بخشی از مقاله

زمان سنجی


مقدمه :
اندازه گيري حجم كاري يك ماشين در مدت زماني معين براي مديران توليد امري ساده خواهد بود . در صورتيكه اين مسئله در مورد نيروي انساني متفاوت بوده و يافتن زمان عادلانه انجام كار بسيار دشوار ومتأثر مختلفي مي‌باشد . منجمله اين سؤال هميشه مطرح بوده كه يك انسان متوسط چنانچه مقدار متوسطي از نيروي كار خود را طرف انجام كار معيني در شرايط متوسطي بنمايد چهمقدار از كار را بايد در يك زمان معين انجام دهد .


در حقيقت در زمان سنجي در پي يافتن زمان استاندارد انجام كارها هستيم به نحوي كه هر كارگر متوسطي قادر باشد در مدت زمان استاندارد كار مربوطه را به انجام برساند .

اهداف زمان سنجي :
مديران بخش هاي توليدي و غيرتوليدي بدلايل گوناگون اقدام به دست يابي به اطلاعات حاصله از زمان سنجي مي نمايند . زيرا بدون آگاهي از ظرفيت كار واحد توليدي ميزان كار نيروي انساني تهيه طرح ها و برنامه هاي توليدي و هماهنگي مراحل عمليات در خطوط توليد تقريباً غيرممكن مي نمايد . در زير
عمده موارد استفاده از اطلاعات زمان سنجي بيان مي شود :
1-بهبود در برنامه ريزي عوامل توليد و افزايش كارآيي
بر طبق مطالعات و آزمايشات تيلور دركارخانه فولادسازي بتهلم و تجربيات بعدي مشخص شده است ، در واحگدهائي كه وظايف افراد و حجم كاري كه بايددر مدت زمان معين انجام دهند معلوم مي باشد. از راندمان و كارائي بيشتري نسبت به كارخانجاتي كه روش انجام كار و زمان لازم براي انجام آن به عهده خود كارگران محول شده است برخوردارند .

2-ارزيابي و كنترل
با آگاهي دقيق و صحيح از ميزان كاري كه در هر واحد توليدي بايد انجام گيرد مديران را قادر مي سازد تا كارائي واحدها را مورد سنجش قرار داده و علل عدم دسترسي به اهداف تعيين شده را بررسي نمايند .

3-مقايسه و انتخاب كارها از نظر زماني
در اغلب موارد امور توليدي را مي توان به شيوه هاي مختلفي انجام داد .
آگاهي از مدت زمان انجام كار وسيله اي مطمئن براي مديران است تا بتوانند بهترين شيوة انجام كار را انتخاب نمايند .


4-موازنه خطوط توليد
بدون اطلاع از زمان لازم براي ساخت هر يك از اجزاء كاري طراحان سيستم هاي توليد قادر نخواهند بود تا ايستگاه هاي كاري وتعداد كار انجام شده در هر ايستگاه را تعيين و نهايتاً اقدام به موازنه خطوط مونتاژ يا توليد بنمايند.

5-برقراري سيستم هاي تشويقي مناسب و عادلانه
با استفاده از اطلاعات حاصله از زمان سنجي و آگاهي ازحجم و ميزان كاري كه هر يك از واحدها و افراد بايد انجام دهند ،‌ معيار كمي دقيقي در اختيار مديران قرار مي گيرد كه به استناد آن مي تواند سياست هاي پردازش هاي تشويق و تنبيه را بدون بوجود آوردن مشكلات در سازمان به اجراء در آورند. زيرا معيارها از قبل تدوين شده ، افراد و مديران بر آنها واقف هستند .

روش هاي زمان سنجي :
براي اندازه گيري زمان روش هاي گوناگون ابداع و در صنايع مورد استفاده قرار گرفته است كه هر يك داراي معايب و محاسني مي باشد . اين روشها را با توجه به اهداف موردنظر و ويژگي هاي كار بايد مورد بررسي قرار داده و انتخاب نمود .


عامل اصلي در تعيين روش يا روش ها دست يابي به اهداف موردنظر يا كمترين هزينه و دركوتاهترين زمان ممكنه مي باشد .
در زير به توضيح چند روش عمده زمان سنجي مي پردازيم :
1-روش تخميني
2-روش اندازه گيري زمان
3-روش نمونه برداري
4-روش داده هاي استاندارد

1-روش تخميني
اين روش يكي از ساده ترين و قديمي ترين روش هاي موجود براي تعيين زمان لازم جهت انجام كار مي باشد . در اين روش با مراجعه به مدير ،‌ سرپرست يا كارگران مدت زمان انجام كار موردنظر را جويا مي شوند . اگرچه اين روش بسيار ساده ، سريع و كم هزينه مي باشد . ولي داراي معايب متفاوتي است . از آن جمله بندرت مي توان دو فردي كه كار مشابهي را انجام مي دهند يافت تا نسبت به مدت انجام يك كار هم عقيده باشند . زيرا با توجه به تصور آنها از زمان سنجي در واحد ممكنست عكس العمل هاي متفاوتي نشان داده گاه مدت انجام كار را طولاني تر و يا كوتاهتر ابراز نمايند .
اين روش فقط زماني مي تواند مورد استفاده قرار گيرد كه تجربيات قبلي در مورداين كار موحود باشد.
يكي ديگر از شيوه هاي محاسبه مدت زمان انجام يك كار در روش تخميني ، تعيين ميزان توليد در يك مدت زمان مشخص مثلاً يك شيفت كاري مي باشد . سپس با تقسيم اين دو مقدار بريكديگر زمان لازم براي ساخت يك واحد رامحاسبه مي نمايند . در اين روش ازكارگران خواسته مي شود تا زمان آغاز و پايان كار خود را بر روي فرمي ثبت كرده و آنگاه در پايان كار تعداد قطعات ساخته شده را شمارش كرده و آنرا بر روي همان فرم بنويسند .

روش اندازه گيري زمان :
روش اندازه گيري زمان متداول ترين و مناسب ترين روش اندازه گيري مي‌باشد . در اين روش اجزاء كار مورد مشاهده و زمان سنجي قرار گرفته و زمان لازم جهت ساخت هر يك از آنها محاسبه مي شود .اين روش نسبت به روشهاي قبلي دقيق تر بوده و كمتر برداشت هاي شخص در تعيين مدت زمان نقش ايفا مي كنند .
مشخصات زمان هاي مورد استفاده در اين روش عبارتند از :

1-زمان مشاهده
زمان مشاهده عبارتست ازمدت زمان انجام يك كار بدون در نظر گرفتن مهارت و كارائي كارگر و عواملي نظير تأخيرات اجتناب پذير و اجتناب‌ناپذير كه در محيط هاي كاري حادث مي شوند . مدت زمان مشاهده با توجه به مهارت كارگر و عوامل ديگر ممكنست از مدت انجام همين كار بوسيله يك فرد متوسط كوچكتر و يابزرگتر باشد . از اين نظر نمي توان آنرا بعنوان استاندارد انجام كار مورد استفاه قرار داد .

2-زمان نرمال
مدت زمان نرمال يا سرعت نرمال انجام كار عبارتست از مدت زماني كه در آن يك كارگر متوسط قادر باشد كار مشخصي را در طول روز انجام دهد .


بنابراين بايد زمان مشاهده بدست آمده در مرحله بالا را با اندكي تغيير تبديل به زماني نمود كه يك كارگر متوسط قادر به انجام كار مزبور باشد . براي بدست آوردن زمان نرمال مي توانيم از قاعده زير استفاده نمائيم . يعني بر مقدار زمان مشاهده فاكتور ضريب عملكرد را اثر داده و زمان نرمال را بدست آوريم .
زمان نرمال = زمان مشاهده * ضريب عملكرد
فرض كنيد زمان مشاهده كاري برابر 75/0 دقيقه باشد و فرد مورد زما سنجي داراي كارائي با 120 درصد باشد . زمان نرمال انجام همين كار بوسيلة فرد متوسط عبارت خواهد بود از :
زمان نرمال = 75/0*20/1=90/0

زمان استاندارد :
بعد از بدست آوردن زمان نرمال چنانچه بخواهيم مدت زمان واقعي انجام كار
را جهت تعيين يك استاندارد معتبر بدست آوريم بايد عوامل غير كاري كه در محيط كار بوقوع مي پيوندند ، و اجتناب ناپذير هستند را به اين مدت زمان اضافه نمائيم . زمان استاندارد را مي توان با اضافه كردن مقدار مجاز به زمال بدست آورد .


زمان استاندارد = زمان نرمال + اضافات مجاز
زمان نرمال انجام كاري برابر با 12 دقيقه باشد . چنانچه ميزان تأخيرات اجتناب ناپذير و اضافات مجاز برابر 30 درصد مدت زمان انجام كار باشد ، زمان استاندارد آن عبارت خواهد بود از :
زمان استاندارد (دقيقه) 6/15=30/1*12
تأخيرات اجتناب ناپذير در محاسبه زمان هاي نرمال و استاندارد منظور نمي‌گردد . زيرا اين تأخيرات ضروري نبوده و بايد در مرحله حركت سنجي و بهبود روها حذف گردند .

مراحل زمان سنجي در روش اندازه گيري زمان :
زمان سنجي بوسيله روش اندازه گيري زمان نيازمند آماده سازي و تهيه مقدماتي مي باشد . قدم هاي لازم جهت انجام اين روش از زمان سنجي بطريق
زير مي باشد :

1-تعيين روش استاندارد جهت انجام كارها
اين عمل كه بوسيلة روش حركت سنجي انجام مي گردد در آن روش استاندارد انجام كارها را مشخص نموده نحوة استقرار محل كار ، ابزار و ترتيب توالي عمليات را تعيين مي كنند .

2-تفكيك كار به عناصر
جهت ساده تر شدن زمان سنجي بايد قبل از آغاز ، عمل را به عناصر مشخص تقسيم
و تثبيت نمايند . تا زمان سنج بتواند براحتي هر عنصر كاري را اندازه‌گيري نمايد .

3-انتخاب كارگر مناسب و توجيه افراد
كارگر مناسب براي زمان سنجي فردي است كه داراي مهارت كافي در انجام كار بوده همچنين از حس همكاري و تشريك مساعي برخوردار باشد . پس از انتخاب كارگر مناسب بايد او را با اهداف زمان سنجي آشنا نموده و متقاعد


ساخت كه اين عمل هيچ گونه مغايرتي با منافع او و ساير كارگران ندارد .

4-انتخاب محل مشاهده
محل قرار گرفتن زمان سنج بايد به نحوه‌اي انتخاب گردد كه زمان سنج بر حركات فرد مورد بررسي مسلط بوده و بتواند آنها را به دقت مشاهده نمايد .

5-ثبت زمان انجام كار
اين مرحله يكي از حساس ترين مراحل انجام كار بوده و زمان سنج بوسيلة مشاهده كار آنرا بوسيلة كرنومتر اندازه گيري و بر روي فرمهاي از پيش تهيه شده ثبت مي كند.

6-تعيين تعداد دفعات زمان سنجي
تعداد دفعات زمان سنجي بستگي كامل به نوع كار و اهداف زمان سنجي دارد، داشته روشهاي تعيين تعداد دفعات زمان سنجي در قسمت بعدي توضيح داده خواهد شد .

تفكيك كار به عناصر دروني آن :
قبل از آغاز زمان سنجي به منظور سهولت كار را به عناصر درون آن تقسيم مي نمايند . هر عنصر كاري عبارت از يك بخش متمايز از يك كار معين مي‌باشد .
هدف از تفكيك كار به عناصر تشكيل دهندة آن عبارتست از :
1-تفكيك زمان هاي مؤثر از زمان هاي غيرمؤثر


2-سطح عملكرد يك كارگر در مدت زمان انجام يك كار ممكنست به دلايل مختلف متفاوت باشد .
3-مقادير زماني كارهاي تكراري را مي توان بعنوان زمان استاندارد در قسمت هاي ديگر بكار گرفته يا مورد مقايسه قرار داد . مجموعه عناصري را كه تشكيل يك كار كامل را مي دهند در زمان سنجي اصطلاحاً يك سيكل كاري نيز مي خوانند .


انواع عناصر :
1-عناصر تحت كنترل ماشين
شامل عناصري است كه متصدي كار با ماشين در مدت زمان انجام عمل
هيچگونه دخالتي نمي تواند داشته باشد . مانند زمان لازم براي برش يك قطعه بوسيلة ماشين كه متصدي كار با اين ماشين هيچ گونه كنترلي بر روي تندي و يا كندي عمل ماشين ندارد .

2-عناصر تحت كنترل انسان
اين عناصر شامل بخش هائي است كه مجري كار با توجه به دلايل گوناگون مي تواند بر مدت زمان انجام آن اثر گذارد . مانند مونتاژدو قسمت از كاري كه مدت زمان انجام آن بستگي به ميزان مهارت كارگر و عوامل متعدد ديگر مي‌تواند تندتر و يا كندتر انجام پذيرد .
در زمان سنجي بايد حتماً عناصر تحت كنترل انسان و تحت كنترل ماشين تفكيك و بطور مجزا زمان سنجي گردد .


عناصر تكرار :
عناصر تكراري شامل آن دسته از عناصري مي باشند كه در هر سيكل كاري عيناً تكرار مي گردند . مانند مونتاژ دو قطعه بر روي هم .

عناصر غيرتكراري :
اين عناصر بر خلاف عناصر تكراري و در هر سيكل كاري اتفاق نمي افتد . بلكه در فواصل مشخصي از كار حادث مي شوند . بعنوان مثال ماشين بايد بعد از توليد هر 15 قطعه تنظيم مجدد گردد .

عمليات ضروري و غيرضروري :
در زمان سنجي بايد عمليات ضروري از عمليات غيرضروري مجزا گرديده و جداگانه محاسبه شوند . عمليات غيرضروري در حقيقت در انجام كار نقشي را ايفاء نمي كنند و در عمل كارگران ماهر تعداد عمليات غيرضروري كه انجام مي دهند بسيار كمتر از كارگران غيرماهر است .


ابتدا و انتهاي مشخص :
هر عنصر كاري بايد داراي يك ابتدا و يك انتهاي مشخص باشد . كه زمان‌سنجي مي تواند آن را به راحتي تشخيص دهد . نقاط ابتدا و انتهاي يك عنصر را نقاط انفصال نيز مي خوانند كه معمولاً بوسيلة تغيير در اتصال و با يك صداي مشخص مانند توقف ماشين و غيره ... براي زمان سنجي قابل
تشخيص مي باشد .

مدت زمان هر عنصر :
مدت زمان وقوع هر عنصر بايد‌آنقدر بزرك باشد كه قابل اندازه گيري باشد . اين مدت بستگي به مهارت زمان سنج و ابزار مورد استفاده او دارد . ولي بطور تجربي مي توان يافت كه چنانچه مدت زمان انجام عنصر كمتر از 4% دقيقه باشد اندازه گيري دقيق آن خالي از اشكال نيست .

شيوه هاي اندازه گيري زمان :
بعد از تهيه و آماده سازي مقدمات كار زمان سنج با دراختيار داشتن كرنومتر يا ساعت‌هاي الكترونيكي به دو شيوه زير مي توانيد اجزاء كار را اندازه گيري نمود .
1-روش مداوم
در روش مداوم زمان سنجي در آغاز عمل كرنومتر را بكار انداخته و آنرا هيچگاه تا پايان عمليات متوقف نمي نمايند . در اين روش زمان سنجي بعد از پايان هر جزء كار مدت آنرا بر روي كرونومتر مشاهده و سپس بر روي فرم مخصوص زمان سنجي يادداشت مي نمايند .
بطور مصال نتيجه زمان سنجي يك عمل كه داراي پنج جزء كاري مي باشد ، بشكل زير مي باشد :
اجزاء زمان (دقيقه) زمان هر جزء (دقيقه)
1 17/0 17/0
2 49/0 32/0
3 02/1 53/0
4 23/1 21/0
5 18/2 95/0
استفاده از اين روش براي عملياتي كه زمان انجام آنها كوتاه مي باشد مناسب‌تر است .


محاسن روش مداوم
در اين روش زمان سنجي دقيق تر انجام مي پذيرد زيرا زمان سنج مجبور نيست بعد از اندازه گيري هر جزء كار كرونومتر را متوقف كند و مجدداً آنرا براي محاسبه جزء ديگر بكار بيندازد . اين خود سبب مي شود تا زمان سنج مدت زمان لازم براي شروع و متوقف كردن كرونومتر رااز دست ندهد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید