برای چشم آسان تر است که دو خط را متمایل ببیند تا متوازی حتی اگر اصلا عمقی هم مطرح نباشد. به این ترتیب یک جهت مشخص می شود. این واقعیتی است که از آن در ترسیم شکل فلش برای نشان دادن جهت استفاده می شود.این واقعیت که شکل فلش در تمام دنیا جدا از فرهنگ یا زبان به عنوان نشان دهنده ی جهت فهمیده می شود، بیانگر این مطلب است که احساس تحرک یکی از صفات ادراک عمومی است.

تصویر 1 -خطوط موازی، منبع:http://www.richferguson.com/magic_tricks_curved

تحرک ادراکی یک خط منحنی از اینجا به وجود می آید که بیننده در حالتی واکنش گونه سعی می کند خط را با یک فرم با قاعده ی هندسی مثلا خط افقی، خط قائم یا دایره و ... تطبیق دهد. یکی دیگر از موارد ایجاد تحرک نیز ترکیبی است که به آن ترکیب استروبوسکوپیک می گویند: عناصری که در کلیت کاملا به هم شبیه هستنداما در یک خاصیت باهم اختلاف دارند مثل یک ردیف مربع های مساوی که روشنایی یا رنگمایه ی آن ها به تدریج از چپ به راست مرتباً تغییر کند. در بسیاری از آثار هنری معروف به آپ آرت یا هنر بصری از این خاصیت استفاده شده است.

تصویر -2آپ آرت

تحرک به عنوان یکی از صفات مهم ادراک بصری محدود به خطوط مایل و قوس نیست. هر فرمی تحرک را در ذات خود دارد و این تحرک در حرکت گاما " مرئی " می شود. مثلا اگر در یک تابلوی نئون یک مثلث روشن شود و پس از لحظه ای باز خاموش شود، پس از آن ما برای مدت کوتاهی در داخل شکل شعاع های روشنی را در جهات تحرک آن می بینیم. اغلب این شعاع ها منطبق با محورهای ساختاری شکل هستند. تحرک می تواند بر حسب شکل فرم گونه های مختلف داشته باشد. گوشه های یک مثلث متساوی الاضلاع مثل فلش هایی که جهت امتداد اضلاع آن را نشان می دهند و اثر تحرکی شدید دارند. یک مستطیل بر حسب محل و نسبت بین طول و عرضش یک جهت مشخص را نشان می دهد.

تحرک تنها در فرم های ساده وجود ندارد بلکه در ترکیب های فرمال نیز دیده می شود. هر تضاد فرمی دارای تحرکی است که به صورت یک رابطه متقابل بین تنش های جهت داده شده بروز می کند.

پالادیو در طرح نمایش هایش اغلب یک نیم دایره را زیر یک مثلث قرار می داده است. در این ترکیب از سویی گوشه ی بالایی مثلث بر جهت نیم دایره تاکید می کند و از سوی دیگر فرم مثلث آرامشی را که در فرم نیم دایره است بر هم می زند. رابرت ونتوری نیز از چنین ترکیباتی در طرح نما استفاده می کند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید