بخشی از مقاله

پيشينه حجاب
«يا بنى آدم قد انزلنا عليكم لباسا يوارى سَوْاتكم و ريشا و لباس التقوى ذلك خير ذلك من آيات اللّه‏ لعلكم يذكرون.»(1)
بررسى تاريخ زندگى بشر به دو طريق ممكن است :


1- گذشته انسان را از جهت مادّى يعنى سير تكاملى انسان رااز حيث چگونگى توليد و صنعت مطالعه كنيم 2- گذشته انسان را از جهت رشد معنوى ، يعنى عروج و هبوط انسان‏ها در مسير كسب صفات متعالى ، از آغاز خلقت تاكنون در پرتو هدايت‏هاى پيامبران خدا مورد بررسى قرار دهيم .


رنسانس و انقلاب صنعتى اروپا همه چيز را دگرگون كرد و توجه بشر را از علوم عقلى به سوى علوم تجربى و حسى سوق داد و به جاى فلسفه و جهان بينى الهى ، فلسفه و جهان بينى مادى را مطرح كرد و به جاى اخلاق و مفاهيم با ارزش معنوى و الهى ، مفاهيم اومانيستى را مطرح كرد. در تاريخ نيز به جاى بررسى و تحقيق درباره رشد معنوى انسان‏ها ، بررسى تاريخ رشد و تكامل ابزار توليد را جايگزين كرد.


امروز وقتى اسمى از تاريخ به ميان مى‏آيد ، مقصود از آن تاريخ تمدن است و مقصود از تاريخ تمدن ، تاريخ ابزار و توليد و رابطه آن با انسان‏هاست . از اين‏رو ، دوره‏هاى تاريخ را بر اساس مبانى مادى نامگذارى كرده‏اند. حجاب ، امرى معنوى و در بر دارنده حيا و عفّت انسان‏ها است . مقصود از حجاب اين است كه در وجود و فطرت پيشينه حجاب
زنها نيرويى است به نام حيا كه او را در مقابل مردان اجنبى به عفت و پاكدامنى دعوت مى‏كند . از آن جا كه اديان الهى منطبق با فطرت انسان‏ها هستند ، پوشش انسان‏ها نيز ريشه در فطرت و خواست درونى دارد.


پس پوشش زن واكنش است كه زنها بر اثر يك نيروى درونى و فطرى به نام حيا ، در مقابل مردان اجنبى از خود نشان مى‏دهند ؛ مثل واكنش سرخ شدن صورت انسان‏ها هنگام خجالت . قرآن كريم مى‏فرمايد: وقتى كه آدم و حوا از بهشت هبوط آمدند ، به دنبال ساترى از برگ درختان مى‏گشتند ،(2) كه فطرى بودن پوشش را مى‏رساند.
آثار به جامانده از انسان‏هاى اوليه نشانگر اين است كه حجاب پيشينه‏اى به درازاى تاريخ دارد و اختصاص به اسلام ندارد .
نقش برجسته‏اى كه در تل العمارنه (در استان اسيوط مصر) موجود است و مربوط به چهارده قرن قبل از ميلاد است ، تصوير ملكه «نفرتى تى» و دخترش را نشان مى‏دهد كه هر دو پوشش به تن دارند.(3)


نقش برجسته‏اى كه مربوط به چهارده قرن قبل از ميلاد است ، تصوير فرعون مكاريتوس و يك زن و دخترش را نشان مى‏دهند كه هر سه ، قسمت پايين بدن را پوشانيده‏اند.(4)
در تصويرى از يك نقاش مصرى كه با توجه به اهرام سه گانه مصر ، قدمت آن به سه هزار سال قبل از ميلاد مى‏رسد ، دختران تمام بدن خود و پسران نيمه پايين بدن را پوشانده‏اند .(5)
نقش برجسته‏هاى معبدهاى كارناسوس در موزه بريتانيا ، كتيبه معبد زئوس موزه برلين و مجسمه كاونارنس در موزه ناپل ، همگى نشان دهنده پوشش زنان در قبل از اسلام است .
در هر كدام از اين موزه‏ها مجسمه‏هايى از زنان با پوشش كامل وجود دارد كه قدمت آن‏ها به سه هزار سال قبل از ميلاد مى‏رسد .(6)


از اين تصاوير و نقاشى‏ها معلوم مى‏شود كه اصل حجاب قبل از ظهور اسلام بوده و اسلام تنها حدّ و مرز آن را مشخص كرده است.
اسلام اين عادت قديمى را كه از اعتدال بيرون بوده ، مثل بسيارى از عادات ديگر ، اصلاح و تعديل نموده و جزء فريضه دينى قرار داده است .
به گواهى تاريخ ، زنان در يونان ، روم ، مصر و ايران باستان ، به ويژه زنان شهرنشين و زنان طبقه اشراف ، خود را مى‏پوشانيدند و از نظرها دور نگه مى‏داشتند. در يونان، زن هنگامى كه از خانه بيرون مى‏آمد بدن و صورت خود را مى‏پوشانيد . زنان آشورى به حجاب، بدن و صورت و سر عادت داشتند.


در روم شرقى (بيزانس) ، حجاب شديدتر رواج داشت . در ميان اروپائيان نيز حجاب معمول بود.
در روسيه ، حجاب تا هنگام سلطنت پطر كبير معمول بود و در اثر كوشش و مداخله وى حجاب برداشته شد .
در ايران ، زنان اشراف بسيار كم از منزل خود بيرون مى‏رفتند و سخت به حجاب عادت كرده بودند.
حجاب از دير زمان ، جزء عادات و آداب ملل متمدن جهان بوده است و اسلام آن را به صورت مناسب ، موافق با مصالح اجتماعى و حكم مذهبى قرار داده است.(7)
حجاب در عصر ابراهيم خليل


در كتاب مقدس تورات آمده است ابى ملك جرار ، پادشاه فلسطين ، به سارا ، زن حضرت ابراهيم عليه‏السلام گفت: به ابراهيم هزار مثقال نقره دادم تا براى تو و همراهانت پرده چشم بگيرد.(8)


فرانكس ، مفسر آمريكايى تورات ، در تفسير اين آيه مى‏گويد : ابى ملك پول بسيار به ابراهيم ، شوهر سارا ، داد تا اين كه براى سارا نقاب بخرد كه به صورت خود ببندد و جمال خود را ، كه محل خوف ابراهيم عليه‏السلام بود ، از تمام سكنه آن جا بپوشاند و هر جا مى‏رود با نقاب باشد.(9)
علت نقاب نداشتن سارا اين بود كه حضرت ابراهيم خليل عليه‏السلام را نمرود دوّم «بى لباس» از بابل بيرون كرد وآن حضرت نتوانست نقاب و لباس درست براى سارا همسرش تهيه كند.(10)

 

ابى ملك ، پادشاه فلسطين ، بت پرست بود ؛ اما براى نقاب سارا ، زن ابراهيم عليه‏السلام ، پول داد تا اين كه روى خود را از بت‏پرستان و غير بت پرستان بپوشاند تا نامحرمان روى آن را نبينند. اين كار ابى ملك دلالت مى‏كند كه حجاب و نقاب زنان قبل از ظهور اسلام بوده است .
حجاب در قوم يهود
حجاب در ميان قوم يهود شديدتر بود. ويل دورانت مى‏گويد: اگر زنى به نقض قانون يهود مى‏پرداخت ، مثلاً بى آن كه چيزى بر سر داشته باشد به ميان مردم مى‏رفت ، مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه ، او را طلاق دهد.(11)
حجاب در عصر جاهليت


حادثه فجّار دوم بين قريش و هوازن واقع شد . منشأ آشوب اين بود كه گروهى از جوانان قريش در بازار عكاظ ، كنار زنى از قبيله بنى عامر نشسته بودند . آن زن روپوشى به چهره و پيراهن بلند داشت . جوانان از طرز لباش پوشيدن آن زن تعجب كردند و از او تقاضا كردند كه نقاب از چهره بردارد ؛ اما ان زن از كنارزدن پوشش خود خوددارى كرد . يكى از جوان‏ها پيراهن آن زن را از پشت سرش به وسيله خارى به پشتش بست و آن زن متوجه نشد و وقتى از جايش بلند شد پشت او ديده شد . جوانان خنده كنان ، گفتند : او ما را از نگاه كردن به صورتش منع مى‏كرد ، اما حالا ما پشت او را ديديم . آن زن فرياد زد : ـ آل عامر. در نتيجه ، جنگ كه با خونريزى همراه بود ، واقع شد.(12)
حجاب در روم:


رومانى‏ها در عصر شوكت خود ، به حد كمال ، اهتمام به حفظ قانون حجاب داشتند ؛ حتى قابله‏ها و دايه‏ها بدون چادر و روپوش از خانه بيرون نمى‏رفتند . به اين وسيله ، آنان از فساد اخلاقى و اختلال نظام هيأت اجتماعى ايمن بودند.(13)
حجاب در يونان


در دائرة المعارف لاروس آمده است: و كان من عادة نساء اليونانيين القدما ان يحجبن بطرف مآذرهن او بحجاب خاص كان يصنع فى جرايد كوس و امرجوس و غيرها شفافا جميل الصنعة ؛(14) عادت زن‏هاى قديم يونان بر آن بود كه خود را به حجاب مستور مى‏داشتند ، حتى قابله‏ها و پيرزن‏ها
ريشه يابي کلمه حجاب


علماى علم ادب و لغويون ، در كتاب‏هاى لغت ، كلمه «حجاب» را چنين معنا مى‏كنند : «حجاب» يعنى ستر و پرده.(15)
خداوند در داستان حضرت سليمان عليه‏السلام غروب خورشيد را اين گونه توصيف مى‏كند : حتى توارت بالحجاب ؛ تا آن وقت كه خورشيد پشت پرده مخفى شود.(16)
خداوند درباره زنان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏فرمايد: «اذا سئلتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب»؛ هرگاه سؤال يا متاعى از آنها خواستى ، از پشت پرده بخواهيد.(17)
خداوند درباره مشركان كه ايمان نمى‏آوردند ، از قول آنها مى‏گويد: و من بنينا و بنيك حجاب؛ ميان ما و تو حجابى وجود دارد . پس تو به دنبال عمل خود باش و ما هم براى خودمان عمل مى‏كنيم.(18)
شايسته هيچ انسان نمى‏باشد كه با خداوند سخن بگويد مگر از راه وحى يا پشت حجاب : «وما كان لبشر ان يكلّمه اللّه‏ الا و حيا او من وراء حجاب.»(19)
خداوند درباره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏فرمايد: اذا قرأت القران جعلنا بينك و بين الذين لا يومنون
بالاخرة حجابا مستورا.(20)


خداوند در سوره مريم مى‏فرمايد: «فأتخذت من دونهم حجابا». ميان خود و آنها حجاب افكند تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد.(21)
واژه حجاب 7 بار در قرآن آمده است و معناى آن در همه موارد چيزى است كه از هر جهت مانع ديدن ديگر شود.(22)
امام على عليه‏السلام در نامه‏اى به مالك اشتر مى‏نويسد: فلا تطولنّ احتجابك عن رعيتك؛ در ميان مردم باش و كمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان كن . دربان تو نبايد تو را از مردم جدا كند ، بلكه خود را هميشه در معرض ديد مردم قرار بده.(23)


واژه حجاب در اشعار نيز آمده است از جمله :
حجاب چهره جان مى‏شود غبار تنم ***
خوشا دمى كه از اين چهره پرده مى‏فكند(24)
تملق حجاب است و بى حاصلى ***
چو پيوندها بگسلى واصلى(25)


چون سياره دويد از هر طرف شاه ***
تو گفتى در حجاب ابر شد ماه(26)
ما در اين ره حجاب خويشتنيم ***
ورنه روى تو برابر ماست(27)
معناي اصطلاحي حجاب


اصطلاح «حجاب» در عصر ما ، به پوشش مخصوص زنان گفته مى‏شود .
اصطلاح حجاب در مورد پوشش زن ، يك اصطلاح جديد است . در قديم ، مخصوصا در اصطلاح فقها ، كلمه «ستر» كه به معناى پوشش است به كار مى‏رفت . فقها در كتاب‏هاى صلاة و نكاح ، كه متعرّض اين مطلب شده‏اند ، كلمه «ستر» را به كار برده‏اند نه «حجاب» را ؛ چون معناى رايج و شايع ، لغتِ «حجاب پرده» است كه اگر در مورد پوشش به كار برده مى‏شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده‏اى گمان كنند كه اسلام خواسته زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد ، در حالى كه وظيفه پوشش كه در اسلام براى زنان مقرر شده بدين معنا نيست كه از خانه بيرون نروند. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمايى نپردازند . آيات مربوط اين معنا را ذكر مى‏كند . فتواى فقها نيز مؤيد اين مطلب است.(28)


پس مقصود از حجاب زن در اسلام اين است كه زنان به جز صورت و دو دست و اعضاى بدن و مواضع زينت و زيور خود را در برابر مردان بيگانه بپوشاند ، تا بدين وسيله به حفظ عفّت و شرافت خود موفق شوند.(29)


كلمه «حجاب» در اصطلاح اهل دين ، به معناى پوشش تمام زن به وسيله چادر و نقاب ، بسيار شايع است و اين اصطلاح از معناى لغوى ريشه مى‏گيرد و از آن جهت كه پرده ، سبب پوشيدن هر چيز است كه پشت آن قرار گيرد ، زيبايى‏هاى زن هم به وسيله نقاب و چادر مستور مى‏گردد و پشت آن واقع مى‏شود و فقها بدين جهت كلمه «حجاب» را در پوشش كامل زنان به كار برده‏اند ؛ نه از آن جهت كه زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس و زندانى باشد ، بلكه اسلام پوشش را براى زنان مقرر كرد كه هنگام بيرون آمدن از خانه پشت پرده حجاب و نقاب قرار گيرد تا زيور آنان در برابر ديدگان اجانب قرار نگيرد.(30)


حجاب ، پوشش مناسب براى زنان است تا قسمت‏هايى كه تحريك كننده غرايز مردانه است را بپوشانند و اين كار به جهت ارزش و احترام زنها مى‏باشد ، تا اين كه به عفاف شناخته شود و مورد آزار و اذيت افراد شرور قرار نگيرند.(31)
حجاب تکليف شرعي زنان است


پوششِ زنان ، حكمى شرعى است . دليل اين مطلب عبارت است از:
1. عقل؛ 2. سيره عملى؛ 3. آيات؛ 4. روايات .
1. عقل


كشف حجاب مستلزم مفاسد گوناگون است ، بلكه موجب گسيختن ريشه خانواده و فساد در جامعه مى‏شود و دفعِ مفاسد ، عقلاً واجب است.(32)
2. سيره عمليه


اقوام و قبايل مختلف از مسلمان‏ها ، در آداب و رسوم با يكديگر اختلاف زياد دارند اما در مورد نماز ، روزه ، حج و حجاب اتفاق دارند . زنان مسلمان از صدر اسلام تاكنون حجاب داشته‏اند . بنابر اين حجاب از ضروريات دين است . و انكار آن ، انكار ضرورى دين است.(33)
3. قرآن و مسأله «حجاب»


«و قل للمؤمنات يغضضن مِن اَبصارهن و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ماظهر منها و ليضربن
بِخُمرهن على جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن.... و لايضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن.»
و بگو اى محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم به زن‏هاى مؤمن كه بپوشند چشم‏هاى خود را و محافظت كنند عورت‏هاى خود را و ظاهر نكنند زينت‏هاى خود را مگر زينت‏هايى كه قهرا آشكار است و بايد بيندازند مقنعه‏هاى خود را بر گريبان‏هاى خود و ظاهر نكنند زينت‏هاى خود خود مگر براى شوهران.... بايد نزنند پاهاى خود را به زمين طورى كه زينتهاى پنهان آنها شود.(34)
در دوره جاهليت ، زنان روسرى‏هاى خود را پشت سر مى‏انداختند و قسمتى از سينه و گردن و گردنبند و گوشواره آنها آشكار مى‏شد. با نزول اين آيه ، زنان مأمور شدند روسرى خود را به جلو و پيش رو بياندازند تا اعضاى مذكور پنهان شود.(35)


امام باقر عليه‏السلام فرمود : قبل از نزول اين آيه ، زن‏ها روسرى‏هاى خود را به عقب مى‏انداختند . جوانى از انصار چشمش به زنى افتاد و شيفته او شد . آن زن داخل كوچه تنگى شد . جوان كه متوجه او بود ، استخوان يا شيشه‏اى كه در ديوار بود صورت او را خونى كرد و آن جوان ماجرا را به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نقل كرد، اين آيه نازل شد.(36)
«لايبدين زينتهن الا ما ظهر منها؛» زن‏ها نبايد زينت‏هاى خود را آشكار كنند مگر آن مقدار از زينت كه معلوم است.
مراد از زينت كه نبايد آشكار كند چيست؟ چند معنا براى زينت ذكر شده است :


1. زينت‏هاى پنهان و طبيعى يعنى اندام و زيبايى زن . زينت‏هاى آشكار ، چهره و دو دست تا مچ زن‏ها است.(37)
2. بعضى زينت را به معناى محل زينت گرفته‏اند ، زيرا آشكار كردن خود زينت مثل گوشواره و گردنبند به تنهايى مانع ندارد و ممنوعيت مربوط محل قرار گرفتن آن‏هاست.
3. بعضى زينت‏هاى آشكار را به معناى زينت آلات گرفته‏اند ، البته به اين شرط روى بدن قرار گرفته باشد . طبيعى است كه آشكار كردن چنين زينتى توأم با آشكار كردن اندامى است كه زينت بر آن قرار دارد.


معناى درست ، معناى سوم است. زنها حق ندارند زينت‏هايى كه پنهان است آشكار سازند ، هرچند اندامشان نمايان نشود . بنابر اين نشان دادن لباس‏هاى مخصوصى كه در زير لباس يا چادر مى‏پوشند مجاز نمى‏باشند و قرآن كريم از ظاهر كردن چنين زينتى نهى كرده است.
«و ليضربن بخمرهن على جيوبهن.»


خمر: جمع خمار به معناى پوشش است ، ولى معمولاً به چيزى گفته مى‏شود كه زن‏ها با آن سر خود را مى‏پوشانند . جيوب: جمع جيب به معناى يقه پيراهن است كه از آن به گريبان تعبير مى‏شود و گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن اطلاق مى‏شود.
از اين جمله استفاده مى‏شود كه زنان قبل از نزول اين آيه ، روسرى‏هاى خود را به شانه‏ها يا پشت سر مى‏انداختند ، طورى كه مقدارى از سينه و گردن نمايان مى‏شود . قرآن دستور داد زنان روسرى‏هاى خود را بر گريبان خود بيفكنند تا گردن و قسمتى از سينه كه بيرون است پنهان گردد. ابن عباس مى‏گويد : اين دستور به سبب اين است كه سينه ، گلو ، مو و گردن زنان از ديد بيگانه‏ها محفوظ بماند.(38)


زنان نبايد زينت‏هاى خود را آشكار سازند مگر براى 12 طايفه كه آنها را خداوند استثنا كرده است.(39)
1. در اين آيه ، پوشاندن چشم مقدم شده بر حفظ و پوشش، كه دليل بر اهميت اصل حجاب است ، چون نگاه ، مقدمه فتنه است . وقتى كه پوشيدن چشم از نامحرم واجب باشد ، حجاب نيز واجب خواهد بود.


2. اين آيه حدود و مرز حجاب را مشخص مى‏كند و وظيفه پوشش زن مسلمان را روشن مى‏كند كه چگونه لباس بپوشد و اظهار زينت نكند ، مگر در صورتى كه از طرف شرع اجازه داده شده است و آن در دو مورد است:


الف) زينت‏هايى كه آشكارا و معلوم‏وار است واجب نيست بپوشاند.
ب) عده‏اى از محارم نيز استثناء شده‏اند كه در اين صورت نيز اظهار زينت براى زنها حرام نمى‏باشد.
«يا ايّها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادنى ان يعرفن فلا يؤذين و كان اللّه‏ غفورا رحيما.»
اى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بگو براى زنان و دختران و زنان مؤمنين كه نزديك كنند بر روى تمام بدنشان چادرهايشان را و اين شيوه براى اين است كه به عفاف و نجابت شناخته شوند و مورد آزار و اذيت قرار نگيرند.(40)


مراد از جلابيب چيست؟ سه نظر وجود دارد :
الف) پارچه‏اى بزرگ كه از روسرى بلندتر است و سرو گردن و سينه را مى‏پوشاند.
ب) مقنعه و خمار (روسرى) .
ج) پيراهن گشاد.


قدر جامع اين است كه بدن را بپوشانند. بيش‏تر به نظر مى‏رسد كه منظور پوششى است كه از روسرى بزرگتر و از چادر كوچك‏تر است.(41)
علامه طباطبايى رحمه‏الله مى‏فرمايد: كلمه «جلابيب» جمع جلباب است و آن جامه‏سرتاسرى است كه تمام بدن را مى‏پوشاند و يا روسرى مخصوص است كه صورت و سر را ساتر مى‏شود.(42)


«و اذا سألتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب ذلك اطهر لقلوبكم و قلوبهنّ»؛ هرگاه حاجتى داشته باشيد كه از زنان پرسشى نماييد يا متاعى بخواهيد بايد از پشت پرده سؤال نماييد كه اين كار پاكيزه‏تر است براى دلهاى شما و دل‏هاى آنان.(43)


شأن نزول: اصحاب پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم گاهى براى حوايجى كه داشتند وارد خانه‏هاى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏شدند و گاهى مى‏شد كه پيامبر تشريف نداشتند ، قهرا طرف تكلّم ، زن‏هاى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بود . آيه مذكور نازل شد كه وقتى چيزى لازم شد از پشت پرده با آنها تكلّم كنيد.(44)


وجه استدلال: «اين آيه اگر چه اختصاص به زنهاى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم دارد ، ولى مورد از قبيل مثال است و مانعى از شمول حكم به ساير زنها ندارد و علماى اسلام نيز حكم را منحصر به زن‏هاى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و از تكاليف آنها ندانسته‏اند و تخصيص حكم به زنهاى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم هم دليلى ندارد. پس اصحاب با فيض حضورى كه نسبت به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم داشتند اگر استتار و حجاب زن از مرد باعث تطهير قلوب آنها بشود باقى افراد كه از فيض حضورى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بهره نداشتند حجاب زن از مرد بيش‏تر موجب تطهير قلوب آنها خواهد بود و هرچه باعث صفاى قلب و صدق زبان وحسن عمل باشد امر به آن در شريعت اسلام واجب است.»(45)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید