بخشی از مقاله

9 نوامبر 1904، كلات نادري ( Ms=604
روزنامه ايران سلطاني ( سال 57- شماره 17 ) در تاريخ 14 رمضان 1322 قمري – 22 نوامبر 1904 ، در شرح حوادث ايالت خراسان و سيستان مي نويسد: روز چهار شنبه غره رمضان دو مرتبه زلزله شديدي حادث شد. ولي بحمدالله خرابي و خسارتي وارد نيامده است. اين جنر شرح اين زمينلرزه در مشهد است.
Atlas اين زمينلرزه را در ساعت 03:28 (GMT ) با بزرگي 3.6 M و شدت Io=8-9 با او مركز 36.6N-59.43 در 38 كيلومتري شمال – شمال باختر مشهد حد فاصل مشهد و چناران ( با ذكر خطا) گزارش كرده است.


امبرسز وملويل ( 1982) اين زمينلرزه را در ساعت 03:28 (GMT) با بزرگي 6.4 Ms ،شدت 3 ( مخرب) و شعاع دريافت پذيري 430 كيلومتر با رومركز مهلرزه اي 36.94N-59.FFE 70 كيلومتري شمال مشهد و 7 كيلومتري كلات نادري گزارش كرده اند.
( 2001) Amraseys ‌ مختصات رومركز مهلرزه اي اين زمينلرزه را به 34.10N-59.65E تصحيح كرده است كه اين نقطه در 15 كيلومتري شمال باختر كلات و 25 كيلومتري جنوب kaahkka ( قهقهه) در حاشيه مرز ايران و تركمنستان قرار مي گيرد.
گسل (؟) كه از جنوب خاور دره گز آغاز و تا شمال كلات امتداد مي يابد و در طول مسير خود واحدهاي (؟) را بريده و آبراهه ها را بصورت راستگرد جابجا نموده است ، (5/0 كيلومتر) درون گستره كلانلرزه اي اين رويداد قرار مي گيرد.
مكان وقوع اين زمينلرزه در حاشيه شمالي كپه داغ خاوري و در حد فاصل پهنه چين و گسل خوره با پلت فرم توران قرار مي گيرد. در اين بخش گسلش راندگي علاوه بر امتداد لغز نيز گسترش يافته است.


17 آوريل 1907، كاكلي ( Ms=5.8 )
اين زمينلرزه در ساعت 08:36 (GMT ) با بزرگي Ms5.8 و شدت 3 (مخرب ) با رومكز مهلرزه اي 37.74N-54.85E و شعاع گسترده كلانلرزه اي (ro ) 8 كيلومتر گزارش شده است ( امبرسزوملويل، 1982).
اومركز زمينلرزه د ر38 كيلومتري شمال شيروان و در روستاي كاكلي بر روي گسل بانمان واقع مي شود.
29 اوت 1917، شيروان ( Ms=5.7 )
اين زمينلرزه در ساعت 13:00 (GMT ) روز 29 اوت با بزرگي Ms5.7 ، شدت اومركز ي 3 ( مخرب)، شعاع گستره كلانلرزه اي 12 كيلومتر و شعاع دريافت پذيري 180 كيلومتر با اومركز مهلرزه اي 37.37N-58.O5E توسط امبرسز وملوميل ( 1982) گزارش شده است. اومركز زمينلرزه در 10 كيلومتري خاور شيروان و حد فاصل شيروان و خارج قرار مي گيرد.


24 اكتبر 1917، گرگان ( Ms=5.3)
زمينلرزه 24 اكتبر گرگان با بزرگي Ms=5.3 و شدت اومركزي 2+ ( ويرانگر ) در ساعت 11:00 (GMT ) با رومركز مهلرزه هاي 36.94N-54.31E ، شعاع گستره كلانلرزه اي 10 كيلومتر و شعاع دريافت پذيري 100 كيلو متر گزارش گرديده است
( امبرسز وملويل،1982). رومركز مهلرزه اي د 15 كيلومتري شمال باختر گرگان در 20 كيلومتري خاور – شمال خاور بندر تركمن واقع مي شود. رومركز زمينلرزه در زمينهاي پست دشت گرگان و حاشيه خزر قرار مي گيرد.
گستره كلانلرزهاي اين رويداد در جنوب باختر گستره كلانلرزه اي زمينلرزه 1470 گرگان ( جرجان ) ( Ms 5.5 ) قرار مي گيرد.


28 نوامبر 1917 ، گليان ( Ms =5.9 )
اين زمينلرزه در ساعت 14:42 (GMT ) با بزرگي Ms5.9 و شدت 3 ( مخرب ) و رومركز مهلرزه اي 37.18N-57.88E ، شعاع گستره كلانلرزه اي 20 كيلومتر و شعاع دريافت پذيري 170 كيلومتر توسط امبر سز وملويل ( 1982) گزارش شده است. رومركز زمينلرزه در 25 كيلومتري جنوب شيروان ( گليان ) و 35 كيلومتري شمال خاور اسيزاين قرار مي گيرد.
Atlas اين زمينلرزه را با بزرگي Ms 5.7 و رومركز 36.50N-69.10E در 50 كيلومتري شمال باختر مشهد، 18 كيلومتري جنوب چناران گزارش كرده است. همچنين زمينلرزه ديگري در ساعت 17:43 (GMT ) 28 نوامبر با بزرگي Ms5.2 و رومركز
36.50N-58.40E در 50 كيلومتري شمال باختر نيشابور، 67 كيلومتري جنوب قوچان گزارش شده است.
17 سپتامبر 1923 ، شمال بجنورد ( Ms=6.4 )


در بامداد ( 7:09 (GMT ) 25 شهريور 1302 شمسي ، زمنيلرزه اي ويرانگري در روستاهاي دراز ناي رود اترك، شمال باختر بجنورد، روي داد ( شكل) : ناحيه اي كه عمدتاً آسيب ديد در دامنه هاي شمالي خاوري آخرداغ و در دامنه هاي جنوب باختري كوه باب بلند جاي داشت كه در آن 10 روستا ويران شد و 22 روستاي ديگر به سختي آسيب ديد. تلفات در اين ناحيه 157 كشته و 146 زخمي ذكر شده است و به دارايي ها نيز زيان چشمگيري رسيد. در بجنورد به ساختمان هاي همگاني آسيب رسيد و برخي خانه ها ويران شد، اما كسي كشته نشد. دامنه آسيب ها تا شيروان، گيطات و دربد گسترش داشت. در منطقه قلعه جق اين لرزه زمين لغزه هاي گسترده اي را به راه انداخت و در جاهاي ديگر گواه هايي بر دگر ريختي زمين ديده شد. اين دگر ريختي هي احتمالي بصورت شكاف هاي بازي از قلعه جق در دارز ناي چند كيلومتر با روند 240 كشيده شده بود.

زمينلرزه در عشق آباد (110 كيلومتري) به نيرومندي حس شد و در مشهد ( 260 كيلومتري جنوب خاور) و كارانسژيك ( 230 كيلومتري شمال باختر ) نيز دريافت پذير بود. به دنبال زمينلرزه پسلرزه هايي آمد كه دست كم يك ماه دنباله داشت و آسيب هاي افزونتري به بجنورد رساند به گونه اي كه در آن هيچ حادثه اي براي سكونت امن تلقي نمي شد ( امبرسز وملويل،1982).
روزنامه ايران ، مورخ 28 سنبله 1302- 20 سپتامبر 1923 در شرح رويداد اين زمينلرزه چنين مي نويسد:‌به موجب تلگراف واصله از بجنورد روز 25 برج جاري يكساعت قبل ازظهر زلزله شديدي در بجنورد حالت گرديد. متجاوز از 2 دقيقه با كمال شدت زمين متزلزل بود و صداي بسيار مهيبي شنيده شد. بيشتر ابنيه و عمارات و دكاكين بجنورد يا خراب شده و يا شكست خورده است ولي بحمدالله آسيب جاني به كسي وارد نيامده است و بعضي از اشخاص كه زير آوار رفته بودند،‌آنها را بيرون آورده اند و فقط اعضيشان مجروح شده است.


زمينلرزه توسط امبرسز وملويل ( 1982) با بزرگي Ms6.3 و mb 6.1 ،شدت رومركزي 2+ ( ويرانگر) ، شعاع گستره كلانلرزه اي 13 و شعاع دريافت پذيري 260 كيلومتر با رومركز مهلرزه اي 37.63N-57.ooE مكان يابي نموده است. بدين ترتيب رومركز ISS با خطاي 310 كيلومتري در راستاي جنوب باختر ( N220 ) در نزديگي طرود واقع مي شود و رومركز نوروزي نيز با خطاي 73 كيلومتري در راستاي N300 در نزديكي ايران و تركمنستان قرار مي گيرد.(1998) Engdahl et al نيز با استفاده از داده هي دور لرزه اي ، اين زمينلزه را مورد مكان يابي مجدد قرار داده اند و با درجه تحليل ضعيف و خطاي استاندارد موقعيت بيش از 35 كيلومتر ، رومركز را 37.o56N-57.715E و بزرگي را Ms6.5 تعيين كرده اند. اين مكان يابي مجدد نيز داراي خطاي 78 كيلومتر در راستاي جنوب خاور ( N145 ) مي باشد. (2001) Ambraseys زمينلرزه را با رومركز مهلرزه اي، بزرگي گستره كلانلرزه اي اين رويداد با گستره كلانلرزه اي 943 سملقان و 1810 غلامان همپوشاني دارد.


10 دسامبر 19625، شيروان ( mb=5.o )
اين زمينلرزه در ساعت 04:59:40 (GMT ) با بزرگي mb 5.o شدت رومركزي
( MM )VI و رومركز مهلرزه اي 37.41N-57.86E شيروان گزارش شده است
( Berberian,1677 ).
ISS رومركز دستگاهي اين زمينلرزه را 40.ooN-60.00E ( مكان يابي ضعيف) گزارش كرده است كه درون صحراي قره قوم در تركمنستان قرار مي گيرد و با رومركز مهلرزه اي 340 كيلومتر در راستاي No32ر فاصله دارد.
Nabavi رومركز اين زمينلرزه را 37.10N-57.80E ، در 35 كيلومتري جنوب شيروان تعيين كرده است. Atlas اين زمينلرزه را با بزرگي Ms5.5 ، شدت رومكزي 7-8 و رومركز 37.20N-57.80E در 24 كيلومتري جنوب شيروان گزارش كرده است.


1 مد 1929 ، باغبان گرماب( Ms=7.3 )
هنگام شامگاه زمينلرزه فاجعه باري شمال خاور ايران و تركمنستان را لرزاند. لرزه دهستان هاي گيلان ، رباط، زيدر، قوشخانه، جيرستان، اميرانلو، اونماز و باغان را درهم كوبيد كه در ان هشتادو هشت روستا ويران شد و بيش از 3200 تن جان باختند. در مجموع حدود 300 روستا آسيب ديد كه در آنها 1100 تن آسيب ديدند و هزاران دام از ميان رفت. لرزه به ويژه در شمال باختري ناحيه كلانلرزهاي، بين گيخان و زيدر، شديد بود كه بيش از نيمي از كل تلفات در آنجا روي داد ( شكل). در گيخان ، به جز يك امامزاده قديمي كه هنوز پابرجاست ، همه چيز فرو ريخت و 300 تن از جمعيت 1500 نفري را كشت. شهر بر جايگاه ديگري در پايين دست تر رودخانه دگر باره ساخته شد. در رباط تنها دروازه بر پا ماند و از ميان 500 تن مردم آن بيش از 330 تن كشته شدند.

اين روستا بعداً بر جايگاه ديگري دگر باره ساخته شد. در زيدر همه 300 تن ساكنان آن به جز يك تن كشته شدند. كوركولاب و گرماب در تركمنستان كاملاً ويران شد و تلفاتي به بار آورد. روستا هاي شينرغي، سراني ، آق قلعه ، سولي، نظر محمد ، گوگلي ، بيك ، بروز و سكه تقريباً به كلي ويران شدند و تلفات بسياري به بار آورد. در سوي شمال خاوري منطقه رومركزي زمينلرزه به سراسر گستره بزرگي آسيب هاي دامنه داري رسيد. در قنليش، دربند، فيريوزا و باجگيران تقريباً همه خانه هاغ آسيب ديد و در شيروان، به جز چند ساختمان همگاني ، همه خانه ها شكست برداشت و هفت تن كشته شدند. به قوچان ، بجنورد و عشق آباد نيز پاره اي آسيب ها رسيد. لرزه به قنات هاي سكه، الله آباد و باغان درمنطقه شيروان و نيز قنات هاس باغ آسيب رساند. هنچنين ، زمينلرزه به چشمه هاي تامين آب در بسياري روستا ها زيان رساند.


زمينلرزه با جنبش هايي در درازاي 55 كيلومتر، از سكه تا باغ ، در امتداد يك گسل پس از پليوسن ( Post-pliocene ) همراه بود. در سكه تنده شكستگي گسله فرسايش يافته ( اما هنوز قابل مشاهده است) كه به بلندي حدود يك متر ايستاده و طرف جنوب باختري آن پايين افتاده است. اين تنده را از ميان اين روستا تا خاور- شمال خاور باغان وتا جايي كه رود كرگانلي را قطع مي كند مي توان دنبال كرد و دراي گراي
( روند) 345 است . در اين نقطه ناگهان به سمت چپ مي گردد و به روشني باگراي


( روند) 325 تا 335 با گذشتن از جنوب باختر ذاكرانلو، شمال خاور برزو و جنوب باختر چالكانلو، پالكانلو و نظر محمد ، به لوي شمال باختر ادامه مي يابد. اين تنده از روند پشته هاي كوتاه و به سختي فرسايش يافته، در سويي كه تپه ها جاي دارند، پيروي مي كند و در زينكوه ها ( saddlo )، بدون هيچ گونه نشانه روشني از جنبش جانبي در دو سوي تنده، آنها را قطع مي كند. در هيچ جا بلندي تنده از يك متر در نمي گذرد. اطلاعات محلي اين انديشه را پيش مي نهادند كه فراتربه سوي شمال باختر، بين نظرمحمد و شمالل خاور آق قلعه، در برخي جاها مقدار جابجايي قائم بيش از دو متر است. اما با مشاهده و وارسي اين جابجايي بزرگ آشكار شد كه آنها به دليل زمني لغزش پديد آمده اند، بدين سان كه اثر اين تنده به عنوان مرز بالاي لغزش ها به كار رفته و تغيير مي يابد. توپوگرافي زمينلغزه به گونه اي گسترده در اين ديده مي شود ( عكس 12).
مردم محل شكاف هاي بزرگي را كه درهمه جهات، به ويژه به سوي كاكلي كشيده شده بوده است به ياد مي آورند. در آنسوي آق قلعه، تنده از سوي شمال خاور تفتازان و باغ مي گذرد اما در نيمه راه زيدر، مقابل شينرغي ، در سمت شمال خاوري جاده تازه اي كه از قلهك پايين مي آيد، ناپديد مي شود. در اين نقطه سيستم گسيختگي زمين تغيير مي يابد و گراي ( روند) 290 به خود مي گيرد. روستاييان به ياد مي آورند كه شكستگي هاي زمين به صورت رشته هايي به درازاي 100 تا 200 متر به گونه اي نا پيوسته از حدود يك كيلومتري جنوب زيدر تا جعفر آباد كشيده شده بوده است. امروزه اين سيماها به سختي فرسايش يافته اند اما در جايي كه به ما نشان داده شد همانند رشته اي از كرت هاي كشاورزي بودند كه در آنها شمار زيادي فروچاله
( sink hile ) ، يادگار سيماهاي فشاري فرسايش يافته ، پراكنده بود.
درسوي شمالي اين خط، هيچ گونه گواهي بر وجود گسلش وجود ندارد. اما اثرات زمنيشناختي ديگر، مانند زمينلغزه ها، سنگريزش، فرو ريزش كناره هاي رود خانه ها و پديدآمدن تغييرات در ميزان آب زير زميني جريان رود خانه ها، به ويژه در دره هاي گيخان ،‌رباط و آنچنانكه از گزارش ها بر مي آيد، در گرماب، فراوان بوده است. بدينسان گواه هاي صحرايي كه در دست است نشان مي دهد كه شكستگي گسله در پيوند با زمينلرزه كپه داغ به درازاي هفتاد كيلومتر از سكه تا جعفر آباد امتداد دارد. اثر اين گسلش كماني شكل است و به نظر مي رسد كه روي هم رفته جنبش به صورت راندگي مايل بوده است. هيچ گواه قاطعي بر وجود جنبش راستا لغز نمي توان يافت.

اين زمينلرزه ها تا آمودريا، قره قوم، جاهايي در همسايگي درياي آرال، مازندران و سرتاسر دراز ناي كرانه جنوبي و جنوب خاوري خزر حس شد. به دنبال آن، رشته درازي از پسلرزه ها آمد كه بسياري از آنها تلفات و ويراني هاي افزونتري به بار آورد. در 3 مه گرماب و كوركولاب به كلي ويران شدند و در 13 مه آق بگ و آبادي هاي ديگري در امتداد كيرگان عليا ويران شدند. در 13 ژوديه، قلعه فاروج، سينكلي و 10 روستاي ديگر كه پيشتر آسيب ديده بودند كاملا ويران شدن و 21 تن كشته شدند. به قوچان و شيروان آسيب هاي افزونتري رسيد و تنها چند خانه چوبي به صورت قابل سكونت باقي ماند. در ژانويه 1930 هنوز رويداد پسلرزه ها گزارش مي شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید