بخشی از مقاله

بازگشت به حق

گنهكاران و قدرت بر توبه

هيچ مادرى در جهان هستى ، فرزند خود را گنهكار نزاييده ، و كودك رحم را عاصى و خطاكار به دنيا نياورده .

كودك در حالى قدم به عرصه گاه حيات مى گذارد كه از علم و دانش و تفكر و انديشه خالى است ، و از آنچه در اطرافش مى گذرد كاملا بى خبر است .

طفل وقتى وارد فضاى اين جهان مى شود ، جز گريه كردن و مكيدن شير چيزى نمى داند ، آن هم از گريه و مكيدن شير در لحظات اول در عين اينكه ناله مى زند و شير مى خورد غافل است . غرايز و احساسات و شهوات او به تدريج وارد ميدان فعاليت مى شود ، و آنچه را بايد براى برپا كردن خيمه ى حيات تعليم بگيرد ، از اطرافيان خود و فعل و انفعالات طبيعى ياد مى گيرد .

هم چنانكه بدن او در طول زندگى در معرض انواع بيماريها قرار مى گيرد ، فكر و روحش ، و نفس و قلبش نيز در معرض خطا و اشتباه مى رود و در عمل و اخلاق مبتلاى به گناه مى گردد ، بنابراين گناه همچون بيمارى بدن عارضى است نه ذاتى .

بيمارى بدن و جسم او با دارويى كه طبيب تجويز مى كند معالجه مى شود ، فكر و روح و نفس بيمارش نيز با اجراى دستورات حضرت حق درمان مى پذيرد .

گنهكار با عرفان به وضع خويش ، و معرفت به حلال و حرام خدا ، با رجوع به

طبيب روحانى و دستور العمل گرفتن از او ، براى توبه از گناه آماده مى شود ، و با اميد و دلگرمى به رحمت حضرت حق از عرصه ى گناه بيرون مى آيد ، و همچون روزى كه از مادر متولد شده پاك مى گردد .

گنهكار نمى تواند ادعا كند نمى توانم توبه كنم ، زيرا كسى كه قدرت بر گناه دارد ، بدون شك قدرت بر توبه هم دارد .

آرى انسانى كه توانايى بر خوردن و آشاميدن ، رفتن و آمدن ، گفتن و شنيدن ، ازدواج و كسب و كار ، ورزش و رياضت ، مسافرت و معاشرت و زور آزمايى دارد ، و اگر طبيبى به خاطر بيمارى خاصش او را از بسيارى از غذاها و نوشيدنيها پرهيز دهد ، او از ترس ريشه دار شدن بيمارى با كمال قدرت از خوردن آن غذاها و نوشيدنيها خوددارى مى كند ، مى تواند از گناهانى كه به آن دچار است بپرهيزد ، و از معصيت هايى كه به آن گرفتار است خوددارى نمايد .

عذر هيچ گنهكارى در عدم قدرت بر توبه در پيشگاه حضرت حق قابل قبول نيست ، اگر قدرت بر توبه براى اهل گناه نبود ، از جانب خداوند دعوت به توبه و انابه نمى شدند .

گنهكار بايد اين حقيقت را باور كند كه در هر شرايطى ، و در هر موقعيتى قدرت بر ترك گناه را دارد ، و بر اساس آيات قرآن خداوند مهربان و توبه پذير ، توبه اش را قبول مى كند و گناهانش را گرچه به عدد ريگ بيابان باشد ، در معرض عفو و مغفرت و رحمت قرار مى دهد ، و پرونده ى سياهش را به سپيدى چشم پوشى از همه ى گناهانش آراسته مى كند .

گنهكار بايد اين معنا را آگاه باشد كه اگر به ترك گناه و شستشوى درون و برونش برنخيزد ، و عصيان و خلافش را ادامه بدهد خداوند او را به اشد عذاب دچار مى نمايد ، و جريمه و عقوبت سنگينى را بر او بار خواهد كرد .

خداى بزرگ در قرآن مجيد بدين گونه خود را معرفى مى كند :

غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ . . . (1) .

خداوند ، بخشنده ى گناه ، و پذيرنده ى توبه ى گنهكار ، و داراى عقابى شديد است .

امام معصوم در دعاى افتتاح بدين صورت خداوند را معرفى مى نمايد :

وَاَيْقَنْتُ اَنَّكَ اَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ ، وَاَشَدُّ المُعَاقِبِينَ فِى مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ

يقين و باور دارم كه تو مهربانترين مهربانانى در جاى عفو و رحمت ، و شديدترين عقاب كنندگانى در محل عقاب و انتقام .

خداوند مهربان در قرآن مجيد به گنهكاران اعلام نموده :

قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (2) .

به بندگانم ، آنان كه بر خود اسراف كردند بگو از رحمت خدا نااميد نباشيد ، خداوند تمام گناهان را مى آمرزد ، همانا او آمرزنده ى مهربان است .

بنابراين با توجه به توبه پذيرى حق و قدرتى كه گنهكار بر ترك گناه دارد ، و آياتى كه در قرآن به گنهكار ، مژده ى عفو و رحمت مى دهد ، براى اهل گناه در ترك گناه هيچ عذرى باقى نيست ، به همين خاطر بر گنهكار توبه از گناه واجب فورى و واجب اخلاقى و واجب عقلى است .

گنهكارى كه به توبه برنخيزد ، و به جبران گذشته اقدام ننمايد ، و درون و برون را از گناه پاك نكند ، چنانكه در دنيا در پيشگاه پاكان و عقل و وجدان و حكمت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غافر ( 40 ) : 3 .

2 ـ زمر ( 39 ) : 53 .

و منطق محكوم است ، در آخرت در پيشگاه حضرت حق به طريق اولى محكوم است . چنين گنهكارى در قيامت با اندوه و حسرت ، و ندامت و پشيمانى فرياد مى زند :

لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ المُـحْسِنِينَ (1) .

كاش براى من زمينه ى بازگشتى به دنيا بود تا از نيكوكاران مى شدم !

خداوند در جوابش مى گويد :

بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (2) .

آرى ، محققاً آيات من براى دستگيرى و هدايتت به تو رسيد ، تو آنها را تكذيب نمودى و راه سركشى از دستورات من را پيش گرفتى ، و تو از ناسپاسان بودى .

در آن روز است كه براى نجات گنهكار ، عوضى به جاى دين و عمل از او قبول نمى كنند ، و بر پيشانى وجود او مهر محكوميت مى زنند .

وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الاَْرْضِ جَمِيعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ (3) .

اگر اهل ستم تمام آنچه را در زمين است و همانند آن را در اختيار داشته باشند ، هر آينه همه را فدا كنند تا از عذاب سخت قيامت برهند ، ( ولى چنين چيزى نخواهد شد ) و از جانب حق براى آنان برنامه هايى آشكار گردد كه گمان نمى بردند .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) در دعاى كميل ، در اينكه در دنيا و آخرت گنهكار را در عدم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ زمر ( 39 ) : 58 .

2 ـ زمر ( 39 ) : 59 .

3 ـ زمر ( 39 ) : 47 .

توبه هيچ عذرى در پيشگاه حق نيست ، و خدا را نسبت به گنهكار حجت كامل و تمام است مى گويد :

فَلَكَ الحُجَّةُ عَلَىَّ فِى جَمِيعِ ذَلِكَ وَلاَ حُجَّةَ لِى فِيمَا جَرى عَلَىَّ فِيهِ قَضَاءُكَ . . .

تو را بر من در تمام آنچه از خطا و معصيت و گناه و هوا و هوس و متابعت از شيطان گذشته حجت است ، و براى من در آنچه كه قضايت بر آن جارى شده هيچ گونه حجتى نيست .

روايتى عجيب در مسأله ى حجت حق بر بندگان

عبد الاعلى مولى آل سام مى گويد از حضرت صادق (عليه السلام) شنيدم ، مى فرمودند :

در قيامت زنى زيبا چهره را كه به خاطر زيباييش در دنيا دچار فتنه شد به دادگاه الهى مى آورند ، مى گويد : پروردگارا ! مرا زيبا آفريدى تا جايى كه به خاطر زيباييم برخورد كردم به آنچه كه برخورد كردم ، در آن هنگام حضرت مريم (عليها السلام)را مى آورند و در جواب آن زن گفته مى شود : تو نيكوترى يا مريم ؟ ما مريم را نيكو آفريديم ولى خود را از فتنه حفظ كرد ! جوانى نيكو صورت را مى آورند كه در دنيا محض زيبايى چهره و اندامش دچار فتنه شد ، عرضه مى دارد : خداوندا ! به من چهره ى زيبا دادى تا جايى كه ديدم از زنان آنچه را ديدم . در آن وقت يوسف را مى آورند و در پاسخ آن جوان گفته مى شود : تو زيباترى يا يوسف ؟ ما يوسف را زيبا آفريديم ولى او به خاطر زيباييش دچار فتنه نشد . مبتلا به بلا را مى آورند كه به خاطر بلايش و صبر نكردنش گرفتار فتنه شد ، مى گويد : خداوندا ! بلا را بر من سخت گرفتى ، من هم تاب و طاقتم را از دست دادم و دچار فتنه شدم . ايوب (عليه السلام) را مى آورند و به شخص بلا كشيده مى گويند : بلاى تو شديدتر

بود يا ايوب ؟ او به بلا دچار شد ، ولى گرفتار فتنه نشد(1) !

توبه ميراث آدم و حوا

آدم به عنوان خليفه ى خداوند و نايب حضرت رب العزه آفريده شد ، و پس از اعتدال و استواء بدن ، روح خدايى در او جلوه كرد(2) ، و شايسته ى مقام علم الاسمايى گشت ، و فرشتگان به خاطر عظمت و كرامتش ، به امر حضرت حق در برابر او سجده كردند ، آنگاه به فرمان خداوند همراه با همسرش در بهشت ساكن شد(3) . تمام نعمت هاى بهشت در اختيار او قرار گرفت و استفاده از آن مجموعه براى او و همسرش بلامانع اعلام شد ، جز اينكه از هر دو خواستند به درختى معين نزديك نشوند ، كه با نزديك شدن به آن درخت از ستمكاران خواهند شد(4) . شيطان كه به خاطر سر تافتن از سجده بر آدم ، از حريم حق رانده شده بود و آثار لعنت حق او را زجر مى داد ، و تكبر و خودبينى اش نمى گذاشت به پيشگاه مقدس يار برگردد ، از باب كينه و دشمنى نسبت به آدم و همسرش ، در مقام وسوسه نمودن آنان بر آمد ، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشكار سازد ، و با اطاعت نمودن از او ، مقام كرامت و عظمتشان را از دست بدهند ، و از بهشت عنبر سرشت اخراج شوند ، و روى رحمت و لطف حق از آنان برگردد .

او با اين جملات به وسوسه كردن آنان براى خوردن از ميوه ى آن درخت اقدام كرد :

اى آدم و حوا ! خداوند شما را از اين درخت نهى نكرد جز به اين علت كه اگر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى: 8 / 228، حديث يأجوج و مأجوج، حديث 291; بحار الأنوار: 12 / 341، باب 10، حديث 2.

2 ـ كافى : 72 .

3 ـ بقره ( 2 ) : 30 ـ 35 .

4 ـ اعراف ( 7 ) : 19 ( وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَـا وَلاَ تَقْرَبَا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ ) .

از آن بخوريد فرشته مى شويد يا در اين باغ سرسبز و خرم ، تا ابد خواهيد ماند .

و براى اينكه پاى وسوسه ى خود را در قلب آن دو نفر محكم و ثابت نمايد ، براى آنان سوگند خورد كه من جز خير شما را نمى خواهم(1) . وسوسه ى پرجاذبه و قسم شيطان ، حرص آن دو نفر را شعلهور ساخت . حرص ، بين آنان و نهى حق ، حجاب شد . به وسوسه ى او فريب خوردند و مغرور شدند ، و به عرصه ى تاريك نافرمانى از خداوند درافتادند ، و بر مخالفت با خواسته ى حق جرأت يافتند ، و باطل در نظرشان زيبا آمد !

از آن درخت خوردند ، اندامشان آشكار شد ، لباس وقار و هيبت و نور و كرامت را از دست دادند ، شروع كردند به قرار دادن برگهاى بهشتى بر يكديگر تا آنان را در پوشد ، پروردگارشان آنان را مورد خطاب قرار داد كه آيا شما را از نزديك شدن به آن درخت نهى نكردم ؟ و اعلام ننمودم كه شيطان براى شما دشمنى است آشكار(2) ؟!

آدم و حوا از بهشت اخراج شدند ، مقام خلافت و علم و مسجود ملائكه بودن ، براى آنان كارى نكرد ، از آن مقامى كه به آنان داده شده بود هبوط كردند ، و براى ادامه ى حيات در زمين قرار گرفتند .

دورى از مقام قرب ، از دست دادن همنشينى با فرشتگان ، محروم شدن از بهشت ، بى توجهى به نهى حق و اطاعت از شيطان ، غمى سنگين و اندوهى سخت و حسرتى دردآور بر دوش جانشان گذاشت . از زندان مخوف و محدود خودپسندى ، و خود ديدن كه علت محروميت و ممنوعيت از رحمت و عنايت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اعراف ( 7 ) : 20 ـ 21 ( فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِىَ لَهُمَا مَا وُرِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الخَالِدِينَ * وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ ) .

2 ـ اعراف ( 7 ) : 22 ( فَدَلاَّهُمَا بِغُرُور فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ ) .

محبوب ، و افتادن در دام ماسوى الله است درآمدند ، و به فضاى بيدارى و عشق و علاقه و ايمان به دوست وارد شدند ، فضايى كه منافع سرشارى در دنيا ، و سود بى نهايتى در آخرت نصيب انسان مى كند .

چون به اين صورت به خود آمدند ، فرياد برداشتند كه وقتى در زندان منيت و غفلت از يار افتاديم ، و در تاريكى خودخواهى و حرص و غرور قرار گرفتيم دچار ( ظَلَمْنا اَنْفُسَنا ) شديم .

اين توجه به وضع خويش ، مقدمه ى ورود به عرصه گاه حرّيّت و آزادى و عامل نجات از بند شيطان ، و روى آوردن به جانب حضرت محبوب ، و باعث تواضع و فروتنى در پيشگاه حضرت رب است ، كه اگر شيطان هم به همين صورت رفتار مى نمود رجم از حريم نمى شد و به لعنت ابدى گرفتار نمى گشت .

آدم و حوا در فضاى پرقيمت نور انديشه و تفكر ، و تعقل و توجه ، و بينايى و بيدارى ، كه همراه با ندامت و پشيمانى و اشك چشم بود ، آنچنان ادب و خاكسارى نشان دادند كه نگفتند : ( اغْفِر لَنا ) : ما را بيامرز ، بلكه عرضه داشتند : ( وَاِنْ لَمْ تَغْفِرْلَنا ) : اگر ما را نبخشى و به عرصه گاه رحمت در نياورى ، ( لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ (1) : از زيانكاران خواهيم شد .

به دنبال اين توجه و بيدارى ، و فروتنى و خاكسارى ، و ندامت و پشيمانى ، و گريه و انابه ، و درآمدن از خودى و خدايى شدن ، ابواب رحمت به روى آنان باز شد ، لطف دوست به دستگيرى از آنان شتافت ، عنايت محبوب به استقبال از آنان آمد :

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَات فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (2) .

آدم از پروردگارش دريافت كلمات نمود ، پس توبه اش پذيرفته شد ، همانا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اعراف ( 7 ) : 23 .

2 ـ بقره ( 2 ) : 37 .

خداوند توبه پذير و مهربان است .

نور ربوبيت در كلمات تجلى كرد و به جان آدم راه يافت . با پيوستگى اين سه حقيقت ، يعنى نور ربوبى و كلمات و جان آدم ، توبه تحقق پيدا كرد ، توبه اى كه گذشته را جبران و آينده اى روشن پيش روى تائب قرار داد .

از حضرت باقر (عليه السلام) روايت شده كلمات عبارت بود از :

اَللّهُمَ لاَ إلهَ إلاَّ أنْتَ ، سُبْحَانَكَ وَبِحَمْدِكَ رَبِّ إنّى ظَلَمْتُ نَفْسِى ، فَاغْفِر لِى ، اِنَّكَ خَيْرُ الغَافِرِينَ ، اَللّهُمَّ لاَ إِلهَ إِلاَّ أنْتَ ، سُبْحانَكَ وَبِحَمْدِكَ ، رَبِّ اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسِى ، فَارْحَمْنِى اِنَّكَ خَيْرُ الرّاحِمِينَ ، اَللّهُمَّ لاَ إِلهَ إِلاَّ أنْتَ ، سُبْحانَكَ وَبِحَمْدِكَ ، رَبِّ اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسِى ، فَتُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ(1) .

و نيز روايت شده : آدم اسماء بزرگ و گرانقدرى را مكتوب بر عرش حق ديد ، در رابطه با آنها پرسيد ، به او گفته شد : برترين موجودات از نظر منزلت نزد خدايند : محمد ، على ، فاطمه ، حسن و حسين . آدم براى قبول توبه و بالا رفتن درجه و منزلتش ، به حقيقت آن اسماء متوسل شد و از بركت آن حال و قال ، توبه اش را پذيرفتند(2) .

آرى همين كه باران الهامات حق براى جلوه ى كلمات ، بر دانه ى عشق و محبت آدم فرو ريخت ، نبات اقرار و اعتراف ظلم به نفس روييد ، و كار آدم از چاه بشرى به دعا و گريه و استغاثه كشيد ، درخت اجتباء از سرزمين روحش سركشيد و گل توبه بر آن درخت شكفت :

ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى (3) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع البيان : 1 / 112 ; بحار الأنوار : 11 / 157 ، باب 3 .

2 ـ مجمع البيان : 1 / 113 ; بحار الأنوار : 11 / 157 ، باب 3 .

3 ـ طه ( 20 ) : 122 .

سپس پروردگارش او را برگزيد ، و توبه اش را پذيرفت ، و بر او لباس هدايت خاص درپوشاند .

گناهان

امام صادق (عليه السلام) در قطعه اى بسيار زيبا و جالب كه صورت توبه نامه دارد ، به گناهانى كه توبه از آنها واجب فورى و واجب اخلاقى و شرعى است ، بدين صورت اشاره دارند ، گناهانى كه اگر جبران نشود و با توبه ى حقيقى از صفحه ى پرونده زدوده نگردد ، موجب عذاب الهى در روز جزا و اختلال در زندگى در عرصه گاه دنياست : ضايع كردن واجبات خداوند ، و توقف از فرايض و تضييع حق پروردگار از قبيل نماز ، زكات ، روزه ، جهاد ، حج ، عمره ، وضوى كامل ، غسل ، عبادت شب ، كثرت ذكر ، كفاره ى قسم ، استرجاع در مصيبت و روى گرداندن از حقايقى كه در به جا آوردنش از واجب و مستحب كوتاهى شده .

ارتكاب گناهان كبيره ، روى آوردن به معاصى ، انجام گناهان ، كسب زشتيها ، برخورد به شهوات ، به عهده گرفتن خطا و خلاصه انجام هر معصيت به عمد و اشتباه ، و در پنهان و آشكار .

ريختن خون به ناحق ، عقوق والدين ، قطع رحم ، فرار از جبهه ، تهمت به پاكدامن ، خوردن مال يتيم به ظلم و ستم ، شهادت دروغ ، كتمان شهادت ، دين فروشى به بهاى اندك ، رباخوارى ، خيانت ، مال حرام ، جادو ، كهانت ، فال بد زدن ، شرك ، ريا ، دزدى ، شرابخوارى ، كم گذاشتن از كيل ، خيانت و ظلم در ترازو دارى ، كينه و دشمنى ، دو رويى ، پيمان شكنى ، افترا زدن ، مكر و حيله ، شكستن تعهد در برابر اهل ذمه ، قسم ، غيبت ، سخن چينى ، بهتان ، عيب جويى و خرده گيرى ، بدگويى ، لقب هاى بد دادن به اشخاص ، آزار همسايه ، ورود به خانه ى مردم بدون اجازه ، فخر فروشى ، كبر ، اصرار بر گناه ، روحيه ى

استكبارى ، راه رفتن به كبر و بزرگ منشى ، ستم در حكم راندن ، ظلم به هنگام خشم ، تعصب ورزيدن ، تقويت ستمكار ، كمك بر گناه و دشمنى ، كمى عدد در اهل و مال و فرزند ، بدگمانى به مردم ، متابعت هوى ، عمل به شهوت ، امر به منكر ، نهى از معروف ، فساد در زمين ، انكار حق ، روى آوردن به ستمگران در غير حق ، مكر ، خدعه ، بخل ، گفتار به نادانى ، خوردن ميته و خون و گوشت خوك ، و آنچه براى غير خدا ذبح شده ، حسد ، تجاوز ، دعوت به زشتى ، آرزو بردن به آنچه از جانب خدا عنايت شده ، خودپسندى ، منت گذاشتن در بخشش ، ستمگرى ، انكار قرآن ، تحقير يتيم ، راندن سائل ، شكستن سوگند ، قسم دروغ ، ستم به مردم در اموال و موى و صورت و آبرو ، بد ديدن ، بد شنيدن ، بد گفتن ، بد عمل كردن با دست ، قدم بد برداشتن ، به بدى لمس كردن ، به زشتى حديث نفس نمودن ، قسم باطل(1) .

ترك آنچه واجب است و آلوده شدن به آنچه حرام است ، در اين مقاله ى ملكوتى به وسيله ى امام ششم بيان شده ، و به عنوان گناهانى كه توبه از آن ضرورى است به شماره آمده .

آثار سوء گناهان

بر اساس آيات قرآن مجيد و معارف اهل بيت ، براى گناهان در دنيا و آخرت آثار سويى است كه اگر گنهكار از گناهانش توبه نكند ، بدون ترديد گرفتار آن آثار سوء خواهد شد .

بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (2) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الأنوار : 94 / 328 ، باب 2 .

2 ـ بقره ( 2 ) : 81 .

آرى ، آنان كه به تحصيل گناه برخاستند و گناه سراسر وجودشان را پوشاند ، اصحاب آتشند ، و در آن هميشگى و جاودانه خواهند بود .

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالاَْخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً * أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بَآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلاَ نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْناً (1) .

به مردم بگو : شما را خبر دهم كه زيانكارترين مردم چه كسانى هستند ، آنان كه تمام كوشش و تلاششان در زندگى دنيا نابود شده ، ولى خيال مى كنند عمل نيك انجام مى دهند .

اينان مردمى هستند كه به آيات پروردگارشان و لقاى او كافر شدند ، به اين خاطر اعمالشان تباه شد ، لذا در قيامت بر آنان ميزانى به پا نمى كنيم (ميزان براى كسانى برپا مى شود كه اعمال قابل سنجيدن داشته باشند ، اين آلودگان عاصى و خائنان بى پروا ، چون عمل و سعيشان نابود شده ، ميزانى براى آنها برپا نمى شود ) .

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ . . . (2) .

اينان را در دل ، بيمارى نفاق است ، خداوند بر اين بيمارى مى افزايد و براى ايشان است عذاب دردناك .

فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ . . . (3) .

آنان كه در دل ، بيمارى نفاق دارند مشاهده مى كنى به سوى دشمنان خدا ، يهود و نصارى مى شتابند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كهف ( 18 ) : 103 ـ 105 .

2 ـ بقره ( 2 ) : 10 .

3 ـ مائده ( 5 ) : 53 .

وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ . . . (1) .

و اما آنان كه در دل ، بيمارى نفاق دارند آلودگى بر آلودگى اينان اضافه مى شود .

إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً (2) .

همانا كسانى كه اموال ايتام را به ستم مى خورند ، جز اين نيست كه هم اكنون آتش مى خورند ، و به زودى وارد آتش سوزان مى شوند .

گروهى از محققين بر اساس اين آيه ى شريفه و آيات ديگرى كه از نظر معنا همانند اين آيه هستند ، عقيده دارند جريمه ى گنهكار در روز قيامت همان گناه اوست ، به اين معنا كه اين گناه گنهكار است كه در قيامت به صورت عذاب دردناك ظهور مى كند و گنهكار را براى ابد اسير خود نموده و او را شكنجه مى دهد .

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالهُدَى وَالْعَذَابَ بِالمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (3) .

آنان كه آنچه را خداوند از كتاب نازل نموده ، كتمان مى نمايند و آن را در برابر بهاى اندكى مى فروشند ، جز آتش چيزى نمى خورند ، خداوند در قيامت با آنان سخن نمى گويد ، و آنان را تزكيه از گناه و آلودگى نمى نمايد ، و براى آنان عذاب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ توبه ( 9 ) : 125 .

2 ـ نساء ( 4 ) : 10 .

3 ـ بقره ( 2 ) : 174 ـ 175 .

دردآورى است .

اينان كسانى هستند كه گمراهى را با هدايت ، و عذاب را با مغفرت مبادله كرده اند ، و چه اندازه در برابر عذاب خدا طاقت دارند ؟!

مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَاد اشْتَدَّتْ بِهِ الِّريحُ فِي يَوْم عَاصِف لاَّ يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْء ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ (1) .

اعمال مردمى كه به پروردگارشان كافر شدند ، به مانند خاكسترى در برابر تندبادى در يك روز طوفانى است ، آنها قدرت ندارند كمترين چيزى از آنچه انجام داده اند به دست آورند ، و اين گمراهى دورى است !

از اينگونه آيات استفاده مى شود ، كه آثار سوء گناه كه خيلى بيش از اينهاست عبارت است از :

همنشينى با آتش در قيامت ، جاودانه بودن در عذاب ، زيان و خسارت در دنيا و آخرت ، نابود شدن همه ى تلاش و كوشش انسان ، حبط اعمال در محشر ، برپا نشدن ترازوى سنجش در قيامت ، اضافه شدن گناه بر اثر عدم توبه ، شتاب به سوى دشمنان خدا ، قطع رابطه ى حق با انسان ، تزكيه نشدن در قيامت ، تبديل هدايت به گمراهى ، مبادله ى عذاب با مغفرت .

حضرت سجاد (عليه السلام) در روايتى مفصل به آثار سوء گناهان به اين صورت اشاره مى فرمايند :

گناهانى كه نعمت ها را تغيير مى دهند : تجاوز به حقوق مردم ، كناره گرفتن از عادت خير ، از بين رفتن نيكى به مردم ، كفران نعمت ، ترك شكر .

گناهانى كه موجب ندامت و حسرت است : قتل نفس ، ترك صله ى رحم ، واگذاشتن نماز تا از دست رفتن وقت ، ترك وصيت ، باز نگرداندن حقوق مالى

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابراهيم ( 14 ) : 18 .

مردم ، منع زكات تا رسيدن مرگ و لال شدن زبان .

گناهانى كه باعث زوال نعمت است : عصيان عارف به ستم ، تعدى به مردم ، استهزاء افراد ، خوار نمودن انسانها .

گناهانى كه نعمت ها را دفع مى كند و نمى گذارد به انسان برسد : اظهار احتياج ، خواب ثلث اول شب تا از دست رفتن نماز ، خواب صبح تا ضايع شدن نماز ، كوچك شمردن نعمت ، شكايت از حضرت حق .

گناهانى كه باعث پرده درى است : شرابخوارى ، قمار بازى ، دلقك بازى ، كار لغو ، شوخى ، گفتن عيوب مردم ، همنشينى با مى خواران .

گناهانى كه سبب نزول بلا و حادثه است : نرسيدن به داد اندوهگين ، ترك يارى ستمديده ، ضايع كردن امر به معروف و نهى از منكر .

گناهانى كه موجب پيروزى دشمنان است : ظلم آشكار ، اظهار معاصى ، مباح شمردن حرام ، سرپيچى از خوبان ، اطاعت از بدكاران .

گناهانى كه باعث مرگ زودرس است : قطع رحم ، سوگند دروغ ، گفتار كذب ، زنا ، بستن راه مسلمين ، ادعاى امامت به ناحق .

گناهانى كه سبب قطع اميد است : يأس از رحمت ، نااميدى شديد از لطف خدا ، تكيه بر غير حق ، تكذيب وعده ى پروردگار .

گناهانى كه موجب تاريكى هواست : سحر و كهانت ، ايمان به تأثير ستارگان ، تكذيب قدر ، عقوق والدين .

گناهانى كه علت برداشته شدن پرده ى حرمت است : وام گرفتن به نيت پس ندادن ، اسراف در خرج ، بخل بر زن و فرزند و ارحام ، بداخلاقى ، كم صبرى ، به كار گرفتن بى حوصلگى ، خود را به تنبلى زدن ، سبك شمردن اهل دين .

گناهانى كه مورث رد شدن دعاست : نيت بد ، زشتى باطن ، دورويى با برادران دينى ، باور نداشتن به اجابت دعا ، به تأخير انداختن نماز تا از بين رفتن وقت ،

ترك تقرب به حق با روى گرداندن از كار خير و صدقه ، ناسزا گفتن و فحش در كلام .

گناهانى كه سبب حبس باران مى شود : ستم قاضيان در احكام ، شهادت ناحق ، كتمان شهادت ، منع زكات و قرض ، سنگدلى نسبت به نيازمندان و تهيدستان ، ستم بر يتيم و نيازمند ، راندن سائل ، و رد كردن تهيدست در شب تار(1) .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) در رابطه با گناهان مى فرمايند :

لَو لَمْ يَتَوَعَّدِ اللهُ عَلى مَعْصِيَتِهِ لَكَانَ يَجِبُ اَنْ لاَ يُعْصى شُكْراً لِنِعَمِهِ(2) .

اگر خداوند بر عصيان بندگانش نسبت به خود وعده ى عذاب نداده بود ، هر آينه واجب بود به خاطر شكر نعمتهايش معصيت نشود !

بنابراين بياييد از باب تقدير و تشكر از نعمتهاى حضرت حق ، كه احدى را قدرت شمارش آن نيست ، از هرگونه معصيت و گناهى خوددارى كنيم ، و نسبت به گذشته ى زشت خود ، در مقام عذرخواهى و توبه و ندامت برآييم ، كه اينگونه حركت باعث مغفرت و رحمت ، و غرق شدن در لطف و عنايت حضرت محبوب است .

راه توبه ى واقعى

با توجه به آثار بسيار مهم توبه ، كه عبارت از رسيدن به مغفرت و رحمت و رضوان حق است ، و نيز پيدا شدن لياقت براى ورود به بهشت ، و امان يافتن از عذاب جهنم ، و بيرون شدن از جاده ى گمراهى ، و قرار گرفتن در مسير هدايت ، و پاك شدن پرونده از سياهى و ظلمت ، بايد گفت : توبه مسأله اى است عظيم ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معانى الاخبار : 270 ، باب معنى الذنوب التى تغير النعم ، حديث 2 ; وسائل الشيعه : 16 / 281 ، باب 41 ، حديث 21556 ; بحار الأنوار : 70 / 375 ، باب 138 ، حديث 12 .

2 ـ نهج البلاغه : 842 ، حكمت 290 ; بحار الأنوار : 70 / 364 ، باب 137 ، حديث 96 .

و برنامه اى است بزرگ ، و حقيقتى است فوق العاده ، و واقعيتى است ملكوتى و عرشى .

توبه به اينكه انسان استغفراللهى بگويد و در باطن اندكى دچار حيا شود ، و در جلوت يا خلوت اشكى بريزد حاصل نمى شود ، زيرا بسيارند مردمى كه بدين صورت توبه مى كنند ، ولى پس از اندك مدتى به همان گناهانى كه آلوده بودند باز مى گردند !

بازگشتن به گناه ، بالاترين دليل اين معناست كه توبه ى حقيقى حاصل نشده ، و بازگشت واقعى تحقق پيدا نكرده .

توبه و بازگشت واقعى ، آنچنان مهم و باعظمت است كه قسمت عمده اى از آيات قرآن و معارف الهيه به آن اختصاص يافته است .

توبه ى حقيقى از ديدگاه امام على (عليه السلام)

امام به شخصى كه به عنوان توبه جمله ى استغفر اللّه را به زبان جارى كرد ، فرمودند : مادر بر عزايت بگريد ، مى دانى توبه چيست ؟ توبه درجه ى عليّين است ، و آن اسمى است واقع بر شش معنا :

1 ـ پشيمانى بر آنچه كه گذشت

2 ـ تصميم جدى بر بازنگشتن به گناه

3 ـ ادا كردن حقوق مردم به مردم

4 ـ اداى واجبات ضايع شده

5 ـ آب كردن گوشتى كه بر گناه به بدن روييده تا جايى كه اثرى از آن گوشت بر استخوان نماند ، و گوشت تازه در حال عبادت بين پوست و استخوان برويد .

6 ـ چشاندن رنج طاعت به بدن ، چنانكه لذت معصيت به آن چشانده شد ،

پس از عبور از اين شش مرحله بگو : استغفر اللّه(1) .

تائب بايد به حقيقت توبه كند ، و عزمش براى ترك گناه جزم باشد ، و نيت بازگشت به گناه از صفحه ى دلش براى هميشه زدوده شود ، و به اميد توبه ى دوباره و سه باره و صد باره وارد گناه نگردد ، كه اين اميد بدون شك اميدى شيطانى و حالتى مسخره است ، امام هشتم (عليه السلام) در روايتى مى فرمايند :

مَنِ اسْتَغْفَرَ بِلِسَانِهِ وَلَمْ يَنْدَمْ بِقَلْبِهِ فَقَدِ اسْتَهْزَأَ بِنَفْسِهِ . . .(2)

كسى كه به زبان استغفار كند ولى به قلب پشيمان نباشد ، خود را مسخره كرده !

راستى خنده آور است و بسيار جاى تأسف است كه انسان به اميد دست يافتن به دوا ، خود را مريض كند ، و چه اندازه باعث خسارت است كه آدمى به اميد توبه مرتكب جرم و گناه و خطا و معصيت گردد ، و به خود تلقين نمايد كه همواره درِ توبه باز است ، بنابراين گناه مى كنم و سپس آراسته به توبه مى شوم !

اگر توبه جدى باشد ، اگر توبه از روى حقيقت انجام بگيرد ، اگر توبه با شرايطى كه دارد تحقق يابد ، بدون ترديد روح تصفيه مى شود ، نفس به پاكى مى رسد ، دل صفا مى گيرد ، و زنگ گناه از همه ى اعضا و جوارح ، و باطن و ظاهر زدوده مى گردد .

توبه نبايد حرفه اى باشد ، چرا كه گناه ظلمت است و توبه روشنايى ، و رفتو آمد زياد ميان تاريكى و روشنايى ديدگان جان را مختل مى سازد . اگر پس از توبه از يك گناه ، دوباره به گناه باز گرديم ، معلوم مى شود توبه نكرده ايم .

نفس همانند تنوره ى جهنم است ، پر شدنى نيست ، از گناه خسته و سير

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نهج البلاغه : 878 ، حكمت 417 ; وسائل الشيعه : 16 / 77 ، باب 87 ، حديث 21028 ; بحار الأنوار : 6 / 36 ، باب 20 ، حديث 59 .

2 ـ كنز الفوائد : 1 / 330 ، فصل حديث عن الإمام الرضا ( ع ) ; بحار الأنوار : 75 / 356 ، باب 26 ، حديث 11 .

نمى شود ، حالت زياده خواهى او كم نمى گردد ، و همين امور باعث در جا زدن انسان و واماندگيش از حركت به سوى حق است ، درب اين تنوره را بايد با توبه بست ، و سركشى اين موجود عجيب را بايد با توبه ى واقعى مهار كرد .

توبه انقلاب حال و تحقق تحول در دل و جان است كه با اين تحول ، رابطه ى انسان با گناه و عوامل آن بسيار ضعيف ، و با حق و حقيقت و علل پاكى و نورانيت فوق العاده قوى مى گردد .

توبه ابتداى حياتى تازه است ، حياتى عرشى و ملكوتى ، كه در اين حيات ، قلب تسليم خدا ، نفس تسليم به حسنات ، و درون و برون روى گردان از همه ى آلودگيهاست .

توبه خاموش كردن چراغ هواى نفس ، و قرار گرفتن در هواى حق است .

توبه خاتمه دادن به حكومت شيطان در درون ، و زمينه سازى حكومت حق در باطن است .

براى هر گناهى توبه اى مخصوص است

عده اى از مردم تصور مى كنند اگر به خاطر انواع گناهان خود ، از خداوند عذرخواهى كنند و جمله ى اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَاَتُوبُ اِلَيْه را بر زبان جارى كنند ، و گوشه ى مسجد يا حرمى از حرم هاى اهل بيت زيارتى بخوانند و اشكى بريزند ، توبه حاصل مى شود ; در صورتى كه آيات و روايات مربوط به توبه ، اين روش را به عنوان توبه قبول ندارند ، اينگونه مردم بايد توجه داشته باشند كه توبه بر حسب اختلاف گناهان مختلف است ، براى هر گناهى توبه اى خاص مقرر است كه اگر انسان توبه ى مخصوص به آن گناه را تحقق ندهد ، پرونده ى او از آن گناه پاك نمى شود و مظلمه ى آن تا قيامت بر عهده ى او باقى مى ماند ، و در آن روز به اسارت عذاب آن گناه دچار خواهد شد .

تمام گناهان را مى توان در سه مرحله خلاصه كرد :

1 ـ گناهانى كه به صورت ترك عبادات واجبه و طاعات لازمه صورت گرفته ، مانند : ترك نماز ، روزه ، زكات ، خمس ، جهاد و . . .

2 ـ گناهانى كه به صورت تخلف از نواحى حق صورت گرفته و اصطكاكى با حق مردم ندارد ، مانند : شرب خمر ، چشم چرانى ، زنا ، قمار ، لواط ، استمناء ، استماع موسيقى حرام و . . .

3 ـ گناهانى كه علاوه بر نافرمانى از اوامر حق ، حقوقى از مردم را ضايع نموده ، مانند : قتل نفس ، سرقت ، ربا ، غصب ، خوردن مال يتيم ، رشوه ، ضربه زدن به بدن يا مال مردم و . . .

توبه از گناهان دسته ى اول ، انجام ترك شده هاست : خواندن نماز ، گرفتن روزه ، رفتن به حج ، پرداخت خمس و زكات تمام دورانى كه خمس و زكات به انسان تعلق گرفته .

توبه از گناهان دسته ى دوم ، استغفار و پشيمانى ، و عزم بر ترك جدى نسبت به آن گناهان است ، به صورتى كه انقلاب حال انسان باعث شود كه اعضا و جوارح از هوس بازگشتن به گناه باز مانند .

توبه از گناهان دسته ى سوم ، رجوع به مردم و پاك شدن از حقوق آنهاست ، به اينكه قاتل خود را در اختيار خانواده ى مقتول بگذارد ، تا او را قصاص كنند ، يا خونبهاى مقتول را از او بگيرند ، يا وى را عفو نمايند ، رباخوار بايد تمام رباهاى گرفته شده را به مردم باز گرداند ، غاصب بايد اشياى غصب شده را به صاحبانش پس بدهد ، مال يتيم و رشوه بايد به مالكانش باز گردد ، ديه ى ضربه هاى بدنى بايد پرداخت شود و خسارتهايى كه به اموال مردم زده شده بايد جبران گردد . براى تحقق توبه ى واقعى بايد از نفوذ سه جاذبه آزاد شد .

1 ـ شيطان

لفظ شيطان و ابليس در حدود 98 بار در قرآن مجيد ذكر شده ، موجود خطرناك و وسوسه گرى كه هدفى جز بريدن انسان از عبادت و طاعت حق ، و درانداختنش به انواع گناهان و معاصى ندارد .

كتاب خدا از انسان گمراه و گمراه كننده ، و از موجودى نامريى كه باطن آدمى را در حوزه ى وسوسه قرار مى دهد تعبير به شيطان نموده .

شيطان از ماده ى شطن و شاطن به معناى خبيث و پست و سركش و متمرد ، و گمراه و گمراه كننده آمده ، چه اين موجود از نوع انسان باشد يا نوع جن .

كتاب خدا و روايات و اخبارى كه به عنوان تفسير و توضيح قرآن ، از پيامبر و ائمه ى طاهرين نقل شده خصوصيات شياطين انسى و جنى را بدين صورت بيان مى كنند :

دشمن آشكار و قسم خورده ، امر كننده به بدكارى و فحشا و دادن نسبت ناروا به خداوند ، ترساندن اهل خير از فقير شدن به خاطر خرج كردن در راه خير ، انداختن انسان در لغزش ، كشاندن آدمى به گمراهى به صورتى كه از سعادت بسيار بسيار دور شود ، زمينه سازى براى شرب خمر ، قمار ، شرط بنديهاى حرام ، ايجاد عداوت و كينه در قلوب مردم نسبت به يكديگر ، جلوه دادن كار زشت ، وعده ى ناحق دادن ، ايجاد غرور در باطن ، به خوارى كشيدن انسان ، ايجاد مانع در راه حق ، دعوت به امورى كه مورث عذاب جهنم است ، زمينه ى ايجاد طلاق بين زن و شوهر ، فراهم آوردن زمينه ى قرارداد بين مردم براى معصيت ، جلوه دادن عشق به دنيا ، ايجاد محبت بيش از حد نسبت به پول ، مغرور كردن انسان براى ارتكاب گناه به اميد توبه ، ايجاد خود بينى ، بخل ، غيبت ، دروغ ، تحريك شهوات ، تشويق به ارتكاب گناه علنى ، تحريك خشم و غضب .

انسان تا در اسارت جاذبه ى شياطين انسى و جنى است ، امكان توبه ى واقعى براى او وجود ندارد ، چرا كه با حاكميت نفوذ شياطين ، انسان پس از توبه دوباره وسوسه به گناه مى شود ، و عهد توبه را شكسته ، و به طاعت از شياطين تن مى دهد .

تائب بايد با طلب توفيق از خداوند مهربان ، و ادامه ى ترك گناه ، و تمرد و سركشى از شياطين ، به تدريج نفوذ اين عناصر خبيث را از خيمه ى حيات خود دفع كند ، و به سلطه ى اين دشمنان قسم خورده خاتمه دهد ، تا مايه ى توبه و انابه در قلب بماند ، و اين عهد نورانى با هجوم ظلمت نشكند .

2 ـ دنيا

كيفيت رابطه ى انسان با تمام عناصر مادى ، و آنچه كه عامل تداوم حيات و بقاء است دنياى آدمى است .

اگر اين رابطه بر اساس خواسته ى حق نظام گرفته باشد ، بدون شك دنياى انسان دنياى ممدوح و موجب آبادى آخرت است ، و اگر رابطه ى انسان با شئون مادى بر اساس هواى نفس و خواسته هاى بى حد و مرز شكل گرفته باشد ، دنياى انسان دنياى مذموم و باعث خرابى آخرت است .

البته رابطه اى كه بر اساس هواى نفس ، و خواسته هاى بى قيد و شرط با عناصر مادى نظام گرفته باشد زمينه اى قطعى براى افتادن در عرصه ى گناه است .

در سايه ى اين رابطه ى غلط است كه انسان دچار عشق مفرط به شهوات و مسائل مالى مى گردد ، و از اين رهگذر در گردونه ى مخالفت با اوامر و نواهى حق قرار مى گيرد .

اينگونه رابطه باعث مغرور شدن به امور مادى و شهوات است ، و نتيجه ى آن زيان سنگين ، و سپس ورود به آخرت همراه با كوله بارى از خسارت است .

على (عليه السلام) درباره ى اين چنين دنيا مى فرمايند :

الدُّنْيَا تَغُرُّ وَتَضُرُّ وَتَمُرُّ . . .(1)

دنيا مغرور مى كند ، و زيان مى زند ، و مى گذرد .

خداوند در شب معراج ، درباره ى ويژگيهاى گرفتاران به دنياى مذموم به پيامبرش فرمود : اهل دنيا آنانند كه خوراك و خنده و خواب و خشمشان زياد است ، خشنودى آنان به عنايت حق اندك و رضايتشان از مردم كم است ، از بدى خود نسبت به مردم عذر و پوزش نطلبند ، و معذرت ديگران را نيز قبول ننمايند ، به وقت طاعت تنبل ، و به هنگام گناه شجاع و قدرتمندند ، آرزويشان دراز و اجلشان نزديك ، و اهل محاسبه ى نفس نيستند ، سودشان اندك ، سخن گفتنشان بسيار ، و ترسشان از عذاب حق كم ، و شادى و خوشحالى آنان به وقت خوردن زياد است .

به هنگام راحت و آسايش شكر نكنند ، در بلا و مصيبت صبر ننمايند ، بسيار مردم در نظرشان اندك است ، به كارى كه انجام نداده اند خود را مى ستايند ، و نسبت به چيزى كه براى آنان نيست ادعا دارند ، و به آنچه كه آرزو دارند سخن مى گويند ، بديهاى مردم را ذكر مى كنند ، و خوبيهاى آنان را پنهان مى دارند ، پيامبر عرضه داشت : پروردگارا ! در اهل دنيا غير از اين عيوب ، عيبى هست ؟ خطاب شد : اى احمد ! عيب اهل دنيا زياد است ، در آنان نادانى و حماقت وجود دارد ، نسبت به آموزگار خود فروتنى ندارند ، خود را به نظر خويش عاقل مى دانند ، در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نهج البلاغه : 877 ، حكمت 415 ; غرر الحكم : 135 ، الدنيا دار غرور ، حديث 2347 ; روضة الواعظين : 2 / 441 ، مجلس فى ذكر الدنيا .

حالى كه نزد آگاهان احمقانند(1) !

اگر كسى از گناهانش توبه كند ولى در عين توبه در سيطره و سلطه و حكومت اينگونه جاذبه ها و كشش هاى مادى باشد ، آيا توبه ى او پابرجا مى ماند ، و در عرصه گاه توبه مى تواند قدمى ثابت و مستقيم داشته باشد ؟

توبه كننده ، تا از نفوذ اينگونه امور آزاد نشود ، توبه ى واقعى براى او غيرممكن است ، چرا كه توبه مى كند ولى هجوم يكى از اين امور باعث توبه شكنى او مى شود .

3 ـ آفات

علايق غلط ، محبت هاى بيجا ، عشق افراطى به لذتها ، شهوات نامحدود ، اميال بى حد و مرز ، غرايز خارج از چهارچوب حق ، هواى نفس و خواسته هاى بى محاسبه ، آفات خطرناكى هستند كه تا در زندگى انسان جولان دارند ، مانع از تحقق توبه ى واقعى اند ، توبه كننده بايد تمام اين امور را از وجود خود پاك نمايد ، و به علاج اين امراض اقدام كند ، تا راه ظهور توبه ى جدى باز شود .

هديه ى خداوند به توبه كنندگان واقعى

معصوم مى فرمايد : خداوند عزّ و جل به توبه كنندگان سه خصلت عنايت فرموده كه اگر خصلتى از آنها را به تمام اهل آسمانها و زمين مرحمت مى فرمود ، هر آينه به آن خصلت نجات پيدا مى كردند :

1 ـ ( إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ المُتَطَهِّرِينَ (2) .

خداوند توبه كنندگان از هر گناه و پاك شوندگان از هر آلودگى را دوست دارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ارشاد القلوب : 1 / 200 ، باب الرابع و الخمسون ; بحار الأنوار : 74 / 23 ، باب 2 ، حديث 6 .

2 ـ بقره ( 2 ) : 222 .

پس كسى كه خداوند او را دوست بدارد عذابش نخواهد كرد .

2 ـ ( الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْء رَحْمَةً وَعِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْن الَّتِى وَعَدتَّهُمْ وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيِّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (1) .

فرشتگانى كه عرش را حمل مى كنند و فرشتگان حول عرش ، در تسبيح و حمد پروردگارشان هستند ، و مؤمن به خدايند ، و براى اهل ايمان طلب مغفرت مى كنند ; پروردگار ما ! علم و رحمتت همه چيز را فرا گرفته ، آنان كه توبه كردند و راهت را پيروى نمودند مورد مغفرت قرار بده ، و از عذاب جهنم نگاه دار . خداوندا ! آنان را در بهشت عدنى كه به آنان وعده دادى ، با پدران و همسران و فرزندان ايشان كه صالح شدند درآور ، همانا تو عزيز و حكيمى ، و آنان را از بديها حفظ كن ، و كسى را كه امروز از بديها حفظ كنى او را مورد رحمت قرار داده اى و اين است آن فوز عظيم .

3 ـ ( وَالَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَلاَ يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلاَ يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثَاماً * يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَاناً * إِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَات وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (2) .

آنان كه با خداوند معبود ديگرى را نمى خوانند ، و خون كسى را كه خدا محترم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غافر ( 40 ) : 7 ـ 9 .

2 ـ فرقان ( 25 ) : 68 ـ 70 .

دانسته جز به حق نمى ريزند ، و زنا نمى كنند ، كه هر كس اين عمل انجام بدهد به جزايش مى رسد ، عذابش در قيامت دوچندان مى شود و با ذلت و خوارى در آتش ، هميشگى و جاودانه مى گردد . مگر آنان كه توبه كنند و ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند ، پس خداوند زشتى هاى آنها را به خوبيها تبديل كند كه خداوند آمرزنده ى مهربان است(1) .

قرآن و مسأله ى باعظمت توبه

لفظ توبه و مشتقات آن نزديك به 87 بار در قرآن مجيد ذكر شده و اين كثرت ذكر ، دليل بر عظمت اين حقيقت در پيشگاه حضرت محبوب است .

مسأله ى توبه را در قرآن كريم مى توان به پنج بخش تقسيم كرد :

1 ـ امر به توبه .

2 ـ راه توبه ى واقعى .

3 ـ پذيرش توبه .

4 ـ روى گردانى از توبه .

5 ـ علت قبول نشدن توبه .

1 ـ امر به توبه

وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ . . . (2) .

از خداوند به خاطر گناهانتان طلب آمرزش نماييد ، آنگاه به سوى او روى آورده از تمام معاصى و خطاهايتان توبه كنيد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 2 / 432 ، حديث 5 ; بحار الأنوار : 6 / 39 ، باب 20 ، حديث 70 .

2 ـ هود ( 11 ) : 3 .

وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (1) .

اى اهل ايمان ! همگى به سوى خدا باز گرديد ، از تمام گناهان خود توبه كنيد ، باشد كه رستگار شويد .

راغب اصفهانى در كتاب مفردات مى گويد : فلاح در قيامت عبارت است از حيات بدون مرگ ، عزت بى ذلت ، علم منهاى جهل ، غناى بدون تهيدستى(2) .

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً (3) .

اى كسانى كه ايمان آورديد ! به جانب خدا باز گشته ، از تمام معاصى خود توبه كنيد ، توبه ى خالص .

در اين آيات ، خداوند مهربان اهل ايمان و غير آنان را امر به توبه مى نمايد ، اطاعت از امر حق واجب و موجب غفران و رحمت ، و عصيان از امر خداوند حرام و مورث غضب و عذاب ، و خزى دنيا و خوارى آخرت و هلاك ابدى و دايمى است .

2 ـ راه توبه ى واقعى

توبه مسأله ى ساده و آسانى نيست ، توبه همراه با يك سلسله شرايط معنوى و عملى قابل تحقق است .

حال ندامت ، تصميم بر آينده اى ملكوتى و پاك ، تبديل سيئات اخلاقى به حسنات اخلاقى ، اصلاح عمل ، جبران گذشته و تكيه كردن بر ايمان به خدا و قيامت عناصرى است كه ساختمان توبه از آنها ساخته مى شود ، و بناى انابه از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نور ( 24 ) : 31 .

2 ـ مفردات راغب : 64 ، ماده ى ( فلح ) .

3 ـ تحريم ( 66 ) : 8 .

آنها برپا مى گردد .

إِلاَّ الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (1) .

مگر آنان كه با گناه قطع رابطه كرده به خدا بازگشتند ، و اخلاق و عمل خود را اصلاح نمودند و آنچه را از حق پنهان مى داشتند براى مردم بيان كردند ، پس توبه ى ايشان را مى پذيرم و من پذيرنده ى توبه و مهربانم .

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَة ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيب فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيماً حَكِيماً (2) .

محققاً بازگشت و توبه ى كسانى مورد توجه است كه بدى را از روى جهالت انجام دهند ، سپس به زودى و بدون فوت وقت و تأخير انداختن توبه رو به جانب حق كنند ، خداوند توبه ى آنان را مى پذيرد كه خداوند عليم و حكيم است .

فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (3) .

كسى كه بعد از ستمش بر قانون و بر مردم و بر نفس خويش ، توبه كند و عقيده و اخلاق و عملش را اصلاح نمايد ، خداوند توبه اش را مى پذيرد ، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است .

وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِن بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره ( 2 ) : 160 .

2 ـ نساء ( 4 ) : 17 .

3 ـ مائده ( 5 ) : 39 .

رَحِيمٌ (1) .

آنان كه كار زشت كردند ، سپس بعد از زشتى توبه كردند ، و اهل ايمان شدند ، همانا پروردگارت بعد از توبه ى آنان ، آمرزنده ى مهربان است .

فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ . . . (2) .

گنهكاران اگر توبه كردند و نماز را به پا داشتند و زكات پرداختند ، پس برادران دينى شما هستند .

بر اساس اين آيات ، ايمان به خدا و قيامت ، اصلاح عقيده و اخلاق و عمل ، بازگشت فورى و بدون تأخير ، قطع رابطه با ستم ، برپا داشتن نماز ، پرداخت زكات ، و بازگرداندن حقوق مالى مردم به مردم از شرايط توبه ى واقعى است ، و هر كس به اين صورت توبه كند ، بدون ترديد به حقيقت توبه رسيده و توبه ى حقيقى را محقق ساخته و توبه اش صد در صد مورد قبول حق است .

3 ـ پذيرش توبه

گنهكار زمانى كه امر حضرت حق را در مسأله ى توبه اطاعت كرد ، و به شرايط توبه عمل كرد ، و راهى را كه قرآن براى توبه ترسيم نموده پيمود ، بدون ترديد خداوند مهربان كه وعده ى قبولى توبه به گنهكار داده ، توبه اش را مى پذيرد و نشان قبولى توبه بر پرونده اش ثبت مى كند و وى را از گناه پاك نموده ، ظلمت و تاريكى باطنش را به نور و سپيدى تبديل مى نمايد .

أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبَادِهِ . . . (3) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اعراف ( 7 ) : 153 .

2 ـ توبه ( 9 ) : 11 .

3 ـ توبه ( 9 ) : 104 .

آيا ندانسته اند كه همانا خداوند توبه را از بندگانش قبول مى كند ؟

وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُوا عَنِ السَّيِّئَاتِ . . . (1) .

و اوست خداوندى كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و از بديهاى آنان گذشت مى كند .

غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ . . . (2) .

خداوند آمرزنده ى گناه و قبول كننده ى توبه است .

4 ـ روى گردانى از توبه

اگر توبه نكردن گنهكار به علت مأيوس بودنش از رحمت خدا باشد بايد بداند كه يأس از رحمت ، جز اخلاق كافران نيست(3) .

اگر روى گردانى گنهكار از توبه به تصوّر اين معنى باشد كه خداوند قدرت بر آمرزش او را ندارد ، بايد بداند كه اين حالت از اخلاق يهود عنود است(4) .

اگر روى گردانى گنهكار از توبه ، محصول تلخ تكبر او نسبت به حضرت حق و جرأت او نسبت به خداوند مهربان و اسائه ى ادب او نسبت به ربّ كريم باشد ، بايد بداند خداوند عزيز اينگونه مردم متكبر و جرى و بى ادب را دوست ندارد و كسى كه مورد محبّت خدا نباشد ، نجاتى در دنيا و آخرت براى او نيست(5) .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شورى ( 42 ) : 25 .

2 ـ غافر ( 40 ) : 3 .

3 ـ يوسف ( 12 ) : 87 .

4 ـ مائده ( 5 ) : 64 .

5 ـ نحل ( 16 ) : 23 ( لاَ جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ ) ; حج ( 22 ) : 38 ( إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ كُلَّ خَوَّان كَفُور ) ; قصص ( 28 ) : 76 ( إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلِى الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لاَ تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْفَرِحِينَ ) ; لقمان ( 31 ) : 18 ( وَلاَ تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلاَ تَمْشِ في الاَْرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَال فَخُور ) ; حديد ( 57 ) : 23 ( لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَال فَخُور ) .

گنهكار بايد بداند روى گردانى از توبه ، در حالى كه باب توبه باز و انجام توبه همراه با شرايطى كه دارد ممكن ، و خداوند مهربان توبه پذير است ، عين ستم بر خويش و ظلم به حقايق عالى ملكوتى است .

. . . وَمَن لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (1) .

و آنان كه ( از زشتى ها ، گناهان ، ستمكاريها ، تجاوزات ، ترك واجبات ، خوردن مال حرام ، تهمت ، غيبت ، فساد اخلاق ) توبه نكردند و به حضرت محبوب باز نگشتند ، از ستمگرانند .

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا المُؤْمِنِينَ وَالمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ (2) .

همانا كسانى كه مردان و زنان باايمان را گداختند ، سپس توبه نكردند ، عذاب جهنم و عذاب سوزنده را سزاوارند .

5 ـ علت قبول نشدن توبه

گنهكار در صورتى كه فرصت توبه داشته باشد و توبه را همراه با شرايط آن بجا آورد ، بدون ترديد توبه اش مورد پذيرش حق است ، ولى اگر فرصت توبه را از دست بدهد تا مرگش فرا رسد ، آنگاه از گذشته توبه كند يا توبه اى منهاى شرايط معين شده انجام دهد يا پس از ايمان كافر گردد ، البته توبه اش مورد پذيرش نخواهد بود .

وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوْتُ قَالَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حجرات ( 49 ) : 11 .

2 ـ بروج ( 85 ) : 10 .

إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ اعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً (1) .

آنان كه تا رسيدن مرگ كار زشت انجام دهند ، در آن وقت كه وقت خروج از دنياست بگويند توبه كرديم ، و آن كسانى كه در حال كفر بميرند ، توبه ى هيچ يك از آنها پذيرفته نيست ، براى اينان عذاب دردناك آماده كرده ايم !

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً لَن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ (2) .

آنان كه بعد از ايمانشان كافر شدند و بر كفر خود افزودند ، توبه ى آنان هرگز پذيرفته نيست ، اينان همان گمراهانند .

روايات و مسأله ى با ارزش توبه

امام باقر (عليه السلام) فرمودند : آدم به حضرت حق عرضه داشت : شيطان را بر من سلطه دادى ، و او را چنين قدرتى است كه همچون خون در باطن من گردش نمايد ، در برابر اين برنامه براى من چيزى قرار بده .

به او خطاب شد : اين حقيقت را براى تو قرار مى دهم كه اگر از ذرّيه ات كسى تصميم بر گناه گرفت ، در پرونده اش نوشته نشود و اگر تصميمش را به اجرا گذاشت همان يك گناه در نامه ى عملش ثبت گردد ، و اگر فردى از ذرّيه ات تصميم به كار نيكى گرفت ، در نامه اش نوشته شود و اگر آن تصميم را عملى كرد ، در نامه اش ده برابر ثبت گردد ; آدم عرضه داشت : پروردگارا ! اضافه كن ; خطاب رسيد : اگر كسى از ذرّيه ات گناهى مرتكب شود ، سپس از من طلب آمرزش نمايد ، او را بيامرزم ; عرضه داشت : يا رب ! بر من بيفزا ; خطاب رسيد : براى آنان توبه قرار مى دهم ، و توبه را بر آنها گسترده مى نمايم تا نفس به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نساء ( 4 ) : 18 .

2 ـ آل عمران ( 3 ) : 90 .

گلويشان برسد ; عرضه داشت : خداوندا ! مرا كفايت كرد(1) .

امام صادق (عليه السلام) از رسول خدا روايت نموده اند : كسى كه يك سال قبل از مرگش توبه كند ، خداوند توبه اش را مى پذيرد . سپس فرمودند : همانا يك سال زياد است ، هركس يك ماه قبل از مرگش توبه كند ، خداوند توبه اش را قبول مى كند . سپس فرمودند : يك ماه زياد است ، هركس يك هفته قبل از مرگش به خداوند بازگردد ، بازگشتش پذيرفته مى شود . سپس فرمودند : يك روز هم زياد است ، هركس پيش از ديدن آثار دنياى بعد توبه كند توبه اش پذيرفته است(2) !

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند :

اِنَّ اللهَ يَقْبَلُ تَوْبَةَ عَبْدِهِ مَا لَمْ يُغَرْغِرْ ، تُوبُوا اِلَى رَبِّكُمْ قَبْلَ اَنْ تَمُوتُوا وَبَادِرُوا بِالاَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ قَبْلَ اَنْ تُشْتَغَلُوا ، وَصِلُوا الَّذِى بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ بِكَثْرَةِ ذِكْرِكُمْ اِيّاهُ(3) .

خداوند توبه ى بنده اش را تا مرگ گلوگير او نشده مى پذيرد ، پيش از مرگ توبه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عن أبي جعفر (عليه السلام) قال : إن آدم (عليه السلام) قال : يا رب ! سلطت علي ال شيطان وأجريته مني مجرى الدم فاجعل لي شيئا . فقال : يا آدم ! جعلت لك أن من هم من ذريتك بسيئة لم تكتب عليه فإن عملها كتبت عليه سيئة ومن هم منهم بحسنة فإن لم يعملها كتبت له حسنة وإن هو عملها كتبت له عشرا . قال : يا رب ! زدني . قال : جعلت لك أن من عمل منهم سيئة ثم استغفر غفرت له . قال : يا رب ! زدني . قال : جعلت لهم التوبة وبسطت لهم التوبة حتى تبلغ النفس هذه . قال : يا رب ! حسبي .

كافى : 2 / 440 ، باب فيما أعطى الله عز و جل آدم ( ع ) ، حديث 1 ; بحار الأنوار : 6 / 18 ، باب 20 ، حديث 2 .

2 ـ عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) : من تاب قبل موته بسنة قبل الله توبته ثم قال : إن السنة لكثيرة ، من تاب قبل موته بشهر قبل الله توبته . ثم قال : إن الشهر لكثير ، من تاب قبل موته بجمعة قبل الله توبته . ثم قال : إن الجمعة لكثيرة ، من تاب قبل موته بيوم قبل الله توبته . ثم قال : إن اليوم لكثير ، من تاب قبل أن يعاين قبل الله توبته .

كافى : 2 / 440 ، باب فيما أعطى الله عز و جل آدم ( ع ) ، حديث 2 ; وسائل الشيعه : 16 / 87 ، باب 93 ، حديث 21057 ; بحار الأنوار : 6 / 19 ، باب 20 ، حديث 4 .

3 ـ دعوات راوندى : 237 ، فصل فى ذكر الموت ; بحار الأنوار : 6 / 19 ، باب 20 ، حديث 5 .

كنيد ، به انجام اعمال پاك شتاب كنيد پيش از آنكه گرفتار شويد ، بين خود و خداوند را با توجه بسيار به حضرت او اتصال دهيد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید