بخشی از مقاله

روش هاي تحقيق در روانشناسي


دانش علمي زماني مفهوم واقعي دارد كه اطلاعات جمع آوري شده بر اساس روش هاي مخصوصي باشند و از جميع جهات رعايت شرايط و قوانين علمي به عمل آيد.
بنابراين روانشناسي نيز كه به حق جزء علوم به شمار مي رود داراي روش هاي تحقيق مخصوصي است كه در اين فصل به شرح و توصيف آنها مي پردازيم. در ابتدا بايد اشاره كنيم به واسطه وسيع بودن دامه روانشناسي روش هاي تحقيقات آن تحقيقات دقيق آزمايشگاهي – بررسي هاي اجتماعي- مطالعات باليني و درماني- تجسسات تربيتي و آماري و همچنين بسياري از مسائل اجتماعي- تربيتي- پزشكي و نظائر آنها را دربر مي گيرند.


عليرغم روش به كار رفته غايت نهايي محقق جمع آوري اطلاعات درباره پديده يا كيفيت مورد توجه او مي باشد تا بر اساس آنها فرضيات و نظريات خود را تا حدود امكان تحقق بخشد.
پس از بررسي بسياري از روش هاي تحقيق در روانشناسي ادواردز (1968) آنها را به چهار گروه اصلي تقسيم مي كند كه عبارتند از:
1- روش مطالعه طبيعي
2- روش آزمايشي (تجربي)
3- روش باليني (كلينيكي)
4- روش آماري.


اين روش ها از نظر كسب اطلاعات و طبقه بندي آنها و همچنين مواردي كه براي استفاده به كار مي روند و يا ارزش آنها از جهت توانايي تشخيص متفاوتند.
1- روش مشاهده طبيعي
در روش مشاهده طبيعي تحقيق كننده صرفاً به مشاهده رفتار ارگانيزم مي پردازد و هيچ گونه دخل و تصرفي انجام نمي دهد. گاهي مطالعه رفتار در محيط طبيعي و معمولي زندگي ارگانيزم و زماني در شرايط آزمايشگاهي است. در هر حال مشاهده كننده بايد سعي نمايد وجودش سبب اختلال در رفتار طبيعي ارگانيزم نگردد و ادامه رفتار به كيفيت طبيعي ممكن شود. در مطالعه رفتار معمولي كودكان و بزرگسالان نيز رعايت اين نكته لازم است. روانشناسي كه همراه خود دفتر يادداشت داشته كوچكترين تغيير در رفتار را ثبت مي كند بدون ترديد جلب نظر خواهد نمود و تغييري در رفتار و كردار و گفتار ديگران به وجود خواهد آورد.


مشاهدات طبيعي را مي توان در صورتي كه در كمال دقت و بي نظري انجام شده باشند به شرايط مشابهي تعميم داد زيرا رفتار طبيعي بوده مصنوعاً ايجاد نگرديده است. براي مشاهده رفتار وقت زياد و دقت نظر لازم مي باشد مثلاً اگر محققي بخواهد رفتار پرخاشگري را در كودكان ملاحظه كند بايد ساعات متمادي را صرف مشاهده بازي آنها نموده با طرز برخورد اطفال را با يكديگر مطالعه نمايد تا بر اساس مشاهدات خودش قادر شود فرضيه اي را به اثبات رساند و از موردي به مورد ديگر تعميم نظريه دهد. برخي اوقات رفتاري در شرايط طبيعي به وجود مي آيد ولي ديگر نظير آن در مورد مشابهي ديده نخواهد شد. در اين حال صرف وقت بيهوده و باطل بوده است.


روش مشاهده طبيعي نمي تواند پاسخگوي علل ايجاد كننده رفتار باشد زيرا مشاهده كننده قادر به دخالت در عوامل موجد رفتار نيست. از اين روي استفاده از اين روش در كليه تجسسات روانشناسي جايز نخواهد بود. با وصف اين برخي از رفتارهاي پيچيده را مي توان به بهترين وجهي از اين طريق مطالعه نمود. براي مثال الگوهاي متشكل رفتارهاي اجتماعي و گروهي را مي توان ذكر كرد كه با هيچ روش ديگر امكان بررسي آنها وجود ندارد. يك مشاهده كننده دقيق مي تواند روابط افراد يك اداره يا كارگاه را به خوبي تحقيق كند و به ماهيت مشكلات آنها پي ببرد.


سابقه تاريخي نشان مي دهد از دير باز بشر كوشيده است رفتار حيوانات را در محيط طبيعي زندگي آنها مطالعه كند و بدين ترتيب روش زندگي و رفتار را درك نمايد. متأسفانه در بسياري از تفاسيري كه در اين باب انجام گرفته اند به طور غير منصفانه اي كوشش گرديده رفتار حيوانات را به صورت خصوصيات بشري تشريح كنند. مثلاً در كتاب معروف ارسطو به نام«تاريخ حيوانات» به شرح زير كه به عنوان نمونه نقل مي كنيم برخورد مي نمائيم:
«برخي حيوانات خوش خلق –تنبل و كمي متمايل به وحشيگري هستند مانند گاو نر- بعضي ديگر زود خشم- سبع و غير قابل تعليم مي باشند مثل گراز- عده اي با هوش و ترسو مانند گوزن و خرگوش و تعدادي بدجنس و خائن شبيه مارند … بعضي شيطان و محيل چون روباه و برخي با نشاط و مهربان مانند سگ و محتاط و مراقب مثل غاز …»
خواص انساني به حيوانات دادن از كليه قوانين علمي تخطي مي كند زيرا به هيچ روي نمي توانيم از تجربيات خصوصي حيوانات پست تر از آدمي مطلع شويم و آنچه را در فوق ارسطو شرح داده بپذيريم.


در سال هاي اخير روش مشاهده طبيعي گاهي اوقات دقت تجربيات آزمايشگاهي را دربرگرفته است. بهترين مثال در اين مورد تحقيقات ون فريش درباره بينايي رنگي زنبورها مي باشد (1950). ظاهراً به نظر مي رسد زنبورها بايد بينايي رنگي براي انتخاب الوان مختلف گلها را داشته باشند ولي از جهت علمي اين مسئله مورد ترديد بسيار است زيرا حيواناتي كه در سلسله جانداران درجات بسيار بالاتري از زنبورها دارند (مانند سگ ها و برخي ديگر پستانداران) قادر به تشخيص رنگ ها نيستند.
روش فن فريش در مظالعه رفتار زنبورها از جهت علمي تا حدود قابل ملاحظه اي درخور توجه است.
استفاده از روش مشاهده طبيعي امروزه كم يا بيش رواج يافته است ولي بايد دقت كافي به عمل آيد تا آزمايش و مطالعات به علت در ضبط نبودن عوامل مختلف از جنبه علمي خارج نگردد.

2- روش باليني (كلينيكي):
در روش باليني (كلينيكي) از آزمون هاي مخصوصي براي سنجش رفتار و همچنين مشاهدات افراد در شرايط مختلف و ضمن برخوردها (مصاحبه ها) استفاده مي كنند. برخي اوقات هر دو كيفيت فوق را با يكديگر تلفيق مي نمايند. از اين روي اطلاعاتي كه ضمن كاربرد روش باليني به دست مي آيند ممكن است از مراجع مختلف مانند مصاحبه با فرد -نوشته ها و گزارشات و خاطرات شخصي- استفاده از تاريخچه زندگي و همچنين نتايج آزمون هاي رواني (مانند آزمون هاي هوش و شخصيتي) به دست مي آيند. نتيجه نهايي كه همان ارزش يابي و يا تشخيص كيفيات رفتاري است با توجه به برخي و يا جميع نكات فوق حاصل مي گردد.
برخي از روانشناسان معتقدند اين روش كسب اطلاعات جنبه علمي قوي ندارد زيرا نه تنها نمي توان به اغلـب مطـالب فـوق كاملاً اعتماد نمود قضاوت فردي نيز بر داوري جمعي غلبه مي كند. علاوه بر اين نمي توان رفتار را دوباره به همان كيفيت تكرار كرد بنابراين جنبه هاي عينيت و تكرار يعني مهمترين شرايط يك تجربه علمي رعايت نمي گردند. ضمناً با مطالعه رفتار يك فرد امكان تعميم رفتار به افراد ديگر وجود ندارد.


عليرغم آنچه در فوق گفته شد روش باليني مهمترين طريقه مطالعه رفتار غير عادي است. بسياري از حالات غير عادي از طريق روش باليني شناخته شده اند.

3- روش آزمايشي:
هدف اين روش مطالعه رفتار موجود تحت شرايط خاص و مقايسه حالات مختلف آن در اين شرايط مي باشد. در روش آزمايشي بايد ابتدا به شرح برخي از مفاهيم بپردازيم. آزمايش كننده فردي است كه شرايط خاص تغيير رفتار را به وجود مي آورد. آزمايش شونده موجودي است كه در وضعيت آزمايش قرار مي گيرد. مـحرك عاملي است كه باعث تغيير رفتار گرديده و پاسخ نيز رفتار ظاهر شده از سوي موجود مي باشد.
چـنانچه مـحرك تغيـير پذيري يابد يعـني شدت آن كـم و زياد شود به نام متغير مستقل ناميده مي شود. پاسخي كه در نتيجه آن به دست مي آيد و از نظر كيفيت و كميت تابع متغير مستقل است متغير وابسته خوانده مي شود. به عبارت ديگر متغير وابسته پاسخي است كه مورد نظر آزمايش كننده بوده و متغير مستقل حالت آزمايش است كه عمداً براي آزمايش شونده تغيير پذيري مي يابد.
آزمايش كننده مي تواند از طرق مختلف بر متغير مستقل نظارت كند. معمول ترين روش ها تغيير دادن مستقيم است بدين ترتيب كه افراد يا گروه هاي مختلفي را تحت شرايط تجربي قرار داده اثرات حاصله در رفتار را ملاحظه مي كنند. مثلاً اگر تصور كنيم متغير مستقل به صورت ضربه الكتريكي باشد كه بتوان شدت آن را كم و زياد نمود متغير وابسته سرعت فرار گروهي از موشها پس از وارد ساختن ضربه هاي الكتريكي خواهد بود كه تابع تغييرات متغير مستقل مي باشد.
بعضي اوقات متغيرهايي كه بايد مطالعه شوند از حيطه ضبط آزمايش كننده خارجند. مثلاً اگر كسي بخواهد تأثير ثروت يا فقر را روي بعضي از جنبه هاي رفتار مطالعه كند واضح است نمي تواند اين شرايط را روي تعدادي از افراد تحميل نمايد و بايد افرادي تحت اين خصوصيات انتخاب كند. ساير مسائلي كه براي مطالعه آنها انتخاب افراد با يك سلسله خصوصيات تنها روش منطقي است عبارتند از:


1- كودك منحصر به فرد بودن و تأثير آن روي رشد تكلم
2- اثر برخي از جراحات مغزي بر سازشهاي هيجاني
3- تفاوت هاي متطقه اي در رفتار نسبت به سياه پوستان و تفاوت هاي جنسي در سرعت يادگيري.

گروه هاي گواه و آزمايشي:
با توجه به آنچه در فوق ذكر شد مراد از آزمايشهاي روانشناسي مطالعه تأثير متغيرهاي مستقل روي جنبه هاي مختلف رفتار است. روش كار تغيير متغير مستقل و ملاحظه اثرات آن در رفتار مي باشد. بدين منظور در كليه آزمايش هاي روانشناسي بايد از دو گروه مشابه استفاده نمود كه هر يك وظيفه خاصي را به شرح زير انجام دهند.
گروه آزمايشي عبارت است از دسته اي افراد كه تحت شرايط خاص آزمايش قرار مي گيرند و اثرات متغير مستقل روي آنان مطالعه و تحقيق مي شود. در مقابل گروه گواه عبارت است از افرادي كه عيناً شرايط افراد گروه آزمايشي را دارا بوده ولي تحت شرايط آزمايش قرار نمي گيرند و بدين ترتيب ميزاني براي مقايسه تغييرات رفتار ناشي از اثرات متغير مستقل را به وجود مي آورند.


چنانچه بخواهيم اثر گرسنگي (متغير مستقل) را در رفتار موش ها (متغير وابسته) مطالعه كنيم دو گروه موشي كه از هر لحاظ با يكديگر تشابه دارند انتخاب نموده گروه اول را تحت شرايط گرسنگي قرار مي دهيم (گروه آزمايشي) ولي گروه دوم (گروه گواه) در شرايط متعارفي قرار مي گيرند. پس از اتمام دوره آزمايش رفتار دو گروه را با يكديگر مقايسه مي كنيم و آنچه تفاوت مشاهده مي شود در نتيجه عامل گرسنگي خواهد بود.
استفاده از گروه گواه در آزمايش هاي روانشناسي الزامي است زيرا تنهـا در اين مـورد اسـت كه مي توان از نظر كيفيت و كميت تغييرات حاصله در رفتار را مقايسه و بررسي كرد.
در بسياري از موارد آزمايش كننده بايد بتواند دقيقاً محرك وارده به آزمايش شونده را ضبط و رسيدگي نمايد تا بتوان اطمينان داشت تغييرات مشاهده شده در رفتار معلول شرايطي هستند كه بر آزمايش شونده وارد مي آيد.


براي حصول اين منظور و از ميان بردن عوامل خارجي در يك آزمايش بايد به نكات زير توجه نمود:
1- رسيدگي از نظر توارث- در برخي از تجربيات با افراد انساني و يا حيوانات رده هاي بالاتر از ميان برداشتن تفاوت هائي كه به واسطه توارث ايجاد مي شود مورد نظر است. براي اين منظور بايد آزمايش شوندگان را از يك نوع و شبيه يكديگر انتخاب نمود. در مورد مطالعه رفتار حيوانات پست تر اين مسئله ايجاد اشكالي نمي كند زيرا افراد مشابه و از يك نوع فراوانند ولي در مورد انسان مشكل تر است. در برخي از موارد استفاده از همشكمان يكسان بهترين راه حل مي باشد زيرا مي توان از يكي از دوقلوها به عنوان فرد مورد آزمايش و از ديگري به صورت فرد گواه استفاده نمود.


2- رسيدگي از طريق طرح آزمايش- در اكثر آزمايش ها به دست آوردن تعداد كثيري از همشكمان يكسان عملي نيست. بنابراين براي از ميان بردن عوامل ناشي از تفاوت هاي توارث روش ديگري مورد نياز است. اغلب اوقات سهل ترين طريقه جمع آوري اطلاعات از روي تعدادي از افراد كه بر حسب تصادف انتخاب مي شوند مي باشد بدين ترتيب كه با استفاده از روش انتخاب تصادفي آزمايش شوندگان را به دو گروه آزمايشي و گواه تقسيم مي كنند.


گاهـي نيز امـكان دارد يـك آزمـايش شونده به عنوان گواه براي خودش به كار رود. مثلاً فرض مي كنيم روانشناسي بخواهد درباره سرعت خواندن تحقيق كند به اين ترتيب كه اگر مطالب در دو ستون نوشته شوند سريعتر خوانده مي شوند يا چنانچه در يك ستون درج كردند. براي تحقيق در اين مورد كافي است بخش هايي با مطالب مشابه به دو صورت فوق تهيه شده از آزمايش شونده بخواهند هر دو شكل را قرائت كند و تفاوت در زمان را بررسي نمايند. در اين مثال آزمايش شونده به عنوان گواه براي خودش به كار رفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید