بخشی از مقاله


مقدمه

مفهوم یادگیری و پیشرفت تحصیلی1 از مفاهیم بسیار اساسی روانشناسی تربیتی است. پیشرفت تحصیلی طبق آخرین تعریفهای موجود به مقدار دانش و مهارت های به دست آمده توسط دانش آموز در دورههای متعدد تحصیلی گفته میشوداٌنال( و هریسون2، .(2013 از آنجا که بهبود کیفیت آموزشی و سرمایهگذاری بر منابع آموزشی و انسانی از عوامل مؤثر بر توسعه همه جانبه کشورها محسوب میشود، پیشرفت تحصیلی دانشجویان نیز از جمله اهداف اساسی برنامههای آموزشی است. بنابراین، یافتن عوامل مؤثر بر موفقیت تحصیلی از جمله موضوعات مورد علاقه پژوهشگران و صاحبنظران علوم تربیتی بوده است. امروزه مطالعات بسیاری برای کشف این عوامل، بدون در نظر گرفتن بهره هوشی، صورت میگیرد. البته دلیل این توجه زیاد، انکار ارتباط بهره هوشی با پیشرفت تحصیلی نیست؛ بلکه تأکید بیشتر بر تفاوتهای افراد است. زیرا بدون در نظر گرفتن تفاوت های فردی یادگیرندگان، نمیتوان مسیر موفقیت و پیشرفت آنها را هموار کرد. بعضی از این تفاوت ها موجب می شوند که یادگیرندگان چشمانداز گوناگونی به جهان داشته باشند و در نتیجه، نحوه برخورد آنها با مسایل اجتماعی و تحصیلی پیرامون خود نیز بسیار متنوع شود. توجه به این امر، میتواند در شناخت بیشتر تفاوت های فردی یادگیرندگان مؤثر باشد. از طرفی، گستره این تفاوتها دربرگیرنده اندازههای شناختی مانند بهره هوشی و اندازههای غیرشناختی مانند صفات شخصیتی، سبک های تفکر، منزلت اجتماعی-

1. Academic achievement 2. Oneale & Harrison

2

Archive of SID

فصلناهم شخصیت و تفاوتاهی فردی/ سال /(6) 3 زمستان 93 Personality & Individual Differences, 2015, No. 6

اقتصادی، جنسیت و... است که از عوامل پیشبینیکننده پیشرفت تحصیلی به شمار میآیند (ریجل و لانسباری1، .(2004
اسمیت2، سبک های شناختی را به مثابهپُلی بین دو حیطه متمایز از تحقیقات روان شناسی، یعنی حوزه شناخت و حوزه شخصیت میداند .(2001) در حقیقت، سبکهای شناختی، به صورت هوشمندانه، ترجیحات افراد را برای کسب دانش و در صورت لزوم، اصلاح آن سازماندهی میکند (تنویر، آدیتیا و بنشی3، .(2012 از سوی دیگر، سبک های شناختی به طور نزدیکی با مفهوم تفاوت های روان شناختی مرتبط است؛ بدین معنی که تفاوت هایی در بین افراد از نظر ساختار شناختی و عملکرد روانشناختی وجود دارد که ویتکین4 در سال 1974 آن را فردیت روانشناختی5 نامید (آتس و کاتالگلو6، .(2007 سبکهای شناختی از نظر ویتکین و همکاران، روش هایی هستند که یک فرد برای نزدیک شدن به طیف وسیعی از موقعیت ها به کار میبرد (ویتکین، دونالد7، فیلیپ و التمن، .(1979 گستردهترین مطالعات سبک های شناختی با وسیعترین کاربرد در مسایل آموزشی، مربوط به سبک های وابسته به زمینه و نابسته به زمینه است که بیان می دارد توانایی افراد برای تمایز خود از محیط (به عنوان ملاکی برای قضاوت)، به ایجاد تفاوت های رفتاری منجر می شود (چن و سای8، .(2012 در باب تعاملات اجتماعی دانشآموزان، گفته می شود که دانشآموزان نابسته به زمینه(FI) 9 به جنبه های غیر فردی و انتزاعی و محرکهای مختلف علاقه بیشتری نشان می دهند. آنها تمایل دارند به مسایل رویکرد تحلیلی داشته باشند. در حالی که دانشآموزان وابسته به زمینه(FD) 10 به محرکهای اجتماعی حساسیت بیشتری

1. Ridgell & Lounsbury 2. Smith 3. Tanwir, Aditya & Banshi 4. Witkin

5. Psychological Individuality 6. Ates & Cataluglo 7. Donald 8. Chen & Tsai

9. Field Independent 10. Field Dependent

3

Archive of SID

رابطة سبکهای شناختی و ویژگیهای شخصیتی با پیشرفت تحصیلی در دانشجىیان دانشگاه تهران


دارند و فعالیتهایی را که نیازمند مشارکت دیگران است، مطلوبتر میدانند و به شیوه کلیتر به مسایل مینگرند (آلتون و کاکان1، .(2006

محققان توافق کردهاند که سبک های شناختی از تواناییهای ذهنی متفاوت هستند (ریدینگ و چیما2، 1991؛ ویتکین و گودیناف3، .(1977 این تفاوت، توسط اتکینسون4 نیز به خوبی تعریف شده است (اتکینسون، .(2004 او توضیح داد که تفاوت اساسی بین سبکهای شناختی و توانایی ذهنی این است که عملکرد در همه تکالیف، در صورت افزایش توانایی ذهنی، بهبود پیدا خواهد کرد. ولی سبکها بسته به ماهیت تکلیف، اثرات متفاوتی بر عملکرد فرد دارند. به عبارت دیگر، سبکهای شناختی ممکن است در بعضی تکالیف اثرات مثبت و در تکالیف دیگر، اثرات منفی داشته باشند؛ زیرا ممکن است یک تکلیف برای فردی که در یک انتهای پیوستار سبک شناختی قرار دارد، مشکل باشد، حال آن که برای فرد دیگری که در انتهای دیگر این پیوستار قرار میگیرد، آسان باشد. با این وجود، همبستگی بین سبک های شناختی و پیشرفت تحصیلی در زمینه های مختلف علوم، به طور گستردهای مطالعه شده است (آتس و کاتلگلو، 2007؛ ویتکین و گودیناف، 1977؛ تیناجرو و پارامو5، .(1998 نتایجعمدتاً نشان میدهد که دانشجویان نابسته به زمینه در بیشتر زمینههای تحصیلی امتیازی برابر با وابسته به زمینهها یا بالاتر از آنان کسب کردهاند. تیناجرو و پارامو (1998) دریافتند که سبک های شناختی با پیشرفت تحصیل کلی دانشجویان مرتبط است و دختران و پسران FI در سطوح بالاتر تحصیلی نیز همواره عملکرد بهتری از FDها در تمام زمینه ها دارند. نتایج پژوهش آتس و کاتلولگو همچنین نشان داد که مهارتهای حل مسأله در دانشجویان به طور معناداری با سبک های شناختی وابسته به زمینه و نابسته به زمینه آنان مرتبط است (آتس و کاتلگلو، .(2007 عدهای از پژوهشگران معتقدند که افراد نابسته به زمینه، همواره، پیشرفت تحصیلی بالاتری از افراد

1. Altun & Cakan 2. Riding & Cheema 3. Goodenough 4. Atkinson 5. Tinajero & Paramo

4

Archive of SID

فصلناهم شخصیت و تفاوتاهی فردی/ سال /(6) 3 زمستان 93 Personality & Individual Differences, 2015, No. 6

وابسته به زمینه دارند، خواه زمانی که عملکرد کلی تحصیلی در نظر گرفته شود، خواه در یک زمینه ویژه (تیناجرو و پارامو، .(1998 گرچه این امر ممکن است همیشه صادق نباشد. این پژوهش تلاش دارد که با نگاه دقیق تری به این گونه از سبکهای شناختی، و در نظر گرفتن عوامل مرتبط دیگری با پیشرفت تحصیلی، تأثیر واقعی آن را به ورطه آزمایش بگذارد.

در راستای تأثیر عوامل دیگر بر پیشرفت تحصیلی، به ویژه تفاوتهای فردی، مانند خصوصیات شخصیتی، این امر همواره در بین دستاندرکاران تعلیم و تربیت مطرح بوده است که آیا پی بردن به تیپهای شخصیتی افراد و انطباق روش تدریس و یادگیری با آنها، میتواند یادگیرندگان را در زمینه تحصیلی یاری کند؟ اسپیناث1 و همکاران، صفات مهم شخصیتی را در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بااهمیت یافتند (اسپسناث، فرویدنتالر، نئوبائر2، .(2010 همچنین هولوچر3 و همکاران دریافتند که صفات شخصیتی با افزایش انگیزش، تحمل ناکامی ها و شکستها و کنترل هیجانات می تواند به عنوان یک مؤلفه پیشبینی کننده قوی از پیشرفت تحصیلی باشد (هولوچر، شوبهارت و ویلفلینگر4، .(2013 برای نمونه، مطابق با مدل پنج عاملی شخصیت که طبقهبندی جامعی از تفاوت های فردی در شخصیت محسوب می شود، وظیفه شناسی و گشودگی به تجربه به طرز قدرتمندی با پیشرفت تحصیلی در رابطه هستند (کاپرارا، وکچیون، الساندری، گربینو وباربارانلی5، .(2011 از طرفی، براتکو6 وهمکاران (براتکو، چامورو و ساکس7، (2006 بیان میکنند که ممکن است رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت و عملکرد تحصیلی خیلی قوی نباشد؛ اما شخصیت در پیشبینی عملکرد مدرسه به طور مستقل از هوش، عمل میکند. داف8 و

1. Spinath 2. Neubauer 3. Holocher

4. Schubhart & Wilflinger 5. Caprara , Vecchione , Alessandri, Gerbino & Barbaranelli 6. Bratko 7. Saks 8. Duff


5

Archive of SID

رابطة سبکهای شناختی و ویژگیهای شخصیتی با پیشرفت تحصیلی در دانشجىیان دانشگاه تهران

همکاران (داف، بویل، دانلیوی و فرگوسن1، (2004 معتقدند که مدلهای پیشبینیکننده پیشرفت تحصیلی بر اهمیت متغیرهایی مانند هوش و انگیزش تمرکز کردهاند و شخصیت اغلب به عنوان یک پیشبینیکننده در کنار این متغیرها بررسی میشود. ولی امروزه، همان گونه که در تحقیقات متعدد دیده میشود، پنج ویژگی بزرگ شخصیت به طیف گستردهای از رفتار مربوط شدهاند (کوماراجو، کارائو و اشمک2، (2009 که شامل پیشرفت تحصیلی و شغلی است (کاستا و مک کری3، .(1992 زوفیانو4 و همکاران نیز چند عامل بزرگ شخصیت را در ترکیب با عوامل دیگر برای پیشبینیکنندگی پیشرفت تحصیلی قرار دادند و رابطه مثبت و معناداری را گزارش کردند (زوفیانو، الساندری، گربینو، کاناکری، گیونتا، میلیونی5 و همکاران، .(2013

بر همین اساس، ملاحظه میشود در خلال سالهای گذشته علاقه مجددی به شخصیت به عنوان پیشبینیکننده عملکرد به وجود آمده است (باریک و مونت6، 2004؛ کلینکوز، شکوسکی و برامبرینگ7، 2006؛ چونگ8، چونگ، ژانگ، لئونگ، لئونگ و هیو9، 2008؛ مک کری و جان10، .(1992 بیشتر این تحقیقات بر رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و پیشرفت تحصیلی متمرکز بوده است. پنج عامل بزرگ شخصیت عبارتند از: روانرنجورخویی، برونگرایی، گشودگی به تجربه، وظیفه شناسی و سازگاری.

پیشینه تحقیق غنی و گسترده مطالعه شخصیت و پیشرفت تحصیلی، اظهار میدارد که وظیفه شناسی به طور پیوستهای رابطه مثبتی با پیشرفت تحصیلی دارد (کوماراجو و همکاران، 2009؛ کونارد11، .(2006 یکی از پنج عامل بزرگ شخصیت نیز که با عملکرد

1. Ferguson 2. Komarraju , Karau , & Schmeck 3. Costa & McCrae 4. Zuffiano

5. Alessandri , Gerbino , Kanacri , Giunta & Milioni 6 -Mount 7 - Klinkozs, Sekowski, & Brambring 8-Cheung 9 -Huiyeh 10 -John 11-Conard


6

Archive of SID

فصلناهم شخصیت و تفاوتاهی فردی/ سال /(6) 3 زمستان 93 Personality & Individual Differences, 2015, No. 6

تحصیلی رابطه متناقضی دارد، برونگرایی است. اگر چه ملیسا1 و همکاران (ملیسا، سمپو2

و پانونن3، (2007 به رابطه منفی بین برونگرایی و پیشرفت تحصیلی اشاره کردند؛ چامورو

و فورنهام(2003) 4 رابطه بین این دو متغیر را مثبت برآورد کردهاند. افراد با ویژگی نوروزگرایی بالا دارای مجموعهای از نابهنجاری ها و علایمی مثل تپش قلب، تنش عضلانی و ناراحتی معده هستند که همراه با »مفهوم خود5« پایین و خودتخمینی هوشی6 پایین، ممکن است باعث افت عملکرد تحصیلی شود (چامورو و فورنهام، .(2003 افراد دارای گشودگی بالا نیز به نظر میرسد دارای مهارت های کلامی و دانش عمومی بالایی باشند (استینماری و اسپینات7، .(2008 کوماراجو و دیگران (کوماراجو، کارائو و اشمک، (2009 و داکورث و سلیگمن( 2005) 8، به این نتیجه رسیدند که دانشجویانی که سازگاری بیشتری دارند، به علت مشارکت بیشتر در پروژههای گروهیاحتمالاً معدل کل بالاتری نیز دارند و در نتیجه پیشرفت تحصیلی بهتری نیز خواهند داشت. درباره تفاوتهای جنسیتی نیز در زمینه سبک شناختی و شخصیت نتایج متناقضی یافت شده است. در حقیقت برخی جنسیت را عامل تأثیرگذاری در نوع سبک شناختی میدانند؛ به عبارت دیگر مردان را نابسته به زمینهتر از زنان مییافتند (ویتکین و گودیناف، .(1981 در حالی که پژوهشگران دیگر، هیچ تفاوت معناداری در این مورد پیدا نکردند (صفریپور، .(2001 در رابطه با ویژگیهای شخصیتی نیز، گرچه برخی تفاوت میان دو جنس را بسیار کم و بیاهمیت یافتند (مک کری، کاستا، تراشیانو، پارکر، میلز، دو فرویت9 و همکاران، (2002؛ برخی محققان دیگر دریافتند که تفاوتهای جنسیتی در زمینه صفات بزرگ شخصیت وجود


1- Melissa 2 -Sampo 3 -Paunonen 4- Furnham 5- Self Concept

6- Self- estimated intellingence 7- Steinmary & Spinat 8- Duckworth & Seligman
9 - Terracciano, Purker, Mills, & De Fruyt

7

Archive of SID

رابطة سبکهای شناختی و ویژگیهای شخصیتی با پیشرفت تحصیلی در دانشجىیان دانشگاه تهران


دارد؛ برای مثال،مردان پایداری هیجانی بیشتری از زنان دارند ودقیقاً همین صفت شخصیتی سبب بهتر شدن پیشرفت تحصیلی آنان میشود (دانسمور، .(2005

روش

روش پژوهش حاضر غیرآزمایشی و طرح آن همبستگی از نوع پیشبینی است.

جامعهی آماری، نمونه و روش نمونهگیری: جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دختر و پسر سال دوم وسوم دوره کارشناسی پردیس علوم رفتاری دانشگاه تهران تشکیل میدهند. مشارکتکنندگان به شیوه خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. بدین صورت که از میان دانشکدههای این پردیس، دو دانشکده مدیریت و اقتصاد به روش خوشهای برگزیده شدند و از بین گروههای موجود در هر دانشکده نیز چند کلاس انتخاب

و پرسشنامهها بین آنها توزیع شد. تعداد افراد جامعه، بنا به گزارش دانشکدههای مزبور 1050 نفر 703) دختر و 347 پسر) بود. با توجه به حجم جامعه و بر اساس جدول کرجسی1

و مورگان2 (کرجسی و مورگان، (1970 حجم نمونه 285 نفر(191 دختر و 94 پسر) درنظر گرفته شد.

ابزار:

آزمون گروهی اشکال نهفته: آزمون گروهی اشکال نهفته 3(GEFT) به وسیله ویتکین و همکاران برای ارزیابی سبکهای شناختی وابسته به زمینه و مستقل از زمینه در سال 1971 تهیه شد. این آزمون شامل 25 تصویر است. در هر تصویر از آزمودنی خواسته میشود که یک شکل هندسی ساده را که درون طرحی پیچیده نهفته است، پیدا کند. بخش نخست آن از هفت تصویر تشکیل یافته است که پیدا کردن اشکال ساده نهفته در آنها آسانتر است. این بخش جنبه تمرینی دارد و برای آشنایی با چگونگی تکمیل آزمون اجرا میشود. بخش دوم و سوم، هر کدام نه تصویر دارند که پاسخگویی به آنها

1 -kregcie 2-Morgan 3 -Group Embeded Figures Test

8

Archive of SID

فصلناهم شخصیت و تفاوتاهی فردی/ سال /(6) 3 زمستان 93 Personality & Individual Differences, 2015, No. 6

دشوارتر از مرحله اول است. هنگام اجرا از دیدن همزمان فرم و طرحهای آزمون جلوگیری می شود. برای همین منظور، فرم اشکال نمونه پشت دفترچه آزمون چاپ میشود و آزمودنی باید در هر طرح پیچیده یکی از اشکال نمونه را که درون طرح نهفته است پیدا کرده و پررنگ نماید.

نمرهگذاری: توانایی آزمودنی در یافتن اشکال ساده از درون طرح پیچیده، میزان وابسته به زمینه و مستقل از زمینه بودن را نشان میدهد. به ازای هر پاسخ درست، یک نمره به آزمودنی تعلق میگیرد. به این ترتیب، دامنه نمرات از صفر تا 18 پراکنده است. نمره صفر سبک شناختیکاملاً وابسته به زمینه و نمره 18 سبک شناختیکاملاً مستقل از زمینه را نشان میدهد. زمان پاسخگویی به آزمون، ده دقیقه است. التمن1 و همکاران (التمن، ویتکین، راسکین2 و کارپ3، (1971 ضریب قابلیت اعتماد آزمون گروهی اشکال نهفته (GEFT) را با روش بازآزمایی برای مردان (n=80) و زنان 0/82 (n=97) گزارش کردهاند؛ همچنین، التمن اعتبار را برای مردان و زنان 0/63 گزارش می کند. ویتکین و همکاران (1979) ضریب همبستگی بین بخش های دوم و سوم را که هر کدام نه تصویر پیچیده دارند، به وسیله فرمول اسپیرمن-براون 0/82 گزارش کردهاند. جعفری (2002) نیز در پژوهش خود برای بررسی ضریب قابلیت اعتماد این آزمون از آلفای کروبناخ استفاده کرده و ضریب آلفا را برای کل آزمودنیها 0/79، برای آزمودنیهای دختر 0/80 و برای آزمودنیهای پسر 0/78 گزارش میکند. در پژوهش حاضر نیز محقق برای بررسی ضریب قابلیت اعتماد آزمون، از روش آلفای کروبناخ استفاده کرده است که این ضریب 0/85 به دست آمده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید