بخشی از پاورپوینت

 

اسلاید 1 :

داستان زندگی ماری کوری

در سال۱۸۷۷م در مدرسه ای در شهرورشوپایتخت لهستان دختری به نام مانیا اسکلو دوسکا تحصیل میکرد درآن زمان قسمت مهمی ازلهستان توسط شوروی اشغال شده بود وآموزش زبان وتاریخ لهستان برای بچه ها ممنوع گردیده بود .اما کودکان کلاس مانیا توسط مربی خود خانم توپسیا مخفیانه زبان وتاریخ لهستان را آموزش می دیدند. مانیا همراه خواهرش برونیا وبرادرش ژوزف ومادر بیمارشان زنذگی میکرد.علاوه بر پروفسور اسکلو دوسکا ده پسر که شاگردان شبانه روزی او بودند آنجا بودند.

آن روزها قبل از به هم خوردن رابطه  بین اسکلو دوسکا با مدیر مدرسه روسی پدرش فیزیک تدریس میکرد اما حالا که حقوق او کم شده بوداوناچار بود برای به دست آوردن پول بیشتر برای اداره خانواده اش شاگردان شبانه روزی را در خانه تدریس کند .

اسلاید 2 :

مانیا همیشه به درس علاقه نشان میداد واکثرا به سراغ وسایل واسباب واشیاء درس فیزیک پدرش که در قفسهشیشه ای منزل جا داشت میرفت وساعتها آنجا می ایستاد وبه درون قفسه شیشه ای خیره میشد.

استاد زمانی این وسایل را درساعات درس فیزیزک به کار میبرد که میخواست چگونگی قوانین طبیعت رانشاندهد اما اکنون دولت روسیه استاد را ازآموختن طرز استفاده این لوازم به شاگردان باز داشته بود.

درآن زمان دخترها اجازه رفتن به دانشگاه را نداشتند واین در حالی بود که مانیا وخواهرش برونیا آرزویتحصیل در دانشگاه سوربن در پاریس را داشتند زیرا در انجا هم پسرها وهم دخترها میتوانستند به تحصیلاتدانشگاهی خود ادامه دهند.

اسلاید 3 :

او درژوئن  ۱۸۸۳ فارغ التحصیل شد وتوانست مدال طلای نمونه بودن را از دست آقای آپوشکین رییس دبیرستان های لهستان روسیه دریافت کند.به نظر پدرش این نهایت جدیت در درس بود واورا موردستایش قرار داد مانیا در جواب به پدرش گفت :پدر تو صاحب این افتخار هستی ومن از این معلم های روسی چیزتازه ای یاد نگرفتم وآنچه میدانم درجلسه های درس با ارزش شبهای شنبه خودمان از شما یاد گرفتم .

سالها بودکه استاداسکلودوسکا وفرزندانش هفته ای یگ شب گردسماور بزرگ مینشستند ومطالعه میکردندودر مورد موضوع های مختلف حرف میزدند.ازآنجایی که استاد در بسیاری از زمینه هااطلاعات بسیاری داشت گفته های مانیادور از واقعیت نبود.

اسلاید 4 :

هم زمان با فارغ التحصیلی مانیا پدرش از تدریس شاگردان شبانه روزی دست برداشت وبه خانه کوچکتریکوچ کردند واین چنین بود که اوتصمیم گرفت کار کند وپولی در بیاورد.

بدین جهت در روزنامه آگهی داد که حاضر است به عنوان معلم سر خانه به کودکان ریاضیات  خواندن ولاتینبیاموزد از طرفی هم با دختر جوانی به نام پیاسکا آشنا شد که روزها در دبیرستان تدریس میکرد وشبها درخانهخود کلاسهای مخفی داشت .دختران لهستانی پس ازفراغت از تحصیل در دبیرستانهای روسی حق نداشتند تحصیل خود را ادامه دهند بدین جهت معلمشان وخود آنها مواظب بودند توجه پلیس را جلب نکنندو اینگونه بودکه مانیا وخواهرش برونیا در کلاسهای تاریخ وطبیعی وسایر دروس حاضر میشدند. به این کلاسها(دانشگاهشناور) میگفتند.

اسلاید 5 :

در همین ایام بود که مانیا تصمیم گرفت آرزوی خواهرش برونیا را تحقق بخشد وبه او گفتتو پولی که پس انداز کرده ای را بردار وبه پاریس برو ومن کار میکنم وپولی که به دست می آورم برای تومیفرستم تا بتوانی درآنجا بمانی بعد که مدرک دکترای خود را گرفتی می توانی برای من پول بفرستی تامن همبه دانشگاه بروم .

واین گونه بود که مانیا کلاسهای شناوررا رها کرد ومعلم سرخانه کودکان یک مرد ثروتمند که مزرعه چغندرداشت شد.کار او ازصبح تا شب آموزش به کودکان آن مرد شدودرهمان مزرعه زندگی میکرد.

او در آن زمان تصمیم دیگری نیز گرفت وآن این بود که برای بچه های دهقانانی که در مزرعه های چغندرکار میکنند وخواندن ونوشتن بلد نیستندکلاس درس بگذارد.

اسلاید 6 :

اینگونه بود که کلاس مخفی مانیا تشکیل شد واوبه آن کودکان فقیرآموزش داد.او در آن مزرعه به مدت ۳سال زندگی کرد.روزی که نامه ای از پدرش دریافتکرد که او در شهری نزدیک ورشو رییس مدرسه ای شده بود ومیتوانست برای برونیا پولی بفرستد، بنابراین وی توانستبه خانه خودش نزد پدرش برگردد.اما دوباره معلم سر خانه در شهر خودش شد وبه کلاسهای شناور هم پیوست. او خوشحال بود که نزد پدرش است وبا او زندگی میکند. در این ایام بود که نامه ای از برونیا دریافت کردکه کل زندگی اورا تغییر داد.

 خواهرش از او خواسته بود که به پاریس برودوچون میخواهد به زودی ازدواج کند میل دارد مانیا یک سال با او وشوهرش زندگی کند ووارد دانشگاه سوربن شود.اینچنین شد که اوراهی پاریس شد ومورد استقبال خواهر وشوهر خواهرش قرار گرفت وبه بزرگترین آرزویخود یعنی ثبت نام در دانشگاه سوربن در سال ۱۸۹۱تحقق بخشید.

اسلاید 7 :

زندگی در کنار خواهرش سختی هایی را به همراه داشت ازجمله این که هرشب دوستانشان برای دیدن برونیاوکازیمیر (شوهر خواهرش) به خانه آنها می آمدند وکازیمیر پیانو می نواخت وسروصدای ایجاد شده مانع ازدرس خواندن مانیا میشد. دراین هنگام او تصمیم گرفت به محله لاتین کوارتر برودوازخواهر وشوهر خواهرش جدا شود. بدین ترتیب هم در سکوت مطالعه میکرد وهم مسیرش به کتابخانه وآزمایشگاه بسیار نزدیکترمیشد.

او به سختی خواهرش را راضی کرد که اجازه دهد به محله دیگری نقل مکان کند. درآن زمان مانیا واقعا تنهاشده بود اما برای مطالعه خود برنامه ای تنظیم کرد وکمتر فرصت خوابیدن وخوردن به اودست میداد.

اسلاید 8 :

به خاطر صرفه جویی در زغال ونفت شبها در کتابخانه تا ساعت ۱۰ که کتابخانه تعطیل میشد مطالعه میکردوبعد در اتاق خالی وسرد خود تا ساعت ۲ بعد از نیمه شب به مطالعه میپرداخت ووقتی به رختخواب میرفتکه دیگر انگشتانش ازفرط سرما یارای نگهداشتن قلم را نداشتند واز شدت خستگی تحمل خواندن صفحه دیگری را نداشت.سرما گرسنگی وخستگی برای او اهمیتی نداشت.استادش که مسؤل آزمایشگاه فیزیک بود متوجهشد که این دانشجوی آرام لهستانی از هوش فوق العاده ای برخوردار است وتکلیف هایی به او داد که فکراورا به کار اندازد. اوبه سختی تلاش کرد وتمام وقت خود راصرف آزمایش ومطالعه نمود وسرانجام زمانی کهانتظار شنیدن نتیجه امتحانات را در میان دانشجویان میکشید ممتحن نتیجه را چنین اعلام کرد:

مادمازل ماری اسکلو دوسکا نشان درجه یک لیاقت .

اسلاید 9 :

به خاطر او بعد از نتایج امتحان به پیش پدر بازگشت ودوباره به کار پرداخت تا هزینه سال دوم دانشگاه خود را فراهمکند. ۶۰۰ روبل معادل ۳۰دلارمیشدوبدون این پول او هرگز نمی توانست دوره دوم ریاضیات را ادامه دهد.او درجمع دوستان لهستانی خود باپسری آشنا شد به نام پی یر کوری.زمانی که ماری امتحان ریاضیاتش رادادو می خواست به ورشو برگردد پی یر ازماری خواهش کرد در پاریس بماند وبا او ازدواج کند.

آنها در ۲۶ ژوییه ۱۸۹۵با هم ازدواج کردند.ماری تصمیم گرفت برای دریافت گواهینامه ای که امتیاز درس دادن در مدارس فرانسه را داشت مطالعه کند.شغل پی یر ریاست آزمایشگاه در مدرسه فیزیک بود و درآمد چندانی نداشت او هر روز ۸ساعت در آزمایشگاه  پی یر کار میکرد و شبها ۵ساعت مطالعه میکرددر ماه سبتامبر۱۸۹۷کودکی به نام ایرن در این خانواده به دنیا آمد. دراین زمان بود که او موفق به دریافت گواهینامه شد.

اسلاید 10 :

“یک کشف شگفت انگیز”

دو سال قبل یک دانشمند آلمانی به نام ویلهلم ون رویتنگن در یک آزمایش یک جریان برق از درون لوله شیشه این گذرانده بود.داخل لوله خلا بود یعنی هوا در آن جریان نداشت و لوله آزمایش از کاغذ سیاه پوشیده شده بود به طوری که روشنی داخل آن کاملا مخفی باقی میماند لیکن رویتگن مشاهده کرد که بلورهای روی میز نزدیک ان می درخشد

علت این امر را نفهمید زیرا پرتو های نور معمولی از کاغذ سیاه و ضخیم عبور نمیکنند.رویتنگن علت این را نمی دانست بدین جهت ان پرتوهای مرموز را پرتو ایکس نامید.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید