بخشی از مقاله


مقدّمـه

خداوند متعال دین مقدّس اسلام را برای سعادت و خوشبختی انسانها نازل فرموده و عفّت و پاکدامنی را با آفرینش زن به هم آمیخته و با آفرینش او صلاح و خیر جامعه را در نظر گرفته و به او نظر ویژه ای عنایت کرده و قوانین مخصوصی برایش وضع

نموده است.

مسأله ی حجاب و پوششدر رأس و پیشاپیش آن قانون قرار گرفته شده است تا عفّت برونی زن با عفّت درونـی او هماهنـگ

گردد و بنیان خانواده مستحکم گردد و زیبایی و دلآرایی زن از آن همسرش باشد و دیگران از آن بهره نگیرند.

در قرآن مجید بسیار به مسأله ی پوشش و حجاب اشاره شده و این همه سفارشتأکیدو به خاطر اهمّیّت داشتن حجاب و پوشش در زندگی زن است.

1

بر مبنای فرمان صریح خداوند در قرآن و نیز بر اساس مصالح دیگری که از دید بشر پنهان است، حجاب به عنوان یک امر

واجب بلکه به عنوان ضروری دین مطرح گشته است. ضروری دین چیزی است که جزء لاینفک دیـن محسـوب مـی شـود و اعتقاد و التزام به آن لازمه ی اعتقاد و التزام به اصل دین است و انکار آن به انکار خدا یا پیامبر خدا می انجامد. منکـر ضـروری

دین به همین معنایی که ذکر شد محکوم به کفر است.

از سوی دیگر فهم و تفهیم رابطه ی دقیق میان »پوشش و تکامل« یا »پوشش و رشد« بررسی فقهـی و اسـتنباط احکـام بـه

عهده ی عالمان وارسته و فرهیختهای است که با دقّت های فراوان در آیات قـرآن و روایـات معصـومین( ) فلسـفهی تشـریع و

»احکام واقعی حجاب« را درک کرده اند و مرزهای عقیدتی را حراست کرده و از قلعه ی ایمان به خوبی پاسداری نمودهاند. اگر

چه از زمان های گذشته و بسیار دور علما و اندیشمندان اسلامی در بررسی موضوع حجاب مستقلاً کتاب های زیادی نوشتهانـد

و یا در ضمن کتب خود به مسأله ی حجاب نیز پرداخته اند و آیات و روایات در این زمینه را به بررسی نشسته انـد و لـیکن بـا یاری خداوند ما این موضوع را خاصتر کرده و احکام مستنبط از این آیات را از جهت فقهی بررسی مینماییم.

آیات قرانی که در این مقاله بررسی میکنیم بدین شرح است:


لِلْمُؤْمِنِینَق »لیَغُضﱡواأَبْصَارِهِمْمِنْوَیَحْفُرُوجَهُمَْظواذَلِکَأَزْکلَهُمْیإِنﱠاللﱠهَخَبِیرٌیَصْنَعُونَبِمَالِلْمُؤْمِن(30وَق)لیَغْضُضْـنَـاتِمِـنْ أَبْصَارِهِنﱠوَیَحْفَظْنَفُرُوجَهُنﱠیُبْدِینَوَلازِینَتَهُنﱠإِلاظَهَرَموَلْیَضْرِبْنَامِنْهَابِخُمُرِهِنﱠعَلَـیجُیُـوبِهِنﱠ .. )«(31)آیـات30و31 سـوره ی
نور)


أَیﱡهَایَ» لنﱠبِیﱡلأزْوَاجِکقُلْوَبَنَاتِکَوَنِسَاءِالْمُؤْمِنِینَیُدْنِینَعَلَیْهِنﱠجَلابِیبِهِنﱠمِنْذَلِکَأَدْنَییُعْرَفْنَأَنْیُؤْذَیْنَفَلاوَکَانَاللﱠـهُ غَفُورًارَحِیمًا)« آیه ی 59 سوره احزاب)

واژه شناسی:


خُمُر-1 (خِمار) خِمار:خِ](ع[ اِ) مقنعه، چادر نماز، چارقد، سرپوش.ٌ

با بررسی مجموعه های لغوی گویا می توان گفت که خمار وسیله ای برای پوشش سر زنان بـوده اسـت. خلیـل بـن احمـد

فراهیری ضمن آنکه مادّهی »خمر« را به وسیلهای که ظرف را میپوشاند و بر ظروف پوشش میافکند معنا میکند، میگوید:

خُمْرَتُها ما غُشِیَ» المَخمورُ مِنَ الخِمارِ.ٍ«

راغب اصفهانی اصل آن را پوشاندن اشیاء میداند و مینویسد:

1ـ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج21، مدخل خمار، ص.725

2ـ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج2، صص263و 272بهنقل از فتحیّه فتّاحیزاده،حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، ص.30

2

خمار به وسیله ای که با آن چیزی راپوشانندمی گویند. ولی عرفاً مختصّ به چیزی شده که زن سر خـود را بـا

آنپوشاندمی جمع آن خُمُر استإخْتَمرت.»المَرْئهُ«؛ »یعنی: زن خودش را پوشانید.«ٌ

طریحی نیز ضمن اینکه بدین معنا تصریح کرده است به علّت نامیده شدن مقنعه به خمار میپردازد و مینویسد:

وجه تسمیه ی مقنعه به خمار بدین لحاظ است که سر به واسطهی آن پوشیده می شودإختَمرت» المرئه«؛ »یعنی: مقنعهاش را پوشیده و سرش را پوشاند.«ٍ
ابن فارس که در ریشهیابی واژهها همّت عظیمی را بکار بسته است و از این جهت اثرش بسیار مهم است مینویسد:

خمر به معنی تغطیه و پوشانیدن است.َ

آقای مصطفوی پس از نقل اقوال لغویان در جمعبندی نهایی نوشته است:

خمر و خمار به معنی ستر و پوشش است شراب را خمر گویند زیرا حواس ظاهری و باطنی را میپوشـاند بـه

روسری زن نیز خمار گویند زیرا به وسیلهی آن سرش را میپوشاند.ُ

از مجموع آنچه آوردیم می توان نتیجه گرفت که خمار سر پوش زن می باشد و از این رویوَلْیَضْرِبْنَآیهبِخُمُرِهِنﱠ»عَلَـی جُیُوبِهِنﱠِ« را میتوان چنین معنا کرد: زنان بایستی روسریهای خود را بر گریبانهای خویش بیاندازند.ّ

-2جیوب (جَیب) جَیب:جَ[] گریبان، گردن پیراهن.ْ از فرهنگهای لغوی چنین بر میآید که »جیب« به معنی »طوق گردن» «مدخل زمین« است. تاج العروس مینویسد:

جَیب» القمیصِ: طوق و گریبان لباس را گویند.«َ

یکی از لغویین می گوید: »اقرب الموارد و قاموس معنای اولی جیب را قلب و سینه گفتهاند ولی اگر جیوب را سـینه معنـی کنیم از لحاظ آیه و لغت اشکالی نخواهد داشت به نظر می آید گریبان لبـاس را بـه جهـت روی سـینه بـودن جیـب القمـیص

گفتهاند.«ُ


1ـ راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بن احمد، مفردات فی غریب القرآن، ص159 به نقل از همان. 2طریحی،ـ فخرالدّین بن محمّد، مجمع البحرین، ج3، ص292 به نقل از همان.

3ـ احمد ابن فارس،معجم مقاییس اللّغه، ج2، ص215 به نقل از همان.

4ـ مصطفوی، حسن،التّحقیق فی کلمات القرآن، ج3، ص.129

5ـ نور(.31/(24

ـ6فتّاحیزاده، فتحیّه،حجاب از دیگاه قرآن و سنّت، صص31ـ.29

ـ و نیز ر.ک: شریعت موسوی، سیّد مصطفی،الشّهاب فی مسئله الحجاب، ص73 7ـ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج16، مدخل جیب، ص.186

ـ8زبیدی، محمّد مرتضی، تاج العروس، ج2، ص.210

9دامغانی،ـ حسین بن محمّد، قاموس القرآن، ج2، ص91به نقل از مرضیّه قاسمی، بررسی حجاب از دیدگاه قرآن و حدیث، صص9ـ.8

3

امّا مرحوم طبرسی جیوب را ...به وَکُنِیَمعنایگربانعَنِهاگرفتهالصﱡدُورِفرموده:»بِالجُیوبِ لِأنﱠها مَلْبوسَهٌ عَلَیْهـا.ٌ«؛ »از سینهها به جیوب، کنایه آورده شده است زیرا گریبانهاست که روی سینهها را میپوشاند.«

بنابراین میشود گفت اینکه عالمان جیب را به سینه تفسیر کردهاند باید به جهت آن باشد که بر بالای سینه قرار دارد.

طریحی نیز با اینکه جیب را به گریبان معنا کرده است اما افزوده است که: میتوان جیب را به سینه معنا کرد.ٍ بنابراین می توان گفت که تفسیر »جیب« به سینه و قلب که در قاموس نیز آمده است:ناصحُ» الجیبِ: أی القلب والصدر.«

با عنایت به این معناست و تفسیر مفسّران نیز توسعه در معنای لغوی آن است.َ

-3جلابیب (جلباب)

جلباب:جَ](ع[ اِ) (اقرب الموارد- منتهی الارب) به معنی پیراهن و چادر زنان.ُ

واژهی جلباب در تعیین حدود حجاب، نقش مهمّی دارد و بازشناسی دقیق آن به چگونگی بحـث در محـدوده ی پوشـش،

تأثیر فراوانی خواهد داشت.

الجَلبابُخلیلبنثوبٌاحمد أوْسَعُفراهیدینوشتهمِنَاست:الخِمارِ» دونَ الـرِداءِ، تُغَطّـی بِـهِ المَرئـهُ رأسَـها وَ صَـدرَها.ِ«؛ »یعنی: جلباب، جامهای است از چارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر، زن به وسیله آن سر و سینه خود را می پوشاند.«

ابن منظور نیز همین تفسیر را برای جلباب متذکّر شده است.ّ

معجم نگاران واپسین نیز از جمله طریحی می نویسد: »جلباب، جامه ای از چارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر، زن به وسـیله آن سرش را میپوشاند و باقی آن را روی سینهاش رها میسازد.ْ«
شیخ طبرسی (ره) در بخش تبیین لغت، درباره جلباب نوشتهاند:

لجَلبابُ خِمارُ المَرئهِ الّذی یُغَطّی» رَأسَها وَ وَجْهَها اذا خَرَجَتْ لِحاجَهٍ«؛ »یعنی: جلباب عبارت اسـت از روسـریای

که در موقع خروج از منزل بکار برده میشود و سر و صورت را با آن میپوشانند.«

اما در بخش تفسیر نوشتهاند: یعنی مقصود این است که با روپوشی که زن به خود میگیرد محل گریبان را بپوشاند.

بعد می نویسد: گفته شده جلباب همان چارقد است و مقصود آیه این است که زنان آزاد، وقت بیـرون رفـتن پیشـانیهـا و

سرها را بپوشانند.ٌ

1ـ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج7، ص138 به نقل از همان. 2طریحی،ـ فخرالدّین بن محمّد، مجمع البحرین، ج2، ص28 به نقل از همان.

3ـ قاسمی، مرضیه، بررسی حجاب از دیدگاه قران و حدیث، صص9ـ.8

4 ـ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج16، مدخل جلباب، ص.75

5ـ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج6، ص132 به نقلاز مرضیّه قاسمی، بررسی حجاب از دیدگاه قرآن و حدیث، صص4ـ.2 6ابنـ منظور، محمّد بن مکرم، لسان العرب، ج2، ص. 317
7ـ علی پور باغبان نژاد، یوسف و اصغر رضائی، حجاب= آزادی یا اسارت؟، ص.13

4

از آنچه آوردیم روشن شد که قریب به اتفاق واژه شناسان و لغویان جلباب را به روسری ها و مقنعه هـا معنـی مـی کننـد کـه از چارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر بوده است.ٍ

اصل وجوب پوشش و حدود آن


فقها با چشم پوشی از پارهای اختلافات در کمّ و کیف پوشش، هیچ اختلافی در اصـل وجـوب آن بـر بـانوان در برابـر مـردان

نامحرم ندارند وگمانبی این حکم مورد اجماع همه علمای اسلام است؛ علّامه حلّی مینویسد:

عَوْرَهُ الْمَرْأهِعُلَماءِجیعُ»بَدَنِهالأَمْصارِإلاّعَداالوَجْهَأبابَکْرِبِإجْنِماعِعَبدِ الرّحْمنِ بْنِ هِشامٍ: فَإنﱠهُ قالَ: کُلﱡ شَـیءٍ ّی ظُفرِها، وَ هُوَ مَرفُوعٌ بِالإجْماعِ. وَ أمّا الکَفّانِ: فَکَالْوَجْهِ عِنْدَ عُلَمائِناعَأَجْمَـوَبِـهِ قـالَ مالِـکٌ و َ الْأَوْزاعِیﱡ وَ أبُو ثُورٍالشّافِعِیﱡ...وَقالَ أحْمَدُ وَ داوودٌ: أَلْکَفّانِ مِنَ العَوْرَهَِ«؛ »یعنی: بنابر اجماع دانشمندان شهرها، عورت زن عبارت است از همه ی بدن او به جز چهره، به جز ابابکر عبـدالرحمن بـن هشـام کـه گفتـه اسـت:

همه ی بدن زن، حتی ناخن های او عورت است. و این سخن، به اجماع مردود است. اما دو دست نیـز از نظـر همه علمای ما، مثل چهره است و فتوای مالک و شافعی و اوزاعی و ابوثور نیـز همـین اسـت ... ولـی احمـدو
داود، گفته اند: دو دست از عورت است.» «صاحب جواهر«، پس از بیان دلیل های فراوان بـر وجـوب پوشـیدن عورت از ناظر محترموَوالحرمتاصِلُنگریستنمادلﱠ بدانعَلیمیوُجُوبِنویسد:» السﱠترِ وَ حُرْمَهِ النﱠظَرِ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصیُ«؛»یعنی: فشرده سخن این است که آن چه بر وجوب پوشانیدن عورت و حرمت نگریستن بـدان

دلالت دارد، بیش از آن است که به شمارش آید.«

البتّه چنان که در متون فقهی نیز اشاره شده، تفاوت میان پوشش در حالت نمـاز و غیـر حالـت نمـاز، آن اسـت کـه قسـم نخست، در هر حال واجب است، گر چه نمازگزار در معرض نگاه ببینندهای هم نباشد یا در مکانی تاریک به نماز بایسـتد، بـر

خلاف قسم دوم که مقصود آن تحفّظ و تستّر از غیر است، گر چه این مقصود، با قرار گرفتن در مکان تاریک و مانند آن تحقق یابد. »صاحب عروه«، در اشاره به این نکته مینویسد:

تْرِ الواجِبِ فی نَفْسِهِ ساتِرٌ» مَخصُوصٌ وَ لاکِیفیّهٌ خاصﱠهٌ بَلِ المَناطُ مُجَرّدُ السﱠـتْرِ، و لَـوْکـانَ بِالیَـدِ وَطَلِیَ الْیَدِ وَ نَحْوِها.ِ«


1ـ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج7، ص138 به نقل از یوسف علی پور باغبان نژاد و اصغر رضائی، حجاب= آزادی یا اسارت؟، ص.13

2قاسمی،ـ مرضیّه، بررسی حجاب از دیدگاه قرآن و حدیث، صص6ـ.4

3علامهـ حلّی، حسن بن یوسفبن مطهّر، تذکره الفقها، ج2، ص.448

4نجفی،ـ محمّد حسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الااسلام، ج2، ص.3 5طباطباییـ یزدی، سیّد محمّد کاظم بن عبدالعظیم، عروه الوثقی، ج1، ص.415

5

عالمان فقه، در مبحث نکاح نیز بر حرمت نگریستن مردان به زنان نامحرم ـ به غیر از چهره و دستان آنـاتّفاق نمـودهانـد.

این فتوا، اگر چه صراحتی در وجوب پوشش بر بانوان ندارد، ولی بنا بر این که اعانه ی بر حرام را حرام بدانیم یا این که در این مورد، حرمت نگریستن را ملازم با وجوب پوشش در نظر بگیریم، میتوان حکم مزبور را به روشنی از آن برداشت نمود.ٌ

ادلّهی حجاب اسلامی

لزوم پوشیدگی زن از چهار دلیل قرآن، روایات، سیره و عقل برخوردار است که هر کـدام بـه تنهـایی بـرای اثبـات ضـرورت

حجاب کافی است و در این گفتار همهی آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.


1ـ(1 قرآن و روایت

مهمترین دلایل شرعی وجوب پوشش دینی، آیات سورهی نور و احزاب است، خدای تعالی در سورهی نور فرموده است:

لِلْمُؤْمِنَاتِوَق»لیَغْضُضْنَأَبْصَارِهِنﱠمِنْوَیَحْفَظْنَفُرُوجَهُنﱠیُبْدِینَوَلازِینَتَهُنﱠإِلاظَهَرَموَلْیَضْرِبْنَامِنْهَابِخُمُرِهِنﱠعَلَی

جُیُوبِهِنﱠیُبْدِینَوَلازِینَتَهلِبُعُولَتِهِنﱠإِلاآبأوْائِهِنﱠأَوْبُعُولَتِهِنﱠآبَاءِأَبْنَائِهِنﱠأَوْأَبْنَاءِأَوْبُعُولَتِهِنﱠإِخْـوَانِهِنﱠأَْأَوْبَنِـی إِخْوَانِهِنﱠأَخَوَاتِهِنﱠوْبنِینِسَائِهِنﱠأَوْأَوْمَلَکَتْیْمَانُهُنالتﱠابِعِینَأَوغَیْرِأُولِیالإرْبَهمالرِّجَالِنَالطِّفْـلِأَوِالﱠـذِینَ یَظْهَرُوالَمعَلَیعَوْرَاتِالنِّسَاءِیَضْرِبوَلابِأَرْجُلِهِنﱠنَلِیُعْلَمَیُخْفِینَمَازِینَتِهِنﱠمِنْوَتُوبُواإِلَیاللﱠهِجَمِیعًاالْمُؤْمِنُونَأَیﱡهَا

لَعَلﱠکُمْلِحُونَتُفْ«ٍ »یعنی: (ای پیامبر) به زنان با ایمان بگو دیده های خود را فرو بندند و عورت خود را بپوشانند (دامـان خـود را

پاک نگاه دارند) و زیور و زینت خویش بر نامحرم آشکار نسازند مگر آن چه پیداست و سرپوش های خـود را بر گریبان های خویش اندازند و زینت و جمال خود را آشکار نکنند مگر بـرای شـوهران، یـا پـدران، یـا پـدر شوهران، یا پسران، یا پسران شوهر، یا برداران، یا برادرزادگان، یا خواهر زادگان، یا زنان، یـا کنیـزان خـود، یـا

مردانی که از زن بی نیازند، یا کودکانی که از عورت زنان آگاه نیستند، و پای بر زمین نزنند که زیـور پاهایشـان

معلوم گردد. ای مؤمنان همگی به سوی خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید.«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید