بخشی از مقاله

باموضوع طبیعت تطبیق وتحلیل صفحهآرایی در دو نگاره از شاهنامه بایسنقری و شاهنامه طهماسبی

هنرمندان دوران تیموری (مکتب هرات) به مصور سازی کتابهای ادبی اهمیت بسیاری میدادند که این خود باعث پیشرفت ویژهای برای کتابآرایی درآن زمان گردید. اصول مطرح شده امروزی در صفحهآرایی، درآن دوران مطرح نبوده ولی به طور واضح ذهن هنرمند به طور ناخودآگاه درگیر این اصول و روابط بوده است یکی از آثار برجسته دراین زمره شاهنامه بایسنقری است، تأثیر مکتب هرات وشاهنامه بایسنقری (دوره تیموری) را در آثار دوران بعد میتوان مشاهده کرد ازجمله شاهنامه طهماسبی (دوره صفوی). لذا این مقاله درپی پاسخ به این سوأل است که: آیا ازنظر اصول صفحه-

آرایی نگاره انتخابی از شاهنامه طهماسبی قابل تطبیق با نگاره انتخابی از شاهنامه بایسنقری میباشدوجایگاه صفحهآرایی دراین دو نگاره چیست؟( تأثیر مکتب هرات وخصوصاً شاهنامه بایسنقری در اکثر نگارههای این شاهنامه قابل ملاحظه می-

×باشد ولی در این مجال دو نگاره با موضوع طبیعت انتخاب شده است) بررسی تقسیمبندی سطوح ، ودرختان چگونگی نقش تپه ها ،گیاهان نقش انسان،نقش حیوان،سطوح نوشته وگزینه رنگی از مهمترین اهداف نگارههای مورد بررسی: »اسفندیار وکشتن گرگها « از شاهنامه بایسنقری و»بهرام گور شیر شکار میکند « از شاهنامه طهماسبی، دراین جستار میباشند. ازانجام این تحقیق به شیوه تطبیقی وتحلیلی یافتههایی حاصل

×شد که به اختصار عبارت است از: به خوبی اشکار است هنرمند در نگاره بهرام گور شیر شکار می کنداز نگاره اسفندیار وکشتن گرگها اقتباس کرده است وجود شباهتهای بسیار نزدیک در تقسیم بندی سطوح، نوع حرکت انسان وحیوان گواه بر این ادعاست در عناصر دیگر نیز شاهد شباهتهای نسبی می باشیم تفاوتهای این دو نگاره نیز به این صورت می باشد:چهره انسان وپوشش ان در دو

×نگاره کاملا متفاوت میباشد

×واژگان کلیدی: مکتب هرات، دوره صفوی، صفحهآرایی، نگاره، شاهنامه بایسنقری و طهماسبی .

2

×مقدمه

نگارگری ایرانی همیشه در قالب نُسَخ خطی به منصه ظهور رسیده است و نُسَخ خطی بستری بوده برای ارائه کار هنرمندان، از اینرو نگارگران و خوشنویسان رابطه تنگاتنگی با هم داشتهاند، چه بسا یک نگارگر توانا در خوشنویسی نیز مهارت داشته وبالعکس، چون نگاره در یک مجموعه خطی ارائه میشد هماهنگی و ارتباط میان نوشته و نگاره و فضاهای خالی یعنی رسیدن به زیبا ومتعادل مورد توجه هنرمندان ]1[صفحهآرایی بوده است. دردوران تیموری، برای تهیه یک کتاب مصورکه معمولاً سفارشی بوده ویا برای هدیه به یکی از شاهزادگان یا اشراف تهیه میشد عدهای از خوشنویسان، نقاشان، صحافان، مذهبان، تشعیرسازان و جلدسازان را دعوت میکردند تادرکنار یکدیگر به خلق اثر مورد نظر بپردازند و اغلب از خوشنویس درخواست میشد تا به عنوان مدیر هنری، کار را آغاز نماید و بر آن نظارت کند. هنرمندان مکتب هرات با استفاده از میراث گذشته و اصولی که خود دراین دوره به آن رسیده بودند موفق به خلق آثار منحصر بفردی شدند که تأثیر آن دردورههای بعدی مشهود است یکی ازاین آثار و شاید برجستهترین آنها شاهنامه بایسنقری است. یکی از آثار شاخصی که متأثراز شاهنامه بایسنقری است، شاهنامه طهماسبی است. این شاهنامه حدوداً صد سال بعد از شاهنامه بایسنقری مصور شدهاست، تأثیر

× ×


مکتب هرات وخصوصاً شاهنامه بایسنقری در اکثر نگاره-

های این شاهنامه قابل ملاحظه میباشد را که برای پژوهش حاضر دو نگاره حاضر انتخاب شده است مساله این است که این تأثیرات تا چه حد وچگونه بوده است. »آثار سلطان محمد در شاهنامه طهماسبی تلفیقی است از رنگ های درخشان، شاد و پرتحرک مکتب نگارگری ترکمانان تبریز وساختار بسیار پیچیده مکتب هرات« (کن بای، 1389، .(81 آثار برجسته نگارگری ایرانی در دوران اوج آن نشان دهنده قدرت هنرمندانه در کار بست عناصر تصویری، فرمهای پالایش یافته، رنگهای هماهنگ شده، ترکیبهای بسیار متهورانه و محکم، عمق نمایی بدون استفاده از پرسپکتیو و فراتر از همه، جلوههای شگفت انگیز از همبستگی کلی وتمامیت یافتگی عناصر تصویری است، این دستاوردها الهام بخش هنرمندان در دوره های بعد می باشد. دراین پژوهش جایگاه صفحهآرائی در دونگاره از شاهنامه بایسنقری وطهماسبی یعنی روابط رنگی، ، تقسیم بندی سطوح وسطوح نوشته مورد بررسی تطبیقی و تحلیلی

×قرارمی گیرند.

×تاریخ تیموری و شاهنامه بایسنقری

مؤسس سلسله تیموری شخصی به نام تیمور بود اواز ابتدا روحیهای جنگ طلب داشت وپس از اینکه برای خود حکومتی مستقل ایجاد کرد شروع به کشورگشایی

نمود اوابتدا از خراسان وارد ایران شد وطی چندین سال

3

تمام ایران را تسخیر نمود. »تیمور بنیان گذار سلسله تیموری در سال 736 هجری در آسیای مرکزی دیده به جهان گشود و خیلی زود در سوارکاری و تیراندازی مهارت یافت. او که سلحشور، هوشیار و فرصت طلب بود توانست به زودی با شکست دشمنان ورقبا حکومت مستقلی را تشکیل دهد. تیمور پس از 36 سال سلطنت و برجا گذاشتن قلمروی گسترده در807 هجری درحالی که حمله به چین را درسر میپروراند در شهر

×اترار در گذشت« (علی یزدی، 21،.(1336 تیمور با وجود بیرحمی وشقاوتی که داشت از دوستداران هنر وادب به شمار میرفت و جانشینان او از بزرگترین مشوقان هنرمندان، علما وشاعران بودند. شاهرخ پسر تیمور درهنگامی که هنوز پدرش زنده بود درخراسان حکمرانی میکرد » شاهرخ در آن زمان با تشویق از صنعتگران و دانشمندان در حوزه فرمانروایی خویش مرکز فرهنگی مهمی بوجود آورد بطوری که شهر مشهد در آن روزگار یکی از مراکز هنری بشمار می-

آمد و در حقیقت میتوان با توجه بدانکه مکتب هرات دنباله شیوهای است که در مشهد بنیان گذاشته شدهبود بدین جلوهی هنر نام مکتب خراسان داد ولی از آنجا که پس از انتقال پایتخت شاهرخ به هرات این شهر به سهم خود مرکز بزرگی در زمینه هنرهای گوناگون از جمله در قلمرو هنر نقاشی گردید و بویژه در زمان سلطنت پسر وی بایسنقر هنرمندان بزرگی از این شهر برخاستند از این رو پژوهندگان هنر از جلوه نقاشی به
4

نام مکتب هرات یاد کرده اند« (تجویدی، 1352، 131و

.(132×

در زمان شاهرخ هنر مورد حمایت فراوان قرارگرفت وبا آرامشی که او ایجاد کرد هنرمندان توانستند به راحتی به فعالیت بپردازند وآموختههای پیشین را به تکامل برسانند. پس از مرگ تیمور میان فرزندان و نوادگان او درگیری به وجود امد وعاقبت شاهرخ که حاکم خراسان، ری ومازندران بود قدرت را به دست گرفت. او هرات را پایتخت خود قرار داد. »شاهرخ بعد ازمرگ پدرش توانست از سرزمینهای از هم گسیخته قلمرو تقریباً یکپارچهای فراهم سازد وبا همسایگان و رقیبانش روابط

×دوستانه برقرار نماید« (حافظ ابرو1380، .(270 -203

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید