بخشی از مقاله

مولف حسین رحیمی  ( کارشناسی ارشد روانشناسی کودکان ، دانشگاه زنجان ) سال انتشار : 1394 

مقدمه 
همه انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه می‌کنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنش‌زا مضطرب می‌شوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است.
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. به‌طور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.

بررسیها نشان می‌دهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کم‌درآمد و سالمندان بیشتر شایع می‌باشد.
علائم و نشانه های اضطراب

ـ عصبى بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگى
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بی‌حالى
ـ تنگى نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانى و دلهره
ـ بی‌خوابى
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بودن
اضطراب در کودکان و نوجوانان

بسيارى از کودکان هنگام قرارگيرى در وضعيت جديد مثل روبرو شدن با افراد جديد، احساس اضطراب کرده و به‌طور خجالت‌آورى به مادر و پدر، افراد فاميل و يا وابستگان به اصطلاح «آويزان» مي‌شوند.
معمولاً والدين مي‌توانند آنها را تشويق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضى از کودکان در مقابل اين شرايط مقاومت کرده و آنها را نمي‌پذيرند. به‌منظور کمک به کودکان در اين موقعيت بايد صبر و حوصله کافى داشت به‌طوريکه آنها احساس اعتماد به نفس کافى جهت مقابله با مسائلى که به نظرشان مشکل مى آيد، را کسب کنند.

بسيارى از والدين از اين احساس کودکانشان آگاه نيستند تا روزى که آنان به مشکلى برخورد مي‌کنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء اين اضطراب در کودکان ناشناخته مي‌باشد. اغلب ترکيبى از يک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با يک طبيعت ناشى از شرم و خجالت زمينة بسيارى از اضطراب کودکان را تشکيل مي‌دهد.
بسيارى از شکايتهاى کودکان در دوران ابتدائى مدرسه همچون درد معده يا سوزش سر دل و يا دردهاى پراکنده ديگر، ناشى از وجود يک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانى در پدر و مادر مي‌تواند از علل آن باشد که اين نگرانى مستقيماً به کودک انتقال يافته و با اين شکايات بروز مى کند.

شايعترين اختلالات اضطرابى در کودکان و نوجوانان عبارتند از:

ـ اضطراب جدايى (Separation Anxiety)
ـ اضطراب امتحان (Exam Anxiety)
ـ اضطراب اجتماعى (Social Anxiety)
ـ ترس از مدرسه (School Phobia)

«سوزان چرچ» عقيده دارد كه اضطراب كودكان، ارتباط مستقيمي با مشاهده صحنه‌هاي جرم و جنايتي دارد كه آنها در دوران كودكي از طريق فيلم‌ها و تصاوير شاهد آن هستند. او پيشنهاد مي‌كند، پدران و مادران به جاي تلاش براي تحصيل رفاه بيشتر براي خانواده، به فكر ايجاد محيطي سالم و باثبات براي كودكان باشند.
نويسنده در اين مقاله، به بررسي نقش اضطراب در سلامت جامعه ‌آمريكا پرداخته است. «سوزان چرچ» عقيده دارد كه اضطراب كودكان، ارتباط مستقيمي با مشاهده صحنه‌هاي جرم و جنايتي دارد كه آنها در دوران كودكي از طريق فيلم‌ها و تصاوير شاهد آن هستند. او پيشنهاد مي‌كند، پدران و مادران به جاي تلاش براي تحصيل رفاه بيشتر براي خانواده، به فكر ايجاد محيطي سالم و باثبات براي كودكان باشند.

جرائم اجتماعي و طلاق والدين، فضاي امن خانواده‌ها را از بين برده است. مهم‌ترين كساني كه به امنيت رواني و احساس خانواده نياز دارند، كودكان هستند. افزايش سطوح طلاق والدين، بيكاري، جرائم اجتماعي و خشونت در تلويزيون و فيلم‌هاي سينمايي، آسمان را براي كودكان سياه كرده است.
جالب است بدانيد، براساس مطالعه‌اي كه جديداً انجام شده، اضطراب و تشويش بچه‌هاي سالم در دهه‌ي 1980، به اندازه‌ي اضطراب و تشويش بچه‌هايي كه در دهه‌ي 1950 بيماري ذهني داشته‌اند، بوده است.

«جين كويينگ»، روانشناس اجتماعي در دانشگاه كيس وسترن ريزرو مي‌گويد: جرم، طلاق والدين و كمبود روابط احساسي و اجتماعي با افراد ديگر، نوجوانان و جوانان آمريكايي را بيمار كرده است. او سال‌هاي آخر قرن بيستم را «سال‌هاي اضطراب» ناميده است. او مي‌گويد: براساس مطالعات دانشگاهي انجام شده، اضطراب و عصبانيت از سال‌هاي 1980 ـ 1950، پنجاه درصد افزايش داشته، ترس و دودلي بين جوانان با شتاب زياد افزايش پيدا كرده و عميق‌تر شده است، اين نتايج، خلاصه آزمايش‌هاي سطوح اضطراب در بين 40192 دانشجو و گزارش‌هاي اضطراب از 12056 دانش‌آموز در دهه‌هاي 1980 ـ 1950 است.

تويينگ براي يافتن دلايل اضطراب در بين كودكان آمريكايي، عواملي را كه در سعادت جامعه نقش دارند، بررسي كرده است؛ در چكيده آمار ايالات متحده، عوامل مؤثر در سعادت جامعه‌ي آمريكايي، سطوح جرايم، طلاق، بيكاري، درآمد و بعضي موارد ديگر برشمرده شده است. او مي‌گويد، دو عامل برجسته‌تر هستند: 1ـ جرم و بي‌ثباتي اجتماعي حاصل از آن، 2ـ كمبود ارتباط اجتماعي با ديگران.

تويينگ مي‌گويد: با افزايش جرم و جنايت در جامعه، به همان نسبت اضطراب بچه‌ها بيشتر مي‌شود. حتي اگر بچه‌ها قرباني اصلي خشونت‌ها نباشند، رشد اين تصور كه خشونت به راحتي اتفاق مي‌افتد بچه‌ها را مضطرب مي‌كند، در اين بحث، پول كمترين نقش را دارد. امنيت مالي خانه‌هايي كه بچه‌ها در آن بزرگ مي‌شوند، اهميت زيادي ندارد، بلكه مهم اين است كه آيا بچه‌ها احساس سلامت و امنيت مي‌كنند يا خير. به گفته‌ي تويينگ، مردم الان نمي‌دانند چه اتفاقي دارد مي‌افتد؛ همان طور كه ندانستند بر سر جامعه‌ چه آمده است؛ دهه‌ي 1950 سال‌هاي بلوغ و كمال نبود، اما مردم نسبت به هم بيشتر احساس وابستگي مي‌كردند. امروزه ما بيشتر آزادي داريم، انتخاب بيشتري داريم، جرايم بيشتري هم داريم و البته اضطراب بيشتر. چيزي نمانده تا به خاطر اين اضطراب و جرايم، هزينه سنگيني پرداخت كنيم.

به نظر تويينگ، وقتي اين بچه‌هاي مضطرب بزرگ مي‌شوند، اضطراب و اضطراب‌زايي خود را به جامعه مي‌آورند. اين غول‌هاي ترسناك كه بچه‌ها از آن مي‌ترسند، در بزرگسالي آنها را به اعتياد، الكل و مواد مخدر مي‌كشاند. آدم‌هاي مضطرب زودتر از آدم‌هاي معمولي مي‌ميرند. به عقيده متخصصان، اضطراب با اغلب بيماري‌هاي طولاني مدت، مثل بيماري‌هاي سخت داخلي، بيماري‌هاي قلبي و بيماري‌هاي رواني، رابطه مستقيم دارد. اضطراب و ناراحتي در كودكان، نمود بيروني و رفتاري ندارد و بنابراين قابل تشخيص نيست. «ديويد استرچرز» پزشك عمومي، تحقيقي بر روي سلامت ذهني كودكان انجام داده كه براساس آن مشخص شده، از هر ده جوان آمريكايي، يك نفر از بيماري ذهني رنج مي‌برد؛ طوري كه شخصي را از كار روزانه‌اش بازمي‌دارد.

منتقدان رسانه‌هاي جمعي مثل «جوآن كانتور»، استاد ارتباطات در دانشگاه واشنگتن مي‌گويد، تصاوير خشونت‌آميز در تلويزيون، فيلم‌هاي سينمايي و بازي‌هاي ويديويي، مي‌تواند ترسي را در نهاد كودكان ايجاد كند كه براي مدت طولاني باقي مي‌ماند. او در همين زمينه، تحقيقي روي دانشجويان انجام داد. تقريباً يك چهارم مصاحبه‌شوندگان گفتند، هنوز از انجام بعضي كارها مثل شنا كردن در اقيانوس مي‌ترسند؛ زيرا فيلم‌هاي سينمايي از جمله فيلم «جاوز» كه هفت سال پيش ديده بودند، ترس را در آنها نهادينه كرده بود.

كانتور كه كتاب «مامي، من مي‌ترسم: چگونه تلويزيون و فيلم‌هاي سينمايي بچه‌ها را مي‌ترسانند و ما براي حفاظت از آنها بايد چه بكنيم». را نوشته، مي‌گويد حتي وقتي شما به اندازه‌اي بزرگ شده‌ايد كه تشخيص مي‌دهيد صحنه‌هاي ترسناك، فقط فيلم است، باز ترس به قدري شديد است كه در حافظه بلندمدت شما مي‌ماند.
چه بايد بكنيم
براساس مطالعات تويينگ، بهتر است والدين به جاي تحصيل پول بيشتر، براي بچه‌ها، خانه و زندگي با ثبات و با احساس آماده كنند. آنها بايد بچه‌ها را از صحنه‌هاي خشونت‌بار تلويزيون دور نگه دارند. كانتور مي‌گويد: ترس بچه‌ها را دست كم نگيريد و به آنها قوت قلبي صادقانه ببخشيد. او مي‌گويد: «به آنها آرامش دهيد و توضيح دهيد، هيچ اتفاقي نيفتاده است».

عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن

سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می‌شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ بخصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ بخصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:

نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی

تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان به‌تدریج می‌پذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند.

والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.

رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان

نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :

• والدین باید گرایش فرزند خود به همسالان را بدرستی درک کنند، زیرا این یک نیاز طبیعی است که بخواهد مورد توجه و حمایت همسالان قرار گیرد.
• والدین با نوجوان در مورد گزینش دوست توافق نمایند تا دچار تعارض نشود و پنهان کاری نیز نکند.
• باید سعی کنند به طور منطقی با نوجوان روبرو شوند و در وقت مناسب، با گفتگوی ملایم و استدلال، او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرتها کنند.
• والدین و مربیان برای دوستان نوجوان باید اعتبار و احترام قایل باشند.
• والدین و مربیان و... باید در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان، احترام و شخصیت نوجوان را حفظ کنند.

رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن

یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فراهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند.

یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرد، ولو اینکه اشتباه کند و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود. 

رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه

یکی از خصوصیات بعضی از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است که گاه بصورت پرخاشگری کلامی یا غیر کلامی بروز می کند. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسیاری از نوجوانان است. بطور خلاصه بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختیها، ارضاء صحیح نیازهای کودک، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد.

اگر این اقدامات بموقع انجام نشود باید در زمان حال امکاناتی فراهم آوریم که نوجوان کمتر پرخاشگری کند و با اضطراب کمتری روبه رو شود. توصیه های زیر در این زمینه مفید است:

• والدین و دیگران باید تا حد ممکن از امر و نهی های زیاد، بی مورد و غیر اصولی خودداری کنند.
• از ایجاد ممنوعیت و محدودیتهای بی مورد که مغایر با نیاز نوجوان به کسب آزادی و استقلال است خود داری کرد.
• با تقویت روحیه نوجوان بخصوص تکیه بر مهارتها و تواناییهای مثبت او، باید روشهای مناسب مواجهه با ناکامی را به او آموخت.
• به نوجوان باید آموخت که در مقابله با خشم به جای اینکه بدون تفکر خشمی کنترل نشده ابراز دارند منطقی برخورد کنند و بدون توهین و تحقیر به دیگران ابراز وجود کنند و عواطف خود را بیان کنند.
• باید به او فهماند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدی نتیجه رفتار خود اوست.
• در برابر پرخاشگری نوجوان نباید از تنبیه یا تحقیر استفاده کرد، زیرا این رفتارها خود باعث تشدید پرخاشگری می شوند بهتر است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، منتها باید به نوجوان فهماند که بی اعتنایی ظاهری به پرخاشگری او حمل بر تائید یا قبول آن نیست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید