بخشی از مقاله

معماري در كليساها
كليساي سان فرانسيكو يك بازسازي ساختار گوتيك كه مانند سانت آندن به گونه اي بود كه سر در برخوردار از طاق پيروزي روحي را در خود داشت. و متأسفانه اين بنا ناتمام باقي مانده است.
سانت آندن يك ساختمان بسيار ديناميك مي باشد. سر در پيروزي آن از كنتراست هاي شديدي برخوردار است. پيش آمدگي و نود نظم نيمستون ها وجود دارد كه عناصر معماري را نشان مي دهد اما ضرروتاً غير عملياتي مي باشند،

بسيار كم عمق مي باشد. اين است و بتاين با ارگ زياد تو رفته كه باعث فراهم شدن رواق بزرگ جلو در اصلي مي شود. اندازه اين درك در نماي مستقيم در دو روزنه مربع شكل در بالا مي باشد كه اطراف آن را شكل داده است. نور و سايه تأثير بسيار زيادي روي سطوح ساختمان دارد و اين بخاطر كم عمق بودن mouldings و عمق هشتي آن مي‌باشد. در قسمت داخلي را آلبرتي با و راهروها سنتي را قرار داده بود.


در عوض پيشرفت آهسته و ماهرانه اي از ارگ هاي بلند متفاوت و دروازه هاي مربع شكل كوتاه و تكرار نقش و نگار طاق پيروزي سر در وجود دارد.
سانت آندن، مانتآا، سردر، عكس رز

فرود اينگه هلند
دو تا از بهترين ساختمان هاي مشهور آلبرتي در فلورنس بالا زو و روسلي و در ماريا نووالا مي باشند. آلبرتي براي كاخ ترتيب هاي كلاسيك ستون ها را در سردر روسه سطح بكار برده است كه مربوط به سال 51-1446 مي‌باشند. در سانتا ماريا نوولا او مأموريت داشت تا اكوراسيون سرور را تمام كند. او حراج را در سال 1456 كامل كرده كار تا سال 1470 تمام نشد
سردر سانتاماريا نووالا، سال 70-1456 را نشان مي دهد.


قسمت پايين ساختمان از طاقچه هاي سبك گوتيك و كوراسپون مدرن چند رنگي را داشته است يك پنجره ocalar بزرگ در قسمت پايان رواق وجود داشته است كه مورد توجه قرار داده شده است
آلبرتن به سادگي هر چيز كه قبلاً در جاي خود قرار داشت و سنت فلورئيتين را براي رنگارنگي كه به خوبي در صومعه سان گيوواني برقرار گرديده بود و محترم ترين ساختمان در شهر بود و احترام مي گذاشت اكوراسيون عمداً از مرمر چند رنگ بود كه بصورت سف اما داراي ترتيب بود كه با محفظه هاي منظم و نقش و نگار دايره اي ساخته مي شد كه به شكل پنجره مرور و گرد تكرار مي شد. و قرار بود دستگاه استاندارد در نسانس براي حل كردن مسئله ارتفاع هاي سقفي متفاوت پديد آيد و فضاي بين سطوح افقي و عمودي را در خود قرار دهد.


گسترش رنسانس در ايتاليا
در قرن پانزدهم محكمه هاي بعضي دولت هاي ايتاليايي ديگر مركزي براي گسترش فلسفه، هنر و معماري رنسانس تبديل شده بودند.
در مانتوآ محكمه گنزاگا Gonzaga وجود داشت كه آلبرتي در كليساي بزرگ داراي سالن دراز سانت آندن وسان سباستينو را طراحي كرد.


اربينو مركز مهمي با كاخ دوكي جديد بود كه در آنجا ساخته شده بود. فرارا تحت است Este در اواخر قرن پازدهم گسترش يافت به طوري كه چندين كاخ جديد مانند پلازو دي ديامانتي و پارازو و اسكي فاينو براي بورسودست ( Borso dEst) ساخته شده در ميلان تحت ويسكانتي سرتو سادي پاويا كامل شد و سپس تحت اسفورزا كاستلو اسفورز اسكو ساخته شد.
در وينس، سان زاكاريا اولين سردر رنسانيسي خود را با دستان انتونيو كامبلو و مورو گوداسي كه در دهه ي 1480 شروع شد به دست آورد. گيووانتي ماريا ناسكانتو، معمار مجسمه سازي ورني معماري رنساني را در با لوگيا كورمارو در باغ آلبيس كورنارو انجام داد.


در جنوب ايتاليا استادان رنساسي توسط آلفا نزووي از آروگون بعد از پيروزيش بر پادشاه نابلز به نابلز خوانده شد. قابل توجه ترين مثال ها از معماري رنسانس در آن شهر كاپلا كاراك سيولو مي باشد كه بر امانته و پالازو اورسيني دي گراوينا نسبت داده مي شود كه توسط حبرئيل رانهلو بين سالهاي 1513 و 1549 ساخته شده است.


اوج رنسانس
در اواخر قرن پانزدهم و اوايل قرن شانزدهم معماراني مانند برامانته، آنتونيو، دوسانگالو، يانگر و ديگران مهارت سبك تجديد بنا شده و توانايي براي به كار بردن آن در ساختمانهايي مانند كليسا و شهر پالازو را نشان دادند كه كاملاً با ساختارهاي دوران عقيق متفاوت بود. اين سبك دكوراسيون بيشتري داشت و تزئينات مجسمه سازي، گندها بسيار شاخص بودند. دوره معماري به عنوان اوج رنسانس معروف مي باشد كه با دوران رئونالدو، متيل آنجلو و رانائل تطابق دارد.
برامانند


رونا تو برامانته ( 1514- 1444) در اوربينو متولد شد و از نقاشي به معماري روي آورد. اولين حيات مهم خود را تحت لودوويكو اسفورزا، لوكيلان به دست آورد كه براي او تعدادي از ساختمانها را در خلال 20 سال ساخت. بعد از سقوط ميلان به دست فرانسه در سال 1499 برامانند به روم مسافرت كرد در آنجا او بيشترين موفقيت خود را تحت حيات پاپ به دست آورد.


ظريفترين اثر معماري برامانتد در ميلان اضافه كردن صليب و هرايان بر كليساي صومعه ي سانتا ماريا دل گزاري مي باشد اين بناي آجري به گونه اي است كه تعداد زيادي از آن به سنت شمال ايتاليا مربوط به تعميرگاه هاي داراي گنبدهاي مربعي شكل مي باشد. ساختمان جديد تقريباً به طور داخلي طرح ريزي شده است به جزء در قسمت اصلي كه كليساي كوچك تا حد بيشتري از بازويي هاي كليسا گسترش دارد

. گنبد نيمه كردي با قطر تقريباً بيست متر به طور پنهان در داخل يك ساقه گنبد هفت ضلعي بالا مي آيد كه در سطح بالاتر با روزنه هاي كلاسيك طاق مانند همراه مي باشد. كل قسمت خارجي جزئيات تزئين كاري شده با تزئينات سفال محلي را دارا مي باشد.
در روم برامانتد را خلق كرد كه به عنوان “جواهر معماري كامل” توصيف مي شود كه تم پيتو در صومعه سان پريو در مانتوريو مي باشد. معبد دايره اي شكل كوچك مكاني مي باشد كه در آنا ست پيتر شهيد شد و بنابراين مقدس ترين مكان در روم مي باشد.

ساختمان سبكي را در خود دارد كه به باقي مانده هاي معبد وستا مقدست ترين مكان روم باستان شباهت دارد. آن هرماه با كنتراست فضايي با صومعه اي مي باشد كه در اطراف آن قرار دارد. مانند شكل بالا از قسمت نزديك صومعه به نظر مي رسد كه داراي ارگ و ستونهايي باشد شكلي كه از آن در نماي متكي به خد نمود پيدا كرده است.


برامانته كار خود را در واكيتان ادامه داد در آنجا او كورتيلي با شكوه ست. داماسو و كورتيلي مربوط به بلوار را طراحي كرد . در سال 1506 طرح برامانته براي بازسازي پاپپ جوليس روم مربوط به كليساي بزرگ ست پيترز انتخاب شد و سنگ بناي آن گذاشته شد. بعد از فوت برامانته تغييرات زيادي را آنجلو به عنوان معمار اصلي آنرا به چيزي نزديكتر به پيشنهاد اصلي برامانته تبديل ساخت
سانگالو


آنتونيو داسانگالو يانگر ( 1546-1485) يكي از خانواده مهندسين نظامي بود. معويش گيليانو يكي از افرادي بود كه نقشه را براي ساخت مجدد كليساي ست پيتر ارائه كرد و به طور خلاصه با رافائل معاون اجرايي بود.
آنتوينودا سانگالو نيز طرحي را براي كليساي ست پيتر ارائه كرد و معمار اصلي بعد از فوت را نائل و موفقيت خود را با مشيل آنجلو به دست آورد.


شهرتش به ارتباط او با كليساي ست پيتر مربوط نمي شود بلكه به ساختمان كاخ فارنيز بزرگترين كاخ در آن دوره مربوط مي شود كه در سال 1530 شروع شد. نمود بزرگي آن تا حدودي به اندازه ي خالص آن ( 5 متر طول در 5/28 متر ارتفاع) و به مشرف بودن مكاني رفيع و بلند پايه ي آن مربوط مي شود.

همين طور او ساختماني از زيبايي خاص ميباشد. كه براي اين طور خانه ي بزرگ و لوكسي در آن زمان غير معمول بوده است كه به طور كلي از آجر كچ و سيماني بيش از سنگ ساخته شده باشد. بر خلاف ديوارهاي نرم صورتي رنگ سنگهاي بنفش در گوشه ها دروازه ي بزرگ ساده و تكرارهاي يكسان پنجره ها داراي جزئيات ظريف تأثير گذاري قوي، يك استاندارد جديدي از كاخ سازي را ارائه مي دهند. قسمت بالايي سه طبقه يك اندازه توسط ميشل آنجلو اضافه شده است. همين طور تا حدودي درست است كه اين ساختمان بزرگ آجر مي
رافائل
رافائل (1520-1483)، اوربينو، تحت پرو گينو در پروكيا قبل از اينكه فلورانس حركت كننده آموزش ديد و آن زماني بود كه معمار اصلي ست پيتر همراه با آنتاتينو سانجالو كار مي كرد. همين طور او تعدادي از ساختمانها را طراحي مي كرد كه اكثر آنها توسط ديگران كامل شدند تنها تأثير گذار ترين اثر او بالازو پاندول فيني در فلورانس بود كه داراي دو طبقه با پنجره هاي درست برجسته شده از نوع پرستشگاه بود كه هر مجموعه با نيم ستونهاي منظم، قرنيس، سنتوريهاي داراي ارگ تفاوتي و سنتوريهاي مثلثي نمود پيدا كرده بودند.


روش گرايي
روش گرايي تا حد گسترده اي با تمايلات متفاوت در كار ميشل آنجلو، كيليورومانو، پروزي و اندر، آلاديو مشخصه گزاري شده است كه باعث سبك باروك شد كه در آن همان مفهوم و واژه معماري براي فصاحت و بلاغت مورد استفاده قرار مي گرفت.


پروزي
بالدارسار پروزي، (1536-1481) معماري بود كه در سينا متولد شد اما در روم مشغول كار بود كار او اوج رنسانس و روش گرايي را به يكديگر پيوند داد. ويلاي فارن سياناي او مربوط به سال 1509، بالازو ماسيوآله كولونه را نشان مي دهد. يك مكعب تاريخي بسيار نامنظم با دو طبقه ي مساوي مي باشد. طاقنماها تا حد زيادي با ترتيب هايي از نيم ستونها نمود يافتند. اين ساختمان به خاطر ديوارهاي داراي نقاشي آبرنگ خود فوق العاده و غير معمول مي باشد مشهورترين كار پروزي پالازو ماسيئو آله كولونه در روم مي باشد. مشخصه هاي غير معمول اين ساختمان انجمن هاي سردري آن مي باشد كه با ظرافت در اطراف منحني خيابان قرار دارند.

آن در طبقه ي همكف رواق مركزي تاريكي دارد كه به طور موازي با خيابان مي باشد. اما به صورت يك مكان نيمه بسته مي باشد تا اينكه يك ايوان دروني باز باشد. در بالاي اين بنا سه طبقه ي يكسان بالا رفته است. دو طبقه ي بالايي با پنجره هاي افقي كوچك با چارچوبهاي سطح نازك مي باشند كه قرنين با هشتي گود تمايز و كنتراست ايجاد مي كنند كه از زمان ساخت آن به عنوان پناهگاهي براي فقيران شهر مطرح بوده است.


گيليورومانو
گيليورومانو (1546- 1499)، يكي از شاگردان رانائل بود كه او را در كارهاي متعدد براي واكتيان كمك مي كرد. همين طور رومانو يك طراح داراي انگيزه بالا بود كه براي فدريكسوي دوم گانزاگا در مانتوآ روي پالازوته ( 1534- 1524) پروژه اي كه مهارت هاي او به عنوان يك معمار مجسمه ساز و نقاش را تلفيق مي كرد

. كار مي كرد. در اين كار با تركيب كردن سرداب هاي باغ و نقاشي هاي آبرنگي او از اثرات سه بعدي استفاده مي كند. تركيب شگفتي ساز شكل و بافت معماري و استفاده مكرر از مشخصاتي را دارد كه تا حدودي نامتناسب يا بدون تراز مي باشند. تأثير كلي و هم آور و اختلال آور است. ايلان راكوم رومانو را به عنوان “ يكي از اولين ارتقا دهندگان روش گرايي” مطرح مي سازد.


مشيل آنجلو
مشيل آنجلو بائو ناروتي ( 1564- 1475)، يكي از افراد بزرگ خلاق مي باشد كه دستاوردهايش در اوج رنسانس شاخص مي باشد. او در هر كدام از حيطه هاي نقاشي، مجسمه سازي و معماري بسيار مهارت داشته است. و دستاوردهايش تغييرات زيادي را در هر دوره ايجاد كرده است. شهرت معماري او به طور خاص به دو ساختمان: قسمت هاي داخلي كتابخانه ي لورناتين و سرسراي آن در صومعه سان در فلورانس و كليساي بزرگ ست پير در روم مي باشد.


كليساي ست پير“ بزرگترين خلق اثر دوره‌ي رنسانس” بوده است و تعداد زيادي از معماران مهارتهاي خود را در آن به كار برده اند. اما در نهايت مقدار بيشتري از طرح ميشل آنجلو سنت به هر معما قبل يا بعد از او مطرح بوده است.


كليساي ست پير طرحي كه سنگ بناي آن در سال 1506 گذاشته شد مربوط به برامانته مي باشد. تغييرات متعددي در طحر توسط تعدادي از معماران رخ داد كه بعد از او آمدند اما مشيل آنجلو وقتي كه در سال 1546 پروژه را به دست گرفت طرح صليب يوناني برامانته را تغيير داد و ستونها ديوارها و گنبد را دوباره طراحي كرد قسمت هايي را كه ظرفيت براي بار كم ساخته شده بودند با نسبت هاي بزرگتري ساخت و راهروهاي دايره اي را از كليساي كوچك و بازويي هاي يكسان كليسا را برداشت. هلن گاردنر مي گويد: ميشل آنجلو با چند اثر كوتاه از قلم پيچيدگي دانه برفي آن را به واحدي بزرگ و هماهنگ تبديل ساخت


گنبد ميشل آنجلو شاهكار طراحي بود كه دو پوسته ي بنايي، يكي در ديگري را مورد استفاده قرار مي داد كه يك گلدسته‌ي بزرگي مانند فلورانس روپ شت بندها قرار داشت. در ارتباط با قسمت خارجي ساختمان او ترتيب بزرگي را طراحي كرده بود كه هر طاقنماي خارجي را مشخص مي كرد. قسمت كلي با يك پيشآمدگي گسترده هماهنگ مي شد كه به طور يكپارچه مانند يك روبان و نوار موج دار در اطراف كل ساختمان مي چرخيد.


يك الگو از گنبد وجود دارد كه پوسته خارجي آنرا به صورت نيمه كروي نشان مي‌دهد. وقتي كه ميشل آنجلو در سال 1564 فوت كرد ساختمان تا ارتفاع ساقه‌ي گنبد بالا آمده بود. معماري كه بعد از ميشل آنجلو آمد جياكو مادلا پورتا بود. گنبد آنطور كه ساخته شده داراي برآمدگي شيب دار تري نسبت به گنبد الگو مي باشد معمولاً اين گونه فرض مي شود كه دلاپورتا بوده است كه تغيير در طرح را انجام داده است تا تكيه گاهي به سمت خارج كم شود. اما در حقيقت مشخص نيست كه چه كسي اين تغيير را انجام داده است. همين طور اين امكان وجود دارد و در حقيقت اين احتمال در ارتباط با سبك وجود دارد كه شخصي كه به نماي ديناميكي تر تصميم گرفته است خود ميشل آنجلو در سالهايي بوده كه ناظر اين پروژه بوده است.


كتابخانه لورن تين
ميشل آنجلو در غايت خود روش گرا در طرح دهليز كتابخانه‌ي لورن تين بود كه توسط او در خانه‌ي در فلورانس ساخته شده همان خانه‌ي سان لورنزو بود كه در آن برانلس كي معماري كليساي خود را در غالب كلاسيك قرار داده بود و فرمول روشني براي استفاده از نظم كلاسيك و عناصر متعدد آن برقرار كرده بود.


مشيل آنجلو تمام عناصر برانس‌كي را مي‌گيرد و آنها را با توجه به خواست خود تركيب مي‌سازد. كتابخانه در بالاي پله ها قرار دارد. آن ساختمان كوتاه و درازي مي باشد كه داراي سقف چدني تزئين كاري شده، كف هماهنگ و بالا آمده با رديف هايي مي باشد كه توسط جانشينان او در طرح مشيل آنجلو صورت گرفته است. آن بين ترتيبي از نيم ستونها چپانده شده است كه در امتداد ديوار رديف شده اند از طرف ديگر دهليز بلند است و نسبت به عرض بلندتر است و راه پله بزرگي در آن قرار دارد كه به سمت خارج از كتابخانه به روشي هدايت مي شود كه آنرا به عنوان flow of lava ( جريان گدازه‌ي آتشفشان) مطرح مي كند كه در سه جهت بيرون مي ريزد وقتي كه به نرده هاي به سمت پايين مي‌رسد. آن يك راه پله خودماني است كه از تمام امكانات ساخته شده است بالا آمدن پله ها مركز نسبت به دو طرف از شيب بيشتري برخوردار است به گونه اي كه فقط پله در فضاي نه پله قرار داده شده است.


فضاي آن شلوغ است و اينگونه انتظار مي رود كه فضاي ديوار با نيم ستونهاي داراي برآمدگي ها‌ي كم تقسيم شود. اما ميشل آنجلو تصميم گرفته بود از ستونهاي جفتي استفاده كند كه به جاي بيرون دادن آنها از ديوار او يك پس رفتگي هايي را در خود ديوار ايجاد كرده بود. در كليساي سان لورنزو مجاور از ديوار كوبهاي تر يكطرف بسته‌ي دو قلو قرار داده بود. پوستر مي گويد لورنزيانا روش گرايي را در رفيع ترين شكل معماري نشان ميدهد


گياكومودلاپورتا
گياكومودلاپورتا، (1602- 1533)، مانند معماري مشهور بود كه گنبد حقيقي كليساي بزرگ سمت را ساخت تغيير در نماي بين گنبد آن طور كه در الگو مشخص مي باشد و گنبد آن طور كه ساخته شده است تفكر و تعمق را به اين طرف سوق مي دهد كه آيا تغييرات دلاپورتا يا توسط خود ميشل آنجلو بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید