بخشی از مقاله

چکیده
بندهای الف و ب بخش 404 قانون کنترلهای داخلی(SOX) 1، مدیران و همچنین حسابرسان مستقل را ملزم به ارائه گزارشی در مورد کفایت کنترل-های داخلی شرکت در گزارشگری مالی نموده است. در سال 2004 میلادی، شرکتهای بزرگ بخش عمومی ملزم به طبقهبندی گزارش مدیریت و استفاده از حسابرس مستقل در مورد کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی شدند. در سال 2007، شرکتهای کوچکتر بخش عمومی نیز ملزم به طبقهبندی گزارش مدیریت در مورد کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی شدند، اما التزام به شهادتدهی حسابرس مستقل در مورد آنها اجرا نشد. در این تحقیق سعی شده است تا تاثیر مشخص گزارشهای مدیریت بر کیفیت گزارشگری مالی ارزیابی گردد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که گزارشهای مدیریت در مورد کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی منجر به بهبود گزارشگری مالی شده است. همچنین یافته های تحقیق ثابت میکنند که الزامات گزارش مدیریت به خودی خود و بدون نیاز به هر نوع شهادتدهی دارای مزایایی در گزارشگری مالی خواهد بود.

کلمات کلیدی: گزارشگری مالی، قانون کنترلهای داخلی، گزارشهای مدیریت، گزارش حسابرس مستقل، اقلام تعهدی حسابداری

مقدمه
درنتیجه توالی رسواییهای مالی و حسابداری نظیر انرون و ورلدکام2، قانون کنترلهای داخلی در سال 2002 به تصویب رسید. یکی از جنبههای گران قیمت و متوالی در قانون کنترلهای داخلی، بخش 404 آن است که شرکتهای بخش عمومی و حسابرسان آنها را ملزم به اظهارنظر در مورد اثربخشی کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی نموده است. قانونگذاران اذعان کردند که مستندسازی و ارزیابی کنترلهای داخلی میتواند منجر به بهبود کیفیت گزارشگری مالی گردد SEC)، .(2003 ایلیف(2010) 3 شواهدی را در این باب ارائه نمود. طبق این شواهد ترکیبی از بخش 404 ارزیابی مدیریت و حسابرسان مستقل از کنترلهای داخلی از طریق افشای سطح پایینتری از اقلام تعهدی اختیاری ثبت شده، منجر به بهبود کیفیت گزارشگری میشود.

از آنجا که از الزامات قانون سال 2004، طبقهبندی و بایگانی گزارشهای مدیریت در مورد کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی (بند الف بخش (404 و همچنین اظهارنظر حسابرس مستقل بر روی کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی (بند ب بخش (404 بود، اما همچنان مسئولیت هریک از گزارشهای مدیریت، گزارش حسابرس و یا ترکیبی از هر دو در مورد ارتباط بین بخش 404 و کیفیت گزارشگری مالی هرچه بهتر، واضح نیست.

اخیرا در دو تحقیق شواهدی در ارتباط با نیاز به ارائه گزارش مدیریت و حسابرس مستقل در مورد کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی ارائه شده است. کینی و شپاردسون(2011) 4 افزایش با اهمیتی در افشای ضعف کنترلهای داخلی برای شرکتهای کوچکی که گزارشهای اولیه مدیریت را طبق بند الف بخش 404 منتشر کردهاند، یافتند. نتایج تحقیق آنها مشابهت زیادی با نتایج حاصل از گزارش حسابرسی کنترل های داخلی شرکتهای کوچکی دارد که برای اولین بار اقدام به انجام حسابرسی داخلی نمودهاند. آنها نتیجه گرفتند که گزارش مدیران، به تنهایی میتواند جهت شناسایی ضعف کنترلهای داخلی، کافی باشد.

بدارد و گراهام(2011) 5 بر خلاف نظریه کینی و شپاردسون دریافتند که سه چهارم نقصان موجود در کنترلهای داخلی توسط حسابرسان کشف می-شود. درنتیجه آنها بر اهمیت کشف نقصان کنترلها از طریق حسابرسی کنترلهای داخلی تاکید کردند. اگرچه هیچکدام از دو تحقیق فوق تاثیر مستقیم الزامات گزارش مدیران (بدون شهادتدهی) را بر کیفیت گزارشگری مالی نسنجیدهاند.

ما در این تحقیق مستقلا تاثیر الزامات گزارش مدیران بر کیفیت گزارشگری مالی را بررسی میکنیم. در سال 2004، شرکتهای بزرگ و حسابرسان آنها اقدام به گزارش اثربخشی کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی تحت بندهای الف و ب بخش 404 قانون کنترلهای داخلی نموند.
شرکتهای کوچکتر نیز در آغاز، ملزم به طبقهبندی گزارش مدیران در مورد کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی تحت بند الف بخش 404 شدند؛ اما الزامات شهادتدهی تحت بند ب بخش 404 در مورد آنها اجرا نشد.

ما با توجه به مطالعاتی که انجام دادهایم، تغییرات اندازه کیفیت گزارشگری را در بین این دو گروه برای ارزیابی تاثیر الزامات گزارش مدیران بر کیفیت گزارشگری مالی مقایسه نمودهایم. با تفکیک اثر گزارش مدیران (بخش حسابرسی کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی) بر کیفیت گزارشگری به این نتیجه دست یافتیم که حسابرسی مستقل در مورد کنترل های داخلی مرتبط با گزارشگری مالی در شرکتهای کوچکتر از اهمیت بسزایی برخوردار است. حسابرسی مستقل در مورد یاد شده، محصولی بحث انگیز و در عین حال گران قیمت از قانون کنترلهای داخلی است. اندازهگیری جنبه کم هزینه قانونگذاری (به طور مثال الزام گزارش مدیران) بر بهبود گزارشگری مالی، خود، نیازمند تلاش و صرف وقت میباشد. این تحقیق به طور خاص در مورد قانون معافیتهای اخیر تصویب شده در اجرای بخش 404 قانون کنترلهای داخلی موضوعیت دارد.

ما دریافتیم که گزارشهای مدیران در مورد کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی، کیفیت گزارشگری مالی را افزایش میدهد. مطالعات ما نشان میدهد که الزامات گزارش مدیران به خودی خود دارای مزایای گزارشگری میباشد.

یافتههای تحقیق ما با نتایج تحقیق کینی و شپاردسون در مورد تاثیر مستقل گزارش مدیران (در امتداد صورتهای مالی حسابرسی شده) بر ایجاد اطمینان نسبت به افزایش کیفیت گزارشگری در شرکتهای کوچک سازگار است. یافتههای تحقیق ما از آن جهت اهمیت دارد که بر بیتناسب و سنگین بودن هزینههای اساسی مرتبط با حسابرسی کنترهای داخلی در شرکتهای کوچک تاکید نموده است. ادامه تحقیق به شکل زیر طبقهبندی شده است:

ابتدا خلاصهای از تحقیقات گذشته در مورد قانون کنترلهای داخلی و کیفیت گزارشگری مالی ارائه شده است. سپس بحثهای رایج در رابطه با بند الف بخش 404 علیالخصوص درمورد شرکتهای کوچکتر برای واضحتر کردن پرسش اصلی تحقیق فراهم آمده است. نهایتا نیز خلاصه و نتیجهگیری از یافتههای خود را ارائه نمودیم.

مبانی نظری و پیشینه تحقیق

قصد و نیت قانون کنترلهای داخلی، بهبود کیفیت گزارشگری مالی بوده است. شواهد تحقیقات اخیر نشان میدهد که وضع قانون در جهت افزایش کیفیت گزارشگری مالی با موفقیتهایی روبرو بوده است. شواهد نشان میدهد که مدیران مالی و شرکتهای حسابرسی، کاهش مدیریت سود را تحت قانون کنترلهای داخلی مشاهده نمودهاند (مک انرو6، .(2007 تحقیقات پژوهشگران دیگری نظیر (کوهن، دی و لیس 7، 2008؛ لبو و ژو8، 2006؛ ژو9، (2008 نیز یافتههای بالا را تصدیق مینمایند. به طور مثال لبو و ژو (2006) به وجود ارتباط منفی بین بخش 302 و اقلام تعهدی اختیاری در دوره مورد تحقیق خود در بین سالهای 2000 تا 2003 پی بردند.

ایلیف (2010) به طور خاص تاثیر بخش 404 (تاثیر ترکیب گزارشهای مدیران و حسابرسان در مورد کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی) را بوسیله مقایسه شرکتهای دارای ارزش بازار سهام مشابه که تابع بند الف بخش 404 (شرکتهای بزرگ) بودهاند و شرکتهایی که از قانون یاد شده تبعیت نمیکردند (شرکتهای کوچک) در بازه زمانی نمونه گرفته شده ارزیابی کردند. یافتههای تحقیق ایلیف، رابطه منفی بین اجرای کامل بخش 404 و اقلام تعهدی اختیاری ثبت شده را نشان میدهد.

کیشنان و یو(2012) 10 تاثیر مستقل الزامات گزارش حسابرسی کنترلهای داخلی مرتبط با گزارشگری مالی را بوسیله مقایسه شرکتهای کوچک با شرکتهای بزرگ تابع بخش404 بر الزامات گزارش مدیران در سال 2007 بررسی نمودند. آنها دریافتند که سطح درآمدهای غیرعادی برای شرکت-هایی که تابع الزامات حسابرسی قرار داشتند، کمتر بوده است. آن ها در نتیجهگیری خود بیان نمودند که بند ب بخش 404 با افزایش کیفیت درآمد، شرکتهای بزرگتر را به منفعت میرساند.

هزینههای بخش 404 علیالخصوص قسمت (ب) برای شرکتهای کوچکتر، همواره محل مناقشه بوده است. بحث درباره اجرای بخش 404 در شرکت-های کوچکتر، حول بیتناسب و سنگین بودن هزینههای مرتبط با آن بوده است (نوندرف، سینگر و یو11، .(2012

در تحقیقات دیگری (موهان و چن12، 2007؛ انگل، هایس و وانگ13، 2007؛ لوز، تریانتیس و وانگ14، (2008 نشان داده شده است که شرکتها در اجتناب از هزینههای اجرای قانون کنترلهای داخلی، رویکرد فرصتطلبانه دارند.

نوندرف و همکاران (2012) دریافتند شرکتهایی که در آستانه اجرای بخش 404 بودهاند، به تدریج ارزش بازار خود را در طی اندازهگیریهای نهایی برای اجتناب از اجرای بخش 404 کاهش دادند. تحقیقات اندکی بر مزایای اجرای بخش 404 در شرکتهای کوچکتر تمرکز داشتهاند.

نوندرف و همکاران (2012) یکی از مزایای تدوین قانون کنترلهای داخلی را در افزایش همکاری و ارتباط کمیته حسابرسی و مسئولان شرکت در مسائل حسابداری میدانند. اگرچه هزینه اجرای بخش 404 علیالخصوص قسمت (ب) میتواند به طور نامناسبی برای شرکتهای کوچکتر، بدلیل کمبود ساختارهای کنترلی در گزارشگریشان سنگین باشد؛ اما همین شرکتهای کوچک بهمراتب مشکلات بیشتری در کنترل داخلیشان نسبت به
شرکتهای بزرگتر داشتهاند (برایان و لیلین15، 2005؛ ژی و مکوی16، 2005؛ نوندرف و همکاران، .(2012 این پژوهشگران عقیده دارند که سهامداران شرکتهای کوچکتر میتوانند از اجرای بند ب بخش 404 منفعت بیشتری نسبت به سهامداران شرکتهای بزرگتر کسب نمایند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید