بخشی از مقاله

مقدمه

وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357، باعث تکوین هویت جدیدی در عرصه داخلی و بین المللی گردید، هویتی که

مهمترین ساختار بیناذهنی قوام دهنده به آن، هنجارهاری نشات گرفته از فرهنگ ایرانی- اسلامی بود. هویتی که برای دولت

جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر وظیفه صیانت از استقلال، آزادی و منافع ملی کشور، در بردارنده مسئولیت ها و تکالیف

فراملی در چارچوب نقش های متعدد فراملی است و یک نظام ارزشی- قضاوتی و یا یک قالب فکری جدید پدید آورده است.

این هویت شکل گرفته که ما آن را در این مقاله یک هویت »انقلابی- اسلامی« می نامیم ملاک های متفاوتی را برای »خودی ها« و »دگرها« در عرصه ملی و فرا ملی ایجاد می کند که بر اساس همین ملاک ها مرز میان دوست و دشمن ترسیم شده و وقایع

بیرونی نیز تعبیر و تفسیر می شود. طبق این برداشت جهان بیرون کاملا دو وجهی و دوگانه است و به دارالاسلام و دارالکفر و یا

قلمرو مستضعفان و مستکبران تقسیم می شود. در این میان ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام و یا الهام بخش جهان اسلام و

غرب بخصوص آمریکا به عنوان نماد استعمار، توسعه طلبی، بی عدالتی، جهان خواری و به طور کل نماد باطل تعریف می شود. بنابراین غرب به عنوان »دگر« در برابر »خود« امت اسلامی می شودٌ، دگری ها که دارای ماهیتی توسعه طلبانه، غارتگرانه و سرکوب گرانه است (مشیرزاده، .(1390 در این مقاله سعی بر بررسی انقلاب اسلامی و عناصر هویتی آن می باشد که ابتدا در مورد انقلاب اسلامی ایران و مقایسه انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب های بزرگ جهان در آخر به عناصر هویتی انقلاب

پرداخته شده است.

هویت

دهه های پایانی قرن بیستم، دوران شکل گیری و بسط رهیافتی در مطالعات روابط بین الملل و سیاست خارجی بود که با زیر

سؤال بردن رهیافت رئالیسمٍ و مفاهیم بنیادین آن مانند قدرت، منافع ملی و موازنه قوا در صدد برآمد تحلیلی از روابط بین الملل و سیاست خارجی بر مبنای نقش دادن به عوامل اجتماعی و فرهنگی ارائه کند. در این میان، مسئله هویت دولت و هویت سایر بازیگران از جمله گروه های قومی و مذهبی و تأثیر این هویت ها بر عرصه سیاست بیش از گذشته در کانون مباحث تحلیلی قرار گرفت (حق پناه، .(1390 هویت یا …identity» هر چند مفهومی جدید است و در مطالعات جامعه شناختی دو سده اخیر

به یکی از مباحث مهم جامعه شناسی تبدیل شده است، اما بحثی ریشه دار در تاریخ بشری است و ادیان، مکاتب و اندیشمندان

بسیاری درصدد پاسخ بدان برآمده اند. هویت در بردارنده دو بعد متناقض نماست: بعد همسانی و بعد تمایز. اولین معنای آن بیانگر مفهوم تشابه مطلق است: این با آن مشابه است. معنای دوم آن به مفهوم تمایز است که با مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض می گیرد. به این ترتیب به مفهوم شباهت از دو زاویه مختلف راه می یابد و مفهوم هویت به طور هم زمان میان افراد یا

اشیاء دو نسبت محتمل برقرار می سازد: از یک طرف شباهت و از طرف دیگر تفاوت (جنکینزَ، .(1381 در جامعه شناسی

تعاریف مختلفی از هویت ارائه شده است. مانوئل کاستلزُ معتقد است که هویت سرچشمه معنا و تجربه برای مردم است.


-1به نظر مشیرزاده شعار »نه شرقی نه غربی« به عنوان شعار مسلط سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد که قدرت های شرقی نیز به مانند قدرت های غربی کمابیش به عنوان »دگر« نظام جمهوری اسلامی ایران شناخته می شوند(مشیرزاده، .(1390 در همین رابطه امام خمینی (ره) در موضعی صریح اعلام می نماید: » آمریکا بدتر از انگلیس، انگلیس بدتر از آمریکا و شوروی از هردوی این ها بدتر است« (اطلاعات، .(1362/5/6

2 - Realism 3 - Jenkins 4 - Manuel Castells


2

برداشت من از هویت، در صورتی که سخن از کنشگران اجتماعی باشد، عبارت است از فرایند معناسازی بر اساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی که بر منابع معنایی دیگر اولویت داده می شود (کاستلز، .(1380

انقلاب بزرگ اسلامی در مقایسه با انقلابهای بزرگ دنیا

کشور فرانسه قبل از وقوع انقلاب، از نظر اقتصادی در شرایطبحرانی به سر میبرد. روسیه در آغاز قرن بیستم از موقعیت

اقتصادی مطلوبی برخوردار نبود. کشور چین از مدتها قبل از انقلاب، به دلیل نفوذ بیگانگان و نابودی اقتصاد سنتی، با

ورشکستگی کشاورزی و اقتصادی رو به رو بود. در کشور الجزایر، اشغال طولانی مدت فرانسه، موجب بروز فقر شدید برای مردم الجزایر و ثروت برای فرانسویان شده بود. ولی ایران برخلاف این کشورها در شرایط خوبی از نظر اقتصادی قرار داشت و

تمام شاخصهای اقتصادی آن مثبت و حتی خود، تبدیل به یک کشور وام دهنده به کشورهای غربی شده بود (افراسیابی،

.(1364 رژیم حاکم بر فرانسه در زمان انقلاب، از نظر نظامی و نیز حمایت بینالمللی در موقعیت مناسبی قرار نداشت. رژیم

تزاری در روسیه هم قبل از انقلاب، در موقعیت بحرانی قرار داشت. رژیم ملیگرای چین، هنگام انقلاب در موقعیتی قرار نداشت که از طریق نظامیان، انقلاب را سرکوب کند و حامیان بینالمللی چین از حمایت آن کشور دست برداشتند. نیروهای نظامی فرانسوی به دلیل شکستهایی که در جنگ دوم متحمل شده بودند، توان لازم برای سرکوب نهضت آزادیبخش الجزایر را نداشتند و حوادث از نظر بینالمللی طوری پیش میرفت که از هر جهت به نفع مردم الجزایر بود (آرژونٌ، .(1365 بر خلاف
کشورهای فرانسه، روسیه، چین و الجزایر، رژیم حاکم بر ایران در هنگام بروز انقلاب اسلامی، هم از نظر نظامی و هم از جهت

حمایت بینالمللی در بهترین شرایط ممکن به سر میبرد. ارتش ایرانکاملاً مجهز، سازماندهی شده، دارای سلسله مراتب نظامی

جدی، وفادار به شاه و آماده هر گونه اقدام بود. همچنین از نظر حمایت بینالمللی، تمام کشورهای جهان اعم از سرمایهداری و

سوسیالیستی از رژیم شاه حمایت میکردند. نوع حکومت فرانسه قبل از انقلاب، سلطنت مطلقه بود و هیچگونه مرجع قانونگذاری و نظارت در آن کشور وجود نداشت و اراده شاه در حکم قانون زنده بود. از نظر اداره مملکت هم بعد از پادشاه، گروه اندکی که غرق در فساد بودند تمام پستهای حساس و کلیدی را به طور موروثی در دست داشتند. در روسیه، حاکمیت مستبد تزار، بیکفایتی و ضعف او، تسلط عدهای از اشرافزادگان و درباریان فاسد و راحتطلب، نفوذ زیاد همسر تزار و راسپوتین در اداره امور سیاسی روسیه در اوایل قرن بیستم، دست به دست هم داده و باعث شدند تا نظام سیاسی آن کشور در

بحران مشروعیت مردمی به سر برد و به همین دلیل، انقلابیون روسیه، نظام تزاری را سرنگون و حکومتی با ایدئولوژی

کمونیستی تأسیس کردند. پس از انقلاب سال 1911 و روی کار آمدن یک حکومت جمهوری در چین، مردم انتظار داشتند که ملیگرایان بتوانند یک نوع نظام سیاسی مردمی را در آن کشور مستقر کنند، اما جنبشها و اعتصابهای کارگری و دهقانی،
شکست از ژاپن، اشغال کشور در جنگ جهانی دوم، دخالت بیگانگان، جنگهای داخلی و ... همه دست به دست هم داده، تا

ملیگرایان دچار بحران و فساد، اختلاس، دزدی، ارتشا و... شده و در نتیجه آنها نیز با انقلاب کمونیستی سرنگون شدند (برینتونٍ، .(1363 شکستهای متوالی فرانسه درجنگ جهانی دوم، آغاز فرآیند استعمارزدایی در عرصه جهانی، بحرانهای

سیاسی و اقتصادی، تسخیر فرانسه درجنگ جهانی دوم به وسیله آلمان و ایتالیا و پیامدهای آن و... باعث ضعف مدیریت سیاسی

آن کشور شد. این ضعفها به مستعمرات و به ویژه الجزایر هم انتقال پیدا کرد و در نتیجه، حکومت مستعمره آن کشور در

1 - Arjun 2 - Brinton


3

الجزایر به وسیله انقلاب سرنگون شد. مدیریت سیاسی ایران قبل از انقلاب چه از نظر نوع حکومت و چه از نظر شرکت گروهها در آن و نیز فساد مالی و اداری و... به گونهای بود که مورد قبول مردم نبود و هیچگونه محبوبیتی نداشت. در نتیجه زمینه انقلاب

و تغییر حکومت در آن مهیا شده بود (همان منبع). نتیجه این که رژیم پهلوی قبل از انقلاب، برخلاف کشورهای فرانسه، روسیه،

چین و الجزایر، نه تنها در شرایط بحران اقتصادی به سر نمیبرد، بلکه در مقایسه با آنها از شرایط اقتصادی مطلوبی برخوردار

بود و حتی خود، تبدیل به یک کشور وام دهنده به کشورهای غربی مانند فرانسه و انگلستان در آمده بود. بنابراین، شرایط

اقتصادی ایران قبل از انقلاب، زمینهساز حرکتهای انقلابی نبود. همچنین برخلاف کشورهای مذکور، رژیم حاکم بر ایران هنگام بروز انقلاباسلامی، هم از نظر نظامی و هم از جهت حمایت بینالمللی در بهترین شرایط ممکن به سر میبرد. اما در عین حال،

انقلاب اسلامی ایران با رهبری خردمندانه امام راحل و با رشادت و مقاومت مردم مسلمان کشورمان به پیروزی رسید (افراسیابی،

.(1364 در مجموع، مدیریت سیاسیایرانِ قبل از انقلاب، همانند چهار کشور مذکور چه از نظر عدم مشارکت مردمی و تمرکز

قدرت سیاسی در دست شاه و درباریان و گروه اندک اطرافیان او و چه از نظر فساد مالی و اداری، در شرایط خوبی از نظر مشروعیت و مقبولیت مردمی قرار نداشت. به همین دلیل، قدرت سیاسی در ایران فاقد لیاقت، شایستگی و صلاحیت لازم برای اداره کشور بود. از این رو از نظر مردم، لازم بود که برای اداره صحیح جامعه و برقراری عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه درآمدها و برقراری آزادیهای سیاسی و اجتماعی، قدرت حاکم سرنگون شود و گروه دیگری که دارای صلاحیت لازم باشد به

قدرت برسد. به همین دلیل، انقلاب اسلامی ایران با پشتیبانی قاطع مردم به پیروزی رسید (همان منبع)

با عنایت به شرایط فوق الذکر پیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی از تحولات شگرف و عظیم قرن بیستم به شمار میرود که با ویژگی های منحصر به فرد خویش نه تنها بسیاری از تئوری پردازان پدیده انقلاب را شگفت زده نمود، بلکه در شالوده کاخ
رفیع دانش اجتماعی و تئوریها و نظریات رایج پیرامون تبیین انقلابها، نیز لرزه افکنده و آنها را در تبیین علل وقوع و پیروزی

انقلاب اسلامی، با چالش و ناکارآمدی و یا تجدید نظر مواجه ساخت. تا آنجا که برخی در جهت حل این معما دست به ارائه تحلیل ها و نظریاتکاملاً غیرعلمی و خیال پردازانه زده، عجز و ناتوانی خویش را بیش از پیش سردادند.

مفهوم شناسی انقلاب و علل وقوع آن

اولین موضوع در جهت تبیین علل و عوامل اصلی انقلاب اسلامی درک و شناختی صحیح از مفهوم انقلاب عوامل و شرایط

لازم برای وقوع این پدیده و ویژگی های منحصر به فرد انقلاب اسلامی می باشد:

اصطلاحات سیاسی و اجتماعی »انقلاب«ٌ دارای تعاریف متعدد و مختلفی است (ابوالحمد، .(1376 از دیدگاه تداسکاچیلٍ »انقلاب سیاسی با تغییر حکومت بدون تغییر در ساختار اجتماعی همراه است، اما انقلاب اجتماعی عبارت است از انتقال و
دگرگونی سریع و اساسی حکومت و ساختارهای اجتماعی و تحول در ایدئولوژی غالب کشور« (جمعی از نویسندگان، .(1380

و در یک جمع بندی »انقلاب حرکتی مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی ارزش ها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روش ها و فعالیت های حکومتی یک جامعه است که توام با خشونت باشد« (محمدی، .(1380
به طور کلی چهار عامل عمده برای وقوع انقلاب در یک جامعه لازم است کهمعمولاً در هر انقلابی دیده می شود:

1 .نارضایتی عمیق از شرایط موجود.

1 - Revolution 2 - theda skocpol


4

2 .گسترش و پذیرش اندیشه یا اندیشه های جدید جایگزین (ایدئولوژی انقلابی). 3 .گسترش روحیه انقلابی در افراد جامعه.

4 .وجود رهبری و نقش آفرینی ساختارهای سیاسی- اجتماعی بسیج گر.

انقلاب اسلامی ایران چهار عامل یاد شده فوق برای وقوع انقلاب را در نوع نیرومند آن دارا بود:

اول اینکه؛ نارضایتی ویژه از وضع موجود در انقلاب اسلامی با شاخص هایی مانند تظاهرات، درگیریها و اعتصاب عمومی و

تنفر همگان از رژیم شاهنشاهی و سیاست های ضد مردمی و ضد اسلامی و وعده های دروغین آن با گستردگی زیادی وجود داشت و این نارضایتی از دیگر انقلاب های معاصر شدیدتر و عمیق تر بود.

دوم اینکه؛ آموزه های اسلامی به عنوان ایدئولوژی و اندیشه سیاسی جایگزین در انقلاب اسلامی مطرح بود و در شعارها،

تظاهرات، بیانیه ها، سخنرانی ها و اعلامیه های مردم و رهبران انقلابی آنها نقش و محوریت اصلی و تعیین کننده داشت و

اصالت فرهنگی آن مهمترین تفاوت های انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب های معاصر محسوب می گردد.

سوم اینکه؛ در انقلاب اسلامی رهبری بی نظیر و هوشمندانه امام خمینی(ره) و پیوند ویژه دینی و تاریخی روحانیت با مردم و استفاده از شبکه مساجد و انجمن های اسلامی به بهترین وضع ممکن را در بیداری انقلاب، برانگیختن نارضایتی عمومی، گسترش آرمان انقلاب اسلامی، ایجاد و گسترش روحیه انقلابی و بسیج عمومی ایفا نمود.

و بالاخره اینکه؛ روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی با شاخص هایی چون عدم تسلیم انقلابیون در برابر اقدامات رفرمیستی رژیم

و بی توجهی به اقدامات سرکوب گرانه آن و وجود روحیه شهادت طلبی، جانفشانی و فداکاری در راه آرمانی انقلاب، به خوبی قابل اثبات می باشد.
با توجه به چنین عواملی است که انقلاب اسلامی ایران - همانطور که نویسندگان متخصص و مشهور نیز اذعان دارند- در شمار

انقلاب های کبیر اجتماعی جای دارد (عنایت، (1979، و از سوی دیگر با توجه به ویژگی های ممتاز خویش، با هیچ کدام از انقلاب های تاریخی معاصر، قابل مقایسه نمی باشد. مشخصه اصلی آن، شاخص های ویژه ای است که می توان در تعریف این گونه مورد مطالعه قرار داد: انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن بر اساس»جهان بینی«، »موازین و ارزش های اسلامی«، »نظام امامت«، »آگاهی و ایمان مردم«،»حرکت و پیش گامی متقیان« و » قیام قهرآمیز توده های
مردم« استوار است (زنجانی، .(1384

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید