بخشی از مقاله

مقدمه

برآمدن گروهی از خوارج موسوم به اباضیه در نیمه دوم قـرن اول هجـري بـا اندیشـه هاي معتدل و عقایدي متفاوت از سایر خوارج که خـوي بـدوي داشـتند، پرسـش هـایی را ایجاد می کند، مانند: اینکه .1 این اندیشه کجا و در چه محیطی شـکل گرفـت؟؛ .2 چـرا، چگونه و تحت تأثیر چه عواملی به وجود آمد؟؛ .3 چه افراد و عناصري در شکل گیـري آن نقش داشتند؟ براي بررسی پاسخ این پرسش ها باید به منابع اباضیه مراجعه شـود. یکـی از منابع مهم اباضی که امکان استفاده از آن در این پژوهش میسر گردیده اسـت کتـاب بـدء الاسلام از ابن سلام اباضی (م. 273 ه) اسـت. ایـن کتـاب قـدیمی تـرین منبـع تـاریخی اباضیان است که گزارش هاي منحصر به فردي درباره اباضیان و نخستین امامان آنها ارائه می کند.

دیگري کتاب السیرة الاباضیه نوشته گروهی از علماي اباضی استخطیکه نسخه اي از آن در کتابخانه سید محمد بن احمد از خاندان بوسـعیدي عمـان نگهـداري مـیشـود و

حاوي مطالب و گزارش هایی است که در دیگر منابع کمتر یافت می شوند. هم چنین کتـاب

تحفه الاعیان بسیرة اهل عمان نوشته نورالدین سـالمی از منـابع بـا ارزش تـاریخی دربـاره اباضیه بهویژه اباضیه عمان است که استفاده از آن مفید است.

اباضیه

این فرقه را باید به عبداالله بن اباض1 منسوب دانست اما ابوزید بلخـی و سـمعانی ایـن گروه را به حارث بن اباض منسوب می دانند. از آن جا که مورخانی مانند ابن قتیبه، بلاذري، ابن حزم، المبرد و عبدالقاهر بغدادي2 این گروه را پیروان عبداالله بن ابـاض مـی داننـد و از طرفی هیچ کدام از منابع اباضیه نامی از حارث بن اباض در میـان شخصـیت هـاي اباضـی بیان نمی کنند نسبت این فرقه به عبداالله بن اباض صحیح تر بـه نظـر مـی رسـد.3 دربـاره چگونگی نسب او اختلاف نظر وجود دارد4 ولی در تمیمی بودن او اختلافی نیسـت. دربـاره

سال چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1392، شماره مسلسل 177 55

سال تولد او سندي در دست نیست و در زمان مرگ او نیز اتفاق نظر وجود ندارد.5

بیشتر منابع اباضی، او را از طبقه تابعین می دانند و گروهی تولـد او را در زمـان معاویـه بیان میکنند.6 این در حالی است که ابن اباض در نامهاي به عبدالملک مروان میگوید:

در خصوص رفتار معاویه از غیر من سؤال نکن؛ زیـرا مـن او و رفتـار او را

دیدهام 7.

هم چنین او در جنگی که در سال 63ه ، پس از واقعهحرّه در مکه میـان حصـین بـن نمیر و عبداالله بن زبیر در گرفت به همراه نجده بن عامر، نافع بن ازرق و بعضـی دیگـر از سران خوارج حضور داشته و با شامیان جنگیده است.8 این موارد نشان مـی دهـد کـه خبـر تولد او در زمان معاویه محل تردید است و در صورت صحت این خبر، باید بپذیریم کـه او از بلوغ جسمی و فکري زود رس برخوردار بوده است و هم چنین در اوائل خلافـت معاویـه متولد شده است که در سال 63 ه در 23 سالگی رهبـري گروهـی از خـوارج را بـر عهـده داشته است.

زمینههاي فکري اباضیه

ریشه هاي فکري این گروه به زمان خلافت امیرالمؤمنین حضرتاختلافعلی و

سپاهیان او درباره حکمیت باز می گردد. البته جرقه هاي ظهـور اندیشـه خـوارج بـه انـدکی پیش از جنگ نهروان مربوط است که گروهی از خوارج از جنگ با امیرالمـؤمنین حضـرت علی منصرف شدند. بدون تردید این گروه مانند کسانی کـه بـه نهـروان نرفتنـد و در کوفه باقی ماندند9 و آنها که پس از مناظرات امام با آنان از جنـگ منصـرف شـدند و متفرق گردیدند یا به شهر رفتند10 و کسانی که قبل از جنگ و یا در هنگام جنگ، توصـیه امام را پذیرفتند و به زیر پرچم ابوایوب انصاري رفتند که براي امان خواهـان در نظـر گرفته شده بود،11 کناره گیرندگان از جنگ و به تعبیري قاعدین محسوب می گردنـد. ایـن امر اولین قدم در راه اعتدالی شدن گروهی از قومی شد که جنـگ بـا غیـر خـود را واجـب میدانستند.

871 زمینهها و علل پیدایش رویکرد اعتدالی در میان خوارج و برآمدن اباضیان

گروهی از خوارجی که در نهروان، قبل از جنگ و در هنگـام جنـگ از دیگـران کنـاره گرفتند مانند اشرس بن عوف در ربیع الاول سال 38 هجري، ابن علفه تمیمی در جمـادي الاول همان سال، اشهب بن بشر در جمادي الاخر همان سال، فرد دیگري به نام سـعد در رجب همان سال و ابومریم سعدي در رمضـان همـان سـال علیـه امیرالمـؤمنین حضـرت علی قیام کردند که به ترتیب سرکوب شدند.12 با این حـال، همـه خـوارج معتقـد بـه وجوب جنگ با امیرالمؤمنین حضرت علی نبودند بلکـه بـا شـهادت آن حضـرت ،

بسیاري از آنها بر ضد معاویه قیام کردند که یکی از قیام کنندگان فروة بن نوفل بود.13

با وجود این که قیام هاي خوارج در زمـان معاویـه ادامـه یافـت ولـی در همـین زمـان، گروهی از خوارج در بصره وجود داشتند که معتقد به قعود بودند. ابوبلال مرداس و برادرش عروة و طرف داران آنان از این گـروه هسـتند. آنـان در بصـره مانـدگار شـدند و گرچـه بـا سیاست هاي معاویه و یزید مخالف بودند تا زمانی که عبیداالله بـن زیـاد در سـال 58 ه بـر آنان سخت گرفت و به قتل و زندانی کردن آنان اقدام کرد،14 قیـام نکردنـد و برضـد بنـی امیه و مردم دست به شمشیر نبردند.

پایگاه اولیه شکلگیري اباضیه

بصره همچون کوفه از ابتداي فتوحات اسلامی یکـی از مراکـز اصـلی اسـتقرار قبایـل عربی بود که براي انجام فریضه جهاد از درون شبه جزیـره عربـی خـارج مـی شـدند و در همین راستا یکی از مهمترین مراکزي بود کـه گـروه قابـل تـوجهی از صـحابه و تـابعین صاحب نام و مورد توجه مسلمانان به آنجا مهاجرت کردند. چنانکه تنها خلیفـه بـن خیـاط

136 نفر از صحابی مشهور را نام برده که در بصره فرود آمدنـد15 و تعـداد زیـادي از آنـان مانند ابو موسی اشعري، نعمان بن مقرن، عبدالرحمن بن سمره، عتبته بن غزوان، ابـوبکره، ابو بریده، انس بن مالک، براء بن مالک، مالک بن صعصعه، عمـران بـن حصـین، ابـوبرزه، صحار بن عیاش، عثمان بن ابی العاص، مغیره بن شعبه، سمره بن جنـدب و... از مشـاهیر

سال چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1392، شماره مسلسل 55 179

صحابه بودند و تعدادي از آنان کثیرالحدیث اند و از آنجا که مورد توجه و مراجعـات مـردم قرار گرفتند، زمینه هاي توجه و اهتمام مردم به احادیث و روایات و قرآن و به تبع آن فقـه و تفسیر و تعمق و تدبیر بیشتر را موجب شدند.

هر چند از همان ابتداي تأسیس بصره عمران بن حصین خزاعی که به (تعبیر نویسـنده شذرات الذهب) داراي فضائل زیاد و سابقه در دین بود از طرف عمر براي قضاوت و تعلـیم فقه به بصره فرستاده شد16 ولی حضور عبداالله بن عباس که شهرتش در فقه و تفسـیر بـر همگان آشکار بود در دوره خلافت علی بن ابی طالـب در بصـره نقـش شـایان ذکـري در تقویت توجه اعراب بصره به مفاهیم و مباحث علمی و دینی داشته است. بویژه که افـرادي چون جابربن زید ازدي بسیار از او تأثیر پذیرفتـه انـد17 از طـرف دیگـر حضـور گروهـی از ایرانیان از همان ابتداي تأسیس بصره در این شهر در تحولات فرهنگی آنجا مـوثر بـود از جمله گروهی از اسواران که با ابوموسی مصالحه کردند و مانند سایر اعراب در آنجا سـاکن شدند و براي خود نهري حفر کردند. همچنین تعداد زیادي از ایرانیان که بصورت موالی در میان قبائل عرب بصره زندگی می کردند را باید مورد توجـه قـرار داد. ایرانیـان بـه سـبب سابقه تمدنی خود، همچنین به جهت استعدادها و قابلیت هاي فکـري- فرهنگـی بـه ارث برده از بیش از هزار سال دولت و تمدن خویش، پس از آنکه در کنار اعراب سـاکن بصـره زندگی را از سر گرفتند در تغییر و تبدیل روش و منش زندگی اعراب بادیه نشینی کـه بـه سکونت در بصره ملزم شده بودند به روش و منش و ساخت و بافت حیات شـهري سـخت تأثیر گذاشتند و شاید به همین علل بصره از خاستگاههاي اولیه علوم و معارف اسلامی نیز قرار گرفت. پس از شهادت امام علی که یاران او و همچنین مخالفـان و معترضـان از خوارج پراکنده شده به دیار خویش رفتند، بصره و کوفه بیش از سایر شـهرها خـوارج را در خود پذیرا شدند زیرا مراکز اصلی استقرار قبائل به ویژه ازد و تمیم این دو شهر بود.

ابو بلال مرداس بن ادیه و پیدایش رویکرد اعتدالی

خوارج در بصره بیش از کوفه جاي گرفتند شاید به علت این که کوفه محل طرفـداران

081 زمینهها و علل پیدایش رویکرد اعتدالی در میان خوارج و برآمدن اباضیان

امام علی بود و امکان امنیت و رشد بـراي آنـان در بصـره فـراهم تـر بـود. در میـان خوارجی که به بصره رفتند یکی ابوبلال مـرداس بـن ادیـه بـود کـه چنانچـه اشـاره شـد شخصیتی مقبول و اندیشه ها و رفتاري معتدل داشت. نباید از نظر دور داشت که ابو بـلال در بصره و در میان قبیله خویش یعنی تمیم زندگی می کرد و این امـر زمینـه اي مناسـب براي توجه تمیمیان به نظرات او فراهم می آورد. از مجموع روایاتی که درباره ابوبلال نقل شده می توان دریافت که او معتقد به تقیه بوده، کشتن غیر خوارج را جـایز نمـی دانسـته، اموال آنان را حلال نمی پنداشته و جنگ با آنان را مادامی که ابتدا شروع بـه جنـگ نمـی کردند روا نمی دانسته18و به همین جهت در زمان زیاد بن ابیه در بصـره و در کنـار احنـف بن قیس که ریاست تمیم را بعهـده داشـت زنـدگی کـرده اسـت.19 در سـال 58 هجـري عبیداالله بن زیاد نسبت به دستگیري خوارج پافشاري نمود20 تا اینکه زندانهاي خویش را از آنان پر کرد و از آن میان یکی ابوبلال بود.21 رفتار و روش ابوبلال در زندان نیز، بـه گونـه اي معتدل و ملایم بوده که چون ابن زیاد به خاطر کشته شدن یکـی از زنـدانبانان توسـط گروهی از خوارج اقدام به کشتن خوارج نموده، بر ابوبلال سخت نگرفـت و او و چنـد تـن دیگر را آزاد نمود.22 ابن زیاد همچنان به تعقیب و دستگیري خوارج ادامه می داد و ابوبلال تصمیم به خارج شدن از بصره گرفت. ولی خـروج ابـوبلال بـه قصـد شـورش و شمشـیر کشیدن نبوده است زیرا به یاران خود گفت ماندن و راضی بودن به آنچه مـی بینـیم گنـاه است و شمشیر کشیدن و کشتن مردم نیز گناه بزرگی است. لیکن ما از میـان آنـان خـارج می شویم، کسی را به وحشت نمی افکنیم و تا آنجا که مقدور است از ظلـم ممانعـت مـی کنیم و اگر گروهی قصد ظلم به ما کردند از آنان روي برمی گردانیم.23 زندگی ابـوبلال در بصره گواه است که نه تنها بصره پس از نهروان یکـی از پایگاههـاي خـوارج بـوده بلکـه اندیشه اعتدالی در میان بعضی خوارج تا آنجا ارتقاء پیدا کرد که نه تنها غیر خوارج را کـافر و مشرك نمی پنداشتند بلکه ماندن در میان آنان را نیز جایز، کشتن آنان را نـاروا، تقیـه و سازگاري با حکومت ظالمان را جایز و در حقیقت به عنوان فرقه یا گرایشی در میان سـایر مسلمانان به زندگی خود ادامه می دادند و بدون تردید خارج شدن ابوبلال همانگونه که از

سال چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1392، شماره مسلسل 181 55

روایت بلاذري مستفاد می گردد در نتیجه وحشتی بود که از فشارهاي ابن زیاد بوجود آمده بود.24 به تعبیر منابع اباضی، خارج شدن ابوبلال نه به این عنوان بود که هجرت کنند زیـرا این عمل سیره او نبود نه به خاطر آن بود که امنیت را به خوف تبدیل کند و نه اینکه قـوم خویش را به منزله بت پرستان بپندارد یعنی هیچ کدام از اندیشه هایی که خـوارج داشـتند منشأ اقدام او نبود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید