بخشی از پاورپوینت

 

اسلاید 1 :

مقدمه:

اسلام دینی است که از چندین سال قبل، مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفته و می گیرد.

برخی از مردم، با تهاجم های دشمنان آشنا هستند؛ ولی عده ای هم با چگونگی مقابله با آن ها وحتی با خود تهاجم آشنا نیستند. با این که ما ذخایر بی نظیر و پر محتوایی در زمینه ی دین و عرفان داریم، اما از آن ها به درستی استفاده نمی کنیم. عالمان دینی برای بیدارسازی مردم، کتاب هایی نوشته اند و هم چنین صدا و سیما هم، با ساخت برنامه های مذهبی و اخلاقی و عرفانی، قصد آشنا کردن مردم را در این زمینه دارند.

اسلاید 2 :

طبق آیه ی شریفی که به تعبیر حضرت علی (ع) در آورده است، می فرماید:

«پس اگر باطل با حق در نیامیزد، حقیقت جو آن را بشناسد و داند، و اگر حق بر باطل پوشیده گردد، دشمنان را مجال طعنه زدن نماند. لکن اندکی از این و آن گیرند، تا به هم در آمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد، تا بر دوستان خود چیره شود و از راهستان به در برد.»

براساس سخنان امام علی (ع)، مشخص شد که در میان آیین های عرفانی دروغین، حتماً سخنان عالی و خوب یافت می شود و باید در میان آن ها هم جست و جو کرد و از سخنان حق و درست آنان نیز استفاده کرد.

اسلاید 3 :

1-1- عرفان

واژه ی عرفان و معرفت از نظر لغوی، به معنای «شناختن» است. اما در اصطلاح متفاوت اند.

معرفت، هر نوع شناختی است و عرفان، شناخت ویژه ای است که از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل می شود. عرفان، عبارت است از: شناخت شهودی و باطنی خدای متعال، اسماء، صفات و افعال او.

البته در یک اصطلاح، عرفان عملی، یعنی به کار و شیوه ی کسی که برای رسیدن به شناخت شهودی خداوند، اسماء، صفات و افعال او، عملاً مشغول سیر و سلوک است.

ممکن است گفته شود اصطلاح عرفان، اصطلاحی مقدس است، که این کلمه برای بسیاری از ایرانیان مقدس است و واژه های عرفان و عارف، مقدس و محترم است؛ که بسیاری از سودجویان از این فرصت استفاده می کنند و ساده لوحان را به گرد خود جمع می کنند و بهره های اقتصادی و... می برند.

«بنابراین، عرفان نظری عبارت است از: گرفتن علم حصولی از علم حضوری و ریختن علم حضوری و شهود باطنی در قالب الفاظ و مفاهیم ذهنی.»

اسلاید 4 :

1-2- تصوف:

تصوف و عرفان، به صورت مترادف به کار می روند و برای بیان یک حقیقت مورد استفاده قرار می گیرند و برخی، این دو را مترادف می دانند. در قرن یازدهم، مخالفت های شدیدی بین افراد مشخص شده وجود داشت که از آن به بعد، واژه ی عرفان، واژه ی مقدس شمرده شد.

شهید مطهری نیز این تفاوت را می دانست که عرفان، به بُعد فرهنگی عرفا اشاره دارد و تصوف، به بعد اجتماعی آنان.

عرفا، بر خلاف سایر گروه های فرهنگی که در اسلام وجود داشتند، طبقه ی فرهنگی هستند و علمی را به نام عرفان، که دو شاخه ی عملی و نظری است، تقسیم می کنند، که آن هم سلیقه ای و علاقه ای می باشد.

اسلاید 5 :

گروهی که به عنوان فرهنگی یاد می شود، عارف نامیده می شوند و هر گاه به بعد اجتماعی آنان اشاره شود، صوفی و متصوفه گفته می شود. برای تصوف و صوفی، تعاریف زیادی ارائه شده است، که سهروردی در کتاب عوارف المعارف آرای بزرگان گفته می شود. پس برای رابطه ی عرفان و تصوف، اول باید منظور از تصوف را بدانیم.

صوفیان بزرگی، تصوف را تعریف کرده که هیچ تفاوتی با عرفان، به ویژه عرفان عملی ندارند.

تصوف، عبارت است از صبر در برابر امر و نهی خداوند، صبر بر طاعت و رضا به قضای الهی و تسلیم او بودن. اگر بخواهیم تصوف را به مصداق تعریف کنیم، در آن صورت، بسیاری از کسانی که به عنوان صوفی شناخته می شوند، چنان تعاریفی نه علماً و نه عملاً، در حق آنان قابل تطبیق نیست.

از پیامبر اکرم (ص) در این مذمت صوفیان نقل شده که، گروهی در آخرالزمان می آیند که در تابستان و زمستان لباس پشمینه می پوشند و گمان می کنند با پوشیدن لباس ها، از دیگران برتری دارند و اینان مورد لعن و نفرین فرشتگان آسمان و زمین اند.

اسلاید 6 :

1-3- معنویت:

برخی از نویسندگان، عصر جدید را عصر معنویت نامیده اند و حتی چنین پیش گویی کرده اند، که قرن بیستم، یا قرن معنویت است و یا اساساً قرنی وجود نخواهد داشت. چندین دهه است که هیچ تعریفی جامع و دقیق درباره ی معنویت نگفته است. اما آن چه به طور قطع در این باره گفته شده است، که غربیان با تکیه بر بنای سکولاریستی و اومانیستی، به دنبال پاسخ گویی به نیاز معنوی انسان جدیدند. برخی از معنویت شرقی از قبیل بودیسم، هندویسم و جینیسم، که در غرب فعال اند، و یا معنویت هایی که با خاستگاه های غربی، اعم از اروپایی و آمریکایی و سرخ پوستی، در حال گسترش اند و از سوی رسانه ی غربی تبلیغ می شوند.

معنویت گراهای جدید، حتی لازمه ی معنویت را اعتقاد به خدا نمی دانند، چه رسد به دین. آن ها معنای معنویت را در خارج از چهارچوبه ی ادیان الهی می دانند و دست کم از راه دین و آموزه های دینی، طلب نمی کنند.

اسلاید 7 :

معنای داشتن نگرش به عالم و آدم این است، که به انسان آرامش، شادی و امید بدهد. علم و عقل جدید نیز نمی توانند این شکل روحی و روانی را برطرف کنند و همیشه در جست و جوی شادی و نشاط و آرامش است تا در زندگی پدید آورد و روشن است که معنویت دینی، غیر از معنویت سکولار است.

از نگاه اسلام، معنویت منهای خدا، معنا و جایگاهی ندارد و بدون اتصال به منبع اصلی حیات، نشاط و شادی و امید، حقیقتی حاصل نخواهد شد و معنویت دینی است که انسان را به آن منبع اصلی حیات متصل می کند.

اسلاید 8 :

1-4- عرفان دینی و سکولار:

در کل، می توان عرفان را به دو دسته ی عرفان دینی و عرفان سکولار تقسیم کرد. عرفان دینی، یعنی عرفان برآمده از ادیان الهی، عرفانی می باشد که نه تنها هدف نهایی خود را وصل به خدا یا قرب الهی می داند، بلکه اعتقاد دارد که ابزار وصول به این هدف می باشد که از دین و یا مطابق آموزه های دینی باشد و مخالف با آموزه های دینی نباشد. پس هر نوع عرفانی که به آموزه ی دینی بی اعتنا باشد و غایت و هدف سلوک را در جایی که غیر از خدا باشد، یافت کند و انسان را فقط محدود به زندگی کند، عرفان سکولار نامیده می شود.

همه ی عرفان هایی که چیزی غیر از خدا را به عنوان هدف می دانند، هر چند که آن امری ماورایی باشد یا ابزاری غیر از دین باشد و به هدف نهایی برسد، عرفان سکولار گفته می شود.

اسلاید 9 :

1-5- عرفان حقیقی و کاذب:

همه ی عرفان ها را نمی توان عرفان حقیقی دانست؛ چون ممکن است یک دین جعل شده باشد، یا دستخوش یا تصویری غیر از واقعیت، یعنی غیر از واقعی از منبع و منشأ هستی، به خدای متعال ارائه می دهد. در چنین دینی که هدف آن وصل به خدا باشد، اما خدایی در آن دین مطرح نشده باشد، یعنی خالقی نداشته باشد، غیر حقیقی و غیر واقعی می باشد. پس نتیجه ی آن که عرفان چنین باشد، عرفان غیر حقیقی است.

عرفان حقیقی، عرفانی می باشد که از دین حقیقی و واقعی برآمده باشد. عرفانی که حقیقی باشد، نه تنها هدف خاص را به دنبال دارد، بلکه تابع شریعت و دین حقیقی می باشد.

اسلاید 10 :

و هم چنین عرفان حقیقی، برای وصل شدن به معشوق و منبع حقیقی، که همان خداوند است، و کار و نتیجه ی آن فقط رضایت خدا است، متمرکز کند. پس برای این که وصل کنیم خودمان را به معشوق، به سخنان او گوش دهیم تا همان گونه که سخن گفته است، رفتار کنیم و از کارهایی که او نمی پسندد، پرهیز کنیم. چون معنی ندارد که ما برای این که به معشوق خود برسیم، بر خلاف رفتارها و سخنان او عمل کنیم. خدای متعال، هم چنین پیام را به صورت شفاف در اختیار انسان ها قرار داده است.

پس نتیجه آن که عرفان حقیقی، همان عرفانی که هم غایت آن و هم روش وصول به آن، غایت برآمده از دین حقیقی و واقعی و معصوم می باشد و هر گونه عرفانی که به جز این ها باشد، در زمره ی عرفان کاذب و دروغین می باشد.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید