بخشی از مقاله

چکیده

امروزه تحولات و دگرگونیهای نظام اجتماعی، اقتصادی ناشی از پیشرفت شگرف علمی و تکنولوژیک است که بهنوبه خود به دیدگاهها، ضرورتها و نیازهای جدید منجر شده است .برای پاسخ به این نیازها و همراهی با تحولات و دگرگونیهای مزبور، دیگر نمیتوان به فرایندهای موجود اکتفا کرد. ازاینرو تداوم حیات و بقای جوامع نیازمند ارائه راهها و روشهای جدید بهمنظور مقابله با مشکلات است. به همین دلیل نوآوری، ابداع، تولید محصولات جدید، فرایندها و روشهای نو بیشازپیش ضرورت مییابد در این راستا کارآفرینی، از عوامل اصلی ایجاد ارزش اقتصادی و ابزاری کارآمد و مؤثر برای کاهش تعداد بیکاران محسوب میشود. امروزه افراد برای افزایش عملکرد از دو طریق نوسازی راهبردی و ایجاد فرصتهای کارآفرینانه و جدید، خود را در فعالیتهای کارآفرینی درگیر میکنند و مدیریت دانش راهی مؤثر برای نوسازی راهبردی و شناسایی فرصتهای کارآفرینانه است و بهعنوان یک ضرورت در سازمانها نقشآفرینی میکند، بهطوریکه بهتازگی بسیاری از سازمانها و شرکتها دریافتهاند مدیریت دانش محرکی بزرگ برای موفقیت و بقای سازمانها است. در این پژوهش به بررسی نقش مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی پرداخته میشود.

– 1 مقدمه

امروزه افراد برای افزایش عملکرد از دو طریق نوسازی راهبردی و ایجاد فرصتهای کارآفرینانه و جدید، خود را در فعالیتهای کارآفرینی درگیر میکنند و مدیریت دانش راهی مؤثر برای نوسازی راهبردی و شناسایی فرصتهای کارآفرینانه است و بهعنوان یک ضرورت در سازمانها نقشآفرینی میکند، بهطوریکه بهتازگی بسیاری از سازمانها و شرکتها دریافتهاند مدیریت دانش محرکی بزرگ برای موفقیت و بقای سازمانها است - مدهوشی و ساداتی، . - 1390 بر این اساس، سازمانها با جمعآوری و پیکربندی دانش تازه قادر خواهند بود آن را بهعنوان اهرمی برای کسب مزیتهای راهبردی قرار دهند و توانایی خود را در شناسایی فرصتهای کارآفرینانه ارتقا دهند. دانش در عصر متغیر و پیچیده کنونی، بهسرعت در حال تبدیلشدن به مزیت رقابتی اصلی سازمانهاست و میتواند فرصت مناسبی برای سازمانی باشد که بهخوبی آن را شناخته و مدیریت میکند؛ درعینحال این دانش تهدیدی جدی برای سازمانی قلمداد میشود که تحولات محیط را نمیشناسد و یا نمیخواهد بشناسد. سابقه توجه روزافزون به دانش، بهعنوان یکی از منابع سازمانی و شناخت مدیریت دانش بهعنوان عامل حیاتی برای بقا و رقابت سازمانی، به دهه 1990 بازمیگردد و در سالهای اخیر بهکارگیری مدیریت دانش توسط افراد یا سازمانها جهت ارتقای کارآیی و اثربخشی سیستمهای دانشبنیانکاملاً، حیاتی به نظر میرسد؛ بنابراین، پیشرفت و ارتقا شیوههای جذب دانش از بیرون سازمان، دانش تولیدشده از منابع داخلی سازمان و چگونگی انتخاب، ذخیرهسازی و بهکارگیری دانش کاملاً ضروری به نظر میآید - پاتریج و همکاران1، . - 2007 از طرفی سازمانهای امروزی، ازآنجاکه در محیطی رقابتی فعالیت میکنند،

برای حفظ بقای خود در محیط و مهمتر از همه رشد و حفاظت از اهداف خود، به خلاقیت و نوآوری نیاز دارد؛ و لازمه آن داشتن افرادی خلاق و کارآفرین بوده که سازمان میتواند با برنامهریزیهای خود به این امر نائل آید .امروزه سازمانها با هزاران نوع تغییر روبهرو هستند و به دلیل پیدایش بازارهای جهانی و تعاملات چندملیتی، تغییرات بنیادی در مفروضات علمی و بالأخص اقتصادی رخداده است . این تغییرات باعث ایجاد مسیرها و روشهای جدید شده و سازمانهای کارآفرین میدانند که مسیرهای گذشته به ناکامی آنها منجر خواهد شد؛ بنابراین با نگرش به »تغییر« بهمثابه یک فرصت، همواره درصدد بهرهبرداری از آن هستند و هیچگاه آن را تهدید برعلیه سازمان نمیپندارند .شاید به همین دلیل است که ایجاد یک سازمان کارآفرین کاری ساده نیست و همواره با دشواریهای درونی همراه بوده است - رایت، - 1383؛ ازاینرو، مسئله اصلی پژوهش آن است که آیا میتواند ارتباطی میان مدیریت دانش و کارآفرینی سازمانی یافت؟ آیا میتوان در عصری که فناوری اطلاعات در اکثر سازمانها حاکم است، به این پی برد که سیستم مدیریت دانش میتواند راهی برای دستیابی به کارآفرینی سازمانی باشد؟ سازمانها میبایست جهت ارتقاء عملکرد و محصولاتشان همواره به دنبال فرصتهای کارآفرینانه باشند؛ ازاینرو سازمانها میتوانند با بسیج امکانات و نیروها، در راستای بکار گیری هرچه بیشتر کارآفرینی سازمانی حرکت کنند تا درنهایت به بهره و ی و کیفیت بیشتر خدمات نائل شوند که در این راستا میبایست پتانسیلها و نقش آنها در ظهور و پیادهسازی هرچه مؤثرتر کارآفرینی سازمانی مشخص گردد و از آنجائی که مدیریت دانش عاملی است که میتواند بر این فرآیند مؤثر باشد بر همین اساس در این پژوهش به دنبال آن خواهیم بود که با بررسی مؤلفههای مدیریت دانش بهعنوان ابزاری بسیار مهم در سازمانهای امروزی به تعیین رابطه این مؤلفه با کارآفرینی سازمانی بپردازیم و درنهایت میتوان با انعکاس نتایج حاصل از این پژوهش به سازمانها، آنها را در جهت گزینش صحیح اهداف کلان سازمانی یاری نمود تا با تقویت اثربخشتر منابع مربوطه به گسترش و نهادینهسازی مفاهیم فوق نائل شوند؛و با تقویت کارآفرینی در سازمانها به افزایش بهرهوری در آنها منجر شود.

-2 مبانی نظری و پیشینه

واژه کارآفرینی دیر زمانی پیش از آنکه مفهوم کلی اش به زبان امروزی درآید، در زبان فرانسه ابداع شد. در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در امر هدایت ماموریت های نظامی بودند، کارآفرین می خواندند. از حدود سال 1700 میلادی به بعد، فرانسویان در باره پیمانکاران دولت که دست اندرکار ساخت جاده، پل، بندر و تاسیسات بودند نیز لفظ کارآفرین را به کار بردند. در دوره های بعد - قرن هفده تا اوایل قرن بیستم - کارآفرین از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد متمایز می شود؛ به طوری که کسی که سرمایه را تامین می کند، با کسی که خطر می کند متفاوت است. کسی که سود حاصل از سرمایه را تحصیل می کند با شخصی که سود حاصل از توانمندی های مدیریتی را دریافت می کند، تفاوت دارد. در قرن بیستم، مفهوم نوآوری به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل شد. مفهوم نوآوری می تواند شامل هر چیزی باشد؛ از یک محصول جدید گرفته تا ایجاد یک سیستم توزیع جدید و یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برای انجام امور. این مفهوم به دلیل افزایش رقابت در بازار تولیدات و تلاش برای استفاده از نوآوری به منظور ایحاد یک مزیت رقابتی در کسب و کارهای موحود و بقای آن ها افزایش یافت - شاه حسینی، . - 1383 مدیریت دانش از اوایل دهه 1390 پا به عرصه ظهور گذاشت و باعث شد تا سازمانها بهیقین بپذیرند که دانش کارکنان سرمایه ارزشمند سازمان محسوب میشود و رهبری دانش را جزئی مهم در مجموعه کارکردهای مدیریتی خود بدانند. این رویکرد بهسرعت در حال تکامل، به چالشهای اخیر سازمانها برای افزایش کارایی و بهبود اثربخشی فرآیندهای کسبوکار توجه زیادی دارد - وارن و توماس1، . - 2001

امروزه تحولات و دگرگونیهای نظام اجتماعی، اقتصادی ناشی از پیشرفت شگرف علمی و تکنولوژیک است که بهنوبه خود به دیدگاهها، ضرورتها و نیازهای جدید منجر شده است. برای پاسخ به این نیازها و همراهی با تحولات و دگرگونیهای مزبور، دیگر نمیتوان به فرایندهای موجود اکتفا کرد؛ ازاینرو تداوم حیات و بقای جوامع نیازمند ارائه راهها و روشهای جدید بهمنظور مقابله با مشکلات است. به همین دلیل نوآوری، ابداع، تولید محصولات جدید، فرایندها و روشهای نو بیشازپیش ضرورت مییابد در این راستا کارآفرینی، از عوامل اصلی ایجاد ارزش اقتصادی و ابزاری کارآمد و مؤثر برای کاهش تعداد بیکاران محسوب میشود - شائمی برزگی و تیموری، . - 1385 کارآفرینی نقش مهمی در رشد و شکوفایی اقتصادی کسبوکارها و ایجاد اشتغال بازی میکند. لذا بسیاری از دولتها به دنبال ارتقای کارآفرینی میباشند - یانگ2، . - 2004 اساسیترین مشخصه سازمانهای هوشمند در قرن بیست و یکم، تأکید بر دانش و اطلاعات است .دانش ابزار قدرتمندی است که میتواند تغییرات را در جهان به وجود آورده و نوآوریها را ممکن سازد - محمدی فاتح و همکاران،. - 1387 دانش منبع مهم مزیت رقابتی و ایجاد ارزش و عامل ضروری برای توسعه پایدار و بهطورکلی، عامل تعیینکننده برای شرکتها و سازمانها با آمال جهانی شناختهشده است. مدیریت دانش، فرایندی مداوم، منظم و چرخه درحالتوسعه است که به افزودن و مدیریت بیشتر و بیشتر دانش در طول زمان منجر میشود - گلت و ترزویسکی3،2004؛ لاین و لی4، - 2005 دوره کنونی حیات بشری با تحولات و دگرگونیهای شگفتانگیزی همراه است. سازمانها بهعنوان زیرمجموعهای از حیات انسانی، باید برای بقا و بالندگی، خود را در رویارویی با این تحولات عظیم آماده نمایند. امروزه به سرمایههای نامشهود و معنوی که همان دانش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید