بخشی از مقاله

جزیره هرمز


موقعيت جغرافيايي
جزيره هرمز HORMOZ
جزيره هرمز در دهانه تنگه هرمز، در مدخل ورودي خليج فارس از درياي عمان بين تا طول شرقي و تا عرض شمالي واقع شده است. اين جزيره را به علت موقع جغرافيايي آن كه در مجاورت با تنگه هرمز قرار دارد، كليد خليج فارس مي دانند. همين موقعيت است كه آن را از نظر سوق الجيشي و بازرگاني از اهميت خاصي برخوردار كرده است.
جزيره هرمز از شمال غرب به بندرعباس، از جنوب شرق به جزاير قشم و لارك محدود مي گردد.
فاصله جزيره هرمز (از محل بندر) تا بندرعباس 71/9 مايل دريايي (18 كيلومتر)، تا جزيره قشم (محل سربندر) 71/9 مايل (18 كيلومتر) و تا جزيره لارك (تا محل اسكله) نيز 71/9 مايل (18 كيلومتر) مي باشد. 


فاصله اين جزيره در نزديكترين مسير تا ساحل اصلي كشور 96/2 مايل (5/5 كيلومتر) است. (نقشه شماره 25)
بلندترين نقطه ارتفاعي جزيره 228 متر و پايين ترين نقطه ارتفاعي منحني صفر است، بنابراين ارتفاع متوسط در جزيره هرمز 114 متر است.
مساحت جزيره


جزيره هرمز به شكل بيضي است، قطر كوچك آن 5/5 و قطر بزرگ آن بين 5/7 تا 9 كيلومتر، و مساحت آن در حدود 45 كيلومتر مربع مي‌باشد.
توپوگرافي و ناهمواريها
قسمت اعظم جزيره هرمز ناهموار و عارضه دار است. بلندترين نقطه در اين جزيره 228 متر و پايين ترين نقطه ارتفاعي صفر است، بنابراين متوسط ارتفاعات در جزيره هرمز 114 متر مي باشد. اگر جزيره هرمز را به دو نيمه شمالي و جنوبي تقسيم، كنيم نيمه جنوبي تماماً تپه اي و ناهموار است و نيمه شمالي آن در قسمت مركزي ناهموار و به سمت شمال از ارتفاعات كاسته شده و سطوح دشتي هموار مي شود.


اگر به توپوگرافي جزيره هرمز توجه شود اين سطح دشتي به صورت قوسي است كه رأس آن به سمت شمال قرار دارد، از غرب جزيره شروع شده، قسمت شمالي را دور زده و در قسمت شرقي جزيره به پايان مي رسد. اگر جزيره به دو نيمه شرقي و غربي تقسيم شود، در سطوح ناهموار در نيمه غربي جزيره ارتفاعات روندي شمال غرب به جنوب شرق داشته، برعكس در نيمه شرقي ارتفاعات داراي روند شمال شرق به جنوب غرب هستند كه اين دو روند در بخش مركزي جزيره به طرف جنوب به هم رسيده و تشكيل قوسي را مي‌دهند كه

رأس آن به سمت جنوب است، درست برعكس قوسي كه سطوح دشتي در اين جزيره را در برگرفته است. در قسمت غربي جزيره ساحل به صورت صخره اي است، به سمت جنوب غرب بين خط ساحلي و ارتفاعات پرتگاهي با روند كلي شمال غرب به جنوب شرق وجود دارد كه البته بلافاصله به ساحل ختم نمي شود. اين پرتگاه در جنوب جزيره باز به ساحل صخره اي منتهي مي شود، طوريكه ساحل غربي و ساحل جنوبي را كه صخره اي هستند، به صورت خطي به هم متصل كرده و باعث شده كه در محدوده جنوب غرب باريكه اي ناهموار بين پرتگاه و خط ساحلي با همان روند پرتگاه به وجود آيد. به سمت جنوب شرق و شرق از ارتفاع سواحل كاسته مي شود. ساحل هموار به طور كلي بيشتر در نيمه شمالي جزيره به چشم مي خورد. جزيره هرمز تقريباً داراي ساختمان متحدالمركزي است و تمام آبراهه‌ها از مركز به اطراف سرازير مي شود.


شبكه زهكشي در جزيره به گونه اي است كه آبراهه ها در بخشهاي جنوبي به دليل شيب توپوگرافي زياد، بلافاصله به ساحل مي رسند، اما در بخشهاي غربي، شرقي و شمالي جزيره آبراهه ها، مسير طولاني‌تري را طي كرده و وارد دريا مي شوند.
زمين شناسي و تكتونيك
1) زمين ساخت جزيره هرمز


جزيره هرمز اصولاً يك گنبد نمكي است كه در آن سازندهاي آذرين و غالباً آتشفشاني تيپ غالب سنگ شناسي را تشكيل مي دهد. جزيره هرمز مكان مشخص سازند معيني به نام سري هرمز است. سري مزبور شامل سنگ نمك و گچ همراه توده ها و قطعات سنگهاي رسوبي و آذرين است و مجموعه اي از سنگها را تشكيل مي دهد كه شباهتي با هيچ يك از رديفهاي سازند دوران دوم و دوران سوم كه اطراف گنبدهاي نمكي را فرا گرفته است، ندارد.


جزيره هرمز ظاهراً داراي ساخت هم مركزي است كه در قسمت مياني آن نمك طعام و در حول آن مخلوطي از نمك و گچ و اندريت قرار گرفته است. تركيبات اخير به صورت حلقه مانند قرار داشته و انواع مختلف سنگهاي آذرين، آهك و شيل را نيز در بردارد. در قسمت جنوبي جزيره بقاياي يك پوشش رسوبي ديده مي شود كه شامل ماسه سنگ و آهك ماسه سنگي همراه لايه هاي كنگلومرا و شيل است. اين پوشش روي سازندهاي نمكي قرار گرفته است.


در تاريخ زمين شناسي هرمز دو جنبش آتشفشاني وجود داشته كه اولي بازيك و احتمالاً قبل از پرمين و دومي اسيدي مربوط به ترياس پيشين است. آتشفشان اسيدي متعلق به يك فاز (جنبش) كششي است فرونشست خشكيها و پيشروي دريايي ترياس را فراهم نموده است.


اختلاف سن سنگهاي آتشفشاني و سنگهاي تبخيري جزيره هرمز، سنگهاي آتشفشاني اين جزيره را از سري هرمز مستثني مي سازد. از مطالعه پتروشيمي سنگهاي آذرين چنين استنباط مي شود كه منشأ ماگماها از ذوب پخش پوسته بوده، يا اگر منشأ آن از جبه باشد مطمئناً در حين بالا آمدن و در مسير خود با پوسته اسيدي به شدت اختلاط و آغشتگي حاصل كرده است.


كاني سازي سنگهاي آتشفشاني سبب شده است كه كانيهاي حرارت بالا از قبيل پيروكسن و آمفبيل و كانيهاي حرارت پايين و هيدروترمال نظر اوليژيست، كوارتز و پيريت در حفره ها و شكستگيهاي سنگهاي آذرين تشكيل گردد. همچنين در سنگهاي رسوبي قديمي اين جزيره كانيهاي درجازا نظير دولوميت، پيريت و كوارتز به وفور يافت شود.
يكي از كانسارهاي قابل توجه و مهم اين جزيره اخرا است كه از طريق شستشوي سنگهاي آهن دار توسط آبهاي نافذ و انتقال اكسيد آهن سه ظرفيتي به اعماق زمين حاصل شده است. ژيزمان اين كانسارها به صورت توده هاي بزرگ عدسي شكل است كه در حد فاصل سنگهاي تخريبي و برش هتروژن آهندار قرار گرفته است.
2) چينه شناسي جزيره هرمز


1-2) پروتروزئيك و پالئوزوئيك
*سازند هرمز: نام اين سازند از نام همين جزيره (هرمز) گرفته شده و داراي گسترش وسيع در جنوب غربي ايران به شكل گنبد نمكي است. سري مزبور شامل سنگ نمك و گچ همراه توده ها و قطعات سنگهاي رسوبي و آذرين است و قسمت اعظم جزيره هرمز را در بر گرفته است.
2-2) سنوزوئيك
- نئوژن
* سازند آغاجاري (فارس فوقاني): اين سازند از نظر ليتولوژي شامل ماسه سنگهاي آهك دار قهوه اي و خاكستري، رگه هاي گچ، مارن هاي قرمز و سيلتستون است. در كنتاكت زيرين سازند آغاجاري، مارن هاي خاكستري و آهك هاي سازند ميشان قرار دارد كه حدبين آنها تدريجي و هم شيب است. سن اين سازند از ميوسن فوقاني تا پليوسن تعيين شده است. اين سازند به صورت نواري باريك در ساحل جنوبي جزيره از غرب به شرق كشيده شده است.
3-2) كواترنري


به طور كلي آبرفتهاي دوران چهارم نواحي ساحلي و بستر رودخانه‌هاي اتفاقي را در بر مي گيرند. ضخامت اين آبرفتها متفاوت و از تخريب تشكيلات جزيره به وجود آمده اند. آبرفتهاي دوران چهارم در نيمه شمالي جزيره گسترش دارند.
3) ولكانيسم جزيره هرمز
فعاليتهاي ماگمايي در هرمز به صورت خروجي و هم نفوذي صورت گرفته است. بيشتر گدازه هاي داراي تركيب ريوليت و يا ريوداسيت و بعضي داراي تركيب تراكيت و به ندرت بازالت هستند. ولكانيسم ريوليتي و تراكيتي با انفجارهاي شديد و تشكيل پهنه هاي وسيع توفهاي آتشفشاني (ايگمبريت) همراه بوده است. اين نوع فعاليت نشانه وجود يك فاز كششي متعاقب يك فاز فشردگي است. سنگهاي آتشفشاني جزيره هرمز غالباً تجزيه شده اند. ريوليتها كم و بيش اختصاصات اوليه خود را حفظ نموده اند. در توفانهاي ريوليتي از كانيهاي اوليه سنگ فقط فنوكريستالهاي كوارتز باقيمانده و فلدسپاتها سريستيزه شده اند. بازالتها اختصاصات فيزيكي خود را از لحاظ رنگ و گاهي بافت و ساخت حفظ نموده اند اما از نظر كاني شناسي تجزيه و تخريب آنها به قدري پيش رفته كه آنها را به سختي مي توان شناخت.


4) سنگ شناسي سنگهاي آذرين هرمز
همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد بيشتر سنگهاي آذرين جزيره هرمز به علت قدمت زياد، كم و بيش اختصاصات اوليه خود را از دست داده‌اند. نه تنها كانيهاي اين سنگها تجزيه شده اند، بلكه جاي آنها را مواد ديگري از قبيل سيليس، كربنات و گاهي گچ و نمك پر كرده است. قسمت اعظم سنگهاي آتشفشاني جزيره هرمز داراي تركيب ريوليت بوده كه به صورت گدازه و يا توف ديده مي شوند. علاوه بر ريوليت، برش داسيتي، گدازه ها و توفهاي تراكيتي، روانه هاي بازالتي و بالاخره رگه هاي تزريقي دياباز مشاهده مي شود. توده هاي آتشفشاني اين جزيره به صورت كلاهكي نسبتاً محكم بر روي توده هاي نمك ديده مي‌شوند. گاهي در حدفاصل سنگهاي آتشفشاني و سنگهاي تبخيري طبقاتي از سنگهاي رسوبي به ضخامت حدود چند متر شامل ماسه سنگ قرمز، شيل و آهك مشاهده مي شود. توفهاي آتشفشاني جزيره هرمز با رنگ سفيد خود از فواصل دور از ساير سنگهاي آذرين و رسوبي جزيره قابل تمييز مي باشند. سنگهاي آذرين اين جزيره عبارتند از:


1-4) ريوليتهاي هرمز
بيرون زدگيهاي پراكنده اي از اين سنگها كه به صورت توده اي سخت ولي خرد شده بر روي توده هاي نمك قرار گرفته اند كه مخصوصاً در قسمت شمالي و شمال غرب جزيره مشاهده مي شوند. يكي از بيرون زدگيهاي تيپيك آن در حدود يك كيلومتري جنوب غرب شهر هرمز قرار دارد.


اين سنگها داراي رنگ خاكستري روشن و يا خاكستري مايل به سبز و يا متمايل به صورتي مي باشند. خميره سنگ در ارتباط با ژيزمانهاي مختلف متفاوت است. گاهي شامل بلورهاي ريزكوارتز و فلدسپات و يا سرپسيت و كلريت و به ندرت داراي اپيدوت و گوتيت است. كلريت و اپيدوت از تجزيه كانيهاي فرومنيزين سنگ حاصل شده‌اند. در بيشتر اين سنگها بلورهاي اتومورف اوليژيست در داخل حفره ها و يا شكستگيهاي سنگ و يا گاهي در خميره آن مشاهده مي‌شوند.
2-4) تراكيتهاي هرمز
موقعيت چينه شناسي اين سنگها مشابه ريوليتها است. تراكيتها داراي رنگ خاكستري متمايل به سبز و يا متمايل به صورتي مي باشند. حفره ها و شكستگيهاي اين سنگ از كانيهاي فومرولي پر شده اند.


در خميره اين سنگها بلورهاي ريز شامل كوارتز و فلدسپات و يا كوارتز، كلسيت، كلريت و اكسيد آهن قرار گرفته اند. بلورهايي بيوتيت كاملاً تجزيه شده اند و به جاي آنها كوارتز، كلريت و اليژيست مشاهده مي شود. بلورهاي آمفيبول قبلي به كلريت تجزيه شده اند. شكستگيها و حفره هاي اين تراكيتها در جنوب جزيره از بلورهاي آمفيبول، اوليژيست، كلريت و كوارتز پر شده است.
3-4) ريوداستهاي هرمز
اين سنگ در جنوب – جنوب غربي جزيره به صورت برش اتوكلاسيك ديده مي شود. در قسمتي از درز و شكافهاي اين برش بلورهاي آپاتيت به صورتهاي مختلف يافت مي شود.
اين سنگ به رنگ بنفش كم رنگ است. خميره سنگ شامل كوارتز سريست و كلريت است كه بلورهاي كاني اخير غالباً داراي ساخت اسفروليتي مي باشند. جاي كانيهاي فرومنيزين اين سنگ را كانيهاي ثانوي، مانند اوليژيست كلريت و سريست پر كرده است.
4-4) بازالتهاي تجزيه شده


اين سنگ در جزيره هرمز به صورت توده هاي سياه رنگ به وسعت حداكثر متر ديده مي شود كه توسط گنبد نمكي بالا آورده شده است. با توجه به ژيزمانهاي اين سنگ چنين استنباط مي شود كه بازالت در زير ريوليت و بر روي نمك قرار گرفته باشد، در يك ژيزمان مابين نمك و بازالت و در بين بازالت و ريوليت طبقاتي از سنگهاي رسوبي شامل طبقه اي از رسوبهاي نريتيك قرار گرفته، چنين بر مي‌آيد كه ولكانيسم بازالتي در هوا صورت گرفته و بعداً گدازه ها بر اثر پيشروي دريا توسط ماسه سنگ و شيل پوشيده شده است.
اين سنگها سياه رنگ و گاهي متخلخل به نظر مي رسد. در بازالتها به جاي اوليوين توده هاي كوچك قهوه اي رنگ مشاهده مي شود كه شامل كانيهاي ثانوي است. در حفره هاي بعضي از بازالتها بلورها اتومورف دولوميت كه به چشم غيرمسلح نيز ديده مي شود، وجود دارد.


شدت تجزيه به حدي است كه اين سنگها به كلي اختصاصات كاني‌شناسي خود را از دست داده اند. به جاي فنوكريستالهاي اوليوين و پيروكسن اكنون كانيهاي ثانوي نظير كلريت، هماتيت، دولوميت و سيليس ديده مي شود. اين كانيهاي ثانوي قالب كانيهاي فرومنيزين قبلي را پر كرده اند. خميره بيشتر اين بازالتها شامل اپيوت، كلريت و بلورهاي ريز كوارتز و خمير پاره اي ديگر فقط از كلريت و بلورهاي كوارتز تشكيل شده است. در اين سنگها فلدسپاتها به كلي تجزيه شده‌اند و به جاي آنها بلورهاي ريز كوارتز ديده مي شود. به نظر مي‌رسد كه فراواني سيليس در اين سنگها ناشي از نفوذ آبهاي سيليس دار و رسوب اين ماده در حفره هاي سنگ بوده باشد. حفره هاي بيشتر بازالتهاي تجزيه شده هرمز را بلورهاي انيدريت و نمك پر كرده است.


5) دياباز جزيره هرمز
دياباز يا ولريت به صورت دايك در جنوب غربي جزيره و در مجاورت يك توده تراكيتي ديده مي شود، رنگ اين سنگ خاكستري مايل به سبز و ساخت آن دلريتي است. پيروكسنها كه به وسيله باگتهاي پلاژيوگلاز محصور مي باشند به اوراليت تبديل شده اند، علاوه بر پيروكسن و اوراليت بلورهاي مورف آمفبيل نيز در اين سنگ ديده مي شود كه كم و بيش به بيوتيت تجزيه شده است.
6) پتروژنز سنگهاي آذرين جزيره هرمز


در جزيره هرمز سنگهاي اسيدي، خنثي و بازيك مشاهده مي شود كه متأسفانه قطبهاي بازيك و خنثي به علت تجزيه شديد و سيليسي شدن سنگها، تركيب شيميايي اوليه خود را از دست داده اند. بنابراين از تركيب شيميايي كنوني اين سنگها نمي توان نتايج دقيق در مورد منشأ و همچنين تغييرات و تحولات ماگمايي اين منطقه بدست آورد.
تنها سنگ بازيك اين ناحيه كه تقريباً ساخت و تركيب شيميايي آن محفوظ مانده يك دايك دياباز است.
به هر حال آنچه از مطالعات زمين شناسي استنباط مي شود به شرح زير خلاصه مي شود:


1) بالا بودن درجه قليائيت سنگهاي اسيدي و بازيك و برتري مقدار درصد پتاسيم بر سديم نماينده يك سري شوشونيني غني از پتاسيم است.
2) از روي شباهت ماگمايي دلريتي و ريوليتي از لحاظ بالا بودن درصد پتاسيم مي توان گفت كه اين دوماگما شايد از تفريق كامل يك ماگماي شوشونيني حاصل شده باشد.
با توجه به موارد فوق در مورد منشأ ماگماهاي جزيره هرمز مي‌توان گفت كه:
- يا منشأ اين سنگها، ماگماهاي حاصل از آنانكسي پوسته است.


- يا منشأ سنگهاي آذرين هرمز ماگماي واحدي بوده كه از جبه سرچشمه گرفته و سپس در سر راه خود با پوسته اسيدي اختلاط و آغشتگي پيدا كرده است.
به عنوان نتيجه گيري كلي در مورد سنگهاي آذرين مي توان گفت كه بالا بودن درجه آلكالينيه اين سنگها به خصوص دولريت نشانه منشأ خيلي عميق ماگماست. اما برتري حجمي سنگهاي اسيد بر سنگهاي بازيك مانع از اين است كه سنگهاي اسيد را حاصل از تفرق يك ماگماي بازيك بدانيم.


تشكيل كانيهاي فرومنيزين و اليژيست در مرحله فومر ولي آتشفشاني، به سبب بالا بودن آلكالينيه سنگها نشانه تفريق است كه مطمئناً در منافذ و محلهاي تجمع ماگمايي بين راه و در طول توقفهاي مديد صورت گرفته است. وجود فنوكريستالهاي بسيار درشت كوارتز و فلدسپات در بيشتر ريوليتها مويد اين توقف طولاني است. بايد اعتراف نمود كه فقط با در دست داشتن نتايج تجزيه شيميايي تعداد كمي نمونه سنگ و با توجه به اينكه سنگهاي بازيك و خنثي در اين جزيره به شدت تجزيه حاصل پيدا كرده و سيليسي شده اند نمي توان انتظار داشت كه در مورد پتروژنز سنگهاي آذرين جزيره هرمز نظرات قاطع و مطمئن ارائه داد.
7) علت ولكانيسم جزيره هرمز


با توجه به خط شكستگي شمالي – جنوبي عمان كه از هرمز نيز مي‌گذرد و با در نظر گرفتن نيروهاي فشاري و كششي كالدونين در راستاي شمال غربي – جنوب شرقي و هرسينين نيز (جهت شرقي – غربي) كه بر منطقه اي در طول اورال – عمان اثري مي كرده و در ايران جنبشهاي زمين زايي را سبب شده است، مي توان علت ولكانيسم هرمز را مرحله كششي بعد از هرسي نين معرفي نمود.


8) وضعيت لرزه خيزي جزيره هرمز
خصوصيات لرزه خيزي جزيره هرمز را مي توان به شرح زير بررسي كرد:
1) قديمي ترين زمين لرزه اي كه در جزيره هرمز رويداد متعلق به سال 1497 ميلادي است كه به سبب آن يك شهر در همسايگي هرمز (به احتمال زياد گامبرون) كاملاً ويران شد.
2) در سده بيستم نيز جزيره هرمز را زمين لرزه هاي متعددي به دفعات زياد لرزانده است.
3) مهمترين خصوصيت لرزه خيزي جزيره هرمز قرار گرفتن آن در مجاورت امتداد گسل ميناب به داخل خليج فارس است كه اين گسل قسمتي از امتداد اورال – عمان ماداگاسكار است.
آب و هوا


چون در جزيره هرمز ايستگاه هواشناسي وجود ندارد، اظهارنظر درباره ويژگي اقليمي و آب و هوايي آن بر اساس اطلاعات و آمار ايستگاه هواشناسي جزيره قشم كه نزديكترين ايستگاه به اين جزيره مي باشد، ميسر است.
1) درجه حرارت


سواحل و جزاير خليج فارس از خط استوا فاصله زيادي دارند، از اين رو بايستي داراي چهار فصل باشند، ولي آمار هواشناسي نشان مي دهد كه در اين منطقه عملاً بيش از دو فصل وجود ندارد.


ميانگين دماي سالانه جزيره هرمز 12/27 درجه سانتيگراد، ميانگين حداكثر 84/31 درجه و ميانگين حداقل 4/22 درجه سانتي گراد برآورد شده است. سردترين ماه سال دي با دماي 6/18 درجه سانتيگراد و گرمترين ماه سال مرداد ماه با دماي 58/34 درجه سانتيگراد است. حداكثر مطلق درجه حرارت 24/36 درجه و حداقل مطلق 56/18 درجه سانتيگراد مي باشد.
2) بارندگي
متوسط بارندگي ساليانه 1/229 ميلي متر، پربارانترين ماه سال دي ماه با 3/84 ميليمتر است. تعداد روزهاي باراني 5/24 روز در سال، حداكثر مقدار بارندگي 24 ساعته 55/114 ميليمتر مي باشد.
3) رطوبت نسبي
ميانگين رطوبت نسبي سالانه در جزيره 57/67 درصد، حداكثر رطوبت نسبي 66/84 درصد در ماههاي اسفند و شهريور، حداقل رطوبت نسبي 83/46 درصد در ماه آبان بوده است. متوسط حداقل و حداكثر رطوبت نسبي سالانه در اين جزيره به ترتيب برابر با 05/53 درصد و 09/82 درصد برآورد شده است.

4) فشار هوا
ميانگين فشار هوا در جزيره هرمز 18/1007 ميلي بار محاسبه شده است.
5) باد
با توجه به جدول شماره 6 حداكثر فراواني ديده باني شده در ايستگاه سينوپتيك جزيره قشم 76/28 درصد از جهت جنوب غرب جزيره بوده كه مي توان آن را باد غالب منطقه به شمار آورد. بعد از آن بادهاي شمال شرق با 25/11 درصد و شرق با 95/8 درصد قرار دارد. همچنين فراواني وقوع باد آرام نسبت به كل موارد مشاهده شده مطابق جدول درصد فراواني وقوع بادها 45/34 درصد مي باشد.
بر اساس اطلاعات موجود نحوه توزيع سرعت باد از مجموع 55/65 درصد در سطج جزيره، بادهايي كه سرعت آنها 3-1 متر بر ثانيه بوده 36/8 درصد، با سرعت 6-3 متر بر ثانيه 28/56 درصد و با سرعت 9-6 متر بر ثانيه 95/0 درصد مي باشد (جدول شماره 6). در نمودار شماره 2 وضعيت جهت جريان باد در منطقه بهتر نشان داده شده است.

6) مه
روزهاي همراه با پديده مه در جزيره 2/14 روز در سال است. مه آلوده ترين ماه آذر با 2/3 روز در سال مي باشد.
7) رعدوبرق
تعداد روزهاي همراه با پديده رعدوبرق 8/16 روز در سال مي‌باشد. ماههاي دي، اسفند، مهر و آبان ماههاي همراه با طوفان و رعدوبرق هستند، پرفركانس ترين ماه رعدوبرق در سال ماه اسفند مي باشد.
8) طوفان گردوخاك
تعداد روزهاي همراه با پديده گردوخاك 2/93 روز در سال در جزيره هرمز مي باشد. فراوانترين ماه گردوغباري در سال، ماه ارديبهشت با 8/12 روز در سال است.
هيدرولوژي


جريانات عمومي آب در خليج فارس
خليج فارس به دليل نزديكي به اقيانوس هند تا حد زيادي از اقليم اين اقيانوس و بادهاي غالب در آن تأثير مي پذيرد و همين بادها نقش اساسي را در جهت جريان آب به تبعيت از بادهاي غالب در كناره ايران از شرق به غرب و در كناره هاي عربستان از غرب به شرق دارد. البته به دليل وجود جزاير و پراكندگي آنها گاهي بي نظميهايي نيز مشاهده مي گردد.

(نقشه شماره 10) گردش جريان بادهاي شمال شرقي در مونسون زمستاني (آذر – دي – بهمن) در اين منطقه كه بادهاي ملايم و خشك و سرد شمال شرقي به جنوب غربي همراه است ايجاد يك جريان واچرخه به سمت جنوب غربي مي نمايد كه شاخه اي از آن وارد خليج فارس مي گردد و در مسير شمال غربي سواحل ايران را طي نموده و در انتها همراه جريان بادهاي شمال غربي از طريق سواحل عربي خليج فارس در مسير جنوب شرقي در تنگه هرمز خارج مي‌شوند. از اوايل فروردين ماه به دليل غلبه مونسون تابستاني در اقيانوس هند شمالي و درياي عربي، جهت باد از جنوب به شمال شده و به طور كلي تا مهرماه بادها كاملاً جنوب غربي مي شوند و جريان آب از سواحل عربستان به طرف شمال در سواحل

شمالي درياي عربي و درياي عمان كشيده مي شود. اين جريان در رسيدن به ساحل به صورت واچرخه برخلاف گردش عقربه هاي ساعت مي چرخد و سواحل ايران را در خليج فارس تا انتهاي شمالي طي و از سواحل جنوبي به خارج تنگه هرمز عزيمت مي نمايد. سرعت جريانهاي آب در خليج فارس كم و در حدود 10 سانتي متر در ثانيه مي باشد.


به طور كلي جريان جزر و مد در خليج فارس در مد به سمت غرب و شمال غربي و در جزر به سمت جنوب و جنوب شرقي است، ليكن برآيند كلي جريان همان جريان شمال غربي – جنوب شرقي مي باشد. به دليل جهت جريان آب در خليج فارس ما شاهد يك جريان بسته مي‌باشيم كه هر گونه فعاليتي در اين آبراهه (مثبت يا منفي) نتايج آن گريبانگر همگان خواهد شد. از لحاظ نظامي در جنگ تحميلي ما شاهد به آب ريختن تعداد زيادي مين (مينهاي سرگردان) در آبهاي خليج فارس بوديم كه به علت جريانهاي دريايي اين مينها در نقاط مختلف

گزارش شد و تمامي كشورها با مسئله و مشكل مين روبي مواجه گرديدند و در واقع سواحل بسياري ناامن اعلام گرديد كه در اينجا استفاده نظامي از وضعيت طبيعي حاكم بر يك آبراهه بالعينه مشاهده مي گردد.
سرعت جريان آب، در خليج فارس بيش از يك گره دريايي نيست ولي بعضي از جريانهاي پرشتاب، ممكن است تا حداكثر 5/1 گره دريايي، سرعت داشته باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید