بخشی از مقاله

بررسي توصيفي موسيقي و موسيقي درماني بر روي انسانها

چكيده
موضوع پايان نامه در رابطه با تأثير موسيقي و موسيقي درماني بر روي انسانهاست در واقع يك پژوهشي كتابخانه اي مي باشد و به برر سي توصيفي تأثير موسيقي و موسيقي درماني بر روي انسانها پرداخته است . و هدف از اين پژوهش در واقع اينست كه در آخر ما به اين پاسخ برسيم كه واقعاً موسيقي و موسيقي درماني بر روي انسانها ، در درمان بيماريها تأثير دارد . و اينكه آيا از اين هنر مي توان براي مهارتهاي ارتباطي وگفتاري ، رواني ، ذهني ... استفاده كرد . آيا مي توان از موسيقي به عنوان روشي براي كار درماني وكمك به ساير پروژه هاي توان بخشي استفاده كرد و اينكه موسيقي مي تواند مضر هم باشد يا صرفاً مفيد است و به طور كلي اطلاعاتي را در اين زمينه ها مي تواند به شما بدهد .
پژوهش حاضر توانسته به يكسري موضوعهاي مربوط به موسيقي ، موسيقي ايراني ، موسيقي مذهبي ، موسيقي و كاركردهاي آن و .... بپردازد و به شكل تخصصي به حيطة خاصي هم نپرداخته است . بلكه اطلاعات به شكل اطلاعات كلي آمده است .


منابع مورد استفاده در انجام اين پژوهش منابع دست اول كتابها ، منابع دست دوم پايان نامه ها و سايت ها مي باشند و در واقع بيشتر از آثار مكتوب استفاده شده است نه از مشاهدات شخصي . براساس اطلاعات آمده در اين پژوهش مي توان گفت كه :


امروزه موسيقي به صورت نظام مندي در بيمارستان ها و مراكز توانبخشي و حتي مراكز آموزشي و پزشكي كشور به كار مي رود . آموزش كودكان دبستاني با موسيقي بهتر مي شود ، موسيقي سبب افزايش سلولهاي ايمن . و همچنين متعادل كرد آنها مي شود . موسيقي بر بافتهاي هيجاني فرد مانند شادي ، غم ، علاقه ، نفرت ... مؤثر است . كاربرد موسيقي درماني براي كساني است كه دچار اختلال درماني هستند اما بايد بدانيم كه گونه هاي از موسيقي مانند راك ، قال و ... مضر است و تأثيرات سوء دارند .

«فصل اول»


بيان مسئله
روانشناسي علم پژوهش در رفتار موجودات زنده و بويژه در تفكر ، احساسات ، و رفتار بشر است . به همين دليل سالهاست روانشناسان علاقه شديدي نسبت به مشكلات عملي كه براي افراد بشر پيش مي آيد و راه حلهايي كه مي توان براي آنها پيشنهاد داد پيدا كرده اند . هدف روانشناسي ، علاوه بر پيشرفت علمي و صنعتي ، بهبود بخشيدن به زندگي مردم نيز مي باشد . (شاملو ، 1378 ، ص 11) 1 .


موسيقي صميمي ترين ، مطبوع ترين ، زيباترين هنر ارتباط بشري است . بايد به اين زبان همدلي انديشيد و از اشتراك آن در ارتباط و صميميت ارتباط جست ، گوشها را به هم نزديك كرد تا دلها آمادگي درك و هم حسي پيدا كنند و چون گوشها به هم نزديك گردند قلبها به هم نزديك و افكار مساعد دوستي و تفاهم خواهند شد .
با درك موسيقي عواطف زيبا ، همدردي و تفاهم بيشتر قلبي ميسر خواهد شد موسيقي ارتباط با روح دارد و روح ارتباط با خدا ، افسوس كه تبديلش كرده اند به عشق مجازي ، اگر به همان حالت روحانيتش اجرا كنند سيم ارتباط به مبدا وصل مي شود .
موسيقي دان اگر حالت روحي شنونده را درك كند مي تواند هر حرفي را سخت هم باشد با موسيقي علاج كند بشرطي كه آهنگ زن ، روانشناس باشد و بداند هر آني چه تكه اي براي مريض لازم است و بعد برگرداند . هر آهنگي از نظر روحاني يك مغز و معناي خاصي دارد اگر معنا و مغز روحاني آن درك شود ، موسيقي اثر ديگري پيدا مي كند . 2 (نخبه زعيم ، 1376) .
موضوع تحقيق :
بررسي توصيفي موسيقي و موسيقي درماني بر روي انسانها .
ضرورت و اهميت تحقيق


اهميت اين موضوع يعني يعني بررسي توصيفي موسيقي و موسيقي درماني براي انسانها در اين است كه اين هنر در جامعة امروزي ما ، و همينطور اكثر جوامع مورد استفاده قرا ر مي گيرد حال اگر ما با تأثيرات اين هنر آشنا شويم مي توانيم راهبردهاي ويژه اي را در مورد اين مسئله اخذ كنيم و به كار ببنديم و چون اين هنر با اكثريت مردم اجين و همراه است و مردم از آن در اكثر كشورها به ميزان زيادي استفاده مي كنند و بهره مي برند و از آنجا كه بويژه جوانان و نوجوانان در تمام كشورها علاقه مخرط به اين گونه هنرها دارند بنابراين بايد به جستجو و كنكاش در موسيقي بپردازيم و اين مسئله كه چگونه موسيقي بر رفتار و روان انسانها اثر مي گذارد تأثير دارد و يا اينكه آيا موسيقي مي تواند خدشه اي بر روح و روان انسان وارد سازد يا خير و استفاده از موسيقي به عنوان يك شيوة درماني در زمينه هاي گستردة بيماريهاي رواني و جسماني سبب مي شود ما به ضرورت و امنيت اين مسئله پي برده و در مورد آن اطلاعاتي بدست آوريم .
هدف تحقيق :


در اين تحقيق هدف براين است كه اول ما متوجه شويم كه موسيقي و موسيقي درماني چيست ؟ و ريشه در كجا دارند ، آيا هر هنر موسيقي تأثير بر روي روان و سلامت ما دارد و مي تواند توسط هر كسي اجرا شود اصلاً هر موسيقي ، آيا موسيقي مفيد است ؟ موسيقي و انواع آن چه جايگاهي دارد و آيا از موسيقي مي توان در ساير زمينه ها به جزء درمان هم استفاده كرد ..... همة اينها سبب مي شود ما براي رسيدن
تعريف متغيرهاي تحقيق
موسيقي : هنر بيان احساسات بوسيلة صداهاست كه مهم ترين عوامل تشخيص دهنده ي موسيقي صدا و وزن هستند كه صداهايي كه داراي ارتعاشات نامنظم باشند صداهاي غير موسيقي و آنهايي كه ارتعاشات منظم دارند صداهاي موسيقي ناميده مي شوند (كمال پور تراب ، مصطفي 1375) . 1
موسقي درماني : رشته اي است كه بر درمان و توانبخشي اختلالات جسمي و رواني گوناگون از موسيقي بهره مي گيرد . طول دوره و مدت زمان جلسات درمان بستگي به اهداف درماني مورد نظر و مشكل فرد دارد . (زاده محمدي ، علي ، 1374 ، ص 85) . 2


«فصل2»

مقدمه اي كلي راجع به موسيقي و موسيقي درماني
آنجا كه سخن باز مي ماند ، موسيقي آغاز مي شود . هانريش هانيه
اريان و نژاد ها بي شمارند ، اما زبان و روح يكي است ، زبان عشق . موسيقي نوعي زبان عشق است . كاربرد موسيقي براي درك زيبايي و سلامت زندگي اجتناب ناپذير است .
از بدو خلقت انسان ، نيازهاي متنوعي (اعم از جسمي و رواني) با او همراه بوده كه براي برآورده ساختن اين نيازها سازگاري با محيطش به ابزارهايي نياز داشته است .
هنر به عنوان يكي از وسايل اوليه سازگاري بشر در خدمت نيازهاي كمال جويي و زيبا طلبي و از طرف ديگر ، آرام بخش ناراحتي ها و سختي هاي زندگي او بوده است . موسيقي شكلي از هنر است كه احساس ، عاطفه ، ادراك و شناخت انسان را بدون نياز به تكلم و زبان منتقل مي كند .


استفاده بشر از موسيقي ، امري آسان و قابل دسترس بوده است ، چون ريتم و ملودي ، به عنوان دو ركن اساسي موسيقي ، در سرشت انسان وجود داشته و آواگرايي ها و حركات رتيك نيز نيازي به تكلم نداشته است . از اين رو در بيشتر قبايل ابتدايي مراسم وآيين هاي مختلف موسيقيهايي كه وسيله اي براي ابراز همبستگي و از بين بردن ترسها و غم ها و ايجاد آرامش و شادي و اراده در بين افراد قبيله بوده برگزار مي شده است .


موسيقي زبان آرزوها ، انتظارها و عواطف بشري است و هر قوم و ملتي بر حسب ويژگي هاي عاطفي و فرهنگي خود ، موسيقي خاصي دارد . با درك موسيقي ، عواطف زيبا ، همدردي و تفاهم هم بيشتر قلبي ميسر خواهد شد .


نغمه هاي موسيقي برحسب تركيب فواصل و ريتم داراي ارتعاشات خاصي هستند كه با تحريك ارتعاشات سلول هاي عصبي احساس و انگيزه اي را تقويت ، تضعيف و يا منتقل مي سازند ، اگر چه فوايد درمان با موسيقي از دوران هاي قبل مطرح بوده است ، اما تا قبل از اينكه در قرن اخير به عنوان يك رشته تخصصي شناخته شود خوب معرفي نشده است (سايت اينترنتي) .


موسيقي شفابخش است و هريك از ما مي توانيم از آن براي تقويت جسم و روح و جان استفاده كنيم . تأثير موسيقي و صوت بر هر يك از ما متفاوت است ، ولي بهر حال روي همه ما اثر مي گذارد . تأثير موسيقي و صوت بر هر يك از ما متفاوت است ، ولي بهر حال روي ما اثر مي گذارد . براي درمان با موسيقي ، خودمان بايد در اين امر مشاركت كنيم ، كه اين امر مستلزم چيزي فراتر از گوش دادن حرف به موسيقي با پر كردن وقت اضافي زندگي است . (ند ، اندروز ، ص 18) .
موسيقي بايد بتواند زبان و روح ملي را تقويت كند . موسيقي در حيات و زندگي فردي از همان آغاز كودكي و زندگي شير خوارگي و گهواره اي با نواي لالايي مادر آغاز مي شود و سير خود را در مراحل مختلف عصر ادامه مي دهد . موسيقي ايران ، تاريخي بس طولاني دارد زمان حضرت زرتشت موسيقي با سرود و آهنگ همراه بوده است كه هدف از اين موسيقي انتقال گفتار نيك ، پندار نيك و كردار نيك بوده است .


بطور كلي موسيقي قديم ايران ريشه اي بسيار عميق در فرهنگ تستي ايران داشته است . (نخبه زعيم ، پرينوش)


ـ ادبيات تحقيق
تاريخچه موسيقي :
نخستين نشانه هاي مشخصي توسعه و رونق موسيقي را در حدود بين النهرين و نزد اقوام سومري ، آشوري و بابلي يافته اند . و قدمت آن به بيش از سه هزار سال پيش از ميلاد ميرسد بعد از آن نوبت به چين و مصر رسيد كه در حدود هزار سال پيش از ميلاد موسيقي داشتند ، كره نيز برخلاف ژاپن از مراكز قديمي موسيقي و نخستين بار امپراطور قومي قريب پنج هزار سال پيش از ميلاد موسيقي چين را تدوين كرد و در مغرب زمين يونان بيش از قوم بوده و از حدود 800 سال پيش از ميلاد موسيقي در آنجا رواج داشت قدمت موسيقي در ايتاليا به 300 سال پيش از ميلاد مي رسد و اقوام سفيد پوست كه در آسياي غربي ، آفريقاي شمالي ، اروپاي شرقي هستند تمدن قديم را بوجود آوردند و در جامعه هاي شكارچي و كشاورزي نمايش بدون موسيقي وجود ندارد .


در اين جامعه ها بر خلاف موسيقي ما به ريتم بيشترين اهميت مي دهند و اين ريتم يا وزن بطور محسوسي پيچيده تر و با معني تر از سمفونيهاي ولاست در جامعه هايي كه اقتصاد غير توليدي دارند موسيقي بر پايه هاي ملودي و ريتم ساخته مي شود اين عقيده دموكريت دانشمند يوناني كه انسان خواسته است آواز پرندگان را تقليد كند و به اين دليل به موسيقي پرداخته است فقط تا اندازه اي درست است گيسوي انسان قديمي ترين ابزار موسيقي است در جامعه هاي ابتدايي آوازها هميشه تكصدا هستند كهنترين نوع ، اپرا است كه سرپرست گروه ميخواند و ديگران پس از كمي آنرا تكرار مي كنند . (نخبه زعيم ، پرينوش ، 1376)


تاريخچة پيدايش موسيقي درماني
تاريخچه استفاده از موسيقي به عنوان روشي براي درمان به زمان ارسطو و افلاطون باز مي گردد ، از آن زمان به بعد رگه هايي از استفاده از استفاده از اصوات و آهنگها براي درمان بيماريهاي مختلف بكار رفته است . اما در قرن بيستم فكر رسمي استفاده از موسيقي براي درمان مصدومين جنگ جهاني اول آغاز شد و هر چند استفاده از موسيقي براي درمان مصدومين جنگ جهاني اول آغاز شد و هر چند استفاده از اين روش درماني با مشكلاتي همراه بود كه با قدمهايي كه برداشته شد بتدريج اين شاخه درماني تكامل يافت و انجمنهاي متعددي تشكيل گرديد . بطوري كه در سال 1944 اولين برنامه آموزش موسيقي درماني در جهان در دانشگاه ميشيگان آغاز شد .


در سال 1950 انجمن موسيقي درماني آغاز به كار كرد . در سال 1971 انجمن موسيقي درماني آمريكا يا AAMT آغاز به كار كرد . در سال 1985 فدراسيون جهاني موسيقي درماني در سطح بين المللي به ثبت رسيده انجمن موسيقي درماني ايراني با اهداف بالا بردن سطح آگاهي افراد از فرآيند موسيقي درماني و فوايد آن و بالا بردن امكانات تخصصي براي استفاده از اين شيوه درماني فعاليت خود را آغاز كرده است :


انسان و موسيقي
اديان و نژادها بي شمارند ، اما زبان و روح يكي است ، زبان عشق . موسيقي نوعي زبان عشق است .
از بدو خلقت انسان ، نيازهاي متنوعي (اعم از جسمي و رواني) با او همراه بوده كه براي برآورده ساختن اين نيازها سازگاري با محيطش به ابزارهايي نياز داشته است .
هنر بعنوان يكي از وسايل اوليه سازگاري بشردرخدمت نيازهاي كمال جويي و زيبا طلبي و از طرف ديگر آرامبخش ناراحتي ها و سختي هاي زندگي او بوده است . موسيقي شكلي از هنر است كه احساس ، عاطفه ، ادراك ، و شناخت انسان را بدون نياز به تكلم و زبان منتقل مي كند .


استفاده بشر از موسيقي ، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفي آواگري ها و حركات رتيميك نيز نيازي به تكلم نداشته است . از اين رو در بيشتر قبايل ابتدايي مراسم و آيين هاي مختلف موسيقيايي كه وسيله اي براي ابراز همبستگي جمعي و از بين بردن ترسها و غمها و ايجاد آرامش و شادي و اراده در بين افراد قبيله بوده برگزار مي شده است .
موسيقي زبان آرزوها ، انتظارها و عواطف بشري است و هر قوم و ملتي بر حسب ويژگي هاي عاطفي و فرهنگي خود موسيقي خاصي دارد . بادرك موسيقي ، عواطف زيبا ، همدردي و تفاهم بيشتر قلبي ميسر خواهد شد . (سايت اينترنتي)
موسيقي و درمان


از ابتداي تاريخ ، بشر از موسيقي براي شفاي بيماران استفاده مي كرده است ، براي مثال ؛ ريتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمي داشته است .
ارسطو مي گويد : از موسيقي مي توان در بسياري از شئون زندگي ، تربيت ، سرگرمي ، درمان ، اوقات فراقت و تعديل احساسات و عواطف استفاده كرد . فارابي موسيقي رابا سه خاصيت مطرح مي ساخت :
احساس انگيز ، نشاط انگيز ، خيال

انگيز و يا تحت شرايطي هر سه خصوصيت را دارا مي باشد .
امروزه از تأثير و فوايد موسيقي در مراحل مختلف رشد و زندگي انسان (از دوره جنيني تا سالمندي) گياهان و جانوران سخن به ميان مي آيد ، و از تغييرات آن بر روي سيستمهاي حسي ، حركتي ، هيجاني ـ عاطفي ـ ترشح غدد ، هوشياري و آگاهي و شناخت فرد بحث مي شود . (سايت اينترنتي)
مقدمه اي بر موسيقي درماني
شايد تاكنون مطالبي در روزنامه ها ، مجلات ، محل كارتان يا در بين مردم درباره «موسيقي درماني» خوانده يا شنيده باشيد . موسيقي درماني يك رشته جديدي است و فقط بمدت پنجاه سال است كه بعنوان يك تخصص كلاسيك و حرفه اي توسعه پيدا كرده است .
بطور خلاصه در موسيقي درماني

با استفاده از موسيقي ، كه يك رسانه هنري خلاق است ، به افرادي داراي مشكلات گوناگون ، به منظور دستيابي به بهداشت رواني و جسمي آنان كمك مي شود .
موسيقي درماني در درمان افرادي كه ناتواني هاي مختلف از جمله عقب ماندگي ذهني ، تأخير يافتگي رشدي ، معلوليت جسمي ، بيماري رواني و ...... داشته اند ، بطور موفقيت آميزي جواب داده است .
موسيقي درمانگر ، اهداف و مقاصد را بر اساس نيازهاي خاص درمانجو دنبال مي كند . فنون مختلفي براي پيشبرد اهداف استفاده مي شود . براي مثال ، آواز خواندن مي تواند به افراد مبتلا به بيماري آلزايمر كمك كند تا حافظه دراز مدتشان را به كار اندازد ، نواختن آلات موسيقي با همسالان يا درمانگر مي تواند مهارتهاي ميان فردي را افزايش دهد و كاركردهاي اجتماعي را بهبود بخشد .
از همه مهمتر اينكه افراد احساساتشان را در روشي مطمئن و لذت بخش بوسيله نواختن موسيقي ، گوش كردن به موسيقي و رقصيدن به همراه موسيقي بيان مي كنند .
البته موسيقي درماني فقط در خدمت افرادي كه داراي انواع مختلف ناتواني ها هستند به كار برده نمي شود بلكه در شرايط مختلف پزشكي نيز سودمند است . از جمله كاهش فشار رواني يا درد زايمان ، توانبخشي بيماران سكته اي و مبتلايان به بيماري پايانه 1 . مسأله عمده كه در اينجا براي درمانگر مطرح است كاهش درد و تحمل آن در شيوه درمان است و يا كمك به بيمار براي دستيابي به كاركردهاي بهينه .
موسيقي درماني رشد فزاينده اي در كشورهاي مختلف جهان و در عرض سالهاي اخير داشته است و كارهاي درماني متعددي توسط موسيقي درمانگران صورت پذيرفته است و اين امر تأكيد گرديده كه اساساً موسيقي در درمان اشخاص مبتلا به وضعيت هاي مختلف پزشكي كارآيي بسياري دارد . (سايت اينترنتي)


چهار ركن موسيقي
موسيقي داراي چهار ركن است .
ريتم يا ضرب يا ملودي يا هماهنگي و لحن ، تير يا رنگ آميزي اينها ابزار يا مواد و مصالح كار هر مضف مي شود . اغلب مورخان در اين نكته هم عقيده هستندكه در هر جا هنر موسيقي به منشاء

ظهور رسيدابتدا با ريتم يا ضرب شروع شده تأثير زدن يك ضرب مهيج و شهوت انگيز به قدري سريع و آني است كه به حكم غريزه به ما ثابت مي شود كه ضرب اولين چيزي بوده است كه بشر در موسيقي ابتكار كرده است و اگر ما به قواي غريزي خود آگاه باشيم مي توانيم موسيقي قبايل وحشي را براي اثبات همين موضوع مورد توجه قرار دهيم .
موسيقي قبايل وحش تا همين امروز چيزي جزء ضرب نيست . ارتباط زيادي كه بين آثار خبري و حركات بدني موجود است خود دليلي قانع كننده اي است براي اينكه ريتم و ضرب نخستين ابتكار بشر در موسيقي بوده است . 1 (نخبه زعيم ، پرينوش ، 1376)
تعريف موسيقي
موسيقي عبارت است از اثبات و آهنگهايي كه در روان آدمي تحركي ايجاد كرده كه به واسطه آن احساس شادي ، يا اندوه مي كند و به عبارتي ديگر موسيقي فن ايجاد آهنگهايي است كه به صورت موقت و مصنوعي مي تواند شادي و اندوه را توليد كند اين آهنگها به دو بخش تقسيم مي شوند : آهنگهاي طبيعي همانند نغمه و جويبار و آبشار ، صداي وزش ملايم باد در ميان شاخ و برگ درختان ، نواي پرندگان .
آهنگهاي غير طبيعي : همانند آنچه كه توسط بشر ساخته مي شود و داراي زير وبم و ارتعاشات گوناگون است . 2 (زاده محمدي ، علي ، 1371)
موسيقي درماني
بر طبق تعريفي كه انجمن ملي موسيقي درماني (NAMT ) ارائه داده است ، موسيقي درماني عبارت است از كاربرد موسيقي تأمين ، حفظ و بهبود سلامت جسماني و رواني درواقع موسيقي درماني كاربرد منظم موسيقي است ، به طوري كه موسيقي درمانگر مستقيماً در يك محيط درماني ، تغييرات دلخواه را در عواطف و رفتار درمان نجو ايجاد مي كند .....) . (سايت اينترنتي)
روشهاي موسيقي درماني
در موسيقي درماني دو روش اساسي وجود دارد : روش فعال و روش غير فعال ، روش غير فعال شامل شنيدن موسيقي اي است كه بيماري با گوش دادن و شنيدن موسيقي كه در حال نوخته شدن است ، مورد درمان قرار مي گيرد . در اين روش بيشترين تأثير عملكرد در برانگيختن و تأثير واكنش هاي عاطفي و ذهني است . درحالي كه در روش موسيقي درماني فعال كه نواختن ، خواندن و حركات موزون اساس كار است . واكنش هاي مختلف عاطفي ، ذهني ، جسمي و حركتي تحريك و برانگيخته مي شود . برنامه ها و روش هاي موسيقي درماني متنوع ومناسب با نياز افراد تنظيم و تدارك ديده مي شود . محور هاي اصلي برنامه هاي موسيقي درماني شامل شنيدن موسيقي متناسب و آرام بخش ونواختن موسيقي درگروههاي منظم و يا انفرادي خواندن آوازها ، ترانه هاي فردي و ياگروهي مي باشد . (سايت اينترنتي )
موسيقي درمانگ را كيست ؟
انجام و روش درماني توسط هر فردي جايز نيست . موسيقي درمانگراها افراد ي متخصص هستند كه در زمينه هاي مختلف موسيقي و شاخه هاي درماني آموزش ديده اند . بلكه آنهايي صلاحيت دارند كه با اساس بيماري ها ، درمان هاي مختلف آنها ، روان شناسي موسيقي و .... آشنا هستند و شايستگي فردي وتخصصي لازم را در اين زمينه دارا هستند . در موسيقي درماني از چه نوع موسيقي استفاده مي شود ؟
موسيقي انواع مختلف دارد ، برخي آرام و برخي تند هستند . در هر حال تأثير موسيقي هاي مختلف بر ذهن و سلامت انسان متفاوت است . برخي از انواع موسيقي نه تنها نقش بهبود دهنده ندارند ، بلكه معمولاً براي كاركردهاي مختلف مغزو روح انسان نيز مضر به شمار مي روند و در صورت تداوم به گوش دادن يا نواختن آنها مشكلاتي را براي فرد به وجود خواهد آورد . در فرآيند درمان با موسيقي از نواحي از موسيقي استفاده مي شود كه القاء آرامش ونشاط ذهني را به همراه دارند و باعث تجديد قوا و بهبود كاركردهاي مغز مي شود .
(سايت اينترنتي)
شروع به كار انجمن موسيقي درماني درايران
از سال 1377 گروهي متشكل از اساتيد و دانشجويان گروه پژوهشي موسيقي درماني تحت نظارت مركز پژوهش هاي علمي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي تهران فعاليت هاي نظام بندي را در اين زمينه آغاز نمودند كه ما حاصل آن ، برگزاري اولين و دومين سمينار موسيقي درماني كه ماحصل آن ، برگزاري اولين و دومين سمينار موسيقي درماني در سطح ملي و تشكيل جلسات كنفرانسي هفتگي ، بانك اطلاعاتي ، دوره هاي آموزشي نظري و عملي (work shop) و انجام تحقيقات باليني بوده است . در جريان برگزاري دومين سمينار سراسري موسيقي درماني در خرداد ماه سال 1379 ، قطعنامه اي قرائت شد كه در آن ، لزوم تشكيل انجمني رسمي كه ماهيت حقوقي داشته باشد ، اعلام گرديد . اين ماه از قطعنامه براساس برنامه اي از پيش تعيين شده و بنا به درخواستهاي متعدد از جانب مراكز دانشگاهي و دانشجويان گروههاي مختلف ، و احساس نياز اعضاي گروه شكل گرفت و پيگيري آن پس از يك سال با برقراري جلسات متعدد مقدماتي منجر به ثبت انجمن حاضر گرديد . (سايت اينترنتي)
استانداردهاي موسيقي درماني
براي انجام هر كاري داشتن استانداردها و رعايت آن ، بهترين مدرك براي قضاوت و ارزشيابي خواهد بود . موسيقي درماني براي هر سن و سال و هر مرحله از مشكلات رواني در هر جامعه و مراكز درماني خاص مي تواند مورد استفاده قرار گيرد .
استانداردهايي وجود دارند كه در ده مورد مختلف مطرح شده اند و به كار گيري آن در مورد افرادي كه تحت درمان موسيقي درماني هستند ، توصيه شده اند كه اين موارد عبارتند از : موارد اعتبار ، توان بخشي معلوليت ، مراكز آموزشي ، مراكز درماني ، مراكز روانپزشكي و روان درماني ، ناتواني هاي جسماني و حركتي ، مراكز مشاوره ، در درمان خصوصي در مراكز نگهداري سالمندان و در كارهاي مربوط به ارتقاء كيفيت سلامت شخص به پيوست شماره مربوط به رعايت اصول اخلاقي استانداردهاي موسيقي درماني .
موسيقي درماني دستور تجويز شده اي است :
موزيك تراتراپليستها غالباً با ديگر متخصصان چون فيزيوتراپيستها ، پزشكان ، روانپزشكان ، مدد كاران اجتماعي و مربيان دريك تيم درماني يا آموزش فعاليت مي كنند آنها به صورت تيمي كار مي كنند و با مشورت يكديگر تصميم مي گيرند تا بهترين خدمات را براي رسيدن به اهداف درماني هماهنگ كنند .
خدمات موسيقي درماني مانند ديگر خدمات تخصصي حرفة پزشكي به عنوان قسمتي از برنامة درماني بيمار تجويز مي شود .
دستورالعملهاي موسيقي درماني مانند دستورات دارويي يا درمان پزشكي به وسيلة پزشك تجويز مي شود موسيقي درماني ممكن است با توافق كلي تيم تخصصي در برنامة درماني درمانجو قرار گيرد .


در زمينه هاي غير پزشكي نيز خدمات موسيقي درماني ممكن است از طرف مدد كار ، روانشناس ، معلم ويا والدين و يا موافقت كليه افراد متخصص تجويز شود
نكتة مهمي كه بايد در نظر داشت اين است كه وسيلة سرگرمي و بازي نيست ، بلكه عامل اصلاح كنندة تجويز شده اي است كه به بهبود ناسازگاري رفتار و حالات كمك مي كند .
موسيقي درماني بيش از هر تكنيك درماني ديگري با زندگي روزمرة مردم آميخته و با نياز و احساس آنها عجين شده است . بطوري كه همانند خواب و خوراك خواندن نيز در هر مكان و هر محظي ديده و شنيده مي شود . اما علت گرايش و علاقة مردم به موسيقي به خاطر طبيعت و فطرت آدمي است كه مجذوب موسيقي است .


ذات محرك و موزون موسيقي با فطرت وحدت طلب آدمي پيوند ناگسستني دارد پيوندي كه در همة دوره ها و مراحل تمدن بشري در ميان همة اقوام ديده مي شود وگسستگي از آن غير ممكن است . در مقاطع محدودي از زمان برخي از فرهنگها به لحاظ انحطاط و يا آشفتگي استنباط كوشيده اند از آن برحذر باشند ،


اما در عمل موفق نبوده اند و در عوض بنابر نياز فعال رواني طبع بشري تسليم و به استفادة مطلوب از آن متعرف گشته اند .
طبيعت آدمي چه در اساس بيولوژيك (زيست شناختي) و چه در ساختار رواني ، تحول و مسيري آهنگين را مي پيمايد و ريتم و هارموني در ساختمان آن ريشه دارد . به همين لحاظ مجذوب نظم و هماهنگي و كنشهاي رتميك بيروني مي شود


در ساختمان عصبي آدمي بطور فطري به دريچه و تمايل مهم براي گرايش به دنياي موزون اصوات و موسيقي وجود دارد : «شنيدن» «خواندن» و «حركت كردن» .
اين سه دريچه نياز به ريتم و هماهنگي را بيش از حواس ديگر ارضاء مي كنند . و همچنين ابزار طبيعي موسيقي درماني بدن به حساب مي آيند كه مورد استفادة روزمرة ما هستند .
شنيدن و خواندن رايج ترين شيوة موسيقي درماني است كه همه در شرايط گوناگون زندگي به سادگي ازآن سود مي جوييم و حال و احوال خود را دستخوش آرامش وَ سبكي يا نشاط و سر زندگي كرده به انرژي وَ هيجان دروني توازن مي بخشيم .


هر كس كه در شرايط سالمي باشد ، هر از گاهي با شنيدن وَ خواندن احساسات خود را جاري مي سازد و برون مي افكند وَ انرژي كسل وَ يا نگران و سرگردان دروني را به سمت و حالت احساس مطلوب هدايت مي كند وَ از فشار بي رغبتي دل مي كاهد .


اين شيوه درمانگري ساده هميشه وَ همه وقت مورد استفاده مردم بوده است . چنانچه آمده است كه داود پيامبر هر از گاهي در كوه و دشت به الحان خوش نوايي سر مي داد تا فشار تألمات مكافات قوم را از دل بكاهد وَ مجدداَ بر مردم وَ اجتماع فرود آيد وَ با قدرت وَ روحية مسلط تري به اصلاح امور بپردازد .


شنيدن وَ خواندن دو ابزار ارزشمند «خود درمانگري» هستند . وقتي از روي ميل نغماتي را مي شنويم وَ يا زمزمه ، مي كنيم در واقع به موسيقي درماني خود مشغوليم . در واقع طبيعت خود را براي تسكين خود بكار مي اندازيم خواندن هميشه با ما است زمزمه زبان دل است . كافي است كه دل نيازي براي بيان همدردي پيدا كند ، آنگاه حتي با ترنمي دروني وَ زمزمه اي ذهني و نه تنها سردادن آوازي ـ احساس را آرام آرام به جريان اندازيم وَ از تراكم آن مي كاهيم وَ بي قراري آن را از پوست وَ گوشت وَ بدن به صورت موج ، دما وَ سياله خارج سازيم ، نا حدي كه دل آرام گيرد و حس كنيم كه : كافي است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید