بخشی از مقاله

ايمان و تقوا

چكيده
ايمان آن است كه آدمي دين حق را به دل بشناسد و به زبان اقرار كند و به اعضاي تن وظايف آن را انجام دهد
بنابراين انسان باتقوا كسي است كه افكار، كردار و گفتار خويش را با معيار عقل و شرع تنظيم كند و هيچ كاري را بدون مشورت آن دو انجام ندهد و فرمان آنها را نيز زير پا نگذارد.
در اين تحقيق درباره اين دو فضيلت اخلاقي سخن خواهيم گفت. روش تحقيق اسنادي مي باشد و اميدواريم مورد تأييد قرار گيرد.


مقدمه
از جمله فضايل اخلاقي مي توان ايمان و تقوا كه دو ركن اساسي دين محسوب ميشوند را نام برد.
در ساختار اخلاق اسلامي، ايمان به عنوان عالي ترين صفت نفساني هدايت گر مورد تأكيد فراوان واقع شده و به همين دليل تحصيل مبادي و مقدمات آن همانند علم و يقين نيز به شدت مورد ترغيب و تشويق قرار گرفته است و ابزارها و راه هايي كه مي تواند آدمي را به اين صفات نفساني ارزشمند برساند، همانند تفّكر و الهامات پسنديده، جايگاه ويژه اي در نظام اخلاقي اسلام دارند. در مقابل صفات نفساني معارض و مانع پيدايش ايمان در آدمي، از قبيل «جهل» اعم از بسيط و مركب، «شك و حيرت»، «جُربزه» و «خاطرات نفساني نكوهيده» و «وسوسه هاي شيطاني» همواره مورد مذمّت و نهي واقع شده اند.


و اما تقوا : در تعريف تقوا گفته اند: «حفظ كردن نفس است از آنچه بيم ضررش مي رود .» بخشي از ضررها را عقل سليم تشخيص مي دهد و بخشي را شرع مقدس بيان كرده است و با توجه به اين كه خواسته هاي عقل سالم مورد امضاي شرع مي باشد معناي اصطلاحي تقوا در سخن امام صادق ـ عليه السلام ـ خلاصه مي شود:
«... اَن لا يفْقِدَكَ اللهُ حَيْثُ اَمرَكَ و لا يَراكَ حيثُ نَهاكَ » (تقوا يعني) آنجا كه خداوند دستور داده حاضر باشي، تو را غايب نبيند و آنجا كه نهي كرده، تو را مشاهده نكند.

ايمان
در باب حقيقت ايمان و شرايط آن از ديرباز گفت وگوهاي دامنه داري در ميان پيروان مكاتب الهي ـ به ويژه متكلمان مسلمان ـ صورت گرفته است . در قرآن كريم و روايات كه دو منبع اصلي اخلاق اسلامي اند، در بيان اهميت و جايگاه ايمان گفته هاي فراواني وجود دارد كه خلاصه اي از آن در زير مي آيد.
1- ارزش ايمان


در بيان منزلت و جايگاه رفيع ايمان همين بس كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در نصايح خويش به ابوذر مي فرمايد:
اي ابوذر، هيچ چيز در نزد خداوند، محبوب تر از ايمان به او و خودداري از آنچه نهي مي كند، نيست .
روشن است كه خودداري از نواهي خداوند فقط در ساية ايمان به او مقدور است و در واقع از بركات ايمان به خداوند است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز در اين باره مي فرمايد:
خداوند دنيا را هم به كساني كه دوستشان دارد و هم به كساني كه بر آنها غضبناك است، مي دهد ولي ايمان را نمي دهد مگر به آنان كه دوستشان مي دارد .
و هم ايشان در توصيف منزلت و جايگاه مؤمن مي فرمايند:


هر گاه حجاب از چشمان مردم برداشته شود و به وصل ميان خداوند و بندة مؤمن او نظر كنند، آنگاه گردن هاي آنها در مقابل مؤمنان خاضع، امور مؤمنان براي آنان آسان و اطاعت از مؤمنان برايشان نرم و لطيف، خواهد شد .
اين همه منزلت و جايگاه بلندي كه در روايات براي ايمان بيان شده است، به دليل نقشي است كه ايمان در سعادت و كمال آدمي دارد. ايمان از يك سو آخرين حلقة وصل به مقام خليفة الهي و جوار قرب معنوي است و از سوي ديگر بر اساس آنچه در قرآن و روايات آمده است، مبدأ و مفتاح همة‌صفات پسنديدة نفساني و نيكي هاي رفتاري، ايمان است.
2- ماهيت ايمان


اگرچه در باب حقيقت و ماهيت ايمان، اختلاف نظرهايي در ميان متكلمان مسلمان وجود دارد، ولي ويژگي هاي مهم آن بدين قرار است: اولاًَ، ايمان عبارت است از تصديق و اذعان قلبي كه نوعي صفت و حالت نفساني نسبت به يك امر است. بنابراين با صِرفِ شناخت و معرفت، متفاوت است .
ثانياً، جايگاه تحقق ايمان نفس و قلب است و اگرچه آثاري قولي و فعلي دارد، تحقق حقيقت آن متوقّف بر قول يا عمل نيست. ثالثاً، نسبت ميان اسلام و ايمان عام و خاص مطلق است؛ يعني هر مؤمني مسلمان است، ولي ممكن است برخي از مسلمانان فقط در ظواهر تسليم حق باشند.

3- اصناف و درجات ايمان
اوّلاً، در يك تقسيم ايمان به دو نوع «مستقرّ» و «مستودع و عاريه اي» تقسيم مي شود. قرآن كريم مي فرمايد:
«وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ»
و او همان كسي است كه شما را از يك تن پديد آورد. پس (براي شما) قرارگاه و محل امانتي (مقرّر كرد). بي ترديد، ما آيات خود را براي مردمي كه مي فهمند به روشني بيان كرده ايم .
امام كاظم ـ عليه السّلام ـ در تفسير اين آيه مي فرمايد:
ايمان «مستقر» ايماني است كه تا روز قيامت ثابت و ماندگار است و ايمان «مستودع» ايماني است كه قبل از مرگ، خداوند آن را از انسان باز مي ستاند.
امام علي ـ عليه السّلام ـ نسبت به انواع ايمان مي فرمايد:


برخي از ايمان ها در دل ها برقرار است، و برخي ديگر ميان دل ها و سينه ها عاريت و ناپايدار؛ تا روزگار سرآيد ـ و مرگ درآيد‌ ـ پس اگر از كسي بيزاريد، او را واگذاريد تا مرگ بر سر او آيد، آنگاه از او بيزار بودن يا نبودن شايد .
ثانياً، حقيت ايمان، داراي مراتب و درجات و قابل نقصان و كاهش است. قرآن كريم و روايات علاوه بر تأكيد بر اين حقيقت، سرشارند از عباراتي كه اسباب زيادي يا نقصان ايمان را بيان مي دارند. از جمله در قرآن كريم آمده است:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»
مؤمنان، همان كساني اند كه چون خدا ياد شود، دل هاشان بترسد، و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد، و بر پروردگار خود توكّل مي كنند .
و امام صادق ـ عليه السّلام ـ به يكي از پيروان خود فرمود:


اي عبدالعزيز، به راستي كه ايمان ده درجه است، به مانند نردبان كه مي بايست پله پله از آن بالا رفت، پس كسي كه داراي دو درجه از ايمان است به آنكه داراي يك درجه است، نبايد بگويد تو را ايماني نيست و همين طور (دومي به سومي) تا به دهمي برسد و آن را كه در درجة پايين تر از تو است نبايد ساقط از ايمانش پنداري (كه اگر چنين باشد) آنكه در درجة بالاتر از تو است مي بايست تو را ساقط پندارد. بلكه پايين تر از خود را كه ديدي با مهرباني به درجة خودت برسان و آنچه را كه تواناييش را ندارد بر او بار مكن كه كمرش خواهد شكست و به حق، كسي كه دل مؤمني را بشكند بر او لازم است كه جبرانش كند و بهبودش بخشد .


شيخ صدوق دركتاب خصال در پايان اين روايت مي افزايند كه مقداد در درجة هشتم، و ابوذر در درجة نهم و سلمان در درجة دهم از ايمان بودند. البته بايد توجه داشت كه تعيين ده درجه براي ايمان در اين روايت به مفهوم انحصار در ده مرتبه نيست، بلكه مراد صرفاً بيان بسياريِ درجات ايمان است. از همين رو، در روايات ديگر درجات كمتر يا بيشتري نيز براي ايمان شمرده اند .
4- متعلّقات ايمان
در نظام اخلاقي اسلام، ايمان به چيزي موجبات هدايت و زمينة آراستگي به فضايل اخلاقي و سير معنوي را فراهم مي سازد؟ اصلي ترين متعلقات ايمان بر پايه آنچه در قرآن و سنّت معصومان ـ عليهم السّلام ـ آمده به قرار زير است.


يك. ايمان به عالم غيب: قرآن كريم يكي از شروط بهره مندي و هدايت يابي از كتاب الهي را ايمان به غيب و قواي غيبي يعني ملائكه مي داند و در اين باره مي فرمايد:
ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُديً لِلْمُتَّقِينَ (2) الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ...
اين كتابي است كه در (حقانيت) آن هيچ ترديدي نيست، (و) هدايت تقوا پيشگان است؛ آنان كه به غيب ايمان دارند، و ... .


مراد از عالم غيب، حقايقي است كه با حواس ظاهري قابل ادراك نيستند، بلكه با سير عقلاني و يا شهود باطني مي توان به آنها دست يافت. اصولاً شرط ورود به سراپردة ديانت و گذار از منجلاب الحاد و ماديت، باور به غيب و حقايق و قوا و امدادهاي غيبي است «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ...» نيكي ,(تنها) اين نيست كه (به هنگام نماز,)روي خودرابه سوي مشرق يا مغرب كنيد؛(وتمام گفتگوي شما؛درباره قبله وتغييرآن باشد؛وهمه وقت خودرامصروف آن سازيد)بلكه نيكي (ونيكوكار)كسي است كه به خدا و روز رستاخيز و ... ايمان دارد. و تنها با چنين پيش فرضي مي توان الفباي كتاب هدايت را خواند و در پرتو نور آن به سرمنزل رستگاري رسيد.
دو. ايمان به خداوند و يگانگي او: قرآن كريم در طي آيات متعددي ضرورت ايمان به خداوند را يادآور مي شود؛ از جمله مي فرمايد:
« فَامِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ »


پس به خدا و پيامبر او و آن نوري كه ما فرو فرستاديم ايمان آوريد، و خدا به آنچه مي كنيد آگاه است .
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در پاسخ كسي كه از علامت هاي ايمان پرسيد، فرمود:


نشانه هاي ايمان چهار چيز است: اقرار به يگانگي خداوند، و ايمان به او، و ايمان به كتاب او، و ايمان به رسولان الهي .
سه. ايمان به معاد و چگونگي آن: ايمان به معاد و چگونگي آن نقش ضمانت اجرا براي ميزان كارآمدي اخلاق اسلامي را ايفا مي كند. قرآن كريم نيز پس از ايمان به خداوند و يگانگي او بيشترين تأكيد را بر معاد و چگونگي آن از قبيل ايمان به سؤال در قبر، عذاب در قبر، روز رستاخيز، حسابرسي در قيامت، وجود ميزان براي سنجش اعمال، عبور از صراط و باور به بهشت و دوزخ، دارد. در زير به بعضي آيات و روايات اشاره مي شود؛ قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:


إِنَّ الَّذِينَ امَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا و الصّائبون و النّصاري مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
كساني كه ايمان آورده و كساني كه يهودي و صائبي و مسيحي اند، هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان آورد و كار نيكو كند، پس نه بيمي برايشان است و نه اندوهگين خواهند شد .
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد:


ايمان آن است كه آدمي دين حق را به دل بشناسد و به زبان اقرار كند و به اعضاي تن وظايف آن را انجام دهد و به عذاب قبر و منكر و نكير و زنده شدن پس از مرگ و حساب و صراط و ميزان اقرار داشته باشد و اگر بيزاري از دشمنان خداي ـ عزّوجلّ ـ نباشد، ايماني وجود ندارد.
در سخن ديگري از پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ ايمان به بهشت و جهنم نيز دو ركن مهم معاد ضروري دانسته شده است . بنابراين ايمان به معاد و اركان اساسي آن از مهم ترين پايه هاي هدايتگر در اخلاق اسلامي است.


چهار. ايمان به رسالت انبيا و كتب آسماني: يكي از مباني بهره مندي از تعاليم ديني و رويكرد به دين، به ويژه اخلاق اسلامي، باور به عجز و قصور آدمي در شناسايي درست كمال و سعادت خويش و گزينش ابزار و روش هاي صحيح براي راهيابي به آن است. به حتم كسي كه در اين حقيقت ترديد دارد، نمي تواند به رسالت انبياء و محتواي دعوت آنان ايمان و اطمينان داشته باشد و بدون اعتماد و اطمينان، از خيرانديشي هيچ خيرخواهي نمي توان بهره چست.
بر همين مبنا در اخلاق اسلامي تكية فراواني بر ايمان به رسالت رسولان و كتب ايشان شده است. از طرفي چون همة آنان رسالت و هدف واحدي را جست وجو مي كرده اند، ايمان به مجموعة آنان توصيه شده است. در قرآن كريم آمده است؛


« آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ... »
پيامبر(خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است، ايمان آورده است، و مؤمنان همگي به خدا و فرشتگان و كتاب ها و فرستادگانش ايمان آورده اند (و گفتند:) «ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمي گذاريم» و گفتند: «شنيديم و گردن نهاديم. پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاريم) و فرجام به سوي تو است.»


پنج. ايمان به امامت و امامان ـ عليهم السّلام ـ : براساس مباني كلامي شيعه ايمان به جريان امامت، شرط رستگاري و از پايه هاي اخلاق اسلامي است. روايات فراواني در منابع حديثي شيعه در اين باره وجود دارد. علاوه بر اين روايات، اين امر را با استفاده از قرآن و بهره گيري از حوادث مسلّم تاريخي در تفسير آن مي توان اثبات كرد. در قرآن كريم آمده است:
« ... الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً... »


امروز كساني كه كافر شده اند، از (كارشكني در) در دين شما نوميد گرديده اند. پس، از ايشان مترسيدو از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براي شما (به عنوان( آييني برگزيدم .


دو پرسش اساسي دربارة اين آيه مطرح است: اولاًَ: روز مورد نظر چه روزي است؟ ثانياً حادثه اي كه در آن روز اتفاق افتاد و موجب كمال دين و تتميم نعمت خداوند بر بندگانش شد، چه بوده است؟ براساس شواهد تاريخي غيرقابل انكار ومورد قبول همة فرق اسلامي، آن روز، روز هجدهم ذي الحجة سال دهم هجري است و حادثه اي كه در آن روز در غدير خم اتفاق افتاد، انتخاب امام علي ـ عليه السّلام ـ از سوي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به جانشيني خويش و شروع جريان امامت بود .


اكنون باتوجه به آنچه دربارة ضرورت ايمان به رسالت انبيا و محتواي كتاب آنها كه در اصطلاح از آن به «دين» ياد مي كنيم، و با عنايت به مفاد آية پيش گفته مبني بر اين كه جريان امامت جزء كامل كنندة دين است و دين بدون آن ناقص خواهد بود، از منظر قرآن كريم ايمان به امامت نيز امري لازم بوده و از پايه هاي مستحكم اخلاق اسلامي محسوب مي گردد.
5- شرط ايمان


براساس آنچه در قرآن و روايات وارد شده است، انجام عمل نيك عمده ترين شرط ايمان است. در بسياري از آيات قرآن، ايمان در كنار عمل نيكو مطرح شده است و در اكثر آنها بلافاصله پس از ايمان، علم صالح و پسنديده مطرح شده است. اگرچه عمل نيك از عناصر گوهرين ايمان نيست، ولي ايمان بدون عمل نيكو، سود و بهرة مطلوب را در پي نخواهد داشت. بنابراين انجام عمل شايسته را مي توان شرط بهره وري ايمان دانست. در قرآن كريم آمده است:


« وَ أَمَّا مَنْ أمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا يُسْرا. »
و اما هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند، پاداشي (هرچه) نيكوتر خواهد داشت، و به فرمان خود،‌او را به كاري آسان وا خواهيم داشت .
قرآن ادعاي مؤمن بودن را بدون عمل نيك، ادعايي دروغين مي داند:


« وَ يَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ يَتَوَلَّي فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ. »
و مي گويند: «به خدا و پيامبر (او) گرويديم و اطاعت كرديم.» آنگاه دسته اي از ايشان پس از اين (اقرار) روي بر مي گردانند، و آنان مؤمن نيستند .
امام علي ـ عليه السّلام ـ نيز با همين بيان مي فرمايد: «كسي كه به دستورات الهي عمل كند، فقط او است كه مؤمن است.»

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید