بخشی از مقاله

زن از دیدگاه نهج البلاغه

سپاس و ستایش خداوندی را که انسان را آفرید و او را اشرف مخلوقات و رحمت بی پایان بر انبیاء عظام الهی، بزرگ اسوه ها و مربیان بشریت بویژه حضرت ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی (ص) و درود بیکران بر ائمه معصومین علیم صلوات الله و سلام و صلوات الهی بر بزرگ فرزند نبی اسلام، فاطمه غایت آفرینش است.

- فاطمه یعنی مظهر انوار الهیه و مظهر خیر کثیر (کوثر)، پیند دهندده نبوت و ولایت، مظهر کمال تعلیم و تربیت، آینه تمام نمای وجود محمدی، جامع جلوه های ملکوتی و ناسوتی. فاطمه یعنی تمام حقیقت زن و تمام حقیقت انسانیت که انتظار عالم وجود است.

سیمای زن در نهج البلاغه، طرح یک بعدی از چهره زن

زن در نهج البلاغه ترسیم طرحی یم بعدی از چهره کامل زن در قرآن است- زنان در نهج البلاغه با عبارتی چوت عقرب، شر، ناقص العقل، ناقص الایمان و ناقص البهره وصف شده اند و مع السف اکثر مشارحان نهج البلاغه نیز در جهت اثبات این مطلب بر آمده اند که زنان در مقام عبودیت، عروج و تکامل، دریافتهای ذهنی و انتزاعات عقلی و ... از مردان ناقص ترند.

زن مجری فرمان خلقت و نور زنده ی آهنگ هستی

زن کیست؟ موجودی مختار، دارای هوش و آگاهی، موجودی که خداوند متعال او را آفرید تا نیمی از بار رسالت انسانیت را به دوش گیرد و سیر الی الله را بپیماید. زنان در جهان هستی، موجوداتی هستند که همه جان و حیات خود را طبق اخلاص برای امر به فرمان خلقت و شرکت در آهنگ کل هستی، تقدیم می کنند.

آیا زن وابسته به مرد است؟

این سوال که آیا زن وابسته به مرد است، همان جواب را دارد که مرد وابسته به زن است. این دو صنف با اینکه دو موجود جسمانی جدا از یکدیگرند، در عین حال یک انسان کلی را تشکیل می دهند که در روحیات انسانی حقیقت وجودی می باشند. هر دو صنف در مسیر تکاپو قرار گرفته به شرط احساس تعهد و عمل مطابق آن، می توانند راه را برای تکامل آیندگان باز کنند.

بنابراین سوال آیا زند وابسته مرد است، یابد 2 سوال تحلیل گردد: 1- آیا شخصیت و موجودیت و اصالتها و ارزش زن وابسته به مرد است؟ پاسخ این سوال منفی است زیرا زن و مرد، در انسانیت هیچ تفاوتی ندارند، اگر مرد شایسته نام انسانیت است زن هم این شایستگی را دارد و اگر مرد به جهت شناختن زن، شایسته نام انسانیت نیست، زن هم به جهت شناختن مرد این شایستگی را ندارد.

2- آیا با نظر به بند امامه نسل و جریان خلقت، زن وابسته به مرد است؟ ولی همان وابستگی از طرف مرد نیز وجود دارد. این 2 سوال در نظر انسان معتدل، پاسخی جز آنکه مطرح کردیم ندارد. پس نوبت به مسائل دیگر درباره این دو صنف می رسد. مانند اینکه آیا زن مانند مرد می تواند در برابر حوادث مقاومت و تحمل داشته باشد. آیا زن از نیروی مندج و اکتشافات برخوردار است؟ آیا زن در تعقل محض می تواند مساوی مرد باشد؟ آیا در ادامه حیات موقتی که آدمی به بن بست می رسد، درد ناقوصن تراز زن نیست؟ زیرا گفته می شود که تقریباً

90% تصمیم مردان درباره خودکشی به نتیجه در صورتی که تصمیم به خودکشی کی گیرد کمتر از 10 درصد دست به خودکشی می زنند. آیا غرور کاذب در مردها پیش از زنان نیست؟ آیا مردها از آن طعم واقعی حیات که زنان می چشد محروم نیستند؟ درباره این سوالات، اختلافات نظرهای خیلی زیاد بوجود آمده است. اولاً برای اینکه در پاسخ دادن به سوالات فوق و ده ها مثال آنها تحت الشعاع شخصیت های پاسخ دهندگان احساسات خام و عوامل محیطی و اجتماعی قرار نگیریم. در این مسئله بنشینیم که اختلافات روانی و فعالیتهای فردی در افراد صنف خود مردان بقدری زیاد است که اگر مشابه صوری و شکلی و فیزیولوژیک میان مردان نبود، می گفتیم مردان انواع و اصناف مختلفی از انسانها هستند.

تفاوتهای زن و مرد

آنچه دنیای قدیم از ارزیابی زن و مرد بدست می آورد تنها از این جهت بود که یکی درشت اندام تر است و دیگری کوچکتر، یکی خشن تر است و دیگری ظریف یکی بلندتر است و دیگری کوتاهتر یکی کلفت آواز تر و دیگری نازک آواز تر، یکی پر پشم و موتر و دیگری صاف تر، حداکثر که از این حد تجاوز می کردند این بود که تفاوت آنها را از لحاظ عقل و احساسات به حساب می آورند. مرد را مظهر حقل و زن ررا مظهر مهر و عاطفه می خوانند. اما امروزه با پیشرفت علوم جدید کشف شده و معلوم گردیده است که دنیای زن و مرد در بسیاری از قسمتها با هم متفاوت است. ما مجموع تفاوتهای زن و مرد را تا آنجا که از نوشته ی اهل تحقیق بدست آورده ایک ذکر می کنیم و سپس به فلسفه این تفاوتها می پردازیم- استاد مطهری در رابطه با مسئله تفاوتها می نوسید:

دو گونگی ها

از لحاظ جسمی: مرد بطور متوسط دشت اندام تر و زن کوچک اندام تر، مرد بلند قد تر است وزن کوتاه قدتر، مرد خشن تر است و زن ظریفتر، صدای مرد کلفت تر و خشن تر است و صدای زن نازکتر و لطیف تر، رشد بدنی زن در مسیر و رشد بدنی کرد مطمئن تر است، حتی گفته می شود جنین دختر از پسر سریعتر رشد می کند، رشد عضلات مرد و نیروی آواز زن بیشتر است. مقاومت زن در مقابل بسیاری از بیماری ها از مقاومت مرد بیشتر است. زن زودتر از مرد به مرحله بلوغ می رسد و زودتر از مرد هم از نظر تولید مثل از کار می افتد- دختر زودتر از پسر به سخن می آید. مغز متوسط مرد از مغز متوسط زن بزرگتر است. ولی با در نظر گرفتن نسبت به مغز به مجموع بدن هر زن از مغز مرد بزرگتر است. ریه مرد قدر به تنفس هوای بشتر از ریه زن است. ضربان قلب زن از ضربان قلب مرد سریعتر است.

از لحاظ روانی

میل مرد به ورزش و شکار و کارهای پر حرکت و جنبش بیش از زن است احساسات مرد مبارزه گانه و جنگی و احساسات زن صلحجویانه و موجی است. مرد متجاوز و غوغاگر تز است و زن آرامتر و ساکت تر. زن از توسل به خشونت درباره دیگران و درباره خود پرهیز می کند و به همین دلیل خودکشی زنان کمتر از مردان است مردان و کیفیت خودکشی نیز نیز از زنان خشن ترند. مردان به تنگ، دار، پرتاب کردن خود از روی ساختمان های مرتفع، متوسل می شوند و زنان به قرص خواب آور و تریاک و امثال اینها. احساسات زن از مرد جوشانتر است، زن از مرد سریع الهیجان است و نیمی زن در مورد امروزی که مورد علاقه یا ترسش هست، زودتر و سریعتر تحت تأثیر احساسات خویش قرار می گیرد و       

    زن طبیعتاً به زینت و زیور و جمال و آرایش و مدهای مختلف علاقه زیادی دارد، بر خلاف مرد؛ احساسات زن بی ثبات تر از مرد است، زن از مرد محتاط تر، مذهبی تر، پر حرف تر، ترسوتر و تشریفاتی تر است. احساسات زن مادرانه است و این احساسات از دوران کودکی در ا نمودار است، علاقه زن به خانواده و توجه ناآگاهانه او به اهمیت کانون خانوادگی بیش از مرد است، نقاشی و سایر مسائل که با ذوق و احساسات مربوط است دست کمی از مرد ندارد. مرد از زن بیشتر قدرت کتمان راز دارد و اسرار ناراحت کننده را در درون خود حفظ می کند و به همین دلیل ابتدای مردان به بیماریهای ناشی از کتمان راز بیش از زنان است. زن از مرد رقیق القلب تر است و فوراً به گریه و احیاناً به غش متوصل می شود.

وزن اجتماعی زن

اسلام مرد و زن را از لحاظ تدبیر شئون زندگی به وسیله اراده و کار مساوی می داند و از این رو هر دو در تحصیل احتیاجات زندگی و چیزهایی که مایه قوام حیات انسان است از خوردن و آشامیدن و سایر لوازم بقاء مساویند. در آیه 195 سوره آل عمران می فرماید: «شما انسانها برخی از برخی هستید و تفاوتی در نسخ وجود ندارید بنابراین زن می تواند مانند مرد مستقلاً اداره کند، مستقلاً کارکند و مالک نتیجه کار در کوشش خود شود و نفع و ضرر کارش مربوط به خود می باشد.

احکام مشترک و اختصاص در زن

زن در تمام احکام عبادی و حقوق اجتماعی با مرد شریک است و در هر امری استقلال دارد مانند: ارث، کسب، معامله، تعلیم و تربیت، بدست آوردن و دفاع از حقوق و غیره زن مستقل است، مگر در مواردی که با تقاضای طبقش مخالف باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید