بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش که توصیفی-پیمایشی با ماهیت کاربردی و از لحاظ زمانی مقطعی می باشد به منظور بررسی رابطه هوش استراتژیک و اثربخشی سازمانی (مطالعه موردی: سازمان صنعت، معدن و تجارت استان کهگیلویه و بویر احمد) انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان کهکلویه و بویر احمد می باشد که تعداد 187 نفر می باشد. ابزار اندازه گیری تحقیق، دو پرسشنامه هوش استراتژیک و اثربخشی سازمانی می باشد که مورد استفاده قرار گرفت. برای اندازه گیری روایی پرسشنامه ها از روش محتوایی و برای تعیین پایایی آن آلفای کرونباخ محاسبه گردید که مقدار آن برابر 0/87 برآورد گردید. برای بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و برای تحلیل داده ها از آزمون پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد بین هوش استراتژیک و اثربخشی سازمانی و مولفه های آن (انطباق، نیل به هدف، انسجام و تداوم و حفظ الگوهای فرهنگی) در سازمان صنعت، معدن و تجارت استان کهگیلویه و بویر احمد رابطه وجود دارد. همچنین بین هوش تجاری، مدیریت دانش و هوش رقابتی و مولفه های اثربخشی سازمانی رابطه وجود دارد.

کلید واژه ها : اثربخشی سازمانی، هوش استراتژیک، سازمان صنعت معدن و تجارت کهکلویه و بویر احمد

1

Investigating the Relationship between Strategic Intelligence and Organizational Effectiveness (Case Study: Industry, Mine and Trade Organization of Kohgiluyeh Boyer Ahmad Province)

:نیتلا هدیکچ

The current study, which is descriptive-survey type, applied and cross-sectional, aimed to examine the effectiveness of strategic intelligence, which is a new area in business consulting, and addresses the complex issues in an understandable manner on organizational intelligence, which is the way an organization achieves its goals without consuming the resources or by using specific resources. This study was conducted in Industry, Mine and Trade organization in Kohgiluyeh Boyer Ahmad Province. The population of this study consisted of all the staffs of Industry, Mine and Trade organization which were 187 people. The instruments used in the study were two questionnaires of strategic intelligence and organizational effectiveness. In order to measure the validity and reliability of the questionnaire, the content analysis and alpha cronbach (its value was 0.87) were calculated respectively. Normality of the data was measured by using Kolmogorov-Smirnov test and data analysis was done by using Pearson and regression. The findings revealed that strategic intelligence influenced on organizational effectiveness and its components, i.e. conformity, achieving the goals, consistency and continuity, preserving cultural models, in Industry, Mine and Trade organization. Furthermore, business intelligence, knowledge management and ?/ affected on organizational effectiveness.

Key words: Organizational effectiveness, Strategic intelligence, Industry, Mine and Trade organization in Kohgiluyeh Boyer Ahmad Province


2


-1 مقدمه

جهان پیرامون ما در برگیرنده اطلاعات فراوان و بی پایانی است. این اطلاعات اساسا در ذهن ما وجود ندارند و در اغلب موارد این اطلاعات با ادراک متعارف ما تناسب ندارند و یا با هر تجربه و یا زمینه های فعالیت ما تطابق ندارند. بنابراین می توان گفت که ما همواره در معرض تغییرات قرار می گیریم تغییر و تحول داده های خام به داده های استراتژیک که به صورت ویژه کوتاه و مختصر بوده اما از سرعت بالایی برخوردار بوده به روز هستند و معتبر و تاثیر عمیقی بر روی تحولات تجاری و اجتماعی دارند. هوشمندی استراتژیک یک رشته جدید در زمینه مشاوره تجاری است که هدف آن رسیدگی به مقولات وسیع، پیچیده و بغرنج تحولات به شکل قابل درک و فهم است. در مطالب مربوطه هوشمندی استراتژیک عبارت است ازجمع آوری، پردازش، آنالیز و توزیع اطلاعاتی که دارای اهمیت بالایی در روشهای استراتژیک هستند. در شکل خاص، هوشمندی استراتژیکعمدتاً مربوط به طرح های نظامی و امنیت ملی است و اتخاد تصمیمات مهم در شرکت های بزرگ. این روش استفاده از اندیشه های مرتبط با تجارت، امنیت کشور و هوشمندی نظامی است و استراتژی های تجاری، منابع یابی، رقابت، مشاهده، و آنالیز قرار دادهای استراتژیک و مدیریت استراتژیک، مشاوره و توسعه طرح ها . به عبارت دیگر هوشمندی استراتژیک را نباید صرفا یک روش نظامی، امنیتی یا تجاری دانست بلکه روشی است کلی در جهت مدیریت دانش (کوسا، .(2011

-2مبانی نظری و پیشینه پژوهش

به طور کلی در یک سازمان، محاسبه اثربخشی چندان ساده نیست و شاخص ها و روش های متعددی برای سنجش و اندازه گیری عملکرد سازمان ارائه شده است. توسعه صلاحیت و شایستگی، اثر بخشی زمان کار را بهبود خواهد داد و افزایش اثربخشی زمان کار، شاخص های دیگر اثر بخشی سازمانی را ارتقاء خواهد داد.

به واقع، رضایت درونی، شادکامی و ترغیب، مولد کارکنان است که در کارایی و اثر بخشی در سازمان و هدایت به بالاترین حد بهره وری موثر است. اثربخشی سازمانی، نقش مهمی را در توسعه سازمان ایفا می کند. اسزمانی اثربخش است که قادر به مدیریت ابهام ها، انعطاف پذیری، مشتری مداری، تولید، ارزش مداری و ساختاربندی یادگیری باشد و حیطه اصلی شغلی و توانمندسازی بالای کارمندان را بشناسد.

صاحب نظران، اثربخشی سازمانی را به درجه و میزان حصول به هدف تعریف کرده اند. پیتر دراکر، اثربخشی سازمانی را انجام صحیح کار می داند و آن را کلید موفقیت سازمان محسوب می کند. رابینز (1380) در تعریف اثربخشی سازمانی هم به وسایل و امکانات (فرآیند) توجه نموده و هم به نتایج حاصله.

هوش فرایندی از ایجاد یک تصویر کلی از محیط عملیاتی است که شامل رقبا، مشتریان و بازارهاست. فرایند هوش موثر بطور مستمر با دانش سازمانی مشارکت می کند و منجر به یادگیری سازمانی تجمعی می شود (میر، .(1991
صاحبنظران و محققان تعاریف متعددی از هوش استراتژیک ارائه کرده اند اما هنوز توافق کلی درباره معنی آن وجود ندارد.

به نظر مرچند و هیکس (2007) هوش استراتژیک باید به سازمان اطلاعاتی که در مورد محیط کسب و کار خود نیاز دارد بدهد که بتواند تغییرات را پیش بینی کند و استراتژی های مناسبی را طراحی کنند که ایجاد ارزش خواهد کرد و موجب رشد آینده و ایجاد سوداوری سازمان در بازارهای جدید در داخل و یا در صنایع دیگر شود (مرچند و هیکس، (2007 هوش استراتژیک به طور معمول از مدیریت ارشد پشتیبانی می کند که ایجاد و اجرای استراتژی های سازمانی را بر عهده

دارند .هوش استراتژیک نسبت به گذشته و آینده، به زمان حال توجه کمتری دارد ، بیشتر افق زمانی دو سال گذشته و پنج تا


3


ده سال آینده مد نظر است. با جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها از گذشته ، سازمان می تواند موفقیت یا شکست استراتژی های خود و رقبا را ارزیابی کند. این اطلاعات به سازمان اجازه خواهد داد تا با وزن بیشتری گزینه های آینده خود را انتخاب کند. ( مکگانگل و ولا، (1999 هوش استراتژیک روشی برای افزایش هوش بشر در سیستم های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و از سوی دیگر روشی در

جهت رفع مشکلات جوامع امروز (کاگنین و همکاران، 2008 ، به نقل از صالحی نژاد، (1390 هوش استراتژیک عبارت است از درک واقع بینانه شرایط و استفاده از آن در جهت توسعه استراتژی های مناسب و تطابق

محیط کار با موقعیت های مختلف (پیر تیماکی، (2007 مرچند و هیکس (2007) معتقدند هوش استراتژیک در مورد داشتن اطلاعات درست در مغز افراد درست و در زمان مناسب

است به نحوی که اجازه می دهد افراد در مورد آینده سازمان مطلع باشند. اطلاعات اساس هوش استراتژیک است و بدون اطلاعات درست تصمیم گیری مناسب در مورد رهبری بازار و ماندگاری در بازار برای مدیران و کارکنان دشوار است . از این رو شرکت ها با فرایندهای هوش استراتژیک به طور معمول درگیر هستند ، اطلاعات را مدیریت می کنند وبرای پیش بینی موفقیت و پاسخ به روند های آینده یا فرصت ها آن را بکار می گیرند.

سیستم های هوش استراتژیک

مونتگومری و واینبرگ ( ( 1998 سیستم هوش استراتژیک را با تمرکز بر انتخاب ، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مورد نیاز برای برنامه ریزی استراتژیک تعریف می کنند . هدف سیستم هوش استراتژیک افزایش چرخه هوش در هنگام استفاده ، طی فاز برنامه ریزی استراتژیک در فرایند مدیریت استراتژیک است که اگر بطور جمعی انجام گیرد می تواند به نوآوری و مزیت منجر شود .(مونتگومری و واینبرگ ، (1998

هوش تجاری

هوش تجاری بررسی می کند چگونه سازمان می تواند با اطلاعات داخلی برخورد موثری داشته باشد و عملکرد شرکت هارا بهبودببخشد ، و موجب همترازی اجرا با استراتژی می شود . هگ و همکاران (2007) هوش کسب و کار را در گستره وسیع تری تعریف می کنند که عبارت است از دانش در مورد مشتریان، رقبا، شرکای کسب و کار، محیط رقابتی، و عملیات داخلی است که موجب می شود تصمیمات استراتژیک کسب و کار اثربخش تر اتخاذ شوند (هگ و همکاران، (2007

هوش رقابتی

هوش رقابتی با استفاده از اطلاعات داخلی و خارجی و دانش به منظور توسعه یک برنامه سیستماتیک و اخلاقی برای مدیریت، تجزیه و تحلیل و بکارگیری این اطلاعات و دانش فنی برای بهبود تصمیم گیری های سازمانی را فراهم می کند و هوش استراتژیک به سازمان در انتخاب بهترین تصمیمات ستراتژیک کمک می کند. (لایبوویتس، (2006

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید