بخشی از مقاله

مقدمه

قلم، مرکب، کاغذ و دیگر »اسباب کتابت« در آدابنامههای مشق عوامل ظاهری در تحریر و کتابتاند. دست نیز ابزاری است که مقدم بر این اسباب و همراه با آنها در نوشتن مؤثر است و نقش آن در ویژگیهای خط شایسته توجه است. اهمیت این موضوع زمانی که دست راست و چپ، در موقعیت متقابل، برای نوشتن بهکار آیند دوچندان خواهد بود. در تذکرهها و رسالات خوشنویسی بعضاً میتوان اشارههایی کوتاه و گذرا درباره خوشنویسانی یافت که با دو دست نوشتهاند، اما در این متون، دست در نقش ابزاری مؤثر و دست راست و چپ، بهمنزله دو ابزار متفاوت، هیچگاه مطرح نبودهاند. در جامعه خوشنویسی معاصر نیز کمتر خوشنویس طراز اول و مطرحی از میان چپدستان شناخته شده است. البته این تعداد اندک هم بیشتر در خطوطی چون شکسته و نسخ فعالیت دارند تا نستعلیق، که برخی آن را دشوارترینِ خطوط اسلامی دانستهاند و حساسیت آن بهحدّی است که کمترین تغییرات در قواعد کلی و جزئی، تفاوتهای بارز و چشمگیری در مفردات و ترکیبات ایجاد میکند. از سوی دیگر، در آموزش خط و خوشنویسی به دانشآموزان و هنرجویان، گاه به دشواری و مشکلات چپدستان در نوشتن اشاره شده است. از این نظر، برخی درباره تناسب جهت نوشتاری خط با ویژگی راستدستی یا چپدستی نظر دادهاند؛ اما این نظرات، نامستند و دارای اختلافاند. بااینحساب، شناخت ویژگیهای حرکتی خوشنویسی فارسی و دستبرتری از اهداف مقاله حاضر محسوب میشود و این پرسش در آن مطرح میشود که ویژگیهای حرکتی خوشنویسی فارسی، از لحاظ راستا و جهت، با کدامیک از ویژگیهای راستدستی یا چپدستی هماهنگی دارد.

روش تحقیق در این مقاله روش توصیفی و تحلیلی است و اطلاعات بهشیوه اسنادی و میدانی جمعآوری و تجزیهوتحلیل شده است. در این تحقیق، بررسی حرکات ساده و اصلی در خط و سنجش آن با ویژگیهای ترسیم در عموم راستدستان و چپدستان نخستین گام برای شناخت رابطه دستبرتری با خط بهشمار آمده است. در اینجا، خط مورد بررسی نستعلیق است، زیرا هم بهلحاظ حرکات عمده و اصلی با دیگر خطوط ایرانی دارای اشتراک است و هم در دو حوزه خوشنویسی سنتی و خط تحریری بیش از دیگر خطوط عمومیت دارد. در مقاله حاضر، دو اصطلاح »حرکتشناسی دستبرتری« و »حرکتشناسی خط« برای بررسی یادشده بهکار رفته است. اصطلاح حرکتشناسی، بهطور رایج و شناختهشده، برای علمی بهکار میرود که ویژگیها و مبانی حرکتی اندام انسانی را بررسی میکند. از این منظر، میتوان به بررسی حرکتشناسی دست در نوشتار پرداخت. اما در مقاله حاضر، دو مفهوم دیگر از اصطلاح حرکتشناسی مدنظر است: در بخش نخست، با

روش اسنادی، به حرکتشناسی خط نستعلیق پرداخته میشود. در این تعریف، ویژگیهای خط و خوشنویسی، بهلحاظ شکل و جهت حرکت آن در اجرا، بررسی میشود. در بخش (حرکتشناسی دستبرتری)، ارتباط راستدستی

ﻭ چپدستی با راستا و جهت ترسیم خطوط مستقیم و منحنی بررسی میشود. در این تعریف، ویژگی راستدستی
ﻭ چپدستی در ترجیحدادن راستا و جهت ترسیم اهمیت دارد، نه صِرف ویژگی فیزیکی دست راست و چپ؛ ازاینرو، با حرکتشناسی دست راست و چپ، که با مفهوم رایج و عمومی حرکتشناسی نزدیک است، تفاوت دارد. برای نمونه، فرد راستدست یا چپدست میتواند خط مستقیم افقی را از هر دو سوی راستبهچپ و چپبهراست ترسیم کند؛ اما در بحث حاضر، این موضوع اهمیت دارد که او کدامیک را ترجیح میدهد. برای این منظور، از میان راستدستان و چپدستان آزمون ترسیم خط گرفته شده و نتایج بهصورت پیمایشی مقایسه و سنجیده میشوند.

انواع راستا و جهت مورد بررسی در دو بخش مذکور عبارت است از:

الف. برای خط افقی: راستبهچپ، چپبهراست؛ ب. برای خط عمودی: بالابهپایین، پایینبهبالا؛
ﭖ. برای خط مایل: صعودی به راست، نزولی به راست، صعودی به چپ، نزولی به چپ؛ ت. برای خط منحنی: ساعتگرد، پادساعتگرد.

پیشینه تحقیق

درخصوص وجود و چگونگی رابطه دستبرتری با خط، پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. دراینباره، باورها متفاوت است و معدود اظهارنظرهای مکتوب نیز استنادناپذیر و ناهمخواناند. برای نمونه، علیاصغر فیاض در کتاب چپدستی کودک، که نخستین و تنها کتاب فارسی درزمینه چپدستی و نوشتار است، از این موضوع یاد کرده

ﻭ جهت نوشتاری خط فارسی را در تناسب با موقعیت دست چپ دانسته است. بهنظر او »خط فارسی که از راست به چپ نوشته میشود، برای چپدستان مزیتی بهشمار میرود و نوشتن آن با دست چپ، بسی آسانتر از نوشتن خط فرنگی با دست چپ است« (فیاض، ۳۸۳۱: ۱۷). او به ویژگیهای حرکتی دست راست و چپ نیز توجه کرده و حرکتهای نوشتاری راستدستان را برای چپدستان نامناسب و الگوناپذیر دانسته است (فیاض، ۳۸۳۱: ۴۷). برخلاف این نظر، کاوه تیموری (۹۸۳۱، ۲۵) معتقد است »در خوشنویسی و برای مثال در خط نستعلیق، حرکت

ﻭ مسیر حروف کلمات دارای همخوانی با حرکت دست راست است. ازجمله، حروف افقی مثل حرف »ب« از سمت راست آغاز میشوند و متناسب با حرکت قلم راستدست نوشته میشوند، درحالیکه در افراد چپدست، این حرکت خلاف طبیعی دست چپ است که تمایل دارد به سمت چپ

حرکت کند.« در پیشینه حرکتشناسی نیز دو وجه از این علم مطرح بوده است: الف. آناتومی حرکتهای آدمی؛ ب. مکانیک حرکتهای آدمی (تندنویس، ۰۹۳۱، ۳۱)؛ اما چنانکه ذکر شد این تحقیق مفهوم حرکتشناسی را از منظری دیگر مطرح میکند. در این رویکرد، که با نام حرکتشناسی دستبرتری معرفی شد، تحقیقاتی چند به چگونگی جهت ترسیم در راستدستان و چپدستان توجه کردهاند. دراینباره، برخی ترسیم دایره و برخی ترسیم خط مستقیم

ﻭ دایره را مدنظر قرار دادهاند. برای نمونه، تئودور بلاو معتقد است اکثر چپدستان ترجیح میدهند دایره را پادساعتگرد ترسیم کنند و اکثر راستدستان، ساعتگرد .(Blau, 1974) همچنین اس.ام.گلن و همکاران١ در مقاله »دستبرتری و سیر تغییر جهت و توالی ترسیم در نقاشی کودکان«٢ تأثیر راستدستی و چپدستی و آموزش خط را بر جهت ترسیم خطوط و ترکیببندی در نقاشی کودکان بررسی کردهاند. آنها جهت ترسیم خط مستقیم و دایره را در کودکان پیشدبستانی و دبستانی آزموده و گفتهاند که اغلب، هر دو گروه راستدست و چپدست پس از دوره دبستان، در ترسیم خط مستقیم و دایره برخلاف دوره پیشدبستانی رفتار کردهاند. از این آزمون چنین نتیجه گرفتهاند که آموزش نوشتار بر جهت ترسیم خط مستقیم و دایره در کودکان راستدست و چپدست مؤثر است Glenn,) .(2006: 11 مقاله حاضر این بررسی را برای راستدستان

ﻭ چپدستان در خط فارسی بازآزمایی میکند، به دو هدف: یکی آنکه تأثیر عادات نوشتاری فارسی در حرکتشناسی دستبرتری را بسنجد؛ دیگر اینکه جهت ترسیم خط مایل را نیز در حرکتشناسی دستبرتری بیازماید؛ زیرا یکی از ویژگیهای بارز خط و خوشنویسی فارسی حرکت مایل در ساختار مفردات و ترکیبات آن است و در تحقیقات پیشین ویژگی این حرکت مطرح نبوده است.

حرکتشناسی خط نستعلیق

اساس این تحلیل بر حروف مفرد الفباست، زیرا طراحی خط برمبنای طراحی حروف صورت گرفته است. باوجوداین، حرکتشناسی خط برای ترکیبات و اتصالات نیز درنظر گرفته میشود. اغلب نمونههای این بخش از مکتب صفوی

ﻭ بیشازهمه میرعماد انتخاب شده است، اگرچه تفاوت شیوههای نستعلیق در این بررسی تأثیر و اهمیت ندارد.

حرکات مدنظر شامل مستقیم (عمودی، افقی، مایل) و منحنی است. البته در بسیاری از حروف و کلمات نمیتوان تنها یک نوع حرکت تعریف کرد، به دو علت: نخست اینکه حرکات افقی و عمودی در جاهای مختلف بهسوی هم اندکی تمایل دارند و از سویی خط مایل نیز به دو حرکت افقی و مایل تجزیهپذیر است و در بررسی راستای افقی

ﻭ عمودی نیز میتواند مطرح شود؛ دوم اینکه ویژگی دور در خط نستعلیق سبب میشود هر حرکت افقی، عمود یا

تصویر ١. نمونه حرکت راستبهچپ در مدّات نستعلیق. مأخذ: امین ایرانپور

مایل را بتوان قسمتی از حرکت منحنی نیز بهشمار آورد و ازسویی میتوان هر حرکت منحنی را به حرکات افقی، عمود و مایل تجزیه و بررسی کرد. ازاینرو، در حرکتشناسی خط نستعلیق قسمتهایی که در آنها دور شاخصتر است در بخش حرکات منحنی مطرح میشود و غیر از حروفی که دارای دور کاملاند حرکات مستقیم نیز از آنها تجزیه میشود. همچنین حروفی که راستای مستقیم در آنها نمود بیشتر دارد با تجزیه به حرکات افقی و عمودی و مایل بررسی میشوند.

الف. راستای افقی

راستای افقی خط فارسی، از راست به چپ، در اکثر حروف نیز وجود دارد، اما حرکت چپبهراست را نیز در برخی از حروف میتوان یافت. میزان حرکات چپبهراست در خط نستعلیق کمتر از خطوطی چون کوفی و ثلث و نسخ است. ازسویی در خط نستعلیق، که دور بیشتری دارد، راستای افقی بهموازات خط افق نیست و دارای انحناست. بنابراین، اکثر حرکات افقی در خط نستعلیق را میتوان با خطوط منحنی سنجید. برای بررسی جهت راستبهچپ و چپبهراست در این خط، حروفی که در آنها نسبت سطح از دور بیشتر است درنظر گرفته میشوند. همچنین در برخی قسمتها از دور تاحدی چشمپوشی میشود تا بتوان راستای افقی را بیشتر مشخص کرد.

جهت راستبهچپ: بیشتر مدّات نستعلیق در جهت راستای کلی خط از راست به چپ نوشته میشوند. حروف خانواده »ب«، »ک«، »ف« در این بخش قرار میگیرند. میتوان مدّات منحنی را نیز در این دسته جای داد. مبنای نوشتن بقیه حروف بر دور است، اگرچه با راستای کلی خط از راست به چپ حرکت میکنند (تصویر ۱).

جهت چپبهراست: کشیده معکوس »ی« تنها مدّی است که در این دسته قرار میگیرد. دیگر حرکات چپبهراست در خط نستعلیق با تعداد و امتدادی کم وجود دارند. حرکت اول حروف خانواده »ج« و »هـ« و »م« و حرکت دوم »ی« غیرکشیده چنیناند. حرکت اول حرف »ج« چند حالت دارد: یکی بهصورت مفرد؛ دیگری در آغاز کلمه که به دو شکل نوشته میشود و دور بیشتری از دیگر حالات دارد؛ همچنین در اتصال میان دو حرف، که دور کمتری دارد. آغاز حرف

فصلنامه علمی- پژوهشی نگره


1. S. M. Glenn, K. Bradshaw & M. Sharp 2. Handedness and the

Development of Direction and Sequencing in Children,s
Drawings of People
۷۱

شماره۸۲زمستان۲۹

ارتباط دستبرتری با مبانی حرکتی در خط نستعلیق


تصویر ٢. نمونه حرکت چپبهراست در حروف نستعلیق. مأخذ: همان


»م« مفرد نیز اگرچه دارای دور است، امتدادی کم از چپ به راست دارد. شکلی از این حرف در اتصال آغازین و میانی نیز چنین است. حرکت دوم »ی« غیرکشیده نیز با امتداد کم از چپ به راست نوشته میشود و در اتصالات تغییری نمیکند. برخی حرکات مانند حرکت اول »ح« در اتصال آغازین و حرکت دوم »ی« اگرچه در راستای افق نیستند و در دسته حرکات مایل قرار میگیرند، بهلحاظ امتداد چپبهراست، در اینجا نیز آورده شدند (تصویر ۲).

ب. راستای عمودی

راستای عمودی خط را میتوان در دو حرکت صعود و نزول حقیقی بررسی کرد. صعود حقیقی بیانگر حرکت پایینبهبالا و نزول حقیقی بیانگر حرکت بالابهپایین در خط است. چنانکه در بحث راستای افقی آمد، در اینجا نیز تاحدی از ویژگی دور در حروف نستعلیق صرفنظر میشود تا بهتر بتوان راستای عمودی را نشان داد.

حرکت بالابهپایین: نزول حقیقی بهشکل ممتد و مشخص در حروف »الف«، »ط«، »ک«، »ل«، »م« وجود دارد. حرکت بالابهپایین با اندکی تمایل در حرف »ر« نیز دیده میشود. این حرکت در آغاز حروف »الف« و »ک« و »ل« بالای کرسی افقی وسط قرار دارد و در پایان حرف »م«، پایین این کرسی. همچنین حروف خانواده »ب«، »ن«، »ی« در اتصال آغازین به حروف »س«، »ص«، »ط«، »ع«، »ف«، »ق«، »و«، »ی« امتداد اندکی از بالا به پایین مییابند (تصاویر ۳و٤).


حرکت پایینبهبالا: صعود حقیقی در آغاز هیچیک از مفردات

ﻭ ترکیبات نستعلیق وجود ندارد. این حرکت در اتصال میانی

ﻭ پایانی حروفی ایجاد میشود که دارای نزول حقیقیاند و بالای خط کرسی افقی قرار دارند. وقتی این حروف پس از حروف متصل بیایند، بهاقتضای حفظ پیوستگی در نوشتار، حرکت بالارونده پیدا میکنند. همچنین، حرف »د« در حالت متصل، حرکتی بالارونده مییابد (تصویر ۵). دندانهها و دندانههای افراشته در حروف خانواده »ب«، »ن«، »ی« را در اتصال میانی به خودشان یا خانواده »س«، بهحالت افراشته نیز مینویسند. دراینصورت، حرکت پایینبهبالا با امتدادی کم ایجاد میشود.

ﭖ. راستای مایل

این راستا را میتوان با توجه به کرسی مایل و صعود و نزول مجازی در خط بررسی کرد.

راستبهچپ نزولی: حرکت راستبهچپ نزولی در حروف و ترکیبات نستعلیق بهوفور وجود دارد. زاویه قلمگذاری در خط نیز در همین راستاست. حتی محور عمودی در خط نستعلیق را در حروفی که از بالا به پایین نوشته میشوند میتوان در این راستا برشمرد. این حرکت در ترکیبات و کلمات تداوم و نمود بیشتری مییابد (تصویر ۶).

چپبهراست صعودی: این حرکت را میتوان بازگشت حرکت راستبهچپ نزولی دانست در همان راستا. اما در حروف و کلمات نستعلیق، درمقایسهبا حرکت راستبهچپ نزولی، تعداد و تداوم کمتری دارد. این حرکت در راستای


تصویر ٣. حرکت بالابهپایین در حروف مفرد نستعلیق. مأخذ: همان

فصلنامه علمی- پژوهشی نگره


تصویر ٤. حرکت بالابهپایین در اتصال آغازین حروف خانواده »ب«، »ن«، »ی« مأخذ: همان


قرارگیری دو نقطه در کنار هم نیز وجود دارد و آن را در قطر نقطه تنها نیز میتوان ترسیم کرد. درواقع زاویه قطر نقطه از گوشه چپ به راست آن با خط افق سبب میشود که نقطه بعدی نیز در همین راستا کنار آن قرار گیرد(تصاویر٧و٨).

راستبهچپ صعودی: این حرکت در راستای کرسی مایل سوم است. میتوان گفت در حروف مفرد نستعلیق وجود ندارد، مگر آنکه حروفی که دور کامل دارند به حرکات مستقیم تجزیه شوند، مانند حرف »و« در حرکت اول. حرکت راستبهچپ صعودی بیشتر در اتصالات نستعلیق اجرا میشو، آنهم با امتداد اندک (تصویر ۹).

چپبهراست نزولی: میزان این حرکت، از دیگر حرکات مایل در خط نستعلیق کمتر است. امتداد آن نیز اندک است و بیشتر با دور همراه است (تصویر ۰۱).

ت. حرکت گردشی

در این بخش، گردش وضعی قلم (چرخ) چندان مدنظر نیست و مبنای بررسی حرکت انتقالی قلم است.

حرکت ساعتگرد: همه مفردات نستعلیق شامل حرکت ساعتگردند و اکثر آنها بهتمامی با این حرکت نوشته میشوند. حتی میتوان اجرای نقطه را نیز در بسیاری از شیوهها و اجراها با حرکت خفیف ساعتگرد بهشمار آورد.


تصویر ٥. حرکت پایینبهبالا در اتصال به حروف »الف«، »ک«، »د«، »ل.« مأخذ: همان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید