بخشی از مقاله

مقدمه
گسترش شهرنشيني، نرخ بالاي بيكاري جوانان و تورم، به تدريج فشارهايي را بر ضعيف‌ترين اعضاي جامعه يعني زنان و كودكان وارد مي‌آورد. در مورد پديده بچه‌هاي خياباني، كودكان معلول، فرزنداني كه سرپرست خانواده هستند، كار كودكان و كودك‌آزادي اطلاعات محدودي دست است. همانند ساير كشورها، معضل كودك آزاري، به تدريج مورد شناسايي قرار مي‌گيرد. قوانين ايران حداقل سن استخدام و شرايط استخدام افراد كم سن و سال را تعيين كرده است. در عمل، اما كودكاني كه بيرون از حيطه نظارت رسمي و در مشاغل سازمان نيافته بكار اشتغال دارند و اين به معني باز ماندن آنان از تحصيل است.


با توجه به مسير تجارت مواد مخدر كه از ايران مي‌گذرد، حمايت از كودكان در برابر استعمال غيرقانوني و خريد و فروش مواد مخدر به تدريج به صورت يك مساله درمي‌آيد. افزايش اعتياد به مواد مخدر ممكن است به افزايش ميزان ابتلاً به ويروس ايدز منجر و به يك معضل تبديل شود.


ايران قوانين جداگانه‌اي براي نوجوانان معارض ندارد. امكانات موجود براي اين نوجوانان معمولاً ناكافي به نظر مي‌رسند. به طور سنتي، اكثر موسسات تربيتي و اصلاحي، ‌ماهيتي تنبيهي داشته‌اند، اما در حال حاضر آگاهي بيشتري نسبت به نياز به اتخاذ روش انساني و مثبت در بازپروري كودكان مشاهده مي‌شود.


بررسي‌هاي جديد و روش‌هاي مشاركتي، بينش بهتري را در مورد مسائل و نظرات نوجوانان، كودكان مقيم مراكز بازپروري، بچه‌هاي خياباني و ساير كودكاني كه بايد از برنامه‌هاي مبتني بر حقوق كودك برخوردار شوند، فراهم مي‌آورند. برگزاري جلسات نظرخواهي با ساير همكاران برنامه‌هاي توسعه و گروه‌هاي ذيربط منجر به ظهور نوعي تفاهم در مورد اولويت‌ها شده و وحدت نظر جديدي را پديد آورده است.


بيش از 97 درصد از كودكان بين 6 و 10 سال در مدارس ابتدايي ثبت‌نام مي‌كنند و بيش از 90 درصد از آنان دوره ابتدايي را به پايان مي‌رسانند. قرار است لايحه‌اي به مجلس تقديم ود كه به موجب آن آموزش ابتدايي تا 9 سال تحصيلي اجباري گردد. با اينكه آموزش ابتدايي رايگان است، بسياري از خانواده‌ها بايد هزينه‌هاي گزافي را براي خريد لوازم التحرير، روپوش مدرسه، خوراك دانش‌آموزان و رفت و آمد به مدرسه تقبل كنند. اين امر يكي از دلايل اصلي نفرستادن كودكان و غالباً دختران به مدرسه تلقي مي‌شود.

فصل اول

طرح تحقيق
در گستره تاريخ از بدور تشكيل نخستين واحد اجتماعي، انحرافات اجتماعي به چشم مي‌خورد تا جايي كه مي‌توان چنين پنداشت كه آسيب‌هاي اجتماعي، با زندگي اجتماعي بشر عجين شده در پوشش تاريخي با توجه به شرايط و موقعيت‌هاي مكاني و زماني انواع مختلفي از رفتارهاي مجرمانه و بزهكارانه و حالات غيراخلاقي پديدار است.
اهميت و ضرورت تحقيق


افزايش رو به تزايد جمعيت در دو دهه گذشته، ساخت جمعيتي كشور ما را دگرگون نموده و اين امر آسيب‌پذيري هرچه بيشتر نوجوانان و جوانان ما را به لحاظ جمعيتي جوان چندين برابر نموده است. گسترش شهرنشيني، نرخ بالاي بيكاري جوانان و تورم به تدريج فشارهايي را بر ضعيف‌ترين اعضاي جامعه يعني زنان و كودكان وارد مي‌آورد.
نگراني و علاقه نسبت به مطالعه اين پديده و كشف علل و عوامل آن، شتاب فزاينده‌اي دارد و زيان‌هايي كه به جامعه وارد مي‌شود، اين مشكل را از ديرباز گريبانگير ما بوده، اما مسئولين در حل اين مشكل، توفيق كمي داشته‌اند. تحقيق حاضر با توجه به اهميت مساله و با درنظر گرفتن همه محدوديت‌ها، براي شناخت بيشتر عوامل اين پديده طرح‌ريزي شده است.


اهداف تحقيق
هدف از تحقيق، رسيدن به جواب مسائل و مشكلات از طريق علمي است. هدف اساسي اين تحقيق، شناخت ديدگاه‌هاي بچه‌هاي خياباني نسبت به عوامل زمينه‌ساز گرايش به انحرافات اخلاقي بزهكاري و .... و تهيه پرسشنامه به منظور شناسايي بيشتر اين كودكان، كشف عوامل و علل اين معضل و انعكاس عوامل مربوط به ادارات و نهادهاي مربوطه جهت استفاده از امكانات و توان آنها در رفع و تعديل اين معضلات و شناخت عوامل خانوادگي و ... مي‌باشد.
ارائه فرضيه


فرضيه عبارت است از تصور، حدس منطقي يا احتمالاتي درباره نتايج تحقيق، تحقيق حاضر جهت پاسخ به اين پرسش طرح‌ريزي و اجرا شده است كه چه عواملي در ايجاد و گسترش اين معضل دخالت دارد كه در اين راستا چند فرضيه تنظيم و تدوين شده است:
1. آيا بين ويژگي‌هاي خانوادگي با معضل پديده كودكان خياباني رابطه وجود دارد؟


2. آيا بين عوامل شخصيتي و رواني كودكان و نوجوانان با بزهكاران اخلاقي رابطه وجود دارد؟
3. آيا بين عوامل محيطي و اجتماعي با اين معضل رابطه‌اي وجود دارد؟
4. آيا بين دختران و پسران، اين ميزان متفاوت است؟
5. عوامل موثر بر ايجاد اين پديده چه مي‌باشد؟
روش تحقيق


جهت كسب اطلاعات مورد نياز در اين تحقيق از روش‌هاي زير استفاده شده است:
1. روش كتابخانه‌اي؛
2. استفاده از منابع؛
3. گزارشها؛

فصل دوم


موقعيت طبيعي استان گلستان
استان گلستان با مساحتي برابر 20460 كيلومترمربع از شمال به جمهوري تركمنستان، از كنوب با استان سمنان، از شرق به استان خراسان و از غرب به درياي مازندران و استان مركزي محدود مي‌شود و در محدوده سه حوزه مهم آبخيز رودخانه‌هاي گرگان‌رود، قره‌سو و اترك قرار دارد. با توجه به موقعيت جغرافيايي و وضعيت توپوگرافي از تنوع آب و هوايي برخوردار است و داراي سه اقليم سرد و كوهستاني، معتدل و خشك مي‌باشد. ميزان بارندگي آن بين 200 تا 800 ميليمتر مي‌باشد. از نظر وسعت از شش استان كشور (اردبيل، ايلام، چهارمحال و بختياري، گيلان، كهكيلويه و بويراحمد و همدان) وسيعتر است.


موقعيت سياسي
استان گلستان از ده هزار سال قبل، مسكن اقوام مختلف بوده است. در گذشته نام‌هاي مختلفي داشته است. نام يوناني آن هيركاني بوده است و در كتب پهلوي به اسم گوركان آمده است. هم اكنون از اين منطقه به نام‌هاي گرگان و دشت گرگان و گنبد و منطقه گرگان نام برده مي‌شود. در حال حاضر اين استان از 11 شهرستان، 21 بخش، 50 دهستان، 1075 روستا و 18 شهر تشكيل شده است.
موقعيت اجتماعي و تركيب قومي و نژادي


جمعيت ساكن در استان به دو گروه يا بخش عمده تقسيم مي‌شوند. نخست فارس‌ها يا فارسي‌زبانان و دوم تركمن‌ها كه به دو گروه يموت و گوكلان تعلق دارند.
موقعيت فرهنگي
اين منطقه از نظر فرهنگي و آداب و رسوم همانند بسياري از مناطق و استان‌هاي كشور داراي فرهنگي اسلامي بوده و زبان اكثر آنان فارسي است. گويش غالب در منطقه گرگاني مي‌باشد. تركمن‌هاي منطقه علاوه بر زبان تركمني، به زبان فارسي آشنايي داشته و در مجاورت عمومي از آنان استفاده مي‌كنند.
دين مردمان اين منطقه اسلام است. فارس‌ها مذهب شيعه و تركمن‌ها هم داراي مذهب سني حنفي هستند. مراكز مهم علمي و فرهنگي موجود عبارتند از:
دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان، دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي گرگان، دانشكده پرستاري و مامايي گرگان، دانشگاه‌هاي‌ آزاد اسلامي گرگان، علي‌آباد، آزادشهر، پيام نور گنبد و بندرتركمن، حوزه علميه امام خميني گرگان، مركز بزرگ اسلامي كشور و ده‌ها مدرسه علميه شيعه و اهل سنت از مركز فرهنگي استان به شمار مي‌رود .

فصل سوم

تعريف كودكان خياباني
كودكان خياباني، به كودكاني اطلاق مي‌شود كه در شهرهاي بزرگ براي ادامه بقاي خود مجبور به كار يا زندگي در خيابان‌ها هستند. به گزارش يونسكو، كودكان خياباني، بچه‌ها و نوجوانان ولگرد و آواره‌اي هستند كه با گدايي و دستفروشي و نظاير آن روزگار مي‌گذرانند و معمولاً در كوچه‌ها و پياده‌روها مي‌خوابند. اين كودكان چه در حال زير و رو كردن آشغال‌ها باشند، چه كفش‌ها را واكس بزنند و چه در تقاطع شلوغ خياباني گدايي كنند، فشارسنج‌هاي زنده جوامعي هستند كه در وضع تنش‌آلود قرار دارند.
كودكاني كه در خيابان‌ها كار مي‌كنند، كودكاني كه به طور عمده در كشورهاي در حال توسعه زندگي مي‌كنند، ولي در كشورهاي مرفه هم وجود دارند، زائيده برخي از پيچيده‌ترين پديده‌هاي اجتماعي در جهان امروز از قبيل شهرنشيني سريع، رشد جمعيت و افزايش تفاوت درآمدها هستند.


بر پايه گزارش‌هاي بدست آمده، شمار كودكان خياباني در سراسر جهان به 145 ميليون نفر افزايش يافته است و بيشتر آنها در قاره‌ آفريقا و آسيا زندگي مي‌كنند. يافته‌هاي سازمان بهداشت جهاني حاكي از كودكان خياباني در گوشه و كنار جهان، اكثراً مورد سوء استفاده‌هاي جنسي قرار مي‌گيرند و انواع بيماري‌ها از جمله جذام و ايدز در ميان آنها مشاهده شده است.
اغلب اين كودكان كه بدرفتاري و بي‌توجهي‌هاي والدين از خانه مي‌گريزند و درآمدهاي كم‌زحمت، آزادي‌هاي بي‌حد و حصر، زندگي لاقيدانه و ... باعث نيرومند شدن اين انگيزه مي‌شود. در خيابان‌ها مورد سوء استفاده و بهره‌كشي بيشتري قرار مي‌گيرند.
در بسياري از موارد اين كودكان بدون آنكه هويت قانوني داشته باشند، بوسيله جنايتكاران سازمانه يافته باند گسترهاي خياباني و كارفرمايان سودجو و فاسد فريب مي‌خورند و به توزيع مواد مخدر و فحشا كشيده مي‌شوند.


عواملي مانند مهاجرت، ناهماهنگي فرهنگي با محيط شهرهاي بزرگ و .... موجب مي‌شوند آنها در اين سنين به جاي حضور در كانون گرم خانواده به صورت بچه‌هاي ولگرد و بي‌خانمان براي سير كردن شكم خود در خيابان‌ها پرسه بزنند و باروري آوردن به مشاغل كاذب و بعضاً خلاف چهره‌اي نه چندان خوشايند به شهرهاي بزرگ ببخشند.
كودكان خياباني كه كار مي‌كنند، بعد از اين جزئي از مناظر شهري تمام دنيا هستند، به ويژه در مناطق فقير جنوب، محروم از شادي‌هاي طبيعي كودكي و جواني، بسياري از آنان بيشتر مواقع از بينوايي يا زير گلوله‌هاي تنفر مي‌ميرند. آنهايي كه از اين امر جان سالم بدر ببرند، براي زنده ماندن مبارزه مي‌كنند، آواره هستند يا در تيره‌بختي رشد مي‌كنند و رنج خود را با فرار به فكر و خيال بوسيله رفتارهاي اغلب خود ويرانگر فريب مي‌دهند. با وجود همه اينها مي‌خواهند زندگي كنند. آنها به علت نادانستگي‌هاي خود و خانواده در خيابان‌ها رشد و آينده تيره و تاري را پيش روي خود مجسم مي‌كنند، بي‌سرپناه و بي‌آنكه هيچگونه حقوقي داشته باشند.


آنها ميليون‌ها نفري هستند كه هرگز به مدرسه نرفته‌اند، يا خيلي زود آنرا رها كرده‌اند. در بزرگسالي آنها بي‌سواد يا در وضعيت‌ بهتر كم‌سواد خواهند بود، رنج و عذابي جانكاه به انتظار آنها نشسته، عذابي دائمي به جهت گرسنگي، تشنگي، كارهاي سخت و مزد كم، بيماري‌هاي بومي، تنهايي، فقدان محبت، آزارهاي پليسي، اذيت‌هاي قضايي، داردالتاديب‌ها، زندان‌هاي كثيف، مواد مخدر، اسارت تحت اداي كار خانگي يا بردگي كاملاً كوتاه مدت، فحشا، خشنونت‌هاي جنسي و بيماري‌هاي خطرناكي مانند ايدز كه اين اعمال به همراه مي‌آورند. كودكاني كه در خيابان بكار مشغولند، به طور عمده در كشورهاي در حال توسعه زندگي مي‌كنند، اما در كشورهاي مرفه وجود دارند كه زاييده برخي از پيچيده‌ترين پديده‌هاي اجتماعي جهان امروز از قبيل شهرنشيني سريع جمعيت و افزايش تفاوت درآمدها است.


كودكان خياباني، كودكاني است كه به دليل فقر، رها شدن يا آزار ديدن خانواده‌ به خيابان‌ها روي مي‌آورند. تعداد كودكاني كه در خيابان‌ها زندگي مي‌كنند و در ايران هم مثل ساير كشورها رو به افزايش است.
بررسي وضعيت زندگي كودكان خياباني در استان گلستان


هر جامعه‌هاي اميد آن دارد كه كودكانش در بزرگسالي بتوانند در بهبود وضع آن موثر باشند. كودكان هميشه آسيب‌پذيرترين قشر اجتماع بوده‌اند. فقر و سوء تغذيه، بيماري، جنگ، انواع سوء استفاده‌ها، بهره‌كشي كاري، استثماري جنسي، نداشتن امنيت و از سوي ديگر آمال و آرزواه و اميال كودك، از جمله مواردي است كه كودكان را مورد تهديد جديد قرار داده است. كودكان بي‌شماري همه روزه به اشكال گوناگون، با رنج‌ و فشارهاي روحي و رواني روبرو هستند.


ورود افراد مهاجر به اين استان، يكي از مشكلاتي است كه بر اين مساله حادث شده است. وورد افراد مهاجر به معني افزايش نيروي كار و كمبود فرصت شغلي و مشاغلي كم‌درآمد است. به طور كلي كودكان خياباني به دو گروه عمده ساكن و مهاجر تقسيم مي‌شوند و حدود 65 درصد از كودكان ياد شده را مهاجران تشكيل مي‌دهند.
افراد يك خانواد براي گذران زندگي به كار دستفروشي اشتغال دارند. آنها در منطقه‌ها و خيابان‌هاي پر رفت و آمد و شلوغ مشغول تجارت و دستفروشي هستند. در ميان ازدياد جمعيت و تجمع ماشين‌ها در خيابان‌ها نظاره‌گر تعدادي كودك دستفروش هستيم كه در قسمت‌هاي شلوغ شهر گرگان از جمله نعلبندان (كه اكثر آنها در اين قسمت مشغول دستفروشي هستند)، جرجان، ترمينال و خيابان امام خميني و ميدان شهرداري پراكنده شده‌اند.


محله نعلبندان كه يكي از محله‌هاي قديم شهر گرگان، واقع در خيابان امام خميني است، اين مكان محلي براي فروش تره‌با، ميوه و .... مي‌باشد. تراكم جمعيت در اين مكان بسيار بالا بوده و افراد زيادي مشغول كسب و كارند. در اين ميان شاهد تعدادي كودك و نوجوان دستفروش هستيم كه به كارهايي چون پلاستيك‌فروشي، جمع‌آوري لاك (ظرف‌هاي پلاستيكي كهنه)، كيف‌هاي پلاستيكي، بيسكويت، كبريت فروشي و امثالهم اشتغال دارند و اكثراً در گروه‌هاي سني پنج تا 17 سالگي قرار دارند. اين بچه‌ها در سرماي با پوش بسيار كم، نامرتب و آشفته مشغول به كار مي‌باشند و اكثر مهاجران زابلي و افغاني مي‌باشند. اكثر كودكاني كه كار مي‌كنند، فاقد شناسنامه يا كارت شناسايي و بي‌سواد هستند. عده‌اي نيز به دليل فقر اقتصادي و فرهنگي بي‌سواد يا كم سوادند و ترك تحصيل نموده‌اند.


اكثر قريب به اتفاقشان با خانواده زندگي مي‌كنند. پدر خانواده غالباً بي‌سواد است و اشتغال به كارهايي مانند كارگري در مزرعه يا در كوره دارد. مادرها هم اغلب بي‌سواد و به كار خانه‌داري مشغولند. تعدادي از مادرها نيز در مزرعه يا بر سر كوره‌ها كار مي‌كنند.
والدين تعدادي از اين كودكان، اعتياد به مواد مخدر دارند. اغلب بچه‌ها اعتراف مي‌كردند كه به دليل فقر مادي، والدين ما را مجبور به كار نموده و خودمان تمايل به تحصيل داريم. ليكن از اين گروه، عده‌اي اظهار علاقه به كارشان مي‌نمودند و تمايل به تحصيل نداشند. كودكان دست‌فروش از نظر جسماني ظاهراً سالم، اما بسيار ضعيف و جثه آنها كوچكتر از سنشان است. اين كودكان عموماً از خانواده‌هاي پرجمعيت مي‌باشند. محله زندگيشان اغلب در مناطق محروم و پايين شهر از جمله اسلام‌آباد و سرويس مجيد (در ضلع غربي شهر) و روستاها از جمله توشن (در ايرانمهر بالا)، روستاي اميرآباد و اوزينه است. منازلشان كوچك و تعداد و اطاق‌ها متناسب با تعداد اعضاء خانواده نيست و فاقد امكانات بهداشتي و رفاهي است.


در شهرستان گنبد كاوس نيز نظاره‌گر تعدادي كودك خياباني بوديم كه وضعيت زندگي آنها مشابه همان كودكان در شهرستان گرگان مي‌باشد. آنها فرزندان خانواده‌هايي هستند كه اكثراً والدينشان را به دلايلي چون فوت، طلاق، اعتياد، زندان و خلاصه عدم صلاحيت اخلاقي از دست داده‌اند و مجبور به انجام كارهايي چون دستفروشي (كبريت‌فروشي، بيسكويت فروشي) و يا تكدي‌گري و ... هستند. محل زندگي آنها، اغلب در خيابان سيدآباد در ضلع شمالي شرق گنبد كاووس واقع شده است.
وضعيت اجتماعي و خانوادگي كودكان خياباني


از نظر وضعيت اجتماعي و خانوادگي كودكان خياباني استان گلستان به چهار گروه تقسيم مي‌شوند كه عبارتند از:
1. كودكاني كه هر دو والدين هستند.
2. كودكان تك سرپرست.
3. كودكان بي‌سرپرست.
4. كودكان بدسرپرست.
كودكان خياباني بيشتر از چه قشري هستند؟


در مطالعه‌اي پيرامون وضعيت بچه‌هاي خياباني در تهران، اطلاعات بدست آمده حاكي از آن است كه 60% كودكان خياباني از مهاجرين هستند. برخي از فقر به خيابان روي آورده‌اند و بعضي ديگر از شرايط نابهنجار يا اختلافات خانوادگي قرار دارند. اكثر بچه‌هاي بدون خانواده هنگام ورود به شهر مكاني براي زندگي ندارند و بناچار براي خوابيدن به پارك‌ها، زير پل‌ها و ساختمان‌هاي متروك روي مي‌آورند و همانجا با بزهكاران با كساني كه به نوعي به كارهاي نه چندان قانوني مشغولند، آشنا مي‌شوند.


كودكان قانون‌شكن معمولاً به كانون اصلاح و تربيت اعزام مي‌شوند. بعد از آزادي جاي مشخصي براي اقامت ندارند و ناگزير به خيابان‌ها باز مي‌گردند و مجدداً به كارهاي خلاف دست مي‌زنند. اين وضعيت باعث مي‌شود بسياري از اين كودكان عملاً‌ به افراد خلافكار تبديل شوند. به منظور پيشگيري از مبدل شدن اين كودكان به خلافكاران دائمي، كانون براي اسكان موقت بزهكاران، بعد از آزادي برنامه‌اي را به اجرا درآورده است.


نتايج يك بررسي درباره بزهكاري و نوجوانان كه در سال‌هاي 1374 و 1376 در كانون اصلاح و تربيت تهران صورت گرفت، نشان داد كه بيشتر جوانان در سنين 14 تا 17 سالگي مرتكب جرم مي‌شوند و تقريباً نيمي از اين جرايم به سرقت بين 23 و 29 درصد به ضرب و شتم و جرم و قتل و در دهه بعد به جرائم جنسي و مواد مخدر مي‌شوند. آمارهاي بدست آمده همچنين نشان داد كه ترك تحصيل يا عدم تحصيل در درس عامل مشترك در ميان اكثر بزهكاري‌هاي نوجوانان در مراكز اصلاحي است. كانون اصلاح و تربيت برنامه‌هاي خاصي را در زمينه‌هاي فرهنگي، روان‌شناسي، اصلاحي و بازپروري زندگي نوجوانان اجرا مي‌كند. در تهران و بعضي شهرهاي بزرگ ايران، بازداشتگاه محكومان زير هجده سال از محكومان بزرگسال جداست، اما در اكثر شهرها چنين امكاناتي وجود ندارد.


كودكان خياباني از نگاه آمار
يونسكو شمار كودكان خياباني در جهان را حدود 135 ميليون نفر اعلام كرده است. سهم ايران در آمار ياد شده، 200 هزار نفر است. حدود 20 هزار بچه خياباني در تهران وجود دارد كه نزديك به 5% آنها دختران هستند. در تحليلي كه از موقعيت كودكان خياباني تهران توسط صندوق كودكان سازمان ملل متحد (يونيسف) به عمل آمده است، نتايج زير مشاهده مي‌شود.
تقريباً 90درصد از مواد بررسي شده كودكان پدر و مادر دارند و با آنان زندگي مي‌كنند و تعداد اندكي از كودكان يتيم و يا فراري هستند. ميانگين اعضاء خانواده كودكان هشت‌نفر مي‌باشد. 80% خانواده‌ها مهاجر هستند، 36% مهاجران افغاني هستند و 44% از روستاها و شهرهاي ديگر به تهران آمده‌اند. 95% از جنس مذكر هستند. سن آنها بين 5 تا 18 سال مي‌باشد. اكثر كودكان دچار سوء تغذيه بوده و از مشكلات پوستي، بيماري‌هاي دندان و ورم معده و روده رنج مي‌برند.

فصل چهارم

توزيع فراواني پذيرش شدگان بر حسب ماه‌هاي سال در سطح استان گلستان
بر اساس داده‌هاي موجود، 74 كودك پذيرش شده در سال 80، بيشترين تعداد در مردادماه سال 80 پذيرش گرديده برابر با 25% و پس از آن ماه فروردين 14% و به عبارت كلي‌تر مي‌توان گفت: 26% در سه ماهه اول، 34% در سه ماهه دوم، 8% در سه ماهه سوم و 32% در سه ماهه چهارم سال 1380 در مركز كودكان خياباني پذيرش شده‌اند.
جدول 1: توزيع فراواني پذيرش شدگان بر حسب ماه‌هاي سال


ماه‌هاي سال فراواني درصد
فروردين 10 14
ارديبهشت 4 5
خرداد 5 7
تير 5 7
مرداد 18 25
شهريور 2 2
مهر 2 2
آبان 2 2
آذر 3 4
دي 8 11
بهمن 7 10
اسفند 8 11
جمع كل 74 100%


توزيع فراواني پذيرش شدگان به لحاظ سن
بر اساس اطلاعات و داده‌هاي موجود از 74 كودك پذيرش شده در سال 1380، بيشترين فراواني را در رده سني 10 تا 12 سال برابر با 57% قرار داشته و گروه سني 13 تا 15 سال، 17% در رتبه بعدي قرار دارند و گروه‌هاي سني 16 تا 18 برابر با 11% و كمتر از 10 سال برابر با 15% در رتبه‌هاي بعدي قرار دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید