بخشی از مقاله

زنان کارآفرین


نقش كار آفرينان زن3
به طوري كه هشت وظيفه براي زنان كارآفرين وجود دارد 4
ضرورت كار آفريني زنان 4
كار آفريني ابزار توانا سازي زنان 4
تفاوتهاي زنان كار آفرين با مردان كارآفرين 5


تشكيل زنان مبتكر دنيا (wowi) 6
محيط و محدوديتهاي كارآفرين زنان7
راههاي توسعه كار آفريني زنان 8
كارآفريني زنان در جامعه 10
موانع كارآفرين زنان 14


آموزش تكنيكهاي كارآفريني به كودكان و دختران جوان15
عدم وجو نهادهاي دولتي حمايت كننده زنان كار آفرين 16
الگوي توسعه كارآفريني زنان در ايران 17
دولت به عنوان سياستگذار و حمايت كننده 19
انجمن زنان كارآفرين ايران 21


نقش زنان در رشد جوامع 21
هفت راز موفقيت زنان 23
خلاصه و نتيجه گيري 24
منابع و مآخذ28
مقدمه

زنان حدود نيمي از جمعيت كشور را به خود اختصاص داده اند و نسبت آنان در جامعه تحصيل كرده هم چنان رو به تزايد است . اما هنوز سهم شايسته اي در اقتصاد ملي به دست نياورده اند .
جوان بودن تركيب سني ، افزايش سهم حضور زنان در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي و از طرفي پايين بودن نسبت نرخ فعاليت زنان ، كمبود شغل و افزايش بيكاري تصاويري را پيش رو قرار مي دهد كه ديگران نمي توان در سطح شعار و اندرز محدود شد . شرط بقاء در دنياي پرشتاب كنوني استفاده از همه ي منابع موجود و توان افزاي كليه ظرفيتها ي در اختيار است . انتخاب اين مسير مستلزم فراهم ساختن بستري است كه امكان بروز و ظهور ابتكارات و تدابير خلاقانه و فعاليتهاي كار آفرينانه را فراهم سازد . در اين ميان شناخت توانمنديهاي زنان و هدايت استعدادهاي خلاقانه آنان مي تواند در بهره برداري از ظرفيتهاي اين قشر

عظيم اجتماعي مؤثر واقع شود . به عبارتي شناسايي الگوهاي موفق مي تواند در ايجاد فضاي مناسب براي شكل گيري فعاليتهاي كارآفرينانه توسط زنان عليرغم محدوديت هاي فردي و گروهي مفيد باشد .
از اين طريق مي توان ضمن شناخت موانع و محدوديت هاي گوناگون زنان كارآفرين ، تدابير و امكانات تجربه شده موجود را در جهت رفع موانع مورد مطالعه قرار داد . نتايج اين شناخت امكان مناسبي را براي برنامه ريزي در جهت بكارگيري ظرفيتهاي كار آفريني و توسعه آن در سطح ملي فراهم خواهد ساخت . و نيز اين امكان را به عناصر مؤثر در امر اشتغال خواهد داد تا در جهت اقدامات عملي و مؤثر نسبت به جذب و پرورش استعدادهاي بالقوه زنان كشور در زمينه ايجاد كسب و كارهاي جديد با ديد عملي برخورد كنند و در جستجوي راههايي براي توسعه كار آفريني زنان همت گمارند .

نقش كار آفرينان زن
* عامل نوآوري
* عامل تعادل در اقتصاد
* عامل اشتغال زايي
* عامل انتقال تكنولوژي
* عامل سرمايه گذاري
* عامل شناخت فرصت ها


* عامل ايجاد وگسترش بازارهاي جديد
*عامل استفاده مناسب ازامكانات ومنابع ملي
* عامل بسيج منابع انساني
* عامل بهبود كيفيت زندگي
* عامل توليد
*عامل توزيع متناسب در آمد

به طوري كه هشت وظيفه براي زنان كارآفرين وجود دارد
1 – از موقعيت هاي محيط آگاه مي شود
2 – براي استفاده از اين موقعيتها خود را در خطر مي اندازد
3 – براي كار سرمايه گذاري مي كند
4 – نو آوريها را معرفي مي كند
5 – كار و توليد را نظم مي بخشد


6 – تصميم مي گيرد
7 – براي آينده برنامه ريزي مي كند
8 – محصولات خود را با سود مي فروشد
ضرورت كار آفريني زنان
• رشد تعداد فارغ التحصيلان دانشگاهي زن
• افزايش نرخ بيكاري به ويژه در جامعه فارغ التحصيل زن


• كمبود شغل در بخش عمومي
• جهت گيري نسبي سياستهاي كلان كشور در راستاي رشد بخش خصوصي
• رشد تمايلات خويش فرمائي
كار آفريني ابزار توانا سازي زنان
I want to do + I can do +I will do
من اين كار را انجام خواهم داد + من مي توانم اين كار را انجام دهم + من ميخواهم اين كار را انجام دهم .
توانا سازي + احساس توانايي + انگيزه توانايي

توانا شدن يعني :
1 – احساس قوي از توانستن براي انجام يك كار مشخص
2 – احساس كنترل و تسلط بر زندگي شخصي
3 – آگاه شدن از نقاط قوت و ضعف خود
4 – آگاه شدن از ارزشها و نگرش هاي شخصي
5 – اطمينان از توان خود براي رسيدن به هدف


6 – هدايت يك فعاليت و رضايت از زندگي
تصوير مثبت از خود = اعتماد به خود + احترام به خود
Selfrespect + selfconfidence = positive selfesteem
تفاوتهاي زنان كار آفرين با مردان كارآفرين
در محيطي كه توسط M.namaki و G.Erritsen انجام شده ، نتايج زير بدست آمده است .
1 – اعتماد به نفس : زنان كارآفرين نسبت به مردان اعتماد به نفس كمتري دارند .
2 – موفقيت طلبي : عليرغم اعتقاد قبلي كه زنان بيشتر به وابستگي احتياج دارند تا به پيشرفت ، اين تحقيق نشان مي دهد كه نياز به پيشرفت مديران زن همطراز مديران مرد است ولي نياز به پيشرفت زنان كار آفرين بيشتر از زنان مدير است .


3 – رهبري : رهبري مردان و زنان كمي با هم فرق دارند ولي نه در همه موارد بلكه در سبك رهبري .
4 – مردم گرايي : زنان بر عكس مردان به مردم به چشم وسيله اي براي رسيدن به هدف نگاه نمي كنند و نيز بر عكس مردان نمي توانند نقش خودشان را به عنوان يك شخصيت و يك كارمند به روشني تقسيم و مجزا كنند . بنابراين نسبت به باز خوردها ي منفي آن طور كه مردان به راحتي واكنش نشان مي دهند ، زنان از خود عكس العملي بروز نمي دهند .
5 – آينده نگري : مردان بيش از رنان آينده نگر هستند .


6 – ريسك پذيري : مردان بيش از زنان ريسك پذير هستند و زنان نسبت به ريسك انفعالي عمل مي كنند .
7 – ترس از موفقيت : ترس از موفقيت نه تنها در مورد همه زنان صدق مي كند بلكه در بعضي از مردان نيز ترس از موفقيت وجود دارد .
تشكيل زنان مبتكر دنيا (wowi)


تشكيل زنان مبتكر دنيا از جمله خدماتي را كه ارائه مي كند ، مربيگري است . علاوه بر آن فرصتي را ايجاد مي كند كه زنان فارغ التحصيل يا در حال تحصيل در سراسر دنيا با اين تشكيل ارتباط برقرار كرده بتوانند به برنامه هاي ايشان در بوستون بپيوندند .


Wowi با انجمن زنان كارآفرين دانشگاه بوستون همكاري مشترك دارد . دانشجويان مستقيما مي توانند براي مشاوره شغلي به اين شبكه بين المللي دسترسي داشته باشند . wowi در سطح جهان از زنان علاقمند مصاحبه مي كند آنها را پرورش مي دهد و با مربي يا مربيها ي مناسب آشنا مي كند . به منظور هماهنگ شدن دانشجويان wowi شرايط حضور دانشجويان را در سخنراني ها ، ملاقات ها ، و غيره فراهم مي آورد . برخي از كشورهايي كه عضو اين تشكيل هستند عبارتند از : آرژانتين ، چين ، بنگلادش ، كامرون و بلغارستان
دانشجويان دانشگاه بوستون مي توانند بدون پرداخت شهريه به اينگونه خدمات wowi دست يابند . تنها انتظاري كه wowi در قبال ارائه اين خدمات دارد اين است كه زناني كه توسط مربيها آموزش ديده اند در آينده خود به عنوان مربي عمل نموده به ديگر بانوان متقاضي آموزش دهند .
محيط و محدوديتهاي كارآفرين زنان


سازمان بين المللي در يك دسته بندي موانع زنان را به صورت زير دسته بندي كرده است :
موانع رفتاري : زنان اعتماد به نفس كمتر و تصوري منفي از خود دارند .
موانع ايفاي نقش : تعارض بين وظايف مختلف ( از جمله وظايف خانوادگي ) با محدوديتهاي زماني
موانع اجتماعي و فرهنگي : اين باور كه زنان بايستي وظايف ديگري به عهده داشته باشند ، محدوديتهاي بر حسب نوع شغل انتخابي ، كمبود حمايت خانوادگي ، كمبود تغيير پذيري و غيره به وجود مي آورد .
موانع تحصيل : زنان به طور نسبي از سطوح تحصيلي پائين تري نسبت به مردان برخورد دارند و اغلب دسترسي محدود به فرصت هاي آموزش شغلي دارند .
موانع شغلي : زنان فرصتهاي كمتري در بخش رسمي و اقتصادي براي ترقي مهارت هايشان دارند .


موانع زيربنائي : دسترسي به اعتبار ، فن آوري ، خدمات حمايتي ، زمين و اطلاعات به طور اصولي براي زنان مشكل تر است .
موانع قانوني : فعاليت قانوني مستقل براي زنان محدود است .
راههاي توسعه كار آفريني زنان


موانع گذشته و موجود زنان كارآفرين ، صاحب نظران و سياست گزاران دولتي و نيز سازمانهاي غير دولتي را به فكر چاره جويي براي ايجاد راههايي جهت و يا كاهش آنها انداخت ، بر اساس اين تامل اقدامات مثبتي به ويژه در كشورهايي كه كار آفريني را در برنامه هاي اقتصادي – اجتماعي فرد جاي داده اند ، اجرا گرديد .
اهم فعاليت هاي انجام شده در سطح جهاني توسعه كار آفريني زنان عبارتند از:


• محو و يا كاهش تبعيضهاي جنسيتي و پذيرش هر چه بيشتر زنان در صحنه هاي اقتصادي و اجتماعي
• آموزش زنان براي اعتماد آنها به توانائي هاي خود و به طور كلي ارتقا آگاهي عمومي از نقش اقتصادي زنان
• ايجاد تسهيلات لازم دسترسي زنان به تحصيلات و كسب دانش و مهارت هاي مدرن فني و مديريتي
• معرفي الگوهاي موفق زنان كار آفرين به اجتماع


• بالا بردن سطح دسترسي زنان به منابع و احاطه آنان به منابع توليد
• شناسائي فرصتهاي شغلي بادوام و انجام خدمات حمايتي در اين مورد
• فراهم كردن زمينه هاي دسترسي به طرحهاي قابل دوام
• كاهش مراحل اداري تاسيس و اداره شركت ها


• معرفي و تقويت كانال هاي مناسب براي توزع خدمات مالي و غيره مالي به شركتهاي مختلف
• ايجاد شبكه ها و تضمين همكاري مناسب بين تمامي بخشها و مؤسسات دولتي و غير دولتي در امر پيشبرد توسعه كسب و كار به ويژه در زمينه هاي :
• تعليم دانش مديريت و مهارتهاي فني
• انتخاب فن آوري
• اطلاعات
• مشورت هاي قانوني
• خريد و فروش در بازار
• مديريت
• تقويت كسب اطلاعات مربوط به زمينه هاي مختلف مشاركت زنان
• انتشار وسيع و گسترده اطلاعات در مورد فرصتهاي شغلي موجود و خدمات حمايتي
• بدست آوردن جلب همكاري مردان در برنامه هاي مرتبط با زنان كارآفرين
• تقويت نهادهاي مشاوره اي جهت خدمات رساني به زنان كارآفرين


به طور كلي موثرترين حمايتهاي دولتي و غيره دولتي از كارآفرين زنان كه به كسب توسعه و تقويت زنان كارآفرين بوده و آثار مشهودي در جوامع مختلف از خود به جاي گذاشته مي توان به چهار دسته تقسيم كرد :
1 – ايجاد فرصت هاي شغلي
2 – ايجاد تسهيلات مالي و اعتباري
3 – قابليت كارآفريني
4 – ايجاد شبكه هاي محلي و منطقه اي و جهاني
كارآفريني زنان در جامعه


توسعه پايدار جوامع و به تبع آن توسعه منابع انساني وابسته به آنست كه دولت ها به عنوان قدرتمندترين عامل اقتصادي و اجتماعي بتوانند ضمن بستر مناسب و ايجاد فضاي لازم جهت رشد و شكوفايي استعدادهاي انساني ، از توان كل جمعيت فعال اقتصادي اعم از زن و مرد بهره جسته و آن توان را اثر بخش نمايند .


تركيب جمعيت در جهان كنوني نشان دهنده آن است كه نيمي از آن را زنان تشكيل مي دهند . به اين لحاظ توجه به استعداد و نقش زنان در چرخه اقتصادي و اجتماعي كشورها ، به عنوان نيروي كار ضرورت دارد . به همين دليل بسياري از دولت ها در شرايط سخت اقتصادي خود توانسته اند با اتخاذ تدابير و سياستهاي ويژه نسبت به بهره مندي از نيروي كار زنان بر بحرانهاي اقتصادي فايق آيند و يا در مسير توسعه با گامهاي سريعتري حركت كنند . تاثير اقدامات دولتها نشان دهنده دگرگوني نقش اجتماعي و اقتصادي زنان مي باشد . نقش زن در محيط كار جهاني در فاصله 50 سال گذشته تغييرات بر جسته اي پيدا كرده است . در سال 1940 كل نيروي كار زنان به نسبت كل زنان 26 درصد بود كه اغلب در مشاغلي مانند پرستاري ، منشي گري يا معلمي مشغول بودند . (Hisrich ، 1985 ص 61 ) جنگ جهاني دوم زنان را وارد بازار كار كرد . اما ارزش

هاي پذيرفته شده از قبيل اين كه « مرد رئيس خانواده است » و « زن بايد به خانه داري بپردازد » ، فرصت مناسبي چنداني براي كار در اختيار زنها قرار نمي داد مگر در صورت ضرورت ، كار زنان نسبت به مردان از اهميت كمتري برخوردار بود و اغلب نيمه وقت بوده ودستمزدهاي كمتري نيز دريافت مي كردند . اين هنجارهاي اجتماعي قالب هاي شغلي كليشه اي شده اي را ساخت و در نتيجه فرصت هاي بسيار محدودي براي زنان در زمينه هاي مانند امور مالي و تجاري ، بنگاهداري يا تحقيق و توسعه فراهم كرد . انگيزه زنان براي راه اندازي كار مشخص بسيار پايين بود . با گذشت ساليان متمادي زنان كوشيدند كه اين باورهاي اجتماعي را تغيير دهند . از طرفي دولتها نيز به منظور فعال كردن نقش زنان در اقتقاد جوامع ، نسبت به اتخاذ سياستهايي جهت توسعه اشتغال و به ويژه توسعه كارآفريني زنان همت گماشتند بحث كارآفريني زنان از دهه 70 مطرح گرديد . نگاهي به سهم كار آفرين زنان در اقتصاد برخي از كشورها نشان مي دهد كه آنها توانسته اند مسير توسعه كارآفريني را به خوبي طي كنند .


آمريكا – در ايالات متحده در سالها ي قبل از 1970 زنان تنها 5 درصد از كل مشاغل امريكي را در دست داشتند . در 25 اكتبر 1988 رونالد ريگان رئيس جمهور وقت ، قانون مالكيت مشاغل زنان را در جهت برنامه ريزي و كوششهاي نوين براي حمايت از مشاغل كار آفريني زنان به تصويب رساند . اين قانون جديد شناخت مؤثري از زنان كار آفرين به همراه آورد . در زماني كه آمريكا از كسري بودجه رنج مي برد سياست بهره مندي از استعدادها و انرژي زنان در اقتصاد امريكا حياتي گرديد و روند بهبود را تسريع بخشيد . كسب و كار متعلق به زنان بخشي است كه سريع ترين رشد را در ميان مشاغل با افزايش معادل 6/2 ميليون از سال به 5 ميليون سال 1990 داشته است . طبق آمارهاي سال 1995 كه از سوي دولت آمريكا منتشر شده است ، حدود 64% از زنان آمريكايي در سنين 15 تا 69 (سنين اشتغال ) سال قرار داشتند و از مجموع اين زنان 60% شاغل مي باشند كه يكي ار بالا ترين نسبتها در كل جهان است . در حال حاضر تقريبا 58 درصد از زنان كار آفرين در بخش خدمات هستند . اين امكان وجود دارد كه زنان كارآفرين به حضور ممتاز خود در صنايع خدماتي ادامه دهتد . دلايل آن عبارت است از :


1 – صنايع خدماتي در مقايسه با ساير صنايع احتياج به سرمايه گذاري كمتري دارند.
2 – صنايع خدماتي فرصتهاي بيشتــــري براي ارتقاء شاخص هاي برگزيده اي كه در زمان شروع به كار و رشــــد مراحل كار آماج انتقادات ميشود فراهم مي سازد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید