بخشی از مقاله

نقش دانشجویان در تحولات سیاسی اجتماعی از دید گاه امام خمینی (ره)

چنانكه مقام معظم رهبری فرمودند دانشجو فرزند این كشور است و امروز كه سر و صدای بحثهای جناحی و گروهی تقریباً فروكش كرده، ضروری است دلسوزان و عاقلان درباره این قشر و نقش مؤثر آن در جامعه، بحثهای خود را فارغ از گرایشات سیاسی و جناحی مطرح نمایند تا جامعه بتواند از ثمرات وجود این قشر بیشتر بهرهمند گردد. از این رو در این نوشته قصد داریم با مروری بر اندیشه های حضرت امام درباره دانشجویان و نقش اجتماعی آنها؛ راهنمایی پیش روی دلسوزان و علاقهمندان به این قشر قرار دهیم تا با توجه به نوع اندیشه و عمل امام درباره ی دانشجویان، بتوانند بحث های روشنگرانه و عمیقی داشته باشند.
چکیده:


در سالهای اخیر به دلیل فعالتر شدن دانشجویان در عرصه های سیاسی و اجتماعی و نیز به دلیل برخی زیاده رویها و وقوع حوادثی نظیر هجدهم تیرماه 78 و حادثه خرم آباد؛ مسئلهی دانشجویان و نقش آنها در جامعه، موضوع روز بسیاری از گزارشات، تحلیل ها و مقالات گردیده است. گذشته از گزارشات و تحلیلهای مغرضانه خارجی درباره حركتهای دانشجویی، افراد و گروههای داخلی نیز با توجه به خاستگاه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی خود سخنی در این باب مطرح كردند. در میانهی بحثها و اظهار نظرها، درگیریهای لفظی بین برخی

گروهها و دستجات در گرفت. گروهی متهم شد به اینكه قصد استفاد ابزاری از دانشجویان را برای چانه زنی در بدست گرفتن قدرت بیشتر دارد. گروه دیگر متهم شد به اینكه قصد دارد دانشجویان را به پیاده نظامی علیه حاكمیت تبدیل كند. كسان دیگری متهم شدند به اینكه اساس دانشگاه را توطئه غرب می دانند و به دانشجو به چشم یك عنصر تربیت یافته غرب نگاه می كنند. اظهار نظرها و بحثهای دلسوزانه و راهگشا در میانه این غوغاها گم شد و حاصل؛ خسارتی است كه دانشجو و دانشگاه می بینند و ضرری كه در نهایت عاید جامعه اسلامیمان خواهد شد.


چنانكه مقام معظم رهبری فرمودند دانشجو فرزند این كشور است و امروز كه سر و صدای بحثهای جناحی و گروهی تقریباً فروكش كرده، ضروری است دلسوزان و عاقلان درباره این قشر و نقش مؤثر آن در جامعه، بحثهای خود را فارغ از گرایشات سیاسی و جناحی مطرح نمایند تا جامعه بتواند از ثمرات وجود این قشر بیشتر بهرهمند گردد. از این رو در این نوشته قصد داریم با مروری بر اندیشه های حضرت امام درباره دانشجویان و نقش اجتماعی آنها؛ راهنمایی پیش روی دلسوزان و علاقهمندان به این قشر قرار دهیم تا با توجه به نوع اندیشه و عمل امام درباره ی دانشجویان، بتوانند بحث های روشنگرانه و عمیقی داشته باشند. ان شاءالله.


درباره ی نقش اجتماعی و سیاسی دانشجویان تا كنون نظریه های مختلفی مطرح شده است. در اینجا قبل از بررسی نظرات امام خمینی (ره) در باره نقش اجتماعی و سیاسی دانشجویان به برخی از این نظریه ها به طور اجمال میپردازیم.
یك نظریه بر آن است كه دانشجویان، عامل «رهایی بخش انقلابی» در جامعه ی جدید هستند. بر اساس این دیدگاه پویایی و منازعات اصلی در جامعه ی جدید، حول تعارض میان صاحبان صنعت (بورژواها) و كارگران صنعتی دور میزند. همان طور كه پیش از قرن بیستم بورژواها یك طبقه رهایی بخش انقلابی در انتقال جامعهی فئودالی به سوی جامعهی صنعتی (سرمایه داری) بودند، هم اكنون این طبقهی كارگر رهایی بخش است كه میكوشد جامعه مبتنی بر استثمار صنعتی (سرمایه داری) را به جامعه برابر سوسیالیستی تبدیل كند. در این دیدگاه نقش رهایی بخش دانشجویان به دو گونه «تفسیر انقلابی» میشود؛ اول گفته میشود، با این كه طبقه كارگر صنعتی نیرویی رهاییبخش است، اما این نیرو در چنبره فریب ایدئولوژی طبقه بورژوا گرفتار است و این دانشجویان هستند كه به آگاهی انقلابی و رهایی بخش مسلح هستند و سبكبال و چالاك در برابر فریب دوران؛ كارگران را هدایت كرده و پیش می برند. در تفسیر دوم؛ سخن این است كه جامعه سرمایهداری و صنعتی چنان سیطره بوروكراتیك و تكنوكراتیك خود را بر سراسر جامعه، از جمله طبقه كارگر مسلط و تثبیت كرده كه طبقه كارگر از نقش رهایی بخش خود بازمانده است. لذا در زیر سلطه بوروكراتیك جامعه سرمایه داری، تنها اقشار حاشیه ای جامعه از جمله قشر دانشجو (كه مستقیماً زیر سلطه قرار ندارند)، میتوانند نقش رهایی بخش خود را در انتقال تعارضات جامعه سرمایه داری ایفا كنند. بنابراین در هر دو تفسیر، دانشجویان، نیرویی رهایی بخش و انقلابی تلقی میشوند كه قصد دارند جامعه نابرابر سرمایه داری را به سوی جامعه برابر سوسیالیستی حركت دهند.
برخلاف نظریه ی اول، یورگن هابرماس، دانشجویان را یك «عامل انقلابی» همچون طبقه كارگر صنعتی در نظر نمی گیرد. از نظر او حركت جمعی و فراگیر دانشجویان یك «عرصه نمادین» را در جامعه به وجود می آورد كه از طریق آن «عرصه عمومی» كه زیر فشار هژمونی دستگاههای تبلیغی، سیاسی و اقتصادی رسمی قرار دارد، تا حدی فراخ میشود. از نظر او اگر «عرصه عمومی نقد» از اقتدار سیاسی و اقتصادی دولت و گروههای قدرتمند آزاد نباشد، حتی دموكراسی های پارلمانی می توانند آفت زا شوند و نابرابری ساختاری را تشدید كنند، لذا دانشجویان با تكرار حركتهای جمعی، نشستهای عمومی و بیانیه های خود به آزاد سازی فضای عرصه عمومی به نفع كل جامعه كمك می كنند و صاحبان قدرت رسمی اعم از سیاسی، اقتصادی و تبلیغی، مجبور میشوند حساب كار خود را كرده و دست و پای خود را در برابر افكار عمومی جمع كنند. از این رو در دیدگاه وی دانشجو یك نیروی رهایی بخش انقلابی نیست، بلكه نیرویی «نمادین» است كه رهاییبخشی را از طریق اثر گذاری بر عرصه عمومی نقد و افكار عمومی در جامعه دنبال میكند.
نظریه سومی وجود دارد كه معتقد است دانشجویان در جامعه، عامل و مولد «فرهنگ جدید سیاسی» هستند. از این منظر آدمیان و شهروندان پیش از آنچه در زندگی روزانه از عقل حسابگر خود فرمان بگیرند از «فرهنگ» جامعه فرمان میگیرند، یعنی از همان الگوهایی كه در جامعه «جا افتاده» و مردم بدون اینكه در صحت و سقم آنها وارسی كنند از آنها پیروی می كنند. از این زاویه بخش اعظم سیاست در جامعه از طریق الگوهای فرهنگ سیاسی جامعه شكل میگیرد. معمولاً فرهنگ و خصوصاً فرهنگ سیاسی به مرور زمان تحت سیطره و

هژمونی سیاسی ـ تبلیغی دستگاههای رسمی و حاكم بر جامعه شكل میگیرد. در چنین شرایطی دانشجویان با حركتهایی جمعی و تكرار شعارهای خود، به تدریج فرهنگ سیاسی جدیدی را در برابر فرهنگ سیاسی رسمی موجود در جامعه ایجاد می كنند. به بیان دیگر دانشجویان نقش روشنفكران توزیع كننده را بازی میكنند، به این معنا كه از میان اندیشه های روشنفكران در خصوص مفاهیم و نظریات گوناگون، تعدادی از آنها را كه مرتبط با نیاز زمانه تشخیص می دهند، انتخاب كرده و به طور مرتب به عنوان مطالبات خود در حركتهای دانشجویی تكرار میكنند و همین تكرار مفاهیم به تدریج جای خود را برای ظهور یك فرهنگ و رفتار سیاسی جدید در جامعه باز میكند.


امام خمینی (ره) از سال 1340 به بعد كه به صورت گسترده وارد مبارزه علیه حاكمیت طاغوت گردید، همواره دانشجویان را به عنوان یك قشر مؤثر در نظر داشته است و علیرغم وضعیت فرهنگی، اجتماعی و فكری آن دوران كه فاصله زیادی بین حوزه و دانشگاه و مردم وجود داشت و دانشگاه پدیده تقریباً ناشناخته ای بود و رسانه های گروهی به دلیل عدم پیشرفت و گستردگی و توسعه نتوانسته بودند مردم را با دانشگاه آشنا كنند، ایشان با دانشجو سخن گفته و آنها را دعوت به دخالت در روند تحول نموده است و اتفاقاً نقش اساسی در تحول را به دانشجویان واگذر میكنند.


در آن زمان حوزه از نظر دانشگاه متهم به تحجّر و دانشگاه از طرف حوزه متهم به بیدینی بود امّا امام در چنین شرایطی از قشر دانشجو غافل نبود و به خوبی از نیرو و توان این قشر در ایجاد تحول، آگاهی داشت. ایشان در سال 1343 فرمودند: «بر اساتید دانشگاه است كه جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع كنند.»


در سال 1346 نیز فرمودند: «بر شما جوانان روشنفكر است كه از پا ننشینید تا خواب رفتهها را از این خواب مرگبار برانگیزانید و با فاش كردن خیانتها و جنایتهای استعمارگران و پیروان بیفرهنگ آنها، غفلت زده ها را آگاه نمائید و …» امام خمینی همچنین از ایجاد اختلاف بین حوزه و دانشگاه توسط دشمن كاملاً آگاه بود و لذا به دانشجویان گوشزد میكردند كه متوجه این توطئه باشند و همین تذكرات امام بود كه باعث شد در سال 57؛ روحانی و دانشجو در كنار هم در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسیار مؤثری ایفا نمودند و از این رو حضرت امام خود را در شكستن توطئههای دشمن در ایجاد اختلاف بین دو قشر دانشجو و روحانی موفق دید و فرمود: «حال فهمیدید كه اگر چنانچه آخوند و دانشگاهی و دیگر قشرها با هم باشند، یك همچو كاری بزرگی میكنند.»

 


دانشجو و سیاست
نقش سیاسی دانشجو در كلام امام به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم میشود. امام خمینی در قبل از انقلاب اسلامی نقش دانشجویان را در تحولات سیاسی، اساسیترین نقشها میداند. مبارزه علیه نظام حاكم و تلاش برای پیشبرد نهضت و تحول و كمك به مردم در ایجاد تحول، از جمله نقشهایی است كه امام برای دانشجویان قائل بود. ایشان همچنین نقش سیاسی دانشجو را در مصادیقی همچون افشای نقشههای استعمار و دشمنان كه در خارج از كشور از رژیم سلطه حمایت میكردند و با ایجاد تحوّل، ضدیت و مخالفت میكردند، مهم میدانستند و میفرمودند:


«دانشجویان با استبداد مخالفند، با حكومتهای دست نشانده و استعماری مخالفند، با قلدری و غارت اموال عمومی مخالفند، با حرام خواری و دروغپردازی مخالفند». ایشان همچنین در مخالفت با طرح كاپیتولاسیون، خطاب به دانشجویان فرمودند: «بر جوانان دانشگاهی است كه با طراوت با این طرح مفتضح مخالفت كنند، با آرامش و با شعارهای حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهای دنیا برسانند».


حضرت امام پس از انقلاب اسلامی همواره از دانشجویان میخواست در صحنههای سیاسی از جمله انتخابات و دیگر فعالیتهای سیاسی به عنوان یك قشر تأثیر گذار حضور فعال داشته باشند. ایشان در سخنانی از اینكه دانشجویان از سیاست كناره بگیرند، اظهار ناراحتی نموده و فرمودند: «در دانشگاه بعضی از اشخاص رفتهاند و گفتهاند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا میگفتند كه مجتهدین در سیاست نباید دخالت كنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شكست خورده اند، حالا عكسش را

دارند میگویند، این هم روی همین زمینه است. اینكه میگویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاست هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یك ملت را دارد تعیین میكند، انتخابات به فرض اینكه سیاسی باشد و هست، سرنوشت همه ملت را تعیین میكند یك دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت كند».
امام پس از پیروزی انقلاب، دانشجویان را مسؤل نگهبانی از انقلاب اسلامی میدانستند و همواره به دانشجویان سفارش میكردند برای اینكه بتوانند در قلب نهضت قرار داشته باشند و عامل حركت نهضت باشند، نباید خود را از عموم مردم جدا كنند، زیرا در آن صورت مردم به دانشجویان اعتماد نمیكنند.


به عبارت دیگر امام پس از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر نقش سیاسی، بر نقش فرهنگی و اجتماعی دانشجویان نیز تأكید داشتند، زیرا ایشان تحول به معنای عام را فقط تحول سیاسی نمیدانستند بلكه معتقد بودند تحول سیاسی مقدمه ای برای تحول فرهنگی و جایگزینی ارزشهای الهی، به جای ارزشهای طاغوتی است. از این رو نقش دانشجویان را در تغییر ارزشهای حاكم در گذشته و تبدیل آنها به آرمانها و اعتقادات الهی بسیار اساسی می دانستند و میفرمودند: «اكنون ای جوانان عزیز و ای دانشجویان. امروز و فرداهای امت و اسلام؛ استقلال و آزادی و به شما عزیزان سپرده شده و مسئولیت بزرگی به عهده همه گذاشته شده است. همه ملت و خصوصاً دانشجویان مسلمان كه رهبران آینده هستند مسئول نگهبانی از این امانت بزرگ الهی میباشند».

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید