بخشی از مقاله

جغرافیای فلسطین


فلسطین ، قلب جهان عرب ، در قسمت غرب آسیا واقع شده است و نقش پل ارتباطی بین قاره آسیا و آفریقا را بازی می کند . این سرزمین از قسمت غرب به دریای مدیترانه از شمال به اردن و سوریه و از جنوب با شبه جزیره سینا که قسمتی از مصر بود محدود می شود . بنابراین اهمیت سوق الجیشی این منطقه به ویژه در قلب کشورهای اسلامی پوشیده نیست . مساحت این کشور ۲۰۷۰۰کیلومتر مربع است . تابستانهای گرم و زمستانی معتدل و بارانی دارد ، جمعیت آن

بیش از ۶میلیون است که مرکب از یهودیان مهاجر و عربهای فلسطینی است ، بیت المقدس پایتخت آن است که زیارتگاه مسلمانان و مسیحیان و یهودیان جهان است معادن گوناگونی دارد مردم به کشاورزی دامپروری و کارگری اشتغال دارند و بیش از ۳میلیون فلسطینی از وطن خود رانده و ۵/۱میلیون نفر از آوارگان هنوز هم در چادرها واردوگاهها به سر می برند .



وجه تسمیه فلسطین :
در دورانهای گذشته به این سرزمین ارض کنعان گفته می شد چون اعراب کنعانی اولین گروهای مهاجر بودند که از جزیرة العرب کوچ کرده و به سرزمین فلسطین رفتند . و نام جد خود را که کنعان بود کنعان نامیدند و در محلی بنام اورسالم ساکن شدند . 1کلمه فلسطین در تورات بنام پالشتیسم که شامل نواحی جنوبی فنیقیه است اما برخی معتقدند که نام فلسطین از نام یکی از قبایل کریتی که جزایر مدیترانه به این ناحیه آمده اند گرفته شده است که حدوداً دوازده قرن قبل از میلاد و بعضی منابع اعلامی دارند که اولین بار از سوی امپراطوری رومی که به این ناحیه فالسطین یا فلسطین نامگذاری شده است .

اهمیت فلسطین برای ادیان مختلف
این سرزمین بدلیل اماکن مقدس مذهبی در نظر مسیحیان ، یهودیان و مسلمانان از قداست خاصی برخوردار است مجسد الاقصی از بناهای دورۀ اسلامی است .


آرامگاه حضرت ابراهیم و همسرش ساره در این سرزمین و شهر بیت اللحم زادگاه حضرت مسیح و شهر ناصره محل ظهور حضرت حضرت مسیح و مساجد و کلیساهای بیشماری همگی برقداست آن افزوده است . در بخش غربی مسجدالاقصی ، دیوار قدیمی و معروف به دیوار ندبه قرار دارد. به عتقاد مسلمانان محل اسقرار براق ، مرکب پیامبر در شب معراج بوده است . یهود نیز می پندارند که دیوارند به ، جزئی از دیوار غربی معبد قدیمی هیکل سلیمان است و کنار آن نماز و دعا می خوانند و نزد آنان نیز مقدس است 2.مسجدالاقصی مسجدی است که پیغمبر اسلام همه دورانی را که در مکه زندگی می کردند و تا هفدماه پس از هجرت به مدینه به سمت آن نماز می کردند .

 

مروری بر تاریخچه فلسطین :
قبل از ورود اسلام به این ناحیه منابع به سه حکومت باستانی اشاره دارد : بنامهای کنعانیون ، فلسطینیون و ابراهیمیون .
سلسله کنعانیون : در حدود ۲۵۰۰ق . م توسط چند قبیله عرب که از شبه جزیرة العرب مهاجرت کرده بودند تأسیس و بنام جدشان کنعانیون نامیدند و بعدها در اثر جنگهای مداوم با مصر و بابل و بدلیل اختلافات درونی از دست رفت .


فلسطینیون :
در سال۱۱۸۴ ق .م موفق به تشکیل حکومت می شوند و حاکمان آنها را قبایل کریتی تشکیل دادند این سلسله تحت تأثیر تمدن کنعانیون واقع شد و بسیاری از اعتقادات خود را از کنعانیون گرفتند و جنگهای مداوم اینان با ابراهیمیون باعث شد که رو به زوال و رو به سقوط روند .
ابراهیمیون :


در سال ۱۸۵۰ق . م حضرت ابراهیم در شهر اور عراق متولد که بعدها به سرزمین کنعان مهاجرت کردند و از فرزندان او یعقوب بدلیل انتصابش به اسرائیل بنی اسرائیل نامیدند و بعد از مدتی قوم بنی اسرائیل بدلیل قحطی و و خشکسالی به مصر نزد یوسف می رود امّا بعد از گذشت زمان بعد از ترور مجبور به مهاجرت از مصر می گردد و حضرت موسی گروهی از بنی اسرائیل به رهبری فردی بنام یوشع به فلسطین می فرستد امّا بنی اسرائیل سرپیچی کرد و مدت ۴۰سال سرگردان می شود . بعد از مرگ حضرت موسی قوم بنی اسرائیل وارد فلسطین می شوند و از برخورد مصریها و بابلیها استفاده کرده و دست به تأسیس یک

امپراطوری به رهبری حضرت داود می زنند . جانشین حضرت داوود ، سلیمان بود . بعد از مرگ سلیمان قلمرو ابراهیمون به دو قسمت تقسیم شد و بعدها بدست بابلیها تصرف می گردد وقتی که کوروش هخامنشی بابل را می گیرد و اجازه بازگشت به تبعیدیان یهودی می دهد از آن زمان به بعد یهودیان بطور مداوم تحت حاکمیت ایرانیها ، یونانیها و رومیها درمی آیند در دورۀ رومیها قیامها مانند مکابیون از سوی یهودیان سازمان داده می شود این قیام به شدت توسط سرداران رومی سرکوب می گردد و از آن زمان به بعد منطقه فلسطین بصورت یک ایالت رومی درمی آیند و یهودیان بر اثر حمله رومیها پراکنده شد و بدین صورت حضور قوم بنی اسرائیل در فلسطین پایان می یابد و باقی آنها به سایر سرزمینها مهاجرت می کنند .



نفوذ مسیحیت در فلسطین
همانطورکه نوشتیم در سال ۶۳ق. م یکی از سرداران رومی به نام پومپه موفق می شود منطقه فلسطین را تصرف کند و به صورت ایالت نشین روم در می آورد و مردم فلسطین قیامهایی را سالهای ۷۰و ۱۳۰م برپا می دارند که بشدت سرکوب می شود و یهودیان به سواحل مدیترانه ، اروپا متفرق می شوند و تا اوائل قرن بیستم از دست می دهند . دین یهودیان که مسیحیت را یک بدعت تلقی می کردند رشد چندانی ندارد امّا بعد از تجزیه امپراطوری روم به دو قسمت غربی و

شرقی و بویژه حمات امپراطوری بیزانس از دین مسیحی زمینه های مسیحی شدن منطقه فراهم می شود و بخصوص سفر همسر کنستانتین بنام هیلانه در سال ۶۲۶م به شهر بیت المقدس انجام داد و کلیساهای معروفی چون قیامت و المهد را ساخت روند مسیحی شدن گسترش یافت . از سال ۳۲۶م تا ۶۱۶ م به مدت ۳ قرن فلسطین از مناطقی است که در جنگلهای ایران و بیزانس مورد ادعای دو طرف است و در سال ۶۱۴م فلسطین توسط ساسانیان تصرف می شود 1امّا این تسلط کوتاه بود و دوباره فلسطین به رومیها بازگشت .

 

نفوذ و گسترش اسلام در فلسطین
پیامبر اسلام ( ص ) در سالهای پایانی عمر خود دستور پیشروی به شمال جزیرة العرب را صادر کرد اولین برخورد مسلمانان و رومیها جنگ موته بود . بعد از این برخورد پیامبر سپاهی به ریاست اسامة بن زید تدارک دید تا به قسمت شمال شبه جزیره عربستان پیشروی کند حرکت اسامه با رحلت پیامبر متوقف شد . ابوبکر بعد از پیامبر نقشه پیشروی را دنبال کرد 1و سپاه اسامه موفق شد تا نزدیکی اردن پیش رود امّا به دلیل مرّّتد شدن گروهی از مسلمانان عقب نشینی کرد .
در سال دوازدهم هجری چند سپاه جنوبی فلسطین و از رومیها می گیرند . تاریخ طبری تصرف فلسطین را در سال هـ ۱۵ . می داند در واقع سرنوشت جنگ مسلمانان با رومیها در ناحیه شام و به نفع مسلمانان تمام شد و خالد بن ولید موفق شد تمام فلسطین را تصرف کند این فتوحات بعدها توسط معاویه تکمیل گردید .


تصرف فلسطین برای مسلمین از نظر سیاسی ، تبلیغاتی و مذهبی اهمیت فراوانی داشت زیرا قبله اول مسلمین بود معراج پیامبر نیز به این سرزمین بود . خلیفه دوم عمر با هدف بالا بردن روحیه نظامی مسلمانان و نشان دادن اهمیت منطقه شخصاً سفری به بیت المقدس کرد و با هیأت مسیحی شهر قدس مذاکره و پیمان بست 2.


و در این پیمان حقوق مسیحیان را محترم شمرد و از این زمان به بعد فلسطین تبدیل به یک ناحیه مسلمان شد عمر در پیمان صلح خود مسیحیان را در جان و مال خود امان داد و آنها موظف به دادن جزیه شدند مردم این ناحیه برخورد ساده و رفتار بی تکلف خلیفه را دیدند شگفت زده شدند و برطبق نوشته تواریخ اسلامی عمر خود گرد و خاک و کثافات معبد معروف هیکل سلیمان را بیرون می ریخت و دستور داد مسجدی بر روی صخره در قسمت مرکزی هیکل سلیمان بسازند .


باید ذکر کرد که آیه هاي بیشماری در قرآن پیرامون مبارک بودن فلسطین آمده است . آیه ١٣٧سوره اعراف ، آیه ١ سورۀ اسراء ، آیه ٧١و ٨١ سوره انبیاء ، آیه ١٨سورۀ اسراء ، آیه ٢١سورۀ مائده .


در دورۀ بنی امیه فلسطین تابع شام و مرکز خلافت امویان بود و اهمیت زیادی داشت و قبة الصخره توسط عبدالملک مروان در سال ٦٩١م ساخته شد و امویان مخارج آنرا از خراج مصر تأمین می کردند . در دوره عباسیان فلسطین تابع دولت عراق بود و خلفای اول عباسی چون منصور و مهدی از بیت المقدس دیدن کردن و زمانی که روه به ضعف گذاشتند بطور مثال در قرن سوم به دست طولونیان افتاد در قرن چهارم هجری سلسله اخشیدیه که در قسمت شام و مصر حکومت می کرد فلسطین را بدست آوردند و از اواخر قرن چهارم فلسطین جز حکومت فاطمیان مصر شد که مدام بین آنها و قرامطه و سلاجقه روم برای تسلط این منطقه برخورد وجود داشت ، سلاجقه روم برای مدت کوتاهی موفق شدند برخی شهرها را تصرف کردند ولی بعدها توسط سپاه فاطمی رانده شدند این اختلافات و درگیری تا زمان ضعف فاطمیها و آمدن صلیبیها ادامه یافت .
فلسطین و صلیبیون


آغاز حرکت صلیبیها به سال ١٠٩٥ م برمی گردد بعد از سخن پاپهای مسیحی ، کلیسا موفق می شود ١٥٠هزار مسیحی را که علامت صلیب داشتند به سمت فلسطین بفرستد . هر چند که از این تعداد ٢٠ یا ٤٠ هزار به فلسطین رسیدند و بقیه از بین رفتند و بعد از تصرف این شهر صلیبها دستور قتل عام را می دهند 1. جنگهای دوّم صلیبی مسلمانان به رهبری صلاح الدین ایوبی و نورالدین زنگی اکثر شهرهای فلسطین را از مسیحیان می گیرند و قدس در سال١١٨٧ م تحت تسلط ایوبی ها در می آید 2. و در جنگهای سوم و چهام بطور کامل از منطقه رانده می شوند .


فلسطین در دورۀ مغول برای مدت کوتاهی زیر نفوذ آنها قرار می گیرد امّا با شکست هولاکوخان از مماليك مصر پیشروی مغولان در منطقه متوقف شد و مغولان با آخرین بقایای صلیبها از فلسطین عقب مي نشینند .

فلسطین در دورۀ عثمانيها
فلسطین در سال ١٥١٧م توسط سلطان سلیم عثمانی تصرف شد و تا سال ١٩١٧ م یعنی اواخر جنگ جهانی اوّل در حوزۀ قلمرو عثمانی بود و از آثار مهم عثمانیها در فلسطین دیواری بنام سلیمان قانونی بود که در سال١٥٤٢ م به دور شهر بیت المقدس کشیده شد . تا زمانی که امپراطوری عثمانی قدرتمند بود مشکل حادي در منطقه فلسطین دیده نمی شود از نیمه دوّم قرن١٨ شورشها و حملاتی علیه منطقه فلسطین صورت می گیرد که بطور عمده دست بیگانگان به خصوص استعمارگران فرانسه ، انگلیس و روسیه در آن دیده می شود .


اولین شورش توسط فردی بنام ظاهر العمر در سال ١٧٥٠ م اغاز شد که این شورش با حمایت و همدستی کاترین امپراطورروس تدارک شده بود که دولت عثمانی توانست شورش را سرکوب نماید و رهبر شورش به قتل می رسد .
شورش دوم از سوی احمد جزار در منطقه اکاء بود امّا چون در مقابل حملات ناپلئون امپراطور فرانسه مقاومت کرد سلطان عثمانی وی را حاکم تمام فلسطین و سوریه نمود .


حرکت بعدی توسط محمد علی پاشاه حاکم مصر بود که پس از ، از بین بردن ممالیک مصر به منظور توسعه خود به سمت سوریه و لبنان حرکت کرد و موفق شد در سال ١٨٣١ م شهرهای مختلف فلسطین را تصرف نماید . اما بر اثر فشار و روشهای دیکتاتوری در منطقه بخصوص مالیات های سنگین و قانون سربازی باعث ناراضی شدن فلسطینیان گردید و دولت عثمانی ازاین نا رسائیها استفاده کرده و مجدداّ فلسطین را از خاندان پاشا گرفت .
این مناطق همچنان در دست عثمانیان بود تا اینکه عثمانی در جنگ جهانی اول شکست خورد و این مناطق به دست استمارگران انگلیسی و فرانسوی افتاد .
صهیون و صهیونیزم مذهبی و سیاسی


صهیون به معنی کوه پرآفتاب و گاهی تمام شهر اورشلیم اطلاق می شود .
صهیونیزم مذهبی در واقع انگیزه و نهضتی بود که از سوی عرفا و روحانیون یهودی پدید آمده که هدف آنها بازگشت به ارض موعود و مقدس بود ،تا در آنجا کانون یهودیت ایجاد کنند .این آرزوی مذهبی در دوره های قبل باعث شد گرههایی از تبعید یهودی با این اندیشه به فلسطین برگشته و معبد بیت المقدس را بازسازی کنند ستم گریهای شاهان کاتولیک نیز سبب شد که زاهدان یهودی برای دین خود دست به تشکیل جوامع یهودی بزنند . بنابراین صهیونیزم مذهبی در بین گروههای معدودی رایج بود و هرگز با مسلمانان که از نسل ابراهیم بودند بر نخواسته اند این صهیونیزم به دور از از هر برنامه سیاسی برای ایجاد یک دولت در فلسطین بود .

 

صهیونیزم سیاسی :
از اواخر قرن ١٩ پدیده آمده ابتدا توسط پینسکر در کتاب ندای یک یهودی به برادرش در سال ١٨٢٢ م مطرح شد این اندیشه بعدها توسط هرتزل در کتاب وطن یهودی تدوین گشت . تئودورهرتزل با نگارش این کتاب بنیانگذار صهیونیزم سیاسی بشمار می رود پس از تلاشهای فراوان توانست سازمان جهانی یهود را در سال ١٨٩٧ م پایه گذاری کند و اولین کنگره در بال سوئیس تشکیل شد که بدنبال آن سازمان های دیگر برای تجمع یهودیان در فلسطین بوجود آمدند نظیر آژانس جهانی یهود ، بانک ملی یهود ، صندوق بین المللی یهود و غیره . بنابر این در اندیشه هرتزل بیش از همه عامل سیاسی دخالت داشت گفته می شود که وی حتی به خدا شکاک بود .

فلسطین در آغاز جنگ جهانی اوّل


با شروع جنگ جهانی اول دولتهای استعمارگر بویژه انگلیس برای متلاشی کردن امپراتوری عثمانی و بهره برداری های سیاسی در آینده و عدۀ استقلال به شرط همراهی اعراب با انگلستان دادند . در این رابطه با حاکم مکه شریف حسین که آرزوی خلافت داشت تماسهای پنهانی برقرار کرد و وی نهضت عربها را براي رسیدن به استقلال رهبری کرد . اما انگلستان در خلال جنگ جهانی اول در سال ١٩١٦ م با نهضت رقیب خود فرانسه معاهده سایکس پیکو را بست که طی آ

ن مناطق عراق ،اردن و فلسطین تحت الحمایه انگلیس شد و سوریه و لبنان تحت الحمایه فرانسه شد ، این پیمان پنهانی پس از پایان جنگ آغاز شد و اعراب متوجه شدند فریب انگلسنان را خورده اند . در سال ١٩١٧ م اعلامیه بالفور از سوی انگلستان صادر شد که اجازه داده شده بود در فلسطین دولت ملّی یهود را تشکیل دهند . این اعلامیه توسط آلفرد بالفور وزیر امور خارجه انگلستان خطاب به سرمایه داری یهود لرد روچیلر صادر شد . متن اعلامیه چنین است : « دولت علیا حضرت با نظر مساعد تآسیس یک کانون ملّی برای قوم یهود در فلسطین را در نظر دارد ...


البته با در نظر گرفتن این امر که هیچ تجاوزی به حقوق مذهبی و عرفی غیریهودی فلسطین وارد نیاید و نیز هیچ فشاری بر حقوق سیاسی یهودیان در دیگر کشورها وارد و تحمیل نگردد . »

نقد اعلامیه بالفور :


این اعلامیه که صیونیستها برای مشروعیت خود استناد می کنند بنابه دلائلی نمی تواند مورد پذیرش واقع شود :
١- صدور اعلامیه نمی تواند یک التزام بین المللی باشد و انگلیس مجاز نبود که سرنوشت کشور دیگری را که به خود تعلق ندارد به یک فرقه مذهبی كه اقليت دارد واگذارد .
۲- مخاطب شخصی است که اعتبار و جایگاه بین المللی و قانونی ندارد و تنها یک فرد ثروتمند و متنفد یهود است .
۳- کلمه کانون ملی یا وطن قومی در این اعلامیه در قوانین بین المللی و اصطلاحات سياسي معنی و مفهوم مشخصی ندارد این اصطلاح ساخته و پرداخته صهیونیستها بود كه انگليسها از آن استفاده کردند .
۴- از دو هزار سال قبل یهودیان فلسطین در اطراف جهان پراکنده شده و هر یک تابع ملّتی شدند بنابراین وحدت ملّی و عبرانی آنها از بین رفته است . بیشتر این یهودیان زبان عبری را نمی دانند و بسیاری از محققان ابراز داشتند يهوديان سامي كه به عنوان بين اسرائيل بود ارتباطي ندارد و يهوديان اروپاي شرقی از خزرها هستند و در بیشتر کشورها از جمعیتهای گوناگون هستند .
ظاهراً تنها وسیلۀ وحدت فعلی یهودیان با بنی اسرائیل دوران اوّل عامل مذهب است و از نظر قوانین بین المللی مذهب به تنهایی نمی تواند به تنهائی تشکیل دهنده یک ملّت شود ( طبق قوانین و مفاهیم غربی در مورد ناسیونالیسم )
۵- در متن اعلامیه گفته شده که وطن ملی یهودیان نباید ضرری به حقوق مذهبی و عرضی ملل دیگر وارد افراد یهودی به هنگام صدور این اعلامیه تنها ٥٠هزار نفر بود و در٦٥٠ مقابل هزار اعراب بودند یعنی ١٣ برابر امّا در این اعلامیه یهودیان ساکنان اصلی فرض شده و اساساً از وجود ملّت عرب نامی برده نشده است و چنین برداشت می شود که عربها در اقلیت و یهودیان در اکثریت هستند و بنابراین صاحبان یهودیان هستند .
۶- در متن اعلامیه عمداً از حقوق مذهبی و عرضی اقوام یهود نام برده شده است و از حقوق سیاسی این اقوام که اکثریت را تشکیل می دادند سخنی به میان نیامده و خود این قوانین مذهبی و عرضی بسيار مبهم و قابل تفسیر است امّا وقتی به حقوق یهودیان سایر ممالک اشاره می شود به کلمه حقوق سیاسی اشاره می شود .
٧- تشکیل وطن قومی و آمدن مهاجرین صهیونیست به فلسطین و حتی فراهم کردن تسلیحاتی برای انتقال آنها به منطقه به کلیه حقوق عربها ضرر می رساند و حتی موجودیت آنها را تهدید می کند بنابراین با توجه به مفاد این اعلامیه و با تکیه به دلائل تاریخی باطل و غیرقانونی بودن این اعلامیه روشن می گردد.

فلسطین بعد از اعلامیه بالفور و جنگ جهانی اوّل
بعد از انتشار اعلامیه بالفور تعداد زیادی از سران عربی و فلسطینی بویژه ملی گرایان این اعلامیه را شایع دانستند و طرح وطن یهودی را نادیده گرفته و آنرا برای اعراب گمراه کننده دانستند و اظهار داشتند پخش چنین اقداماتی شاید بیشتر از احساسات ضدانگلیسی در زمانی می شود که متفقین قصد آمدن به فلسطین را داشتند به هر حال انگلستان در اثر ساده لوحی و بی تجربگی سیاسی اعراب و یا پان اسلامیستها نظیر شریف حسین و یا جریانهای ملی توانستند وارد بیت المقدس شوند .
انگلیس بلافاصله یک حکومت نظامی بنام اداره ملّی متصرفات دشمن تشکیل داد و به سرعت یک هیأت صهیونیستی به رهبری دکتر وایزمن با اجازه انگلیس جهت بررسی و مطالعه اوضاع فلسطین وارد منطقه شد . در سال١٩١٩ براساس تصمیم جامع ملل سیستم قیمومت به تصویب رسید . انگلیس رسماً فلسطین را تحت الحمایه خود ساخت و صهیونیستها در همین زمان با تشکیل یک کنگره خواستار یک حکومت یهودی در فلسطین شدند که یادداشت خود را به کنگره صلح و رسای ارسال داشتند.


انگلستان در دوران حاکمیت خود یک نظامنامه و دستورالعمل برای سرپرستی فلسطین نوشت براساس آن انگلیس در قانونگذاری و اداره فلسطین تام الااختیار بود همینطور براساس مفاد این دستورالعمل آژانس یهود را به رسمیت شناخت و موظف شد که اوضاع سیاسی ، اقتصادی و اداری فلسطين را طوری ترتیب دهد که زمینه برای تشکیل وطن ملی یهود مساعد شود از سال ١٩١٧ تا ١٩٤٨موج مهاجرت یهودیان به فلسطین آغاز شد در این رابطه کشورهای غربی اردوگاههای مختلفی برای آموزش جوانان یهود و تبلیغ مهاجرت تشکیل دادند از همان آغاز انگلیس زبان رسمی فلسطین را انگلیسی ، عربی و عبری قرار دا

د و روی سکه ها ، پولها و تمبرها به زبان عبری نگاشته شده بود واز لحاظ اقتصادی بهترین زمینها را به یهودیان واگذار کرد و قراردادهای درازمدت با یهودیان منعقد ساخت و امتیاز استخراج معادن دریای مرده برای مدت ٧٠ سال به یک یهودی واگذار شد و امتیاز برق فلسطین نیز به یک صهیونیست واگذار گر

دید .

واکنش اعراب
تا رسمیت یافتن دولت اسرائيل ، اعراب چندین شورش و قیام بر علیه صهیونیستها براه انداختند اکثر این شورشها متأثر از چند جریان فکری بود .
١- گرایش به ناسیونالیسم که توسط فلسطینیان دنبال می شد متأثر از ناسیونالیسم غربی قرار داشت .
٢- گرایش به پان عربیسم یا قومگرایی که براساس خواستگاه قومی و عربی بود .


٣- پان اسلامیسم که به طرفداری از بینش پیش بردن امت عرب براساس خواستگاه دینی و اسلامی بود .
اولین حرکت در سال١٩٢٠ م با عنوان شورش موسی پیامبر آغاز می شود این شورش بدنبال مراسم مذهبی با همین نام در شهر بیت المقدس پدید آمد و مسلمانان به یهودیان حمله کردند که در این قضیه انگلیسها به دفاع از یهودیان پرداختند و یک حکومت به ریاست یک یهودی صهیونیستی بوجود آورد و از این زمان یهودی کردن فلسطین آغاز شد و در زمینه های اداری ، مناصب و مشاغل بالا به یهودیان واگذار گردید .
شورش دوّم در سال ١٩٢١م آغاز شد و در این شورش مسلمانان به مراکز مهاجرت یهودیان حمله بردند در همین زم

ان صیونیستها شعار دادند که فلسطین گنجایش بیش از یک حکومت و قوم را ندارد و این حرکت نیز توسط انگلیسها در تل آویو سرکوب گردید و تعداد بیشماری از سران این جنبش اعدام شدند . از سال ١٩٢١ تا ١٩٢٩یک دوران سکوت می شود و این اعتراضات مسلمانان در کشورهای منطقه ( چه عرب و غیرعرب ) باعث شد که کنگره های بوجود آید امّا چون اکثر شرکت کننده ها تحت تسلط استعمارگران قرارداشتند سودی نبخشید حرکت جدی که در دهۀ ١٩٣٠م بر علیه صهیونیستها بوجود آمد گروه قسامیون بودند که رهبر آنان عزالدین قسام توانست یک گروه مسلحانه و جهادی با تکیه بر ایدئولوژی اسلام پدید آورد و این گروه علت اصلی مشکل فلسطین را انگلستان می دانست پایگاه این گروه بیش از همه کشاورزان و کارگران بندر تشکیل می دادند مقدمات این سازمان از سال١٩٢١ تا١٩٢٥ م فراهم شد و از سال ١٩٢٥تا ١٩٣٥م تشکیلات مخفی خود را سروسامان دادند در سال١٩٣٥ م گروه قسامیون از سوی انگلستان غافلگیر شده و لو رفتند و بقایای آنها تا سال١٩٣٩ م اعتصابات و حرکتهای طولانی را ادامه دادند که به دلیل برخی مسائل این گروه شکست خورد .

ویژگیهای دهۀ١٩٣٠ در تاریخ فلسطین
١- انگلیس اقدامات مهمی برای یهودی کردن منطقه فلسطین انجام می دهد تا از این طریق موجودیت اعراب را به تحلیل بکشاند .
٢- افزایش بی سابقه مهاجرت یهودیان و تصرف سرزمینهای اعراب بطور قانونی و یا غیرقانونی
٣- بهربرداری صهیونیستها از شرایط جهانی بویژه روی کار آوردن هیتلر و بهره گیری صهیونیستها از تصویب قوانین نژادپرستانه نازيها در آلمان تا بدین وسیله خود را مظلوم معرفی کنند .
٤- مبارزات احزاب فلسطینی عمدتاً رنگ قومی و قبیله ای و خانوادگی داشت و روشهای مبارزاتی آنها بیشتر سیاسی و مقاومت منفی ، اعتراضات لفظی و تسلیم یادداشتها و یا تشکیل کنگره ها بود .
٥- گروهها و سازمانهای ملی گرا دچار سکون و رکود شدند چون حکومت انگلیس در صدد جلب فرزندان اشراف و ملی گراهای فلسطین برآمد و آنها را در مشاغل دولتی بکار گرفت و آنها را وابسته به خود کرد .
٦- پیدا شدن آگاهیهای اسلامی در قالب مبارزه مسلحانه و جهادی از ویژگیهای مهم این دهه است مانند مبارزه جهادی عزالدین قسام .

ویژگیهای دهه ١٩٤٠ تا ١٩٥٠م
١- قیامهایی نظیر گروه قسامیون به علت آسیب دیدن کادر رهبری فلسطینی فروکش کرده و در حالت رکود سر می برد .
٢- آغاز جنگ جهانی دوّم
٣- پیدایش شرایط جدید بین المللی و منطقه ای داخلی جدید اگر تا دهه ١٩٣٠ انگلیس طرفدار تشکیل دولت صهیونیستی بود حالا با توجه به شرایط خاورمیانه شوروی و آمریکا نیز موافق تشکیل یک دولت صهیونیستی بودند و لذا شرایط و موجبات عضویت این دولت اشغالی را در سازمان ملل فرهم نمودند .
4- بهره برداری حداکثری یهودیان از شرایط جدید جهان چون کشتار یهودیان توسط نازیها امکانات مالی و تبلیغاتی و سیاسی را برای آنها فراهم آورد . و در این زمان اکثر کشورهای عربی استقلال یافتند و جایگاه خاصی نبود .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید