بخشی از مقاله


مقد مه:

ارتباطات ازواژه لاتین communisبرآمده که به معنای مشترک(عموم) است. درواقع فرستنده پیام درپی آن است که ادراک مشترکی ازیک پیام برای هرگیرنده پیامی بد ست آورد.
بنابراین هدف ارتباطات، دستیابی به اقدام هماهنگ بین پیام دهنده وگیرنده پیام می باشد. این بدین معناست که مفهومی که ازدرون فردی برخاسته است به میان دیگران راه یافته وتوسط دیگران برداشت می شود.


یعنی درواقع ارتباطات، برخی ازمفاهیم وتفکرات ومعانی ویا به عبارت بهترپیام ها را به دیگران تفهیم می کند.
براین اساس ارتباطات را انتقال مفاهیم ویا انتقال نشانه ها ونیزانتقال ویا تبادل پیامها می دانند.
منظورازایجاد ارتباطات را می توان درانجام اقدامهای هماهنگ، مشارکت دراطلاعات وبیان احساسات وعواطف بیان نمود. ارتباطات ازعناصراولیه مدیریت است. مدیران باید درسطوح مختلف با اشخاص، خواه زیردست، خواه بالا دست ویاهمترازخود ارتباط برقرار کنند.


ارتباط مدیریت با کسانی که برای اوکارمی کنند، ممکن است مهمترین ارتباط باشد. به طورکلی می توان چنین گفت که ارتباطات دربسیاری ازفعالیت های سازمان وجود دارد ومهمتراینکه ارتباط، فرایندی است که فعالیت های فردی وگروهی ومراوده ها برای افزایش اثربخشی ازطریق آن هماهنگ می شود.

برخی ازتعاریف ارتباطات را می توان به شرح زیربرشمرد:
تعاریف:

1. ارتباطات بیانگر فراگرد ایجاد معنی است.
در این میان دو نکته نهفته است :

الف- ایجاد
ب- معنی
2. ارتباطات فراگرد تفهیم وتفاهم وتسهیم معناست.
دراین تعریف سه نکته نهفته است :

الف- ارتباطات یک فراگرد است.
ب- ارتباطات تفهیم معناست.
ج- ارتباطات تسهیم معناست.
3. ارتباطات به گونه ای وسیع وگسترده تسهیم تجارب[Sharing experiences] تعریف شده است.
فرایند ارتباطات:

ارتباطات به عنوان یک فرایند، شامل اطلاعاتی است که ازطریق علائم ونشانه ها ارسال ویا دریافت می شود. این اطلاعات شامل کلمات، حرکات غیرکلامی، نگرشها وحالات می باشد. به عبارت ساده چنین گفته می شود که ارتباطات دربردارنده این است که" کی چه می گوید، به چه طریقی می گوید، برای چه کسی وبا چه درجه ای ازتأثیر می فرستد
مدل ساده شده ای ازفرایند ارتباطات درشکل آمده است.


به هرحال بایدگفته شودکه افراداطلاعات ارسالی ودریافتی واطلاعات رک وبی پرده(صریح) کمی را تبادل میکنند. این به دلیل آن پرده ادراکی ما می باشد.
ارتباطات بین شخصی(افراد) متضمن فرایندی است که حداقل با چهارفاکتورتبیین می شود:

الف- احساس درمورد خود.
ب- احساس درمورد دیگری.
ج- احساسات درمورد محتوای آن چیزی که باید مورد بحث قرارگیرد.
د- احساسات درمورد موضوعی که مورد توجه قرارمی گیرد.

این چهارعامل نیزبه عنوان پرده های ادراکی به شکل زیرمی تواند ترسیم گردد:

پرده های ادراکی نه تنها تحت تأثیرمتغیرهای موقعیتی وآنی است، بلکه همچنین تحت تاثیرفرهنگ فردی، سیستم شخصی( ادراک ازخویشتن، عوامل شخصیتی، حالات، قدرومنزلت) وساخت(بافت) سازمانی نیزمی باشد. به عنوان مثال مدیری که نسبت به خوداحساس عدم امنیت می کند ویا نسبت به دریافت کننده پیام نگرش منفی دارد، پیامی کاملا ً متمایزازآن مدیری که اعتماد به نفس داشته ونسبت به گیرنده پیام اعتماد دارد، می فرستد.

همانطورکه درشکل اول مشخص است، فرستنده درابتدا پیام را( درواقع یعنی تصویرهای ذهنی خود را به زبان وشکل های خاص درمی آورد) به رمزدرمی آورد. درواقع نحوهُ اینکه، پیام فرموله می شود، متأثرازاحساسات فرستنده است، یعنی تحت تأثیرپرده های ادراکی فرستنده است. پیام نیزبه دریافت کننده مورد نظرازطریق زبان ونشانه ها منتقل میشود. گیرنده پیام نیزبه آن پیام ازپنجرهُ پرده های ادراکی خویش می نگرد وازهمان پرده ها درجهت فرموله کردن و به رمزدرآوردن پاسخ خود استفاده می کند. مدیران وکارکنان می تواننداثربخشی وهدفمندی خود را باانعکاس هوشیارانه پرده های ادراکی خود وبا بهره گیری ازفرایندی که درمدل اول آمده است، پیامهای دریافتی وارسالی خود را بهبود بخشند. اعضای سازمانی چهارعامل زیرین را می توانند به عنوان چک لیست عملی مورداستفاده قراردهند:

1. چهارچوب ذهنی من چیست؟

2. دربارهُ X(گیرنده یا فرستنده) اطلاعات چگونه فکرمی کنم(چه احساسی دارم)؟ تعصب ها وموضعگیری های من نسبت به او چیست؟

3. من دربارهُ محتوای خاص پیام چه فکرمی کنم(چه احساسی دارم)؟ تعصب ها وموضعگیری های من دراین مورد چیست؟

4. در بارهُ موضوع پیام چه فکر می کنم؟
یادآوری می نماید که انتخاب رسانه ای که ازطریق آن پیام ها را دریافت یا ارسال می کنیم برمیزان اثربخشی ارتباطات تأثیرمی گذارد.

تابلوها و علائم، اين معلمان بي زبان که صبح تا شب براي ما به صورت رايگان آموزش مي دهند، کلاس مي گذارند تا به ما بفهمانند که راه راست کدام است. معلماني که برخي از مواقع مورد اصابت شاگردان بي فرهنگ نيز قرار مي گيرند و گاهي هم برخي از سارقان که به کاهدان مي زنند، اقدام به سرقت آنها مي کنند.


استفاده از تابلوها، علائم و نشانگرها در دنياي پيشرفته ارتباطات و کاهش عامل نيروي انساني در راهنمايي مردم در اماکن مختلف مانند خيابانها، متروها، فروشگاه ها کاربرد وسيع تري يافته و حتي يکي از عوامل موفقيت مديريت شهري به شمار مي آيد.
در دنياي با فرهنگ و متمدن امروزي براي هر سوالي نيازي نيست که وقت کسي گرفته شود، تمامي تابلوها و علائم همواره راهنما و معلم قشر عظيمي از کساني هستند که سوالات متعددي دارند.


عبور از يک خيابان يکطرفه، دور زدن ممنوع، به سمت پمپ بنزين، تابلوهاي نشانگر محدوديت سرعت همه و همه براي راحتي در زندگي شهري امروزه طراحي شده است، اما سئوال اين است آيا اين علائم و نشانگرها دقت و صحت کافي دارند تا بتوانند نيازها را پاسخ داده و راهنماي اشتباهي براي ديگران نباشند.
با نگاهي کارشناسي و فراگير و مديريت کيفيت در بکارگيري اين تابلوها متوجه اين نکته مي شويم که بين اين علائم بايد تعاملاتي برقرار باشد تا بتوانند به نحو ساده و راحت جوابگوي افراد مختلف باشد، تابلوها بايد با يکديگر حرف بزنند،

همديگر را پشتيباني نمايند، برخلاف هم صحبت نکنند، عليه هم اقدام نکنند، در سطح يک شهر، يک فرودگاه، يک سازمان خدماتي که روزانه تعداد کثيري از مردم به آن مراجعه مي کنند، بکارگيري تابلوها و علائم و هدايت صحيح يک مشتري از اهميت ويژه اي برخوردار است، در يک فرودگاه تابلوهاي نشان دهنده صحيح هدايت کننده مسافر براي دريافت کارت پرواز و انتقال به سالن ترانزيت، يا تابلوهاي نشان دهنده محل نمازخانه يا سرويس هاي بهداشتي و طرز نصب آنها مي تواند از نارضايتي تعداد کثيري از مردم جلوگيري کند. نصب اشتباه يک تابلو ممکن است مسافرين را اشتباهي به مسيرهاي ناخواسته هدايت کند.


دريک بيمارستان بکارگيري خطوط رنگي و هدايتگر مي تواند به راحتي بيماران و همراهان آنها را به بخش هاي مورد نظر هدايت نمايد، برخي از بيمارستانها براي اين کار از خطوط رنگي درکف سالن ها يا درکناره ديوار استفاده مي کنند و تنها کافي است بيمار با نگاه بر آنها مسير خود را پيدا کند، حال سئوال اين است که اگر فردي نابينا باشد، چه کار مي توان انجام داد و بيمار را چگونه مي توان به بخش موردنظر هدايت کرد، در ژاپن براي اين منظور از سراميک هاي برجسته استفاده مي شود و فرد نابينا کافي است براي پيمودن يک مسير با پاي خود کف سالن را لمس کند، البته اين موضوع در اکثر اماکن عمومي ژاپن کاربرد دارد، از خيابانهاي شهر، چهارراهها و متروها مي توان نمونه اي از اين معابر براي افراد نابينا نام برد.


همچنين بکارگيري صداي سوت در چهارراهها براي اعلام قرمزبودن چراغ براي عابرين را مي توان نمونه اي از علائم و اصوات نام برد که براي راحتي مردم طراحي مي شود. در اکثر تقاطع ها و در کنار خطوط عابر پياده در کشورهاي توسعه يافته شاهد صداي نواختن زنگ ملايم در هنگام سبز شدن چراغ هستيم، با شنيدن صداي اين زنگ ها عابريني که نابينا هستند به راحتي مي توانند اين مسير را بپيمايند، حال در نظر بگيريد که برخي از عابرين بيناي ما اين اصل را رعايت نمي کنند چه برسد!!!


از سوي ديگر مي توان حدس زد که امکان خطا در نواختن اشتباهي اين زنگ ها چه ضربه سنگيني را مي تواند براي جامعه داشته باشد.
در يک شهر نيز علائم راهنمايي و رانندگي و طرز بکارگيري صحيح آنها نيز نقش موثري در کاهش حجم ترافيک دارند، محل نصب تابلوها از نکته هاي مهمي است که در برخي از موارد ضروري است. مسوولان محترم راهنمايي و رانندگي نسبت به اين موضوع دقت بيشتري به خرج دهند، اکثر تابلوها در سر پيچ ها نصب شده اند آن هم بعد از پيچ، اين موضوع منجر به ايجاد ترافيک در تقاطع ها و همچنين تصادف و در خيلي موارد عبور اشتباه از يک مسير داشته و راننده براي ادامه مسير خود مجبور به حرکت دنده عقب و برگشت به سمت تقاطع مي کند.


اين موضوع براي خروجي هاي اتوبان همت به سمت مدرس شمال و جنوب بيشتر به چشم مي خورد، در خروجي اتوبان همت و خروجي مدرس، زير پل هاي فجر شاهد نصب تابلو مدرس شمال و جنوب هستيم، اگر راننده اي خطاي چشم داشته باشد که نبايد باشد و يا پشت سر يک اتوبوس قرار گرفته باشد، قادر نخواهد بود مسير را تشخيص دهد و ناخواسته ممکن است مسير را اشتباه برود، همچنين در برخي از خروجي هاي شاهد نصب تابلوهاي نشان دهنده زيادي هستيم که وقتي راننده به تقاطع نزديک مي شود بايد در يک نگاه کوتاه و سريع تمامي تابلوها را مطالعه نمايد. حال در نظر بگيريد در کنار اين تابلوها، تابلوهاي متعدد تبليغاتي نيز وجود داشته باشد، در اين صورت امکان تصادف را مي توان پيش بيني کرد. اين امر بويژه در فصول باراني و برفي يا هواي مه آلود که دامنه ديد کاهش پيدا مي کند حادتر خواهد شد.
بايد اين واقعيت را در نظر داشت که پيچ ها و در محيط پرتردد و ترافيک امکان مطالعه اين شعارهاي پسنديده نخواهد بود و توصيه مي شود در مسيرهايي از اين شعارها استفاده شود که فاصله تابلو و راننده کافي بوده و فضاي مناسبي وجود داشته باشد.


يکي ديگر از موارد مهم نام گذاري مراکز و اماکن عمومي است که مي تواند نقش مناسبي در هدايت مردم داشته باشد اتوبان، بزرگراه، آزادراه و بکارگيري تابلوهاي مناسب هرکدام و استفاده صحيح نام مناسب با فرهنگ ايراني از مواردي است که بايد بدان توجه کرد، با نگاهي به تابلوهاي زردرنگ که نشان دهنده مترو است متوجه اين نکته خواهيم شد که براستي اين تابلو نشانگر مترو است، قطار زيرزميني، قطار شهري يا کداميک از اينها است، جالب است که بدانيم از زماني که مترو در تهران راه اندازي شده است

و تابلوهاي نشانگر متروها نصب شده است هيچ گونه اسمي براي اين مراکز انتخاب نشده است، روي تابلوها نوشته شده است «به طرف ايستگاه ميرداماد» يا به طرف ايستگاه حقاني و مانند اينها ولي گفته نشده است، به طرف ايستگاه ميرداماد يا متروي حقاني، اگر هنوز بعد از گذشت چندين سال کلمه مترو انتخاب نشده است پس بهتراست اين کار را بکنيم.
در اکثر کشورها از حرف بزرگ M براي نشان دادن ايستگاه مترو استفاده مي شود درحالي که در شهر تهران از آرم شرکت متروي ايران استفاده شده است و البته بيشتر شبيه ليفتراک است تا قطار.


بايد اين واقعيت را قبول کرد که سازمانها در قبال مردم مسووليت دارند و به اين دليل است که استانداردهاي مخصوص سازمانهاي مدني دراکثر کشورها بکار گرفته مي شود.
مسووليت اجتماعي يک سازمان امروزه يکي از مهمترين استانداردهاي مديريتي است که سازمانهاي مرتبط با جامعه از آنها استفاده مي کنند، البته ناگفته نماند که طرح تکريم ارباب رجوع چندسالي است توسط سازمان مديريت و برنامه ريزي به دستگاههاي دولتي ابلاغ شده است و برخي از سازمانها در اين زمينه قدم هاي مثبتي را برداشته اند. سخن آخر اين که نگاه مديريت کيفيت به تمامي عوامل ايجاد کننده رضايتمندي مردم به عنوان مشتريان و بهبود مستمر آن نگاهي است که همه مديران و کارشناسان سازمان ها مي توانند با استفاده از آن به بهبود وضع شهري و مديريتي جامعه خود بپردازند. اميد است اين رويکرد در کشور ما همه روزه با عمق بيشتر در سازمانهاي عمومي بتواند رضايتمندي جامعه را به همراه داشته باشد.

 

مشتريان اغلب به آرم شرکت‌ها توجه زيادي نشان مي‌دهند، زيرا اين علامت‌ها بر "ارزش" محصولات و خدمات مي‌افزايند. گاه اين "ارزش" به مهم‌ترين عامل تحريک کننده‌ مشتريان براي خريد و استفاده ‌از محصولات و خدمات ، تبديل مي‌شود.
اين جا است که علامت تجاري و يا آرم معنايي گنگ مي‌يابد. قبل از هر چيز اين "ارزش" دقيقا به چه معنا است؟
ارتباط نوع محصول و نام شرکت و ارزش مطروحه نيز بسيار با اهميت است. حرفه‌اي‌هاي بازاريابي، همه‌ اين موارد را تبليغات مي‌نامند.مشتريان عاشق تبليغات هستند، بنابراين آرم ها را نيز دوست دارند. خبرگان در امر بازاريابي، انتخاب يک آرم يکدست و کامل را کليد همه مشکلات بازاريابي مي‌دانند.


انتخاب و طراحي آرم 10 مرحله‌ي مختلف دارد، يعني 10 روش مختلف طراحي موفق يا ناکارامد براي کسب درآمد :

1. ارتباط طراحي آرم با سود دهي مستقيم
اصل اوليه‌ طراحي آرم، در نظر گرفتن ارتباط آرم با اسم و ساير نمادها با سود آشکار و محسوس است. (نتيجه‌اي ملموس يا تجربي). اين سود را يا خود محصول به تنهايي ايجاد مي‌کند و يا اجزاي تشکيلات بازاريابي. اين اصل مهم را همواره به ياد داشته باشيد.


آرم‌هاي موفق با رعايت اين اصل به موفقيت رسيده اند. درست است که در اين مرحله خود آرم به تنهايي اهميت چنداني ندارد، اما تا اندازه اي بايد به آن توجه کنيد.

2. طراحي متني با تأثير رواني
يک متن مؤثر بر احساسات، مفهوم يا اصلي سازمان يافته است، که مشتري را به يک سري عوامل نامربوط ولي تأثيرگذار (مانند تمام فعاليت‌هاي بازاريابي يک شرکت) مرتبط مي کند.
در اين موارد، متن انتخاب شده، تأثير و سود مورد نظر را تضمين مي‌کند.


به عنوان مثال: وقتي به طور اتفاقي در قلب منهتن به اسامي دو هتل Hudson و Royalton بر مي خوريد، انتظار خدمات در سطوح عالي داريد.اما اگر در هتلي به اسم Boutique Hotel باشيد، تجربه‌ي متفاوتي است. کلمه‌ي Boutique Hotel خدمات بسيار متفاوتي نسبت به ساير هتل‌ها از اين زنجيره ارايه مي دهد- بعضي وقت‌ها تفاوت‌هايي بين خدمات دو اتاق در يک هتل. در واقع اين تاثير رواني نام‌ها و متن هاي انتخابي است که شما را وادار مي کند به دنبال کشف تفاوت‌ها باشيد.

3. کسب تجربه
در اين جا مي‌خواهم از تأثير هيپنوتيزم کننده‌ي طراحي آرم صحبت کنم. شما با يک انتخاب درست، در مشتري انتظارات و آرزوهايي ايجاد مي‌کنيد، که توليدات به تنهايي نمي‌توانند از پس اين کار برآيند. به عنوان مثال: اسم نوشابه‌ي Red Bull ، در مصرف کننده اين حس را به وجود مي‌آورد که پس از نوشيدن آن، در کنار تأثيرات مثبت فيزيکي موج عظيمي از انرژي به او منتقل مي‌شود.

4. طراحي آرم‌هايي که خود معرف خود باشند
در اين جا از سمبول‌هايي استفاده مي‌شود که براي همه شناخته شده باشند. اين روش انتخاب آرم، مصرف کننده را وا مي‌دارد به شناخت جديدي از خود برسد و در حقيقت به هنگام استفاده از اين محصولات مکالمه‌اي دروني با خود برقرار کند) براي اين که عزمش را در انتخاب محصول جذم کند). در عين حال اينگونه آرم‌ها عاملي براي ايجاد ارتباط بين افراد مختلف نيز هستند(به هنگام مجاب کردن افراد براي استفاده از اين محصول).

5. ايجاد وسيله اي براي انتقال پيام
نقش آرم در اين رويکرد، ايجاد سمبولي متفاوت ودر عين حال شناخته شده است. چنين آرمي مصرف‌کننده را قادر مي‌سازد نظرات جالب توجه و احساسات خاص در مورد آن بيان کند. شرکت بزرگ تجارت الماس De Beers با معرفي الماس به عنوان عامل ايجاد ارتباط بين افراد از الماس به عنوان عامل تحريک‌کننده‌ احساسات و همين‌طور وسيله‌ي ابراز احساسات مشتري استفاده کرد. در سپتامبر2003 اين شرکت از ابزار جديدي براي انتقال پيام‌ها استفاده‌ کرد، زني با حلقه ي ازدواج در دست راست و به معني استقلال و عدم نياز به جنس مخالف. (برخلاف حلقه در دست چپ که اغلب سمبول نياز و وابستگي است).

6. ايجاد يک جايگاه اجتماعي/ فرهنگي
در اين جا هدف، ايجاد يک جايگاه اجتماعي و فرهنگي به عنوان راهنماي مشتريان است. اين راهنما مشتري را از آن‌چه که در اطرافش مي گذرد، هنجارهاي اجتماعي و هر چيز خوشحال‌کننده، آگاه مي‌سازد. شرکت Apple با توليد کامپيوترهاي شخصي (نه تنها به عنوان ابزار کار بلکه به عنوان وسيله‌اي براي خود‌شنا‌سي وشکوفايي خلاقيت) گام بزرگي در اين امر برداشته است. در واقع اين آرم، با ايجاد انقلابي فرهنگي امكان شكوفايي خلاقيت را براي عامه‌ي مردم ايجاد کرد.

7. در نظر داشتن اهداف متعالي
شما با فعاليت خود‌ ، زمينه را براي دست‌يابي افراد به اهداف بزرگ، فراهم مي کنيد؛ اهدافي که چه بسا افراد نمي توانند به تنهايي به آنها دست پيدا کنند. فروشگاه Body "فروش" را وسيله‌اي براي کمک به حفاظت از محيط زيست و ياري کردن افراد مشتاق به اين کار، قرار داد.

8. زندگي در دنياي خيال
دل بستن به يک آرم و انتخاب آن از جانب مشتري شايد به اين دليل باشد که فرد از اين طريق مي‌تواند، مانند دنياي خيال رفتار کند، يا جوري عمل کند که در واقعيت، جرأت انجام آن را ندارد يا نمي خواهد هزينه‌ انجام آن را بپردازد.
ايجاد يک ژيمناستيک عاطفي
اغلب به جاي عمل به برخي خواسته‌هاي دروني، به دليل احترام به قوانين زندگي از آنها چشم‌پوشي مي‌کنيم. براي جلوگيري از فرسودگي، ورزش مي‌کنيم. همين‌طور به عنوان يك ورزش حسي، به تماشاي فيلم مي‌پردازيم که شايد چندان قانوني يا پذيرفته در قوانين زندگي ما نباشند. آرم هايي مانند Sicily از شرکت Dolce & Gabbana اجازه‌ي کسب چنين تجربه‌هايي را به ما مي‌دهند.

9. امکان خيال پردازي
درست مانند مورد آخر، اين رويکرد به طراحي آرم به مشتري کمک مي‌کند تا واقعيات بيرون را به موضوعات تخيلي تبديل کند.مشتريان، اغلب درباره ي قدرت‌طلبي، تسلط، بزرگي، موفقيت، عشق، قتل و مانند اين ها خيال پردازي مي‌کنند.آرم Timberland جوري طراحي شده بود تا مشتريان درباره ماجراجويي هاي شجاعانه در مقابل نيروي طبيعت به خيال پردازي بپردازند.

موارد ذکر شده در بالا، انواع مختلف"ارزش" افزوده به کالا هستند.در حقيقت، به کمک اين روش ها مي‌توان به ايجاد ارزش‌هاي مؤثر فکر کرد وآرم ها ابزارهايي براي دست‌يابي به اين هدف هستند.
اين 10 رويکرد،به اعتقاد نويسنده، تفاوت‌هاي بين آرم هاي" مبتدي" و "حرفه‌اي" را آشکار مي‌کنند.

تا به حال به آرم هاي مؤسسات ، نهادها، يا گروه ها و جمعيت هاي مختلف دقت كرده ايد؟
آرم یک شرکت عامل موثری در شناخت وشیوه های تبلیغات آن است و طراحی آرم یکی از مهمترین نیازهای امروز برای اکثر کسانی است که با رایانه کار می کنند اين آرم ها اغلب داراي المان هاي ساده اي هستند كه دو وظيفه را بر عهده دارند: الف) اگر اين موسسات داراي وظيفه مشخصي باشند، با بزرگ كردن يكي از اين اهداف و استفاده از برخي تشبيهات سعي در بزرگنمايي آن هدف خواهند داشت. ب) برخي ديگر مثل شركت هاي تجاري به دنبال brand شدن نام و عنوان شركت مي باشند، لذا در تلاشند تا با استفاده از يك آرم بسيار ساده آن را در ذهن ها حك نمايند. وجه تشابه گروه دوم از آرم ها يا همان لوگوها سادگي آنهاست.

به عنوان مثال آرم مك دونالد يا كمپاني هاي بزرگ ماشين سازي مثل تويوتا و ب ام و ، از اين قاعده تبعيت مي كنند.آرمهايي كه ما ايراني ها از ان استفاده مي كنيم اغلب تصاويري معني دار استآرم هاي ايراني به دو دسته تقسيم مي شوند:آرمهاي مختص به نهادهاي و يا موسسات دولتي – آرمهاي ويژه نهادها و موسسات خصوصي و غير دولتي.

«جایگاه تابلوهای شهری دربین وسایل ارتباط جمعی»

تابلوهای شهری جزئی از تجهزات شهری هستند که خارج از فضاهای بسته قرار می گیرند و کارکرد اصلی آنها انتقال پیام از سوی شخص ، گروه یا مؤسسه ای به سایر شهروندان بصورت موجز بوسیله علائم ائم از نوشته یا تصویر است نویسنده تلاش کرده است با تعریف مشخصات تابلوهای شهری ، معیارهای مناسب در خصوص استفاده مناسب از این تابلوها را ارائه نماید که برخی ازآنها عبارتند از خوانایی ، اختصار ، تداوم وجامعیت ، بسندگی ( پرهیزاز زیادگی ) ، تعادل ، هماهنگی ، تنوع وهویت ، توجه به نقش مردم وتمرکز روی استفاده کننده ،عدالت و ایمنی ، درنهایت می توان گفت که اگر معیارهای مورد نظر در رابطه با احداث تابلوهای شهری بکارگرفته شود ، هدف نهایی ازایجاد این تابلوها که همانا برقراری ارتباط مناسب وانتقال پیام ازفرستنده پیام به گیرنده است به درستی وبه نحو مطلوب صورت می گیرد.


پیام رسانی ازطریق تابلوها نوعی ارتباط به شمار می آید . به عبارت دیگر تابلویکی ازابزارهای اطلاع رسانی است که باید درچارچوب کلی «ارتباط جمعی» مورد بررسی قرارگیرد . بنابراین نگاهی به مفاهیم و تقسیم بندی ارتباط می اندازیم :
ارسطو درتعریف ارتباط می نویسید : « ارتباط عبارت است از جستجو برای دست یافتن به کلیه وسائل و امکانات موجود برای ترغیب دیگران »
دنیس لانکی ومشیل شین درفرهنگ لغات ارتباط – منتشرشده در سال 1986 – در تعریف ارتباط چنین می نویسد : « ارتباط عبارت است ازفراگرد انتقال اطلاعات با وسایل ارتباطی گوناگون ازیک نقطه ، یک شخص ویایک دستگاه به دیگری »


جامعترین وکاملترین تعریف از ارتباط ووسائل ارتباطی راکولی ارائه داده است: « ارتباط مکانیسمی است که روابط انسانی براساس وبه وسیله آن به وجود می آید وتمام مظاهر فکری ووسائل انتقادی وحفظ آنها درمکان وزمان بر پایه آن توسعه پیدا می کند .ارتباط حالات چهره ، رفتارها ، حرکات ، طنین صدا، کلمات ، نوشته ها ، چاپ ، راه آهن ، تلکراف ، تلفن و تمام وسائلی را که اخیراً درراه غلبه برمکان وزمان ساخته شده اند در برمی گیرد »


ارتباط را با توجه به چگونگی ایجاد و افراد شرکت کننده درآن می توان به ارتباط مستقیم وشخصی ارتباط غیر مستقیم وغیر شخصی وارتباط جمعی تقسیم کرد .
ارتباط مستقیم وشخصی یا ارتباط بدون واسطه ورودررو ارتباطی است که بین پیام دهنده و پیام گیردنده مستقیماً ایجاد می شود . ارتباط غیرمستقیم و غیر شخصی، ارتباط با واسطه است دراین نوع ارتباط امکان تماس وگفت وگوی رو دررو وجود ندارد . ارتباط جمعی یاارتباط توده ای ، ارتباط غیرمستقیمی است که از طریق مطبوعات پرتیراژ ورادیو وتلویزیون ایجاد می شود .


بنابراین مهمترین عنصر برای تقسیم بندی ارتباط ، کانال ارتباط است . دیوید برولو دراین زمینه می نویسد :
« آنها وسایل نقلیه ای هستند که پیام را حمل
می کنند » .
همراه با پیشرفت فرهنگ ورشد توسعه جوامع وسائل ارتباط نیز تکامل یافتند ابتدا خط تصویری و پس از آن خط الفبایی ، بعدها چاپ وبالاخره وسائل ارتباط جمعی نوین دیداری وشنیداری مانند رادیو و تلویزیون وسینما به وجود آمدند و امکانات تازه ای برای انتقال سریع اخبار ، افکار روشهای زندگی در اختیار مردم سراسر جهان قراردادند . بطوری که بسیاری از اندیشمندان ، با توجه به نقش برجسته این وسائل درانتقال اطلاعات ومبادله افکار واندیشه های انسانی ، عصر کنونی را« عصر ارتباط» نامیده اند


درعصر ارتباطات ازابزارهای مختلفی برای اطلاع رسانی استفاده می شود . برخی ازاین ابزارها سنتی و برخی مدرن هستند ، به عنوان مثال ، کتاب ابزار اطلاع رسانی سنتی و CD ( لوح فشرده ) ابزاری نوین دراین عرصه به شمار می آید . تابلوها یکی ازابزارهای اطلاع رسانی هستند که قدمت آنها ازکتاب نیز بیشتر است . چرا که درآغاز تاریخ کتاب ، انسانها پیامشان را از طریق حک آنها روی سنگها ونصب آنها در معرض دید عموم منتقل می کردند . لوح حمورابی یا کتبیه بیستون مواردی ازاین نوع پیام رسانی به شمار می آیند. در یونان قدیم دیوارهای سفید رنگی وجود داشت که اعلانها را روی آنها می نوشتند .


سپس چوبهای مخصوصی به این کار اختصاص یافت که پانل خوانده می شدند این پانلها عمودی بوده و به صورت یک ستون درمی آمدند .بعدها ستونهایی به همین شکل ساخته شدندکه دارای مکانیزه می چرخشی بودند و اکسون ( Axone) خوانده می شدند وهنگام برگزاری مسابقات ، نام و اسامی شوالیه ها و ترتیب بازیها را برروی آنها می نوشتند دراواخر قرن 14 تابلوها به ویژه انگلستان دو باره رواج یافتند البته دراین زمان تابلوها بیشتر دارای تصویر بودند و کارکرد عمده آنها معرفی فعالیت مغازه ها بود دراواخر قرن 17 در پاریس ولندن قواعدی برای تامین ایمنی وعدم تجاوز به معابر وضع گردید وازطریق تابلوها منعکس شده واستفاده ازتابلوها تاحدی ضابطه مند گردید در قرن 18 و19 تابلوها عمومیت یافتند . در حال حاضر نیز این ابزارها اطلاع رسانی کاربرد دارد و مورد استفاده قرار می گیرد . به نظر می رسد ویژگیهای زیراز جمله دلایل تداوم به کارگیری این ابزار اطلاع رسانی باشد :
1- تعداد گیرندگان پیام آن زیاد است
2- ترکیب گیرندگان پیام متنوع است . به عبارت دیگر ، این ابزار همه رامورد خطاب قرارمی دهد حتی افرادی که فاقد سواد خواندن ونوشتن هستند می توانند با قدرت آموزش ، توانایی فهم این علایم را پیدا کند وبه همین دلیل است که رانندگی افراد بی سواد به شرط آگاهی از علایم خاص – که ازطریق تابلوها منتقل می شود – معنی ندارد .
3- توزیع پیام سریع است .
4- دریافت پیام نیازی به دراختیارداشتن ابزار دیگری ندارد و بلاواسطه منتقل می شود .
درهر حالی که درسایر موارد ،به عنوان مثال پیامهای رادیویی ، فرستنده وگیرنده باید به ابزارهایی خاص مجهز باشند .


5- هزینه دریافت پیام برای مصرف کننده کم است البته این هزینه به صورت مستقیم صفر است چون پیام گیرنده به ظاهر مبلغی برای استفاده ازتابلوها نمی پردازد اما اگر تابلوها جنبه عمومی و غیر اقتصادی داشته باشند ( مانند تابلوهای راهنمایی و رانندگی ) ازطریق مالیات یاعوارض واگر جنبه اقتصادی وتبلیغاتی داشته باشند ازطریق تاثیر برهزینه تمام مالیات یا عوارض واگر جنبه اقتصادی وتبلیغانی داشته باشند ازطریق تاثیر برهزینه تمام شده کالاهای مورد تبلیغ ، هزینه ای را برای مصرف کننده تحمیل می کند .


لذا استفاده ازتابلوها برای پیام رسانی محیطی ازمزایای متعددی برخوردار است که جایگاه آنها را دربین تجهیزات شهری ثبیت می کند و پژوهش را برای بهبود کیفیت آنها ضروری می سازد.

2- تعریف
تابلوهای شهری جزئی ازتجهیزات شهری هستند که خارج از فضاهای بسته قرارمی گیرند کارکرداصلی آنها انتقال پیامی ازسوی شخص ، گروه یا مؤسسه ای به سایر شهروندان به صورت مؤجز و به وسیله علائم اعم از نوشته یا تصویر – است . این تجهیزات شهری ،سطوح یا احجامی هستند که ازمصالح مقاوم یا سخت ساخته شده اند وبه منظور استفاده دایم یا موقت به کار می روند .
دراین تعریف برچند مشخصه برای تجدید مفهوم تابلوی شهری تاکید شده ، که عبارت اند از :
1-جزیی از تجهیزات شهری بودن وقراگرفتن آنها درفضاهای باز ( اعم ازاینکه به بدنه ها متصل باشند یا اینکه خود دارای پایه باشند ) . بدین ترتیب تابلوهای داخلی ، به عنوان مثال تابلوهایی که در ورودی اتاقهای اداره ای چسبانده می شود ، تابلوی شهری محسوب نمی شوند.
2- کارکرد اصلی تابلوی ارتباط وانتقال پیامی با موضوعی فرهنگی ، اقتصادی ، اطلاع رسانی ویا راهنمایی رانندگی به منظور راهنمایی کردن ، آگاهی بخشیدن ، هشدار دادن ، کنترل کردن ، آموزش و .... است .


3- پیام مندرج درتابلوبه صورت خلاصه بیان می شود بنابراین تراکتهای دیواری که ، بطور نسبی ،اطلاعات بیشتری را ارائه می کند متفاوت از تابلو عمل می کن . ذکر این نکته ضروری است که نسبی بودن یعنی خلاصه بودن و به عبارت دیگر یعنی بیان مطالب مهم و اساسی درمختصرترین شکل ممکن با استفاده از هرروشی که امکانپذیرباشد . برای درک این خصوصیت لازم است درهرمورد تابلوی مورد نظر با ابزار اطلاع رسانی متناظر یا جایگزین آن مقایسه شود ، به عنوان مثال تابلویی که به معرفی یک فیلم می پردازد نسبت به یک بروشور – که همان فیلم را با ذکر مشخصات عوامل تولید ودرج چند عکس معرفی می کند – به شیوه موجزتری اطلاعات را عرضه می کند ویا تابلو یی که درمقابل یک بنای تاریخی نصب می شود ودرحد چند خط به معرفی آن می پردازد ، بطور معمول در مقایسه با مقاله نشریه ای که همین معرفی را درچند صفحه به انجام می رساندخلاصه تراست این ویژگی ازمهمترین خصوصیات تحدید کننده مفهوم تابلو به شمارمی رود

زیرا اگر ناظر ، سواره باشد معمولاً درکسری ازدقیقه ناظر تابلو است واگر پیاده باشد نیز معمولاً درشرایط زمانی ومکانی خاصی قراردارد ک نمی تواند بیش از چند دقیقه به دریافت پیام اختصاص دهد و محیط وکالبد تابلو نیز بیش ازاین اقتضا نمی کند.
4- تاکید برمقاوم بودن مصالح ساخت تابلوها نیز آنها را از سایر ابزارهایی اطلاع رسانی متمایز می سازد .لازم به ذکر است که اتصال عناصر غیر مقاوم ، به عنوان مثال پوسترکاغذی روی تابلو، این ویژگی را خدشه دار نمی کند ، چرا که اگر پوستر کاغذی یا پارچه ای به عنوان جزیی ازتابلو مورد استفاده قرارگیرد و یا آن ترکیب شود ، ماهیت موضوع عوض می شود.


ودیگر پوستر یا پلاکارد بطور خالص وانتزاعی مورد توجه نیست بلکه جزیی ازتابلویی مقاوم است که می توان فلز ، پارچه یا کاغذ ی را به آن متصل نمود یا بارنگ روی آن چیزی نوشت ویا ترسیم نمود .
3- معیارها
3-1- خوانایی ( Legibiliy (
خوانایی عبارت ازکیفیتی است که موجب آن ، مشاهده کننده تابلو پیام مندرج درآنرا به روشنی وبه سرعت ( تقریباٌ بلافاصله بعداز روئیت تابلو ) درمی یابد وبدین ترتیب هدف پیام دهنده تامین می شود . در ارسال پیامهای بصری ازطریق تابلو ، بویژه درموقعیتهای خاص که سرعت شناسایی ضروری است ( ازقبیل تابلوهای راهنمایی ورانندگی ، راهنمای شهری وهشدار دهنده ) رعایت این اصل بسیار مورد تاکید قرارگرفته است . لذا پیامها باید تا حدممکن با وضوح ، سادگی وصراحت بیان گردند ( البته مواقعی پیش می آید که پنهان داشتن اسرارآمیز نمودن ویا مبهم نگاه داشتن مطلوب است . اما درمورد تابلوها به ویژه تابلوهایی که باهدف خوانا ساختن شهر و آشکار نمودن هویت وکارکردهای آن نصب می شوند ، چنین اصلی وجو د ندارد) 0


خوانا یی یک مسئله پیچیده است و به عوامل بسیاری ارتباط دارد که درخلال بحثهای آتی درمورد رنگ و شکل تابلوها مورد بحث قرارمی گیرد ودراینجا به عوامل اصلی مؤثر برخوانایی می پردازیم :
• شرایط لازم خوانا بودن تابلو و قابل دیدن بودن آن است ( اصل رؤیت ) ، به این مفهوم که موانع فیزیکی نباید موجب دیده شدن یا محدود شدن دید تابلو گردد.به همین منظور ضوابطی برای تامین حریم تابلوها و تعیین ارتقاع وابعاد آنها وضع شده است که دربخشهای بعدی ذکر می شود
• تاکید براین نکته ضروری است که اصولاٌ تابلونباید به اندازه ای باشد که ازدرون خود رو خوانده نشود ونه کوتاه که از پشت یک وسیله نقلیه سایر تجهیزات شهری منصوبه ، مانع دید کامل آن نگردند
• بزرگی حرو ف تابلو باید به حدی باشد که ازمسافت مطلوب خوانده شود
( بعضی ازخطهای نازک از فاصله دور دیده نمی شود ودرنتیجه خوانایی راکاهش می دهد ) امانه به اندازه بزرگ که ازتناسب با خیابان خارج گردد.


البته اضافه کردن اندازه همواره افزایش خوانایی را تضمین نمی کند و چنان که در مباحث بعد شرح می دهیم اندازه درارتباط با دیگر تصمیمات طراحی عمل می کند .
اصولاٌ اندازه حروف باید متناسب با کارکرد درنظر گرفته شده آن برای تابلو باشد وانتخاب سایرحروف به میزان زیادی به محیط تابلو بستگی دارد .
• تابلوهای حاوی نوشته ، باید بایک حروف (فونت ) ساده و خوانا نوشته شده باشند ، زیرا مردم بطور معمول حروف آشنا را بهتر در می یابند وبه عبارت دیگر فونتهای آشنا ، بهتر و سریعتر درک می شوند . البته آشنا بودن خودش یک مسئله پیچیده است


• و به عوامل بسیاری نظیر سن و تحصیلات مشاهده و خاطره یا حافظه ( Memory) بستگی دارد . ازسوی دیگر وقتی فونتهای جدیدی به کار گرفته می شوند به تدریج شکلهای جدید جا می افتند و قابل تشخیص وشناخت می شوند .
انتخاب شکل حروف به روحیه وکارکرد موضوع مرتبط نیز بستگی دارد . به عنوان مثال اگر پیام تابلو اطلاع رسانی یا هشدار دهنده ویا راهنمای مسیر باشد وبه هرحال ماهیت اطلاعاتی داشته باشد استفاده ازیک فونت کلاسیک وآشنا ، خوانایی را تضمین می کند .
وازسوی دیگر معنایی که حروف به تابلو می دهند متناسب با کارکرد آن است . به عنوان مثال انتخاب شکل حروف برای رستوران ، مرکز تفریحی ویا کلوپ ورزشی می تواند حالتی خاص مثلاٌ مفرح ، سرگرم کننده یا متنوع بودن را القا کند . البته گاهی اوقات پیامهای مستتر درشکل حروف ریشه درتاریخ دارند وبه همین مناسبت است که درارائه ضوابط برای فونت تابلو ها ، معمولاٌ توصیه میشود دربافتهای تاریخی ازخطوط سنتی – که متناسب با کالبد وروحیه حاکم براین مناطق است – استفاده شود.
درهر صورت تابلوجایی نیست که طراح ، سلیقه وذائقه شخصی خود را بیان کند بلکه باید از معانی مستتر درشکل حروف انتخاب شده آگاه باشد و از خطرهای استفاده نامناسب ازفونتهای مورد علاقه بدون توجه به تناسب وخوانایی آنها بپرهیزد .
• مختصر نویسی (استفاده ازحروف اختصاصی یا Abbreviation )نباید درتابلوهامورد استفاده قرارگیرد .
اختصارات ممکن است موجب سردرگمی شوند و نوعی احساس بیگانگی به وجود آورند ودرنهایت ازخوانایی بکاهند .
نقطه گذاری (punctuation) نباید در تابلو ها مورد استفاده قرارگیرد . هیچ گونه ویرگول ، نقطه وخط کشی ، زیر کلمات قابل استفاده نیست .


• رعایت اصول صفحه آرایی نظیر فضای کافی میان حروف ، واژگان سطرها و درنظر گرفتن حاشیه ها در خوانایی تابلو ها مؤثر است وباید رعایت گردد .
3-2- اختصار
« اختصار فنی است که درآن با صرف حداقل انرژی وبه کارگیری کمترین عناصر بصری حداکثر واکنش و توجه بینده برانگیخته می شود نظم و ترتیب سهم بسزایی دربه وجود آوردن یک طرح ساده ایفا می کند صراحت ومنفرد ومحدود بودن عناصر وحذف ریزه کاریها وجزییات کم اهمیت ودرجه ، ازخصوصیات دیگر فن ساده کردن طرح است » 11


• چنان که دربخش نخست ذکر شده اختصار یکی از ویژگیهای تعریف کننده تابلو است . عدم رعایت این ویژگی موجب می شود تابلو ها کارکردی بهینه نداشته باشد . بیندگان تابلو اگر سواره باشند درکسری از دقیقه واگر پیاده باشند حداکثر درچند دقیقه بینده تابلوها هستند ، به همین دلیل است که خوانایی تابلو در پیوند مستقیم بااختصار قراردارد . تابلو ها به عنوان ابزاری برای اطلاع رسانی ، آموزش عمومی ونشان دادن ساختار ،کارکرد وحتی معرفی فرهنگ وتاریخ شهر از جمله فرصتهایی است ک تابلو ها دراختیار پیام دهندگان قرار می دهند . اما نحوه پیام رسانی به وسیله تابلو با سایر رسانه ها متفاوت است وباید ازتوجه به شرایط خاص آن – که اختصار ایجاب می نماید – انجام پذیرد .
3-3 تداوم وجامعیت
خوانایی تابلو ها به صورت منفرد نمی تواند موفقیت سیستم اطلاع رسانی محیطی را تضمین کند ووجود نظمی که به موجب آن ، اطلاعات لازم به صورت جامع ویاتوالی مناسب درزمینه های گونا گون دراختیار شهروند گذاشته شود ، ضروری است .درحال حاضر بسیاری ازاطلاعات اساسی دراختیار شهروندان قرار نمی گیرد یا اینکه به صورت گسسته وجزیی منتشر می شود وبه ندرت خیابانها ازسیستم جامع اطلاعاتی بهره مند هستند.


سیاست اطلاع رسانی محیطی می تواند به این سمت هدف گیری کند که به هرکسی درهرزمانی بگوید که کجا هست ، درآن مکان چه امکانات وفرصتهایی وجود دارد ،
چه محدودیتهایی برای رفتار او درآن مکان مقرر شده است وبرای حرکت به سوی مکان دیگر چه باید بکند . باتوسعه سنجیده سیستم تابلو ها ی عمومی ، همراه با کنترل تابلو ها ی خصوصی ، شهرمی تواند خوانا ، پر معنی وگویا باشد .
این سیستم به نوبه خود به دو سیستم فرعی تقسیم می شود : 1- سیستم اطلاعاتی برای مردم پیاده ؛ یعنی تابلو هایی که در پیوندگاه های مهم حمل نقل وسایر مراکز اصلی نهاده می شود و اطلاعات بسیاری در زمینه جهت یابی ، تاریخ ، اکولوژی ، امکانات وسایر موارد ضروری در شهر ارائه می کند .


2- سیتسم اطلاعاتی برای رانندگان ووسایل نقلیه که شامل تابلو هایی که کنترل ترافیک ، هدایتی و ... می شود . درهر دو سیستم فرعی ، اصل اساسی بیان پیام این است که شکل قابل دیدن ( Visible) داشته باشد ، با فعالیتی که پیام درمورد آن منتشر می شود متناسب باشد وتاحد ممکن ازجامعیت برخوردار باشد.
به عنوان مثال یک ایستگاه اتوبوس درکاملترین شکلش می تواند حاوی یک تابلوی تصویر اتوبوس که به معنی محل توقف ومسافرگیری اتوبوس است .
یک نقشه ازمسیر اتوبوس ، جدول زمانی حرکت اتوبوس ویک دستگاه پیشرفته مجهز به سرویس گویا و چشم الکترونیک که به ماشنیهای درحال پارک هشدار می دهد وانتقادات مسافرین را ثبت می کند ، باشد .


3-4 بسندگی ( پرهیز از زیادگی )
ظرفیت انسان برای دریافت اطلاعات کاملاٌ محدود است، به همین دلیل معیار بسندگی یا کاهش زیادگی از اهمیت زیادی درایجاد تعادل درسیستم اطلاع رسانی محیطی برخوردار است . اگر نصب تابلو ها تنها ازاصل رقابت پیروی کند شهرها به جنگلی از تابلو ها شباهت پیدا خواهد کرد .
پدیده زیادگی (Overload) در بسیاری ازشهرهای بزرگ مشاهده می شود ومسابقه نصب تابلو بین مؤسسات اقتصادی باعث مغشوش شدن چهره شهرها شده است . نکته مهم درمورد تابلوهای تبلیغاتی این است که برخلاف دیگر تبلیغات نمی توانیم هروقت که بخواهیم به سهولت آنها را برچینیم یا نادیده انگاریم . تلویزیون را می توان خاموش کرد ، مجلات را می توان ورق نزد و پوسترها را می توان به آسانی کند یاجابه جا نمود ، اما تابلو های عظیم و پرهزینه تبلیغاتی براحتی قابل برچیدن ویا جابه جا نمودن نیستند .


درحال حاضر بیلبوردها ( تابلو های عظیم تبلیغاتی ) درکنار شریانها ی شهری پر ترافیک وتقاطعهای مهم نصب می شوند.
ویاجلب توجه راننده ، ایمنی حرکت را تهدید می کنند .رشد نا متوازن ، کنترل نشده و قارچ گونه تابلوها ، به ویژه تابلو های تبلیغاتی ، موجب ازبین رفتن سلامت بصری شهرو سردرگمی ونارضایتی بینندگان می گردد . این است که اکنون حرکت گسترده ای برای محدود ساختن
سطوح اختصاص یافته به تبلیغات آغاز شده است به عنوان مثال درنواحی تاریخی شهر پوستن تابلو های تبلیغاتی بزرگ حذف شده اند وهمچین درنواحی مسکونی این شهر از نصب این تابلوها جلو گیری می شود .
تجارنیز در برخی مراکز تجاری برای کاهش بیلبوردها متحد شده اند ؛ زیرا این نوع تابلوها شخصیت محلی مرکز تجاری را تحت تاثیر قرارمی دهند درشهرهای کوچک امریکا نیز قوانین ضد بیلبورد ( Anti-billboardordinance) اعمال می شود وبرای محافظت ازچشم اندازهای طبیعی وحفظ ایمنی نیز حکومت فدرال تدابیری برای محدود کردن یا غیر قانونی اعلام کردن نصب بیلبوردها درامتداد شاهراه ها اندیشیده است .اصول مهمی که برای تامین بسندگی وپرهیز اززیادگی قابل ذکر است به شرح زیر است .
• رقابت بصری فوق العاده که برای جلب توجه مشاهده گرصورت می پذید ، بویژه درنقاطی که راننده با تصمیمات بحرانی مواجه است ، باید حذف گردد .
• اگر چه تعداد دقیق پیامهایی که مردم می توانند تحت شرایط محیطی متقاوت دریافت کنند معلوم نیست ، اما این مسئله قطعی است که مردم از زیادی پیامهای موجود دربسیاری از تقاطعهای موجود گیچ می شوند ، درجه اغتشاش بصری می تواند ازنظر تجربی آزموده شود وبراساس آن ، سیاست تعدیل تعداد تابلوها بویژه تابلوهای تبلیغاتی تعیین شود .
• احترام به خلوت دیگران ، اصلی دیگر است ، افراد باید مزاحمت تابلوها به یژه تابلو های نوری درامان باشند .


جلوه های نیازمند به جلب توجه دیگران ، نظیر تابلو های بسیاری بزرگ ، تابلوهای نورانی چشمک زن یا بسیار نورانی بطور غیر مستقیم ونوری که از تابلو های تبلیغاتی نوری ساطع می شود و دقیقاٌ به پنجره اتاق خواب افراد می تابد بطور آشکار ایجاد مزاحمت می کند .
3-5- تعادل ( پر هیز از تسلط وتضاد )
جایی که رقابت نامحدود ، یک قاعده شود قویترین رقابت کننده مسلط می شود .در مورد تابلو ها نیز معمولاٌ تابلو های تبلیغاتی این نقش را ایفا می کنند وبه دلیل بزرگتر بودن


نوپردازی بهتر ، جذابیت بهتر ، جذابیت افزونتر و نصب درمکانهای قابل رؤیت (Visible) تر ، توجه بیشتری را باخود معطوف می سازند . در این زمینه رقابتی حتی ممکن است علایم ترافیکی دیده نشوند یاکمتر جلب توجه نمایند . تابلو های دیگرنظیر تابلو های اطلاع رسانی ، هشدار دهنده ومعرف نیز تحت تاثیر این تابلوها قرارمی گیرند
وبدین ترتیب سیستم اطلاع رسانی محیطی نامتعادل می شود . حل این تضاد بین سیستم اطلاعات محیطی نیازمند یک تلاش عمومی برای تشخیص اولویتها و قواعد لازم برای ایجاد نظم است .
به موجب این تدبیر هرنوع ازتابلو ها حوزه محیطی خاص خودش را دارد وبنا براولویت بندی انجام شده ، مهمترین اطلاعات درمرکز حوزه بصری مکان یابی می شود برای تضمین توزیع برابر یکسان فرصتهای پیام رسانی وکاهش تسلط پیام فرستادن بزرگتربردیگران ، باید ناهماهنگیها و تناقضهای عملکرد نهادهای عمومی دراین زمینه حذف شود وازسوی دیگر رقابت بین منافع خصوصی نیز کنترل شود .
برای الویت بندی درگام اول باید پیامهای عمومی تفکیک نمود . همچنین پیامهای عمومی مهمتر را بر پیامهای عمومی که اهمیت کمتری دارند رجحان داد . به عنوان مثال ازآنجا که توجه رانندگان معمولاٌ به طور مستقیم وبه جلو است وبا افزایش سرعت نیاز بیشتری به تمرکز دارند ؛ تابلوهای راهنمایی ورانندگی وراهنمای مسیر باید در مرکز مخروط بصری رانندگان قرارگیرد و مزاحمت تابلو های خصوصی دراین محدوده به حداقل برسد .


دربین پیامهای عمومی آنهایی که جریان حرکت اتومبیلها ومردم را کنترل
می کنند باید در الویت قرار گیرند وبا استفاده ازابزارهایی نظیر متحد بودن شکلها ، تقویت رنگها آسان بودن فرم پیام ،نور پردازی و نوع کنترل است با زمینه درمعرض توجه قرار گیرند دراولویت بعدی تابلوهای هشدار دهنده واطلاع رسان قرا می گیرند ودر پائین ترین مرحله تابلوهای تبلیغاتی قرار دارند به عنوان مثال بیلبوردها باید دوراز چهار راه های شلوغ ودرجاهایی نظیر پارکینگها یا فضاهای باز مقابل مراکز عمومی – که فاقد تردد سواره است – قرار گیرند البته نباید فراموش کرد که تمرکز بیلبوردها دراین فضاها گاهی اوقات بدون ایجاد مزاحمت برای سایر تابلو ها جاذبه بصری محل را توسعه می دهند ، بنابراین ، اولویت بندی با هدف تضعیف هیچیک از تابلو ها انجام نمی شود بلکه به منظور ایجاد تعادل به نحوی که منافع عمومی ونه مزایای اقتصادی ، تعیین کننده اولویت نصب ومکان یابی تابلو ها باشند ، انجام می پذیرد.


3-6 – هماهنگی
انسان طالب وجویای هماهنگی وآرامش خاطر است مانیازمند یم محرکهای مختلف را به یک کل واحد درآوریم وازتشنج بکاهیم تا بتوانیم پدیده ای را به صورت معقولدرآوریم »
از نظر ویتیک هماهنگی عبارت از تعادل بین اجزا است 17 درشهر نیز همانند هرمحیط دیگر این گونه هماهنگی مطلوب ساکنان آن است .درمورد تابلو ها ، هماهنگی را می توان دردوحالت بررسی کرد :
الف – هماهنگی میان تابلوهای مختلف
ب - هماهنگی میان تابلو ها ، محیط پیرامونی وسایر عناصر شهری .
درمورد تابلوهای راهنمایی ورانندگی ، راهنمایی مسیر ، هشدار دهنده وتابلو های معرف مکانهای عمومی ، هماهنگی بین تابلو ها از طریق تعیین جنس ، فرم رنگ ، ابعاد ، اندازه و حروف و.... تامین می شود .درمورد سایر تابلو ها نیز دربرخی ازابعاد ، ضوابط استاندارد تعیین می گردد (مانند ابعاد تابلوهای تبلیغاتی ) ودربرخی دیگر ، ضوابط کنترل کننده (مانند میزان پیش آمدگی تابلوهای معرف واحدهای تجاری ) .اما تعیین این چارچوبها بدین مفهوم نیست که راه حلهای خلاق برای ایجاد هماهنگی با محیط وجود نداشته باشد . به عبارت دیگر بجز تابلو ها ی راهنمایی ورانندگی که از استانداردهای پذیرفته شده بین المللی تبعیت می کنند ، در سایر زمینه ها می توان راه حلها ی مبتکرانه وهماهنگ با محیط را برای تعیین شکل ، رنگ ابعاد ، نورپرداری ، فونتها و ... آزمود یکی از جنبه هایی که این ابتکارات را تحت تاثیر قرارمی دهد زمینه ( Background) ای است که تابلو درآن نصب می شود .


در اغلب فعالیتهای گرافیکی زمینه یک کاغذ یک عنصر تعریف شده دو بعدی است درحالی که درگرافیک ، محیط زمینه تابلو ، یک سیستم سه بعدی است که ممکن است نقش مهمی درطراحی ایفاد کند .این زمینه ممکن است یک محیط ساخته شده متراکم یا یک محیط روستایی کم تراکم باشد .
طراح دراینجا باید عوامل طراح دراینجا باید عوامل محیطی نظیر چشم اندا ز
( Perspective) آب و هوا ، نور ، حرکت و ... را در نظر بگیرد وبعد دست به طراحی زند. در موقعیتهای خاصی ، مثلاٌ درجایی که طبیعت زیباست ، طراح ممکن است بخواهد تابلو یش با محیط اطراف درآمیزد ، بدین منظور وی می تواند ازمواد شفاف درساخت تابلو کمک بگیرد . یا وقتی ک تابلویی روی یک ساختمان نصب می شود ، طراح باید نوع معماری ساختمان ، رنگ وبافت ( Texture) آنرا درنظر بگیرد .


یکی دیگر از عواملی که بویژه درمحیطهای شهری نقشی مهم درهماهنگی ایفا می کند ، هماهنگی تابلو ها به عنوان جزیی ازمبلمان شهری باسایر عناصر این مجموعه است « عناصر مبلمان شهری را می توان به گروهای گوناگونی تقسیم کرد :عناصری که با ترافیک سروکاردارند حصار کنار خیابانها ، ایستگاه اتوبوس و سکوی پلیس راهنما ، عناصری که به تاسیسات شهری ارتباط پیدا می کنند مانند چراغ روشنایی ، پستهای برق، تلفن گاز و شیر آتش نشانی ، مبلمانی که در پارکها ومیدانها برای زیبایی وگذران اوقات فراغت مورد استفاده قرار می گیرند .
مانند نیمکت ، نرده ها ، آبخوری ، وسایل بازی ، مجسمه ، عناصر شهری که در پیاده روها تعبیه می شوند وجنبه خدماتی دارند مانند با جه تلفن ، پست ، فروش بلیت و سطل زباله 18
متولی ایجاد هریک ازاین عناصر، سازماندهی خاص است ، اما این سازمانها نیز معمولاٌ رعایت اصول هماهنگی را در عناصر تحت اداره خویش ننموده ا ند ودر مجموع هماهنگی اندکی بین عناصر متعدد تشکیل دهنده مبلمان شهری مشاهده می شود . با وجود این ، ایجاد هماهنگی بین تابلو ها وسایر عناصر به عنوان یک معیار باید مد نظر برنامه ریزان باشد .
این هماهنگی می تواند تا حدی از طریق جنس ، رنگ وفرم ، حداقل درارتباط با پاره ای از عناصر مبلمان شهری ، ایجاد گردد .


به هرحال باید توجه داشت که زیبایی وهماهنگی تابلو بامحیط وپیام تابلو ارتباط متقابل دارد و تابلو می تواند مکمل فضای معماری وشهری باشد . البته بدیهی است که درمورد تابلو های راهنمایی ورانندگی یکنواختی ، مقدم برهماهنگی بامحیط است . اما در مورد سایر تابلو ها تلاش درجهت هماهنگی بامحیط ضروری وستودنی است .
3-7 – تنوع وهویت
اگرچه وضع ضوابط واستاندارد ها باهدف کنترل رقابت بین پیام رسانان وایجاد نظم بصری خواه نا خواه قدری ازتنوع می کاهد ، اما با توجه به اینکه هدف ازوضع ضوابط هم شکلی ویکنواختی کامل تابلو ها – که موجب کاهش تنوع بصری درچهره وسیمای شهر می گردد – نیست ، باید معیارتنوع را در برنامه ریزی تابلو ها درنظر داشت .در حال حاضر تابلو هایی که لزوماٌ نیازی به یکنواخت بودن آنهانیست ، مثل تابلوی مغازها، به طور فزاینده ای بکنواخت شده اند وبه عبارت دیگر شکلهای تکراری کارخانه ای ، وجه غالب تابلو ها راتشکیل داده اند .

تابلوها شبیه به هم هستند ؛ چه آنکه مربوط به رستوان باشند یا سوپر مارکت ویا فروشگاه لباس استفاده ازسمبلها وپیکتو گرامها کمتر مشاهده می شود . تابلو ها باید به طور مستقیم جریان زندگی ، فعالیت مردم وساختار قضایی مکانی را که درآن قرارگرفته اند بازتاب دهند .


تابلوها ذهن مردم را به طور جدی مشغول می کنند . بنابراین درجایی که انبوه مردم به طور متراکم برای تفریح گرد آمده اند تابلو ها نیز باید متناسب با محیط ، چنین روحیه ای داشته باشند .درپارکها وفضاهای آرام که مورد استفاده مردم برای آرامش واستراحت است .تابلو ها نیز باید به نحوی طراحی وکنترل شوند که این آرامش راتامین نمایند .
اصولاٌ درطراحی تابلو برای مناطق خاص باید چهار عامل تاریخ ( History) فعالیت (Activity) تراکم ( Intenesity ( و قومیت ( Coherence) را در نظر گرفت تاتنوع مطلوب حاصل آید وتا حدممکن درمناطقی که واحد هویت ویژه است ، تابلو ها نیز تقویت کننده این هویت باشند .
یکی از مسائل مهم درزمینه تنوع رعایت حد اعتدال است بیننده درعین حال که ازتنوع محیط به هیجان می آید احساس کند نوعی همبستگی ( Coherence)بین تابلو ها وجود دارد . نسار دراین زمینه پژوهشی انجام داده است دراین پژوهش تنوع و پیچیدگی تابلوها باشاخصهای گوناگونی نظیر تغییر اندازه ، اختلاف میان علایم وموقعیت ومرکزیت آنها نسبت به زمینه ، شکل ،رنگ ، نحوه نصب ونوع اندازه گیری شده است
به نظر این محقق تنوع ، تحرک وهیجان را افزایش می دهد ، اما باعث کاهش همبستگی می گردد و همبستگی موجب افزایش آرامش می شود . نتایج تحقیق او درزمینه عوامل مؤثری برخوشایندی تابلو ها نشان می دهد که تنوع درحد متوسط ، در حالتی که همبستگی درحداکثر باشد ، بیشترین خوشایند ی را به وجود می آورد . اگر چه تحقیق یاد شده رانمی توان درهمه جا قابل تعمیم دانست اما می توان پذیرفت که تنوع متوسط می تواند ازسویی باعث افزایش هیجان ، تحرک وخوشایندی وازسویی دیگر عامل ایجاد تضاد واغتشاش بصری نخواهد بود .
3-8 – توجه به نقش مردم و تمرکز روی استفاده کننده
برخلاف پاره ای ازفعالیتهای هنری – که هنرمندان اثری براساس سلیقه و پسند خود
می آفریند وبعد از عرضه عمومی ، بازتاب خود را درجامعه به نظاره می نشیند –در عرصه گرافیک محیطی ، طراحان لزوماٌ باید از نگرشها وترجیحات گروه های مختلف بهره بردار آگاه باشند و توجه دقیقتری نسبت به نیازهای آنها معطوف دارند ، چراکه تابلو ها خواه ناخواه درمعرض دید مردم قرارمی گیرد ، لذا حذف نقش آنها در فرایند طراحی تابلو ها ، محروم نمودن ایشان ازحق اظهار نظر درمورد یک مسئله عمومی است ، برخی ازطراحان نااگاهانه تابلوهایی را طراحی می کنند که فقط برای خودشان قابل درک است ، تمرکز روی استفاده کننده باعث می شود که طراح این اشتباه را تکرارنکند .نقشهاومسئولیتهای مردم را فرایند طراحی تابلوها باید تعریف وبه وسیله همه ادارک شود . طراحان باید سمبلهایی که برای درج درتابلوها درنظر گرفته اند طراحی کنندتا ببینند مردم معنی آنها را می یابند یا خیر این کارباید ازطریق مطالعات میدانی انجام شود . اماچون برای همه طراحان چنین میسر نیست ، پیشنهاد می شود

که حداقل طراحان بایکدیگر وهمچنین کارفرما وبهره برداران برجسته مشورت کنند . قابل فهم بودن( Understandabiliy) درمعرض دید ( Visbility) وخوانا بودن ( Legibility) یک تابلو را می توان از طریق تحقیقات میدانی ارزیابی واندازه گیری نمود.


همچنین جالب بودن تابلو بستگی به نظر مردم دارد . جان وودگرافیست ومحقق استرالیایی دراین باره می نویسد . « درشهرهای ما جنگلهایی از تابلو وجود دارد ، حتی حومه ها بیشتر وبیشتر به اشتغال تابلو ها درمی آیند . بنابراین وقتی شما ازجلو تابلویی عبور می کنید وآن تابلو توجه شما را جلب می کند ، حتماٌ چیز خیلی خاصی درآن وجود داشته است .


این چیز خاص چیست ؟به نظر من یک کل قابل درک بودن (Concievedasawhole) است ، بدین نحو که عنصر گرافیکی وساختار تکنیک نمایش همه یکدیگر را به گونه ای تکمیل نمایند تا تاثیری بیش از هریک از اجزای آن تولید کنند »


نظر مردم رادر مورد تابلوها با پژوهشهای تجربی درسه زمینه زیر می توان جویا شد .
1- معنا شناختی : آیا سمبلهای طراحی شده پیام مورد نظر را به وضوح به مردمی که دارای فرهنگهایا حداقل خرده فرهنگهای متفاوت هستند می رساند ؟
2- ترکیبی : آیا ارتباط یک تصویر بصری به یکدیگر تصاویر وسمبلهای مندرج درسیستم تابلو ها قابل درک است و آیا این تصویر باکل طرح تناسب دارد ؟
3- عملی : آیا تابلو قابل رؤیت است وتحت شرایط و ابعاد متفاوت دیده
می شود؟
چیریس لدلو ( Chiris Ludlow) طراح سیستم تابلو ها ی متروی لندن به تاثیر متقابل تابلو ها ومردم اشاره می کند : « فراخنای گرافیک محیطی بسیار گسترده است
وازتابلوهای گرفته تا تابلو های نام مغازه ها و صفحه نام فرد
(( Name platesرا در برمی گیرد .به همین دلیل طراحی تابلو رانمی توان تنها درعرصه گرافیکی مدنظر قرارداد بلکه این حرفه راباید به عنوان حرفه ای کارکردی ( Functional )پذیرفت . به همین دلیل ممکن است مردم به ظاهر به تابلو ها توجه نکنند اما در واقع تابلو ها تاثیر بسزایی دربرداشت مردم از محیط دارند . به عنوان مثال ووقتی تابلو های جدید درایستگاه زیر زمینی ویکتوریا نهاده شد آنها فکر کردند ایستگاه نوسازی شده است 32 »


جرالدوایزمن که درعرصه تابلوها ی راهنما مسیر واطلاع رسان فعالیت
می کند نیز تاکید دارد که یک محقق دراین زمینه بدون انجام بررسیهای شبیه سازی و پیمایشی وشناخت روشهای گوناگون که مردم بتوانند راه را پیدا کنند ، نمی تواند راه حلهای مناسبی برای طراحی سیستم پیدا کردن مسیر ( WayFinding) بیابد تمامی این یافته ها مؤید لزوم توجه به نقش ونظرمردم دربرنامه ریزی و طراحی تابلو ها است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید