بخشی از مقاله

چکیده

احزاب سیاسی علیرغم اشتراک لفظی با مفهوم قدیمی (حزب) از جمله پدیدههای نوین مربوط به تحولات بعد از رنسانس و عصر روشنگری اروپا به شمار میروند.احزاب سیاسی کارکردهای زیادی از جمله انتقاد از حکومت، انتقال مطالبات مردم و افکار عمومی به دولت، کارکرد آموزشی و تربیتی و...دارند و از این رو چرخ دندهی دمکراسی لقب گرفتهاند. در جمهوری ترکیه با توجه به روند تحزب و گذار نظامهای چند حزبی تحزب، سیستم خاص خود را دنبال میکند، قانون احزاب ترکیه در زمینه احزاب، مکانیزمهای قوی را برعکس حقوق ایران پیش بینی نموده است. هرچند این نظام از نظر حقوقی کنترلهای شدیدی را بر احزاب اعمال میدارد و یک نهاد قضایی مستقل را مسئول اعمال این کنترلها میکند ولی ساختار حکومتی و نظام سیاسی ترکیه با چالشهای جدی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی روبروست.بر این اساس پژوهش حاضر بر آن است تا ابتدا مفهوم حزب و منشأ آن و کارکردهای عمده آن را بررسی نماید. سپس تحزب را در اسلام و جمهوری اسلامی مورد واکاوی قرار داده و نظام حقوقی احزاب را در ایران مورد موشکافی و ارزیابی قرار دهد. بنابراین در پایان نیز با نگاهی نظام سیاسی حکومتی ترکیه و جایگاه حقوقی احزاب سیاسی در آنها چالشهای اصلی این نظام را مورد بررسی قرار دهد.

×کلیدواژه: تطبیقی ، نظام حقوقی ، احزاب سیاسی ، ایران ،ترکیه

ج) سؤال تحقیق مکانیزمهای حقوقی در خصوص احزاب سیاسی در ایران و ترکیه به چه صورت مورد تبیین قرار گرفته است؟

د) فرضیّهی تحقیق هر یک از نظامهای حقوقی ایران و ترکیه ، مکانیزمهای متفاوتی در مورد احزاب تبیین کردهاند. نظام حقوقی یران شخصیّت

حقوقی، آزادی تعدّد و تنوّع احزاب، نظارت دولتی و...را پیش بینی کرده و نظام حقوقی ترکیه، شفافیت، کنترل و نظارت دادگاه قانون اساسی، آزادی فعّالیّت و تعدّد، شخصیّت حقوقی و... را مورد پیش بینی قرار داده است.

روش تحقیق در این پژوهش، روش اصلی تحقیق روش کتاب خانهای بر مبنای فیش برداری است. بر این اساس سعی خواهد شد تا بر مبنای

دادهای آماری و اطّلاعات موجود هم چنین با تکیه بر قوانین موجود در حوزهی احزاب رابطهی موجود میان متغیّرهای مختلف در این رساله را بررسی کنیم؛ به عبارت دیگر، روش اصلی در این پژوهشاین است که با توجّه به نقش احزاب در توسعهی سیاسی و کارکردهای این سامانه به بیان جایگاه حقوقی آن در ایران و ترکیه بپردازیم و دلایل ناکارآمدی هر یک را مورد بررسی قرار دهیم؛ یعنی ابتدا به تثبیت موارد موجود پرداخته و سپس به تطبیق بپردازیم.


1125


مقدمه:

احزاب به یک تعبیر، پل رابط میان جامعه و حکومت به شمار میروند یا به تعبیر سامانهای، احزاب »ابراز خوراک دهنده یا ابزار بازخوردی«1 میباشند. بنابراین، ظهور احزاب یکی از علائم ممیّز و شاخصههای اصلی

حکومتها و دولتهای پیش رفته به شمار میرود؛ زیرا از یک سو این احزاب بودند که دموکراسی را خلق کردند و از سویی دیگر، دموکراسی پیش رفته نیز تنها در صورت حضور مداوم و فعّالیّت مستمرّ احزاب سیاسی،
قابل دوام و ماندگار است. بدبن ترتیب، میان دموکراسی و حزب 2، رابطهی تنگاتنگی، برقرار است.
امروزه، تقریباً تمامی جوامع با هر نوعنظام سیاسی اعمّ از اشکال دموکراتیک یا جز آن از نوعی نظام حزبی

سیاسی، برخوردار بوده و کم و بیش، دارای احزاب سیاسیاند؛ اکثر این نظامهای سیاسی ولو به ظاهر و به طور شعاری یا عوام فریبانه، احزاب سیاسی خود را به مثابهی پل ارتباطی وعامل پیوند شهروندان و حکومت یا دولت و به منزلهی تجلّی بارز روح حاکمیّت مردم و عامل قوام و دوام جامعهی مدنی معرّفی میکنند. هر چند که استثنای این امر نظامهای خود کامهی استبدادی و دیکتاتوری، در دهههای اخیر در اکثر کشورهای جهان سوم میباشند.

به هر تقدیر، مطابق تحلیلهای جامعه شناسی سیاسی در خصوص ضرورت وجود احزاب در هر جامعه و تأکید بر نقش آنها به مثابهی حلقهی رابط میان شهروندان و حاکمیّت، بدیهی است که نظامهای سیاسی بدون
احزاب سیاسی، قادر به ادامهی حیات نیستند و همین امر، باعث بروز چالش هایی در حکومتهای مختلف

گردیده است. بنابراین در این فصل، ابتدا به تبیین دقیقی از مفهوم حزب پرداخته و با مقایسهی آن با سائر گروههای اجتماعی، درصدد تشریح این نهاد مدنی سیاسی در جامعه میباشیم. هم چنین پس از شناختن مفهوم حزب به تبیین نظامهای حزب و انواع احزاب که در این جوامع بروز و ظهور میکنند، میپردازیم تا به شناختی
دقیق از این مفهوم، نائل گردیم.

مفهوم حزب در فرهنگ و ادبیّات اسلامی و ایرانی

معادل کلمهی حزب از قرنها پیش در فرهنگهای لغات جوامع مختلف، دیده میشود. قدمت این واژه را میتوان با واژهای چون »جامعه«، مقایسه نمود. در فرهنگ و ادبیّات فارسی و عربی، کلمهی حزب به معنای »جماعتی از مردم، سلاح، پیروان و هم مسلکان شخص، بهره و قسمت، یک قسمت از شصت قسمت قرآن«3، آمده است. راغب اصفهانی

در فقه اللّغه در معنای کلمه حزب آورده است: »الحزب جماعتٌ فیها غلظ.« حزب، گروه و جماعتی هستند که با شور و حماسه از آرمانهای مشترک خود، دفاع مینمایند.4


1 in putting divices 2 schattschnider . EE .(1992 ). Party Gover ment ( Newyork : Rinekert)

3 خلیلی، فرهنگ عربی به فارسی (ملخص از المنجد ومنتهی الارب)، تهران، کتاب فروشی علی اکبر علمی بیتا، ص .122 4راغب اصفهانی، مفردات، المکتبه المرتضویّه، 1362، ص .15

1126

برخی دیگر آوردهاند که: حزب،» تجمّع گروهی است که براندیشه و هدف واحدی، توافق داشته باشند و از آن با حمیّت،

دفاع نمایند .1«

مفهومحزب در ادبیّات لاتین

در فرهنگ لغت فرانسه، کلمهی پارتی (parti)، نخست، دارای مفهومی نظامی بود و به دستهای از نظامیان، اطلاق میشد که برای رویارویی با دشمن از لشکر، جدا میشدند و به کارزار دشمن میشتافتند.
بدین سان، قدیمیترین استفاده از این واژه در فرهنگ و ادبیّات فرانسوی، حاکی از مبارزه و رویارویی نظامی است و نشان دهندهی مبارزه و پــــیکار نظامی گروههایی از افراد سازمان یافته میباشد. به تدریج، این واژه برای بیان »اجتماع

و یا گروهی از افراد هم عقیده که دارای بینشهای مشترکی میباشند«، مورد استفاده قرار گرفت. پارتی که در محاورات به بخشی از هر چیز، اطلاق میشد، در قرن شانزدهم به معنای جناح و اردوگاهی در برابر اردوگاه مخالف، مورد استفاده
قرار گرفت و در فرهنگهای قدیمی لغت، گفته میشد »فلانی در پارتی شاهزاده، وارد شده است« و یا اینکه »او از پارتی (حزب) فلان شاهزاده است.«

در تمامی این موارد، حزبی بودن به معنای جانبداری از جماعتی خاص میباشد که در برابر گروهی دیگر به هم پیوستهاند. سرانجام در قرن هفدهم، کلمهی »پارتی« درزبان فرانسوی، مفهومی سیاسی مییابد و این واژه در قلمروی سیاست،
مورد استفاده قرار میگیرد و برای نخستین بار، »پارتی« به گروهی، گفته میشود که دارای بینشهای سیاسی یک سانی هستند و در برابر گروهی دیگر، گرد هم اجتماع نمودهاند.

به تدریج، در قرن نوزدهم با شکل گیری مجالس قانون گذاری در جوامع اروپایی، به معنای کاملاً نوینی از پارتی، رهنمون میشویم و این واژه به تشکّلهای خاصّی،اطلاق میشود که در نظامهای دموکراسی با یک دیگر در رقابتند.


تعریف حزب بر اساس دیدگاه کارکردگرایی

مجموعهی دیگر از مطالعات احزاب سیاسی حاصل تحقیقاتی است که نقش و کارکرد را مهمترین متغیّر توضیح دهندهی

پدیدهها میداند. کارکردگرایان توجّه خاصّی به عملکرد احزاب سیاسی در جامعه به ویژه نقش آنها در ارتباط با نظام سیاسی دارند. از این دیدگاه برای احزاب، کارکردهایی تعریف گردیده است که احزاب سیاسی در صورتی شایـستهی
عنوان حزب میگردند که این کارکردها و نقشهای ویژه و از پیش تعیین شده را در جامعه ایفا نمایند. 2

آنهابا در نظر گرفتن مفهوم خاصّکارکرد عموماً ســه نقش را برای احزاب قائلند که از جملهی آنها میتوان به شکل دادن افکار عمومی، انتخاب نامزدهای انتخابی و سازمان دهی و جهت دهی رأی دهنگان اشاره کرد. 3 بر این اساس

1حسن مصطفوی، التّحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز نشر کتاب، بی تا، ص .222
2 برای مطالعه بیشتر : دکتر حجت االله ایوبی، پیدایی احزاب سیاسی در غرب، تهران، انتشارات سروش صدا و سیما، چاپ اول، 1379، ج 1،

Õ 56 به بعد .

×، 3 Epstein . c. d political parties in the areerican model 1988-p6 ،University of wiscon press

1127

تعریفی که کارکردگرایان از حزب ارائه میکنند مبتنی برکارویژههای احزاب است. به عنوان نمونه، هستی حزب را پدیدهای میداندن که در جامعه به دنبال انتخاب کارگزاران دولت، تعیین خطّ مشی دولت و دورهی تصدّی بر م ــقامات
دولتی و. .. میباشد. 1
تعریف حزب بر اساس خاستگاه اجتماعی

بر اساس این رویکرد برای فهم احزاب سیاسی باید دید جامعه شناختی به این موضوع داشت؛ بدین صورت که برای فهم احزاب سیاسی باید دید نخستین شکافهای اساسی در جامعه چگونه پدیدار شدند؛ چرا که احزاب در حقیقت خود را سخنگوی تضادهای برخاسته از متن اجتماع میدانند. در نتیجه برای مطالعهی احزاب سیاسی در یک جامعه، نخست باید از مهمترین رویدادهای تاریخی آن جامعه که شکافهای عمیق و اساسی در میان اقشار مختلف آفریده
است آغاز نمود.

بر این اساس روکان نویسنده و محقّق نروژی حزب را پدیدهای میداند که از شکافها و تعارضات اجتماعی سربر میآورد. 2
علل پیدایش احزاب

نهادینه شدن پیکارها و کشمکشهای سیاسی در قالب احزاب را باید یکی از مهمترین جلوههای نوگرای سیاسی جوامع دانست. تحوّلات مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و رویدادهای مهمّ تاریخ به تدریج جوامع را به سمت رقابتهای
مسالمت آمیز و کاهش تنشهای خشن و جنگهای داخلی سوق داد.

از سوی دیگر حقّحاکمیّت مردم بر سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش در نظامهای سیاسی مردم سالار با مشارکت همه جانبهی آنان در همه شؤون حیات جمعی، لازم است.
بنابراین اصول در خصوص بحث علل پیدایی احزاب با نگاهی دقیق به پیدایی، تکوین و ماهیّت احزاب و پارادیمهای مختلفی که در خصوص تعریف حزب ذکر شد ،آآه، بایستی صورت الگوهای این بحث را به صورت دقیق مورد موشکافی قرار داد.بر این اساس و با توجّه به موارد موجود، حزب و نظامهای حزبی در جوامع به نوعی با اقبال عمومی، رو به رو گردیده است؛امّ پیدایی احزاب به نوعی مرهون علل و عواملی است که در این بند به آن خواهیم پرداخت.
-1 درک تضادهای طبقاتی:

احزاب زمانی پیدا میشوند که اعضای جامعه، وجود مسائل،معضلات و تضادهایی را که خواستار حلّ آنها هستند تشخیص داده و درک و اذعان نمایند. این معضلات و تضادها با کلّ ساختار جامعه در پیوند بوده و با بخشهای مختلف

سازمانها و تشکیلات اجتماعی یا سیاستهای حاکم بر جامعه، مرتبطهستند؛ امّا نوع برخورد با این معضلات و تضادها در جوامع مختلف با هم فرق میکند. به هر تقدیر معضلات و تضادهای اجتماعی در هر نوع رژیم یا نظام ســیاسی

1 حسین محمدی نژاد، احزاب سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1355، ص 40/41

p 20 ،1970 ،oslo، universitis forlager، ، parties ،elections ، 2 ROKKAN s. citizen

1128

وجود دارند و وجود آنها را نمیتوان نادیده گرفت 1 و در پی این امر برخی از احزاب با عنایت به این عامل پدیدار
گشتند.

-2 مبارزات انتخاباتی:

در برخی ادوار ساز و کارکلّی تکوین احزاب بدین ترتیب بوده است:

بدواً دستهای پارلمانی، بعد کمیتهی انتخاباتی و بالاخره ارتباط دائمی میان این واحــــدها، پدید میآید. وجود اشتراک در دکترینهای سیاسی، انگیزهی تشکیل گروهها و دستههای پارلمانی را ایجاد کرد و این اشتراک دیدگاها در کمیتههای انتخاباتی متبلور شد و سپس با کیفیّات گوناگون حزب پدید آمد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید