بخشی از مقاله

تحولات زيستي ، رواني و اجتماعي نوجوان


فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
اعتياد به مواد مخدر 2


اعتياد چيست؟ 3
معتاد كيست؟ 4
انواع اعتياد 5
فرآيند اعتياد 5


شخصيت معتاد 6
تشخيص معتاد 7
عوارض اعتياد 9
علل و زمينه‌هاي گرايش به اعتياد 10
اصولي‌ترين راههاي پيشگيري اعتياد و درمان معتادان 13
هشدارهاي تربيتي براي والدين 15
منابع 17


مقدمه
بايد توجه داشت كه بهره‌مندي كودكان و نوجوانان از كانون خانوادگي با فضايي سرشار از صميميت، محبت و عطوفت، و بناي روابط بين دو همسر با فرزندان برپايه اخلاق و معنويت و اتخاذ شيوه‌هاي مبتني بر معنويت ديني وعقلي در تربيت آنان از ضروريات اوليه در رشد و بالندگي شخصيتي و معنوي فرزند در خانواده است. سلامت و سعادت جامعه به سعادت و پويايي نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالي نظام خانواده نيز به كيفيت روابط« درون خانوادگي» بين زن و شوهر، والدين و فرزندان بستگي دارد. هرقدر روابط بين همسران بهتر، سالمتر و پرجاذبه‌تر باشد، زندگي شيرين‌تر، مستحكم‌تر، باصفاتر مي‌گردد و فرزندان پرنشاط و موفقي تربيت خواهند نمود.


بنابراين بخش قابل توجهي از تبلور استعدادها و شكفته‌شدن توانمندي‌ها و مسؤوليت‌پذيري فرزندان در نتيجه برداشت‌هاي مشاهده‌اي در حريم خانواده و در كنار والدين مهربان و دلسوز فراهم مي‌گردد و بالعكس هرگونه محروميت از روابط مطلوب و منطقي با والدين و يا جدايي زن و شوهر از يكديگر و دوري فرزندان از والدين و يا يكي از آنها، زمينه اضطراب، افسردگي، عقب‌ماندگي فرهنگي، انحرافات اخلاقي و كجرويهاي اجتماعي را هموار مي‌نمايد.


كتاب« اعتياد جوانان» حاصل چندين سال كار تحقيقاتي مي‌باشد كه دردو بخش تنظيم گرديده و در بخش اول به علل و زمينه‌‌هاي بوجودآمدن اعتياد و راههاي پيشگيري آن پرداخته و در بخش دوم، مجموعه‌اي از ماجراهاي واقعي از فرجام تلخ و جانسوز برخي از دختران و پسراني كه به دام اعتياد گرفتار شده‌اند آورده شده كه با استعانت از پروردگار مهربان اميد آن دارم كه مطالعة اين اثر كوچك بتواند تغييرات مطلوب و مطلوبتري در رفتار همة همسران، پدران و مادران، دختران و پسران جوان پديد آورد تا خداي ناكرده، ناآگاهانه فرداي روشن و آيندة اميد‌بخش خود و فرزندان
معصوم را تيره و تار نسازند.

 

اعتياد به مواد مخدر
اعتياد به مواد مخدر، به عنوان نابساماني اجتماعي، پديده‌اي است كه بدان« بلاي هستي‌سوز» نام نهاده‌اند ؛ زيرا ويرانگري هاي حاصل از آن زمينه ساز سقوط بسياري از ارزشها و هنجارهاي فرهنگي و اخلاقي مي گردد و سلامت جامعه را به مخاطره مي اندازد و هر سال اين بلاي خانمان برانداز ، قربانيان بي شماري را به آغوش سرد خاك مي نشاند .


اعتياد به مواد مخدر تقريباً پديده نوظهوري است كه از عمر آن شايد بيش از 150 سال نمي‌گذرد. البته مصرف مواد مخدر و حتي خوگري و نيز استعمال تفنني بدان، تاريخي طولاني رداد. ليكن از قرن نوزدهم به بعد است كه به سبب تأثير فراوان برجنبه‌هاي متفاوت زندگي اجتماعي انسانها، توجه بسياري را به خود جلب كرده‌است.


اعتياد چيست؟
اعتياد را عادت كردن ، خو گرفتن ، خوگر شدن ، و خود را وقف عادتي نكوهيده كردن معني كرده‌اند . به عبارت ديگر ، ابتلاي اسارت آميز به ماده‌ي مخدر كه از نظر جسمي يا اجتماعي زيان‌آور شمرده شود اعتياد نام دارد .


اصطلاح اعتياد به سهولت قابل تعريف نيست، اما عواقب آن به صورتهاي مختلف نظير كم‌شدن تحمل و وابستگي شديد هويدا مي‌شود.
در طب جديد به جاي كلمه اعتياد ، وابستگي به دارو به كار مي رود كه داراي همان مفهوم ولي دقيق تر و صحيح تر است . مفهوم اين كلمه آن نيست كه انسان بر اثر كاربرد نوعي ماده شيميايي از نظر جسمي و رواني به آن وابستگي پيدا مي كند ، به طوري كه بر اثر دستيابي و مصرف دارو ، احساس آرامش و لذت به او دست مي دهد ؛ در حالي كه نرسيدن دارو به خماري ، دردهاي جسماني و احساس ناراحتي و عدم تأمين دچار مي شود .


سازمان بهداشت جهاني ماده‌ي مخدر را اين گونه تعريف مي كند : «هر ماده اي كه پس از وارد شدن به درون ارگانيسم بتواند بر يك يا چند عملكرد از عملكردها تأثير بگذارد ، ماده‌ي مخدر است.» اين تعريف مصرف كنندگان مواد مخدر را افرادي غيرطبيعي و منحرف مي دذاند و بر اساس آن مخدرهايي نظير توتون و مشروبات الكلي و هم مخدرهاي غيرقانوني مانند هروئين و ال.اس.دي را در بر مي گيرد .

معتاد كيست؟
معتاد كسي است كه براثر مصرف مكرر و مداوم متكي به مواد مخدر يا دارو شده‌باشد يا به عبارت ديگر« قرباني هر نوع وابستگي دارويي يا رواني به مواد مخدر معتاد شناخته مي‌شود.»
از نظر آ‌سيب‌شناسي هر دارويي كه پس از مصرف چنان تغييراتي را در انسان بوجود آورد كه از نظر اجتماعي قابل قبول و پذيرش نباشد و اجتماع نسبت به آن حساسيت يا واكنش نشان دهد، آن دارو مخدر است و كسي كه چنين موادي را مصرف مي‌كند معتاد شناخته مي‌شود.


بنابراين، معتاد به كسي مي‌گويند كه در نتيجه استعمال متمادي دارو در بدن وي حالت مقاومت اكتسابي ايجاد شده به شيوه‌اي كه استعمال مكرر آن موجب كاسته‌شدن تدريجي اثرات آن مي‌گردد. از اينرو، پس از مدتي شخص مقادير بيشتري از دارو را مي‌تواند بدون بروز ناراحتي تحمل كند و در صورتي كه دارو به بدن وي نرسد، اختلالات رواني و فيزيكي در او ايجاد مي‌شود.


انواع اعتياد
با توجه به تعريف اعتياد كه قبلاً به آن اشاره شد، انواع اعتياد را مي‌توان به دو گروه تقسيم كرد:
1- اعتياد مجاز: به وابستگي و تداوم در مصرف موادي كه به عنوان دارو شناخته شده و بطور طبيعي يا مصنوعي به دست مي‌آيد، اعتياد مجاز مي‌گويند و معمولاً شامل بسياري از مواد دارويي بويژه آرام‌بخش‌ها و خواب‌آورها مي‌شود. اين مواد با تجويز پزشك يا اغلب خودسرانه مصرف مي‌شود. اعتيادهاي مجاز به نوبه‌ي خود به دو دسته تقسيم مي شوند :


الف)اعتياد به مواد مخدر طبيعي و مصنوعي كه به عنوان دارو شناخته مي شوند .
ب)اعتياد به موادي مانند تنباكو ، سيگار و نظاير آن كه تنها از ديدگاه رواني عادت آور است و تداوم مصرف را ايجاب مي كند .
2- اعتياد غيرمجاز: به وابستگي فرد به مصرف هميشگي مواد مخدر و بهره‌گيري از عواملي كه بنابر قوانين كشوري يا بين‌المللي( شرعي و مدني) غيرمجاز شناخته مي‌شود، اعتياد غيرمجاز مي‌گويند. اين امر در نتيجه‌ي ناپسند بودن مظاهر اعتياد از ديدگاه شرعي ، پزشكي ، بهداشتي ، رواني و اجتماعي غيرمجاز تلقي مي شود .

فرآيند اعتياد
اعتياد به هر شكلي كه باشد، معمولاً يك فرآيند سه مرحله‌اي انجام مي‌گيرد، اين مراحل عبارتند از:
1- مرحلة آشنايي: در اين مرحله شخص در اثر مسامحه يا تشويق ديگران يا ميل به انجام يك كار تفريحي يا كنجكاوي يا علل ديگر مانند كسب لذت، به مصرف مواد مخدر آشنا مي‌شود.
2- مرحله ميل به افزايش مواد: در اين مرحله، بدن هر روز به مواد بيشتري نياز پيدا مي‌كند بعد از مدت‌ها استفاده نامرتب از مواد مخدر، شخص دچار شك و ترديد شده، براي رهايي از آن با اميال خود دست به مبارزه مي‌زند.
3- مصرف اعتياد(بيماري): در اين مرحله، بعد از شك و ترديد و شايد مدتي ترك اعتياد، شخص سرانجام به مرحله‌ي اعتياد واقعي مي‌رسد كه اگر مواد مخدر كم يا بدون رعايت ترتيبات لازم ناگهان قطع شود عوارض جسماني و رواني در او ايجاد مي‌شود.
مصرف به هروئين به سرعت موجب اعتياد مي‌شود، ترياك پس از مصرف دارو و حدود يك ماه متوالي به چنين مرحله‌اي مي‌رسد. اما اعتياد به الكل مستلزم مصرف آن به مدت طولاني‌تر است.

شخصيت معتاد
شخصيت فرد به ساختار رواني او بستگي دارد. شخصيت با توجه به برخي عوامل ساختاري ثابت، كه با پايان بلوغ براي هميشه شكل مي‌گيرد، تعريف مي‌شود و فرد خواه بيمار باشد خواه سالم، ساختار بنيادي شخصيتش هرگز تغيير نمي‌كند.


بين شخصيت و اعتياد رابطه‌ي متقابل وجود دارد يعني فرد به علت وضع خاص شخصيتي و نيازها و شكست‌ها، ناتواني در برخورد با مسايل و ناكامي در زندگي، عدم ثبات عاطفي و ناملايمات ديگر به اعتياد رو مي‌آورد و اعتياد نيز به نوبه‌ي خود موجب از بين رفتن انسجام رواني و هيجاني شخص مي‌شود. بدين ترتيب بين اعتياد و شخصيت دور باطلي ايجاد مي‌گردد كه مبارزه با آن مستلزم تغيير شرايط بيروني و دروني، يعني ايجاد اراده‌اي و روحيه‌اي قوي و آسيب‌ناپذير است و بالاخره، به دليل فساد بافت‌هاي مغزي كه از مصرف مواد مخدر به وجود مي‌آيد، شخص كنترل حركات خود را از دست داده، آمادگي آسيب‌رساني به خود و ديگران را پيدا مي‌كند. از اين رو، به موازات افزايش معتادان، سرقت‌ها و انحرافات اجتماعي و اخلاقي نيز روزافزون مي‌شود.


شناخت شخصيت و ويژگي‌هاي رفتاري معتادان به منظور مبارزه با اعتياد و نيز پيشگيري و درمان آن، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. اعتياد دگرگوني‌هاي در خلق و خوي معتاد به وجود مي‌آورد كه از احوال ظاهريش مي‌توان بدان‌ها پي‌برد.

تشخيص معتاد :
معمولاً خود معتاد اعتراف مي‌كند كه معتاد است و نياز به ماده‌ي مخدر دارد با اين حال، برخي تغييرات رواني و اجتماعي و خلق و خوي او مي‌تواند ما را در شناخت« معتاد» ياري دهد. در زير به چند مورد از اين تغييرات اشاره مي‌شود:
1- معتاد داراي ظاهري ضعيف،‌ فرتوت و پژمرده رنگ، چهره‌ي تيره و كدر، دندان‌هاي پوسيده و زردرنگ است.
2- تنگ‌بودن مردمك چشم، احتمال اعتياد را مي‌رساند؛ ولي نشانه‌اي قطعي نيست.
3- وجود دوره‌هاي بي‌قراري، تحريك‌پذيري و عصبانيت و اضطراب كه تقريباً به طور ناگهاني جاي خود را به سرخوشي و رضايت آشكار و آرامش مي‌دهد.
4- تمايل به كناره‌گيري از بستگان به ويژه والدين، برادر و خواهر و اشتياق به افزايش معاشرت با دوستان مشكوك و جديد.
5- تغيير ساعات خواب، دير خوابيدن در شب و دير بيدار شدن در صبح.
6- بالا رفتن هزينه‌هاي شخصي و درخواست مكرر پول از والدين و ديگران.
7-بستن در اتاق به روي خود براي مدت طولاني تا آن كه تغيير احوالش بر ديگران معلوم نشود.
8- بي‌توجهي به ظاهر خود و داشتن موهاي ژوليده و لباس‌هاي كثيف و افزايش رفت و آمدهاي ظاهراً بي‌مقصد و مشكوك.
9- خواب‌آلوده و افسرده بودن همراه با شادابي بسيار زودگذر.
10- در توالت ماندن بيش از حد معمول.
11- پرگو و ياوه‌گو شدن، دورغ‌گويي و دادن وعده‌هاي بي‌اساس.
12- استعمال داروهاي ويژه‌ي اعصاب يا نيرو‌بخش و خواب‌آور و پيدا شدن وسايل مشكوك استعمال مواد مخدر در محيط زندگي معتاد.


13- بي‌توجه، بي‌علاقگي و بي‌تفاوتي نسبت به كار و گريزان بودن از انجام كارهاي بدن، به ويژه ورزش.


عوارض اعتياد
ويژگي‌هاي شخصيتي معتادان را كه در واقع از عوارض اعتياد ناشي مي‌شود، مي‌توان به شرح زير طبقه‌بندي كرد:
الف) عوارض جسمي:
اگر مصرف روزانه‌ي معتاد متوقف گردد و از ده تا دوازده ساعت تجاوز كند، به عوارض جسمي و ناراحتي‌هاي عصبي، اضطراب، بي‌قراري، عطسه، ريزش مكرر آب از بيني و چشم، ناراحتي عضلاني، فشار شديد در ستون فقرات، دل درد و دل‌پيچه، بي‌اشتهايي، استفراغ‌مكرر، لاغر شدن و كم شدن وزن مبتلا مي‌گردد.

ب) عوارض رواني:
معتاد فاقد تعادل رواني است و لاابالي‌گري، عدم توجه به اصول و مقررات جامعه، تسليم شدن در برابر پيشامدها، ضعف‌ اراده، بي‌توجهي به مسؤوليت‌هاي فردي و اجتماعي، از خصوصيات رفتاري شخص معتاد است.
معتادان از لحاظ عاطفي نابالغ، عصيانگر، بي‌قرار و داراي احساسات خصومت‌زا هستند. همچنين اينان افرادي مضطربند كه احساس بي‌كفايتي و تنهايي مي‌كنند.

ج) عوارض اجتماعي
معتادان نه تنها مولد و سازنده نيستند، بلكه مصرف‌كنندگاني هستند كه غير از ضرر اجتماعي هنري ندارند. فرد معتاد نسبت به اعضاي خانواده‌ي خود احساس مسؤوليت نمي‌كند. موقعيت اجتماعي او متزلزل است، به ديگران اعتماد ندارد. و برآوردن نيازهاي خود را مقدم بر ديگران مي‌داند. روابط اجتماعي معتاد بسيار سطحي و تصنعي بوده، به ندرت مي‌تواند پيوندهاي مستحكم عاطفي و وفاداري و تعهد داشته باشد. چنين فردي فقط براي كسي كه بتواند براي او مواد مخدر تهيه كند اهميت قائل است.
ارتكاب جرايم معتادان به علت ضعف روابط انساني هر روز بيشتر مي‌شود و به همين دليل اعتماد عمومي و اهميت اجتماعي به خطر مي‌افتد. زيرا اكثر معتادان ناگريز براي تأمين مواد مخدر به دام‌هاي نادرست نظير دزدي، تجاوز به ديگران و آدمكشي روي مي‌آوردند.

علل و زمينه‌هاي گرايش به اعتياد
طبق تحقيقات كارشناسان امور اجتماعي و روان‌شناسان علل و انگيزه‌هاي گرايش به اعتياد بسيارند و ما در اينجا به صورت اجمال به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم كه عبارتنداز:
1- بلوغ و نوجواني:
زندگي در گذر جواني به زمرمه‌اي پايان‌ناپذير مي‌ماند. رازها و جاذبه‌هاي اين برهه از عمر آدمي به گونه‌اي است كه بسياري را به ورطه تباهي مي‌كشاند و بسياري ديگر را نيز در ميدان‌هاي گوناگوني اجتماعي مانند: دانش، فرهنگ، هنر، ورزش و … افتخارآفرين مي‌سازد.
دوران بلوغ و نوجواني يكي از حساس‌ترين دوره‌هاي زندگي به شمار مي‌رود كه در اين دوره سني خصوصياتي از قبيل تشخص‌طلبي، اعلام استقلال، مخالفت‌جويي، خودنمايي، تبعيت از گروه‌هاي مرجع و ده‌ها صفات ديگر بروز مي‌كند. دوره جواني زمان بحران و شورش است. جوان با دارا بودن ويژگي‌هاي خاص خود به دنبال هيجان است و در اين راه اغلب به بيراهه كشيده مي‌شود.


نتايج و بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه نوجوانان و جوانان بيشتر از گروه‌هاي سني ديگر در معرض خطر اعتياد قرار مي‌گيرند.
2- اختلافات خانوادگي و تضاد و كشمكش بين والدين:


درگيرهاي خانوادگي بين والدين موجب مي‌شود كه فرزندان از مراقبت و كنترل لازم برخوردار نباشند. اين وضعيت و فضاي نامناسب و نامساعد خانوادگي و عدم صميميت بين افراد خانواده موجب مي‌گردد كه فرزندان چنين خانواده‌اي براي خود دوستاني بيابند و با اهمال و غفلتي كه در پرورش آنها شده، به سوي اعتياد سوق داده شوند.
3- دوستان ناباب و معتاد:
برخي از افراد سست عنصر و بي‌اراده وقتي مي‌بينند دوستانشان با مصرف مواد مخدر نگراني‌ها و گرفتاري‌هاي روحي خود را « خاموش كرده» حالت« آرامش» و « شادي‌ موقتي» به دست مي‌آورند، از روي كنجكاوي ترغيب مي‌شوند تا با چند بار مصرف، حالتي مانند آنان به دست آورند. اما همين گرايش موقت موجب اعتياد مي‌گردد و يك عمر بدبختي و پشيماني را در پي مي‌آورد.

4- نابساماني‌هاي زندگي و بيكاري:
بيكاري و فرار از مشكلات زندگي و عدم توانايي فرد از روبرو شدن با مسايل اجتماعي از ديگر عواملي هستند كه موجب مي‌شوند شخص، مواد مخدر را پناهگاهي براي خود تلقي كند و به آن پناه ببرد.
5- تنهايي، احساس بي‌پناهي، نداشتن دوستان خوب:
تنهايي و بي‌كس و شكست‌هاي اجتماعي و نداشتن دوستاني صالح، امين، دلسوز و مهربان نيز ممكن است فرد را به طرف اعتياد سوق دهند.
6- فشارهاي عصبي و رواني:
در اكثر اوقات عوامل رواني و فشارهاي عصبي كششي براي اعتياد در فرد به وجود مي‌آورد. مشكلات و نيازهاي رواني و عاطفي برآورده نشده و عوامل نامساعد و ناراحت‌كننده‌ي زندگي شخص را به طرف مواد مخدر سوق مي‌دهد.
7- لذت‌هاي نفساني و زودگذر:
گروهي نيز با تصوري نادرست براي پيدا كردن آرزوهاي گمشده‌ي خود به مصرف مواد مخدر روي مي‌آورند و آن را منبع لذت و خوشحالي و رفع نيازمندي‌هاي خود مي‌پندارد.
8- فراواني‌ و در دسترس بودن مواد مخدر:
انكار نمي‌توان كرد كه فراواني مصرف مواد مخدر و در دسترس بودن و تهيه‌ي آسان آن، افراد معتاد و توزيع‌كنندگان را برمي‌انگيزاند و تأثير بسياري در معتاد كردن افراد زودباور به ويژه نوجوانان و جوانان دارد.
9- توهم لذت جنسي بيشتر:
برخي از افراد ريشه‌ي اعتياد را در رابطه با امور جنسي مي‌دانند و تصور مي‌كنند مصرف مواد مخدر لذت جنسي را افزايش مي‌دهد؛ اما واقعيت اين است كه مصرف مواد مخدر نه تنها توانايي جنسي را زياد نمي‌كند، موجب اختلال در تعادل هورمون‌هاي جنسي، عقيمي در مردان و نازايي در زنان مي‌شود.


10- توهم شغل كاذب و درآمد بيشتر:
در نزد فرد معتاد، ترس، وحشت و بزدلي جانشين شجاعت و شهامت و از خودگذشتگي مي‌شود و چون فرد معتاد به كار و شغل شرافتمندانه‌ بي‌اعتنا مي‌گردد، ناچار براي به دست آوردن مواد مخدر و توهم درآمد بيشتر به كارهاي خلاف شرع، عقل و عرف اجتماع مانند تكدي و دزدي روي مي‌آورد يا واسطه‌ي فروش مواد مخدر مي‌شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید