بخشی از مقاله

علم و فرهنگ

صحنه ی علم و فرهنگ وسیع ترین و پرشورترین میدان های خدمات اسلام است . سرعت پیشرفت و توسور کلیت و شمول و همه جانبگی، شرکت طبقات مختلف اجتماع، اشتراک مساعی ملل گوناگون چیزایی است که اعجابها را در مورد تمدن اسلامی بحث برانگیخته است . جرجی زیدان می گوید:


عربهای مسلمان در مدت یک قرن وا ندی مطالب وعلوم را به زبان خود ترجمه کردند که رومیان در مدت چندین قرن از انجام آن عاجز بودند، آری مسلمانان در ایجاد تمدن شگفت آور خود در غالب موارد به همین سرعت پیش رفته اند .


مسلمین علومی را که در فهم و درک قرآن وسنت به آنها نیاز داشتند از قبیل علم قرائت، تفسیر، کلام، فقه، حدیث، نحو، صرف، معانی، بیان، بدین و سیره بندی وغیر اینها ابداع و اختراع کردند واگر اقتباس کردند اقتباسشان ناچیز بوده است . و علومی را که محصول تمدن آن روز و نتیجه ی مساعی و زحمات ملل دیگر بود از طبیعی و ریاضی ونجوم و طب و فلسفه ... برای خود ترجمه ونقل کردند و برآن ها افزودند .


جرجی زیدان می گوید :
یکی از مزایای تمدن اسلامی این است که علوم پراکنده ی یونان وایران و هندو و را به عربی نقل کرد و چیزهایی بر آن افزود و آن را قوتی داده و کامل کرد . مسلمانان قسمت عمده علوم فلسفی و ریاضی و هیئت و طب و ادبیات ملل متمدن را به زبان عربی ترجمه ونقل کردند و از تمام زبان های مشهور آن روز و بیشتر از یونانی و هندی و فارسی کتابهایی ترجمه کردند و در واقع بهترین

معلومات هر ملتی را از آن ملت گرفتند. مثلا در قسمت فلسفه وطب و هندسه و منطق از یونانیان استفاده نمودند واز ایرانیان، تاریخ، موسیقی، و ستاره شناسی و ادبیات و پند واندرز و شرح حال بزرگان را اقتباس کردند و از هندویان ، طب ونجوم و موسیقی، حساب، داستان وگیاه شناسی آموختند. از کلدانیها کشاورزی و باغ بانی و سحر و ستاره شناسی و طلسم را فرا گرفتند و شیمی و تشریح از مصریان به آنان رسید . در واقع عربهای مسلمان بیشتر این اقوام را گرفته و بر آن ها چیزهایی افزوده واز مجموع آن علوم و صنایع و آداب قوم تمدن اسلامی را پدید آوردند .

 


«نخستین حوزه علمی»

علوم و فرهنگ اسلامی و به طور کلی تمدن اسلامی تدریجاً رشد کردو بالید و بارور شد. مانند هر موجود زنده که اول به صورت یک سلول پدید می آید و تدریجاً در اثر استعداد و مایه حیاتی که در آن سلول نهفته است و رشد می کند و همواره با رشد خود قسمت قسمت و شاخه شاخه
می شود و شکل می گیرد و بالاخره به صورت یک دستگاه مشکل در
می آید. جوشش و جنبش علمی مسلمین در نقطه معین واز موضوع معین به وسیله ای شخصی معین آغاز شد. جوشش و جنبش علمی مسلمین از مدینه آغاز شد. اولین کتابی که اندیشه ی مسلمین را به خود جلب کرد و مسلمین را در پی درس وتحصیل آن بودند قرآن و پس از آن احادیث بود. این بود که اولین حوزه علمی در مدینه تاسیس شد. برای اولین بار عرب مجاز در مدینه به

مسئله استادی و شاگری و نشستن در حقله ی درس و حفظ و ضبط آنچه از استاد می شنود و آشنا شد. مسلمین با حرص و ولع فراوانی آیات قرآن را که تدریجا نازل میگشت فرا می گرفتند و به حافظه می سپردند و آنچه را که نمی دانستند از افرادی که رسول خدا آنها را مامور کتابت آیات قرآن کرده بود و به کتاب وحی معروف بودند از یکدیگر فرا میگرفتند و در مسجد پیغمبر رسماً حلقه ای درس تشکیل می شد و در آن حلقه به بحث و گفتگو درباره مسائل اسلامی وتعلیم و تعلم

پرداخته می شد. روزی رسول خدا وارد مسجد شد ودید دو حلقه در مسجد تشکیل شده است . در یکی از انها افراد به ذکر وعبادت مشغولند ودر یکی دیگر به تعلیم و تعلم . و اینک فرمود( کلاهما علی خیر ولکن بالتعلیم ارسلت) یعنی هر دو جمعیت کار نیک می کنند اما من برای تعلیم فرستاده شده ام. رسول خدا آن گاه رفت و در حلقه ای که آنجا تعلیم و تعلم بود نشست .
بعد از مدینه عراق محیط جنب و جوش علمی گشت. در عراق ابتدا و شهر بصره و کوفه مرکز علم بودند. اما پس از بنای بغداد آن شهر مرکز علمی شد و در آن شهر بود که علوم ملتهای دیگر به جهان اسلام منتقل گشت . بعد ها ری و خراسان و ماورالنهر ومصر وشام واندلس و... هرکدام به صورت یک مهد علمی درآمدند. جرجی زیدان پس ازآنکه همت و تشویق امرا و حکام مسلمان را به عنوان یک عامل بسیار موثر یاد می کند ومیگوید:
دانش پژوهی وعلم دوستی بزرگان اسلام سبب شد که روز به روز مولف و کتاب در قلمرواسلام فزونی یابد و دایره تحقیق وسعت پیدا کند، پادشاه و وزیر و امیر و دارا و ندار وعرب وایرانی و رومی و هندی وترک و یهود ... در شام و مصر و عراق... در تمام شبانه روز به تالیف مشغول شدند و خلاصه اینکه هر جا اسلام حکومت می کرد علم وادب به سرعت پیشرفت می نمود. در این تالیفات گران بها خلاصه ای از تحقیقات بنی نوع انسان از روزگار پیشین تا آن زمان دیده می شد و مباحث مهمی از علوم طبیعی، الهی ، نقلی، ریاضی، ادبی، عقلی در کتب جمع شده بودو در نتیجه

تحقیقات علمای اسلام علوم مزبور دارای شعب متعدد گشت . اوایل کار که علوم بیگانه ترجمه ونقل می شد اکثریت دانشمندان را علمای مسیحی بالاخص مسیحیان سریانی تشکیل می دادند ولی تدریجاً مسلمین جای آنها را گرفتند. بطور کلی دانشمندان عالیقدر مقیم بغداد بیشتر مسیحیان بودند که از عراق و سایر نقاط برای استخدام دردستگاه خلفاء به بغداد می آمدند.

دانشمندان مسلمان غالباً د رخارج از بغداد ظهور کردند. بخصوص موقعی که مملکتهای اسلامی پدید آمد و فرمان روایان آن ممالک به تقلید خفا در ترویج علم وادب کوشش نمودند و دانشمندان را به مراکز فرماندهی خود ، قاهره، غزنین، نیشابور... دعوت کردند. نتیجه این شد که رازی از ری، ابن سینا از بخارا، بیرونی از بیرون، ابن جلیل گیاه شناس، ابن باجد فیلسوف ، ابن زهره پزشک ،... و ابن رشد وابن رومیه گیاه شناس از اندلس برخاستند .
پس سلول اولیه علوم و فرهنگ اسلامی در مدینه بوجود آمد و نخستین نقطه ای که این بذر در آنجا پاشیده شد ، شهر مدینه بود.


«نخستین موضوع»

اما اینکه نخستین موضوعی که توجه مسلمین را به خود جلب کردو حرکت علمی مسلمین از آن شروع شد چه بود؟
نقطه آغاز قرآن است . مسلمانان علوم خویش را از تحقیق وجستجو در معانی ومفاهیم آیات قرآن و سپس حدیث آغاز کردند ونخستین شهری که جنب و جوش علمی در آن آغاز شد مدینه بود ونخستین مراکز علمی مسلمین مساجد بود ونخستین موضوع علمی آن مسائل مربوط به قرآن وسنت و نخستین معلم تحصن رسول اکرم (ص) است .
علم قرائت ، تفسیر، کلام، حدیث، رجال، لغت، نحو، صرف وبلاغت ... که جزء نخستین علوم اسلامی است به خاطر قرآن و سنت بوجود آمد . ادوارد براون می گوید: ( پروفسور دخریه عربی دان بزرگ در مقاله ای که در موضوع طبری و مورخین قدیم عرب برای جلد 23 دائره المعارف برتاینکا نوشت به طرز قابل ستایش نشان داد چگونه مسیر علوم مختلفه مخصوصا تاریخ در جامعه ی

اسلامی به مناسبت قرآن شریف پیشرفت کرد؟ وچگونه این علوم در اطراف هسته ی مرکزی حکمت الهی تمرکز یافت. علوم مربوط به زبان شناسی و لغت طبعا در درجه ی اول قرار داشت . همین که خارجیان برای قبول اسلام هجوم آوردند احتیاج فوری به صرف ونحو و لغت عربی احساس شد . زیرا کلام ام .. مجید به زبان عربی نازل شده بود . برای شرح معانی کلمات نادر وغریب که در قرآن آمده بود لازم شد اشعار قدیم را به حد امکان گردآورند. برای درک معانی این اشعار ضروت علم الانساب و اطلاع از ایام واجنار عرب عموما محسوس گردید. در تکمیل احکام که قرآن برای ا

مور زندگانی نازل شده بود لازم شد از اصحاب و تابعین راجع به اقوال و افعال بنی در اوضاع واحوال مختلف سوالاتی شود و در نتیجه علم الحدیث پدید آمد . حرکت علمی و فرهنگی اسلامی به همان ترتیبی که گفتیم آغاز شد اکنون درباره مردمی که در آن حرکت شرکت داشتند بحث کنیم . هرچند اکثر آثار علمی که از خارج دنیای اسلام نقل و ترجمه شد غیر ایران بود، ولی اکثریت آثار اسلامی چه در رشته علوم دینی و چه در رشته های دیگر به وسیله ی دانشمندان مسلمان ایرانی بوجود آمد. افتخار و امتیاز ایرانیان در دوره اسلام در همین است. ادوارد براون می گوید( اگر از علومی که عموماً به اسم عرب معروف است اعم از تفسیر وحدیث والهیات و فلسفه وطب و لغت و تراجم احوال وحتی صرف و نحو زبان عربی آن را که ایرانیان دراین مباحث نوشتند مجزی می کنیم

بهترین قسمت آن علوم از میان می رود . نمی خواهیم مبالغه کنیم و حقوق مسلمانان غیر ایرانی را نادیده بگیریم . تمدن اسلامی و فرهنگ اسلامی از هیچ قوم خاصی نیست از اسلام ومسلمین عموم است . هیچ ملتی – اعم ازعرب وایرانی و غیره- حق ندارد آن را نام خود قلمداد کند. ولی هر ملتی هر حق دارد سهم خود را مشخص کند و توضیح دهد.


«علل وعوامل سرعت»

 

یکی از علل سرعت پیشرفت مسلمین در علوم این بوده است که در اخذ علوم وفنون و صنایع و هندها تعصب نمی ورزیدند و علم را در هر نقطه ودر دست هر کس می یافتند بهره میگرفتند و به اصطلاح امروزه روح ( تساهل) بر آنها حکمفرما بود .جرجی زیدان می گوید( یکی از عوامل موثر در سرعت پیشرفت تمدن اسلام وترقی و تعالی علوم وادبیات درنهضت عباسیان این بود که خلفاء در راه ترجمه و نقل علوم از بذل هر چیز گران و ارزان دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب ونژاد و دانشمندان ومترجمین را احترام میگذاردند و همه نوع با آنان مساعدت می کردند و از آن رو دانشمندان مسیحی، یهودی، زردشتی، صابی و سامری در بارگاه خلفاء گرد می آمدند و خلفاء طوری با آنان به مهربانی رفتار می کردند که باید طرز رفتار آنان را برای فرمان روایان هر ملت و

 

مذهبی سرمشق آزادی خواهی و عدالت گستری باشد . جرجی زیدان با اینکه تعصب مسیحی دارد و در بعضی مسائل این تعصب کاملا نمودار است وگاهی میخواهد اصرار بورزد که مسلمین اولیه با هر کتابی جز قرآن مخالف بوند اما اعتراف می کند که تشویق اسلام و به علم عامل موثری بوده است می گوید : (همین که مملکت اسلام توسعه یافت ومسلمانان از انشای علوم اسلامی فارع شدند، کم کم به فکر علوم وصنایع افتادند و برای خودهمه نوع وسایل تمدن فراهم ساختند و طبعا درصدد تحصیل علم وصنعت برآمدند و چون از کشیشان مسیحی مطالبی از فلسفه شنیده

بودند پیش از سایر علوم به فلسفه علاقمند گشتند به خصوص که احادیث وارده از رسول اکرم(ص) آنان را به تحصیل علم و به خصوص فلسفه تشویق
می نمود که از آن جمله فرموده است :« علم بیاموزید اگرچه درچین باشد». «آموختن علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب است ».


«تاثیر تمدن اسلامی در مشرق»

دینی که محمد آورد در آغاز امر، سرعت و انتشاری عظیم یافته و غالبا با جهاد همراه بود و بر افکار مردم شرق وغرب تاثیری ثابت و دائم نموده است.
شکی نیست که اقوام زیادی بر ممالک مشرق استیلا یافته اند، ایرانی، یونانی، رومی وغیرها در زمینه های مختلف سلطنت نموده اند. راست است که اقتدار و نفوذ سیاسی و عسکری آنان همیشه بسر حد کمال بوده است ولی تاثیرات تمدنی آنها عموما ضعیف وغیر از همان شهرهایی که مرکز اقامت و پایتخت آنها بود هیچ وقت نتوانستند که مذهب و زبان یا علوم خود را در اقوام مغلوبه منتشر سازند . مملکت مصر درعصر خاندان بطلیموس و همچنین دردوره ی رومیان بطلیموس و همچنین در دوره ی رومیان موضع قدیمی خود باقی بوده و خود فاتحین زبان و معماری قوم مغلوب خود را اختیار نمودند.عمار ایترا که سلاطین بطلیموس بنا نموده و قیاصره روم همان ها در اصلاح و مرمت کردند تماما بر روی اسلوب و سبک معماری فراعنه مصر بوده و نتایجی را که ایرانی و یونانی و رومی در شرق نتوانستند حاصل کنند مسلمین با قدم سریعی بدون اجبار حاصل نمودند. ظاهرا

این مطلب باید محل اتفاق باشد که مملکت مصر ازجمله ی ممالکی بوده است که نفوذ افکار و خیالات اجانب در آن بسی مشکل بلکه محال شمرده می شد. و همراه بعد از فتح مسلمین همین مملکت در طول یک قرن تمدن 7000 ساله ی خود را از دست داده و یک مذهب در زبان وصنعت تقابل تغییر باقی مانده است.
اگرچه از چندین قرن است که خلافت عرب دست خوش فنا و زوال گشته لیکن اینوقت هم ا

ز اقیانوس اطلس تا رود سند واز دریای مدیترانه تا صحرای آفریقا که مذهب و زبان است که آن هم مذهب و زبان پیغمبر اسلام می باشد. نفوذ در ممالکه مشرق منحصر به زبان و مذهب و صنایع نبوده بلکه در علوم وادبیات هم تاثیر نمایانی بخشید، چنانکه بوسیله ی روابطی که همیشه با هندوچین داشتند علومی را در آن ممالکه انتشار دادند که اهل اروپا آن علوم را بعدها به هندوچین

نسبت می دهند. آقای سدی یو با حرارت و جوشش مخصوصی ثابت می کند که ابوریحان بیرونی مسافرتی به هند عده و کتب علمی زیادی در میان هندی ها منتشر ساخت که بعدها فضلای هند تمام آن را مطابق رسم و عاداتی که داشتند به زبان سانسکریت در شعر ترجمه کرده و منظومه هایی از آن علوم مدون و مرتب نمودند.
استفاده چینیان از مسلمین بیش از استفاده ایست که هندی ها از مسلمین نموده اند. چنانکه ما در یکی ازابواب کتاب ثابت نمودیم که علوم اسلامی بویسله ی قشون ریشهای مغلو در چین انتشار یافته . کشوکینک (cauchea king) ریاضی دان معروف چین در سال 1280 میلادی کتاب این یونس را درچین شایع و منتشر ساخت و همچنین در سال 1215 میلادی بر اثر ترجمه قوبلای قاآن علم طب مسلمین در آن ممکلت اشاعه و انتشار یافت . این نفوذ علمی هنوز در مشرق به حال خود باقی است . چه حالیه هم در ایران کتب علمی عرب در مدارس تدریس شده و وضعیت کنونی ایران نسبت به آن کتب همان وضعیتی است که در قرون وسطی کتب و زبان لاتینی در اروپا دارا بود.
تاثیر تمدن اسلامی در مغرب ( تاثیرعلمی و ادبی)
تمدن اسلامی بقدری که در مشرق تاثیر بخشیده در مغرب نیز همانقدر موثر واقع شده و بدینوسیله اروپا داخل تمدن گردید.


تاثیر این تمدن در مغرب کمتر از تاثیر آن در مشرق نبوده لیکن این میان فرقی که وجود دارد فقط در نوع این دو اثر است باید معنی که اثر آن در مشرق بیشتر در قسمت مذهب، زبان ، صنایع و متون بوده برخلاف در مغرب اولا در قسمت مذهبی هیچ موثر واقع نگردیده و در قسمت صنایع و حرف و زبان هم تاثیر آن خیلی کم بوده ولی در قسمت علوم و ادبیات و اخلاق اثر آن بی حد و حصر بوده است .
انتشار علوم اسلامی د راروپا بوسیله جنگ صلیبی نبوده بلکه از اندیس و جزیره صقیله وایتالیا بوده است چنانکه در سال 1130 میلادی دارالترجمه ای در طلیله تحت ریاست اسقف اعظم رایموند تاسیس شده تمام کتب مشهور عرب را د رلاتینی شروع به ترجمه نمود .از این ترجمه ها موفقیت کاملی حاصل گردید یعنی چشم های اروپاییان از این کتب باز شده دنیای تازه ای را توانستند به نظر بیاورند. سلسله ی این ترجمه تا قرن 14 در جریان بود. در این جا نه نقدا کتب ( رازی، ابن سینا و ابن رشد) را به لاتین ترجمه نمودند بلکه مصنقات( جالینوس، ذیقراطیس، افلاطون، ارسطو، اقلیدوس، ارشمیدس، بطلیموس) را که مسلمین ترجمه کرده بودند تمام آنها را هم به زبان لاتین نقل نمودند.
(مثلا کتاب آپولونیوس، مشروحات جالینوس در موضع امراض عمومی، کتاب امراض مسیریه، کتاب الاحجار، ارسطو و صدها کتب دیگر که اصل نسخه ی یونانی آنها را توانستیم به وسیله مسلمین بدست آوریم . اینجاست که آقای لیبدی می نویسد که اگر نام اسلام و مسلمین از تاریخ خارج شده بود، عصر تجدد حیات علمی اروپا تا چندین قرن دیگر عقب میافتاد. تا قرن پانزدهم «تولیدا» به ماخوذ و تقبس از مصنفین اسلام نبود مستند ومعتبر نمی شموردند. ( رژرباکن،لئوناردوپیز، آرنوویلانو، ریمنداول، سن توماس، آلبرب بزرگ و آلفوس دهم). تمام آنها یا شاگر علمای اسلام بودند و یا ناقل اقوال آنا . آقای زمان می نویسد که آلبرت بزرگ هرچه داشت از ابوعلی سینا فرا گرفته، (سن توماس تمام فلسفه اش ماخوذ از ابن رشد بوده است. تمام دارالعلوم های اروپا تا 5000 الی6000 سال روی همین ترجمه ها دائر و مدار علوم ما فقط علوم مسلمانان بوده است . و در بعضی از اقسام علوم قبل از طب می توان گفت که تا زمان ما هم باقی مانده است . چه در فرانسه

منصفات بوعلی سینا تا آخر قرن گذشته باقی بوده و روی آنها شروع نوشته می شود. تسلط علوم عرب در دارالعلوم های اروپا تا این درجه بود که در آن علمی هم که مسلمین ماهر نبودند باز به تصانیف آنها رجوع می شود . از ابتداء قرن سیزدهم فلسفۀ ابن رشد در مدارس عالیه ما جزء دستور بوده و تدریس می شد. د رسال 1374 وقتی که لوئی یازدهم دستوری برای تعلیم وضع نمود حکم کرد که باید در فلسفه همان تصنیفات ابن رشد و ارسطو تدریس شود .در دارالعلوم های ایتالیا علی الخصوص دارالعلوم پادو هم نفوذ و تسلط علوم اسلامی کمتر نبوده است . و مولفات و تصانیف مسملین در این دارالعلوم همان مقام را داشته . چنانکه از شکایت و نطق آتشین پتراک به خوبی می توان فهمید که این نفوذ تا چه حد بوده است .


«تاثیر تمدن اسلامی در آثار معماری »

جای تردید نیست که مسلیمن درصنایع و فنون اروپا خاصه معماری تاثیر بخشیده اما آن نه به اندازه ایست که عموما تصور می کنند . خاصه در آن معماری هایی که اکثر فضلای ما دنبال دارند که ماخذ آنها را بدست بدهند.
این اثر مشهود نیست مثلا این حرف که سبک عمارت جناغی شکل قرن وسطی از مسلمین تقلید شده به نظر من درست نیست .
و اگر مطابق عقیده ی اغلب نویسندگان این را هم قبول کنیم که هلال های جناغی که از ابتدای قرن دهم میلادی عرب ها آن را در مصر و جزیزه صقیله و ایتالیا بکار می بردند از عرب اخذ شده معذلک نمی شود گفت که طرز معماری گوتیک تقلیدی است . از معماری اسلامی چه دیده می

شود که در قرن سیزدهم وچهاردهم میلادی مسجدی که بنا شده است بین آنها با کلیساهای عصر مبانیت کلی و فرق نمایانی موجود می باشد .واضح است که تنها از دیدن شکل جناغی درو پنجره ی یک بنا نمی توان در طرز واسلوب آن اظهار عقیده نمود. هرچه بنایی که مرکب است از

اجزاء مختلفه وقتی در آن اظهار عقیده ممکن است که صورت مجموعه آن را هم تحت دقت نظر قرار دهیم واینجاست که می توان در سبک معماری آن بناء درست قضاوت نمود. اما معماری گوتیک را جناغی اگر درست ملاحظه شود از طرز واحد صورت نگرفته بلکه مرکب است از طرز دومیان ولاتین

ی و روم شرقی و این طرز وقتی که رایج گردید خود یک سبک خاص جامعی شناخته شده که بکلی متمایز از سبکهای قدیم بوده است . به عقیده من کلیسای طرز معماری گوتیک در میان در تمام معماری های بشر که در روم و یونان هم در آن نقش دارند قشنگترین طرزهای معماری می باشد .ک بواسطه ی اختلاف احتیاجات اقوام مشرق ومغرب و نیز بواسطه ی اختلاف آنها در ذوق و سلیقه و محیط لازم است که بین منزل و حِرَف آنها هم که مظهر احتیاجات و تراوش افکار و احساسات است اختلاف بین موجود باشد. اگر این مطلب را هم قبول کنیم که طرز معماری گوتیک وقتی که به درجه ی کمال رسید ابداً شباهتی به طرز معماری اسلامی نداشته باز نمی توان انکار کرد که بسیاری از دقایق و نکات مهم معماری را مغرب از مشرق تقلید نموده است .
اوضاع علمی بعد از اسلام چه تفاوتی با قبل از اسلام دارد

<<علم_رياضي_طب و دانشمندان>>

نیاکان ما درجهان اسلام توانستند علوم ودانش بشری را به 500 شاخه برسانند( تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان مسیحی) – آنان در هر شهری ابتدا به ساختن مسجد و آموزشگاه اقدام می کردند( تمدن اسلام و عرب، گوستا و لوبون فرانسوی) یکی از نویسندگان اروپایی می گوید: فرهنگی در دنیای اسلام پدید آمده بود که حتی پایین ترین و معمولی ترین افراد تشنه ی خوانن بودند و گاهی کارگران به غذایی کم وجامه ی کهنه قناعت می کردند . برای اینکه بتوانند آخرین پول خود راکتاب بخرند ( عظمت مسلمین . اسپانیا) در پاسخ به این سوال شوق و علاقه بود که تلاش
می کردند در کنار هر مسجد مدرسه ای نیز بنا کنند ( فجر الاسلام).
مدرسه هایی که درآن ها نه تنها قرآن کریم یا احادیث رسول خدا و پیشوایان دین صلوات الله علیهم، بلکه هر علمی که برای مردم مفید بود آموزش داده می شد.
علاوه بر مدرسه های کوچک و بزرگ درشهرهای مختلف دنیای اسلام، دانشکاه هایی مانند دانشگاه قاهره، بغداد- قسطنطنیه، اسکندریه، جندی شاپوربا بهترین امکانات تحقیق ومطالعه ، پذیرای دانشجویان از نقاط مختلف بود .در این دانشگاه ها رشته های علمی ( اسلامی) مختلفی تدریس می شد وامکاناتی از قبیل لباس- مسکن- کتاب و .. در اختیار دانشجویان قرار می گرفت.
دانش مسلمین حوزه ی مختلف علوم مانند تفسیر، فقه، اخلاق، عرفان، فلسفه، فیزیک ... به طور متعادل و همه جانبه در بر میگرفت . و دانشمندان بزرگی در این رشته ها شهرت جهانی پیدا

کردند. از رشته هایی که در تاریخ اسلام توسعه ی فروانی یافت منطق، فلسفه، و کلام بود( کلام، شاخه ای از علم دینی که معارف اعتقادی دین مانند توحید، معاد ، نبوت را با معیار عقلی بررسی می کند) . تمدن قرون وسطی مسیحی با تضاد دین و عقل آغاز شد و تا وقتی که اندیشه های مسلمانان وارد اروپا نشده بود تفکر عقلی جایگاه مناسبی نداشت .اما براساس تاکید اسلام بر خردورزی، مسلمانان به تفکر عقلی روی آوردند. ابونصرفارابی که به معلم ثانی مشهور است (

معلم اول- لقب ارسطو و معلم دوم لقب فارابی) بسیاری از زبان های زنده ی عصر خود را می دانست وی از نویسندگان مسلمان که حدود 100 کتاب و رساله تالیف کرده و 44 تا از آن باقی است . ابوعلی سینا دانشمند دوران اسلام بود، آثار او در حوزه ی طب ،عرفان ، ریاضیات، داروشناسی و.. بوده است . اندیشه ی ابن سینا در دنیای اسلام بسیار گسترش پیدا کرده . شیخ شهاب الدین سهرودی- محمد غزالی- طوسی- ابن رشد اندلسی- ملاصدرای شیرازی... بوده . این فیلسوفان بزرگ عهد اسلامی میگویند( نمی شود که قوانین این دین بر حق الهی که چون خورشید روشن است با دانش مخالفت کرد) . و مرده باد آن فلسفه ای که قوانینش با کتاب قرآن وسنت پیامبر مطابقت نداشته باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید