بخشی از مقاله

جغرافیای طبیعی


اندونزي بزرگترين مجمع‌الجزاير جهان است كه در امتداد خط استوا و بين قطعه خشكي جنوب شرقي آسيا و استراليا قرار دارد.%81 درصد از كل مساحت اندونزي را آ ب پوشانده است. مجمع‌الجزاير اندونزي داراي پنج جزيره بزرگ و نزديك به 30 گروه مجمع‌الجزاير مي‌باشد. بر اساس اعلام مقامات اندونزي در سال 1994 اندونزي داراي 17508 جزيره كوچك و بزرگ بوده اما فقط 6000 جزيره آن مسكوني مي‌باشد. پنج جزيره مهم آن عبارتند از: 1- سوماترا 2- جاوه 3- كاليمانتان 4- سولاوسي 5- ايريان جايا.


اندونزي داراي آب و هواي استوايي و داراي دو فصل خشك و باراني هر يك به مدت چهار ماه مي‌باشد. اندونزي بعد از برزيل داراي بزرگترين ذخاير جنگلهاي استوايي(معروف به ششهاي جهان) مي‌باشد كه نزديك به 120 ميليون هكتار را در بر مي‌گيرد.خاك بيشتر مناطق اندونزي به دليل وجود با تلاقهاي فراوان جلگه‌ها و دشتهاي وسيع و نيز رسوبات آتشفشاني براي كشاورزي مناسب است. جزاير جاوه وبالي داراي حاصلخيزترين خاكها هستند. اندونزي داراي رشته كوه‌هاي فراوان و قله‌هاي مرتفع بسياري است كه در بين آنها حدود 400 آتشفشان وجود دارد كه يك چهارم آنها فعال است .

 

اندونزي داراي راههاي دريايي مهمي است كه اقيانوس هند را به اقيانوس آرام پيوند ميدهد. از مهمترين اين آبراهها مي‌توان به 1- تنگه مالاكا، 2- تنگه سوندا، 3- تنگه ماكا سار كه از ديرباز مورد استفاده كشتيهاي تجاري بوده است اشاره نمود.شهر جاكارتا پايتخت اندونزي است و شهرهاي مهم ديگر اندونزي عبارتند از: 1-سورابايا 2- باندونگ 3- جوگجاكارتا 4- مالانگ 5- مدان 6- پالمبانگ 7-اوجونگ 8- بانجار ماسين.


شهر جاكارتا از بنادر مهم تجارتي قديمي اندونزي مي‌باشد اين بندر در ابتدا سونداكلاپا نام داشت كه پس از شكست نيروهاي پرتغالي از نيروهاي مسلمان به رهبري فتح‌الله‌خان در سال 1527 م به جاياكارتا (پيروزي بزرگ) تغيير نام يافت. در سال 1618م هلنديها به جاكارتا حمله و پس از اشغال آن مقر كمپاني هند شرقي هلند را به آنجا منتقل و نام آنرا به باتاويا تغيير دادند. تا اينكه در جنگ جهاني دوم و اشغال اندونزي توسط ژاپن به جاكارتا تغيير نام يافت. در اندونزي به علت وسعت زياد در ميان حدود شرقي وغربي آن سه منطقه زماني مختلف وجود دارد:


1-بخش غربي اندونزي 7 ساعت جلوتر از گرينويچ، 2-بخش مركزي اندونزي 8 ساعت جلوتر از گرينويچ، ‌3-بخش شرقي اندونزي 9 ساعت جلوتر از گرينويچ.


اندونزي چهارمين كشور پرجمعيت جهان و سومين كشور در حال توسعه و پرجمعيت‌ترين كشور اسلامي است.جمعيت فعلي اندونزي بين 210 تا 212 ميليون نفر تخمين زده مي‌شود. دولت اندونزي با پيروي از سياستهاي يهودي صليبي در مورد كنترل جمعيت كه هدف آن كاهش جمعيت مسلمين مي‌باشد پيشتاز ديگر كشورهاي اسلامي در اين زمينه بوده و توانسته رضايت اربابان صليبي يهودي خود را جلب نمايد. نرخ رشد جمعيت از 3/2 در سال 1971م به كمتر از 5/1 درصد تقليل يافته و اين روند همچنان ادامه دارد. ژنرال سوهارتو رئيس دولت وقت اندونزي در سال 1989م به خاطر خوش خدمتي در راستاي اهداف استعمارگران نو جايزه ويژه سازمان ملل در مورد تنظيم خانواده را دريافت كرد.


«شوراي ملّي تنظيم خانواده» با همكاري آژانسهاي كمك‌رساني يهودي صليبي و با همكاري وزارت بهداشت اندونزي384 هزار مركز كنترل خانواده تا سال 1993م در اندونزي تأسيس نمود كه بر اثر تبليغات و عملكرد آنها 31 ميليون زوج 24 ميليون آنان از روشهاي مختلف جلوگيري از بارداري و عقيمي استفاده نموده‌اند.
برنامة صهيونيسم بين‌الملل و اتحاد صليبي منحصر در كنترل جمعيت مسلمين نيست، بلكه در برنامه‌هاي دولت و بانك جهاني سياست توازن جمعيت و يا كاستن از جمعيت مسلمين در مناطق حساسي كه اكثريت با مسلمين است تحت پوشش مهاجرتهاي داخلي در جريان است.


اندونزي از نظر قومي و نژادي جامعه متنوعي بوده و فاقد يك گروه نژادي است. با اين حال بيشتر مردم از نژاد ملايو هستند. اندونزي داراي بيش از 200 زبان محلي است كه با احتساب لهجه‌هاي گوناگون به 583 زبان و لهجه مي‌رسد. معروفترين زبانهاي رايج در اندونزي عبارت است از:1-آچه‌اي 2-بتكي 3-سوندايي 4-جاوه‌اي 5-ساساكي 6-تتوم. اما زبان اندونزيايي كه برگرفته از زبان ملايو است به عنوان زبان رسمي كشور رواج وسيعي داشته و در تمام سطوح آموزشي، اداري، حقوقي و رسانه‌اي به كار مي‌رود. در دوره گسترش اسلام در اين

سرزمين خط و الفباي عربي جايگزين خط قديم (الفباي پالاوا) شده و به حروف عربي و يا حروف جاوه‌اي مشهور بوده است. هنگام اشغال اين سرزمين توسط هلند مبلغين مسيحي با حمايت استعمارگران هلند جهت تغيير دين اين مردم خط آنان را به تدريج از عربي با الفباي لاتين تغيير دادند. امروز نيز زبانهاي ملايو و اندونزيايي به الفباي لاتين نوشته مي‌شود. خط قديم عربي براي نسل جديد ناآشنا و به جز در محافل مذهبي كاربردي ندارد .

 

كشور اندونزي همانند پلي دو قاره آسيا و اقيانوسيه را به هم متصل مي‌سازد. موقعيت ژئوپلوتيك اندونزي و احاطه آن بر آبراههاي مهم دريايي تجاري مثل تنگه مالاكا و سوندا؛ وجود ذخائر فراوان معدني مثل نفت، گاز و منابع غني طبيعي از جمله جنگلهاي استوايي و خاك حاصلخيز از عوامل اهميت بخش آن است .


مجمع‌الجزاير اندونزي در طول تاريخ تحت تاثير چهار موج فرهنگي و مذهبي قرار گرفته است:
1-دورة قبل از اسلام
بر اثر ارتباط اين مجمع‌الجزاير با هند، آيينهاي بودا و هندو رواج بسيار زيادي در اين سرزمين داشته است .
2-دورة گسترش اسلام


ورود و نشر اسلام در اين مجمع‌الجزاير از مهمترين و در عين حال مبهم‌ترين دوران تاريخ اين سرزمين است. شواهد تاريخي گوياي آن است كه براي بار اول اسلام از طريق تاجران و بازرگانان مسلمان به اين سرزمين نفوذ نموده است. هنگامي‌كه پايتخت خلافت اسلامي در بغداد مورد تاخت و تاز مغولها قرار گرفت، بسياري از عالمان و صوفيان كرام در كتابهاي تاريخ ملايو آمده است كه اولين حاكم مسلمان در منطقه آچه شخصي به نام جهان‌شاه بوده كه در سال 602 هـ . ق به خاطر ازدواج با زني از اهالي آچه به عنوان پادشاه از طرف مردم،

انتخاب شده است. ماركوپولو در سال 692 هـ . / 1292 م. از جزيرة سوماترا بازديد مي‌كند جز منطقة آچه كه تمام ساكنين آن مسلمان ‌بودند ساكنان بقية مناطق را بت‌پرست مي‌يابد. نيم قرن بعد از ماركوپولو سياح بزرگ اسلامي ابن‌بطوطه هنگامي‌كه از جزيرة جاوه، سوماترا و منطقه آچه بازديد مي‌كند، حكومت اسلامي مقتدري را كه پادشاه عادل و مسلمان آن ملك ظاهرمشغول جهاد با كفار است را در اين سرزمين مي‌يابد. پادشاه پيرو مذهب شافعي بوده است. بسياري از قضات و فقهاي آن ديار مهاجرين سرزمينهاي اسلامي و فرمانده نگهبانان ايراني بوده است.
3-ورود استعمارگران مسيحي


پس از سقوط بندر مالاكا و از بين رفتن حكومت اسلامي آن به دست استعمارگران پرتغالي حركت تدريجي مسيحيان به سمت مجمع‌الجزاير اندونزي آغاز و بخشهايي از مناطق شرقي اندونزي به تصرف پرتغاليها درآمد. پرتغاليهاي مسيحي با يورش وحشيانه به گورستان عقده‌هاي شكست در جنگهاي صليبي را با تخريب قبرستان مسلمانان خالي نموده و از سنگ نوشته‌هاي قبور مسلمين قلعه‌اي بنا نمودند. كشيش سنت فرانسيس خاوير به نمايندگي از كليسا و پاپ از مناطق اشغال شده بازديد و فعاليتهاي تبشيري خود را آغاز و مؤسسه‌اي دايمي براي تبليغ مسيحيت تأسيس نمود؛ تا پايان قرن 16م حدود شصت هزار نفر از بوميان مناطق مختلف به آيين منسوخ و تحريف شدة مسيحيت(كاتوليك) درآمدند. پس از پرتغاليها،

هلنديها اكثريت اندونزي را به اشغال خود درآورده و به ترويج مذهب پروتستان پرداختند. مبلغان مسيحي در تغيير دين مسلمانان موفقيتي كسب نكردند اما با متمركز نمودن فعاليتهاي تبشيري خود در مراكز دورافتاده و روستايي، دين بسياري از بوميان اين مناطق را تغيير دادند. بر اساس آمارهاي منتشر شده 6% درصد جمعيت اندونزي را مسيحيان پروتستان و 3% آنرا كاتوليكها تشكيل مي‌دهند .
4- كمونيسم


از آغاز مبارزات مردم اندونزي بر عليه استعمارگران در قرن بيستم ميلادي، جهان غرب كوشيد تا با عوض نمودن انديشه اسلامي مبارزان مسلمان، حركتهاي استقلال‌طلبانه اين مردم را در قالب افكار و ايده‌هاي منحط و پوشالي سوسياليستي شكل دهد و با روشي ديگر به استعمار اين مردم بپر دازند كودتاي كمونيستي پس از استقلال اندونزي بر اثر هوشياري مسلمانان با شكست مواجه و بساط حزب كمونيست از اين كشور برچيده شد.

خاورشناسان و مورخان مسيحي در نگارش تاريخ اندوزي به تحريف آن در راستاي منافع استعماري مسيحيت پرداخته و حقايق را وارونه بيان داشته‌اند. آنان نقش مثبت اسلام در ايجاد حركتهاي ضد استعماري و استقلال‌طلبي در اندونزي را انكار نمودند، اما حقيقت آن است كه عامل اصلي خيزش و قيام ملت اندونزي در مقابل استعمارگران ريشه در تعاليم اصيل اسلامي به عنوان مكتبي مبارز و استكبارستيز و پويا در ايجاد كانونهاي جهاد و مقاومت ضد اشغالگري و كفر جهاني دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید