بخشی از مقاله

انقلاب اسلامي و انتفاضه فلسطين



1- انقلاب اسلامي و تآثير آن بر جنبش آزاديخواهي مردم فلسطين
پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در برابر قدرتمندترين رژيم خاورميانه و بزرگترين متحد
آمريكا و رژيم صهيونيستي ، بارقه‌هاي اميد را در ميان مردم فلسطين زنده كرد.
رهنمودهاي حضرت امام را حل (ره) ساختار مبارزه عليه رژيم صهيونيستي را دگرگون ساخت و انقلابي عظيم را در صحنه مبارزات پديد آورد و پرچم اسلام و مبارزات اعتقادي را به اهتزاز در آورد و همانگونه كه ملت ايران را با احياي اسلام زنده كرد ، ملتهاي فلسطين و لبنان و00


را نيز متحول ساخت. امام با زدودن زنگارهاي تحريف از چهره اسلام ناب خون تازه‌اي در رگهاي به خواب رفته جهان اسلام به جريان انداخت و طومار تمام محاسبات و معادلات استكبار جهاني و صهيونيزم بين المللي را در هم پيچيد و استراتژي‌هاي هژمونيك اين غده سرطاني را با مشكل مواجه ساخت و فلسطيني‌هاي آواره و اسير را در سرزمينهاي اشغالي به حركت در آورد.


وضعيت منطقه و سرزمين‌هاي اشغالي در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي
به وجود آمدن اميد در دل مسلمانان بويژه فلسطينيان عزم آنها را در مبارزه جدي ساخت. در آن شرايط وضعيت سرزمينهاي اشغالي به شرح ذيل بود :
1- قرار داد كمپ ديويد و ضيافت سادات در به رسميت شناختن اسرائيل و تعهد او با رژيم
صهونيستي مبني بر تضمين امنيت مرزهاي اسرائيل موجب شد تا وي از هر گونه مبارزه ضد اسرائيلي جلوگيري نمايد و مساعي خود را در راه اضمحلال ملت فلسطين به كار بندد و آنها را متفرق نمايد.


2-حكومت ملك حسين در اردن با حمله به فلسطيني‌ها و كشتار بي‌رحمانه آنان در سپتامبر سياه و بر چيدن پايگاههاي آنها اسرائيل را به رسميت شناخت.
3-لبنان نيز به علت ساختار فرقه‌اي از اتخاذ يك موضع مشخص عاجز بوده و در مراحل مختلف مبارزات اعراب با رژيم صهيونيستي بصورت طيفي عمل نموده و گاهي سكوت و گاهي پشتيباني و گاهي بر عكس عمل نموده است.


4- سوريه هم پس از روي كار آمدن حافظ اسد ، در سال 1973 فرضيه مبارزه مسلحانه را با اسرائيل در معرض آزمون قرار داده و با عدم همراهي مصر و عدم همراهي و حمايت به موقع شوروي سابق مواجه گرديد كه نتيجه آن شكست تز مبارزه كلاسيك با اسرائيل و سر آغاز نوعي حركت تبليغاتي و سياسي عليه رژيم صهيونيستي بود ، اما خود آنها به خوبي مي‌دانستند كه اين نوع مقابله هيچگاه رژيم صهيونيستي را به تهديد قطعي مواجه نمي‌سازد.


5- سازمان آزاديبخش فلسطين (صاف) نيز گرچه با انگيزه‌هاي انقلابي ، مبارزه با صهيونيست‌ها را آغاز كرد و در ابتدا هم درخشش‌هايي را كسب نمود اما به علت عدم وجود انگيزه‌هاي متعالي مبارزاتي و نيز وابستگي سران آن به دولتهاي محافظه كار و مرتجع عرب از ادامه كار مبارزه عاجز مانده و با نزديكي به مصر و اردن سعي در تقويت گرايشهاي سازشكارانه نمود.
6- رژيم‌هاي مرتجع عربي در شمال آفريقا و حواشي جنوب خليج فارس اگر چه اسرائيل را به رسميت نشناخته بودند اما در عمل ضمن هماهنگي كامل با روابط محافظه كارانه‌اي كه با رژيم صهيونيستي در پيش گرفتند ، ثابت كردند كه تمايل غالب آنها به سمت سازش با اين رژيم است.


7- با مسدود شدن امكان حضور و مبارزه فلسطين‌ها با اسرائيل در كشورهاي مصر و اردن
فقط كشورهاي لبنان و سوريه در جبهه مقاومت باقي ماندند ، بنابر اين فلسطيني‌ها مجبود به هجرت به لبنان و ايجاد پايگاههاي مبارزاتي در اين كشور شدند و پس از انقلاب موج جديدي حول اسلام آغاز گرديد.
تآثير انقلاب اسلامي بر مبارزات ضد صهيونيستي


پيروزي انقلاب اسلامي ايران نقش تعيين كننده‌اي در تغيير استراتژي‌هاي مبارزاتي جنبشهاي جهان اسلام داشت. با ظهور انقلاب اسلامي در ايران ، فعلآ بي هويتي در صحنه مبارزات ضد صهيونيستي مرتفع گرديد و با ظهور حركت مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) و سازمان جهاد اسلامي فلسطين و حزب الله لبنان و جايگزين شدن گرايش‌هاي اسلامي به جاي تفكرات ناسيوناليستي صاف و بوجود آمدن تشكيلات فتح ، مبارزات ضد صهيونيستي حول محور اسلام در ميان فلسطيني‌ها مستقر در سرزمينهاي اشغالي مشكل تازه‌اي گرفت و جنب و جوش جديدي در ميان آوارگان فلسطيني پديدار گشت و عليرغم متفرق شدن ملت فلسطين با مبنا قرار گرفتن اسلام ، هويت واحدي ظهور كرد و انسجام خاصي در ميان ملت فلسطين پديدار گشت.


نهضت‌هاي اسلامي در كشورهاي عربي در مصر نضج گرفت و شور و شعف خاصي در تشكيلات اخوان المسلمين پديد آمد و رژيم‌هاي مرتجع و سازشكار سخت در موضع انفعال و ضعف قرار گرفتند. جنبش‌هاي اسلامي تحت نام انتفاضه ملت فلسطين در صحنه مبارزات ضد صهيونيستي ظهور كردند. لبنان به مركز ثقل مبارزات ضد استكباري و ضد صهيونيستي تبديل گرديد بارقه‌هاي اميد در ميان فلسطيني‌هاي مستقر در سرزمينهاي اشغالي پديدار گشت. استراتژي آمريكا ، انگليس و رژيم صهيونيستي براي نابود سازي هويت ملي ملت فلسطين با شكست مواجه


گرديد و تحركات آنان از جنگ 1967 به بعد در اين رابطه نقش بر آب گرديد. ايران بعنوان كانون مبارزه و شهادت طلبي بسيجيان الگوي رزمندگان قرار گرفت.
عوامل گسترش اسلام و تشكيل جنبش‌هاي اسلامي در فلسطين
1- شكست انديشه‌هاي مبتني بر ناسيوناليسم عربي
2- شكست تفكرات و ايدئولوژيهاي سوسياليستي و كمونيستي
3- قطع اميد از حكومت‌هاي عربي


4- خيانت رهبران و حكومتهاي عرب در مقاطع مختلف به آرمان فلسطين
5- شكست ساف در طرح به اصطلاح صلح خاورميانه
6- تآثير انقلاب اسلامي
7- رشد گرايش به اسلام در دانشگاهها و مراكز علمي و تحقيقاتي
8- ظهور سازمانها و تشكلهاي اسلامي در سرزمينهاي اشغالي تظير حماس و جهاد اسلامي
9- دشمني آشكار آمريكا ، انگليس و رژيم صهيونيستي با اسلام و مسلمانان
10- ريشه عميق تفكرات اسلامي در ميان ملت فلسطين و نقش تعيين كننده آن در ايجاد وحدت و هويت فلسطيني‌ها
11-حماسه آفريني رزمندگان اسلام در جنگ تحميلي با اتكاء به باريتعالي با همه فشارهاي بين المللي
12-نقش رهايي بخش در رهايي ملتها از زير يوغ استعمار و نظام سلطه

 

تفكرات و استراتژيهاي جنبش‌هاي فعال در عرصه مبارزاتي فلسطين
در عرصه مبارزات ضد صهيونيستي ، سازمانها ، گروهها و جنبشهاي مختلف اسلامي در اقص نقاط دنيا شكل گرفته است. در خود فلسطين اشغالي هم جنبش‌هاي متعددي وجود دارند كه هر كدام به فراخور حال ايفاي نقش مي نمايند.
اما از ميان آنها دو جنبش نقش اساسي و تعيين كننده‌اي در مبارزات ضد صهيونيستي دارد كه به اختصار به تفكرات ، انديشه‌ها و استراتژيهاي آنها اشاره مي‌شود :
الف) سازماندهي جهاد اسلامي


ب) تآثير انقلاب اسلامي بر مقاومت اسلامي جنوب لبنان
الف) سازماندهي جهاد اسلامي :
اين سازمان نتيجه بروز برخي گرايشها در درون تشكيلات اخوان المسلمين مي‌باشد كه در سال 1358 ه ش (1980) تآسيس گرديد.
بنيانگذاران : شهيد دكتر ابراهيم فتحي شقاقي - شيخ عبدالعزيز عودد.
ويژگي : اين جنبش بشدت تحت افكار امام را حل و انقلاب اسلامي قرار داشته و توانست در سرزمينهاي اشغالي جناح نظامي خود را فعال سازد و به عمليات عليه اشغالگران صهيونيست مبادرت ورزد.


سه شخصيت ديگر به نامهاي حسن البنا ، سيد قطب و شيخ عزالدين قسام از رهبران اين جنبش هستند كه حسن البنا و رهبر به عنوان مؤسس جريان اخوان المسلمين بوده است و سيد قطب به دليل توانمنديهاي فكري و عقيدتي و توان وي در بارور ساختن مسائلي كه مسلمانان با آن
روبرو هستند و شيخ عزالدين قسام نيز نماد اول در فلسفه جهادي براي جنبش جهاد اسلامي به شمار مي‌رود.
انقلاب اسلامي در ايران منبع الهام در سطوح فكري و عملي اين جنبش بوده است.
عمليات استشهادي يك روش اساسي و كاري اين جنبش است كه موفقيت‌هاي زيادي كسب كرده است.
ديدگاهها :


1- مبارزه با رژيم صهيونيستي تنها از طريق اعتماد به الله و توكل به خدا امكانپذير است.
2- مبارزه مسلحانه در سايه اسلام تنها راه نجات.
3- فلسطين سرزميني اسلامي و متعلق به جهان اسلام است و هيچ كسي حق معامله ندارد.
4- طرح صلح خاورميانه يك جريان انحرافي است و به دليل ناعادلانه بودن هيچ وقت به نتيجه نمي‌رسد.


5- حل مسآله فلسطين تنها از طريق پايان دادن به حاكميت و تسلط اشغالگران غاصب ميسر است
6- نظام سلطه جهاني به رهبري آمريكا دشمن اسلام و مسلمين است و كاري جز غارت منابع آنها ندارد.
7- هويت فلسطين و ملت فلسطين ، اسلامي است و از طريق تمسك به قرآن مي‌توان فلسطين را آزاد نمود.
8- وحدت ملت فلسطين نقش تعيين كننده در پيروزي بر غاصبين دارد و در سايه تمسك به قرآن و اسلام ميسر است.
ب) حركت مقاومت اسلامي فلسطين (حماس)


در جريان اولين انتقاضه مردم مسلمان فلسطين در سال 1987 حول محور اسلام و تفكرات اسلامي ، جنبش حماس اعلام موجوديت نمود و بدين ترتيب فصل نويني را در مبارزات ضد صهيونيستي بوجود آورد. اين جنبش در جريان انتقاضه اول از درون اخوان المسلمين بوجود آمد تا در مبارزات مردمي عليه صهيونيزم نقش مؤثري را ايفا نمايد.
مشكلات اخوان المسلمين در انتقاضه يك تحول در موضع اين تشكيلات نسبت به قضيه فلسطين بود. (انتقال انتقاضه از مرحله تبليغ به مرحله اقدام و جهاد واقعي)
شيخ احمد ياسين رهبر معنوي حماس است كه در تاريخ 2/5/1989 در يك گفتگو مي‌گويد : « اگر سرزمين مسلمانان مورد تجاوز قرار گيرد جهاد بر هر مسلماني در برابر اشغالگران واجب عيني است و انجام آن منوط به فراهم بودن امكانات مي باشد.


شعار حماس : هدف الله ، رهبر رسول الله و قرآن قانون و جهاد روش آن و مردن در راه خدا عاليترين آرمان مي‌باشد.
حاكميت صهيونيزم هرگز00 سرزمين ما اسلامي است و اين هويت ماست ، اسلام راه بازگشت ، يهوديان از كشود خارج شويد اسلام راه حل است - كنفرانس بي المللي خيانت - مرده بادكمپ ديويد.


1-سرزمين فلسطين موقوفه اسلامي برنسلهاي مسلمانان تا روز قيامت است و چشم پوشي از تمام و يا قسمتي از آن درست نمي‌باشد. و اين امر در دست هيچ كشور عربي و يا تمامي كشورهاي عربي نيست.
حماس نقش مؤثر و بسزايي در انتقاضه اول و دوم فلسطين داشته است.
2-حماس بر اين باور است كه نيروهاي استعمارگر در غرب سرمايه داري با تمام توان از دشمن صهيونيستي حمايت مي‌كنند و با اسلام مبارزه مي كنند.
3 قضيه فلسطين با سه محور ارتباط دارد :


1- فلسطين
2- عربي
3- اسلامي
هر كدام داراي نقشي در مبارزه با صهيونيسم هستند و وظايفي دارند.
حماس در كنار ساير گروهها و سازمانهاي اسلامي فلسطين پس از حادثه 11 سپتامبر از سه جبهه تحت فشارهاي سياسي ، رواني و نظامي قرار گرفته است.
1- فشارهاي بين المللي (آمريكا و 000)


2- فشارهاي صهيونيستي (رژيم اسرائيل)
3- فشارهاي داخلي (ازسوي تشكيلات خودگردان)
2-تآثير انقلاب اسلامي بر مقاومت اسلامي جنوب لبنان


علاوه بر تآثير مستقيم انقلاب اسلامي ايران بر روند مبارزات ملت فلسطين ، تحولي عظيم در ملت لبنان بويژه شيعيان اين كشود بوجود آمده و مبارزات ضد صهيونيستي آنها وارد مرحله جديدي شد.
لبنان پس از مهاجرت مهاجران فلسطيني به آنجا به مركز ثقل مبارزات ضد صهيونيستي تبديل گرديد و رژيم صهيونيستي كه به همين دليل بخشهايي از خاك جنوب لبنان را اشغال خود در


آورده بود ، پس از انقلاب اسلامي و گسترده‌تر شدن ابعاد مبارزات در جنوب لبنان در سال 2-1981 در اشكال وسيعي به جنوب لبنان حمله كرد.
شكل‌گيري ، توان و نقش حزب الله در لبنان


به قول يكي از مسؤولين حزب الله اين تشكيلات از ابتدا شاخه‌اي از حزب الدعوه عراق بود و فقط كارهاي فرهنگي انجام مي‌داد و بيشتر يك تشكل دانشجويي بود كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي و حمله اسرائيل به لبنان و موضعگيري شديد امام را حل عليه تجاوز اسرائيل به لبنان به اين نتيجه رسيديم كه بايستي با رژيم صهيونيستي بصورت مسلحانه مبارزه كنيم. و از اين پس به نيروهاي اسرائيلي حمله نمود تا توانست اسرائيل را وادار به عقب نشيني از لبنان نمايد.
روابط حزب الله و جمهوري اسلامي


پيوند ميان حزب الله و جمهوري اسلامي ايران ، پيوندي عميق ، عاطفي ، استراتژيك و ناگسستني است و اين ماهيتي كاملآ ايدئولوژيك دارد و بر مبناي ارزشها و اعتقادات اسلامي و شيعي استوار است.
رهبران حزب الله در سايه پيروي از ولايت فقيه است و بايد كاملآ مطيع رهبري و مقام ولايت فقيه بود.
مرجع حل اختلاعات داخلي احتمالي ما ولايت فقيه بوده و ولايت در قلب و جان ما جاي دارد.
حزب الله در معادلات بين المللي


حزب الله بعنوان يكي از بزرگترين طرفهاي درگير رژيم صهيونيستي و سياسيت‌هاي آمريكا در
خاورميانه مطرح است و توانسته معادلات و موازنه‌هاي قدرت را در بسياري از كشورهاي عربي ، در
چارچوب مبارزه با رژيم صهيونيستي به عنوان اصلي‌ترين معيار تغيير داده و به عنوان يك الگوي كارساز ، موفق و مؤثر بود.
انتفاضه دوم فلسطين در بعد منطقه‌اي نتيجه پيروزي حزب الله در جنوب لبنان و اخراج اشغالگران صهيونيستي است. اين حزب كه سياستهاي خاورميانه‌اي كاخ سفيد را با مشكل مواجه ساخته است ، امروز به عنوان يكي از چالشگران عمده سياستهاي هژمونيك تلقي مي‌شود به همين دليل پس از 11 سپتامبر آمريكا آن را به عنوان يكي از گروههاي تروريستي معرفي نموده و حزب الله را تحت فشار قرار داده است.


3- مذاكرات صلح خاورميانه
در شروع مذاكرات سازش ميان اعراب و رژيم صهيونيستي دو عامل نقش اساسي و كليدي را ايفا نمودند.
1- در بعد بين المللي :‌پس از فروپاشي بلوك شرق و تصميم آمريكا براي باز سازي ساختار قدرت خود با كاركرد هژمونيك ، منطقه حساس و استراژتيك خاورميانه همواره در مناسبات بين المللي از اولويت‌ ويژه‌اي بر خوردار بوده است ، واشنگتن حل مسائل خاورميانه را در صدر اولويت‌هاي خود قرار داده است كه ايجاد چتر امنيتي براي رژيم صهيونيستي و نابودي انتقاضه در مناطق اشغالي و عادي سازي روابط ميان رژيم صهيونيستي و كشورهاي عربي منطقه ، مهم ترين مسآله منطقه محسوب مي‌شود.


2- در بعد منطقه‌اي : وقوع بحران خليج فارس و تهاجم عراق به كويت كه باعث شكاف ميان كشورهاي عربي و در نبيجه ضعف آنها گرديد و همچنين پيروزي آمريكا در اين صحنه كه تضعيف
بيش از پيش اردوگاه سوسياليزم در منطقه را به دنبال داشت ، كه يك فرصت مناسب به آمريكا داد تا اين كشود يكي از بحراني‌ترين مناطق جهان را به نفع شريك استراتژيك خود يعني رژيم صهيونيستي حل و فصل نمايد. رژيم صهيونيستي با آگاهي بر ضعف اعراب و ساف و عاجز بودن آنها براي اخذ امتيازات خاص از طرح صلح آمريكا استقبال نمود.
اهداف فرايند مذاكرات سازش


1- نابودي انتقاضه بعنوان معضل اساسي رژيم صهيونيستي
2- جلوگيري از عمليات چريكي گروههاي اسلامي در درون سازمانهاي اشغالي
3- كاهش هزينه نظامي رژيم صهيونيستي در راستاي اجراي طرحهاي اقتصادي و بلند مدت براي استحاله كشورهاي منطقه
4- توسعه اقتصادي اسرائيل از طريق دستيابي به بازار پر مصرف خاوميانه
5- دست يابي اسرائيل به انرژي و نيروي كار ارزان منطقه
6- رفع كمبود آب رژيم صهيونيستي


7- منزوي ساختن كشورهاي راديكال اسلامي (عراق،ليبي،ايران) كه براي اسرائيل تهديد محسوب مي‌شوند.
8- فراهم آوردن زمينه مساعد جهت عادي سازي روابط اعراي با رژيم تشكيلات حزب الله
9- جلوگيري از افزايش قدرت و توان نهضت مقاومت اسلامي بويژه تشكيلات حزب الله
10- تضمين امنيت مرزهاي حكومت غاصب اسرائيل


11- كسب اجماع نظر جهاني در راستاي جلوگيري از هر گونه اقدام ضد اسرائيلي
12- تحميل شرايط ناعادلانه به طرفين فلسطين با استفاده از انواع فشارها و تفندها
13- تحقق شعار هميشگي اسرائيل ، نيل تا فرات ، از طريق عادي ساز روابط با حكومتهاي خاورميانه
14- رسميت دادن به حضور فيزيكي اسرائيل در جهان اسلام و گسترش نفوذ و سلطه آن در عرصه سياسي ، اقتصادي و فرهنگي.
15- نابودي هويت ملت فلسطين از طريق رسميت دادن به هويت جعلي اسرائيل.
16- مهار همه جانبه مبارزات اعتقادي از طريق به اصطلاح صلح.


17- معرفي نظام سلطه‌گر و استكباري آمريكا به عنوان حافظ صلح و امنيت بين المللي.
كنفرانس مادريد
طرح صلح آمريكايي با شعار «زمين در برابر صلح» نقطه عطف تلاشهاي به اصطلاح صلح جويانه «جرج بوش اول» رئيس جمهوري وقت آمريكا و وزير خارجه‌اش جيمز پيكر بود. اين طرح با برگزاري پر طمطراق و ظاهر بسيار شكوهمند كنفرانس مادريد آغاز شد.
اين كنفرانس در سال 1991 ميلادي با حضور رؤساي جمهوري و نخست وزيران دهها كشود اروپايي ،‌ آسيايي ، آمريكايي و آفريقايي به سردمداران رؤساي جمهوري آمريكا و شوروي سابق و نخست وزير انگليس با شركت همه طرفهاي درگير با رژيم صهيونيستي از قبيل مصر ، سوريه ، لبنان ، ساف و ساير كشورهاي عربي تشكيل گرديد.
مذاكرات صلح كنفرانس مادريد پس از يازده دور به نتيجه قطعي و روشني دست نيافت و به بن بست رسيد اما شكسته شدن قبح مذاكره با اسرائيل و شناسايي آن به عنوان يك دولت قانوني
و مشروع به هر حال براي رژيم صهيونيستي يك پيروزي محسوب مي‌شد.
كنفرانس اسلو (1) و توافقنامه غزه - اريها
دور دوازدهم مذاكرات به واشنگتن انتقال يافت و با مديريت كاخ سفيد گفتگوهاي دو جانبه و محرمانه و پنهان ميان رژيم صهيونيستي و ساف كه در سالهاي قبل در اسلو جريان داشت ، سرانجام در سال 1993 ميلادي ، رهبراين رژيم صهيونيستي و ساف توافقنامه به اصطلاح صلح غزه و اريها را در اسلو امضاء كردند.
كنفرانس اسلو (2) و قرار داد طابا


در ادامه مذاكرات رژيم صهيونيستي و رهبر صاف (ياسر عرفات) ،‌ در سال 1995 ميلادي قرار داد طابا به امضاء رسيد كه اين قرار داد شامل مسائل امنيتي و جابجايي ارتش صهيونيستي و آزادي 6000 زنداني فلسطيني بود كه اسرائيل به تعهد خود عمل نكرد و آن را به تعويق انداخت.
بر اساس قرار داد فوق كه در واقع توسعه قرار داد ”اسلو-1 ” است حاكميت خود مختار حكومت خود گردان بر شهرهاي جنين ، نابلس ، قلقيليه ،‌رام الله و بخشي از شهر الخليل اعمال گرديد و ساف در مقابل متعهد شد بندهاي مربوط به نابودي رژيم صهيونيستي را از منشور ملي فلسطين و از اساسنامه سازمان آزاديبخش فلسطين حذف نمايد.
توافقنامه صلح مريلند (واي ريور -1 )


اين توافقنامه تابستان 1999 در شهر شرم الشيخ مصر با حضور آمريكا ، رژيم صهيونيستي و فلسطين به امضا رسيد كه در واقع برنامه زمانبندي درباره چگونگي اجراي قرار داد «مريلند» يا (واي ريور -1) بود كه اسرائيل به بهانه عدم اجراي تعهدات تشكيلات خود گردان به حالت تعليق
در آورده بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید