بخشی از مقاله

حكايت معراج پيامبر

پيامبر(ص) فرمود: من در مكه بودم كه جبرييل نزد من آمد و گفت: «اي محمد! برخيز». برخاستم و كنار در رفتم. ناگاه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را در آنجا ديدم. جبرئيل، مركبي به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مكه بيرون رفتم. به بيت‌المقدس رسيدم. هنگامي كه به بيت‌المقدس رسيدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمين فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پيشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بيت‌المقدس نماز خواندم...

يكي از معجزات علمي و عملي پيامبر اعظم(ص) كه به تصريح قرآن كريم در سايه عبوديت آن حضرت رخ داده، «معراج» است كه در اولين آيه سورة اسرا و آيات هشتم تا هجدهم سورة نجم مي‌توان اشاراتي را دربارة آن مشاهده كرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنين آمده است:


پاك و منزه است خدايي كه بنده‌اش را در يك شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصي برد كه گرداگردش را پربركت ساختيم، تا نشانه‌هاي خود را به او نشان دهيم. او شنوا و بيناست.
البته آن‌گونه كه از روايات برمي‌آيد معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان‌گونه كه در آيه فوق مشاهده كرديم ايشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصي سير مي‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جايي صعود مي‌كنند كه احدي جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام اين ماجرا در بيداري بوده و بنابر نظر اكثر علماي شيعه با همين بدن جسماني اتفاق افتاده و نه در خواب يا با روح زيرا معراج صرفاً روحاني فضيلت چنداني را براي ايشان اثبات نمي‌كند و چنان عظمتي را كه مورد تأكيد و روايات است بر نمي‌تابد.


مرحله دوم معراج در سورة نجم چنين توصيف شده است:
سپس [پيامبر(ص) در شب معراج] نزديك و نزديك‌تر شد، تا آنكه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو كمان يا كمتر بود. در اينجا، خداوند آنچه را وحي كردني بود، به بنده‌اش وحي كرد. آنچه را ديد، انكار نكرد. آيا با او دربارة آنچه ديد، مجادله و ستيز مي‌كنيد؟ و بار ديگر نيز او را نزديك سدرةالمنتهي كه بهشت جاويدان در آنجاست، ديده است. در آن هنگام كه چيزي (شكوه و نور خيره‌كننده‌اي) سدرةالمنتهي را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغيان نكرد. (آنچه را ديد، واقعيت بود) او در شب معراج، برخي نشانه‌هاي بزرگ پروردگارش را ديد.


هر چند روايات دربارة معراج آنقدر متعدد است كه به حد تواتر رسيده و مورد قبول همگان مي‌باشد ليكن راجع به زمان، مكان و تعداد دفعات وقوع آن ميان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:


ـ زمان اولين معراج را بهتر است نه ماه يا دوسال پيش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانيم زيرا حضرت محمد(ص) روزي در جواب يكي از همسران خود كه از شدت محبت به فرزندشان گله كرده بود، تشكيل نطفه ايشان را در آسمان و شب معراج خوانده‌اند.3


ـ مكان آن نيز خانه حضرت خديجه(س) خانة ام‌هاني خواهر حضرت علي(ع)، شعب ابي‌طالب، و مسجدالحرام در كنار كعبه گفته شده است.
ـ آن‌گونه كه از ظاهر روايات برمي‌آيد، احتمالاً معراج بيش از دو مرتبه و طي دفعات متعدد اتفاق افتاده كه يكي از آنها بسيار شاخص و معروف شده كه گفته شده اين معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.4

معراج در يك نگاه
روشنايي روز از صحنه گيتي رخت بر بسته و تاريكي شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از كار و تلاش روزانه، دست كشيده و در خانه خود آرميده بودند. پيامبر اسلام نيز مي‌خواست پس از اداي فريضه، براي رفع خستگي در بستر آرام بگيرد. ناگهان صداي آشناي جبرئيل امين را شنيد: «اي محمد! برخيز! با ما همسفر شو؛ زيرا سفري دور و دراز در پيش داريم».
جبرئيل امين، مركب فضاپيمايي به نام «براق» را پيش آورد. محمد(ص) اين سفر با شكوه و بي‌سابقه را از خانه‌ ام‌هاني يا مسجدالحرام آغاز كرد، ولي با همان مركب به سوي بيت‌المقدس روانه شد و در مدت بسيار كوتاهي در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصي (بيت‌المقدس) با حضور ارواح پيامبران بزرگ مانند ابراهيم(ع)، موسي(ع) و عيسي(ع) نماز گزارد. امام جماعت نيز پيامبر اكرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصي، «بيت‌اللحم» ـ زادگاه حضرت مسيح(ع) ـ و خانه‌هاي پيامبران ديدن كرد. پيامبر در برخي جايگاه‌ها به شكرانه چنين سفري و تحيت محل‌هاي متبركه، دو ركعت نماز شكر به جاي آورد.


آن‌گاه مرحله دوم سفر خود را كه حركت به سوي آسمان‌هاي هفت‌گانه بود، آغاز كرد. پيامبر همه آسمان‌ها را يكي پس از ديگري پيمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را ديد. ولي در هر آسمان به صحنه‌هاي تازه‌اي برمي‌خورد و با ارواح پيامبران و فرشتگان سخن مي‌گفت. او در بعضي‌ آسمان‌ها با دوزخ و دوزخيان و در بعضي آسمان‌هاي ديگر با بهشت و بهشتيان برخورد كرد و از مراكز رحمت و عذاب پروردگار بازديد به عمل آورد. ايشان، درجه‌هاي بهشتيان و اشباح دوزخيان را از نزديك مشاهده كرد.


سرانجام به «سدرة المنتهي» در آسمان هفتم و «جنةالمأوي» (بهشت برين) رسيد و در آنجا، آثار شكوه پروردگار هستي را ديد. وي چنان اوج گرفت و به جايي رسيد كه جز خدا، هيچ موجودي به آنجا راه نداشت. حتي جبرئيل از حركت باز ايستاد و گفت: «به يقين، اگر به اندازه سرانگشتي بالاتر آيم، خواهم سوخت».5


آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنايي، به اوج شهود باطني و قرب الي الله و مقام «قاب قوسين أو أدني» رسيد. خداوند در اين سفر، دستورها و سفارش‌هاي بسيار مهمي به پيامبر فرمود. بدين صورت، معراج كه از بيت‌الحرام ـ و به گفته بعضي، از خانه ام‌هاني، دختر عموي آن حضرت و خواهر اميرالمؤمنين علي(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهي پايان پذيرفت. سپس به پيامبر دستور داده شد از همان راهي كه عروج كرده است، باز گردد.


پيامبر هنگام بازگشت، در بيت‌المقدس فرود آمد و از آنجا راه مكه را در پيش گرفت. ايشان در ميانه راه به كاروان بازرگاني قريش برخورد كرد، در حالي كه آنان شتري را گم كرده بودند و در پي آن مي‌گشتند. پيامبر از آبي كه در ميان ظرف آنان بود، قدري نوشيد و باقي مانده آن را به زمين ريخت و بنابر روايتي، روي آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پيش از طلوع فجر در خانه «ام هاني» از مركب فضاپيماي خود فرود آمد.6

مشاهدات زميني رسول خدا(ص)
با توجه به آنكه معراج در نوبت‌هاي متعددي انجام شده و در هر كدام از اين سفرها پيامبر(ص) مشاهدات متفاوتي داشته‌اند، لذا در هر فرصتي كه پيش مي‌آمده به فراخور شرايط صحنه‌اي از آن ماجراها را براي اصحاب و اطرافيان خويش ترسيم و تصوير مي‌كرده‌اند.


حضرت محمد(ص) در خانه ام هاني، براي نخستين بار، راز سفر خود را با دختر عمويش، ام‌هاني در ميان گذاشت. سپس هنگامي كه روز آغاز گشت، قريش و مردم مكه را از اين جريان باخبر ساخت. داستان معراج و فضانوردي شگفت‌انگيز پيامبر در آن مدت كوتاه كه به نظر قريش، امري ناممكن بود، همه جا پخش شد. سران قريش بيش از پيش بر محمد(ص) خشم گرفتند و بنابر عادت هميشگي خود، به تكذيب او برخاستند. از ايشان خواستند كه وضع ظاهري ساختمان بيت‌المقدس را بيان كند. آنان گفتند: كساني در مكه هستند كه بيت‌المقدس را ديده‌اند. اگر راست مي‌گويي، آنجا را تشريح كن تا ما تو را در اين خبر شگفت‌انگيز، تصديق كنيم.


پيامبر بزرگوار اسلام، وضع ظاهري ساختمان بيت‌المقدس را براي آنان بازگو كرد. افزون بر آن، حوادثي را كه در ميانه راه مكه و بيت‌المقدس و هنگام بازگشت از معراج رخ داده بود، بيان كرد. ايشان گفت: «در ميان راه، به كاروان فلان قبيله برخوردم كه شتري از آنها گم شده بود. در ميان اثاثيه آنان، ظرف آبي بود كه من از آن نوشيدم. سپس آن را پوشاندم. در جاي ديگر به گروهي برخوردم كه شتري از آنها رميده و دست آن شكسته بود.» قريش گفتند: از كاروان قريش خبر ده. پيامبر فرمود: «آنان را در «تنعيم» (در ابتداي حرم) ديدم كه شتري خاكستري رنگ در پيشاپيش آنان حركت مي‌كرد. آنان كجاوه‌اي روي شتر گذارده بودند و اكنون به شهر مكه وارد مي‌شوند».


قريش از اين خبرهاي قطعي، سخت ناراحت شدند و گفتند: اكنون صدق و كذب گفتار او براي ما آشكار مي‌شود. همه انتظار مي‌كشيدند كه كاروان چه زماني وارد شهر مي‌شود. ناگهان پيشگامان كاروان وارد شهر شدند. اهل كاروان، شرح قضيه را همانگونه كه رسول اكرم(ص) بازگفته بود، تصديق كردند.7

معراج از زبان پيامبر اعظم(ص)
پيامبر(ص) فرمود:


من در مكه بودم كه جبرييل نزد من آمد و گفت: «اي محمد! برخيز». برخاستم و كنار در رفتم. ناگاه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را در آنجا ديدم. جبرئيل، مركبي به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مكه بيرون رفتم. به بيت‌المقدس رسيدم. هنگامي كه به بيت‌المقدس رسيدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمين فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پيشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بيت‌المقدس نماز خواندم.8
در روايت ديگر آمده است كه پيامبر اعظم(ص) فرمود:


ابراهيم خليل(ع) به همراه گروهي از پيامبران پيش من آمدند و مرا بشارت دادند. سپس موسي و عيسي(ع) آمدند. پس از آن، جبرييل دستم را گرفت و مرا بالاي صخره (سنگي در بيت‌المقدس) برد و بر روي آن نشاند. ناگاه ماجراي معراج را پيش خود ديدم كه مانند آن را در شكوه و جلال، هرگز نديده بودم. از آنجا به آسمان دنيا (آسمان اول) صعود كردم. آنان به من سلام مي‌كردند.


سپس جبرئيل مرا به آسمان ششم برد. در آنجا، انبوه آفريدگان و كروبيان (مجردات و فرشتگان و ارواح) را ديدم. سپس همراه جبرئيل به آسمان هفتم صعود كردم. در آنجا با آفريدگان خدا و فرشتگان بسيار ديدار كردم.9

حديث معراج
از جمله روايات مشهوري كه به ماجراي معراج مي‌پردازد روايت اخلاقي مفصلي است كه سخنان خداوند متعال را خطاب به حبيب خود محمد مصطفي(ص) در بر مي‌گيرد. در واقع پيام‌هاي خداوند و سوغات رسول او(ص) از اين سفر براي مسلمانان و پيروان ايشان در همه اعصار و دوران‌ها بوده و با توجه به اهميتي كه داشته شرح‌هاي متعددي بر آن نوشته شده است.10


در اين روايت مفصل از برترين كردار، شايستگان محبت خداوند، پارساترين مردمان، ويژگي دنيازدگان، ويژگي اهل آخرت، پاداش زاهدان،‌ پرهيزكاري زينت مؤمن، ارزش سكوت، اهميت رزق حلال،‌ جايگاه و اثر روزه و ويژگي عابدان و مسائلي از اين دست سخن به ميان آمده است.

مشاهدات پيامبر اعظم(ص) در آسمان


ضمن روايت فوق و ديگر رواياتي كه به نقل ماجراي معراج مي‌پردازند، گزارش‌هايي از مشاهدات حضرت محمد(ص) از آسمان‌ها، اهل بهشت و اهل جهنم و ملائكه آمده كه به نحوي هر كدام سعي در تكميل روايات بالا با ارائه شواهد و نمونه‌هايي از آثار اعمال دارند.11

همراهان رسول اكرم(ص) در معراج


در بعضي از احاديثي كه از ائمه معصومين(ع) دربارة معراج آمده، از رسول خدا(ص) نقل كرده‌اند كه فرمود:
من وقتي همة مراحل را طي كرده و از آسمان‌ها گذشتم و به بيت‌المعمور و نزديك سدرةالمنتهي رسيدم، بعضي از اصحابم مرا همراهي مي‌كردند. آنها كه لباس نو در بر داشتند وارد شدند و آنها كه نداشتند ماندند. عده‌اي را به همراه خود بردم و عده‌اي به همراهم آمدند.12
كه ظاهراً اشاره به معصومين(ع) و آن دسته از مؤمناني است كه به دنبال ايشان آن مقام را طي كردند و در آينده در ضمن نماز كه ره آورد اين معراج است، خواهند كرد.11

موعود(ع) در معراج
اصلي‌ترين مشاهده پيامبر اعظم(ص) در شب معراج را بايد شهود انوار مقدسه ائمه(ع) بدانيم كه اصحاب متعددي روايت ذيل يا مشابه آن را از آن حضرت نقل كرده‌اند و همان‌طور كه خواهيم ديد در ميان دوازده امام(ع)، حضرت مهدي(ع) جايگاهي ويژه و ممتاز دارند. ضمن اين روايات نقل شده است كه رسول خدا(ص) فرمود:


همانا خداي عزوجل در آن شب كه به گردشي شبانه برده شدم (معراج) به من وحي فرمود: اي محمد چه كسي را در زمين ميان امتت به جاي خود گذاشتي؟ ـ در حالي كه خدا خود بدان آگاه‌تر بود ـ عرض كردم: پروردگارا، برادرم را فرمود: اي محمد، علي ابن ابي‌طالب را؟ عرض كردم: بلي اي خداي من، فرمود: اي محمد من ابتدا از مقام ربوبيت نظري بر زمين افكندم و تو را از آن اختيار كردم. هيچ گاه يادي از من نمي‌شود مگر اينكه تو نيز با من ياد كرده شوي. من خود محمودم و تو محمد؛ سپس نظري ديگر بر زمين افكندم و از آن علي بن ابي‌طالب را برگزيدم و او را وصي تو قرار دادم، پس تو سرور پيامبران و علي از نام‌هاي من است و «علي» (مشتق آن) نام اوست. اي محمد، من، علي و فاطمه و حسن و حسين و امامان را از يك نور آفريدم؛ سپس ولايت ايشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر كه آن را پذيرفت از مقربين گرديد و هر كه آن را رد نمود به كافران پيوست. اي محمد، اگر بنده‌اي از بندگانم مرا چندان

پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد و پس از آن در حالي كه منكر ولايت آنان است با من روبه‌رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند سپس فرمود: اي محمد، آيا مايلي آنان را ببيني؟ عرض كردم: بلي. فرمود: قدمي پيش گذار.‌ من قدمي جلو نهادم. ناگاه ديدم علي بن ابي‌طالب و حسن و حسين و علي‌بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي آنجا بودند و حجت قائم همانند ستاره‌اي درخشان در ميان آنان بود، پس عرض كردم: پروردگار من اينان چه كساني‌اند؟ فرمود: اينان امامان هستند و اين يك نيز قائم است كه حلال‌كننده حلال من و حرام‌دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اي محمد، او را دوست بدار كه من او را دوست مي‌دارم و هر كس را كه او را دوست بدارد نيز دوست مي‌دارم.14

هدف از معراج پیامبر(صلی الله علیه وآله) چه بوده است؟

● سؤال
در قرآن مجید در آغاز سوره «اسراء» چنین می خوانیم: «سُبْحانَ الَّذِی اَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَی الْمَسْجِدِ الاَقْصَی الَّذِی بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا اِنّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر; پاك و منزّه است خدایی كه بنده اش را در یك شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی - كه گردا گردش را پر بركت ساخته ایم - برد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم; چرا كه او شنوا و بیناست».


خواهشمندم بفرمایید چرا خداوند پیغمبر برگزیده اش را معراج برد؟ اگر بگوییم خداوند می خواسته مكان خود را به او نشان دهد این كه صحیح نیست; زیرا خدا مكان و محلّی ندارد و همه جا هست و اگر منظور نشان دادن كرات و كهكشان ها و سحابی های بزرگ و مناظر برجسته عالم خلقت بوده است باز محلّ ایراد است; زیرا به عقیده ما مسلمان ها پیغمبر و امامان(علیهم السلام) از همه چیز و همه جا با اطّلاع هستند.


● پاسخ
اوّلا باید توجّه داشت كه آیه اوّل سوره «اسرا» تنها حركت پیغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله) را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی می رساند و از سیر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به آسمانها ساكت است، ولی این مطلب را می توان از آیات دیگری مانند آیات زیر استفاده كرد:
«عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوَی * ذُو مَرَّهٔ فَاسْتَوَی * و هُوَ بِالاُفُقِ الاَعْلَی - تا آن جا كه می فرماید: عِنْد سِدْرَهِٔ الْمُنْتَهَی * عِنْدَهَا جَنَّهُٔ الْمَأْوَی*اِذْ یَغْشَی السِّدْرَهٔ مَا یَغْشَی * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَی * لَقَدْ رَأَی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَی».(۱)


این آیات بخوبی از سیر پیغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله) به آسمان ها حكایت می كند، ولی آیه اوّل سوره «اسرا» فقط حاكی از آغاز این سیر است كه بر روی زمین انجام گرفته، امّا هدف از این سیر (همان طور كه در هر دو قسمت از آیات مزبور اشاره شده) همان «مشاهده آیات و نشانه های بزرگ خداوند در جهان آفرینش» بوده است.
بدیهی است این مشاهده یك مشاهده حضوری بوده است و مشاهدات حضوری برای موجودی كه جسم دارد جز به حاضر شدن او در نزد موجودی كه می خواهد آن را مشاهده كند ممكن نیست و این كه نوشته اید پیغمبر(صلی الله علیه وآله) بدون سیر به آسمانها از وضع آنها با خبر است، این گونه علم و اطّلاع با مشاهده از نزدیك فرق بسیار دارد، درست مثل این كه حادثه ای در شهر واقع شده باشد و ما از وقوع آن مطّلع شده باشیم ولی در محلّ وقوع حادثه نبوده ایم و جریان را با چشم ندیده ایم، البتّه حضور در محل و مشاهده جریان حادثه تأثیر بسیار عمیقتری در وجود انسان خواهد داشت، در حالی كه اطّلاع غیابی، آن اثر را ندارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید