بخشی از مقاله


ازدواج حضرت فاطمه (ع) :

چون خورشید رخسار زهرا(ع) در آسمان رسالت بدرخشید و در افق جلالت ماه تمام شد ، افکار همگان به او معطوف گردید و همه چشمها به سوی او نگران شد. اصحاب رسول خدا ارزش و موقعیت زهرا(ع) را نزد پدر می دانستند و به همین جهت چون به حد کمال رسید برای کسب شرف و تقرب بیشتر به رسول خدا ، خواستگار او شدند و هر یک بر دیگری در این کار پیشی میجست. ابوبکر و عمر و عثمان که در راس ایشان قرار داشتند ،

در خواستگاری فاطمه(ع) مبادرت و اقدام کردند ، لیکن پیامبر خدا هر بار به شکلی روی موافقت از ایشان برتافت و در این حال هر دفعه که از زهرا خواستگاری میشد ، آنرا با دختر خویش در میان می نهاد و فاطمه(ع) نیز عدم تمایل خود را نسبت به ازدواج با آنان اعلام می نمود. اینکار از سوی پیامبر(ص) نه از آن جهت بود که نداند همسنگ زهرا چه کسی است ،

بلکه از این سبب بود که نزد مسلمانان روح شریعت اسلام و فرامین دین خدا را در بنیان گذاری خانواده بر پایه های محبت و عاطفه متقابل ترسیم کرده و به ایشان گوشزد نماید که پدران بدون آگاهی از نظر پسران خود ، به خواستگاری برای ایشان اقدام نکنند و بدون کسب نظر دختران خود ، آنان را به شوهر نسپارند. هدف اسلام در تشکیل خانواده های شایسته و بر مبنای مهر و محبت ، تاسیس جامعه بزرگ اسلامی به صورت هرچه شایسته تر و استوارتر است که همچنان بر پلیه هایی ستبر و مقاوم متکی باشد ، نه آنکه هوا و هوس مبانی آنرا متزلزل کرده و به خطر افکند. هربار که وی به خواستگاران روی خوش نشان نمی داد و آنان از نظر و تصمیم او در این امر پرسش می کردند ، می فرمود : " در انتظار فرمان قضایم " و یا می فرمود : " او هنوز کوچک است. "


گویند هرکس که از پیامبر تقاضای ازدواج با فاطمه کرد آن حضرت نپذیرفت ، تا آنکه روزی سعدبن معاذ انصاری به علی بن ابیطالب گفت: به خدا سوگند که می بینم پیامبر ، فاطمه را تنها برای همسری با تو در نظر گرفته است.
این نمایانگر این است که همه معتقد بودند که تنها مرد شایسته این ازدواج علی (ع) است و بس. و چرا که چنین نباشد ؟ در حالیکه او از همه مخلصتر و بی ریاتر بود.


سرانجام امام علی(ع) به سراغ پیامبر(ص) رفت. سلام کرد ، حضرت جوابش گفت و اجازه داد تا بنشیند.
علی(ع) در برابر پیامبر(ص) بر زمین نشست و از نهایت شرم ، با سرانگشتان خود زمین را لمس می کرد. گفتا که حاجتی داشت که از گفتن آن شرم می نمود.
پیامبر(ص) فرمود : یا علی مثل اینکه کاری داشتی. بگو هر چه از من بخواهی خواهم پذیرفت. علی(ع) عرض کرد : ای پیامبر ، حال که خداوند متعال بوسیله تو مرا همه چیز مرحمت کرده است

 دوست دارم که خانه و خانواده ای تشکیل دهم ، تا در آن آرام و قرار یابم و اینک به حضور تو آمده ام تا از دخترت فاطمه خواستگاری کنم. ای رسول خدا ، آیا امید آن هست که بر آرزویم دست یابم ؟ رخسار پیامبر از شادی چون ماه بدرخشید و فرمود : یا علی چیزی داری که مهریه همسرت نمایی ؟ عرض کرد : یا رسول الله ، من در زندگی چیزی را از تو پوشیده نداشتم. اینک زره و شمشیر من و آنک شتری که با آن از چاه آب می کشم.


پیامبر گفت : شمشیر و شتر مورد نیاز توست. همان بهتر که فاطمه را در برابر آن زره به همسری تو در آورم. مبارکت باد و بشارت که خداوند عزوجل در آسمانها ، میان شما دو تن عقد همسری بسته است ، پیش از آنکه من شما را در زمین به زوجیت یکدیگر درآورم.


مراحل این ازدواج خجسته در نهایت سادگی برگزار شد و آورده اند که کابین فاطمه(ع) از محل فروش زرهی بود که امام(ع) آنرا به چهارصدوهشتاد درهم بفروخت و بهای آنرا یکجا به حضور پیامبر آورد.
رسول خدا (ص) دستور داد تا آن وجه را بر مصارف زیر تقسیم کنند :
160 درهم بهای عطر
160 درهم بهای جامه های عروس
66 درهم بهای اثاثیه و لوازم خانه
و 96 درهم برای مصارف دیگر


اقلام زیر به عنوان جهاز عروس خریداری شدند :
یک پیراهن به بهای 7درهم
یک خمار(روسری بزرگ) به 4 درهم
یک قطیفه سیاه خیبری
یک تخت که از نوار لیف خرما آماده شده بود


دو رختخواب از پارچی کتانی درشت مصری که در یکی لیف خرما و در دیگری پشم گوسفند نهاده بودند.
4 عدد متکا
یک پرده نازک پشمی
یک حصیر هجری
یک دستاس(آسیای دستی آرد)
یک تشت مسی برای شستن جامه
یک مشک کوچک
یک کاسه چوبی
یک مشک کوچک برای خنک کردن آب
یک آفتابه
یک سبوی سبز
چند کوزه سفالین
یک سفره از پوست
و یک عبای پنبه ای


چون اقلام فوق به عنوان جهازیه عروس فراهم شد ، آنگاه پیامبر(ص) فرمود : خداوند برای این خانواده مبارک و فرخنده نماید.
امام علی(ع) نیز به نوبه خود خانه را برای مقدم عروس آراسته نمود. این برگزاری ساده و بیرنگ و ریا از مراسم عروسی زهرا(ع) نمایشگر این حقیقت بود که بنیان عظیم اسلام در مساله ازدواج ، تا چه حد بر سادگی و عدم تکلف نهاده شده است تا آنها که از جهت پرداخت مهرهای سنگین و یا تهیه جهاز گران ، شانه از زیر بار این مسئولیت مهم خالی کرده اند ،

بهوش آیند و از این همه آسانگیری که اسلام عملاً در این عمر بزرگ اجتماعی توصیه فرموده ، پیروی نمایند که بی شک راه حل قطعی بسیاری از مشکلاتی که جهان متمدن را به ستوه آورده است همین است و بس.
باری ، مراسم ازدواج علی(ع) و زهرا(ع) به همین سادگی انجام گرفت و در شب عروسی پیامبر خدا دستور داد تا استر سواری مخصوص او را که قطیفه ای بر آن افکنده بود ، آماده کنند و فرمود تا فاطمه(س) بر آن سوار شد

و خود نیز به اتفاق چند تن دیگر پشت سر عروس به راه افتاده و عروس را همراهی نمودند و نیز دستور فرمود تا دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار در مصاحبت فاطمه(ع) باشند و شادمانی کنند ، سرود بخوانند و الله اکبر بگویند و خدای را سپاسگزارند.

فاطمه (ع) از ديدگاه علي (ع) :
بهترين طريق شناخت يك زن تعريف و توصيف شوهرش مي باشد زيرا شوهر از افراد ديگر حتي از پدر ومادر، همسرش را بهتر مي شناسد و برخفاياي افكار و رفتار و عادت هاي خوب يا بد او آشناتر است . بنا براين حضرت علي عليه السلام همسرش زهرا عليهما السلام را كاملاً مي شناسد و بهتر از ديگران مي تواند تعريف و توصيف نمايد .

امير المومنين سخنان فراواني درباره زهرا دارد ليكن در اينجا به دو كلام اكتفا مي شود : كلام اول را بامداد اولين روز عروسي درجواب سوال پيامبر اكرم فرمود : رسول خدا صلي الله عليه و آله صبح اولين روز عروسي وارد حجله شد ازداماد پرسيد كيف وجدت اهلك ؟

فقال : نعم العون علي طاعه الله. يعني رسول خدا(ص) ازحضرت علي(ع) پرسيد : همسرت را چگونه يافتي ؟ او در جواب عرض كرد : بهترين كمك است بر اطاعت از خدا . كلام دوم را در آخرين ساعت هاي عمر حضرت زهرا عليهما السلام فرمود. امير المومنين و زهرا در آخرين ساعت ها با هم خلوت كردند . و قال اوصيني بما احببت : يا ابن عم ما عهدتني كاذبه ولا خائنه ولا خلفتك منذ عاشرتني فقال عليه السلام : معاذ الله انت اعلم الله و ابرّواتقي و اكرم واشد خوفاً من الله من ان اوبخك بمخالفتني قد عز علي مفارقتك .

يعني : زهرا(ع) در آخرين ساعت هاي وداع به امير المومنين(ع) گفت : پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خيانت نكردم و هيچگاه با تو مخالفت ننمودم امير المومنين در پاسخ فرمود: آري اي دختر پيامبر ! معاذالله كه تو خلافي را مرتكب شده باشي مرتبه خدا شناسي و نيكوكاري و تقوا و خداترسي تو بالاتراز آن است كه با من مخالفت كرده باشي مفارقت از تو بسيار برمن سخت است . امير المومنين(ع) در آغاز زندگي زناشوئي خود حضرت زهرا عليهما السلام را به عنوان بهترين همسري كه با كمك او مي توان خداي را اطاعت نمود معرفي كرد.

جمله (نعم العون علي طاعه الله ) جمله اي كوتاه ولي بسيار پرمحتوا است . دراين جمله هدف ازدواج را بيان كرد كه كمك گرفتن از همسر براي اطاعت از خدا باشد و همسرش زهرا(ع) را به عنوان بهترين مصداق براي توفيق در اين امر مهم دانست و خوف از خداي آن حضرت را ستود و نظر گذشته اش را تاييد نمود معلوم ميشود زهرا در طول مدت ازدواج نه تنها مزاحم شوهرش در اطاعت ازخدا و انجام دادن مسئوليت سنگين ولايت نبوده بلكه در تمام ابعاد مويد و معاون او هم بوده است .

با توجه به شخصيت فوق العاده امير المومنين(ع) و موقعيت اخلاقي ، سياسي ، اجتماعي آن حضرت ، شخصيت ممتاز همسرش زهرا عليهما السلام نيز روشن مي شود . علي بن ابيطالب عليه السلام يك فرد عادي نبود بلكه دومين شخصيت ممتاز اسلام ، سپهسالار و سرباز نيرومند و فداكار اسلام بود مرد عدالت ، زهد ، انفاق ، مواسات ، مساوات ، ايثار، تقوا، و بالاخره ولي مسلمين و خليفه رسول خدا بود

. خود و خانواده اش در كمال عسرت زندگي مي كردند و آنچه را كه داشت در راه خدا انفاق مي نمود . بيت المال را دربين مسلمين بالسويه تقسيم مي كرد و هيچكس را بر ديگري ترجيح نمي داد حتي سهم خودش و امام حسن و امام حسين نيزبيش از سايرين نبود . وقتي برادرش عقيل شدت فقر خود را به آن حضرت عرض كرد حاضر نشد چيزي اضافه از آنچه به سايرين مي داد بدهد .

حضرت صادق عليه السلام درباره آن حضرت مي فرمايد : علي بن ابيطالب عليه السلام از جهت غذا و رفتار شبيه ترين مردم به رسول خدا بود خودش نان با زيتون مي خورد ولي به مردم نان و گوشت مي داد او آب و هيزم منزل را تهيه مي كرد و فاطمه عليها السلام آرد درست مي كرد و خمير مي نمود و نان مي پخت و لباس ها را مي شست و وصله مي كرد . امير المومنين عليه السلام در زمان خلافت كه همه گونه امكانات برايش فراهم بود به دنيا خطاب كرده مي فرمود: اي دنياي پست ! آيا به من روي آورده اظهار علاقه مي كني ؟

هيهات ، هيهات ، ديگري را مغرور كن ، من نيازي به تو ندارم . تو را سه طلاقه كرده ام كه ديگر رجوع نداد . درهمان زمان مي فرمايد : آيا به همين مقدار اكتفا كنم كه مرا امير المومنين بگويند ولي در سختي هاي روزگاربا مردم شريك نباشم و در سختي زيستن براي آنها الگو نباشم؟ من آفريده نشده ام كه به خوردن غذاهاي لذيذ مشغول شوم ، مانند حيوان بسته اي كه جز علف خوردن كاري ندارد يا حيوان آزادي كه سرگرم خوردن است و از آينده اش غفلت دارد . امير المومنين عليه السلام چنين مردي بود و مي خواست اين چنين زندگي كند و براي اين چنين زيستن به همسري موافق نياز داشت .

و جز حضرت زهرا عليها السلام هيچ زن ديگري لياقت همسري با او را نداشت تنها او بود كه مي توانست درباره اش بگويد نعم العون علي طاعه الله . در اينجاست كه مقام ممتاز فاطمه روشن مي شود و مي توان او را به عنوان تنها همسر لايق حضرت علي معرفي نمود او بود كه توانست در بيت علي و بر طبق ميل او زندگي كند و در اطاعت خدا و انجام مسئوليتي كه برعهده اش نهاده بود، مويد و مشوقش باشد زهراسلام الله عليها با رفتار اسلامي خود توانست لياقت خود را براي فرزندي پيغمبر اكرم (ص) و همسري امير المومنين عليه السلام با ثبات رساند و به همين جهت از جانب پيامبربه عنوان بزرگترين و شايسته ترين زنان جهان معرفي شد فاطمه بانوي نمونه اسلام است و بانوان اسلام بايد از آن حضرت درس زندگي بگيرند .


در اين ميان خانواده رجال دين و روحانيون از مسئوليت بيشتري بر خوردارند خانمي كه همسري يك عالم دين را پذيرفته بايد به مسئوليت مقام شوهرش توجه داشته باشد . بايد بداند كه خانه او به منزله خانه پيامبر و علي است خانه معنويت، علم ، عدالت ، مواسات ، مساوات ، ايثار، تقوا ، فضيلت ، توجه به خدا خدمت به اسلام و مسلمين و دريك كلام خانه دعوت به همه فضائل و مكارم اسلامي و انساني است بايد بداند كه مردم سخنان پيامبر و امامان عليهم السلام را از اين خانه ها مي شوند و انتظار دارند عمل آنها را نيز در همين خانواده ها مشاهده نمايند .

زن و فرزند يك عالم دين بايد بدانند كه خانه آنها جاي خوشگذراني و تجمل پرستي نيست بلكه بيت نمايش سيره پيامبر و علي و فاطمه عليهم السلام است . آنها بايد بدانند كه اعمال و رفتار آنها مورد توجه مردم مي باشد با رفتار اسلامي خود مي توانند مروج اسلام باشند و مردم را به خوبي دعوت نمايند و با رفتار غير اسلامي خود مي توانند بزرگ ترين ضربه را بر پيكر اسلام وارد نمايند

و مردم را نسبت به علما دين بدبين سازند و سخنانشان را از اعتبار بيندازند مي توانند شوهر يا پدرشان را در انجام مسئوليت كمك نمايند و بدين وسيله مروج دين و در ثواب او شريك باشند و مي توانند او را از رعايت شؤون مقام مقدس روحاني باز دارند و سخنان او را از اعتبار ساقط سازند و مردم را به ارتكاب گناه و تخلف از قوانين شريعت تشويق نمايند و خودنيز در كيفر اين گناهان سهيم و شريك باشند .

البته رجال دين در يك مرتبه نيستند بلكه هرچه مقام علمي و اجتماعي بالاتري را داشته باشند خود آنها و خانواده شان نيز مسئوليت بيشتر و سنگين تري را برعهده دارند و به همان مقدار كه در انجام مسئوليت خويش جديت كنند نزد خدا ماجور خواهند بود هرعالمي كه دريكي از مقامات علمي و ديني قرار گرفت لياقت آن را ندارد كه خليفه پيامبر و علي (عليهما السلام )

و عالم دين باشد بلكه لياقت او در صورتي است كه اخلاق و رفتارش مانند پيامبر و علي عليهما السلام باشد هر زن و فرزند عالمي هم لياقت آن را ندارد كه به عنوان همسر و فرزند يك عالم دين معرفي شود بلكه لياقت او در صورتي باثبات مي رسد كه اعمال و رفتارش بر طبق اعمال و رفتار حضرت زهرا عليهما السلام باشد .

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید