بخشی از مقاله


بررسي آمار و نمونه گيري آماري

فصل اول
گاهي ممكن است جامعه ها يكدست و همگن نباشند و از طبقات مختلف تشكيل شده باشند. يعني جامعه را مي‌توان به چند جزو تقسيم كرد،‌ به طور كه افراد داخل هر بخش،‌ بسيار به هم نزديك باشند ولي اين بخشها با هم تفاوت بسيار دارند.
هر يك از اين بخشها را يك «طبقه» مي‌نامند. براي مثال در مطالعه وضع درآمد خانوارها،‌ با چنين شرايطي روبه رو هستيم . كه در بعضي از خانوارها يك دست و همگن نيستند و براي بعضي آنها ممكن است درآمد حدود پانصدهزار ريال در ماه خيلي دور از انتظار باشد و حال ممكن است درآمد بعضي افراد به راحتي از پنج ميليون ريال تجاوز كند. با اين شرايط،‌ممكن است جامعه را به طبقات با درآمد كم، ‌درآمد متوسط و درآمد بالا تقسيم كنيم. در اين شرايط از هر طبقه،‌ يك نممونه انتخاب مي‌كنيم. با روي هم ريختن اين نمونه ها يك نمونه مورد نظر از جامعه به دست مي‌آيد. شكل زير گوياي اين وضعيت است:

نمونه از طبقه اول

نمونه از طبقه دوم

نمونه از طبقه سوم


نمونه گيري خوشه اي
در اين قبيل نمونه گيري با جامعه اي رو به رو هستيم كه مي‌توانيم آن را به واحدهاي مركب تقسيم كنيم. به قسمي كه واحدها در مقايسه با يكديگر ،‌ داراي سازمان يكسان هستند. ولي ممكن است داخل هر واحد افراد متفاوت باشند. هر يك از اين واحدها را يك «خوشه» مي‌ناميم. براي مثال مي‌خواهيم در بارة‌ افرادي كه در صنعت رنگرزي فعاليت مي‌كنند مطالعه كنيم در اين جا مي‌توان مجموعه اين افراد را به اجزاي كوچكتر تقسيم كرد. هر جزء مي‌تواند شامل افرادي باشد كه در يك كارخانه رنگسازي كار مي‌كنند. بنابراين هر كارخانه به عنوان يكي از آن واحدها در نظر گرفته شده است.
به طور معمول كارخانه هايي در شرايط برابر از لحاظ دستمزد افراد شبيه هم هستند ولي در هر كارخانه اي افراد بنا بر مسئوليتهاي محوله داراي درآمدهاي متفاوتي مي‌باشند. در اين شرايط چند خوشه را (كه لازم نيست تعداد آنها زياد باشد) انتخاب و سپس خوشه هاي انتخاب شده را سرشماري مي‌كنيم.


فصل دوم
مقدمه
در تعريف «جامعه» اشاره شده كه جامعه مجموعه اي از اشيا است كه در يك يا چند صفت مشترك هستند. اين صفتها را «متغير تصادفي» مي‌گويند. مي‌توان متغيرهاي تصادفي را مطابق نمودار زير دسته بندي كرد.

متغير تصادفي

كمي كيفي

پيوسته گسسته ترتيبي اسمي


فصل سوم
مقدمه
در اين فصل مي‌خواهيم اطلاعات را حتيدر يك مقدار كمي خلاصه كنيم. اگر به نمودارهايي كه در فصل قبل رسم شده است توجه كنيد،‌ ملاحظه خواهيد كرد كه داده‌ها، در اطراف مقداري مي‌خواهيم آن مقداري را كه اين داده ها اطراف آن تجمع كرده‌اند، ‌تمركز يافته‌اند و قسمت مياني داده ها و قسمت مياني داده ها فراواني بيشتري نسبت به قسمت كناري دارد بيابيم، اين مقدارها كه مشخص كننده مركز داده ها هستند،‌ «پارامترهاي مركزي» يا «شاخص هاي مركزي» ناميده مي‌شوند. اهم آنچه به عنوان شاخصهاي مركزي معرفي شده اند،‌عبارتند از:
 ميانگين
 ميانه
 مد

ميانه
ميانه، كميتي است كه داده ها را نصف مي‌كند. به عبارت ديگر،‌ تعداد داده هايي كه از ميانه بيشترند،‌ برابر تعداد داده‌هايي است كه از ميانه كمترند. براي محاسبه ميانه داده‌ها، ‌ابتدا آنها را مرتب مي‌كنيم و داده اي كه در وسط قرار مي‌گيرد،‌ميانه است. اگر تعداد داده ها زوج باشد، دو داده در وسط قرار مي‌گيرند كه در اين صورت، ‌ميانگين اين دو داده را برابر ميانه تعريف مي‌كنند. معمولا ميانه داده‌ها x، … ،x را با نماد X (بخوانيد X تيلدا) نشان مي‌دهند.
حال پس از بررسي موارد و نمونه هاي مربوط به آمار و نيز توضيح آمار و چگونگي آمارگيري، ما در اينجا به بررسي آماري درصد طلاق و نيز زنان و مرداني را كه در اين امر شركت داشته اند مي‌پردازيم تا بلكه هم مثالي زده باشيم و نيز آماري هر چند كلي ولي دقيق براي نشان دادن وضعيت طلاق در كشور به دست آورده باشيم.

جدول 1-1)
توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه بر حسب تعداد همسران پاسخ دهندگان مرد به تفكيك محل تولد در مناطق مورد مطالعه كشور

تعداد زن محل تولد
جمع بي جواب بيش از سه زن دو زن يك زن
209 6 7 46 150 فراواني روستا
20% 3% 3% 22% 72% درصد
492 14 7 62 409 فراواني شهر
46% 3% 1% 13% 83% درصد
365 13 7 48 297 فراواني مركز استان
34% 4% 2% 13% 81% درصد
66% 33 21 156 856 فراواني جمع
100% 3% 2% 15% 80% درصد

X2 = 14/87 C= 0/12 df= 4

توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه را بر حسب تعداد همسران پاسخ دهندگان به تفكيك محل تولد در كل مناطق مورد مطالعه كشور نشان مي‌دهد. بطوري كه در جدول مشاهده مي‌شود بيشترين درصد از مردان (80%) اعم از متولدين روستا ،‌ شهر و مركز استان داراي 1 زن و 10 درصد آنان داراي 2 زن و 2 درصد پس از 3 زن دارند. درصد بيشتري از مردان 46% متولد شهر، 34% متولد مركز استان و 20 % متولد روستا. بيشترين درصد از متولدين روستا 72% ، متولدين شهر 38% و متولد مركز استانها 81% داراي 1 زن مي‌باشند. بيش از يك زن داشتن در بين متولدين روستا 25% بيشتر از متولد شهر 14%‌ و متولدين مركز استان 15% مي‌باشند. با توجه به يافته هاي مندرج در جدول آزمون مجذورفي x2 = 14/87 . آزمون مجذورفي با حذف ستون بي جواب ستون بي جواب و به صورت جدول 3*3 محاسبه شده است در سطح اطمينان 99 درصد با درجه آزاري df=4 قرينه مستقل بودن پاسخ هاي داده شده به سؤال فوق در مورد متولدين روستا- شهر- مركز استان يكي نيست به عبارت ديگر احتمال بيش از يك زن داشتن در بين متولدين روستا بيشتر از متولدين شهر و مركز استان مي‌باشد ضريب توافق c به ميزان ارتباط بين دو متغير را نشان مي‌دهد. (c=12%)


جدول شماره 2-1)
توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه بر حسب دفعات طلاق زوج به تفكيك محل تولد در مناطق مورد مطالعه كشور

تعداد دفعات كه زوج طلاق داده است محل تولد
جمع بي جواب بيش از سه بار دو بار يك بار
209 34 3 14 158 فراواني روستا
20% 16% 1% 7% 76% درصد
492 149 6 34 303 فراواني شهر
46% 30% 1% 7% 62% درصد
365 134 6 21 204 فراواني مركز استان
34% 37% 1% 6% 56% درصد
1066 317 15 69 665 فراواني جمع
100% 30% 1% 6% 63% درصد

X2 = 1/11 C= 0/04 df= 4

جدول 2-1 : توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه را بر حسب دفعات طلاق زوج بطوريكه در جدول مشاهده مي‌شود،‌ بيشترين درصد از مردان (63%) ،‌ يك با ر همسر خود را طلاق داده اند. 6% از آنان دو بار و 1% بيش از سه بار همسران خود را طلاق داده اند.
30% به اين پرسش پاسخي نداده اند كه احتمالا كساني مي‌باشند كه تا كنون همسران خود را طلاق نداده اند و براي اولين بار است كه به دادگاه مراجعه كرده اند و هنوز حكم طلاق صادر نگرديده است.


درصد بيشتري از مردان (46%) متولد شهر، 34% متولد مركز استان و 20%‌ متولد روستا مي‌باشند.
به طور كلي بيشترين درصد از متولدين روستا 76% ، ‌متولدين شهر 62% و متولدين مركز استان 56% تا كنون يكبار از همسران خود جدا شده اند. با توجه به يافته هاي مندرج در جدول آزمون مجذورفي x2= 1/11 (آزمون مجذورفي با حذف ستون بي جواب و بصورت جدول 3*3 محاسبه شده است) با درجه آزادي df = 4، فرضيه مستقل بودن پاسخ هاي داده شده به دو متغير تعداد دفعاتي كه زوج طلاق داده و محل تولد پاسخ دهندگان را تأييد مي‌كند و نتيجه گرفته مي‌شود كه نسبت پاسخهاي داده شده به سؤال فوق براي متولدين روستا ،‌ شهر و مركز استان يكسان است،‌يعني بين دو متغير ياد شده فوق رابطه معني داري وجود ندارد.
ضريب وابستگي (c = 0/04) ميزان ارتباط بين دو متغير را نشان مي‌دهد.

جدول شماره 3-1 الف)
جدول فراواني و درصد طلاق زوجه از همسران قبلي به تفكيك محل تولد در مناطق مورد مطالعه كشور
تعداد دفعات طلاق زوجه از همسران قبلي محل تولد
جمع بي جواب بيش از سه بار دو و سه بار يك بار
352 316 0 2 34 فراواني روستا
100% 90 - - 10 درصد
977 840 5 10 122 فراواني شهر
100% 86 5/0 1 5/12 درصد
1111 1023 1 4 83 فراواني مركز استان
100% 93 - - 7 درصد
2440 2179 6 16 239 فراواني جمع
100% 89% - 1% 10% درصد

جدول 3-1 الف) فراواني و درصد دفعات طلاق زوجه از همسران قبلي به تفكيك محل تولد و كر مناطق مورد مطالعه كشور نشان مي‌دهد.
بطوريكه در جدول مشاهده مي‌شود بيشترين درصد از زنان 89% به اين پرسش پاسخ نداده اند كه احتمالا كساني مي‌باشند كه فقط يك بار ازدواج كرده اند و براي اولين بار است كه به دادگاه مراجعه كرده و هنوز حكم طلاق آنان صادر نگرديده است،‌ يا اينكه از دادن پاسخ امتناع ورزيده اند.
10% نيز اظهار نموده اند كه يك بار درگذشته از همسر خود جدا شده اند،‌ با توجه به داده هاي جدول (df= 4) آزمون مجذورفي X2 = 3/32 ( آزمون مجذورفي با حذف ستون بي جواب و بصورت جدول 3×3 محاسبه گرديده است) نشان مي‌دهد كه دو متغير تعداد دفعات طلاق زوجه از همسران قبلي و محل تولد زوجين مستقل از يكديگرند يعني بين دو متغير ارتباط معني دار وجود ندارد.
ضريب همبستگي توافقي (c= 0/11) ميزان ارتباط بين دو متغير را نشان مي‌دهد.


جدول شماره 3-1 ب)
جدول فراواني و درصد دفعات طلاق زوجه از همسر فعلي به تفكيك محل تولد در مناطق مورد مطالعه كشور
تعداد دفعات طلاق زوجه از همسران فعلي محل تولد
جمع بي جواب دو و سه بار يك بار
352 84 8 260 فراواني روستا
100% 24 2 74 درصد
977 429 45 463 فراواني شهر
100% 48 0 47 درصد
111 453 38 620 فراواني مركز استان
100% 41 3 56 درصد
2440 1006 91 1343 فراواني جمع
41% 4% 55% درصد

فراواني درصد دفعات طلاق زوجه را از همسر فعلي به تفكيك محل تولد در كل مناطق مورد مطالعه كشور نشان مي‌دهد. بطوري كه در جدول مشاهده مي‌شود،‌بيش از نيم از زنان 55% اظهار نموده اند كه يك بار از همسر فعلي خود جدا شده اند 4% از آنان 2 يا 3 بار طلاق گرفته اند و 41% به اين پرسش پاسخ نداده اند كه احتمالا كساني مي‌باشند كه براي اولين بار است كه به دادگاه مراجعه كرده اند و هنوز حكم طلاق آنان صادر نگرديده است يا اينكه از دادن پاسخ امتناع ورزيده اند.

جدول 4-1)
توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه را بر حسب جنسيت در پاسخ به اين سؤال كه آيا زوجين با يكديگر قرابت و خويشاوندي دارند را در كل مناطق مورد مطالعه كشور نشان مي‌دهد.

آيا زوجين بايكديگر قرابت و خويشاوندي دارند؟
جمع عدد زن فراواني بلي
757 245 512 درصد ستوني
59/21 98/22 98/20 درصد نسبت به كل
59/21 7 6/14 فراواني خير
2749 821 1928 درصد ستوني
41/78 02/77 02/79 درصد نسبت به كل
41/78 4/23 55 جمع
3506 1066 2440
100 100 100
100 41/30 59/69


همان طوريكه در جدول مشاهده مي‌شود،‌بيشترين درصد از پاسخ دهندگان (41/78) اظهار نموده اند كه با همسران خود هيچگونه قرابت و خويشاوندي ندارند اين گفته براي زنان 79%‌ و مردان 77%‌ نيز به طور جداگانه صادق است. 5/21 % از زوجين با يكديگر رقابت خويشاوندي دارد.


جدول 5-1)
آيا والدين شما از يكديگر جدا شده اند؟
جمع مرد زن
265 58 207 فراواني بلي
56/7 44/5 48/8 درصد ستوني
56/7 6/1 9/5 درصد نسبت به كل
3241 1008 2233 فراواني خير
44/92 56/94 52/91 درصد ستوني
44/92 7/28 6/63 درصد نسبت به كل
3506 1066 2440 فراواني جمع
100 100 100 درصد ستوني
100 41/30 59/69 درصد نسبت به كل

X2 = 9/83 C= 0/05 df= 1
جدول شماره 5-1) : توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه را بر حسب جنسيت در پاسخ به اين سؤال كه آيا والدين آنها از يكديگر جدا شده اند،‌ در كل مناطق مورد مطالعه كشور نشان مي‌دهد . همانطوريكه در جدول مشاهده مي‌شود، بيشترين درصد از پاسخ دهندگان زن مرد (44/92%) ،‌ اظهار نموده اند كه والدينشان از يكديگر جدا نشده اند،‌اين گفته براي مردان و زنان نيز بطور جداگانه صادق است. 70% از نمونه مورد مطالعه از زنان تشكيل مي‌دهند كه 6/36 % از آنان اظهار نموده اند كه والدينشان از يكديگر جدا نشده‌اند و 30% از افراد مورد مطالعه را مردان تشكيل مي‌دهندكه 7/28 % از آنان نيز عقيده اي مشابه با زنان دارند.
جدول 6-1)
توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه بر حسب نوع سرپرستي كسانيكه والدين آنها از هم جدا شده اند در كل مناطق مورد مطالعه كشور.

نوع سرپرستي جنس پاسخگو
جمع پرورشگاه ساير اقوام به تنهايي نامادري ناپدري مادر پدر
196 3 28 2 27 9 77 50 فراواني زن
100% 1% 14% 1% 14% 5% 29% 26% درصد
56 1 6 5 4 2 23 15 فراواني مرد
100% 2% 11% 9% 7% 3% 41% 27% درصد
252 4 34 7 31 11 100 65 فراواني جمع
100% 2% 13% 3% 3% 4% 40% 26% درصد


به طوري كه در جدول مشاهده مي‌شود، ‌درصد بيشتري از زناني كه والدين آنها از هم جدا شده اند (39%) تحت سرپرستي مادر و (26%) با پدر خود زندگي كرده اند.
بطور كلي درصد بيشتري از زنان و مردان (40%) پس از جدايي والدين تحت سرپرستي مادر خويش بودند در مقايسه درصد زناني كه با نامادري خود زندگي كرده اند (14%) از درصد مرداني كه با نامادري زندگي مي كردند (7%) بيشتر است در حاليكه درصد مرداني كه به تنهايي زندگي مي‌كردند (9%) بيشتر از زناني است كه (1%) پس از جدايي والدين به تنهايي زندگي كرده اند.

جدول شماره 7-1)
توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه بر حسب سن زن و مرد در موقع جدايي والدين در كل مناطق مورد مطالعه كشور.
سن زوجين در موقع جدايي پدر و مادرشان در صورت مثبت بودن سؤال جنس پاسخگو
جمع 16 الي 20 11 الي 15 6 الي 10 تا 5 سال
165 18 28 46 73 فراواني زن
100% 11% 17% 28% 44% درصد
43 4 9 10 20 فراواني مرد
100% 9% 21% 23% 47% درصد
208 22 37 56 93 فراواني جمع
100% 10% 18% 27% 45% درصد


جدول شماره 7-1: توزيع فراواني نمونه مودر مطالعه را بر حسب سن زن و مرد در موقع جدايي والدين در كل مناطق مورد مطالعه كشور نشان مي‌دهد. چنانكه در جدول مشاهده مي‌شود،‌ درصد بيشتري از زنان مطلقه (44%) و مردانيكه همسران خود را طلاق داده اند (47%) ،‌ اظهار نموده اند كه در موقع جدائي والدينشان كمتر از 5 سال داشته اند. اين نمايانگر آن است كه زن و شوهران جوان با وجود داشتن فرزندان خردسال از يكديگر جدا شده اند.
بطور كلي درصد بيشتري از زنان و مردان (45%) در موقع جدائي والدين كمتر از 5 سال و 27% كمتر از 10 سال داشته اند يعني جمعا 72% از آنان ،‌در موقع جدائي والدين كمتر از 10 سال داشته اند. شك نيست كه آسيب پذيري كودكان د راين سن بسيار زياد بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید