بخشی از مقاله

انتخاب رشته
براساس آمار موجود، در آزمون سراسري حدود 3000 رشته محل و در دانشگاههاي کشور بيش از 300 رشته دانشگاهي داير است. به گفته مسئولان سازمان سنجش باز هم ظرفيت تعدادي از رشته ها پر نمي شود. اين در حالي است که رقابت بسيار شديدي در پرکردن تعداد محدودي از رشته ها وجود دارد. بسياري از دواطلبان مستعد کشور فقط بدليل عرف جامعه و مد شدن تحصيل در بعضي از رشته ها اقدام به انتخاب آنها مي کنند. اين طبقه بندي عرفي (نه علمي) باعث شده است که احتمال قبولي در اين رشته ها به علت هجوم داوطلبان کمتر باشد. بعضي از افراد ناآگاه و مراکز تجاري انتخاب رشته کامپيوتري! ليست از پيش آماده اي در اختيار دارند که بعنوان يک نسخه آماده به کليه داوطلبان ارائه مي کنند. در ابتداي اين ليست رشته هاي برق، عمران، معماري، مکانيک و کامپيوتر در گروه رياضي، رشته پزشکي دندانپزشکي و داروسازي در گروه علوم تجربي، رشته حقوق و علوم سياسي در گروه علوم انساني و رشته طراحي صنعتي، گرافيک و سينما در گروه آزمايشي هنر به چشم مي خورد. اين در حالي است که سازمان سنجش در مراحل مختلف انتخاب رشته تأکيدات بسياري به داوطلبان مبني بر انتخاب رشته فقط بر اساس علاقه و توانمندي می کند.


بر اساس نتايج يک پژوهش کليه رشته هاي دبيري و معلم فني از ديدگاه داوطلبان داراي اولويتي بسيار پائين مي باشند. در حالي که با توجه به جوان بودن بافت جامعه ايران ضرورت دارد
داوطلباني با سطح بالاي علمي جذب اين رشته ها شوند. حال آنکه اولويت مهندسي آبياري در نظر جوانان کشور بسيار پائين (اولويت 79) است و بطور متوسط جواناني با معدل ديپلم کمتراز 13 به اين رشته جذب مي شوند. با توجه به نياز اقتصادي کشور به مهندسان آب و همچنين ماهيت رشته که براي کسب مهارت در آن استعداد رياضي بسياري ضرورت دارد، لزوم ايجاد تناسب بين نظرگاه پذيرفته شدگان و نياز واقعي جامعه روشن تر مي شود.


جاي تأسف است که داوطلبان قوي و داراي معدل بالا به رشته هاي حساس و حياتي همانند کنترل هوايي، مهندسان معدن، دبيري، مهندسي کشاورزي، ناوبري و فرماندهي کشتي، امور دامي و رشته هاي امور تربيتي کمتر روي مي آورند. بسياري ديگر از رشته ها نيز اينچنين در انتخاب مظلوم واقع مي شوند.
يکي ديگر از مشکلاتي که داوطلبان کنکور با آن مواجهند برداشت نادرست از رشته ها است. بعنوان مثال بسياري از افراد بهداشت محيط را همان بهداشت حرفه اي مي دانند و يا معتقدند بين رشته «تکنولوژي مواد غذايي» و «مهندسي علوم و صنايع غذايي» تفاوتي وجود ندارد. بسياري از افراد «گياه پزشکي» را «طب سنتي» مي دانند! و تعدادي ديگر از داوطلبان بين کارشناسي مديريت بازرگاني، مديريت دولتي و صنعتي وجه افتراقي قايل نيستند. آنچه که لازم است همه داوطلبان در اين زمينه رعايت کنند اين است که در وحله اول بايد درباره رشته هاي مختلف دانشگاهي مطالعه کنند و سپس مبادرت به انتخاب رشته نمايند.


کلام آخر اينکه عنوان رشته و شغل بايد بدور از چشم و هم چشمي و برداشت هاي کاذب اجتماعي باشد. مثلاً اگر فردي با رتبه خيلي بالا، رشته «مهندسي نساجي اصفهان» را بنا به شرايط خود بر مکانيک دانشگاه صنعتي شريف ترجيح مي دهند بهتر است رشته نساجي را قبل از مکانيک انتخاب کند. بسياري از رشته ها نيز جديداً در دانشگاهها داير شده است و متقاضي و فارغ التحصيل کمي دارند. اگر با شناختن قبلي اين رشته ها را نيز انتخاب کنيد موفقيت شغلي بهتري در آينده خواهيد داشت. بعنوان يک اصل کلي نيز اين مطلب را به خاطر داشته باشيد: «رشته اي را انتخاب کنيد که در آينده از تحصيل و اشتغال در آن رشته و از نام آن احساس افتخار کنيد».


علاقمندي به رشته ها
آنچه که توسط سازمان سنجش به داوطلبان کنکور سراسري توصيه مي شود اين است که داوطلبان مي بايست کد رشته هاي انتخابي خود را به ترتيب علاقه مندي در فرم انتخاب رشته درج نمايد. مطلب مهمي که در اين توصيه کوتاه به چشم مي خورد، پر نمودن فرم انتخاب رشته به ترتيب «علاقه مندي است. اصولاً علاقه به معني ترجيح ميان اشياء مختلف هنگام تصميم گيري است. به عبارتي ديگر علاقه نوعي انگيزه بالفعل است. علاقه و رغبت ياد گرفتني هستند و بر اثر تعامل با محيط خارج حاصل مي شوند. علاقه زماني بوجود مي آيد که انسان چيزي را دوست بدارد، آن را مورد توجه قرار دهد، درباره آن بيانديشد و از آن لذت ببرد. نتايج تحقيقات مختلف نشان مي دهد که هر چه سن فرد بالاتر مي رود، رغبت هوش و استعداد را نيز تحت تأثير قرار مي دهد بطوري که اگر فردي انگيزه کاذبي در انتخاب رشته داشته باشد علايق وي نيز بطور کاذب تغيير خواهد يافت. بعنوان مثال فردي ممکن است در اثر القاء ديگران نسبت به يک رشته خاص بصورت کاذب علاقه مند شود و آن را بعنوان ادامه تحصيل انتخاب کند ولي پس از فارغ التحصيلي متوجه شود که آن رشته با روحيات او منطبق نبوده است. متأسفانه در ميان جامعه ما در اثر باورهاي غلط بعضي از افراد، علاقه مندي کاذبي نسبت به رشته هايي همانند علوم پزشکي، مهندسي، حقوق و ... وجود دارد.


بر اساس شواهد موجود در مراکز مشاوره يکي از بهترين مسايلي که براي دانشجويان مشکلات روحي مختلف ايجاد مي کند نداشتن علاقه به رشته تحصيلي که عمدتاً به عدم آشنايي آنها در زمان انتخاب رشته برمي گردد. اگر رشته تحصيلي بر علايق و رغبت هاي واقعي فرد منطبق نباشد، دانشگاه علاوه بر اينکه نمي تواند موجب القاء فکري و شخصيتي در او شود بلکه باعث خستگي روحي و جسمي در او مي گردد.


جهت ارزيابي علايق و رغبت ها نيز پرسشنامه هاي استاندارد روانشناختي وجود دارد. آگاهي از انواع مختلف علايق مي توانند در انتخاب رشته تحصيلي کمک کننده باشد. رغبت ها و علايق را مي توان به شيوه زير تقسيم بندي کرد:
1- رغبت علمي: نشان دهنده کشف حقايق و درک واقعيات جديد است. تحصيل در رشته هائي همچون علوم پايه و علوم پزشکي مستلزم داشتن علاقه علمي است.
2- رغبت هنري: اين نيرو بيشتر در افرادي يافت مي شود که به خلق آثار هنري مي پردازند و به رشته هاي گروه هنر و معماري روي مي آورند.
3- رغبت ادبي: رغبت فرد به نوشتن، نظم و نثر و بررسي ادبيات و شعر را بيان مي کند.


4- رغبت به خدمات اجتماعي: تمايل فرد به کمک رساني و يا حل مشکلات مردم را بيان مي نمايد. انتخاب رشته هايي همانند مددکاري اجتماعي، پرستاري، علوم پزشکي، روان شناسي، مشاوره، حقوق و رشته هاي تربيت دبير بيشتر به اين تمايل بر مي گردد.
5- علاقه به محاسبات و کار با اعداد و ارقام: حضور موفق در شعبه هاي مختلف رشته رياضي، مهندسي، حسابداري، بانکداري و اقتصاد بستگي به ميزان علاقه شما در کار کردن با اعداد و ارقام دارد.


6- رغبت به کار در فضاي باز: موفقيت در رشته هايي همانند تربيت بدني، نقشه برداري، مهندسي کشاورزي و جنگلداري تا حدود زيادي به وجود اين نوع علاقه در فرد بستگي دارد.
7- رغبت مکانيکي-صنعتي: اين رغبت بيشتر از ويژگي هايي همچون صحت و دقت در حرکت، آگاهي از روش کار با ابزارها، مهارت و استدلال منطقي تشکيل شده است. از جمله رشته هايي که موفقيت در آنها بستگي به وجود اين نوع رغبت دارد را مي توان از رشته هاي فني مهندسي، دندانپزشکي، علوم آزمايشگاهي و... نام برد.


ممکن است فردي از توانايي هاي کافي براي کسب موفقيت در رشته اي برخوردار باشد ولي بواسطه نداشتن رغبت کافي در آن رشته موفق نشود. عکس آن حالت هم امکان پذير است. اتکاي صرف به علاقه مندي در رشته اي معين بدون در نظر گرفتن توانايي هاي واقعي اعم از توانايي علمي و جسمي مي تواند اثراث نامطلوبي در روحيه فرد بافي بگذارد.
بر اساس نتايج يک تحقيق بر روي دانشجوياني که براي مشاوره به يکي از مراکز مشاوره دانشجويي مراجعه کرده بودند مشاهده شد آنهايي که رشته تحصيلي شان انتخاب هاي اول، دوم و يا سوم بوده افرادي هستند که با علاقه مندي و جديت در دانشگاه ادامه تحصيل مي دهند و موفقيت بيشتري دارند اما دانشجوياني که رشته تحصيلي آنها انتخاب سي ام به بعد بوده کمتر به رشته خود علاقمند هستند و اين بي علاقگي را به وضوح اعلام مي دارند. بر اساس نتايج تحقيقات پژوهشگران، توانايي پيش بيني موفقيت داوطلب در طول دورا ن تحصيل در دانشگاه مستلزم توجه به عامل علاقه در پذيرش دانشجو است چرا که بين علاقه به رشته تحصيلي و موفقيت در دانشگاه رابطه معني دار و نزديکي وجود دارد. اصولاً موفقيت دانشجوياني که در يکي از انتخاب هاي اول خود پذيرفته شده اند (پذيرش با علاقه) از دانشجوياني که در انتخاب هاي چندگانه بعدي پذيرفته شده اند (پذيرش از روي اجبار) بيشتر است. بر اساس آمار موجود از سال 1370 تا 1376 در مجموع تنها 14/13 درصد از ظرفيت رشته هاي دانشگاهي را افرادي اشغال کرده اند که به آن رشته ها علاقه داشته اند. توجه به مثال هاي واقعي و ملموس زير مي تواند ضرورت توجه به علاقه در انتخاب رشته را بيشتر روشن کرد:


• در سال 1373، شاگرد اول آزمون سراسري کارشناسي ارشد در رشته فلسفه، فارغ التحصيلان رشته مهندسي عمران بود. بنا به گزارشات موجود تعداد زيادي از مهندسان وجود دارند که براي دوره هاي کارشناسي ارشد به رشته هايي همانند فلسفه، منطق، و علوم سياسي روي مي آورند. اين مطلب نشان دهنده اين است که اين افراد ديگر مجبور نبودند تا 4 سال از بهترين ايام زندگي خود را صرف رشته اي ديگر کنند بدون آنکه به آن علاقه داشته باشند.
• دانشجوي مستعد و تيزهوشي که در رشته مهندسي عمران در يکي از بهترين دانشگاههاي تهران پذيرفته شده بود پس از 6 ترم مشروطي اخراج شد. او به جاي شرکت در کلاس هاي درسي خود در دانشکده فني، در کلاس هاي فوق ليسانس ادبيات شرکت مي کرد. وي اگر در هنگام انتخاب رشته «ادبيات» را انتخاب کرده بود يقيناً در اين رشته موفق مي شد و مي توانست مدارج عالي را تا آخرين سطح بپيمايد.


• دانش آموزي بسيار با هوش با اصرار فراوان والدين خود در يکي از رشته هاي مهندسي پذيرفته شد ولي پس از شروغ تحصيل چون به رشته هنر علاقه فراواني داشت با مشکلات زيادي مواجه شد. او پس از 3 ترم پياپي مشروطي بعلت بي علاقگي به رشته مهندسي به ناچار تغيير رشته داد و هم اکنون در يکي از رشته هاي هنر پس از تحمل مشکلات فراوان به تحصيل ادامه مي دهد. براستي او اگر از همان ابتدا و با توجه به علايق و استعدادهاي خود انتخاب رشته مي کرد شايد با اين مشکلات مواجه نمي شد.
• شخصي پس از چند ترم تحصيل در رشته پزشكي با افت شديد علمي مواجه گرديد. در بررسي بعمل آمده نتايج نشان داد که او در کلاس هاي درسي خود شرکت نمي کند. بلکه به حدي به ادبيات و زبان انگليسي علاقه مند است که در حد تخصصي در آموزشگاههاي مختلف زبان شرکت مي کند. او پس از 5 سال تحصيل در رشته پزشکي فقط توانست به اندازه 2 سال درس بخواند و حدود 6 ترم از دوستان هم ورودي خود عقب افتاد. آيا اگر از همان ابتدا زبان انگليسي را در دانشگاه انتخاب نموده بود اکنون در مدارج بالاي علمي زبان انگليسي به سر نمي برد؟


بر اساس نتايج يک تحقيق حدود 20 درصد از دانشجويان سال آخر رشته پزشکي تمايل به فعاليت در حرفه هايي غير از پزشکي نموده اند. بسياري از فارغ التحصيلان علوم پزشکي با داشتن مدرک دکترا بجاي طبابت و فعاليت در امور درماني به تدريس خصوصي در دروس زيست شناسي، شيمي، و... مشغولند. اين در حالي است که هنوز بعضي از مناطق محروم کشور نياز وافر به پزشک دارد. براستي اگر آنها از ابتدا به تدريس اين رشته ها روي مي آوردند و رشته هاي دبيري را انتخاب مي نمودند آيا باز هم 7 سال از بهترين لحظات زندگي آنها در پزشکي تلف مي شد؟


• مثال هايي از اين دست بسيارند و خود شما نيز تا کنون با افرادي اينچنين مواجه بوده ايد. آري، علاقه واقعي در راستاي انگيزه واقعي است. چنانچه علاقه بر اساس انگيزه واقعي شکل گيرد و عوامل فردي و امکانات اجتماعي در آن با واقع بيني لحاظ گردد يکي از مهمترين عوامل مؤثر در انتخاب رشته است. مطلب مهم اين است که شناخت دقيق و درست از رشته هاي دانشگاهي نقش مهمي در انتخاب رشته دارد. چرا که علاقه بدون شناخت نمي تواند کارساز باشد.


از نکات مهمي که در اولويت بندي رشته هاي دانشگاهي بايد دقت نمود نوع رشته است. رشته هاي دانشگاهي از يک ديدگاه به رشته هاي روزانه، شبانه، پيام نور، تربيت معلم و غير انتفاعي تقسيم مي شوند. از نظر گاه با توجه به ماهيت و گسترش رشته ها در سطح کشور و ضرورت تفکيک بومي، رشته هاي دانشگاهي به چهار دسته ي استاني، ناحيه اي، قطبي و کشوري تفکيک مي شوند. رشته هاي آزاد، ستاره دار، دبيري، با تعهد استخدامي و خاص مناطق محروم نيز از ديگر گروههاي قابل بحث هستند که شرايط و ظوابط خاص خود را دارند. اگر چه دفترچه و اطلاعيه هاي سازمان سنجش بطور کامل اين گونه از رشته ها را توضيح داده است ولي اغلب داوطلبان نسبت به مطالعه ي کامل ضوابط اين رشته ها سهل انگاري مي کنند. بعنوان مثال پس از اعلام اسامي تعدادي از داوطلبان رشته هاي شبانه و پيام نور به سازمان سنجش معترض شده اند که اطلاعي مبني بر اينکه در اين رشته ها شهريه اخذ مي شود نداشته اند. در سال 76 در دانشکده ي ادبيات دانشگاه تهران 86 در صد از انصرافي ها را دانشجويان دوره ي شبانه تشکيل مي داده اند که بنا بر شواهد موجود اين انصراف ها به دليل عدم آگاهي نسبت به دوره ي شبانه بوده است.

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید